سایر منابع:
سایر خبرها
رخوتی که سر صبح حال مخاطب را می گیرد!
شرایط را دوست دارم. اما در سری جدید بخش هایی که در فضای باز تپه صبا اجرا می کردیم به کلی از برنامه حذف شده و به داخل استودیو 11 منتقل شده است و از نظر ما حالت خشک تری پیدا کرده است، اما چون مدیران اینطور تشخیص دادند ما هم قبول کردیم و متاسفانه کل برنامه در استودیو روی آنتن می رود. این مجری در ادامه بیان داشت: زنده بودن برنامه باید تعریفی داشته باشد یعنی اینکه اگر در کنار ما مجریان هوا ...
داستان یک اعزام
.... بعد از ظهر آن روز وضو گرفتم و به نمازخانه رفتم. بعد از خواندن نماز، برای رهایی از این سرگردانی، دست نیاز به درگاه خداوند بلند کردم با چشمانی اشکبار و دلی پر اضطراب از خدا خواستم که مرا در خواستن یاری کند و با این آتش جان، سوز تردید را خاموش کند. دیر زمانی نکشید که دلم آرام گرفت. الا بذکرالله تطمئن القلوب. افکاری در ذهنم جاری شد که مرا در تصمیم گیری کمک کرد. با شادابی فراوان و بدون دغدغه پیش دوستم بشیر رحیمی رفتم و گفتم من هم با شما به جبهه می آیم. راوی: کاظم سلیمی از رزمندگان زنجانی منبع: ایسنا ...
گفت وگو با حسن روشن درباره زندگی و فوتبال
واضح است، اما در طرف مقابل، در فوتبال ما، دلالان با فدراسیون و مدیران عامل شریک هستند. روشن شدن وظیفه آنها یعنی چه؟ چون همان طور که گفتید دلالان در همه جای دنیا کار می کنند. بله. دلالان همه جا هستند، اما در ایران این دلالی ها مدیریت نمی شود و این می شود که هر کسی بتواند پول بیشتری را طلب کند، دلال بهتری است. زمان ما بازیکنان از آکادمی به بالا می آمدند، اما درحال حاضر آکادمی تیم ...
اوائل قبول نمی کردم آخوند شوم: بخش هایی از زندگانی آیت الله حائری شیرازی از زبان خودش
خوبی دیده ام، اما هر چه مادرم اصرار کرده بود، خوابش را نگفته بود. بعد توی مسجد به برخیها گفته بود: دیشب خواب رسول خدا (ص) را دیدم و به من فرمودند: عبدالحسین فردا شب میهمان ما هستی ، و فردایش هم مرحوم شد! برادرم یک سال پس از رحلت پدرم ، ایشان را در خواب دیده بود و پرسیده بود: پس از مرگ، چگونه بر شما گذشت؟ پدرم گفته بود من همه شما را دیدم و همراه مردم بودم تا مرا شستند و حرکت دادند و تشییع کردند و ...
راه زهیر را درپیش گرفت که با حسین همنشین شد
و صلوات می فرستادم و همچنان نگران بودم؛ درهمین حالات بود که یک عطر خوش در کل خانه پیچید؛ بیشتر از همه جا بچه ام و لباسهاش این عطر رو گرفته بودند؛ همه خانه یک طرف ولی بچه ام بسیار این بوی خوش را می داد؛ به طوری که او را به آغوش می کشیدم و از ته دل می بوییدمش؛ چیزی نگذشت که دیدم داره تب ریحانه پایین میاد؛ هر لحظه بهتر می شد تا این که کلا تبش پایین اومد و همون شب خوب شد. فردای آن روز تماس گرفتم خدمت یکی از علمای قم (آیت الله طبسی) و این ماجرا را گفتم و علت این عطر خوش را پرسیدم؛ پاسخ این بود که چون شهدا در شب جمعه کربلا هستند و پیش اربابشون بودند عطر آنجا را با خودشون به همراه آورده اند . ...
افت 4 پله ای ایران در کسب و کار / بی میلی خصوصی ها برای ساختمان سازی/ دولت برای تامین مسکن اقشار کم ...
