شهیدی که با لباس و غسل به استقبال شهادت رفت
سایر منابع:
سایر خبرها
حاجی برات شهادت را در جوار خانه خدا گرفت
کشتار مکه پیش آمد به مکه رفت و 45 روز ماند. وقتی از مکه برگشت اخلاقش عوض شده بود. شب اول که رسید شروع به صحبت کرد. گفت زمانی که طواف می کردم یک آقا با چهره نورانی دیدم که قد بلندی داشت و شال سبزی گردن شان و تقریباً سفید بود. همینطور که طواف می کردم به آن آقا گفتم: می گویند هر کسی که دفعه اول به حج برود هر حاجتی داشته باشد، روز عرفه از خدا بخواهد می گیرد. آن آقا جواب دادند هر حاجتی داری به شما می دهند ...
هیچ موقع از نماز شب، دعای کمیل و نماز جمعه دست بردار نبود
.... وقتی کنارم رسید، گفتم: پسر جان، این جعبه را بردار و داخل حیاط بگذار گفته مادر جان من آمده ام تو را ببینم، می خواهیم به ماموریت برویم جعبه ها را برداشت و داخل حیاط گذاشت. باهم رفتیم داخل خانه، گفت: ما بیست نفریم که برای ماموریتی به مشهد می فرستندمان میخواستم قبل از این که به مشهد بروم، شما را بفرستم؛ ولی انگار قسمت این طور شده که خودم قبل از شما بروم. حدود بیست روز بعد به لطف خدا به ...
شهیدی که در خواب خبر شهادتش را داد!
.... چند روز بعد خبر شهادت عزیزترین پاره وجودم را آوردند. نمیدانستم چگونه به مادرم و همسرش بگویم. از درون میلرزیدم و از خدا کمک میخواستم. بعد از نماز صبح به سراغ مادر رفتم. او با آرامش و متانت نشسته بود و دعا میکرد. به او گفتم: مادر، حضرت فاطمه (س) جد بزرگوار شما هستند. آیا دلتان میخواهد مثل جدتان که همگی فرزندانش در راه خدا به شهادت رسیدهاند، باشید؟ مادر متفکرانه نگاهم کرد و گفت: یعنی من چنین ...
شمیم رمضان بر خوان کرامت رضوی
...، از ابوالحسن علی بن موسی الرضا(ع)، از پدرش موسی بن جعفر(ع)، از پدرش صادق جعفر بن محمد(ع)، از پدرش باقر(ع)، از پدرش زین العابدین(ع)، از پدرش سیدالشهدا حسین بن علی(ع)، از پدرش سیدالوصیّین امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) فرمود: روزی پیامبر خدا برای ما خطبه خواند، پس فرمود: مردم! حقیقت این است که ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به شما روی نمود، ماهی که نزد خدا، برترینِ ماه ها و روزهایش ...
روایتی از واکنش حاج قاسم به ازدواج مجدد همسر یک شهید
...> * سردار پرسید: این همسرت را شهید کنی چه؟ چون برادرم هم بود از من پرسید همسرت کدام است؟ وقتی معرفی کردم، سردار سلیمانی با لبخند گفت: او را شهید کنی چه می کنی؟ گفتم: حاجی خدا بزرگ است. گفتند بچه را بیاور می خواهم ببوسم. سفت و محکم می بوسید و چند بار بعد با خنده گفت: من عادت دارم بچه هر چه کوچکتر باشد محکم تر می بوسمش. * پاشو بیا بابا پیش من پاشو بیا محمد هادی فرزند شهید ...
