سایر منابع:
سایر خبرها
جریمه مک دونالد به خاطر "ملخ برگر"!
یک پسر 15 ساله انگلیسی حین خوردن ساندویچ مک دونالد جسم سخت و زبری را زیر دندان خود احساس کرد. به گزارش اسپوتنیک، این پسر نوجوان درباره تجربه عجیب و نفرت انگیز خود گفت: وقتی که ساندویچ را گرفتم با اشتها شروع به خوردن آن کردم، بعد از آن احساس کردم چیزی شبیه استخوان زیر دندانم قرار گرفت، اول با خودم گفتم مشکلی نیست ولی وقتی گاز زدم احساس کردم چیزی زیر دندانهایم است و وقتی که ساندویچ را ...
یادداشتی برای تاثیرگذار ترین استاد
روزهای پر استرسی بود. بارها لیست مهمان های نمایشگاه را نوشتم حتی جلوی بعضی اسم ها تاکید کرده بودم که حضور نخواهند داشت ... شماره را از یکی از دوستان خبرنگارم گرفته بودم ... برخلاف تصورم با اولین بوق ،تلفن را برداشتند ، راستش اصلا انتظارش را نداشتم ، کمی هول شدم خودم را معرفی کردم وبرای نمایشگاه دعوتشان کردم ...کمی سکوت کردند تا توضیحاتم تمام شود و تنها سوالی که پرسیدند این ...
5 روایت تاریک و روشن از معلمی
را معرفی کنند. "صمد" پسری بود که کنار دستم نشسته بود، بعد از اینکه اسم خودش را گفت از او سوال کردم شغل پدرت چیست؟ صمد چهره اش منقلب شد و دستانش را جلوی صورتش گرفت و با بغض گفت که پدرش را از دست داده است. چهره صمد را هیچ گاه از یاد نبردم و از اینکه این سوال را پرسیده بودم پشیمان شدم. هرچند هنوز هم با خانواده وی در ارتباط هستم. این معلم آموزش و پرورش استثنایی می گوید: از آن روز تصمیم گرفتم ...
ماجرای نجات جان آیت الله مرعشی توسط امام زمان (عج)
امام زمان (عج) توسل نمودم و بلند فریاد زدم: یا امام زمان . صدایم درون سرداب پیچید و چندین بار تکرار شد که در همان لحظه مرد عرب دیگری در سرداب پیدا شد و رو به مردم مهاجم فریاد زد: رهایش کن و بلافاصله مرد عرب قوی هیکل، بی هوش بر زمین افتاد و من نیز که تمام توانم را از دست داده بودم دچار ضعف شدم. در حالی که می لرزیدم به زانو درآمدم و به روی زمین افتادم. کمی بعد احساس کردم فردی مرا صدا می ...
معلمی که برای 22 دانش آموز روستای زلزله زده تپانی پدری می کند/ محمد صدیقی: از وزیر آموزش و پرورش گله ...
با من صحبت کردند تا از مدرسه به عنوان انبار کمک های مردمی و آذوقه استفاده شود و پس از تحویل گرفتن کلید از من در آموزشگاه مستقر شدند. پس از چند روز به واسطه تخریب منزل شخصی و آواره شدن فرزندانم در شهر سرپل ذهاب توانستم به روستا بازگردم و البته این مدت تلفنی جویای وضعیت روستا از اهالی بودم و متاسفانه 16 نفر از روستانشینان تپانی در اثر زلزله جان خود را از دست دادند. وی درباره ...
درس بزرگ خانم معلم
ایران آنلاین /وقتی نقش معلمی با نقش مادری گره می خورند غوغایی از عشق و ایثار و فداکاری در وجود یک زن تبلور می کند. عشقی که سرچشمه آن از پاکی و محبت است و همه آن را می توان در سرمشق انسانیت پیدا کرد. ماجرای خانم معلم فداکار جنوب شهر یکی از همین سرچشمه های عشق و ایثار است. معلمی که نتوانست در برابر اشک های دانش آموزش بی تفاوت باشد و او را با همه وجود در آغوش کشید. دانش آموزی که هیچ پناهی نداشت و باید به اجبار در بهزیستی زندگی می کرد اما خا ...
