سایر منابع:
سایر خبرها
سوالی که مهمان دورهمی از جواب دادن به آن طفره رفت/کنایه دوباره مهران مدیری به نامزدهای انتخاباتی
تجربه نکنم. وی درباره انتخاب ها و تصمیماتش که باعث پشیمانی اش شده باشد، گفت: یک بار به خاطر اعتمادی که داشتم، فیلمنامه ای را انتخاب کردم. بعد از 3 روز وقتی جلوی دوربین رفتیم، دیدم آن چیزی نبود که من فکر می کردم و از همان جا به خانه برگشتم. بلافاصله تهدید و اذیت آنها شروع شد و من یک هفته تمام از ترس در خانه گریه می کردم! حبیبی در پاسخ به سوال مدیری که آیا در سینمای ما مافیا ...
"ولنتاین" برای ایرانی ها، آری یا خیر؟
...> یادبود عشق را دوست دارم اما طبق فرهنگ مردم خودم 760...0912: راستش از نظر من توجه و دقت به هر عملی بهتر از احساسی و ظاهری عمل کردنه. اینکه هر عملی به خاطر بقول معروف باکلاس بودن و طرفدار داشتن در بین اطرافیان و دوستانمون برامون بشه سمبل و دستور کار بی توجه به فلسفه، علت یا عمق مسأله یکم سطحی نگری مون رو می رسونه. یه موقع ها حتی خرافات اونا رو هم بدون فکر می کنیم الگوی رفتاریمون، فرهنگ ما هم ...
بارداری برای بار دوم، هشت باور اشتباه
خانم هایی که برای نخستین بار باردار می شوند چون هیچ پیش زمینه و تجربه ای ندارند، معمولا خیلی مراقب خود و جنین شان هستند و با بروز هر اتفاقی به متخصص مراجعه می کنند و چکاپ های دوره ای را به موقع انجام می دهند اما بارداری دوم کمی متفاوت است؛ مخصوصا اگر نزدیک به بارداری اول باشد. در این شرایط، مادران گاهی با فرض اینکه از همه چیز آگاهند، مرتکب اشتباهایی می شوند که می تواند جان خود یا حتی جنین شان را ...
فیلم های تلویزیون در تعطیلات
...، جمعه 27 بهمن ماه ساعت 14:30 از شبکه سه سیما پخش می شود. در خلاصه داستان این فیلم با بازی دوونی ین ، مایکل یهو و هاری شام آمده است: بعد از مرگ استاد لی، یوشو جنگجویی که از شاگردان او بود برای نجات شمشیر معروف و خاص استاد به آنجا می رود که متوجه می شود. عده ای جنگجوی تبهکار دیگر برای به دست آوردن شمشیر دست به کار شده اند. بین آن ها درگیری هایی به وجود می آید و یوشو با کمک یکی دیگر از ...
نقشه کثیف خواهر شوهر برای عروس/شوهردومم من را در شرایط بدی دید و ..!
شهر دیگری رفته بودند . وقتی از زندان آزاد شدم پیش آن ها رفتم. در شهر غریب و تنها مانده بودم. شوهرم قرص متادون مصرف می کرد و من هم به مصرف متادون روی آوردم. بعد از گذشت مدتی شوهرم به خاطر مصرف مواد دچار یک بیماری لاعلاج و خانه نشین شد. هزینه مخارج زندگی به گردن من افتاد و به عنوان نیروی خدماتی مشغول به کار شدم تا این که بعد از چندین ماه شوهرم فوت کرد و به ناچار با تنها پسرم نزد پدر و مادرم برگشتم ...
دختر دبیرستانی که به لانه شیطان یک جوان پناه برد و ..!