موذن مسجدالاقصی سنت خانوادگی 500 ساله را دنبال می کند
بیاموزد و نحوه تنفس درست هنگام تلاوت آیات قرآن را یاد بگیرد. وی در سن 14 سالگی از پدرش می خواهد به او اجازه دهد اذان بگوید. خاطره نخستین اذان وی درباره خاطره نخستین اذانش در مسجدالاقصی می گوید: هوا سرد بود و برف می بارید. من می ترسیدم کسی صدای مرا بشنود، زیرا مسجدالاقصی جای بسیار مهمی است. به هر حال اذان را گفتم. رئیس اوقاف آن زمان از پدرم پرسید: چه کسی بود؟ پدرم گفت: این پسرم است. وی گفت: او صدای زیبایی دارد اما هنوز ضعیف است. فیراس که یک دختر 5 ساله دارد می گوید: موذن اذان را می گوید اما بخش زیبای آن اثری است که صدای او بر روح و جان مردم می گذارد. ...
خطبه پیامبر اکرم(ص) و امیرمؤمنان علی(ع) در آستانه ماه رمضان
...> شیخ صدوق به سند معتبر از امام رضا(ع) روایت کرده که پیامبر اکرم(ص) در آخر ماه شعبان(یکی از سال های بعد از هجرت) خطبه ای خواندند و فرمودند: ایها الناس، به درستی که روی آورده است به سوی شما ماه خدا با برکت، رحمت و آمرزش، ماهی که نزد خدا بهترین ماه هاست، روزهایش بهترین روزها، شب هایش بهترین شب ها و ساعت هایش بهترین ساعت هاست. ماهی که در آن به ضیافت خدا فراخوانده شده اید و از اهل ...
پیرو ولایت فقیه باشید که عامل پیروزی و حفظ انقلاب است
...:10:0 1399/02/03 گفت و گو با مادر شهید امیر صفری به مناسبت سالگرد شهادت این شهید بزرگوار شهید امیر صفری در 11 آبان سال 1346، در خانواده ای مذهبی در یکی از محلات جنوب شهر تهران چشم به جهان گشود. پدرش مصطفی نانوا و مادرش زهرا سلیمی خانه دار بود. وی از همان کودکی همراه با پدر خود در مجالس و هیئات مذهبی و نیز در نماز جماعت مسجد شرکت می کرد. در دوران قبل از انقلاب با اینکه سن کمی داشت ...
چطور این غذا از گلویم پایین برود؟!
شهدای ایران: 45 روزی می شد صمد [شهید ستار (صمد) ابراهیمی هژیر] رفته بود. زندگی بدون او سخت می گذشت. این انتظارها آنقدر کشدار و سخت شده بود که یک روز بچه ها را برداشتم و پرسان پرسان رفتم سپاه. آنجا با هزار مصیبت توانستم خبری از او بگیرم. گفتند: حالش خوب است . نمی دانم چقدر گذشت که یک شب یک نفر پتو را آرام از رویم کشید. سایه ای بالای سرم ایستاده بود، با ریش و سیبیل سیاه. چراغ که روشن شد ...
روایتی خواندنی از حضور طلبه های خواهر در غسالخانه کرونایی ها
گفتم خدایا روی همین سنگ، من را هم باید بگذارند. همین جا هم من باید بروم و من را شستشو بدهم و این من چطوری می خواهم با این همه گناه به این مرحله برسم. یعنی واقعا روز قبلش هر چقدر زیارت عاشورا و آل یاسین خواندم، باز گریه می کردم. اما فردایش به لطف پروردگار اصلا این حالت ها را نداشتم. یعنی با آن توشه ای که روز قبل ذخیره کردم، مقاوم شدم. روز اول خود بچه ها می گفتند خانم شما روزه بودید، چه طوری سه نفر را ...
به وقت اخلاق (21)؛ اگر از حق الناس نمی ترسید این مطلب را بخوانید
آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی رحمت الله علیه ، یک مرد معمولی نبود، عالم و متدیّن بود، از نظر فقهی و از نظر سیاسی، عصای پدرش بود، ولی ناگهان در نیمه شب از دنیا رفت. صبح فردا که خبر فوت ایشان را به حضرت امام قدّس سرّه دادند، فرمود: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ [10] ، مرگ مصطفی یکی از الطاف خفیّۀ خداست. همه باید در این گونه مصیبت ها از حضرت امام سرمشق بگیرند و ناشکری نکنند. ...