زن برادرم از من خواست تا لباس های خصوصی اش را در حمام بشویم / این خواسته ها دور از چشم برادرم بود!
دست تقدیر سرنوشت مرا سیاه نوشت. من قربانی حسادت و لج بازی های همسر برادرم شدم و به روز سیاه نشستم. بچه بودم که بیماری لاعلاج پدرم را از پا درآورد. با مرگ او، خانه ما رنگ عزا و ماتم گرفت. تنها دلخوشی و پشت گرمی من و مادرم حضور برادرم بود. دست نوازش به سرم می کشید و به من دلگرمی می داد که در کنارمان است و نمی گذارد اخم به ابرویمان بیاید. بیچاره مادرم شب تا صبح قالی می بافت و زحمت می کشید ...
یک جریان مشکوک به بهانه نقد "به وقت شام" به خانواده های مدافعان حرم توهین کردند
اوج باعث تضعیف خودشان شود و رقابتی که دارد شکل می گیرد دست آنها را در عدم سوءمدیریت شان عریان کند و این یک واقعیتی است. *چه باید بکنیم؟ باید خیلی مواظب باشیم، فیلم سازی برای من، یک نوع آرمان خواهی است که در همان مسیر هم گام برمی دارم. یعنی روزی که فرزند خانواده شهید آمده بود جشنواره مقاومت، بعد گفت راجع به بابای من فیلم می سازی؟ من به او گفتم می سازیم مطمئن باش، البته ما نمی ...
معلمی که زندگی اش را فدای کارش کرده است
1357 در روستایی به نام خرسدر از توابع دهستان پل هرو واقع در بخش زاغه از توابع خرم آباد متولد شدم. از کودکی بگویید، کجا تحصیل کرده اید؟ کجا زندگی می کنید؟ از زمان تولد تا حدود سال 62 در زادگاهم بود. بعد از آن همراه خانواده ابتدا به منطقه ماسور و سپس در روستای ده محسن در اطراف خرم آباد ساکن شدیم، دوران ابتدایی در دبستان روستای قدس ده محسن و دوران راهنمایی را هم در مدرسه شهید ...
تعصب نسبت به تحصیل دختران هنوز وجود دارد/ آرزویی که برآورده نشد
،مجری، پزشک، پدر، مادر باشد. یک معلم واقعی باید همه چیز باشد . من همیشه سعی کرده ام که برای بچه ها همه چیز باشیم و در قامت و لباس یک معلم ظاهر نشویم و از جنس خود بچه ها شویم . ارتباط تان با دانش آموزانتان چگونه است؟ ارتباط من با بچه ها خیلی خوب است چه زمانی که در روستاهای رازو جرگلان بودم چه الان که در عشایر هستم، دانش آموزان من هم سنگ تمام گذاشتند و سال تحصیلی ...
بازخوانی مصاحبه با فضانورد نمره 3 روسیه!
او پروازهایی استثنایی داشته و می توان گفت صفحه های مهمی از تاریخ حوادث فضایی، در زندگی او رقم خورده است. مدت ها بود که دنبال راهی برای تماس با او بودم. امکان چنین تماسی ممکن نمی شد چون لیاخف در دوران بازنشستگی دست و مرتباً در سیر و سفر. بالاخره با کمک الکساندر الکساندروف کیهان نوردی که با او در ایستگاه فضایی سالیوت-7 همسفر بوده، توانستم با وی هماهنگی کنم و به ملاقاتش بروم. محل ملاقات را خانه کیهان ...
روایت وقاری از دوران خوش معلم بودن/چون بازیگر بودم بچه ها سر کلاس من بیشتر درس می خواندند
حضور داشتم و همین باعث شده بود که با من احساس نزدیکتری داشته باشند. گاهی هم بسیاری از بچه ها رودربایستی داشتند و به خاطر همین رودربایستی همه درسها را به خوبی می خواندند چون فکر می کردند اگر درس نخوانند من از تلویزیون این اتفاق را به خانواده آنها می گویم. بازیگر فیلم " پسر آدم، دختر حوا " درباره پیشنهاداتی که برای بازی در نقش معلم به او شده اذعان کرد: یادم نمی آید و یا شاید آنقدر تعداد ...
