سایر منابع:
سایر خبرها
گفت وگو با رضا نیازمند درباره تکنوکراسی عصر پهلوی
. تا اینکه مغازه ای دیدم که کمی تر و تمیز بود و پمپ آب می فروخت . رفتم و گفتم شاگرد می خواهید؟ گفت بله، چه کسی است؟ گفتم خودم. گفت من می خواهم شاگردم دیپلمه باشد. گفتم این هم دیپلمم. کاغذ لوله شده دستم بود . گفتم برای چه کاری؟ گفت این پمپ هایی که اینجا می آورم وقتی خراب می شوند نیاز به تعمیر دارند، اینجا یک آلمانی هست که تعمیرشان می کنند اما دستمزدش خیلی گران است. می خواهم زیر دستش بگذارمت که ...
امیراحمدی: احمدی نژاد یک نمونه ملی مذهبی است!/ روشنفکرهای اطراف خاتمی ایده های من را می دزدیدند
لاریجانی و روحانی بسیار به هم نزدیک است. نظرتان در مورد او چیست؟ من چند باری آقای لاریجانی را دیده ام اما شناختم از ایشان دور و از طریق مطبوعات بوده است. نمی خواهم در مورد شخص ایشان صحبت کنم چون شناخت کافی از او ندارم. اما به نظرم اگر روحانی شکست بخورد، این شکست ها به آقای لاریجانی هم سرایت می کند. لاریجانی نیمه دوم آقای روحانی است. اعتقاد دارم که او با روحانی می سوزد مگر این که سریع از این ...
زاگرس نشینان مهربان/بخشش یادگاری های بهشت
دوست داشتیم که این یادگاری ها را به کسی اهدا کنیم، چون فهمیده بودیم علی در دوران زندگی اش مرد خیری بوده؛ اما مادرم به دلیل علاقه زیاد به برادرم راضی به این کار نمی شد، ولی زلزله باعث شد تا نظر مادرم هم عوض شود. خودش می داند که علی از این کار راضی است. مادرم می گوید تا الان راضی به این کار نبودم، ولی بعد از زلزله انگار مطمئن شدم که این همان کاری است که علی دوست دارد. بعد از این اتفاق هم علی به خواب ...
مشکل از پدر و مادرهای دیروز بود یا از کودکان امروز؟
لبیک می گفت! حالا من از یک طرف دلم به حال آن مرد و جیب نه چندان پرش می سوخت از یک طرف هم با فروش آن همه کالا و جنس، ذوق مرگ شده بودم! با خودم فکر کردم چگونستی که بچه های نسل قدیم با اینکه از طرف والدین کوچکترین توجهی به امیال و خواسته هایشان نمی شد و دائم تو سرشان می زدند حالا این همه آن پدر و مادر را عزیز می دارند و هنگامی که خدمتشان می رسند با احترام در مقابلشان کرنش می کنند و از صمیم ...
روایتی از زندگی یک معلم گلستانی/ از شنیدن خبر شهادت تا اهدای اعضای بدن فرزند
مراسمی که دوستان و اساتید علی در دانشگاه محل تحصیل وی به مناسبت چهلمین روز آسمانی شدنش تدارک دیده اند، شرکت کنند. سخن را کوتاه می کنم؛ موقع رفتن است، پدر لحظه ای درنگ می کند، انگار مطلبی مانده که ادایش نکرده است. می گوید: اهدای اعضای علی باعث شده که شادی آن کسانی که اعضای فرزندم در بدن شان است را شاهد باشم؛ این امر مرا آرام نگه داشته است؛ می دانم که روح شهیدم نیز آرام است و در ...
به حرمت اشک های شبانه رهبرم سید علی ظهور کن/خدایا به تمام آرزوهایم خواهم رسید اگر لذت یک سلام او را به ...
...، ماها آنقدر غرق در گناه و معصیت شده ایم که ندیدن تو برای ما کاری عادی شده و انگار نه انگار خورشید مغربی چشم انتظار دعای ما نشسته..مولای من شرمنده ات هستم تا قیامت که هیچ وقت منتظر خوبی برایت نبوده ام. نمیدانم کجای این دنیا دنبالت بگردم ای بزرگ زاده زهرا، دلم هر لحظه از غم هجرانت هزاران بار می میرد، می دانم از اینکه تنهایی خیلی دلت گرفته، غصه داری، همه از یاد تو غافل گشته اند، آقایم ...
