سایر منابع:
سایر خبرها
20 ساله کلید می سازم
بودم که پدرم تصادف کرد و به رحمت خدا رفت. بچه اولشون بودم. مادرم جوون بود. اونم شوهر کرد، بعد شیش سال. بعد با مادربزرگم زندگی می کردم. سوم راهنمایی رو که گرفتم اومدم تهران. 2سال آهنگری کار کردم، بعد رفتم کلیدسازی. تهران رو نمی شناختم. چند سالی شاگردی کردم. از همشهریام که اکثرا تو این کار هستن یاد گرفتم. بعد واسه خودم کار کردم. چطور شد که بعد از آهنگری رفتین طرف کلیدسازی؟ خب، ...
گفت وگویی خواندنی با خواهرزاده ی جلال آل احمد / پشت پرده نامگذاری کوچه بالا و پایین منزل جلال
جلال گفتم دوست تان را در دستشویی دیدم که داشت انفیه می کشید! جلال توضیحی نداد، فقط روترش کرد و گفت ولش کن، بهش محل نگذار! من با این تذکر فهمیدم که آن دوست از جنس نامرغوبی است و دیگر نباید به سراغش رفت. این اولین نقش منفی ای بود که در آن زمان بر لوح ضمیر من حک شد و هنوز هم بعد از 50 سال پاک نشده و از بین نرفته است. شما در آن موقع چند ساله بودید؟ 16- 15 ساله. عامل دوم دلخوری ...
ازدواج های عجولانه نتیجه باورهای غلط است
، خانواده ام از نظر مالی در سطح پائینی بودند، من شش خواهر داشتم اما پدرم زیاد از داشتن دخترهایش راضی نبود و می گفت: "اگر به جای این دخترها، خدا به من پسر داده بود کار می کردند و کمک خرجم می شدند. " به همین خاطر من و خواهرانم مدام قالی می بافتیم که کمک خرج خانه باشیم و کمی از غُر زدن های او کم کنیم. 15 ساله که شدم با اصرار پدرم به عقد پسری در آمدم که اصلاً او را نمی شناختم، ولی خوب چاره ای ...
ستاره هایی که توسط پدر و مادرشان شکنجه شدند
، اشاره کرده ایم. تام کروز توسط پدرش مورد آزار و اذیت قرار می گرفت قبل از آنکه تام کروز بازیگری مشهور شود، به همراه مادر، خواهر و پدرش در کانادا در فقر زندگی می کرد. او خاطرات زندگی با پدرش را تجربه ای تلخ و وحشتناک می خواند. او آدمی بود که من در کنارش احساس خطر می کردم. در واقع هیچ امنیتی در خانه ام نداشتم. فکر کنید که در خانه خودت با ترس زندگی کنی! داستان تلخ زندگی او تا ...
روشنک گرامی؛ از عشق به رانندگی تا طراحی لباس
نداشتم و بحث اذیت شدن در میان نیست. در سریال فاصله ها هم به خاطر تجربه کردن مدیوم تلویزیون بازی کردم. این حضور در تلویزیون کات خورد به هفت سال بعد و صبح روزی که از خواب بلند شدم و با خودم گفتم اگر امروز تا شب تلفنم زنگ بخورد و برای بازی در سریالی دعوت شوم قبول می کنم! آن روز صبح که از خواب بلند شدید حال تان خوب بود؟ - بله، حالم خوب بود. خیلی ها از من خواستند که سریال بازی کنم ...
آمارها از شوهرآزاری در ایران چه می گویند؟/ عوامل مؤثر در خشونت زنان علیه همسرانشان
خاله زنکی شروع می شود. خدا نکند جایی دعوت شویم، من عزا می گیرم چون بعد از مهمانی هنوز لباس هایمان را عوض نکرده ایم دعوا شروع می شود. مدام به من سرکوفت می زند، از پول و مال و منال برادرم تا موقعیت شغلی برادر خودش. من چی کار کنم؟ وقتی با من ازدواج کرد همه شرایط من را می دانست. یک کارگاه کوچک شومینه سازی دارم. درآمد آن چنانی ندارم، به خصوص در این چند سال که بازار ساخت وساز هم خوب نیست. گردن کلفت های ...