برای ورود به رمضان باید از هم اینک لباس احرام معنوی پوشید
أَفْضَلُ السَّاعَاتِ: ای مردم، ماه خدا بابرکت و رحمت و مغفرت به شما رو کرده است، ماهی که نزد خدا از تمام ماه ها برتر است و روزهایش بهترین روزها و شب هایش بهترین شب ها و ساعاتش بهترین ساعات است و آن ماهی است که در آن ماه به مهمانی خدا دعوت شده اید و در آن از اهل کرامت خدا گشته اید، نفس هایتان در این ماه تسبیح و خوابتان در آن عبادت است و اعمالتان در آن مقبول است و دعایتان مستجاب، پس با نیّت های صادق و قلب ...
برای ورود به ماه مبارک رمضان نیاز به آمادگی روحی و معنوی است
نماینده مردم خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری با اشاره به نزدیک شدن ماه مبارک رمضان از همه مردم خواست با مقابله با هوای نفسانی خود، لباس احرام معنویت بپوشند تا آماده پذیرش این ماه شوند.
دلایل تاریخی و روایی برای ولادت و حیات حضرت مهدی(ع)
؟ گفتم: خداوند در این شب به تو فرزندی عنایت می کند که سرور دنیا و آخرت است. نرجس از سخن من خجالت کشید. سپس بعد از افطار ، نماز عشا را به جا آوردم و به بستر رفتم. بعد از نیمه شب برخاستم و نماز شب خواندم. بعد از تعقیب نماز به خواب رفتم و دوباره بیدار شدم، دیدم نرجس نیز بیدار شد و نماز شب به جا آورد. از اتاق بیرون رفتم تا از طلوع فجر با خبر شوم، دیدم فجر اوّل طلوع کرده و نرجس در خواب است. در ...
دعای کمیل امیرالمؤمنین (علیه السلام) مرا شیعه کرد
، شاهدم ژروم ایمانوئل کورسِل که در پاریس عاشق شد و مزد پایمردی اش در راه پرمخاطره عاشقی را با شهادت در مرصاد گرفت. همه داستان همین بود که متاع وجودِ ژروم در آن 7 سال سرنوشت ساز از پاریس تا قم در گذر از هفت خوانی پرفرازونشیب، خریدنی شد؛ آنقدر که خدا به بهای بهشت خریدارش شد و درست در دقیقه نودِ نبرد آخر، او را به میانه معرکه فراخواند و لباس شهادت را بر قامتش پوشاند. همزمان با سی و یکمین ...
می خواهم ادامه دهندگان راه شهدا باشید
لطف و عنایت خود قرار داد. سلام و درود بی پایان بر حبیب درگاه خداوندی محمد مصطفی (ص) و خاندان پاکش همان چهره های پاک آسمان امامت و ولایت و با درود و سلام به روان پاک اباعبدالله حسین(ع) این اسطوره تقوی که درس شهادت را به یاران باوفایش آموخت و با درود به روان پاک شهدای بدر حنین و خندق تا شهدای خرمشهر و هویزه و کردستان و با درود به شما مردم قهرمان الشتر که با نثار جان و خون جوانان خود نهال اسلام عزیز ...
حاج بصیر؛ پاسداری که عاشق بسیج بود/ "حسین" از تولد تا شهادت در مسیر پاسداری از مکتب حسینی قدم برداشت
شهادت رسید. حاجی در مراسم بزرگداشت سومین روز شهادت در مجلس عزای او حضور یافت و در سخنان کوتاهی اعلام کرد : “خدا را شاهد می گیرم که به خاطر شرکت در این مجلس عزا برای اینکه در مراسم بزرگداشت دامادم شرکت کنم جبهه را ترک نکرده ام، بلکه به امر فرمانده لشکرم در اینجا حضور پیدا کرده تا شما مردم شهید پرور و دوستان مرتضی و جوانان غیور این سامان را به سوی جبهه حماسه و شرف فراخوانم.” این سخنان موجب شد تا جمع ...
