سایر منابع:
سایر خبرها
فرمانده بی سلاح آسمان ها تاول دستان تو از عشق و ایثار بود
ایران آنلاین / وقتی گفتی بیا، حاج نعیم الهایی یک اسیر عراقی پیدا کرده، با هم ببریدش عقب. اخم هایم تو هم رفت. نمی خواستم در آن شرایط یک لحظه هم از تو جدا شوم، اما فرمانده ام بودی. مگر می شد حرفت را زمین بیندازم؟ در دلم گفتم جنگی می برم شان خاتم3 و برمی گردم. تا مقصد، حواسم پیش تو پرمی کشید. هر دو خوب می دانستیم عراق قرار است یکی از همین روزها بیاید سراغ جزیره و حالا، همان روز بود. همه ...
ولادت امام رضا(ع)؛متن شعر حاج میثم مطیعی+دانلود
در ازدحام ، حاجت ما نیز داده شد اصلا به خواهش کم ما اکتفا نکرد ما سنگ خواستیم ، طلا نیز داده شد گفتم رضا ، عطای حسینی نصیب شد گفتم حسین ، امام رضا نیز داده شد می خواستم به مشهد تو راهی ام کنند دیدم برات کرببلا نیز داده شد ... دریافت ...
پینه دوزی که شب های جمعه به همراه امام زمان به کربلا می رفت +تصاویر
کوچکی بودم و شَبحی از او یادم هست. از اولیای خاص خدا بود که علمای بزرگ سرسپردۀ او بودند. این شخص منزل ما می آمد و همه می دانستند که خدمت امام زمان (صلوات الله علیه) می رسد. به این معنا که حضرت به سراغ او می آمدند. او پینه دوز بود؛ یعنی کفش تعمیر می کرد، گیوه درست می کرد و گیوه ها را تعمیر می کرد که شغل سطح بالایی نبود و درآمد زیادی هم نداشت و وضع اش هم از نظر مادی خوب نبود. من از پدرم ...
از سلام آیت الله یک دختر بچه تا مشتری لس آنجلسی
مریض است و به تو نیاز دارد و جمله آن ولیّ خدایی که به ایشان گفته بود خدا می تواند آنچه در قم به تو می رسد در شهرستان به تو برساند و همان هم شد الحمدلله. (البتّه برای توضیح بیشتر این را هم برایش گفتم که نسبت حوزه قم نسبت به حوزه شهرستان ها مثل نسبت دانشگاه کمبریج است به دانشگاه کامبوج!) پیشنهاد دادم با مادر بماند و از مادر بخواهد دعایش کند تا به خواست خدا دست اندازهای هفت خانِ دانشگاه ...
فرزندان شهید ذورقی سنگر اسلام و انقلاب می شوند/ برای دفاع از اسلام کفن پوش خواهیم شد
افشین به ما گفتند که خانواده ات در تهران زندگی می کنند زندگی با سه پسربچه در شهر غریب خیلی سخت است، تو به دنبال فرصتی بودی که از گرگان بروی حالا این کار را بکن؛ ولی به آنها گفتم که الان وضعیتم خیلی فرق دارد هر وقت که بخواهم در طول شبانه روز هر زمانی که مشکلی برایم پیش بیاید یا احساس دلتنگی کنم بر سر مزار شهید می روم و این کار به من آرامش می دهد. فقط خدا، امام زمان (عج) و شهید ذورقی می دانند ...
آیت الله حاج آقامرتضی تهرانی: حق تعالی اراده فرموده است وجود آقای خامنه ای را از دیگران متمایز کند
اما سیادت، تقوا وپاکیزگی ایشان را هم شاهد بودم. بنده ایشان را از آن زمان صاحب ذاتیات مثبت یافتم. مسئله دیگری که عرض کردم شاید ایشان اطلاع ندارند که من در جریان هستم، خوابی بود که ایشان در مشهد دیدند و این خواب را به کسی که معروف بود خوب تعبیر می کند، عرضه کردند و جوابی که آن شخص داد خدا رحمتش کند. آدم خوبی بود و در تهران هم به منزل ما هم می آمد یک تعبیر اجمالی بود و به آقا عرض کرد که ...
