سایر منابع:
سایر خبرها
برای برگزاری مراسم حضرت زهرا(س) وسیله خانه فروختیم
...، با من تماس گرفت و روز مادر را تبریک گفت. آخرین هدیه اش صدایی بود که هنوز در گوشم طنین انداز می شود. دو روز بعد هم شهید شد. محسن همیشه دست پر بود، نگاه می کرد آنچه را که دوست دارم برایم تهیه می کرد اصلاً مناسبتی هدیه نمی خرید. با خواهرش مشورت می کرد و می گرفت. بی بهانه و بی مناسبت کادو برایم می خرید. من به عنوان یک مادر، شهادت را در وجود محسن و در رگ و ریشه اش می دیدم. می دیدم این خاص بودن را ...
حرفهای جالب دزدان و کلاهبرداران مرفه
دوباره به سراغ این کار رفتم. سرقت ازخانه های چراغ خاموش همدستش متواری است و خودش به اتهام سرقت سریالی از خانه های شمال شهر بازداشت شده است. می گوید سوء سابقه ای که داشتم باعث شد از کار بیکار شوم و حرف های همدستم وسوسه ام کرد تا تخصصم را از گوشی دزدی و کیف قاپی تغییر دهم و سارق خانه شوم. چطور دستگیر شدی؟ چند روز قبل سوار ماشین دختر مورد علاقه ام بودم که چون داشت سیگار می کشید پلیس از ...
عارف عاشق زندگی بود، مشتاق شهادت
می توانم بکنم. بدنش آماده بود و دوره های لازم را دیده بود و من اطلاع نداشتم. گفت می روم کفش رزمندگان را واکس بزنم. من می گفتم اگر می روی کفش های رزمندگان حرم بی بی زینب(س) را واکس بزنی پس برو عزیزم. مرا با معرفتش آشنا کرد و من قبول کردم که برود. بار اول که رفت خیلی برایم سخت بود. هر دوی مان عاطفی بودیم و زمانی که رفت خیلی اذیت شدم. هنگام رفتن، قرآن، آب، آیینه و اسفند را آماده کردم و گفتم ...
زندگی پررنج دخترکان در یک چال، در زمینی بایر در مرکز شهر زابل/ عکس
دست های خالی پدر و آوارگی و بی خانمانی شان و به دنبالش نگاه های سنگین و کنایه های بچه های مدرسه، ریشه هر ذوقی را در وجودشان خشکانده بود. بچه هایی که شاهد زباله گردی پدر این دو دختر بودند و سرافکندگی ناشی از کلوخ نشینی و چال خوابی شان، باعث شد تا از مدرسه روگردان باشند و هر روز با حسرت مدرسه رفتن بچه ها را تماشا کنند. حالا چند ماهی است که زندگی آنها با چال خوابی همراه شده است، چاله ای ...
از آرزوی پیشرفت بسکتبال کردستان تا آرزوی کسب سرمربیگری تیم ملی
ساینا سنندج بازی کردم و بعد به فولاد مبارکه اصفهان رفتم و تا سال 80 آنجا بودم بعد هم به صبا باطری تهران پیوستم و بعد هم در تیم های مهرام تهران، پگاه همدان، دانشگاه آزاد و شهرداری گرگان بازی کردم. فارس: وضعیت بسکتبال کردستان را چطور ارزیابی می کنید؟ بسکتبال کردستان همواره بازیکنان خوبی داشته اما متاسفانه از لحاظ تیمی خیلی شرایط مساعد و استانداردی نداشته و به روش سنتی اداره می ...
صورتم را می خواهم
به بیمارستان منتقل کردند. وقتی به بیمارستان رسیدی، به هوش بودی؟ تا زمانی که مرا به بیمارستان بردند، هوشیاری ام را از دست نداده بودم، اما به محض رسیدن به بیمارستان بیهوش شدم و به کما رفتم. دوهفته در کما بودم. بعد از آن به هوش آمدم اما ای کاش هیچ وقت بیدار نمی شدم. چند وقت در بیمارستان بستری بودی؟ زندگی من بعد از آن انفجار نابود شد و از بین رفت. من یک سال و نیم در ...