پرواز مادری که اخلاص فرزند شهیدش؛ سرمشق کلاس های قرآن بود
این روزها گویا خبرهای تلخ تمامی ندارد، حزن از دست دادن عزیزانِ عزیز در این روزهای برپایی مراسم همدردی ممنوع از همه تلخ تر است. امروز 31 فروردین ماه 1399 مادر شهید علی محمد صباغ زاده از شهدای همدان در خانه ابدی آرام گرفت. زهرا پوزش همدانی، یکی دو سالی در بستر بیماری بود و در روزهای اخیر افزایش شدت بیماری، تحمل زمینی بودن را برایش غیرممکن کرده بود. این مادر شهید 38 سال فراق دلبندش ...
پدری که هیچوقت به دست بی قرار بهبود فریبا نخندید+عکس
به خدمت می شود؛ بعد از دو ماه هم در مهرماه همان سال ازدواج می کند. روزگار با همه تلخی و شیرینی ها برای این پلیس جوان سپری می شد، اما عمر خوشی های او چندان طولانی نبود و از سال 88، پس از درگیری با اشرار به دلیل وجود جراحات سخت روحی و روانی، تا به امروز حتی خواب راحت برایش تبدیل به رویایی محال شده است. رضاییان در شرح ماجرای درگیری اش با اشرار می گوید: شهریور ماه بود و شب بیست ...
مسیح مهاجری: عده ای از اینکه می بینند نماز جمعه ها برگزار نمی شود خدا را شکر می کنند
به گزارش جماران؛ حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی، در سرمقاله تازه ترین شماره این روزنامه نوشت: یاد دارم که در ایام طفولیت، متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز. شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز برکنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته. پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمی آورد که دوگانه ای بگزارد؟ چنان خواب غفلت برده ...
لباس ارتش برایش مقدس بود(حدیث دشت عشق)
درباره این شهید گفته بود: حسین از کودکی به جبهه، رزمنده ها و شهدا علاقه داشت. وقتی تلویزیون فیلم های زمان جنگ را نشان می داد، با علاقه می نشست و نگاه می کرد. از طرف دیگر عشق به نظام داشت و دوست داشت نظامی شود. نهایتاً گفت ارتش را انتخاب کرده ام. من هم گفتم خودت هر طور صلاح می دانی، رفت و استخدام شد. کارهای عملیاتی را دوست داشت و شرایط هم طوری رقم خورد که نیروی تیپ 65 نوهد شود. لباس فرمش را خیلی دوست داشت. گویی برایش مقدس بود. ...
پدر 24 متری اهواز و ماجراهای او با پیکر شهدا/ از عشق به سردار تا نجات مردم
... بغض بر گلوی پسر اوستا حسن چنگ انداخت، چشم هایش را به گوشه مغازه خیره کرده بود که اشک هایش را نبینیم اما دلِ تنگ و داغِ تازه با حفظ ظاهر کنار نمی آمد، آقا بابک حالا به هق هق افتاده بود اما به حرف هایش ادامه داد: مادر و دختری از بهبهان مریضشان را به بیمارستان آورده بودند اما جایی برای خواب نداشتند؛ ما می رفتیم و می آمدیم اما حواسمان نبود که این مادر و دختر دو روز است در ...
روایتی از اذان داعشی و نیرنگی که با درایت ابومحسن شکست خورد/می خواست پیکرش سالم به کشور برسد
آنجا صورت گیرد رسیدیم وشناسایی عملیات مهندسی خود را به نحو احسنت به اتمام رساندیم همرزم شهید ذورقی خاطرات کمتر شنیده ای را برایمان بازگو می کند؛ او ادامه می دهد: در منطقه ای که از شهری که تحت تصرف نیروهای داعش بود، حاج افشین و تعدادی از نیروهای سوری در آنجا مستقر بودیم که قرار بود در هنگام شب عملیات برای آزادسازی شهر شروع شود، هنگام نماز مغرب شد که ناگهان صدای اذان از خانه ها وساختمانهایی ...