با چرب زبانی من را قانع کرد که مشکلی پیش نمی آید. من با اعتماد بی جایم وارد لانه شیطان Evil شدم. بعد از گذشت چند لحظه پسر غریبه همچون حیوان وحشی به من حمله ور شد تا من را مورد آزار قرار دهد. من با داد و فریاد توانستم خودم را از دست او رها کنم و با سر و وضع نامناسب خودم را به بیرون از خانه رساندم. بعد از این اتفاق شوم همه چیز را به پدرم گفتم و بعد از کتک خوردن و ناسزا شنیدن از سوی او به دادگاه آمده ایم تا از دست این پسر گرگ صفت شکایت کنیم. رکنا ...
2 دوست شیطان صفت پدر خمارم در پایان شب نشینی من و خواهرم را ..!
Stealing خواهرش را بیگناه جلوه دهد در تشریح ماجرای تلخ زندگی اش به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری 24 میرزاکوچک خان مشهد گفت: هفت ساله بودم که هیولای طلاق خانه و کاشانه ما را ویران کرد. مادرم که از شرایط سخت زندگی به خاطر اعتیاد و بیکاری پدرم به ستوه آمده بود طلاق را بر زندگی مشترک ترجیح داد و با رها کردن من و خواهرم به دنبال آرمان های خودش رفت. در این وضعیت آشفته من و خواهر کوچک ترم نزد ...
درهای این مسجد شبها باز است/ نشانی ما را به کارتن خواب ها بدهید
، شبشان را صبح می کنند؛ لباس های گرم تر و بهتری می پوشند، موهایشان را آنجا اصلاح می کنند و در این چند روز سرما، غذاهایی بهتر از همیشه می خورند. همه این ماجراها در مسجد محله وحدت اتفاق می افتد؛ مسجدی که چند وقتی است آدرسش بین مردم می چرخد تا شاید به دست اصل کاری ها برسد. پناه شب های سرد شب هایی که هوا خیلی سرد است، دما زیر صفر است و برف و باران می بارد، درب مسجد به روی کسانی که ...
هدیه زوج جوان جویباری به زلزله زدگان کرمانشاه + تصویر
که جای بحث بسیار دارد و در این مجال نمی گنجد بار دیگر حماسه آفریدند و با حضور خودجوش و کمک های خود بسیاری از خانه های مردم کرمانشاه را گرم کردند. در اقدامی زیبا و پسندیده یک زوج از محله سراجکلا در شهرستان جویبار با فروش طلاهای خود به مبلغ 10 میلیون تومان جهت کمک به کودکان زلزله زده سرپل ذهاب کرمانشاه و با هماهنگی هیئت رزمندگان اسلام جویبار دو کانکس برای اسکان کودکان بی سرپناه کرمانشاهی ...
گپ وگفت با اولین زن استنداپ کمدین ایران
. با دست پر و سربالا مجبور شدم به خانه بیایم. از ساعت دیواری گرفته تا مدادرنگی های بزرگ. شوآف را دوست داشتم (می خندد) اصلا کسی که در این شغل می آید قول می دهم که تب دیده شدن دارد. هیچکس نیست بگوید نه من دوست ندارم دیده شوم و بعد برود بازیگر سینما بشود. یکبار در مدرسه دیدم یکی از دوستانم که از نظر من استعداد نداشت یک نقش در تئاتر مدرسه بازی می کند. سختم شد. سریع پیگیر شدم و از آن موقع پای ثابت ...
زندگی تلخ دختری که با پسر همسایه ازدواج کرد
ازمدتی چند بار به او اعتراض کردم اما نتیجه اش فقط درگیری و داد و بیداد بود... بارها به جدایی فکر کردم اما باید کجا می رفتم. پیش پدر و مادری که مرا بدون هیچ تحقیقی در این جهنم گرفتار کرده بودند. یا.... این شرایط مدتی ادامه داشت تا اینکه فهمیدم میثم در شب نشینی ها معتاد شده است. درچنین شرایطی درمانده شده بودم وبشدت احساس تنهایی می کردم. تا اینکه تصمیمم را گرفتم و خانه را ترک کردم و پیش ...