هنگامه قاضیانی؛ زنِ خلوت های زنانه ی سینما
بازد و به همین خاطر مخاطب با تصمیم الهه برای ماندن در این خانه و دوست داشتن برزو همراهی ندارد. این برداشت مخاطب شاید درست باشد اما امیدوارم مخاطب همچون من بک گراندی به گذشته بزند. وقتی فیلمنامه را خواندم خیلی در گذشته فرو رفتم، این رفتارهای عاشقانه را در اطرافیانم در دایی های مادرم، دایی های پدرم و عموجان و زن عمو یم می دیدم. من ذهن تصویری عجیبی از کودکی دارم و بشدت عاشق این دوران هستم ...
توسعه گردشگری فرصتی برای درآمدزایی و اشتغال پایدار
ابتدایی هستند. بعد از تعطیل شدن مدرسه و تعطیلات تابستان جوراب می فروشند. ستاره جثه ای نحیف و لاغر دارد. ستاره به ابتکار می گوید: برای دست فروشی با پسرعمویم به جاهای دور می رویم، خیلی دور؛ لواسان، حکیمیه. او روی پیاده رو، کنار بساطش، عروسکش را خوابانده و ادامه می دهد: در شوش زندگی می کنیم. پدرمان بر اثر تصادف فوت شد. چند سالی می شود از مشهد به تهران نقل مکان کرده ایم. روزها مادرم ما را به مرکز شهر ...
هوس سفر داشت ز غبار این خاک
خبرگزاری ایمنا - گروه پایداری - محدثه احمدی: پس از 35 سال؛ همان زمان که مادر و پسر دوباره همدیگر را یافته بودند؛ تصمیم گرفتم روزی به صحبت با او بنشینم؛ از زمانی که شماره تلفنش را در گوشی ام ذخیره کردم؛ تا هنگامی که تصمیمم به عمل در آمد چند روزی گذشته بود؛ آن روز از تاکسی که پیاده شدیم عکاس از پارچه هایی که تبریک و تسلیت می گفتند عکس گرفت؛ اما در خانه، باید از مادری عکس می گرفت که کمرش زیر بار ...
ماجرای نجات معجزه آسای یک کودک خردسال همراه مادرش از زیر آوار/ قصه یک معجزه دیگر
...> من از بچگی در کویک عزیز بزرگ شدم، پدر و مادرم هم اهل همین جا بودند؛ همه خاطرات من در همین روستا بود. بچگی، جوانی، ازدواج و پدرشدنم همه در همین کویک عزیز بود. زنم کژال را به همین خانه آوردم. من در همین خانه که الان فقط چند دیوار فروریخته از آن باقی مانده است، پدر شدم. چند سال است که ازدواج کرده ای؟ حدود 11 سال پیش بود. همسرم از اقوام دور ما بود که با هم ازدواج کردیم. شغلت چیست ...
زن 36 ساله برای انتقام از خیانت های همسرش در دام هوس رانی های مرد شیاد افتاد!
نکردم و عاقبت در گردابی افتادم که ... زن 36 ساله ای که برای انتقام از خیانت های همسرش در دام هوس رانی های مرد شیاد افتاده بود، در حالی که بیان می کرد نمی دانم چگونه خودم را از این باتلاق وحشتناک نجات بدهم رشته افکارش را به 15 سال قبل گره زد و به کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: 21 ساله بودم که با فریبرز ازدواج کردم. اما مدت زیادی از زندگی مشترکمان نمی گذشت که متوجه شدم ...
دنیا! دور شو که به خدا رام و ذلیل تو نخواهم شد
انصارالامام شهرستان همدان دیده به جهان گشود. به دلیل مشکلات خانوادگی موفق به تحصیل نشد اما توانایی خواندن و نوشتن داشت و به مطالعه کتب دینی و معنوی ممارست می ورزید. از همان کودکی مشغول کار شد و برای تامین مخارج زندگی کشاورزی می کرد. سال 1355 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد که از وی به یادگار مانده است. پس از انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی به نیروی تازه تاسیس بسیج پیوست و روانه جبهه های نبرد ...
