سایر خبرها
متهم: مقتول در تلگرام به همسرم پیام می داد/ تقاضای قصاص خانواده مقتول برای متهم
؟ وی عنوان کرد: بنده از دادگاه تقاضای قصاص دارم و می خواهم قاتل اعدام شود. *متهم باید با همان ضربات پیکور و چاقو به سزای عمل خود برسد/تقاضای قصاص برای متهم در ادامه با دستور قاضی رمضانی، مادر خانم م _ ف در جایگاه حاضر شد و گفت: تقاضای من این است که متهم به سزای عمل خود برسد و می خواهم متهم ر _ ح با همان ضربات پیکور و چاقو که دخترم را به قتل رسانده، کشته شود. ...
همسرکشی در مسیر عروسی
عصبانی شده بودم همین که او پشتش را به من کرد، تکه فلزی را از روی زمین برداشتم وضربه ای به سرش زدم و بعد هم از ترس فرار کردم. از آنجا که می ترسیدم لو بروم با پدر همسرم به کلانتری رفتم وخبر گمشدن سولماز را گزارش کردیم. پس از اعتراف های متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی هدایت رنجبر ارسال شد.در جلسه محاکمه، والدین مقتول خواستار قصاص دامادشان ...
مرگ عجیب دانش آموز 16 ساله در شوش
...> شنبه 14 بهمن ماه، غزل 16ساله پس از پایان مدرسه به کلاس زبان می رود و بعد از آن به خانه بازمی گردد. آن روز در مدرسه آنها جشنواره مواد غذایی برگزار شده بود و غزل قبل از خارج شدن از مدرسه مقداری غذا از آنجا می خرد. به گفته مسئولان آموزش و پرورش این دختر نوجوان ساعت 14 همان روز از مدرسه تعطیل می شود و به خانه می رود و پس از استراحت، ساعت 16 به کلاس زبان می رود و پس از بازگشت حال او بد می شود. موضوعی ...
از دیدن خنده های شیرین محرم شدم به خاطر...
... با آن که سرباز فراری و خلافکار بودم اما وضعیت آن دختر هم بهتر از من نبود پدرش اعدام execution شده بود و برادرانش نیز خلافکار بودند زمانی که همسرم باردار بود بار دیگر روانه زندان شدم و تولد دخترم را ندیدم. آنجا بود که تصمیم گرفتم دیگر دزدی theft نکنم. رها 6 ماهه بود که من آزاد شدم و با یک موتورسیکلت دست دوم به مسافرکشی پرداختم. به همسرم قول دادم دیگر زندگی آبرومندانه ای برای او ...
قاتل حدیثه 8 ساله کیست؟!
زندگی تلخ دختری که با پسرهمسایه ازدواج کرد/دخترم عقب مانده ذهنی است چون شوهرم سخت معتاد بود
.... پیش پدر و مادری که مرا بدون هیچ تحقیقی در این جهنم گرفتار کرده بودند. یا.... این شرایط مدتی ادامه داشت تا اینکه فهمیدم میثم در شب نشینی ها معتاد شده است. درچنین شرایطی درمانده شده بودم وبشدت احساس تنهایی می کردم. تا اینکه تصمیمم را گرفتم و خانه را ترک کردم و پیش یکی از دوستانم رفتم. این حرکت تلنگری به میثم زد. تا آن موقع مرا جدی نمی گرفت. اما وقتی فهمید قصد ندارم به خانه برگردم ...
متهم دوم قتل بنیتا: به کلانتری خاتون آباد ماجرا را خبردادم، توجه نکردند
بد من مغازه در آن مدت تعطیل بود. آخرین بار چه زمانی آزاد شدی؟ دی ماه پارسال بود. 17 ماه به اتهام 130 سرقت لوازم داخل خودرو بازداشت بودم و پدرم سند خانه اش را گذاشت و من از زندان آزاد شدم. بعد از آن دوباره سراغ دزدی رفتی؟ بله، در این مدت که آزاد بودم حدود 40 سرقت دیگر انجام دادم. از زمانی که ماشین پدر بنیتا رابردی، چند سرقت انجام دادی؟ هیچی ...