افتخار می کنم پسرم لباس مقدس پدر را بپوشد
همه چیز را خودم انجام می دهم، آن سختی هست اما به هر حال یک پدر در خانه نیست و یک همسر کنار من نیست. (این جملات کاملاً بدون بغض و با اعتقادی که در صدایش است بیان می شود) آن چیزی که همیشه من را راضی و خشنود نگه می دارد و من این را واقعاً از ته دلم می گویم و حتی در آخرین لحظه تشییع همسرم به او گفتم؛ واقعا از شهادتش خوشحالم. چرا خوشحالید همسرتان شهید شدند؟ به خاطر اینکه آن لیاقتی که ...
نگاه به شیراز باید جهانی باشد
خودم می گیرم و معتقدم من حق ندارم بین شما خط کشی سیاه و سفید و آبی و قرمز کنم. فرهنگ یک حق مشاع بین همه جوامع است و ما اجازه نداریم این حق را سفید و سیاه کنیم . کرم اللهی به کسانیکه قائل به اصولگرایی و اصلاح طلبی در عرصه ی فرهنگ هستند، گفت: باید مشخص کنند مانیفست اصلاح طلبان و اصولگرایان در عرصه فرهنگ چیست؟! ایدئولوگ های فرهنگی این دو چه کسانی هستند؟! در عرصه فرهنگ اصولگرایی و اصلاح ...
رمز و رازهای ساخت ساز از زبان 4 استاد
فروش رفته ولی تارم به قیمت سازهای آقایان نیست. سعی کردم خودم باشم. سالی چند ساز می سازید؟ فرهمند: هشت، گاهی هم 9تا. سالی نیست؛ گاهی ساخت ساز 15 ماه طول می کشد. پوریا: خیلی نمی سازم؛ دوتا دوتا می سازم. تا حالا نشده که یکباره پنج تا ساز را با هم شروع کنم به ساختن. آیا تجربه های شما در کتاب خاصی جمع آوری شده؟ امیرعطایی: هیچ کدام از دوستانی که ...
بفرمایید امضا!
لحظه انگار سایه ی سیاهی می بینم. فکر می کنم توهم زده ام! آب دهانم را قورت می دهم و توی دلم به آسیه بد و بیراه می گویم. هنوز سکه تکان نخورده. دوباره زل می زنم به پشت قفسه ها. نه، توهم نیست، یک صورت پشت قفسه هاست. چشم هایش را می بینم! مائده می گوید: تکون خورد! سکه تکون خورد! سکه به سمت حرف میم می رود. یک چشمم به سکه است و یک چشمم به صورت پشت قفسه ها. سکه به سمت حرف ه می رود، صورت ...
پنج نقص اساسی در آموزش و پرورش ایران
. حالا آن استاد ممکن است مجری یک برنامه تلویزیونی باشد، همین طور معلمی که در دبستان یا دبیرستان در حال درس دادن به شاگردانش است و... براساس هر 5 فلسفه ای که برای آموزش و پرورش داریم، ما باید واقعیت را تفهیم کنیم، نه اینکه کاری کنیم که مخاطب بی آنکه واقعیت را فهم کرده باشد بتواند آن را در قالب زبانی بیان کند. حالا بعد با چند مثال این نکته را بیشتر باز خواهم کرد تا مرادم بهتر فهم شود. ...
گفت وگو با پدر گردشگری ایران، راوی سرزمین های کهن
خستگی ها را اشاره ای کنم انگار کوه کن بودم غریب بودم و گشتم غریب وار گرد جهان دلم خوش است که در غربت وطن بودم قدم به قدم تا گردشگری 73 سال دارم اما ظاهرا در شناسنامه، زادگاهم جایی است در نزدیکی آبیک (نزدیک به نظر آباد کرج) اما هیچ وقت آنجا را به خاطر ندارم. ولی یادم می آید بعدها که شش یا هفت ساله بودم، پدرم من را با خودش به این روستا می برد و ...