ساختمان همچنان به رشد منفی خود در این سال ادامه داده است. اهمیت بخش ساختمان به نوعی بیش از بخش نفت در کشور است چرا که روابط گوناگون پسینی و پیشینی این بخش با صنایع مادر کشور مانند فولاد و سیمان و همچنین نیاز روز افزون واحدهای مسکونی در کنار یکدیگر اهمیت این بخش را دوچندان کرده است. با این وجود و با وجود امیدواری هایی که بسیاری از فعالان مسکن از سال 1392 داشتند، هنوز رکود از این بخش رخت بر ...
دیوار کوتاه 49 میلیون نفری سهامداران عدالت/ اجلاس سه جانبه تهران افق روشن آینده/ آمریکایی ها مثل گاو می ...
سرمقاله امروز خود نوشت: آمریکایی ها پس از آنکه در نقشه های منطقه ای از جمهوری اسلامی شکست خوردند، حالا دوباره از براندازی حکومت ایران سخن می گویند. تیلرسون وزیر امورخارجه آمریکا در سفر اخیرش به منطقه، از برنامه این کشور برضد جمهوری اسلامی پرده برداشته و گفته: هدف ما تغییر حکومت ایران است . حکایت سردمداران کاخ سفید در برابر ایران به اسب یا گاو عصاری می ماند که 40 سال است همه طرح ها ...
مقام امنیتی ابروکمانی رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی چلوکباب با دوغ اوج شکنجه ساواک بود!
ساواک) معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اوقاف شد. این مسئله به ثابتی برخورد و از وزارت منصرف شد. او بعدا به من گفت: وقتی آزمون که در ساواک چندین رده از من پایین تر بود، معاون نخست وزیر شود، دیگر وزارت چه افتخاری دارد؟! من گفتم: پس صبر کن تا نخست وزیر شوی! این حرف در او اثر کرد و باورش شد و تا زمان انقلاب این مسئله در ذهنش بود." از سال 49 که به معاونت اداره کل سوم ساواک(اداره امنیت داخلی) و در ...
هر آنچه که یک زائر در راهپیمایی اربعین بدان نیاز دارد/ رهبر انقلاب: شکر راه پیمایی اربعین ازجمله به این ...
ابی الحدید، ج 4، ص 169 حدیث پنجم،ستاره سرخ محشر قال علی بن الحسین علیه السلام: تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدری و تنادی أنا أرض الله المقدسة الطیبة المبارکة التی تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنة. امام سجاد علیه السلام فرمود: زمین کربلا، در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدی می درخشد و ندا در می دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکی که ...
دشمنان از جبهه واحد ایران و عراق در مبارزه با تکفیری ها هراس دارند/ کسی را علاقمندتر و عاشق تر از سید ...
حضرت آقا کردند که ایشان دعا برای تعجیل در شهادت را جایز نمی دانند، ولی دعا برای شهادت را جایز می دانند. الحیدری با یادآوری خاطره حضور سید حسن نصرالله در راهپیمایی روز عاشورا در لبنان که در سال 2008 میلادی انجام شد گفت: در سال 2008، سید حسن نصرالله هدف اصلی اسرائیل و امریکا بود. ایشان بدون هیچ مقدمه ای به همراه جمعیت در راهپیمایی حاضر شد. تعریف می کرد مدام منتظر تماسی از دفتر حضرت آقا ...
روایت ماجرای مهمانان ویژه اربعین
نشانی جایی در دولت آباد را دادکه مشکل ما را حل کند. رفتیم و آن جا هم هرچه صبر کردیم، کسی سراغ مان نیامد. خیلی ناامید شده بودم و به همسرم گفتم بیا برویم. این جا هم مثل همه جای دیگر. جواب مان را نمی دهند. همسرم گفت 10 دقیقه دیگر صبر کنیم، شاید آمدند. همان موقع، آقایی از پله های دفتر بالا رفت و بعد از چند دقیقه آمد پایین. شماره ای از ما گرفت. 10 دقیقه بعد از آن، از سفارت عراق زنگ زدند و گفتند تا ساعت یک ...
گپی با یک روحانی که راننده کامیون است
شوشتری در ادامه با بیان اینکه هیچگاه سربار دولت نبوده و تنها از راه کار روی تریلی امرار معاش کرده است، با گلایه از همراهی نکردن برخی از نهادهای دولتی گفت: متأسفانه برای به نتیجه رساندن فعالیت های فرهنگی و تبلیغی با سنگ اندازی برخی از این نهادها مواجه می شوم. اگر من به جای این شغل عنوان دولتی داشتم مطمئناً مسئولان ادارات و دستگاه های دولتی خواسته مرا می پذیرفتند اما امروز توجهی به خواسته من نمی ...
