سایر منابع:
سایر خبرها
حرف های خواندنی بازیکنی که پرویز مظلومی اشکش را در آورد!
جویی گفتند اول قرارداد ببند و بعد برو. *تو چکار کردی؟ آن سال پاس منحل شده بود و زمزمه هایی شنیده می شد که قصد تیم داری ندارد.من هم عاشق استقلال بودم و از این پیشنهاد ذوق زده شدم اما از فرصت استفاده کردم و گفتم اگر من قرارداد ببندم یک شرط دارم. *چه شرطی؟ یک دوست خیلی صمیمی داشتم به اسم محسن رزمجو که فوتبالیست خیلی خوبی بود. وقتی دیدم کسی را ندارد که حمایتش ...
بنیاد در آینه مطبوعات
...... بازمانده گردان یاسین دفتر خاطراتش از فرمانده محمدرضا را اینگونه باز می کند: جلیل و رضا هر دو مشهدی و اهل محله طلاب بودند. از همان اوایل جنگ در جبهه با هم آشنا شدند. جلیل فرمانده گردان بود و رضا معاونش. هر دو در یک خط و پشت یک خاکریز بودند. جلیل که شهید شد، رضا هم دو هفته بعد در همان خاکریز شهید شد. اگر بهشت رضا بروی هر دو قبرشان کنار هم است. همیشه هم گفته ام اگر کسی می خواهد رفاقت ...
سرداری با مدال هایی از جنس ترکش
شهید عالیقدر می ایستاد و ما همه مات و مبهوت حرکات او می شدیم . نگاه می کردم ایشان را مثل کسی که در جنگهای قدیمی جلو دشمن رجز می خواندند، بچه ها را بسیج می کرد، حرکت می داد و در آن صحنه شوخی می کرد. خداوند این توفیق را به من داد که تقریبا از عملیات والفجر یک تا این اواخر که خیلی هم بود در خدمت ایشان باشم من واقعا این را می گویم که در همه شهدای جنگ تحمیلی خیلی دوستان بسیاری داشتم. در ...
شهید سروستانی که مادرش او را نذر امام (ره) و انقلاب کرده بود
خواستم قطعه زمینی را که داشتم به او بدهم او نپذیرفت و گفت: می خواهم زندگی را با دسترنج خودم شروع کنم . مادر و مادربزرگش را بیش از همه دوست داشت و یکی از ویژگی های او در کنار اقامه نماز و تلاوت قرآن، دیدار با اقوام و صله رحم بود. از سر کار که بر می گشت بعد از نماز و تلاوت قرآن سری به مادربزرگ می زد و بعد هم تا نیمه های شب در مسجد و پایگاه بسیج بود. به بچه ها قرآن و دعا می آموخت. روزی که ...
خبرنگار ایرانی: رهبر طالبان محافظ نداشت!
زمان شش ماه از تشکیل حکومت طالبان می گذشت و ما در حال تولید مستندی با عنوان سفر به جمهوری طالبان بودیم. به همین مناسبت با چند نفر از مسئولان سرشناس افغانی که بعدها در بین طالبان صاحب مقامات مهمی شدند گفت وگو کردیم. در قندهار دیدیم لقب امیرالمؤمنین را برای ملامحمد عمر به کار می بردند و می گفتند نمی شود وی را دید. ضمن اینکه اجازه تصویربرداری در شهر هم به ما داده نشد. گفتند از حیث مذهبی ...
وقتی دیپلمات ها کت هایشان را درمی آورند
، دکتر ظریف ابتدا رفت، کنار پرچم ما ایستاد. وزیران دیگر آمدند و با دکتر ظریف دست دادند؛ یعنی باز هم انگار که ما میزبان هستیم. منظورتان در مقر سازمان ملل است؟ بله، همان جا که عکس جمعی گرفتند. دکتر ظریف خیلی هوشمندانه رفتار می کرد. غیر از وزیرخارجه چین، بقیه آمدند با ما دست دادند و بعد، رفتند سر جایشان ایستادند. درمورد مقابل یا پشت به در بودن بیشتر توضیح می دهید؟ این سنتی است ...