چرا شرکت در برخی جلسات شبکه سازی تلف کردن وقت است
...> سخن آخر او این است که در کل شبکه سازی را کنار بگذارید. هر کسی که کار مهمی برای انجام دادن دارد، به خصوص آن هایی که درجات بالایی در تجارت یا سیاست دارند، تمایل به شرکت در جلسات شبکه سازی را ندارد. آن ها مشتاق صحبت های ارزشمند با افراد ارزشمند هستند که می تواند دوستانه و خصوصی باشد. من به ظاهر افراد اهمیتی نمی دهم اگر آن ها ارزش وقت من را داشته باشند. داوس در حدود سه هزار آشنای قدرتمند ...
سرکوب گودزیلا
غش و ریسه می روند و بعضی ها هم بی تفاوت و تنها از پیچ کوچه می گذرند و از جلوی چشم دور می شوند . مادرها خیلی کمتر از قبل، لااقل از زمانی که خودم در همین پایه درس می خواندم جلوی در منتظر بچه ها بودند . بچه هایی که دیده نمی شوند میان آن همه شور و شوق و خنده برای خانه رفتن، دو دختر آخرین نفراتی بودند که با بی حالی کوله پشتی شان را روی شانه های نحیف شان انداخته بودند و انگار هیچ ...
عبدالرحیم زاده :در بوکان به اندازه تهران تماشاگر دارم
نمایش بیرون پشت نوشته ولفگانگ بورشرت تازه ترین نمایش این گروه است که از اول تا سوم آذر در شهر بوکان روی صحنه رفته و بیش از هزار و 500 تماشاگر داشته است. با او درباره اجرای این نمایش و تئاتر در شهرستان گفت وگو کردیم . چه سالی نخستین نمایش خود را در بوکان روی صحنه بردید و با اجرای کدام نمایشنامه کار خود را آغاز کردید؟ در سال 77 نخستین نمایشنامه خود را در شهر بوکان با عنوان زیردرخت بلوط که نویسنده ای بومی آن را نوشته بود، کارگردانی کردم، اما در 1 ...
بوف کور در زمانی که هدایت ممنوع القلم بود
وقتی آنجا رفتم یک در فرسوده ای دیدم. در زدم. پیرزن مفلوکی در را باز کرد. ناشری در کار نبود و آدرس ساختگی بود. می خواستند انتقام بگیرند و فکر کردند با این کار انتقام شان را گرفته اند. اما ایران و دنیا برای بوف کور کار خودش را کرد. افرادی با آن تفکرات محدود می خواستند بوف کور را تخریب کنند ولی قطره ای در دریا بودند. غیر از این، تنها بوف کور رسمی و معتبری که چاپ شد همان کتاب سال 1383 بود ...
داستان کوتاه ژانر اصلی زمانه ماست
. داستان رکسانا چند شخصیت زن دارد که فراخور داستان رفتار می کنند. این داستان نمونه های زنده بسیاری در جامعه امروزی ما دارد. آدم های شما پیوندی با گذشته خود دارند، پیوندی که حالا هم درگیرش هستند. آدم هایی که به دنبال شکوه گذشته خویش هستند یا می خواهند از مخمصه فعلی شان بگریزند و گاهی کشمکش با پایانی غافلگیرکننده همراه می شود. به نظر می رسد گذشته نقش اصلی را بازی می کند. همه آدم ...
شکوفایی اقتصاد با صنعت گردشگری
...> روزنامه قانون در گزارشی با عنوان چشم هایم را می فروشم! نوشت: می خواهم کبدم را بفروشم، چشم هایم را هم می فروشم! ؛ مکالمه ما این گونه آغاز می شود. مردی است در حدود 50 ساله، آگهی کرده برای فروش کبد. شاید موقع چسباندن آگهی دست نویس روی صندوق صدقات، با خودش چند بار کلنجار رفته باشد، شاید هم نه، آن گونه که مصمم است. می گویم خبر داری که کبد را نمی شود فروخت؟ یعنی به این راحتی نیست و کلی شرایط دارد که بشود ...