زندگی شوم این 3 زن/مهناز، سحر و سمیرا تا آخر خط رفته اند
دنبال زنای دیگرون! ولی مادرم عاشقش بود... 3 تاخواهریم... زندگی هیچ کدوممون هم خوب نیست و نشد... یعنی اونجور که باید می بود، نیست... مادرم می گفت تو از همه دلسوز تر و بی کس تری... 19 سالم بود مادرم فوت کرد، تنهای تنها شدم... یکی از عموهام از 7 سالگی بهم تعرض می کرد... منو وادار به کارهایی می کرد که دوست نداشتم، ولی توان و جرات دفاع از خودم رو نداشتم... بچه بودم چیزی نمی فهمیدم که! درباره ...
سخن های جالب معلم روشندل کهگیلویه وبویراحمدی در مورد شغل انبیا
اظهار کرد یک سینی مراسمی برای کادوی روز معلم می خریم .روز بعد که پدرم کادو را خرید وبه خانه آورد مادرم از سینی خوشش آمد و اظهار کرد این سینی را برای خودم بر می دارم اما به اصرار؛ دانش آموز آن را روزانه به مدرسه می آورد و روزانه به یکی از معلمان یا مدیر و معاون می داد و پس می گرفت و آخر سرهم سینی را برای مادرش کادو برد. بزرگترین آرزوی زیور رهایی پور چیست؟ اعضای خانواده شما چه ...
ربودن مسافران به سبک فیلم های هالیوودی
به گزارش نامه نیوز مردی با حضور در شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران از سه مرد به اتهام آدم ربایی و سرقت شکایت کرد و با دستور بازپرس رضوانی، پرونده برای ادامه تحقیقات در اختیار پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت. در این مرحله شاکی در پلیس آگاهی درباره ماجرای ربوده شدنش گفت: من در غرب تهران منتظر تاکسی بودم که خودروی پرایدی مقابلم توقف کرد. راننده دو مسافر هم داشت. مقصدم را گفتم و سوار شدم. هنوز ...
بانویی چادری که سلطان جاده هاست +عکس
و عده ای هم با خنده و شوخی! اما کسانی هم هستند که با دیدن من برایم دست تکان می دهند و کف می زنند و می گویند آفرین بر غیرت تو شیرزن. خیلی ها تشویقم می کنند. بعضی ها هم با من عکس یادگاری می گیرند و از سفرهایم سؤال می کنند. اما آنقدر کارم برایم مهم بود و هست که اصلا به این تکه پرانی ها و متلک ها توجهی نمی کردم. بچه هایم خرجی می خواستند و مجبور بودم سرم را پایین بیندازم و کارم را انجام دهم. روی هوا ...
یک روز با ضایعات جمع کن های قلعه حسن خان
کار فرق داشت. آدم دوست ندارد سرش را از صبح تا شب توی سطل آشغال ها فرو ببرد و دنبال ضایعات بگردد اما چاره دیگری ندارم چون اگر این کار را هم نکنم، چطور خرج خانواده ام را بدهم؟ ساختمان اوضاعش خوب نیست. من چند ماه بیکار بودم و درد بیکاری را می دانم. همسایه مان ضایعات جمع می کرد؛ او گفت این کار را می توانم بکنم. درآمد زیادی ندارد اما از بیکاری بهتر است. اوایل با هم کار می کردیم تا راه بیفتم، بعد خودم ...
ریاضت بیکاری
شفا آنلاین اجتماعی 71درصد زنان دارای تحصیلات دانشگاهی در خیل بیکاران کشور دسته بندی می شوند. هشتم تیرماه 1384 که سخنگوی سازمان سنجش آموزش کشور به استودیوی تلویزیون می رفت تا به بچه کنکوری ها یادآوری کند که باید در پرسشنامه گزینه صحیح را با مداد مشکی نرم علامت بزنند؛ هیچ یک از آن یک میلیون و 700 هزار داوطلب کنکور به این فکر نمی کردند که 12 سال بعد در زمستان 96 ممکن است چه سر ...