گفت وگوی تفصیلی با اکبر خوشکوشک در سالگرد قتل های زنجیره ای
سرویس سیاسی انصاف نیوز: نوزده سال از جریان قتل های زنجیره ای گذشته است و هنوز ناگفته ها و پرسش های فراوانی از این ماجرا وجود دارد که هر ساله از تریبون های مختلفی مطرح می شود، برخی جواب می گیرد و برخی همچنان بی پاسخ می ماند و می رود تا به بهانه ی سالگرد بعد که بلکه مطرح شوند. یکی از نام هایی که در آن دوران بر سر زبان ها افتاد و هنوز در دسترس است، اکبر خوشکوشک است. مردی که در آن دوران به عنوان یکی ...
پسر پولدار از دخترم درخواست بی شرمانه داشت تا اینکه او را به یک باغ در چناران بردند
م نیز با تایید ارتباط چند ساله کتی و پسرشان ، اظهار کردند که م از چندی قبل دچار اعتیاد شده است و ما از کتی خواستیم تا هنگام ترک اعتیاد در کنار پسرمان بماند! در حالی که تحقیقات پلیس در این باره ادامه داشت: م متوجه شد که تحت تعقیب پلیس قرار گرفته است بنابراین، دختر جوان را به منطقه سیدی مشهد انتقال داد و او را با یک تاکسی تلفنی به منزل خاله اش فرستاد. دختر جوان بعد از رهایی از چنگ آدم ربا ...
ایران "خانه دوم" بسیاری از لهستانی ها است
به گزارش نخست نیوز ، آنا ماریا اندرس روز سه شنبه در کنفرانس گفت وگوهای فرهنگی ایران و لهستان که با عنوان" در جستجوی خانه دوم" به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد ورود مهاجران لهستانی به ایران در دانشگاه تهران برگزار شد، حضور یافت. وی با اشاره به روابط دوستانه و تاریخی دو کشور گفت: وقتی دختر کوچکی بودم از مادرم در مورد ایران بسیار شنیدم. پدرم یک ژنرال بود و پس از جنگ نمی توانست به لهستان ...
روایتی از بانوی بسیجی بافقی از همرزمی با شهید همت تا دفاع از کردستان
های خود را بر همین اساس پیش می بردیم. چند سال در کردستان حضور داشتید؟ چه زمانی با شهید خدامی ازدواج کردید؟ 4 سال در کردستان بودم، یک سال اول را مجرد بودم و سپس ازدواج کردم. ماجرای ازدواج ما نیز به این شکل بود که یکی از دوستان که آنها هم در جبهه حضور داشتند و همسرش دوست همسر من بود واسطه ازدواج شدند، ابتدا معرفی و بعد خواستگاری رسمی و سپس ازدواج صورت گرفت. بعد از ...
پسر پولداری که به دخترم پیشنهاد .. داد و او را به باغ برد
و به سمت چناران حرکت کرد. در بین راه چند نفر دیگر از دوستانش هم به او ملحق شدند و سپس آن ها مرا از خودرو بیرون انداختند ولی کتی را با خودشان بردند! بعد از آن بود که مادر کتی در جریان قرار گرفت و مشخص شد آن ها کتی را به یکی از باغ های اطراف چناران برده اند. بنابراین گزارش، کارآگاهان با شناسایی محل سکونت خانواده م به تحقیق از آنان پرداختند. در همین حال خانواده م نیز با تایید ارتباط چند ساله ...
تعریف رابطه دختر و پسر
باز گردند؛ آن گاه ما گوسفندانمان را سیراب کنیم و پدر ما هم، مردی سال خورده است. موسی گوسفندان آنان را سیراب کرد و سپس رو به سایه آورد و دست به دعا برداشت. حضرت موسی علیه السلام هنوز از دعا لب فرو نبسته بود که دید یکی از آن دو دختر با کمال وقار و حیا باز آمده و گفت: پدرم از تو دعوت کرده که به منزل ما بیایی تا در برابر کمک تو به ما، به تو پاداش دهد. وقتی موسی علیه السلام نزد پدر دختران (شعیب ...