مهراوه شریفی نیا از مصائب دهه شصتی ها می گوید
موقعیت دیگر و از من اینطوری استفاده می کرد. یعنی به عنوان بچه در این نمایش ها بازی های کوچولوی اینجوری داشتم. سر دزد عروسک ها هم آقای هنرمند و اسکندری مرا دیدند و خوش شان آمد و تست لباس و بازی. برای من بازیگری چیزی نبود که من فکر کنم می خواهم یا نمی خواهم، چون آن موقع فکر می کردم بازیگری جزئی از زندگی من است. یعنی از بچگی برای من اینگونه بود که زندگی می کنیم، مدرسه می رویم، در فیلم بازی می کنیم، مامان ...
ناگفته های همسر شهید حججی از زندگی محسن همیشه سرافراز
مرداد ماه سال 95 اسیرشدند و 18 مردادماه سال 96 به شهادت رسیدند.عباسی گفت: تا قبل از شهادت آقا محسن، میگفتم شهدا زنده اند این را حس می کردم اما درک نمی کردم بعد از شهادت همسرم قطع به یقین پیدا کردم که درست است و شب هایی که از خستگی یادم می رفت پتو روی پسرم بندازم و موقعی نگاه می کردم پتو روی پسرم می دیدم و این ها چیزهایی هستند که با چشمان خودم دیدم.وی با اشاره به دیگر خاطرات خود، اضافه کرد: شب هایی ...
مدیریت دولتی عامل رکود موزه هاست/ به تعامل با مدیریت جدید شهری اصفهان امیدواریم
می کند و درآمد خاص خودش را دارد البته با اختلافی هم که با صنف کافی شاپ ها داشیم ما فقط می توانیم بازدیدکننده های موزه را پذیرایی کنیم اما همان هم برای موزه کمک هزینه است، یا مثلاً فروشگاهی در موزه است که در آن لوازم مرتبط با موزه به فروش می رسد مثل لوازم موسیقی، صنایع دستی مرتبط با موسیقی و یا سی دی های آثار موسیقی که از این طریق نیز به موزه کمک می شود. همچنین ما صندوقی داریم به نام ...
آوار بی اعتمادی اجتماعی، سنگین تر از آوار زلزله
با خود می گویند دیگر این بار فریب نخواهم خورد چون دفعه قبلی شنیدیم که مثلاً چادرهایی که برای زلزله زده ها اهدا شده بود، سر از بازار خرید و فروش درآورد و امثالهم. متأسفانه وقتی نه رسانه های ما و نه نهادهای نظارتی، اجرایی و قضایی این عزم را ندارند که درباره پرونده هایی که می تواند به اعتماد اجتماعی جامعه آسیب برساند مداخله های جدی داشته باشند و این رخنه ها را رفو کنند و به مردم بگویند و ثابت کنند ...
یک قناری، یک کلاغ ؛ درباره رازهای یک خانه قدیمی
...، یک کلاغ در نگاه اول به لحاظ تولیدی فیلم ساده ای است. خانه ای قدیمی و دو شخصیت و وسایل اندک. ولی همین فضا به شما امکان جلوه گری هایی می داده که از آن پرهیز کرده اید. می توانستید در طراحی صحنه و موسیقی و... به همان راهی بروید که آثار تاریخ معاصر ما رفته اند. حضرتی: ما یک چیزهایی داشتیم که سرنوشت پروژه به آنها بستگی داشت. مثل دو بازیگری که توان بیان این دیالوگ ها و بازی در این نقش ...
افتخار می کنم پسرم لباس مقدس پدر را بپوشد
احوال شدم، الان هم همینطور و خیلی سعی می کنم با شرایط بجنگم نمی توانم بگویم همه چیز را خودم انجام می دهم، آن سختی هست اما به هر حال یک پدر در خانه نیست و یک همسر کنار من نیست. (این جملات کاملاً بدون بغض و با اعتقادی که در صدایش است بیان می شود) آن چیزی که همیشه من را راضی و خشنود نگه می دارد و من این را واقعاً از ته دلم می گویم و حتی در آخرین لحظه تشییع همسرم به او گفتم؛ واقعا از شهادتش خوشحالم ...