شهید کهگیلویه وبویراحمدی که کاخ نشینان را خالی از تفکر اسلامی می دانست+تصاویر
کی آن که می گفتند حسین جان یا لیتنی کنا معکم فاقوا فوز عظیما - ای کاش بودیم در کربلا تا به فوز عظیم می رسیدیم پس آن موقع رسیده و باید بشتابید بسوی او فوز عظیم الهی اگر امروز حسین نیست .اما فرزند او هست و دارد ادامه راه حسین را می رود باید او را یاری کنید و مالتان و جانتان را در این راه ازدست بدهید اگر من شهید شدم برای من گریه نکنید هرگاه یاد من افتادید برای مظلومیت امام حسین گریه کنید ...
قاتل حدیثه 8 ساله کیست؟!
معلوم نشد چه کسی در کوی دانشگاه، دانشجویان را زد
هم هستند و اتفاقاً تسبیح شان هم از بقیه درازتر است. به هرحال آنها کار کردند و آن 20 میلیونی که قبلاً گفتم، در همین مسیر خرج شد. شما نگاه کنید در زمان وزارت ارشاد همین آقای مهاجرانی چه اتفاقاتی افتاد؟ بحث رابطه با آمریکا مطرح شد و دست همه را در روزنامه ها، سینما، تئاتر، کتاب و... باز گذاشتند و لجن ترین آدم ها را انتخاب و از آنها حمایت کرد. یک کتاب فروشی معروف در آن ...
رد شنی تانک ارتش روی پیکر مادرم مانده بود
را می خواندیم و سخنرانی شخصیت هایی مثل آیت الله خامنه ای، آیت الله شهید کامیاب، شهید هاشمی نژاد و آقای ذاکر را گوش می کردیم. ساعت پنج بعد از ظهر هم که خیابان ها خلوت می شد، به خانه برمی گشتیم و این برنامه هر روز ما بود. خدا مادرم را رحمت کند. هر روز صبح زود بلند می شد و به زبان قدیم یک تَغار پر از خورشت قورمه سبزی بار می گذاشت و قابلمه پلوپز برنج هم آماده می کرد. می گفت هر وقت خسته از راه به خانه ...
گفت وگو با دستفروشی که اقدام به خودسوزی کرد
حقوق چند میلیونی اش کم است! آن دولتمرد حقوق نجومی دارد. من از این تبعیض ها متنفر بودم، گفتم یک اعتراض می کنم و همه مردم همراهی ام می کنند اما تهش هیچی نشد. خب بعدش چه شد؟ این اتفاق مشکلاتم را کمتر که نکرد، بیشتر هم کرد. آن مامور به کار خود برگشت و شکایتم از او به هیچ جا نرسید. در آخر من ماندم و بدنی سوخته و از کار افتاده. دو سال تمام نتوانستم هیچ کاری انجام دهم. سوختگی دست و ...
شیر مردی که از زلزله به خانه برنگشته+عکس
دراز) را آزاد کرد امروز دارد این منطقه را آباد می کند. چند ماه است اینجا مستقر شده و از بعد اربعین به خانه نرفته و به عشق بچه های لشگر27 امروز هر 27 روز یک واحد_مسکونی جدید به مردم زلزله زده تحویل می دهد. به او تبریک میگویم که دوباره کارآمدی تفکر انقلابی را در عمل نشان داد.
11 رهایی، 11 زندگی
دم می دانم، با این حال معتقدم که باید برای نجات محکومان به این مجازات، تلاش کند. آشنایی محمد با گروه یاران نجات اتفاقی بود. گروه درحال جمع آوری دیه برای زنی بود که در یک حادثه، همسرش را کشته بود: من همیشه پیگیر گزارش های خانم همتی در روزنامه شرق بودم که درباره این موارد می نوشت، همان موقع توجه ام جلب شد و با گروه آشنا شدم، آن زمان گروه برای جمع آوری دیه زن محکوم به قصاصی تلاش می کرد ...
