سایر منابع:
سایر خبرها
مرور خاطرات روز 14 خرداد 1368 مرحوم اکبر هاشمی
به گزارش اقتصادنیوز، در این بخش از خاطرات آمده است: دکترها با عجله قلب را با ماساژ و شوک برقی و باتری و ریه را با تنفس مصنوعی به کار انداختند. تا ساعت 10 و 20 دقیقه شب، ایشان را به این صورت نگاه داشتند، ولی دیگر مغز کار نمی کرد. فقط یک بار اطلاع دادند که تنفس، طبیعی شد ولی زود این وضع تمام شد. شیون از داخل خانه و بیمارستان و سپس بیرون خانه بلند شد. حضار را دعوت به صبر کردم و ...
خاطرات مرحوم حاج سید احمد خمینی از بیماری امام
خداحافظی کردند و رفتند. من به دکترها نگاه کردم، دیدم بعضی ها آنقدر متاثرند که نمی توانند از اتاق بیرون بروند. بعضی ها هم در حیاط یا راهرو گریه می کردند؛ آنها فکر نمی کردند امام بدون اینکه جمله ای بگوید یا حرفی بزند، به این سادگی به عمل رضایت دهد. خلاصه، قرار شد فردا شب عمل صورت بگیرد. من دیگر تحمل اینکه بروم پیش امام و بنشینم با ایشان حرف بزنم را نداشتم. می رفتم اگر کاری بود، انجام می دادم و می ...
خاطرات جالب خادم خارجی امام خمینی!
امام(ره) نیز در نجف خادم منزل ایشان بود و بعد از انقلاب نیز با امام ارتباط داشت. فاطمه طباطبایی همسر سیداحمد خمینی در کتاب اقلیم خاطرات که به تازگی منتشر شده است، از قول همسر امام خمینی(ره) نقل می کند، ننه فاضل که افغانستانی بود و در نجف سکونت داشت و به ما کمک می کرد. عروس امام خمینی (ره) در خاطرات خود آورده است که ننه فاضل بعد از انقلاب به ایران آمد و در جماران در خانه امام ...
دوش شربت شهید مهدی زین الدین!
به گزارش ایثار واحد زنجان، حاج حسین محمدی از رزمندگان زنجانی دوران دفاع مقدس در یکی از خاطرات خود از دوران جنگ می گوید: مهدی زین الدین رو به حمید کرد و گفت: آقا حمید! امشب خیلی دلم گرفته. پاشو بریم کانکس یوسف اینا، شاید پیش اونا حال و هوامون عوض بشه. می خواست از جایش بلند شود که حمید(سردار شهید حمید احدی) از دستش گرفت و مخ ...
نقش رئیس کل بانک مرکزی در خواندن خبر رحلت امام(ره)
به محل کار رسیدم، دیدم حال و هوای جام جم مثل هر روز نیست. وقتی وارد تحریریه شدم دیدم که بسیاری از همکاران ما خیلی قبل تر از من حضور دارند و ظاهراً از خبر زودتر مطلع شده بودند. در ابتدا قرار بود خبر رحلت امام را مرحوم افشار بخوانند اما در آخرین لحظات آقای افشار گفتند که نمی توانند از لحاظ روحی این خبر را بخوانند. پنج دقیقه مانده به خبر ساعت هفت صبح بود که مدیر خبر از من خواست ...
یادبود معلم اخلاق| خاطرات خواندنی و ناگفته هایی از آیت الله امینی(ره) در گفت وگوی شفقنا با انصاریان + ...
ردا حرکت کردیم، تا رسیدیم به شیروان، نهار و شام و نماز و گردش و مسائل مختلفی، که اتفاق افتاد تا بهر صورت بعد از سه روز مشرف شدیم به مشهد مقدس، ما منزل مرحوم اخوی حاج آقا رضا مستقر شدیم و منزلی هم در نزدیکی همانجا برای آقای امینی تدارک دیدیم و بهرحال بسیار عالی و خوش گذشت. در این سفر خاطره و اتفاقی نیفتاد که قابل ذکر باشد؟ بله. خاطرات زیادی است اما فقط یک واقعه از این مسافرت را ...