گفتگو با دختر بوکانی که وارد استادیوم شد (عکس)
هواداران به ایشان تبریک بگوییم و از ایشان به خاطر تمام زحمت هایی که به تیم سردار بوکان می کشند تشکر کنیم ضمنا باید بگویم که قبلا با مسئولان با مدیر اداره ورزش و جوانان بوکان و مدیر عامل باشگاه سردار بوکان در مورد حضورم در استادیوم هماهنگ کرده بودم. *احتمالا استرس زیادی داشتی؟ استرس زیادی نداشتم ، من به خاطر تبریک به سرمربی تیم در ورزشگاه حاضر شدم. *مشکلی برای ورود به ورزشگاه ...
اتفاقی که روی بوم افتاد
همین طور ادامه پیدا کردند تا 8سالگی. با تشویق پدر و مادرم، پیش استادی رفتم که در محل سکونتم یکی از نقاشان خوب بود که نام شان در خاطرم نیست. هنرستان رفته و رشته گرافیک را انتخاب کردم تا فارغ التحصیلی از دانشگاه که تاکنون ادامه دار بوده. چقدر طول می کشد یک تابلو را بکشید؟ رسیدن به ایده زمان زیادی می خواهد. شاید ماه ها و شاید هم سال ها، اما اجرای کار مدت زمان کمتری می گیرد. کار ...
میدری: فقرا صدایی ندارند
مدیریت بخش پولی کشور را نداشته باشد. داستان امروز و دیروز نیست. سال های سال چنین سهل انگاری در کشور اتفاق افتاده است. بانک مرکزی باید کنترل کل اطلاعات بانک ها را بدون هیچ گونه عقب نشینی به دست بیاورد چون در غیر این صورت نمی تواند تورم و نرخ سود بانکی را کنترل کند، عملیات مالی غیرشفاف خواهد شد و فساد هم گسترش می یابد. منشأ برخی از اختلاس ها، ضمانت نامه ها و حواله هایی بود که بانک مرکزی ...
مردم نی ریز هنوز فراموشم نکرده اند
دانشگاه برای افرادی نظیر او بیشتر به رؤیا شبیه بود تا واقعیت. در این شرایط، برای قبولی در دانشگاه تنها چیزی نزدیک به چهار ساعت در شبانه روز استراحت می کرد و مابقی اوقات مشغول درس خواندن بود. او می گوید: در شهریور ماه 1362 به شهرستان استهبان منتقل شدم و به عنوان رئیس بیمارستان امام خمینی(ره) و رئیس مرکز بهداشت مشغول به خدمت شدم. در کنار پزشکی، مسئولیتهای دیگری نیز داشتم؛ از جمله ریاست شورای ...
یک استاد در دو دانشگاه نگنجد!
از دانشگاه آزاد اخراج شدم ؛ جمله ای کوتاه به نقل از صادق زیباکلام در واکنش به قطع همکاری دانشگاه آزاد با نامبرده در فضای مجازی منتشر شد. صادق زیباکلام یکی از آن دست اساتیدی است که اظهارات و رفتارش در مسائل مختلف زبان زد خاص و عام است، یکبار اسرائیل را به رسمیت می شناسد، بار دیگر آمریکا را دشمن شماره یک ایران نمی داند، جای دیگر مدافع سینه چاک رضاشاه می شود و اخیرا هم گفته است محمدرضا پهلوی کشور را ...
عزیز نسین : تنها طنزی را طنز واقعی می دانم که به سود مردم باشد
کردند به فشار آوردن: چرا فرار کردی؟ هرچه کردم نتوانستم دلیلش را بگویم. درست سی ودو سال از موضوع گذشت. حالا می توانم بگویم به دلیل گریه از مدرسه فرار کردم. ده ساله بودم که بخت یارم شد و در امتحان ورودی مدرسه قبول شدم. بعد از آن قرعه کشی هم شد که من در آن هم موفق شدم و خلاصه ثبت نام کردم. دو سالِ اول خوب گذشت. وارد کلاس پنجم که شدم کارها به هم ریخت. آن زمان درسی داشتیم به ...