پیامک تبریک میلاد امام رضا (ع) سال 97
(ع) در این بسته متن تبریک این روز را برای شما کاربران عزیز آماده کرده ایم که می توانید در ادامه مشاهده کنید. متن و پیامک ویژه ولادت امام رضا (ع) به گوش دل ندا آمد، که یار دلربا آمد / به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضا(ع) آمد خدا داد آنچه را وعده، بشد در ماه ذیقعده / که آمد بهترین بنده، رضا آمد ، رضا آمد ای مهربان تر از همه ای صاحب کرم / از عالمی بریده ام و سخت ...
تنها راه نجات مهران مدیری و احسان علیخانی!
ماجرای عجیب ولی باورکردنی موسسه مالی ثامن الحجج که قرار بوده تنها در یک شهر دور افتاده فعالیت داشته باشد و به لطف رسانه ملی، از شعبه ای در سبزوار (مجوز اصلی) ناگهان صاحب 480 شعبه در کشور می شود و در مسیر این رشد و شکوفایی(!) سبیل همه نوع آدمی را هم چرب می کند؛ به جاهای خوبی رسیده است؛ از جمله شفافیت در پرداخت های میلیاردی به صورت هدیه و یا وام با سود 3 تا 4درصد! حالا نام مخفف دو مجری ...
کتاب شهید صدرزاده را با قلبم نوشتم
شادابی داشته باشد، ضمن اینکه خیال انگیزی و لذت بخشی در داستان مهم شمرده شود، افزود: نکته مهم این است که این لذت نباید مراتب شیطانی را جهت بدهد. تجار گفت: اسم من مصطفاست اولین اثر من درباره شهدای مدافع حرم است، هر چند از سال 64 داستان نوشتن را شروع کردم. من داستان های بسیاری دارم اما نوشتن درباره شهدا و با محوریت شهدا را دوست دارم. وی گفت:من خودم به انتشارات روایت فتح رفتم و گفتم ...
سرت سلامت سردار
مهم خود برسیم! نمی دانم آنهایی که فیلم و عکست را دیدند بازهم نگاهشان نامحرم مانده و از تو و همرزمانت تعبیر به غیر می کنند و همچنان اصرار دارند شهید مدافع حرم بودن را طور دیگری معنا کنند؟ آن روز که تو شیرمردانه در میان کفتارها بودی ما کنارت نبودیم، دوربین ها و قلم های خودی آنجا نبودند که سرفرازیت را به تصویر بکشند اما کار خدا حساب و کتاب دارد، 'گاهی عدو سبب خیر شود'، دوربین های داعشی ...
خداوند به چه افرادی چشم برزخی عطا می کند؟
نپذیرفت و نرفت. او هم مبلغ پنج هزار تومان دیگر افزوده بود. با این مبلغ، ایشان می توانست به حج برود ویک سال هم آنجا متوطن شود، اما، چون احتمال می داد که آن پول، مقداری محل شبهه باشد، این تقاضا را رد کرده بود وبا این عمل، آن مرد صاحب عنوان که تا آن روز، حامی استاد بود، با ایشان قطع رابطه کرد. اما این مسئله اجر معنوی دیگری برای استاد داشت. نپذیرفتن مال و منال دنیا باعث افتتاح معنوی ...
حق تعالی اراده فرموده است وجود آقای خامنه ای را از دیگران متمایز کند
و محبت متقابل بین حاج آقا مرتضی و حضرت امام خمینی فراتر از استاد و شاگردی بود. تا آنجا که حتی در برخی تابستان ها که امام در روستای امام زاده قاسم تهران مستقر می شدند، حاج آقا مرتضی از بیشترین انس و مجالست با مراد محبوب خود برخوردار بود و گاهی با اشاره امام به طور شبانه روز در محضر معظم له ماندگار می شد. عشق و علاقه به امام، حاج آقا مرتضی را در نیمه دوم دهه 40 نیز به نجف اشرف کشاند و در ...
نمی دانیم چه از دست داده ایم!