سهل انگاری هایی به قیمت جان کارگران پالایشگاهی
احتمالا تا 7روز یا چند هفته نتوان در این مورد اظهارنظر قطعی کرد. پسرعموی علی نظر را می بینم و به سمتش می روم. با توجه به آنکه روز دومی است که مرا می بیند و سوالاتی که می پرسم به این موضوع پی می برد که خبرنگار هستم. نام روزنامه و انگیزه ام را می پرسد. تلاش برای کشف حقیقت و مقصران احتمالی را کاری بیهوده می داند. مگر چه کاری از دست یک روزنامه نگار برمی آید؟ حتی حاضر نمی شود، شماره تلفنش را به من بدهد ...
امیر دژاکام: متأسفانه به کسانی پول می دهیم که تخصص ندارند
می آید؟ دژاکام : الان می توان برای ماه رمضان سفارش گرفت. تسنیم: الان دردناک است. دژاکام : چون 20 روز قبلش یادشان می افتد این سفارش را بدیم برای ماه رمضان تا تئاتری کار کنند. ما سی میلیون داریم شما برای ماه رمضان کار می کنی؟ تسنیم: اصلاً ما قبل انقلاب جریانی به اسم تئاتر دینی داشتیم؟ قبل از انقلاب گروه هایی بودند که به صورت مستقیم درباره تاریخ ...
در کنار قیصر بودن، درس زندگی می داد
استاد زنده یاد قیصر امین پور آشنا شدم. از سال 67 که مجله ی سروش نوجوان راه اندازی شد با سردبیری قیصر امین پور، دیگر تمام اوقاتم را در سروش نوجوان می گذراندم به عشق قیصر. به هر حال قیصر امین پور شمع آن جمع بود و محل مراجعه ی دوستداران در سراسر کشور. در همان دفتر کوچک سروش نوجوان تا پاسی از شب، این استاد گرانقدر در خدمت همه ی شاگردان و دوستانش بود. در کنار قیصر امین پور بودن خیلی چیزها به ما آموخت ...
بنی صدر خودرا برای هدف دیگری به امام نزدیک کرد
.... بعد هم نماز مغرب و عشا را به ایشان اقتدا کردم. سفر خاطره انگیزی بود. یکی از خاطرات جالب این سفر زمانی اتفاق افتاد که در تدارک این سفر بودم. درآن دوره مشکل شناسنامه داشتم و به اداره ثبت احوال مراجعه کردم. مأمور مربوطه با من شرط کرد که چون به عراق و دیدن امام می روی، اگر قول بدهی سلام مرا به ایشان برسانی، کارت را درست خواهم کرد! این سخن آن مأمور نشان می داد که تا چه حد بدنه اداری کشور از رژیم ...
روزگار روزنامه نگار
مریم نراقی، یاسر نوروزی| غروب دفتر آقای دکتر رفتیم؛ دکتر بهروز بهزادی که چهار دهه فعالیت او در مطبوعات از او روزنامه نگاری مجرب ساخته. در کنار تجربه، به نیک نامی هم معروف است، چون در این سال ها روزنامه نگارانی آمدند و رفتند که روزنامه را پلکان ترقی خود می دیدند. بهروز بهزادی اما در هفتاد و چند سالگی هنوز هم پشت میز سردبیری نشسته و با شیفتگی کار می کند. گفت وگوی ما هم در این باره بود. به خصوص که ...
یادی از نوجوان ترین رزمنده شهید کشور+ تصاویر
: به پسرم گفتم تو هنوز سن کمی داری و برادرانت هم در جبهه هستند، تو به جبهه نرو و کنارم بمان اما گویی علی خود را برای مکتب شهادت آماده کرده بود چراکه می گفت برادرانم برای ادای دین خود به جبهه رفته اند و من هم وظیفه خود می دانم که به جبهه بروم و دین خود را به این انقلاب و خاک میهنم ادا کنم. مادر می گفت: پس از 11 روز که در منطقه عملیاتی مهران مستقر شده بود، به دوستانش سپرده بودم که او را به ...