بدبختی ، مستأجر ثابت این خانه هاست
تخم مرغ خورده، حالش خراب شده. عمو همان مرد جوان است! مادر خیابان را بالا و پایین می کند: شوهرم 15 ساله رفته است. مگر چند سال داری؟31 سال. چندسالگی ازدواج کردی؟ یادش نمی آید. چند تا بچه داری؟سه تا.16 ساله بود که شوهر رفت و ماند او و دختر بچه ها. الان هم رفتار یک مادر را ندارد. بیشتر یک دختر سر به هوا و گیج می ماند تا مادر سه بچه.هیچ کدام از بچه ها مدرسه نمی روند: به بابایشان گفتیم بیا ...
نگاهی به فیلم غیرمجاز که در سینما عصر جدید اراک اکران می شود/یک بد تمام عیار
و بعد از آن داستان ناتمام را در سال 82 ساخت این دوفیلم یکتاپناه توانسته بود حتی در محافل بین المللی نیز توجه ها را جلب کند بنابراین انتظار این بود که بعد از بیش از یک دهه با فیلم قابل قبولی از او رو به رو باشیم؛ اما ماجرا اینگونه نبود و غیر مجاز را یک اثر ضعیف می بینیم که ما را از این کارگردان ناامید می کند. غیرمجاز روایت دختر جوانی به نام توکاست است که از خانه فرار می کند او به دلیل برخی آزار و ...
ستاره ای که فرشته نجات مادرش شد
آوارها گیر افتادیم. گرچه در دقایق اولیه همه زنده بودیم. چند دقیقه ای که گذشته پدرم از مادرم حال برادرم را پرسید. مادرم با بغض جواب داد: فکر می کنم تمام کرده. بدنش توی بغل من خشک شده است. (باز صدایش رنگ بغض می گیرد و در همان حال می گوید): ستاره دختر باهوشی است. با چنان دقتی ماجرا و جزییاتش را تعریف می کرد که از دختر بچه ای به سن و سال وی بعید بود. وی با همان لحن معصومانه اش تعریف می کرد: بعد از این ...
پسر پولدار از دخترم درخواست بی شرمانه داشت تا اینکه او را به یک باغ در چناران بردند
خودشان بردند! بعد از آن بود که مادر کتی در جریان قرار گرفت و مشخص شد آن ها کتی را به یکی از باغ های اطراف چناران برده اند. بنابراین گزارش، کارآگاهان با شناسایی محل سکونت خانواده م به تحقیق از آنان پرداختند. در همین حال خانواده م نیز با تایید ارتباط چند ساله کتی و پسرشان ، اظهار کردند که م از چندی قبل دچار اعتیاد شده است و ما از کتی خواستیم تا هنگام ترک اعتیاد در کنار پسرمان بماند! ...
این خرابه ها همه زندگی ماست
کشته شدند. از خانواده او فقط یک دختر 4ساله به نام سارا زنده مانده است. پسرعمه دیگرم جلال هم در این زلزله کشته شد. عمه و دخترش هم الان در بیمارستان کرمانشاه بستری هستند. همه اینها ساکن روستای الیاسی پایین بودند. او ادامه می دهد: در روستای ما هم یک زن و مرد پیر زیرآوار کشته شدند. آنها هیچ کس و کاری نداشتند، همه زندگی آنها یک دختر بود که ازدواج کرده و چند روستا بالاتر در بانی هاوون زندگی ...
فیلم های رنگی سینمای ایران
شعار حزن و عزا است. داستان فیلم: فیلم سینمایی سپید و سیاه داستان جوانی 22 ساله به نام فرید با بازی مهرداد صدیقیان را روایت می کند که پیش از مهاجرت همیشگی اش از ایران، برای وداع با هفت دختر که هر یک نشانه ای از عشق گم شده او دارند، در آخرین روز سال، سفری را از جنوبی ترین تا شمالی ترین نقطه تهران آغاز می کنند. مهرداد صدیقیان، مهشید افشارزاده، صدرالدین شجره، شهرزاد کمال زاده، حنانه شهشهانی ...