1- چهار پنج ساله بودم که در مراسمات مذهبی مثل محرم، پدرم دست من و برادرانم را می گرفت و به مسجد بزرگ میرزاموسی در وسط بازار می برد. شبستان و حیاط همیشه پر بود از جمعیت، حاج آقا همان موقع ها هم محاسن شان سفید بود. از همان انتهای مسجد که جلو می آمد همه برای شان بلند می شدند و تبرک می جستند، پدرم هم همین طور، اگرچه من آن موقع نمی دانستم در جلسه چه دُر نایابی حضور دارم و صرفا به بازی های کودکانه در ...
شکر نعمت آیت الله خامنه ای را شیعه، اعم از علما و غیرعلما به جا نیاوردند/ در مراجع قطعاً چنین فردی با ...
نام آقا سید جلال که بعد از پدر بزرگوارش مرد فاضلی شد و در مشهد مدرس بود که هر دو را بزرگان می شناختند. من اخوی بزرگ آقا را در درس آقای مدرس یزدی دیدم. تقریباً مشخص بود که بنده در معیت مرحوم حاج آقا از تهران آمده ام و از طلبه های مشهد نیستم. ایشان اظهار لطف کردند و چیزی نگذشت که انس ما بیشتر شد. گاهی اوقات پنج شنبه ها ایشان به منزل ما تشریف می آوردند که در اواسط بازار سرشور مشهد، کوچه ای بود به نام ...
بیرانوند: برانکو می گفت خدا رونالدو را لعنت کند
. رونالدو آن قدر داد می زد و صحبت می کرد که من به زبان فارسی گفتم "سرمان را بردی چقدر داد می زنی. اگر حرفی داری بیا در زمین مسابقه ثابت کن!" که در آن لحظه احسان حاج صفی و تعداد زیادی از بازیکنان شروع به خندیدن کردند. در صحنه پنالتی هم برخی با گوشی هایشان فیلم گرفته بودند. در یکی از این فیلم ها قبل از این که رونالدو پنالتی را بزند، فردی گفت "تو که می گفتی چطوری کریس، حالا پنالتی را بگیر" و ...
گفتگو| آیت الله جلالی خمینی: خاطره جالب از ترس ساواکی ها هنگام دستگیری امام/ راه آیت الله خامنه ای همان ...
عذرخواهی کرد! بنده به این افسر گفتم "تو مسلمان هستی؟" و گفت که بله مسلمانم. گفتم من یک طلبه هستم و می خواهم یک مسجد بسازم تو آمدی و جلوی این کار را می خواهی بگیری. افسر گفت " این دستور ساواک است و خدا به شما رحم کرد و اگر این تلفن از منزل آیت الله خوانساری نبود سرنوشت شما نامشخص بود. " ** صلواتی که موجب دستگیری مردم در مسجد شد بعد از کلنگ زنی شروع به ساخت مسجد کردیم و زمانی که ...
درد را باید گفت
قبض ترخیص را گرفتم. ماشین را با پرداخت هزینه توقف در پارکینگ فرودگاه به اصطلاح ترخیص کردم. دخترم قبل از اینکه من به خانه برسم، در فرودگاه استانبول پیاده شده بود. نزدیکی های ظهر به پلیس 10+ رفتم تا وضع خلافی را روشن کنم. وقتی شماره ماشین را به کامپیوتر داد، از سر و صدای دستگاه پرینتر مسئول پلیس 10+ که او هم تعجب کرده بود، چندین صفحه خلاف از پرینتر خارج شد. مبلغ دو میلیون و 650 هزار تومان. همه شکار ...
اسلحه شهیدان بر زمین نماند
به گزارش ایثار تهران به نقل از دفاع پرس : شهید علی علیزاده پدری کشاورز و زحمت کش داشت که معتقد بود فرزندانش باید با نان حلال بزرگ شوند؛ لذا علی با روزی حلال بزرگ شد. آبان سال 56 که حاج آقا مصطفی به شهادت رسید، اولین جرقه های مبارزه با رژیم ستم شاهی در وجودش زده شد. فقط 14 سال داشت که فعالیت سیاسی اش را آغاز کرد. با دوستانش پای ثابت تظاهرات مردمی بود. جنگ که شروع شد، فقط 17 سال سن داشت؛ اما تاب ...
