سایر خبرها
محاکمه سه متجاوز به یک زن
تدبیر24 دیروز دو تن از متهمان درشعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به صورت غیر علنی محاکمه شدند. زن جوان آن شب وقتی از چنگ راننده رها شد به دو سرنشین یک خودرو پناه برد و از آنها خواست او را به روشنی های شهر برسانند. اما دو شیطان صفت هم بی توجه به چشمان گریان و التماس هایش، او را به یک گاوداری کشاندند و پس از تعرض وحشیانه، در بیابان تاریک رهایش کردند. درگرگ و میش هوا، زن نیمه ...
اخبار حوادث
.... همان موقع راننده خودروی پرایدی جلوی پایم نگه داشت و از آنجا که یک مسافر داشت، از شدت خستگی و به خاطر زود رسیدن اعتماد کردم و سوار شدم. این زن جوان ادامه داد: بعد از طی مسافتی مسافر دیگر خودرو پیاده شد و راننده پراید به سرعت تغییر مسیر داد و رو به بیابان رفت. در بین راه هر چه التماس کردم و از او خواستم نگه دارد تا پیاده شوم ولی توجهی نکرد. تا اینکه بعد از طی یک مسیر در جاده ای ...
دستگیری شیطان فراری پرونده سیاه آزار زن جوان در تهران
پرایدی جلوی پایم نگه داشت و از آنجا که یک مسافر داشت، از شدت خستگی و به خاطر زود رسیدن اعتماد کردم و سوار شدم. این زن جوان ادامه داد: بعد از طی مسافتی مسافر دیگر خودرو پیاده شد و راننده پراید به سرعت تغییر مسیر داد و رو به بیابان رفت. در بین راه هر چه التماس کردم و از او خواستم نگه دارد تا پیاده شوم ولی توجهی نکرد. تا اینکه بعد از طی یک مسیر در جاده ای خلوت و خاکی نگه داشت. ...
دستگیری قاتلان نزاع مسلحانه طایفه ای در آبادان/ دختر 15 ساله خانواده ثروتمند، طلاهای عمه اش را دزدید/ ...
این تبهکار، در بیابان به دو سرنشین یک خودروی سواری پناه برد.اما بار دیگر گرفتار دو متجاوز شد. دیروز دو تن از متهمان درشعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به صورت غیر علنی محاکمه شدند. زن جوان آن شب وقتی از چنگ راننده رها شد به دو سرنشین یک خودرو پناه برد و از آنها خواست او را به روشنی های شهر برسانند. اما دو شیطان صفت هم بی توجه به چشمان گریان و التماس هایش، او را به یک گاوداری ...
ادعای عجیب دو متجاوز در دادگاه
.... به آنها پناه آوردم، وقتی روی صندلی عقب پرشیا نشستم کمی احساس آرامش کردم، به آنها اعتماد کردم و ماجرای تلخی که برایم اتفاق افتاده بود را برای آنها تعریف کردم. در مسیر تهران بودیم که آنها تغییر مسیر دادند. درواقع پسری که صندلی جلو نشسته بود به راننده اصرار کرد که به طرف گاوداری بروند. من دوباره ترسیدم، التماس کردم که من را کنار جاده رها کنند، اما هیچ فایده ای نداشت، آنها مرا به گاوداری بردند ...
آزار زن جوان پس از رهایی از دام شیطان
.... راننده در بین راه تغییر مسیر داد. وقتی از او خواستم ماشین را متوقف کند، مرا کتک زد . او با تهدید مرا به منطقه ای به نام زمان آباد برد و وحشیانه مورد آزار و اذیت قرار داد و در بیابان رها کرد . این زن که از به خاطر آوردن خاطرات آن شب شوکه شده و به خود می لرزید، ادامه داد: صدای پارس سگ ها را در بیابان می شنیدم و به خودم می لرزیدم . حتی توان راه رفتن هم نداشتم . با زحمت توانستم خودم را کنار جاده ...