محکومیت مرد جوان به اتهام آزار دختر 13 ساله
داده بود، یک روز که مادر و خواهرم در خانه نبودند به من گفت می خواهد من را ببیند و چند دقیقه بیشتر هم نمی ماند، من هم اجازه دادم به خانه ما بیاید، اما زمانی که رسید من را به زور مورد آزارواذیت قرار داد و بعد هم خانه را ترک کرد . با توجه به شکایت این دختر و مادرش، دستور بازداشت متهم صادر شد و جوان 25 ساله دستگیر شد. او قبول کرد با دختر نوجوان رابطه داشته اما تجاوز به عنف را نپذیرفت تا اینکه ...
روزگار تلخ عاطفه 13 ساله در رفسنجان
پول ندارم باید صبر کنی غرغر زد و من کتکش زدم امروز کتک خورده و کیف کرده ... مادر گفت: چقدر زود جشن تکلیف می گیرند کاش تا زمان یارانه ها صبر می کردند ... این جمله پایانی مادر عاطفه در ذهنم جا خوش کرده است: امشب گازوئیل نداریم ... لازم به ذکر است مخاطبین محترم و خوانندگان این مطلب جهت کسب اطلاعات بیشتر و کمک به این خانواده با شماره 09133429934 (محمدی)تماس حاصل نمایید. سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری خانه خشتی، تاریخ انتشار 23 بهمن 96، کد مطلب: 138958 ، www.khanehkheshti. ...
نزاع خونین باجناق ها/ رهایی قاتل عاشق پیشه از قصاص/ شاکیان جدید شیطان پایتخت از راه رسیدند
ازدواج داده بود، یک روز که مادر و خواهرم در خانه نبودند به من گفت می خواهد من را ببیند و چن دقیقه بیشتر هم نمی ماند، من هم اجازه دادم به خانه ما بیاید، اما زمانی که رسید من را به زور مورد آزارواذیت قرار داد و بعد هم خانه را ترک کرد . با توجه به شکایت این دختر و مادرش، دستور بازداشت متهم صادر شد و جوان 25 ساله دستگیر شد. او قبول کرد با دختر نوجوان رابطه داشته اما تجاوز به عنف را نپذیرفت تا ...
متهم: به قتل همسرم اعتراف می کنم
نتوانستند ردی از من پیدا کنند، بدهی هایم را پرداخت کردند. زمانی که فهمیدم خانواده ام بدهی هایم را داده اند به تهران برگشتم، اما کمی به رفتارهای همسرم مشکوک شده بودم و از طرفی او هم با من خوب نبود. بعد از قتل چه کردی؟ لباس هایم را عوض کردم و با پسرم تماس گرفتم و به او گفتم که حال مادرش بد است و خودش را برساند. فکر می کردم تا زمانی که پسرم برسد، همسرم زنده بماند. بعد از آن هم به ...
سناریوی ناتمام فرار قاتل شکاک
.... زمانی که فهمیدم خانواده ام بدهی هایم را پرداخت کرده اند به تهران برگشتم. اما کمی به رفتارهای همسرم مشکوک شده بودم و از طرفی او هم با من خوب رفتار نمی کرد. پس از قتل همسرت چه کردی؟ بعد از تعویض لباس هایم با پسرم تماس گرفتم و به او گفتم که حال مادرش بد است و خودش را برساند. فکر می کردم تا زمانی که پسرم برسد همسرم زنده می ماند. بعد از آن هم از ترمینال آزادی با اتوبوس به ...