عکس فرزندش را پاره کرد و به آب انداخت تا فکر روح الله، او را از یاد خدا و شهادت غافل نکند/ بارها محمدرضا ...
همسفرم کرده و گفتم رضا را ببین ولی وقتی برگشتم خبری از محمدرضا نبود. من با خودم گفتم محمدرضا از حرف من که گفته ام دیگر نمی آیم آگاه شده و این گونه می خواهد به من بگوید ما خود این جا هستیم، به دیدارمان بیایید. پس از آن تا زمانی که قوت بدنی داشتم همیشه به جنوب رفتم. از این دست کرامت ها برای همسرش فاطمه هم اتفاق افتاده است. آناج: در پایان اگر سخن یا مطلبی دارید بفرمایید: عده ای ...
ظاهر مردم، باطن مسئولان است
.... در سال ششم دبیرستان انشائی نوشته بودم و به دربار بد و بیراه گفته بودم و به همین دلیل معلمم بسیار عصبانی شده بود و بعد از اینکه من به دفتر مدرسه احضار شدم، به من گفتند این حرف ها را در مدرسه نزن و بعد از آن انشاء مورد شماتت قرار گرفتم. بعد از دوره دبیرستان در دانشگاه شیراز در رشته برق درس می خواندم. در اعتراضات دانشجویی در سال 49 برای اولین بار دستگیر شدم و 11 روز بازداشت بودم. این ...
با صمد و روزهای آرامش؛ مصائب زمستان88
همینجا بنشینیم و پنج دقیقه گپ بزنیم. مصاحبه صمد تمامی ندارد. روی یک صندلی خالی می نشینم. صمد سرش را بالا می گیرد. برای لحظه ای چشم در چشم می شویم. سال هاست همدیگر را ندیده ایم. اشاره ای از باب آشنایی می کند و بعد سرش را برمی گرداند داخل مصاحبه. میهمان دیگری از راه می رسد. یک خانم ظاهرا مهم چون چند خانم دیگر دارند راه را برای عبورش باز می کنند. خبرنگار رادیویی طرف را می بیند و برق مصاحبه زنده در چشم ...
خاطراتی که با محمدهادی ورق می خورد
خواهد چه بگوید. پس از شنیدن خبر روی زمین نشستم و خطاب به محمود گفتم: شهادتت مبارک محمود جان. چکار کردی پسرم که قبولت کردند؟ همان جا به حضرت زینب (س) گفتم که خانم این جوان من را قبول حرم خودتان کنید. ترسیدم حال ام خراب شود. در واحد خانه را باز گذاشتم تا اگر از حال رفتم کسی به فریادم برسد. همان وقت نگاهی به تمام خانه انداختم. یاد حرف محمود افتادم. گفته بود: مادر قوی و محکم باش ...
مناظره امام صادق(ع) با زندیق مصری هنگام طواف
هستی؟ از ملوک زمین است یا آسمان و نیز به من بگو پسر تو بندة خدای آسمان است یا بندة خدای زمین؟ هر جوابی که بدهی، محکوم خواهی شد ، [و او خاموش ماند!]. هشام گوید: به زندیق گفتم: چرا پاسخ نمی دهی؟ از سخنم برآشفت. امام7 فرمود: چون از طواف فارغ شدیم، نزد ما بیا. زندیق در پایان طواف، نزد امام7 آمد و در مقابل آن حضرت نشست و ما هم پیرامون او نشستیم. امام به زندیق فرمود: قبول داری که زمین ...
کاوه صباغ زاده: در پی آن بودم تا شیوه غلط مدیریت سینما را در فیلمی ثبت کنم/ مهدی صباغ زاده: بی عدالتی ...
های متعدد در سینما ابراز کنم. یادم می آید در آن دوران خیلی از دوستان و همکاران و عوامل فیلم به من می گفتند که کسی علی ملاقلی پور، علی جناب یا دانش اقباشاوی را نمی شناسد اما من می گفتم قبول دارم که شاید کسی آن ها را نشناسد اما این افراد تا 10 سال دیگر به عنوان یک فیلمساز حرفه ای جا می افتند و مردم در آن زمان خواهند فهمید که فیلمسازانی که فیلم های شان را می بینند در این روزگار چه سختی ها و مرارت هایی ...