حکیمه تو می تونی
، برادرهایم شترها را فروختند و هرچه شتر داشتیم تمام شد، بعد از مدتی مادرم و خانواده با وام و باقی مانده ارث و میراث پدرم چند شتر خریدند و برادرهایم هم شتر خریدند و من شدم کارگر آنها... بعد با خنده می گوید: البته کارگر بی جیره و مواجب. آن قدر عاشق شتر بودم که فقط می خواستم کنار شترها باشم، این کارگری کردن تا ازدواج من طول کشید، شوهرم می دانست چقدر به شتر علاقه دارم، به او گفتم آرزویم شترداری است ...
در جست وجوی انسانیت در کره شمالی
بازداشت شدنم. دومین روز بود که در یک سلول بودم. از زمانی که آن سوی مرز بودم خواب به چشمانم نیامده بود. نگهبان جوانی به سلولم آمد و یک تخم مرغ کوچک آب پز به من داد و گفت: این به شما توان ادامه دادن را می دهد. می دانید این شبیه چیست؟ دست نوازشگر مهربانانه از سوی دشمن تان هر بار که با من مهربان بودند، فکر می کردم بعد مهربانی شان بدترین چیز در انتظارم است. یک افسر متوجه عصبی بودن من شد. او گفت: فکر می ...
می خواستم از دانشگاه به خانه برگردم که به مقصد خیابان آزادی سوار یک پراید شدم
...، پول و کارت عابربانکم را دزدیدند و سپس مرا از ماشین بیرون انداختند. به همین خاطر از آنها شکایت دارم. سپس علی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: یک سال است در کانون اصلاح و تربیت هستم. قبول دارم سابقه سرقت داشتم، ولی وقتی با امیر تصمیم به اخاذی گرفتیم بچه بودیم. ما اشتباه کردیم و حالا پشیمان هستیم. دراین مدت برادرم 24 نفر از شاکی ها را پیدا کرد و رضایت آنها را گرفت. حالا از دادگاه مهلت ...
خطرات نهفته در یک قرص پرمصرف
داروهای مخدر تبدیل کرده است. ع یکی از قربانیان سوءمصرف ترامادول، می گوید: از چهار سال پیش مصرف ترامادول را شروع کردم و هر روز 18 ترامادول100 می خوردم. یعنی روزی 1800 میلی گرم! در صورتی که با خوردن نصف ترامادول در روز، مصرف این دارو را شروع کرده بودم. او که بعد از چند ماه، با عوارض بی شمار مصرف این مخدر روبه رو شده بود، می گوید: ترس از خانواده نمی گذاشت پیش دکتر بروم! اما بعد از تحقیق ...
جلوه زیبای معلمی در دبستان محروم بلال حبشی /نفس معلم جوان ارمغان هوای تازه زندگی دانش آموزان
...> او ادامه می دهد: مادرم فرشته سادات حسینی پرستار بود، وسایل می خرید وبه دیگران می داد.در انجام کارهای خیر به عنوان به عنوان پرستار پیش قدم بود. تا جایی که بزرگ کردن بچه های بی سرپرست را به عهده گرفت وهم اکنون همه آن بچه ها به کار دولتی مشغول هستند. کرامتلو می گوید:.روزی کسی پیش مادرم آمد وگفت: مادرم دچار سوختگی شده ونمی توانم ایشان را به بیمارستان بیاورم، مادرم گفت خودم در منزل پانسمانشان ...
دستگیری زن شوهردار در خانه مرد غریبه
ها یکی از مشکلات اساسی زندگی ما بود و من برای آن که کمکی به خانواده کرده باشم باید به این خواستگاری پاسخ مثبت می دادم. آن شب مادرم را به آغوش کشیدم و موافقت خود را اعلام کردم. طولی نکشید که طبق آداب و رسوم محلی مراسم خواستگاری و عقدکنان برگزار شد و چند ماه بعد من و حشمت زندگی زیر یک سقف را آغاز کردیم. اما روزی که زرورق (آلات و ادوات استعمال هروئین) را دست همسرم دیدم دیگر همه آرزوهایم به ...