پایان ترس از آبروریزی؛ دختر جوان همه داستان را برای پلیس گفت
ادامه داد: حدود یک سال قبل با جوانی که هر روز سر راهم سبز می شد ارتباط خیابانی برقرار کردم. سبحان با دوستت دارم های دروغین و با هزاران وعده و وعید خیالی برای ازدواج مرا عاشق خودش کرد به طوری که احساس می کردم او مرد رویاهای من است و سرنوشت ما در کنار یکدیگر رقم می خورد اما او مدتی از من سوءاستفاده کرد سپس چون زباله ای بی ارزش مرا دور انداخت. از ترس آبروریزی نمی توانستم با کسی مشورت کنم تا ...
لزوم تغییر نگاه به فعالیت های پرورشی در مدارس گلستان/ آسیب هایی که دانش آموزان از آن سخن می گویند
به گزارش گلستان ما به نقل از کلاس بیست؛ مدارس استان گلستان 320 هزار نفر دانش آموز را در سنگر تعلیم و تریبت خود دارد که 9 ماه از سال تحصیلی بصورت رسمی در آن سپری می کنند و 3 ماه دیگر را به صورت غیر رسمی و غیر مستقیم با این نهاد آموزشی و پرورشی در ارتباط هستند . از آنجایی که خانواده نخستین نهاد اجتماعی فرزندان است بنیاد اخلاقی آن در بستر خانواده شکل می گیرد اما کم کم با نزدیک شدن به سن ...
ماجرای دختر بی حجابی که به لطف امام رضا نماز شب خوان شد/ آنقدر به اردوی زیارتی رفتیم که به مشهدی ها ...
زیاد برگشتم رو به گنبد طلا، از امام تشکر و خداحافظی کردم. بعد از این ماجرا دیگر هیچ وقت برای شکایت به حرم نرفتم. امام رضا (ع) واسطه آشنایی من با همسرم شد بهار یک معلم دهه شصتی است، او امام رضا علیه السلام را واسطه آشنایی با شوهرش می داند: همه ما لطف و کرم زیادی از امام رضا علیه السلام در زندگی مان دیدیم، اما اگر بخواهم به یک مورد خاص اشاره کنم، آن ازدواجم است. دو سال پیش بود که ...
رفیقم قول خواهرشو به من می داد درخواست های ... داشت از من
باوری غلط- از آن ها انتقام بگیرم. با مادرم درد دل کردم. او که جو گیر شده بود، پیشنهاد داد با دختر یکی از اقوام ازدواج کنم، دختری که چند سال از من بزرگ تر بود. خانواده ام می گفتند چون پدر این دختر وضع مالی خوبی دارد، می توانم با این وصلت آینده خودم را بسازم. به خواستگاری رفتم و ازدواج کردم اما حساب و کتاب هایی که کرده بودم درست از آب در نیامد و تازه بعد از عقد، فهمیدیم اوضاع مالی پدرزنم آن طور که ...
قلیان، تفریح 3 هزار تومانی! آری یا خیر؟
چند وقت بعد قلیان را برای همیشه گذاشتم کنار. ادامه می دهد: الان هم دو تا پسرم هر چند می گویند اهل قلیان نیستند اما من گاهی از بوی لباسشان متوجه می شوم و به رویشان نمی آورم. فکر می کنند ما نمی دانیم اما نمی دانند که ما هم این روزها را سپری کرده ایم! هیچی قلیان نمی شود! صادق باقری 22 ساله، 3 سال است قلیان می کشد. می گوید: تولد یکی از دوستانم بود که برای ...
وظیفه شناسی و مسئولیت پذیری در قرآن و سنّت
مسئولیت نیز از انسان بازخواست خواهد نمود،[1] مهم آن است که مسئولیت ها را به خوبی بشناسیم و در مقام عمل به وظیفه خود عمل کنیم. حس مسئولیت، گاه در برابر خودِ انسان است که تقوا و ترس از خدا بارزترین نمونه آن است. تقوا، احساس مسئولیت از درون را افزایش می دهد و انسان باتقوا، همواره یک پلیس معنوی را در درون جان خود حاضر می بیند. به همین خاطر در خلوت و تنهایی، همانند زمانی که در منظر دیگران است، در ...