ترحم بر زنی که همسرش را کشت
بازداشتگاه کلانتری با زنی روبه رو شدم که به پهنای صورت اشک می ریخت. چادری گلدار به سر و دستبندی آهنی دوردستان نحیفش! حلقه زده بود. دمپایی های کهنه اش، روی زمین بود. مرا که دید، به التماس افتاد که برایش کاری بکنم. زن در لحظه های بحرانی به سر می برد. مثل غریقی به هر تکه چوبی دست می انداخت. نمی دانم چرا دلم برایش سوخت. با آنکه می دانستم قاتل است. امااحساسم نهیب زد که: کمکش کن ! همان موقع به ...
بلاهایی که در مخوف ترین زندان های اسرائیل بر سر دختران و زنان فلسطینی می آورند + عکس
رسیدگی به پرونده اش یا مختومه اعلام کردن آن مواجه شد. در این خصوص وکیل قربانی تاکید می کند که باز پرسان شعبه های دادرسی رژیم صهیونیستی اجازه بازبینی نوارهای ویدئویی دوربین های مدار بسته مرکز پلیسی که این زن مورد تعرض قرار گرفته بود، به این جهت که کمک بسیاری به شناسایی عامل جنایت می کند، را صادر نکردند. نگاهی به تجاوزها و تعرض های رخ داده در آرشیو دادگاه نظامی اسرائیل ...
زندگی دوباره پنج شهید در کامیون یخچال دار
به گزارش ایثار تهران به نقل از خبرگزاری مهر ،سرهنگِ پزشک محمدرضا صفری نژاد که اکنون متخصص اورولوژی است با بیان خاطره ای از روزهای پایانی جنگ تحمیلی روایت می کند: روزهای انتهایی هشت سال دفاع مقدس با حضور من در منطقه سومار مصادف بود. منطقه ای که در آن زمان آماج حملات شیمیایی دشمن بعثی قرار گرفته بود. یک روز که قصد رفتن از سومار را داشتم متوجه کامیون یخچال داری شدم. از راننده کامیون پرسیدم: کجا می ...
مجید با وعده ازدواج مرا به کارخانه برد و به همراه دو دوستش مرا آزار شیطانی دادند + عکس
صحبت بودیم که دو دوست او هم وارد کارخانه شدند. آنها مرا به اتاقک نگهبانی بردند و با تهدید به من مشروب خوراندند و مرا آزار دادند. مردان جوان بعد از آزار مرا رها کردند و تهدید کردند در این باره به کسی حرفی نزنم. به دنبال شکایت زن جوان مجید ردیابی و بازداشت شد و دوهمدستش را لو داد. متهمان دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور یک ...
درجاده قدیم تن به آزار دادم و..!
خودم می گریستم او مرا سوار خودرو کرد تا به محل سکونتم برساند. آن فرد در بین راه تهدیدم می کرد که سکوت کنم اما وقتی به اطراف میدان نمایشگاه بین المللی رسیدیم ناگهان با دیدن خودروی گشت پلیس Police روزنه امیدی پیدا کردم و در یک لحظه خودم را از خودرو پایین انداختم. مأموران نیز بلافاصله راننده را دستگیر و فیلم کثیف را نیز کشف کردند حالا نمی دانم... ...
ابعاد ترسناک تجاوز
فیلم هایی مثل شهر موش ها و... در صدر آمارهای فروش قرار می گرفت. منیژه حکمت اما امسال بالاخره بعد از فیلم ناموفق سه زن با فیلم جدیدی به عنوان کارگردان پا به جشنواره گذاشت؛ جاده قدیم. فیلمی با یک موضوع ملتهب که خیلی ها امید داشتند بتواند یک بار دیگر خاطره زندان زنان را زنده کند؛ اما.... جاده قدیم درباره زنی است که در آستانه سال نو مورد تعرض قرار می گیرد و حالا باید با زخم های این اتفاق روح ...