گنجینه ای در قلب تهران نهفته است
هنرهای زیبا نیز می تواند با پولی که معمولا صرف می کند و در برابرش چیزی به دست نمی آورد، آثاری به چنگ آورد . اما این ایده ماند تا چند سال بعد که کامران دیبا بعد از آشنایی با هنرمندان جوان و بااستعدادی چون پرویز تناولی طرح موزه را بار دیگر مطرح کرد. دیبا هم معتقد بود راه اندازی یک مرکز هنری نظیر موما یا مرکز ژرژ پمپیدو در پاریس می تواند باعث تحرک ذهن، اندیشه، محور خلاقیت، زیبایی و معنویت شود ...
حضور پرتعداد ورزشی ها، سیاسیون و هنرمندان در یک روز بازار گرم نشست های خبری سیاسیون | آغاز حضور جدی ...
امکانات تبلیغاتی شهری سخن گفت. اجرای نمایش شوایک سرباز ساده دل بهانه ای شد تا در روز یکشنبه حمیدرضا نعیمی کارگردان نمایش و مهران رنجبر بازیگر آن مهمان غرفه گروه رسانه هایی خبر شوند و درباره این نمایش، نسبت تئاتر و مطبوعات، مشکلات تبلیغات محیطی و همچنین علی اشرف درویشیان گفتگو کنند. دو مهمان فرهنگی دیگر روز سوم، از پیشکسوتان حوزه تئاتر به شمار می رفتند، عزت الله رمضانی فر با حضور ...
طعمه کردن زنان جوان برای سرقت از طلافروشی ها
خانم هم به عنوان مشتری در داخل مغازه حضور داشت که ایشان هم راهنمایی کرد. این آقا یک دستبند برداشت؛ نفهمیدم دستبند را کی برداشت و ناپدید شد؛ فکر کردم پشت ویترین رفته اما آنجا نبود. زمانی که متوجه غیبتش شدم، خودم اولین نفری بودم که موضوع را به شخص طلافروش اطلاع دادم. این شخص ماهرانه مرا فریب داد و حالا بدون هیچ گونه گناهی گرفتار شدم. با توجه به شیوه و شگرد متهم در فریب زنان و در ادامه سرقت از مغازه های ...
فروش دختر 10 ساله به پیر مرد و...
به خاطر او ازدواج کردی؟ بابا راننده کامیون بود. اما مصرفش بالا بود و صاحب ماشین، راننده دیگری گرفت. از وقتی هم که بیکار شد دیگر به دیدن من نیامد. چون مادربزرگم هر وقت او را می دید مدام غر می زد و بابا باید پولی بهش می داد تا راضی اش کند من آنجا بمانم. یکی از همان جمعه هایی که دخترعموهایم به خانه مادربزرگ آمده بودند تا با هم بازی کنیم، پدرم همراه یکی از دوستانش آمد، چند باراو را ...
همه خاطراتم از خورشید ...
دو طبقه در قبل بود دفتر مجله راه حق به صاحب امتیازی دایی من بود. یادم می آید که دایی قرار بود از سفر مکه برگردد،من به منزل ایشان رفتم، هنوز در ذهنم مانده که یک گوسفند در پشت حیاط منزل برای قربانی زیر قدم آقا دایی پس از بازگشت از سفر حج بسته شده بود. من از پله های آن ساختمان قدیمی دو طبقه بالا رفتم و از پنجره خیابان مسجد صفی(خیابان بحر العلوم )که آن زمان خیابان شهناز می گفتند را می دیدم ، پر بود ...
رای اعتماد مجلس به دو وزیر پیشنهادی دولت / موافقان و مخالفان وزرای پیشنهادی علوم و نیرو چه گفتند؟
گونه ای باشد که دانشجوی امروز امیدوار باشد و نگوید چون تفکر سیاسی خاصی دارم به شغل فردا امید ندارم و یا فرقی میان تفکرات سیاسی خاص در دانشگاه ها ایجاد شود بلکه باید فضا برای بیان این تفاوت ها آماده باشد و دانشجو به عدالت نظام و دولت متکی شود. روحانی در ادامه نطق خود با اشاره به وضعیت وزارت نیرو در دفاع از رضا اردکانیان، گفت: اگر در وزارت علوم از امید به امروز و فردا بیشتر سخن گفتم، در ...