ترحم بر زنی که شوهرش را کشت
به اعدام محکوم شد! اما پس از تلاش های بسیار وکیل پرونده و نیز به لطف خبر های روزنامه کیهان 4 ماه بعد تلاش ها نتیجه داد. وتیتر روزنامه در صفحه اول، چنین شد: زنی که شوهرش را کشت، به 3 سال زندان محکوم شد. عکسی هم که در آن 3 فرزند نورالسادات با صورت هایی غرق شادی توی بغل مادرشان جا خوش کرده بودند زیر تیتر خود نمایی می کرد. نورالسارات از مرگ نجات یافته بود. وقتی این خبر، اعلام شد، پاسبان های همراه نورالسادات هم از خوشحالی، می خندیدند و...! منبع : روزنامه ایران ...
قسم می خورم شوهرم را نکشته ام
دادگاه ابتدا اولیای دم (مادر و برادر مقتول) از قضات برای عروس شان درخواست اعدام کردند و سپس نرگس – 34 ساله – در برابر قضات دادگاه ایستاد به سؤال های قاضی عبداللهی پاسخ داد. متهم گفت:حدود ساعت 9 صبح روزحادثه تازه از خواب بیدار شده بودیم که خواهرشوهرم تماس گرفت و خبر داد به اتفاق برادرش و دیگر اعضای خانواده شان به خانه ما می آیند. اما از آنجا که قرار بود به مسافرت برویم و خرید آنچنانی هم ...
رد شنی تانک ارتش روی پیکر مادرم مانده بود
جمعه با همسرم در جلسات مبارزه با بهائیت شرکت می کردیم. وقتی مکتب توسط ساواک بسته شد، من در مسجد نبی واقع در کوه سنگی مشهد کلاس های مذهبی خودم را ادامه دادم. هر روز کلاس های این مسجد شلوغ تر می شد. یک کلانتری روبه روی مسجد قرار داشت. وقتی جمعیت خانم ها همگی با چادر مشکی پوشیده از مسجد خارج می شدند، بعضی ها فریاد می زدند: کلاغ سیاه ها درآمدند. کمی بعد کلاس ما را تعطیل کردند که مجبور شدیم در خانه ...
راز قتل حدیثه همچنان سر به مهر ماند
علیه متهم گواهی دادند. یکی از آنها گفت: امیر بعد از آنکه با قرار وثیقه آزاد شد از من خواست تا از خانواده حدیثه بخواهم پرونده را پیگیری نکنند در غیر اینصورت دیگر دخترشان را هم خواهد کشت! دیگر شاهد نیز گفت: بعد از آنکه شهادت دادم که امیر در قتل نقشی ندارد خانواده حدیثه از من کینه گرفتند و روزی که از مقابل خانه آنها عبور می کردم مادر مقتوله به من ناسزا گفت به همین دلیل ناراحت شدم و ...
گره تازه در پرونده قتل دختر 8 ساله
اینکه همان روز جنازه سوخته و متلاشی دختربچه ای در دره حاشیه فشم پیدا شد. شواهد نشان می داد دخترک به طرز هولناکی کشته شده و سپس جنازه اش را به آتش کشیده اند. در ادامه تحقیقات جنایی نیز پدر و مادر حدیثه با بررسی بقایای جسد دختربچه اعلام کردند جنازه متعلق به فرزند هشت ساله آنهاست. پدر حدیثه به کارآگاهان گفت: مدت هاست با پسرعمویم به نام رامین، بر سر یک قطعه زمین اختلاف داریم و گمان می کنم این مرد دخترم ...
آخرین استقبال
نگرفتند و عزیزشان را تمام و کمال از دست دادند. خداحافظی با پدر؛ در روز تولد سه ماه می شد که مادرش را از دست داده بود. زمانی که خبر فوت مادرش را به او دادند، روی کشتی فرسنگ ها دور از خانه اش بود. نتوانست در مراسم مادرش شرکت کند. تنها به مراسم چهلم فوت مادرش رسید. چند روز بعد از این مراسم دوباره به سفر رفت. سفری که بازگشتی نداشت. محمد کاووسی درست بعد از مراسم چهلم مادرش با نفتکش سانچی به سفر ...