پسر یازده ساله ای که با افکار شیطانیش نزدیک بود بلایی سر دختر جوان بیاورد
کلاس اول ابتدایی نمره قبولی را کسب کنم به همین خاطر یک سال از تحصیل عقب ماندم. کودک مذکور که لرزش دستانش کاملا مشهود بود و از زن شاکی می خواست او را ببخشد، ادامه داد: پدرم در یک شرکت کار می کند و من برادری کوچک تر از خودم دارم اما مالک آن شرکت حقوق ماهیانه پدرم را مرتب نمی دهد به همین خاطر هم مادرم نمی توانست برای برادرم اسباب بازی و برای من کاپشن زمستانی بخرد این موضوع باعث شده بود تا پدر و مادرم ...
نسترن 16 ساله برده کثافت کاری های برادر دوستش بود!
زندگی من هم غروب کرد. بعد از جدایی پدر و مادرم از یکدیگر مدتی در خانه مادربزرگم زندگی کردیم تا این که با اصرار مادربزرگم، پدرم با دختر خاله اش ازدواج کرد، این گونه عمویم با پدرم باجناق شد و همه با هم در یک خانه زندگی می کردیم. نامادری ام از همان اول با من مشکل داشت و هر بار به یک بهانه مرا کتک می زد. از من می خواست که از خانه فرار و با پدرم لجبازی کنم تا پدرم مجبور شود من را پیش مادرم ...
پشت پرده دوستی کثیف مبینا با رییس آژانس هواپیمایی!
است این گونه بود که او را به عقد موقت خودم درآوردم و منزلی هم برایش اجاره کردم. اما هنوز 6ماه از این ماجرا نگذشته بود که او به بهانه این که بدون پدر و مادرش نمی تواند در تهران زندگی کند روزی همه لوازمش را جمع کرد و به اصفهان رفت. 20 روز بعد با من تماس گرفت و گفت: فرزندی را باردار است من که از شنیدن این موضوع خوشحال شده بودم با واریزکردن یک میلیون تومان به حساب مبینا از او خواستم به تهران بازگردد ...
حکمت در فیلم سیاه نمای خود دلبسته ایام قدیم است و منتقد نظام کنونی!
منیژه حکمت جاده قدیم را بعد از یک دهه غیبتش در سینمای ایران ساخته است، اما این فیلم نه پیشرفتی در کارنامه خانم کارگردان محسوب می شود و نه فیلمی قابل دفاع است. حکمت در جاده قدیم تم تکراری مردهای بی منطق و متجاوز را نشان می دهد، هرچند که خودش می گوید مردهای فیلم هایش را دوست دارد که اگر دوست نداشت معلوم نبود چه هیولایی از مردها در فیلمش تصویر کند! اما مسلم این است که مردها از سه نسل پیر ...
رابطه نامشروع با زن همسایه | عاقبت خیانت به قتل رسید!
زنگ زدم خاموش بود تا اینکه نیمه شب شد و به خانواده اش اطلاع دادم دوستش فریبا را از طریق خواهرزنم پیدا کردیم و فهمیدیم او صبح با هواپیما به تهران رفته و اصلا در اینجا نیست نمی دانم چرا آذر به ما دروغ گفته بود خیلی داغونم و نگران زندگی ام هستم. ماموران با توجه به دروغ پردازی آذر در رفتن به خانه دوستش به بررسی موبایل این زن پرداختند و ردپایی از یک پسر به نام محسن به دست آوردند که در همسایگی ...
نوای اذانی که 16 عراقی را معراجی کرد/ اعتراض به راننده اتوبوس با تلاوت قرآن
...> یک ساعتی وقت داشتیم. ابراهیم پیشنهاد کرد، الان که وقت داریم برویم بیمارستان و مجروحین جنگی را ملاقات کنیم. بعد از ملاقات به ترمینال آمدیم و راهی تهران شدیم. بیشتر مسافران اتوبوس نظامی بودند. راننده به محض خروج از شهر صدای نوار ترانه را زیاد کرد! ابراهیم چند بار ذکر صلوات داد و مسافران با صدای بلند صلوات فرستادند. بعد هم ساکت شد. من یک لحظه به ابراهیم نگاه کردم. دیدم بسیار عصبانی است ...