پدری که پسر بیمارش را کشت
می ریخت، گفت: من از این وضعیت خسته شده بودم. هر بار که از سرکار به خانه برمی گشتم می دیدم ابوالفضل با چاقو مادر و خواهرش را تهدید به مرگ کرده و آنها از ترس برای ساعت ها در دستشویی پنهان شده اند. ابوالفضل همه اسباب و اثاث خانه را می شکست و آرامش ما را گرفته بود. روز حادثه همسر و فرزندانم در خانه نبودند و ابوالفضل خیلی بی قرار بود. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم دستمالی را دور ...
زن وشوهری که با هم به جهنم می روند!
... گفت: بابا من می دانم تو خرج مرا نداری، تو فقط اجازه بده من دنبال عشقم بروم. عشقش هم علم بود، معرفت بود، عشقش دختر در پارک و در دانشگاه و جاهای دیگر نبود. این عشق ها، عشق نیست. عشق هایی کز پی رنگی بود، قیافه سپید و موهای مجعد و زلف های زیبا و اندام قشنگ دختر همه چیز مرا برد این دیگر عشق نیست، این غارت است، بیخودی اسمش را عشق گذاشتند، این اسم دروغ است. عشق هایی کز پی رنگی بود/ عشق ...
گلریزان نیکوکاران برای آزادی الیکا
پدر و مادرم از هم جدا شدند. پدرم پنج بار ازدواج کرد و بتازگی متوجه شدم سرطان گرفته است. به خاطر اختلاف هایی هم که با مادرم داشتم، از او جدا شدم و تنها زندگی می کردم. هیچ وقت پدر و مادرم پشتیبان من نبودند. آن روز پدرخوانده ام به خانه ما آمده بود. با آن مرد درگیر شدم که مادرم به حمایت از من به کمکم آمد . متهم به قتل ادامه داد: مادرم او را در اتاق زندانی کرد تا سراغم نیاید و کتکم نزند، اما ...
درامتدادتاریکی؛ آخرین فرار
... دختر جوان درحالی که بیان می کرد اعتیاد و رفتارهای خشن پدرم مرا از خانه و زندگی ام گریزان کرد درحاشیه جلسه بازپرسی به تشریح ماجرای فرارش پرداخت و گفت: هفت ساله بودم که فهمیدم پدرم تبعه خارجی است. چرا که هنگام ثبت نام در مدرسه با مشکلاتی روبه رو شدم اما مادرم در حالی این موضوع را از من پنهان می کرد که من درباره طلاق مادرم از همسر قبلی اش دچار تردید شده بودم و نمی دانستم آیا همسر اول او ...
داستان زندگی یک کودک مبتلا به سندرم استروج وِبِر دلنوشته یک مادر: برای تحقق آرزوهای آرزو کمکم کنید
به گزارش سلامت آنلاین نوع خاص بیماری آرزو و هزینه های درمان و نگهداری بالای او باعث شد که پس از 13 سال، مادرش شرح حالی از زندگی او و مراحل درمانی اش از بدو تولد تاکنون را نوشته و در اختیار سلامت آنلاین قرار دهد، به این امید که جامعه پزشکی ایران و خیرین برای درمان و بهبود شرایط دخترش چاره ای بیندیشند. آنچه در زیر می آید داستان زندگی آرزو ست که مادرش نوشته است . من ناهید رضائی، مادر آرزو رحیمیان، کودک مبتلا به سندرم استروج وبر هستم. شغل من خیاطی ...
ابراهیم فیاض هم به محمود احمدی نژاد پیوست
که در ابتدا انتقادات به سمت دولت بود و بعد یک عده فرصت طلب آمدند و اعتراض ها را به انحراف کشیدند. به نظر شما اگر امروز روز انتخابات سال 96 ریاست جمهوری بود، آقای روحانی از لحاظ بدنه اجتماعی چه وضعیتی پیدا می کرد؟ آیا دوباره همان 5/23 میلیون رای را می آورد؟ این را من اینطوری نمی توانم جواب دهم، همیشه باید رقیب را دید. آرای روحانی در سال 96 از باب رقابت با رئیسی بود، بخشی از جامعه تصور می ...