جدیدترین مصاحبه بیرانوند ؛ مرور خاطرات جام جهانی تا آغاز رقابت های جام ملت های آسیا و ...
شده بود فقط چهار بازیکن در تمرین حاضر بودند. با این حال کی روش تلاش کرد حاشیه ها در تیم کمتر شود. به نظر تو سرمربی تیم ملی چقدر در موفقیت تیم ملی نقش داشت؟ نقش آفرینی کی روش زیاد بود. وقتی 20 روز قبل از جام جهانی تمرین های تیم آغاز می شود و در ادامه فقط در اردوی ترکیه تیم کامل می شود فقط سرمربی است که تیم را جمع می کند. یکی از خصوصیات کی روش این است که دوست ندارد بازنده باشد. حتی بارها ...
اصلا حاج حسین یکتا را نمی شناختم / 14 بار بازنویسی در 3 سال موجب قوت کتاب شد / برای نوشتن این کتاب، ...
هم منتظر بودیم اما مشغله هایشان اجازه نداد و در نهایت من با الهام از محتوایی که مد نظر ایشان بود، مقدمه را نوشتم. : اصلا یادمان رفت از خودتان بپرسیم. از زندگی و تحصیلات و اینطور چیزها... عرفانیان: من متولد مهرماه 1363 و اهل تهران هستم. کارشناسی ارشد در رشته تاریخ اسلام دارم و نوشتن را بعد از لیسانس به صورت پراکنده شروع کردم چون قبلش درگیر درس بودم. من کتابی به نام شوکران خواندم که ...
سیر همه انبیا در مقام عصمت در گرو عظمت حضرت زهرا(س) است
معصوم اند. این ها را گفتم که به اینجا برسم، حضرت معصومه سلام الله علیها که امام رضا علیه السلام فرمودند: هر کس خواهرم را زیارت کند من را زیارت کرده است؛ معصوم نیست؟ شک نکنید که ایشان معصوم است. غیر معصوم، نمی تواند به آن درجه از عصمت واجب یا غیر واجب برسد اما می تواند در این مسیر قرار گیرد و راه آن این است که مبدا میل تو عوض شود. می شود مانند رجبعلی خیاط بود رجبعلی ...
فساد سخن
آن است! اعترافش هست! این متن البته سیاسی نیست! خود من هم جوگیر می شوم گاهی! یک چیزی می بینم و بی هیچ کنکاشی، قلم دست می گیرم برای بیان حرف حق ولی فی الواقع برای تخلیه عصبانیت! تو هم مثل من! بله! خود توی خواننده را می گویم! آیا آن روز که رفتی و زیر آن پست، آن کامنت را گذاشتی، مطمئن بودی یا با عرض معذرت جوگیر؟! واقعا چرا ما اینگونه شده ایم؟! چرا بدون در نظرگرفتن جوانب امر، سخن می گوییم؟! چرا بعضا ...
خادمِ حج فقرا
خواستم از فرط ناراحتی گریه کنم. واقعاً نمی دانستم چه کاری باید انجام بدهم. با خودم گفتم زائر امام رضا(ع) را کجا ببرم؟ اصلاً این موضوع را چگونه به آن ها بگویم؟ با هر سختی که بود، خانه دوطبقه ای پیدا کردم و به سردار بشاگردی ها که بزرگشان بود، گفتم که دوست دارید جایی ببرمتان که همگی کنار هم باشید؟ او هم از خدا خواسته قبول کرد. همان روز اهالی مظلوم و محروم بشاگرد را در آن منزل اسکان دادیم. ...
روشن: بازیکن برای آمدن به استقلال و پرسپولیس نباید ناز کند/ افتخاری رفت اما دیر رفت!
انضباطی باشگاه در این مدت کجا بودند؟ چرا کاری نکردند؟ آکادمی باشگاه استقلال چه کار می کند؟ زمانی که قرار شد من کار کنم اعلام کردم که 700 میلیون تومان باید برای مخارج کنار بگذارید. وقتی پول باشد، دیگر مربی برای پول سراغ پدر و مادر بازیکنان نمی رود. به آقایان گفتم بی برنامگی در باشگاه غوغا می کند و باید یک کاری کرد. به فتحی که الان سرپرست باشگاه شده توصیه می کنم به فکر درست کردن باشگاه باشد. ...