"واکاوی برجام"
کمبود بر طبقه مستضعف فشار می آورد، ولی هیچ کس هم نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دوَل دنیای امروز و پایه ریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامی با امریکا و شوروی، فشار و سختی و شهادت و گرسنگی را به دنبال دارد و مردم ما این راه را خود انتخاب کرده اند و بهای آن را هم خواهند پرداخت و بر این امر هم افتخار می کنند. این روشن است که شکستن فرهنگ شرق و غرب، بی شهادت میسر ...
استقامت جنین زیر پرتو و شیمی درمانی/تولد نوزاد مادر را از مرگ نجات داد/بیماری ای که دوایش استقامت است
میاندرود هستم] خیلی سریع کارهایم را انجام دادم و به همکارانم گفتم که دیگر معلوم نیست چه زمانی برگردم. در این مدت فکرهای خوب و بد زیادی از ذهنم گذشت، اما سعی کردم این فکرها و این حال بد فقط برای همان دو روز اول باشد و بعدازآن خیلی محکم ایستادم و فکر کردم که من ستون این خانواده هستم و اگر من بخواهم اینجا کوتاه بیایم دیگر همه چیز از دست می رود. اگر آن موقع کم می آوردیم و حتی بچه ها در جریان ماجرا ...
چوپانی که هزاران هوادار اینستاگرامی دارد
خندیدند گفتند توریست چیه اینا هم ایرانی هستند. اصلا باورم نمی شد. حالا فکر کنید از شهر با ماشین شاسی بلند و با صدای بلند موسیقی کسی بخواهد برای گذراندن تعطیلاتش وارد روستا شود. مردم روستا نمی توانند این تفاوت فرهنگ را بپذیرند. اگر هم این موضوع ادامه پیدا کند باعث تغییر فرهنگ روستا می شود که بسیار ناراحت کننده است. بزرگترین لذت روستا آرامش آن است که اگر بهم بخورد دیگر فایده ندارد همه اهالی می ترسند ...
ناگفته های مادر غواص شهید
او نرنجیده بود. شنیدم او را دست بسته پیدا کردند خیلی ناراحت شدم/16 ساله بود ولی عقل و شعورش به قدر یک انسان 90 ساله بزرگ و وسیع بود گریه صحبتش را قطع می کند به پیکر فرزندش نگاه می کند و از ساعتی می گوید که خبر پیدا شدن فرزند را به او دادند و می گوید: دیدم عروسم و پدر بچه ها نشسته اند گریه می کنند گفتم چی شده؟ گفتند حسینعلی پیدا شد. در بین این غواصان او را آورده اند. به ما خبر ...
ایرانگرد حالا حالاها ادامه دارد/ پسرم بزرگ شود با او سفر می روم
از نقطه الف به نقطه ب ایران بروند و مناطق خاصی را با همراهی راهنمایان تور ببینند. تا اینکه با یکی دو تا از دوستان مستندساز همکاری کردم و بعد به این نتیجه رسیدم نگاه متفاوتی نسبت به آنها دارم. همه چیز به نگاه آدم ها برمی گردد. آن زمان با خودم گفتم باید آنچه در مغز و ذهنم می گذرد، بسازم. همان زمان دوره های مستندسازی، فیلمنامه نویسی و تصویربرداری انجمن سینمای جوان را پشت سر گذاشتم و در ...
ایرانی ها ثابت کردند که تحریم آنها را متوقف نخواهد کرد/ ایرانی ها از تهدید بیزارند
تشکیل شود. باور کنید ما قصد بر هم زدن تعطیلات تابستانی، استخرهای شنا و مسابقات گلف را نداشته ایم، ولی همانطور که همه می دانیم حوادث ناغافل از راه می رسند و اغلب هم ناخوشایند هستند. همانطور که 25 سال پیش، یک روز -که از قضا درست هفته آینده است- حمله صدام به کویت، جریان عادی زندگی را مختل کرد. البته موضوع امروز ماهیتی کاملا متفاوت دارد. بله، منظور من دقیقا "برنامه جامع اقدام مشترک" است که ...