چگونه سازمان سیا به طور پنهانی اساتید را جذب می کند
از حضور این همه آدم بیزاری؟ و بعد از فرد هدف دور می شد. آقای آر می گوید: ملاقات تصادفی (این گونه) به جریان می افتاد، این که قیافه تو در ذهن آن ها ثبت شود. هیچ فرد دیگری هم متوجه این دیدار تصادفی نمی شد. اشتباه محض است که در مقابل جماعتی که اطراف فرد هدف هستند و احتمالا محافظان اویند، به او نزدیک شد. چون این اطرفیان مکالمه را گزارش می کردند و امنیت فرد هدف به خطر می افتاد و موجب می شد که او تمایلش ...
مصائب زلزله تمام نشده است
رشد قرار دارند. اگر به این کودکان در همین زمان رسیدگی نشود بعدها با کمبودهایی رو به رو می شوند که دیگر قابل جبران نیست، مثلا پسر نوجوان اگر دچار افسردگی حاصل از زلزله شود و به این موضوع رسیدگی نشود، تمام زندگی اش را از دست می دهد و این گونه نیست که ما بتوانیم دو سه سال بعد به او کمک کنیم. یا یک زن حامله یکسری رسیدگی های جسمی و روحی می خواهد که اگر به او نرسیم در نسل او اثر می گذارد، بچه او دچار سوء ...
امام جمعه سرپل ذهاب بعد از زلزله شدید کجا زندگی می کند؟
روزنامه خراسان با حجت الاسلام فاطمی نسب، امام جمعه سرپل ذهاب گفت و گویی انجام داده است. وی در این گفت وگو با بیان این که منزل ، دفتر و مصلای نماز جمعه سرپل ذهاب تخریب شده است، اظهار کرد: من بیش از دو ماه از زمان زلزله را در چادر زندگی کردم اما شورای تامین شهرستان به خاطر مشکلات اخیر و با اکراه و اصرار کاری کردند که مجبور شویم کانکس را قبول کنیم. اکنون هم در کانکس زندگی می کنیم. ...
برگه استعلاجی
آزمایشگاه را گرفتم و بعد از توضیحات ، منشی گفت که شیفت صبح عوض شده و چیزی روی میز همکارش پیدا نمی کند و باید 7 صبح تماس بگیرم. نا امید شده بودم می دانستم اگر فردا حضوری هم بروم خانم چاق و سربه هوایی که دیروز فکر و ذکرش بگو و بخند با همکارانش بود حتما برگه استعلاجی را نخوانده مچاله کرده و دور انداخته . فردا صبح اول وقت یک ساعت زودتر از خانه بیرون رفتم تا اول سری به آزمایشگاه بیمارستان بزنم. با خودم ...
امام جمعه سرپل ذهاب کجا زندگی می کند؟
وی در این گفت وگو با بیان این که منزل ، دفتر و مصلای نماز جمعه سرپل ذهاب تخریب شده است، اظهار کرد: من بیش از دو ماه از زمان زلزله را در چادر زندگی کردم اما شورای تامین شهرستان به خاطر مشکلات اخیر و با اکراه و اصرار کاری کردند که مجبور شویم کانکس را قبول کنیم. اکنون هم در کانکس زندگی می کنیم. وی افزود: کانکس به ما تعلق می گرفت. منزل ما هم صددرصد تخریب شده و جزو اقشاری بودیم که می ...
فضای مجازی چگونه پسر 15 ساله را قاتل کرد؟
گذاشته بودم و آرمان از این بابت ناراحت بود. به همین خاطر من و آرمان با هم قرار گذاشتیم تا یکدیگر را ببینیم و حضوری با هم صحبت کنیم. من چون ترسیده بودم ماجرا را با یکی از بچه های محله مان به نام فرشاد درمیان گذاشتم و از او خواستم همراهم به محل قرار بیاید. وی ادامه داد: فرشاد مرا با موتور به محل قرار برد. آنجا آرمان و دوستش سلمان که من پیش از این هیچ وقت او را ندیده بودم با من درگیر شدند و ...