کرامات رضوی در مسیر سفر به ایران
من به پدرم است. عرض کردم. آیا پس از شما او صاحب امر و حجت خدا روی زمین است؟ فرمود: آری! هر کسی از او پیروی کند، رستگار و هرکس از فرمانش سرپیچی کند، کافر می شود. به مناسبت سالروز ولادت هشتمین ستاره آسمان ولایت و امامت حضرت علی بن موسی الرضا با حجت الاسلام والمسلمین امیر علی حسنلو مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه گفت وگو کردیم که در ادامه می آید: ...
نقشه پسربچه 12 ساله جواب داد
حمله شده. شب بسیار سخت گذشت. برادر بزرگترم نیز همراه مردان روستا عازم شده بود. فردای آن روز که به مدرسه آمدیم، معلم برایمان از دلیل رفتن مردان روستا صحبت کرد و این که به کشور توسط دشمنی به نام صدام حمله شده و از ضرورت همکاری همه جانبه برای دفاع از خاک و حیثیت وطن گفت. حس عجیبی در درونم شعله ور شد. در خانه، مدرسه، کوچه و در همه جا ادبیات مردم عوض شده بود و همه از جنگ و اما و اگرهایش می ...
نویسنده و تهیه کننده سریال پدر : با آن سکانس جنجالی به هدفمان رسیدیم
می کند خودش را نجات دهد. کجای کار ایراد دارد؟ تازه از طبقه هشتم که نپریده،طبقه اول بوده و بلایی هم سرش نیامده است. حرف شما درست ولی چرا این تمهید نمایشی با واکنش منفی برخی کاربران مواجه شده؟ هر کدام از ما در طبقه ای که زندگی می کنیم صاحب تجربه های متفاوت هستیم. مثلا اگر من بگویم یک تاجر بازاری می شناسم که 95 میلیارد از درآمد 100 میلیاردی ماهیانه خود را صرف بچه های بی سرپرست و هیات ...
خوشبوترین گل سرخ برای من
و هراسی باورنکردنی دیده می شد، هر سه با صدای بلند گریه و شیون می کردند، با قیافه ای جدی گفتم چیه؟ چرا گریه می کنید؟ بعد از این مسعود باباست، امیر منصور برادر بزرگ تر است و وحید هم بچه کوچک خانه. من هم که مادرتان هستم. از همین حالا بگویم ممکن است پدرتان نیاید. ممکن است کشته بشود. ممکن است او را هیچ وقت نبینیم، ممکن هم است تا یک ساعت دیگر به خانه برگردد، ممکن است تا یک ساعت دیگر بیایند مرا با خودشان ...
کدام شهید پایه گذار جنگ های چریکی در خرمشهر بود؟
سهم شیرینی خودم را خورده ام، این مال شماست) شیخ خنده ها و شوخی هایش با من زیاد شد، تا آن موقع سابقه نداشت که با من یا کس دیگری شوخی یا مزاح کند. دست در گردن من انداخت و شیرینی را به من داد و گفت: این شیرینی شهادت من است. ان شاء الله به خواست خدا، اگر سعادت داشته باشم، امروز یا فردا به شهادت می رسم؛ لذا از شما می خواهم که اگر من رفتم و تو زنده ماندی (و احتمال می دهم که تو زنده بمانی)، مواظب ...
محمدحسین بیست ویکمین شهید خانواده حمزه ها بود
خیس عرق برگشت. گفتم حسین برگه شهادتت رو گرفتی ها؟ بدون اینکه حرفی بزند، نگاهی مظلومانه به من انداخت، پیشانی ام را بوسید و رفت. آن روز آنقدر محو بود که حتی متوجه گم شدن زینب نشد! نزدیک باب الرضا گفتم حسین آقا زینب کو؟ تازه انگار به خودش آمده باشد، دوان دوان به رواق برگشت و زینب را پیدا کرد. گفتم حسین کجایی؟ گفت: اصلاً تو حال خودم نیستم... این آخرین سفر ما بود. با شنیدن این حرف ها نگران نمی ...