دردسر اعتراف شهلا به ارتباط پنهانی و عاشقانه با حمید
همراه خاله و مادرش برای بردن اثاثیه خاله اش راهی خانه باجناقم شدند. وقتی فهمیدم من هم همراه آنها شدم. ما در حال انتقال اثاثیه به داخل خودرو بودیم که باجناقم همراه برادرش از راه رسیدند. صفدر با دیدن ما چاقوی بزرگی برداشت و به طرف ما حمله کرد. او پسرم را به قتل رساند و مرا به شدت زخمی کرد و بعد با برادرش از محل گریختند. مأموران چند روز پس از حادثه متهم را دستگیر کردند. قاتل The Murderer در ...
روزنه امید در پرونده حسین گمشده
: چه شد که حسین ناپدید شد؟ روز 13فروردین ماه حوالی ظهر بود. به همراه خانواده ام برای گردش به یکی از باغ های اطراف شهر خلخال رفته بودیم. آن جا چادر زدیم و بچه ها برای جمع آوری چوب به اطراف باغ رفتند. همسرم دخترم خدیجه را در آغوش گرفته بود و از او مراقبت می کرد. خدیجه هنوز کوچک است و تنها یک سال و 6 ماه دارد. ناگهان دخترم وارد چادر شد. فریاد می زد، حسین نیست. بلافاصله پلیس را خبر ...
آخرین مهلت 7 اعدامی
او را به قصاص محکوم کردند، اما موفق شد در آخرین لحظات از اولیای دم مهلت بگیرد. قتل پسر باجناق 26 مهر سال 88، گزارش قتل پسر جوانی به دست شوهر خاله اش در شهریار به پلیس اعلام شد. با حضور تیم تحقیق در محل، پدر جوان مقتول گفت: مدتی قبل باجناقم همسرش را طلاق داده بود. روز حادثه به همراه همسر و پسرم و همسر متهم-خواهرزنم- برای بردن وسایلش راهی خانه باجناقم شدیم. ما در حال جابه جایی وسایل ...
نرگس پلنگ مشهد دستگیر شد
موقعی که سر و کله این افراد پیدا شد، سرقت Stealing و کیف قاپی نیز در محله آغاز شد. اهالی همدیگر را می شناختند و در این مدت اصلا از این گونه اتفاقات در محله نداشتیم. چند ماه گذشته بود که متوجه شدم از چند نفر از اهالی محل زورگیری شده است و چند نفر نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند. چند نفر از شاهدان مدعی بودند همان مردانی که در خانه مستأجرم رفت وآمد داشته اند شب حادثه Incident مرتکب این جرائم شده اند ...
11 رهایی، 11 زندگی
تا شاید بتوانند کمکی به من کنند. محمد حالا 30 سال دارد و 10 ماه پیش از زندان آزاد شد: مبلغ دیه 300 میلیون تومان بود، خانواده ام 260 میلیون تومان را با هزار بدبختی جمع کرده بودند، خانه و زندگی و ماشین و طلا و ... همه چیز را فروخته بودند، وام گرفته بودند اما به 27 میلیون تومان آخر که رسید، انگار ماجرا قفل شد، هیچ جوره پولش تأمین نشد، وقتی این گروه تشکیل شد، در کمتر از یک هفته مبلغ جور شد و چند ماه ...
بیوگرافی الناز حبیبی
. وی در یکی از مصاحبه هایش در خصوص همسرش گفته بود : همسرم سال هاست که در خارج از کشور اقامت دارد و چون شرایط کاری من هم به گونه ای است که نمی توانم به واسطه شغلم از ایران بروم به همین خاطر من و ایشان از وقت های بیکاری مان استفاده می کنیم و به همدیگر سر می زنیم هر چند که این دوری و جدایی سخت است اما در شرایط کنونی چاره ای جز تن دادن به آن نداریم. مادر الناز حبیبی نیز از ...