حضرت آقا به روح الله گفته بود دانه بلند مازندران!
را ببینم. آخرین باری هم که از من خداحافظی کرد شهادت را در چهره اش دیدم. می خواست خداحافظی کند سرم را بوسید. قدش بلند بود خم شد صورتش را بوسیدم. گفتم خدایا پسرم را به تو سپردم. در را باز کردم وقتی که رفت هر 10 متر برمی گشت و خداحافظی می کرد. به خواهرش گفتم پشت سر برادرت آب بریز. اما روح الله رفت و دیگر بازنگشت. نحوه شهادتش چگونه بود و شما چطور از شهادت پسرتان باخبر شدید؟ به ...
ستاره ها چشم از او برنمی داشتند
، که علی اومد و گفت: مادرجون! اگه پسر بود حتماً اسمشو روح ا... بذار!" و چنین شد. به خواهرش شهربانو نیز گفته بود: "اسم این فرزندی که تو راه داری، بذار روح ا..." و خواهرزاده اش وقتی به دنیا آمد به سفارش دایی اش- علی- نام او را روح ا... گذاشتند. دشمن روزانه بیش از پنج بار، برای آزادسازی نیروهای خود که در کمین رزمندگان اسلام افتاده بودند و باز پس گیری ارتفاعات مهم کله قندی و ...
نگران کنند ه ترین شب عمر محسن رضایی/حاج قاسم: برگشتن به خانه ننگ است
؛ نیرویی که می خواهد پشت خاکریز برود، متوقف می شود یا به کندی حرکت می کند، می توانیم انتظار داشته باشیم با عراقیها بجنگد؛ و جلو تیربار آنها مقاومت کند یا خودش مانور بدهد. خب اینها مسائلی است که مطرح شده است، اما به معنای این نیست که برادران نمی خواهند بجنگند. صحبت این بوده است که برادران از نظر کیفیت رزمی پیشرفت کنند و ما باید در همین خطهای پدافندی فرماندهان گردان، فرماندهان گروهان را آماده و نیروهای برجسته را شناسایی کنیم و بدانیم چه کسی خوب تیراندازی می کند، چه کسی می تواند خوب تانک بزند، چه کسی را می توانیم فرمانده گروهان بکنیم؟ ...
رئیس جمهوری که 76 درصد آراء ملت را با خیانت پاسخ داد + تصاویر
...، چرا اقدام مهمی برای کسب آمادگی های لازم به عمل نیاورده است و اینکه چرا به عنوان فرمانده کل قوا حتی یک بار هم جلسه شورای عالی دفاع را قبل از آغاز حمله دشمن به منظور بررسی تهدیدات و پیدا کردن راهکارهای لازم برای مقابله با آن تشکیل نداده است؟ او در مجموعه خاطرات خود در خصوص اطلاع از تهاجم دشمن می گوید: به ما گزارش داده بودند که عراق دارد تدارک حمله به ایران را می بیند. البته بعدها ...
حوزه های امروز با حوزه دیروز متفاوت است/ حوزه های مبسوط الید و وظایفی که انقلاب بر عهده ما گذاشت
...، معاونت آموزش و پژوهش و چند نفر از مدیران عضو هستند) و جناب آقای ناجی هم که به عنوان دبیر کرسی های آزاد اندیشی در اصفهان زحمت می کشند، بحمدالله رونق خوبی دارد. ما در جلسات شورا و تصویب این کرسی ها حضور داریم و معمولا حمایت کرده ایم و تشویق کردیم. همین دیروز آقای ناجی به مرکز آمده بودند و می گفتند که درخواست ها برای کرسی های آزاداندیشی در مدارس بیشتر از آن بود که در مصوبه ماست و اگر بشود بودجه ...