شهاب حسینی چگونه عاشق پریچهر قنبری شد؟ + عکس
متولد زمستان هستم. درست بعد از 9 ماه متولد شدم، حین تولد 3 کیلو و 700 گرم وزن داشتم. ساعت به دنیا آمدنم هم 3 و 30 دقیقه نیمه شب بود. پدر و مادرم در جوانی ازدواج کردند، آنها وقتی مرا به دنیا آوردند که سرگرم جمع و جور کردن زندگی شان بودند. سرشکستگی های کودکی دوران کودکی من به شیطنت های مختلف با پسربچه ها گذشت. مادرم می گفت تو پسر شری بودی. روزی که به خاطر سر بازی سرم را با ...
اقدام شوم پسر فوتبالیست با 2 دختر تهرانی در پراید/عکس
کرد و قصد داشت در مسیر کنار اتوبان مرا مورد تجاوز Rape قرار دهد که در برابرش مقاومت کردم و التماس کردم هر چه می خواهد به او پول می دهم که دست از سر من بردارد که به همین خاطر راننده شیطان Evil صفت در جلوی یک بانک در میدان رسالت توقف کرد و 400 هزار تومان به حسابش کارت به کارت کردم. بدین ترتیب تجسس های پلیسی به دستور بازپرس پرونده در اختیار ماموران اداره 16 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. ...
گفتگو با ستاره استرالیایی من، تونیا | حقیقت و واقعیت همیشه دست در دست هم نیستند
به گزارش همشهری آنلاین، من، تونیا به کارگردانی کریگ گیلسپی داستان اسکیت بازی آمریکا به نام تونیا هاردینگ را روایت می کند که در یک ماجرا از اوج به ذلت می افتد. ماجرا مربوط به حمله ای است که همسر سابق تونیا به رقیب او در دنیای اسکیت یعنی نانسی کریگان ترتیب می دهد و تبدیل به یک رسوایی جهانی در 1994 می شود. روبی که گمان نمی کرد هرگز بتواند در هالیوود یک نقش اول اساسی ایفا کند، تهیه کنندگی من، ...
بلای شیطانی که بر سر بهاره زن معلوم الحال را در خیابان گرگان تهران آمد + عکس
.... این زن عکسی را به دادگاه ارائه داد و مدعی شد این عکس خودش و دخترش بهاره است. وقتی بررسی عکس ارائه شده از سوی زن سالخورده نشان داد بهاره دختر وی است پرونده در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت رسیدگی قرار گرفت. در این جلسه که دیروز به ریاست قاضی Judge اصغرعبداللهی و با حضور یک مستشار تشکیل شد مادر و پدر بهاره درخواست دیه را مطرح کردند. سپس محمد به دفاع پرداخت و ...
شکسته شدن حکومت نظامی به فرمان "امام خمینی (ره)" توسط بانوی سرخه ای
امید شهر و خانه ما را روشن کرد. دولتی اظهار کرد: بعد از انقلاب نیز در همان روزهای ابتدایی با حمایت های همسرم در صف بانوان انقلابی شهرم حضور داشتم؛ همسرم مردی روشن فکر بود؛ مرا برای آموزش اسلحه به پایگاه شهید کلاهدوز شهمیرزاد فرستاد؛ از او سؤال کردم چه لزومی دارد من که یک زن هستم کار با اسلحه را فرا بگیرم؛ او در پاسخ به من گفت شاید روزی ما مردان برای دفاع از میهن کنارتان نباشیم؛ ممکن است ...
باران کوثری :گزیده کار نیستم
های تمرین مرا طراحی کرد. خیلی پروسه سخت و نفس گیری بود چراکه اصرار داشتم بدون هیچ جراحی و قرصی وزن کم کنم. تحلیل ات از شرایطی که برای این زن پیش آمده بود، چه بود؟ شرایط خیلی سختی بوده. در دوره تمرین طولانی مدت که مدل تئاتری تمرین می کردیم، فیلمنامه تغییر هم کرد و مشخصا می دانستیم چه کاری می خواهیم انجام دهیم.من بازیگر برون ریزی هستم و در مورد احساسات می خواستم ریسک کنم؛ سعی ...