تردست: عدالت در اجرای قانون است، نه کمتر و نه بیشتر
اتفاقی برای من همیشه لحظه وارد شدن ضربه قتاله هم از نظر شخصی و هم از نظر قضایی مهم بوده است. در این پرونده مقتول نماز می خوانده. پس از نماز سمت ریحانه می اید و به او می گوید راحت باش، پاسخ می دهد راحتم و... بعد مقتول مجدد بر میگردد تا نماز دوم را بخواند و به ریحانه پشت می کند. چاقویی 22 سانتی که دو روز قبل خریده بود را به پشت مقتول وارد می کند و فرد ظرف مدت 5 دقیقه می میرد. از متهم سه بار پرسیدم ...
مورسو، بررسی مجدد ؛ کامل داود؛ ترجمه ی سمیرا رشیدپور؛ ققنوس بازگوییِ وارونه ی روایت ِ آلبر کامو از پوچی
... مورسو، بررسی مجدد بازگوییِ رمان شناخته شده ی آلبر کامو است. این بار نویسنده ی الجزایری دیگری روایتی از پوچی به دست می دهد، با این تفاوت که دیگر سوژه ی داستان قاتل نیست، بلکه این مقتول و خانواده ی اوست که با پوچیِ اگزیستانسیالی که کامو از آن سخن می گفت، رو به رو می شوند. این خانواده، البته که به مادر و برادر مقتول خلاصه نمی شود. این بار مرز پوچی سراسر الجزایر را می پیماید؛ الجزایر به ...
حزبی که دبیرکلِ آن شهید می شود، هرگز شکست نمی خورد
. و برای زنی که معلوم بود مادرش است درد دل می کرد. مادر هم، گریه می کرد و می گفت مگه این که حضرت زهرا (س) و اهل بیت (ع) کمکمون بکنن. همه ی این ها را شنید. وقتی رسیدیم خانه اش، سریع رفت و دویست دلار برایم پول آورد و گفت این را ببر در اون خانه و تحویل بده. به اون خانم هم بگو حضرت زهرا (س) شیعیانش رو فراموش نمی کنه. ** حزب الله که تأسیس شد، همراه با اعضای شورای مرکزی ...
شعر به جای شاعر حرف می زند
نسل امام موسی بن جعفر(ع) هستم، نام خانوادگی ما شاه رکنی تلفظ می شود . او در مورد نامش عنوان می کند: نازنین نامی است که پدرم (مرا به خاطر مادرش که این نام را داشت) صدا می زد و البته مادر مادرم نیز نازنین نام داشت و من وارث نام این دو سیده ی بزرگوار شدم. دوره ی ابتدایی را در شهرستان دزفول گذراندم و به دلیل فوت پدر، مجبور شدم خاطراتم را در دزفول جا بگذارم و مهمان خانه برادرم در اهواز شوم ...
روایتی تلخ از زندگی کودکان کار که قربانی آزار می شوند
.... او موظف بوده هر روز 30 الی 40 هزارتومان به خانه ببرد... هر روز از شهرری تا ترمینال جنوب می رفته و دستمال کاغذی هایش را می فروخته. آنجا مغازه مکانیکی کوچکی است که صاحبش مردی است در آستانه 50 سالگی... . گلنار می گوید: همه اش متلک می گفت، هی حرف های زشت می زد، اما توجه نمی کردم... بعد یک روز جنس هایم را گم کردم، می دانستم بروم خانه بدون پول تکه بزرگه ام گوشم است. آمد و گفت چرا گریه می کنی ...
رابطه نامشروع عروس جوان با پسر همسایه | فرزاد مرا اغفال کرد!
لحظه آخر عمرم تو را فراموش نخواهم کرد و بدون تو زندگی برای من ارزشی ندارد و می خواهم فقط با من حرف بزنی تا آرام شوم. هر چقدر تلاش کردم تا دست از این افکار و احساساتش درباره من بردارد و به زندگی خودش ادامه دهد فایده نداشت. از ترس برملاشدن رابطه تلفنی من با فرزاد گوشی را قایم می کردم چون محسن و خانواده اش خیلی سخت گیر و مذهبی و متعصب بودند. محسن صبح زود از خانه بیرون می رفت و شب بر می گشت ...