تعامل با مردم و همدلی و همزبانی ویژگی شهید طباطبایی نژاد بود/ ماجرای سخنرانی سیدباقر در نمازجمعه کنگاور
شناسید؟ گفت نه. گفتم داماد را چی؟ گفت داماد را هم نمی شناسم؛ بچه ها گفتند داماد فامیل یکی از پاسدارها است و تماس گرفته بود که برویم. من نیز با شما به این مجلس آمدیم. وی با ذکر خاطره ای دیگر به ویژگی همدلی و همزبانی شهید طباطبایی نژاد اشاره کرد و گفت: در کرمانشاه اختلافات سیاسی بین گروه ها بود. او نیز فارغ از این دعواها در جلساتشان شرکت می کرد. من نیز به همراه او می رفتم. یک بار به منزل ...
گزارش گاردین از یک بیماری خاص در ایران
قبول دارد که این کار آسان نیست. او می گوید: "بچه های ما اکثراً ویژگی جسمی خاصی ندارند که مردم متوجه ابتلایشان به نوعی اختلال شوند. در نتیجه وقتی که بلند بلند حرف می زنند یا اینکه خرابکاری می کنند، مردم رفتار نامناسبی از خود نشان می دهند. وقتی که احتشام کوچکتر بود، از بردن او به پارک دست کشیدم، چون به محض اینکه ما وارد پارک می شد، اکثر مردم می رفتند. اما حالا او را با خودم می برم و وضعیت ...
فراز و فرود رییس جمهور خائن+تصاویر
عذرا حسینی همسر ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران. وی در روز 30 خرداد 1360 و هنگام متواری شدن بنی صدر بازداشت می شود اما به دستور شهید بهشتی آزاد می گردد. آیت الله موسوی اردبیلی نقل می کند که شهید بهشتی در این باره فرمودند که ما با بنی صدر اختلافاتی داریم و اگر خطاهایی هم کرده باشد هنوز به خطاهای او یک دادگاه صالح رسیدگی نکرده است، اما حتی اگر آن دادگاه صالح رسیدگی کند و بنی صدر را مجرم بداند هم هیچکس در ایران حق جسارت و تعرض به حقوق همسر ایشان را ندارد ...
داوری:احمدی نژاد برای رفع حصر موسوی نامه نوشت
از رهبر معظم انقلاب بیاورند که تنها مختص به خودشان و گروه خاص باشد، در حالیکه احمدی نژاد معتقد است رهبری متعلق به 75 میلیون نفر است. قانون: خب چرا این حرف ها را علنی نمی زد؟ داوری:نمی گذاشتند. قانون:این همه تریبون و رسانه داشتند کی نمی گذاشت؟ ایشان که این همه حرف زدند؟ داوری:صحبت های احمدی نژاد را آنطور که می خواستند منتشر می کردند تا سوگیری منفی داشته ...
من،اسدالله عسگراولادی یک کاسب جزء هستم
در دور و اطراف این دفتر نه چندان بزرگ پسته مرغوب وجود دارد که آن ابهت همیشگی این خشکبار لوکس از نظر می افتد. پشت میز حاج آقا هم یک گاوصندوق بزرگ است که به صندوقچه افتخارات و سوابق حاج آقا تبدیل شده است. به گزارش دریک، خودش می گوید با ارزش ترین چیزی که داخل گاوصندوق دارد، حکم امام خمینی(ره) است که نام او به همراه 7 نفر دیگر برای تصرف اتاق بازرگانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در آن قرارداده شده است ...
عملیات مرصاد پایان یافت
سازمان داده شد. درگیری شدیدی برای گرفتن تنگه آغاز شد و با شکست اولین تهاجمات ارتش آزادیبخش، فرار نیروهای سازمان شروع شد. نیروهای جدید با این تصور که راه باز شده است به سمت جلو در حرکت بودند و در همین حال با نیروهایی روبرو می شدند که در حال فرار بودند و علت عقب نشینی را هم توضیح نمی دادند. نیروهای تازه وارد نیز با رفتن به صحنه درگیری و حرکت به سمت عقب متوقف شدند. حملات هوایی مکرر و هجوم ...