چه دلایل عقلی بر زنده بودن امام زمان(عج) وجود دارد؟
) است و در سامراء در سال 255 هجری متولد شده است و در پس پرده غیبت زندگی می کند و روزی به امر خداوند ظهور خواهد کرد. پذیرش طول عمر حضرت مهدی(عج) نیز هیچ گونه استبعادی ندارد. زیرا آن حضرت با دانش خدادادی و با استفاده از روش های طبیعی و علمی می تواند برای مدتی بسیار طولانی و بدون اینکه آثار فرسودگی و پیری در او پدیدار گردد، در این دنیا زندگی کند. علاوه بر اینکه استبعادی ندارد که در عالم ...
به دنبال ابلاغ پیام صلح و دوستی به جهانیان هستم+فیلم
ایده و خلاقیتی به کار ببندم تا اثری انسانی به نام خودم و سرزمینم در دنیا ثبت کنم. جلال زاده افزود: اما اینکه چطور چگونه و کجا همیشه برایم سوال بود. از همان دوران شخصیت های خیالی شب و روز همراهم بود، شخصیت هایی که در ذهنم ساخته بودم مانند پزشک، مرد هندی و ...، بعد از اینکه وارد کار در آتلیه عکاسی شدم، با عکاسی از اقشار مختلف مردم و دیدن سلایق و رفتارهای آنها این رویاها کم کم رنگ گرفت که همه ...
تاثیر مبارزات سیاسی بر تازه مسلمان روس
نخواهد داشت. حجاب برای من قسمتی از زندگی ام شده است. همانند کارهای روزمره ای که هر روز انجام می دهم. خود را بدون حجاب نمی بینم و نمی توانم تصور کنم. برای من مهم نبوده است که مردم جامعه چه فکری درباره من می کنند. البته بگویم که در این مدت، نگاه مردم جامعه به من مثبت بوده است با اینکه به گونه دیگری لباس می پوشم. جالب است بدانید در نمایشگاه بین المللی مسکو که ایران مهمان ویژه بود، به خاطر شباهت پوششم با ...
خرد پیشرفت و توسعه؛ سرمقاله رضا داوری اردکانی در نشریه فرهنگستان علوم
و برای دوام و استمرار آنست. وقتی من وارد دانشگاه شدم، برنامه درسی دانشگاه ها هنوز سالیانه بود. نمی دانم چرا و برای چه مصلحتی ناگهان تصمیم گرفتند که درس ها در دو نیم سال تدریس شود. من این تغییر را به کلی بی وجه نمی دانم اما می دانم که دانشگاه با این تغییرها اصلاح نمی شود. به نظر می رسد که برنامه دانشگاه را به پیروی از رسم و رویّه متداول در بعضی کشورهای دیگر تغییر داده اند و نپرسیده اند ...
برگشتم تا قهرمان المپیک شوم
را می خوانید: خیلی زودتر از موعد و بعد از یک جراحی سنگین به تکواندو برگشتی. درست است که زودتر از موعد به مسابقات برگشتم اما این اتفاق کاملا با برنامه رخ داد. هر روز من طبق برنامه پیش می رفتم. خداراشکر که بدنم زود جواب داد؛ اگرچه خودم در این مدت خیلی تلاش می کردم. دکتر آفتابی، فیزیوتراپم هم خیلی به من کمک کرد. حتی زمانی که در خانه بودم، حرکاتی را که فیزیوتراپم گفته بود، انجام می ...
حاضرم در افغانستان نیازمندان را درمان کنم/ امیدوارم شاه جهان سفیر مهربانی باشد
درمانی درست ختم می شد. فارس: چگونه با دختر افغانستانی که نیاز به کمک داشت آشنا شدید؟ خواجوی: زمانیکه به تهران بازگشتم، به واسطه یکی از دوستانم به یکی از گرمخانه های شهرداری برای افراد بیجا رفتم و در طی چند روز آنها را ویزیت کرده و کارهای مربوط به درمان آنان مانند آزمایش، سی تی اسکن و آمادگی برای عمل جراحی را پیگیری می کردم. تا اینکه از طریق خبرگزاری فارس، مطلع شدم ...