با عمل به سیره پیامبر و انجام عمل صالح توفیق شفاعت حاصل می شود
حجت الاسلام محمد جواد نظافت، مدیر مدرسه علمیه حضرت مهدی(عج) در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، با تأکید بر استفاده از نیمه شب برای عبادت و راز و نیاز با خدا، گفت: شب یا زمان خواب است و یا اگر بیدار می مانیم باید درست استفاده کنیم به خصوص که این ایام ماه شعبان، ماه پیامبر(ص) و ماه توسل است. وی اظهار کرد: در شب اگر بیدار می مانید، توسل به اهل بیت(ع) داشته باشید، نماز و قرآن ...
فرماندهی که در لباس سربازی به شهادت رسید/ "تقی بهمنی" اسطوره مواسات و کمک مؤمنانه
. پس از تشکیل سپاه، هم خودش به جبهه رفت و هم دست مرا گرفت و به سپاه برد. با آغاز جنگ، فرمانده عملیات سپاه پاسداران استان همدان شد و با همان یک دست لباس سربازی به جبهه آمد؛ ساده ترین غذا را می خورد و هرچه هم حقوق گرفت در همان روستایی که معلمش بود، صرف کرد. همه دارایی اش پیش از شهادت 2 هزار و 500 تومان بود که آن را به همسرش داد تا برای بچه های یک مدرسه در همدان کتابخانه بسازد ...
با لباس ایزوله ای در صف نانوایی
برید؟ چندی پیش بچه ام پدر سوخته وقتی دید می خوام برم نونوایی به طنز شروع به گریه الکی کرد و گفت نه بابا نرو، تو دل خطر نرو. حتی با دهنش آهنگ فیلم "بالاتر از خطر" هم برام نواخت! خیلی ترسیدم برای همین زنگ زدم سوپری محل گفتم چند بسته نون بیار. یکی دیگر از همکاران گفت: راستش چندی پیش حرکتی خلاقانه انجام دادم. چون با لباس گان یا ایزوله ای و ماسک و شیلد مثل پرستاران بخش ایزوله ای رفتم تو صف نونوایی ...
پیرمرد سرش را از پنجره بیرون آورد و فریاد زد؛ بسیج مرد میدان های سخت است
ماشین به ما کمک کردند. ابتدا آنها به ما درخواست دادند برای ضدعفونی آنجا رفتیم و پس از آن مدیر آن دانشگاه به ما گفت که یک ماشین با یک منبع 4000لیتری می توانم در اختیار شما بگذارم. از آن زمان به بعد ما کار ضدعفونی معابر و اماکن عمومی محدوده خودمان را هر شب انجام می دهیم. کارجهادی فقط با دعوتنامه خدا می گویم خانواده مخالفت نمی کردندکه نرو ممکن است خودت کرونا بگیری؟ و او بعد از مکث کوتاهی می ...
ماجرای نخبه ای که در 20 سالگی شهید راه وطن شد + تصاویر
دیگران زود مجذوبش می شدند که چهره ای شاداب و دلی محزون داشت؛ دلی که به عشق امام(ره) می تپید و به همه تعلقات دنیایی پشت پا زده بود. امام(ره) را از عمق وجود دوست داشت که او را وارث انبیا و اولیا می دانست و همه امیدش، شهادت در مسیر سیدالشهدا(ع) بود. احمدرضا، شاگرد اول کلاس پزشکی بود و می توانست سرآمد کشور شود، اما حضور در خط مقدم را به داشته های دنیایی ترجیح داد که برای او مهم ترین کار، درک ...