حسن عباسی از پروژه خطرناک DDR گفت
نفر از هم وطنان را در جاده کرمان گرفتند و سر بریدند. شیطان وقتی وارد می شود با لبخند و با ساز و کار های این چنینی زمین می زند. - منطق صفر و صدی می گوید آقا یک مقدار آمریکا خوبی دارد می گیریم و یک مقدار بدی دارد آن را هم پس می دهیم اما منطق توحیدی می گوید که شیطان همه چیزش شیطان است و خوبی ندارد.اول گارد بگیرید، اول تکلیفت را روشن کن و بدان که شیطان باطل است و کفر کفر است بعد تصمیم بگیر و ...
منصوریان: مهدی رحمتی برای استقلالی شدن سیدجلال پایش را در کفش غلطی کرد!!
گفتند که انتخاب سختی کردی. باید بگویم باشگاه نفت یک باشگاه مدیرمحور است و خودمحوری در این باشگاه نمی بینید. احساس کردم ساختار باشگاه نفت به من کمک می کند تا بتوانم کارها را خوب پیش ببرم و واقعا نفت با ایده های من جلو رفت. یک روز گفتم که فوتبال روز دنیا چه نقاط ضعف و قدرتی دارد اما فوتبال ما هنوز به آن نقطه مثبت هم نرسیده است. به طور مثال سال گذشته ریکاوری یخ انجام دادیم که البته خیلی ها آن اوایل می ...
داستان بی پایان
آن ها گفتم، کمی دلخور شدند و گفتند حالا نمی شود کسی نباشی که بخواهد به پدینگتون صدمه برساند؟ . اما بعد از تماشای فیلم، نظرشان کاملاً برگشت. البته این به خاطر این است که من آن ها را به پشت صحنه ی فیلم بردم و به آن ها درباره ی بازی کردن در فیلم و زندگی در دنیای واقعی توضیح دادم. اتفاقاً پسرم نقش مرا خیلی دوست داشت. به عقیده ی او، من شبیه جنگجویان و شوالیه ها شده بودم! اولین بار فیلم را با ...
اصل غافلگیری رمز موفقیت والفجر3 بود
پشتیبان لشکرهای حاضر در عملیات شرکت کردیم و وقتی وارد منطقه عملیاتی شدیم عملیات شروع شده بود. خط پدافندی دست ارتش بود و دشمن از ارتفاعات قلاویزان فشار می آورد و نیروهای ارتش را به عقب رانده بود. مقر لشکرمان در چنگوله بود که به ما اعلام کردند گردان علی بن ابیطالب(ع) برای انجام مأموریت و اعزام به خط مقدم آماده باشد. بیشتر بچه ها در رودخانه در حال شنا بودند و همه در عرض یک ربع تا 20 دقیقه لباس پوشیدند ...
حاج قاسم شهید زنده است/ داعش در هرکجای دنیا باشد دنبالش می کنیم
به ارتش عراق هم گفتند ارتش صفوی و شدیدا طی دو سال با آن جنگیدند. با این ارتشی که قاعدتا باید ارتشی ملی باشد و در آن سنی و شیعه و کرد و ترکمان و مسیحی ها و همه ی اقلیت ها با هم حضور داشته باشند، دو سال تمام مورد هجوم واقع شد. این دشمن لجوج عنود که از سوی برخی طرف های منطقه ای و حتی بین المللی حمایت می شود، ارتش عراق را با این اتهام که این ارتش صفوی و ارتشی جنایتکار است شدیدا تضعیف کرد ...