اظهارات متهم به قتل کودک 10 ساله مشهدی
، البسه او را از تنش درآوردم و از طنابی که برای نیازهای شخصی خریداری کرده بودم، دستانش را بستم. وی در پاسخ به این پرسش که چند تکه طناب در صندوق عقب ماشینت پیدا شده است، آن ها را با چی بریدی ، افزود: من از چاقوی میوه خوری ای که داشتم، استفاده کردم. متهم به قتل دانش آموز 10 ساله مشهدی در پاسخ به این پرسش که آیا همیشه در ماشینت چاقوی میوه خوری حمل می کنی؟ ، بیان کرد: مادرم همیشه ...
پدر و مادر کاوه، اژدر را از اعدام نجات دادند
مجازات متهم را از محضر دادگاه دارم. در ادامه متهم 34ساله در جایگاه قرار گرفت که با انکار اتهامات خود گفت: روز حادثه قصد داشتم به محل کارم در جاده هراز بروم اما به دلیل اینکه جاده بسته بود پیش خواهرزاده ام که در محل وقوع قتل کار می کرد، رفتم. در حال استراحت بودم که مقتول با چند نفر به دلیل ریختن زباله در مقابل اتاقش درگیر شد. در ادامه درگیری آنها به فحاشی کشید، من فقط نظاره گر این درگیری بودم و هیچ ...
سلام دوباره 2 اعدامی به زندگی +عکس
خواستم به محل کارم بروم. از خانه خارج شدم اما یادم رفت پتو باخودم ببرم، به همین خاطر به خانه برگشتم. اما آرزو به محض دیدن من بار دیگر شروع به فحاشی کرد. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم با چاقوی آشپزخانه به جانش افتادم و چند ضربه به او زدم. همان موقع فرزند هشت ماهه ام را در آغوش گرفتم و او را به خانه خواهرم بردم. دخترم را به خواهرم سپردم و سپس از ترس فرار کردم. من در مدت 11 سالی که در زندان ...
خشمگین بلند شدم و با 5 لیتر بنزین خودم را به خانه دوست خیابانی ام رساندم
قهر بودیم و حتی روز حادثه به او گفتم اگر به مهمانی بود، خانه شان را آتش می زنم. این جوان اضافه کرد: متاسفانه او هم اصلا توجهی به حرف های من نکرد و به مهمانی رفت. رفتن او آن قدر به من فشار آورد که تمام مدت قرص های اعصاب خوردم، اما دیدم آرامم نمی کند. این متهم جوان گفت: به خاطر قرص های اعصاب خواب آلود بودم و قدرت تصمیم گیری نداشتم، اما سرانجام از شدت خشم بلند شدم، 5 لیتر بنزین ...
ارتش و سپاه بایستی روز به روز قوی تر شود/ عربستان ظرفیت ایجاد تهدید علیه ایران ندارد
میلیون نفر را بصورت داوطلب بسیجی وارد جنگ در سپاه و جهاد سازندگی کرد. افرادی بودند که شاید بیش از دو بار یا بیشتر وارد جنگ شدند و این آمار دو میلیون نفر در حقیقت تعداد برگه اعزام ها به جنگ بود. صفوی با اشاره به منطقه عملیاتی شلمچه افزود: منطقه شلمچه سرزمین عجیبی است، در این منطقه 4 عملیات انجام گرفته و بیش از 25 هزار شهید داده ایم یعنی تقریبا یک دهم کل شهدای جنگ در این منطقه به شهادت رسیده ...
کلاس های درسی که در سایه آفتاب برگزار می شود؛ فارغ التحصیلی دانش آموزان روستای حمیره زرگان پس از دوران ...
کردند چون راه حلی برای ادامه تحصیل ندارند. این دانش آموز کلاس نهم که ترم گذشته را با معدل 18.36 گذرانده است از الآن استرس سال آینده را دارد که دیگر مدرسه ای در کار نیست و باید امسال با کلاس و درس برای همیشه خداحافظی کند. سجاد عنوان می کند: همه همکلاسی ها درسشان خوب است و معدلشان بالا است و دوست دارند ادامه تحصیل دهند. احداث ساختمانی بنام مدرسه کامل ...