آخرین استقبال
انتظار گذاشته. دیروز اما همه چیز در فرودگاه برای استقبال آماده بود، ساعت ها قبل از به زمین نشستن هواپیمای حامل 3 پیکر به جای مانده از آن حادثه تلخ. حوالی ساعت 5 صبح خانواده ها وارد ساختمان تشریفات فرودگاه شدند؛ طبقه دوم این ساختمان جایی بود که برای استقرار خانواده ها آماده شده بود. سه قاب عکس از میلاد آروی، محمد کاووسی و مجید نقیان در میان گل و شمع جا گرفته که هر بیننده را منقلب می کرد ...
تلویزیون چه بر سر به وقت شام آورد؟
زحمت کشیدند و امثال من را رشد دادند، حمایت شدم. حاتمی کیا گفت: اگر قرار است خانه سینما به تشکیلات وزارت کار تبدیل شود، من کارآفرینم؛ چرا که یک سال در کنار گروه سازنده فیلم بودیم و رزق به آن ها رساندیم. امثال آقای رضا رشیدپور واژه هایی می سازند که در سازمان صداوسیما باب می شود. من اعتراض می کنم به تلویزیون. فیلم های من را بار ها از تلویزیون پخش می کنند، اما آدم هایی که باید از تفکر فیلم ...
دفترچه خاطرات حاج غلام راهنمای او در کوران سخت زندگی بعد از جنگ بود / آدمی بزرگ در ظاهری خشن اما باطنی ...
از زیر عینک به من کرد و گفت برو . بعد از چند روز اکبر کلبادی مرا صدا و کرد و گفت حاج غلام با 200 هزار تومان مساعده ( آن موقع پول کمی نبود) برای عیدی آخر سال موافقت گفت بدید این "بِچه" بره عید رو خوش باشه . از این که مرا "بِچه" صدا می کرد ناراحت نمی شدم چون آنقدر لهجه شیرینی داشت که شنیدن این واژه بارها می ارزید چه اینکه بالاخره کم کم رابطه من و حاج غلام داشت صمیمی تر می شد تا اینکه سال ...
برای ساخت کانکس در سرپل ذهاب حمایت نشدیم؛ دانشگاه هم که خبر نداشت!/ ایام عید در مناطق زلزله زده حضور ...
عده ای هم که در شهر های اطراف ساکن بودند، سعی می کردند که با تماس گرفتن با خانواده ها از وضعیت آن ها با خبر شوند. اما یک ساعت بعد بچه های دانشگاه زنگ زدند و جلسه ای تشکیل دادیم؛ آنجا متوجه شدیم خرابی سرپل ذهاب و مناطق مرزی زیاد بوده، چون تقریبا زمان نبوده مرکز زلزله مشخص شد؛ ما جلسه گرفتیم همان شب حدود ساعت 11 به هلال احمر شهرستان رفتیم که هلال احمر شهرستان فقط نگهبانی بود که گفت: ما شماره شما را ...
نقشه شیطانی مرد متاهل برای دختر همسایه
فواره زد اما من که قصد خودنمایی داشتم چنین وانمود می کردم که این جور مسائل برای من طبیعی است. من، پدر و مادرم را ندیده ام اما عموی پدرم که مرا بزرگ کرده است می گوید زمانی که خیلی کوچک بودم پدر و مادرم فوت کرده اند. از وقتی به خاطر دارم عموی پدرم را پدر صدا کرده ام و از همان دوران کودکی نزد آن ها بزرگ شدم. هیچ وقت به مدرسه نرفته ام و بیسواد هستم. کمی که بزرگ تر شدم به چوپانی روی آوردم ...