ماجرای خواندنی مسلمان شدن خانم اروپایی با روضه حضرت فاطمه (س)
. به بازار رفتم و روسری و مانتو خریدم. از همان روز از همسرم خواستم به من نماز خواندن را یاد بدهد. امروز خدا را شکر می کنم که آن شب در فاطمیه خدا مرا خواند. من خدا را شاکرم که در فاطمیه کامل شدم. اکنون بیش از 18 سال است میهمان بزم معرفت الهی شده ام. رنج های مادرانه حضرت زهرا (س) در این مدتی که مسلمان شده ام، به یقین رسیدم که اسلام، انسان را کامل می کند. دیگر دنبال گمشده ام نیستم ...
بازگشت یوسف گمگشته بعد از 12 سال به خانه/ زن دوم بعد از مرگ مرد مرد 60 ساله پیدایش شد/ گل آقا به دام ...
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان ، در بسته اخبار حوادث امشب خبرهایی در مورد بازگشت کودک گمشده بعد از 12 سال به خانه پیدا شدن زن دوم بعد از مرگ مرد مرد 60 ساله و به دام افتادن گل آقا می خوانیم. کودک گمشده مشگینی پس از 12 سال به آغوش خانواده بازگشت ایرنا نوشت: سالار سلمانی از اهالی روستای احمدآباد مشگین شهر که در آبان سال 84 در جریان یک میهمانی در شهر تهران گم شده بود ...
"غیرت" وجه غالب فیلم فجر
رگههای از غیرت در آن دیده می شود. این فیلم که بیشتر حول احوالات زنی میچرخد که مورد تعرض یک راننده قرار گرفته، پدر شوهری را به تصویر می کشد که مدام تاکید دارد عروسش باید موضوع تجاوز را مطرح کند تا شکایت شود و برای اعاده حیثیت ناموس شان کاری کنند. این شخصیت که پرویز پورحسینی ایفاگر نقش آن است، پسرش (آتیلا پسیانی) را که تلاش میکند در شرایط سخت روحی و بحرانی همسرش او را همراهی کند، متهم به بی غیرتی ...
موهایت چه می کنند، در دستان خسته من؟
خودم گفتم؛ حتما یکی از بستگانم است و بخاطر اینکه در ارتباط گیری و صله رحم خیلی ضعف دارم، میخواهد مرا شرمنده و گله گذاری بکند، قرار شد؛ فردا روز بیاید ... از صبح بخاطر یک موضوع کاری بیرون اداره بودم؛ دوباره آن شماره روی صفحه تلفن نقش بست، - پسر عمو! مگر نگفتی؛ فردا منتظرمان هستی؛ الان نزدیک سه ساعت است؛ تو حیاط! اداره منتظرت هستیم، با عجله برگشتم؛ اما ...
روایت تنها زنی که با رهبر داعش مصاحبه کرد
بود قرار این مصاحبه را بگذارم. به رهبران داعش گفتم: من متأهل نیستم. نمی توانم با شما تنها باشم. من، زن مسلمانی از تبار مراکشی-ترکی که در آلمان به دنیا آمده و بزرگ شده ام، بین روزنامه نگارانی که جهاد جهانی را پوشش می دهند مورد خاصی هستم. اما از همان زمان که به عنوان یک دانشجوی کالج شروع به گزارش دادن دربارۀ هواپیماربایان یازده سپتامبر کردم، به خاطر پیشینه ام، دسترسیِ منحصربه ...
امنیت نوفل لوشاتو با من و مهدی عراقی بود/ انقلاب اسلامی آرزوی چهارده قرن معصومین را محقق کرد
پنهان کرده بودیم لو رفته بود و میخ فروش را هم دستگیر کرده بودند. شب به خانه برگشتم همان زمان همسرم پسر دومم را حامله بود؛ به خانه ها می ریختند و عده ای را دستگیر می کردند تا صبح در خانه ما هیچ اتفاقی نیفتاد خواستم همسرم را به خانه پدرش ببرم ولی او قبول نکرد؛ صبح با علم به اینکه دستگیر خواهم شد به حجره رفتم سرگردی به حجره آمد و من پشت میزم نشسته بودم بعد از چند پرسش مرا دستگیر و به شهربانی ...