دیدگاه متفاوت شرقی ها نسبت به طراحی و ساخت ویدیو گیم
ها به من گفتند که این جا ما به شیوه کاملا متفاوتی کار می کنیم، به نحوه دیگری بازی می سازیم. چیزی که می خواهم رویش تاکید کنم این است که بازی های ویدیویی سرگرمی های جهانی هستند، هر بازیکنی در هر جای جهان از بازی ها لذت می برد و این که شما اهل کدام کشور باشید، نباید واقعا در ساختن بازی ها مهم باشد. اما با این حال ژاپنی ها بسیار روی بازی های شان و روند توسعه آن ها حساس اند و به شیوه خاص ...
هیچ وقت تملق کسی را نگفته ام
هایم چاپلوسی و تملق نمی بینید و من نزدیک این ها نرفتم. بارها پیش آمد که مرا به گونه ای می خواستند بکشانند آنجا و من نرفتم. چون اگر می رفتم شاعر غیر مردمی حساب می شدم. وقتی می دیدم درها را بسته اند روی مردم و فشار روی مردم است من خودم را کنار کشیدم. کار دیگری نمی توانستم بکنم ولی در دلم آتش می گیرم. البته در چند مورد با بی اخلاقی به ما گفتند که کسی از مسئولین حضور ندارد ولی وقتی رفتم دیدم آقایان ...
انتشار کتاب کارتونیست ایرانی توسط پنگوئن / فرازمند:امیدوارم مردم بتوانند کمیک را درک کنند
...... حدس می زنم چشم انداز ارواح این است که شاید در مقایسه با ابدیت، زمان بسیار کوتاهی زنده هستند و درنتیجه شاید به جای آنکه نگران گذشته باشند، در حال زندگی می کنند. امیدوارم در زندگی پس از مرگ به این چیزهای بی ارزش اطرافمان برنگردیم و کمی در خانه کنار دریاچه وقت بگذرانیم. امیدوارم مرگ چیزی بیشتر از این باشد، اما استفاده از روح یک راه ساده برای نشان دادن زندگی پس از مرگ است و همچنین اساسا آنها را به آدم هایی که مرده اند مرتبط می کند. - درباره خون آشام باحال چیزی که الهام بخش این کمیک بوده فقط تلاش برای جالب بودن است. ...
گیشه و مسائل اقتصادی مهم ترین بخشی که خیلی از اهالی موسیقی به دنبالش هستند / کالای فرهنگی در سبد خرید ...
تنها چند روز از کنسرتش در نمایشگاه وومکس که بزرگ ترین نمایشگاه موسیقی جهان است، گذشته، به گفت وگو نشسته ایم. دوست دارم بدانم خواننده ای در سطح شما هنوز هم تمرین می کند؟ طبیعتا هر فردی سطح تمرینات خاص خودش را دارد و من هم تمرینات شخصی و جدی دارم؛ مثل همه نوازنده ها و موزیسین های حرفه ای که کار می کنند، این تمرینات باید به صورت مرتب و دائمی انجام شود. به علاوه تمرینات خاص ...
بردار ببر پولشو بزار
آرمان - نگین باقری: این اتفاق جالب توی دانشگاه شما افتاده؟ خیلی جالبه! چه جوریه؟ یعنی دوربینی اونجا نیست؟ یعنی فروشنده ای بالای سر دانشجویان نگذاشتند؟ فکر کنید در چنین فضای بی اعتمادی که مردم به چشم خودشان هم اعتماد ندارند، دانشگاهی بدون حتی یک فروشنده فروشگاهی را راه انداخته که اجناس آن بر پایه اعتماد به فروش می رسند؛ گوهری کمیاب که این روزها از آن خبری نیست! همیشه به ما گفته اند که ...
در فساد غوطه وریم
علاوه بر برگزاری نمایشگاه هایی از هنرمندان شناخته شده، آثار هنرمندان جوان را هم به نمایش گذاشته است. همچنین او علاوه بر مجموعه داران هنری یا افرادی که دوست دارند از طریق هنر سرمایه گذاری کنند، با فروش آثار به صورت قسطی، مجموعه دارانی هم که ممکن است توانایی خرید یک اثر را به صورت یکجا نداشته باشند، وارد این بازار کرده است اما آنطور که خودش می گوید گاهی شاهد بوده که همین مسائل از سوی گالری داران ...