ابراز پشیمانی در برزخ زندان
.... از خواستگاری ات بگو. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه قانون، کلاس سوم راهنمایی بودم که مادر گفت برایت خواستگار آمده. خیلی تعجب کردم. سن و سالی نداشتم که برایم خواستگار بیاید. مخالفت من مقابل پدر و مادرم بیهوده بود. چند روز بعد زنگ در خانه مان را زدند و محسن و خانواده اش با گل و شیرینی وارد شدند. خیلی خجالت می کشیدم و وقتی گفتند چایی بیاورم، چیزی نمانده بود آن ها را ...
استخر کوچک، مقدمه پرش بلند/ جوانان مهارت بیاموزند
ساختن زندگی خود بسته و در هر دوره 70 میلیون تومان سود کسب می کند. این جوان 23 ساله قزوینی که در شهرستان تاکستان استان قزوین سکونت دارد، توانسته با راه اندازی کسب و کاری برای خود به طور میانگین ماهانه 10 تا 12 میلیون تومان درآمد کسب کند. این جوان کارآفرین در گفت وگویی با اشاره به شرایط خود گفت: در سن 20 سالگی دانشجو بودم و کاری نداشتم و در باغ پدرم کار می کردم تا این که در ...
سال ها از نفوذ سیاسی خودم برای پیشرفت بوکس استفاده کردم/ تفاوت مدیریت در ورزش با سیاست از نگاه ناطق
سابقه نمایندگی مجلس لقب پدر پارلمان ایران را هم به خودش نسبت داد بارها از نفوذ سیاسی اش استفاده کرد تا این رشته مسیر پیشرفتش را ادامه دهد. احمد ناطق نوری در گفت وگو با خبرنگار ورزشی آنا، در مورد ریاست 28 ساله اش در بوکس ایران و همچنین تفاوت مدیریت در ورزش و سیاست پاسخگوی سوالات ما بوده است. *تاریخچه شکل گیری بوکس در ایران بعد از پیروزی انقلاب وقتی همه چیز دست مردم ...
اندر حکایت زنان نقال
. وقتی بچه هایم وارد دانشگاه شدند فراغت من بیشتر شد. از طرفی هم آن ها مرا تشویق می کردند که به استعدادها و علایقم بپردازم. او افزود: سال 88 در خیابان بهشتی تهران زندگی می کردیم و من در کلاس های ادبی سرای محله آن منطقه شرکت کردم. آن زمان در سرای محله کلاس های حافظ شناسی، مثنوی معنوی، شاهنامه خوانی و... برگزار می شد و من همان جا به فردوسی و شاهنامه علاقه مند شدم. دوره های شاهنامه خوانی را نزد ...
پهلوانی با 77درصد مجروحیت + عکس
دادن قیمت را ناخودآگاه در دل عموم قرار می دهد. حبیب لک زایی روز 18 شهریور سال 1342 در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشود. پدرش روحانی و از مبارزان دوران ستم شاهی بود و این روح مبارزاتی از کودکی در وجود حبیب ریشه دواند و از او فرد شجاعی ساخت که در دوران کودکی و نوجوانی، خواب آرام را از چشمان ضد انقلاب به کابوس بدل کرد و پاسداری شد که اهالی، زیر سایه صلابت او آرامش می یافتند. حاج ...
عشق احمقانه خانم مدیر 51 ساله به کارمند 21 ساله اش
که جوان 21 ساله ای بود در شرکت فراهم کنم. آن روز به خاطر همکارم با استخدام کیارش موافقت کردم و او به عنوان کارگری ساده در شرکت مشغول کار شد. کیارش جوان فعالی بود و همه کارهایش را با صداقت و درست انجام می داد هنوز چند ماه از استخدام او سپری نشده بود که متوجه نگاه های عاشقانه او شدم. چند روز بعد کیارش به من پیشنهاد ازدواج داد و با خانواده اش به خواستگاری ام آمد اما پدرم به شدت با این ...