گزارش گاردین از یک بیماری خاص در ایران
برای حجتی 15 سال طول کشید تا شرایط یلدا را بپذیرد. نگهداری از دخترش آسان نبود، چرا که خوی تهاجمی داشت و نیازمند مراقبت همیشگی بود. وقتی که یلدا کوچک بود، خانم حجتی او را همه جا با خود می برد، اما با بالا رفتن سنش، کنترل او در خیابانها سخت شد. حجتی می گوید: "او بزرگتر می شد و وزنش بالا می رفت و من دیگر نمی توانستم کنترلش کنم." اما این تنها مشکل نبود. واکنشهای مردم، حجتی را آزار می داد: "جامعه ما را به سوی منزوی شدن هل داد. من شرایط یلدا را به فامیل توضیح داده ام، اما آنها متوجه نمی شوند. آنها هنوز درک نمی کنند که چطور ممکن است یک نفر هوشش در حد نرمال باشد اما حرف نزند." این واکنش ها نه تنها خانم حجتی، بلکه بر دختر کوچکش، ندا نیز تاثیر گذاشته است. وقتی که ندا در دبستان بود، پدر و مادرش یک مهمانی تولد برایش ترتیب دادند و همکلاسی هایش را دعوت کردند." خانم حجتی می گوید: "بعد از مهمانی، همکلاسی هایش در مدرسه به همه گفتند که خواهر ندا دیوانه است. هنوز هم وقتی به اینکه ندا موقع شنیدن آن حرفها چه احساسی داشته فکر می کنم، قلبم می گیرد." خانم ماندگاری یک پسر 23 ساله دارد که در انتهای "با عملکرد بالا"ی طیف ابتلا به اوتیسم قرار می گیرد. ماندگاری که به آمریکا مهاجرت کرده همچنان واکنشهای مردم در ایران را به یاد می آورد. او می گوید: "در مدرسه مردم فکر می کردند که او دیوانه است. آنها او را مسخره می کردند و بعضی وقتها کتکش می زدند. دست آخر او را از مدرسه بیرون کشیدم و در خانه به او آموزش می دادم. وقتی که به خیابان می رفتیم مردم به او زل می زدند و یا به او ترحم می کردند. اینجا در آمریکا شما ترحم را در چشم مردم نمی بینید، اینجا درک و محبت می بینید." این نوع واکنشها ناشی از عدم شناخت از این بیماری در ایران است. اما این موضوع در حال تغییر است. در یک سال گذشته، شاهد برنامه های تلویزیون و نمایشگاه های عمومی با موضوع اوتیسم بوده ایم و همچنین کمپین ها آگاه سازی توسط سازمانهای مرتبط با اوتیسم برگزار شده است. کیاندخت، مادر احتشام 19 ساله، می گوید که والدین بچه های مبتلا به اوتیسم باید با بیرون بردن آنها، به جامعه آگاهی ببخشند. البته او قبول دارد که این کار آسان نیست. او می گوید: "بچه های ما اکثراً ویژگی جسمی خاصی ندارند که مردم متوجه ابتلایشان به نوعی اختلال شوند. در نتیجه وقتی که بلند بلند حرف می زنند یا اینکه خرابکاری می کنند، مردم رفتار نامناسبی از خود نشان می دهند. وقتی که احتشام کوچکتر بود، از بردن او به پارک دست کشیدم، چون به محض اینکه ما وارد پارک می شد، اکثر مردم می رفتند. اما حالا او را با خودم می برم و وضعیت را برای دیگران توضیح می دهم. اکثر مردم درک می کنند و همدردی می کنند." وقتی که یلدا دوازده ساله شد، حجتی دریافت مراقبت از او در خانه بیش از حد دشوار است. از آنجایی که آسایشگاهی برای مراقبت از مبتلایان به اوتیسم وجود ندارد، او یلدا را به آسایشگاه مراقبت از مبتلایان به "عقب ماندگی ذهنی" در تهران برد، که حدوداً 450 کیلومتر با شهر خودشان فاصله دارد. یلدا آنجا را دوست داشت. اینکه آدم د ...
احمد نجفی پیش بینی کرد ظریف رئیس جمهور ایران می شود
. آن روز چاوز از عربستان با آقای احمدی نژاد آمده بودند. مراسم که تمام شد من با لباس صحنه پریدم جلو ؛ خود چاوز تعجب کرد از تیپ من، یک عده ریختند آقا نرو، ولی آقای احمدی نژاد گفت راه بدهید ایشان تشریف بیاورند. هنوز چاوز سوار ماشین نشده بود. به ایشان گفتم بچه ها اینجا کار می کنند بیا یک خسته نباشید بگو! قبل از آن هم بچه ها گفتند نرو فایده ندارد، من گفتم می گویم. تا گفتم، آقای احمدی نژاد با وجود این که ...