خاطره منتشرنشده رهبر انقلاب از جلسه ای تلخ در محضر امام
زیر بار نرفت و گفت من با هیچ کس ملاقات نمیکنم. نهایتاً جلسه ای در منزل حاج احمد خمینی در محضر امام (قدّس سرّه) و با حضور سران قوا، نخست وزیر وقت و آیت الله منتظری در رابطه با این موضوع برگزار شد. مرحوم حاج احمد خمینی بعد ها در نامه ای خطاب به آیت الله منتظری درباره ی این جلسه نوشت: امام (قدّس سرّه) با تواضع بسیار از شما خواستند که اعتصاب خود علیه نظام را بشکنید. به شما گفتند: آیا شما ما ...
امام خمینی (ره) در بیان محافظ قمی اش/از خاطره اولین دیدار تا امام در مواجهه با خانواده شهدا
. وی افزود:زنگی پشت در اتاق امام بود که هر چند ماه باتری آن تمام می شد و باید 24 ساعت جهت شارژ زیر دستگاه گذاشته می شد. من می خواستم یک باطری دیگر تهیه کنم تا هر وقت که یکی تمام می شود، دیگری را نصب کنم و بدین صورت 24 ساعت زنگ بدون باتری نماند. برای این کار با امام صحبت کردم، ایشان فرمودند: نه خیر، لازم نیست که یکی دیگر تهیه شود، صبر کنید . امام در برخورد باخانواده شهدا احساس ...
امنیت و آسایش امروز نتیجه ایثار شهداست
، در ماه محرم و ماه مبارک رمضان کمتر ایشان را در خانه می دیدیم و بیشتر اوقاتشان در مسجد سپری می شد. در ماه رمضان که معمولا شب ها نمی خوابید و مشغول خواندن نماز شب بود، گاهی اگر من بیدار بودم به من می گفت که چه نمازهایی می خواند. ایشان معمولا با میکروفن مردم روستا را برای سحر بیدار می کرد و من یکبار با ایشان رفتم. برای مردم هم جالب بود که پدرم من را به همراه خودش برده بود. این فرزند شهید در ...
از سنگر مسجد تا خط مقدم
به جبهه بروم. کاغذی را نشانم داد و گفت: امضا می کنی؟ گفتم: چشم مادر تو سرباز امام زمانی، باید بروی. مادر شهید با بیان آنکه حسین سال 62 ازدواج کرد که ثمره آن یک دختر است، بیان می کند: به عنوان بسیجی در جبهه حضور و به شهادت رسید. هنگام شهادتش، دخترش یکساله بود و حالا دخترش صاحب دو فرزند است. • همرزمی دو برادر در جنگ برادر شهید حسین زارع کاریزی نیز می گوید: برادرم جزو ...
امام (ره) در بازداشت و ما در نمک کور
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از ساری، به مناسبت ایام ارتحال امام خمینی (ره) و قیام خونین 15 خرداد تورقی به کتاب از فیضیه تا الرشید تاریخ شفاهی مجاهد انقلابی و آزاده دفاع مقدس، حجت الاسلام محمدحسن جمشیدی نوشته سیدحسین ولی پور زرومی زدیم و روایتی از آن را انتخاب کردیم که از نظرتان می گذرد. ... چهل روز از حادثه فیضیه گذشته بود. به این مناسبت، امام، اطلاعیه ای صادر کردند که با این جملات شروع می شد: ...
خاطره منتشرنشده رهبر انقلاب از جلسه ای تلخ در محضر امام
بزرگی بود، اما آن معروفیت را در حوزه نداشت. گفتند آقای بروجردی من را فرستاد مشهد بروم ببینم قضیّه چیست و مسأله را حلّ و فصل کنم. ایشان گفتند من رفتم مشهد، تحقیقاتی کردم. بعد رفتم پیش آمیرزا علی اکبر نوقانی و گفتم ولو حق با شما باشد اما امروز آقای حاج شیخ علی اکبر نهاوندی مثل یک مناره ای است در مشهد و فرد شاخصی است و مقابله و مبارزه ی شما با ایشان مصلحت نیست. و حالا من به شما [آیة الله منتظری] میگویم ...
بزن بهادری که به عشق امام خمینی(ره)، عارف شد/ هم شاه مرا به خانه اش دعوت کرد هم امام!
تشک و فریاد کشیدم. تمام بی عدالتی هایی که از بچگی تا آن روز دلم را خون کرده بود، برایم زنده شد. چشم هایم را بستم و هرچه دلم می خواست، گفتم. از قضا، مسابقه هم داشت به صورت زنده از تلویزیون و رادیو پخش می شد و اینطور بود که همه مردم ایران حرف های مرا شنیدند. نمی دانم، انگار کار خدا بود و ناظر پخش هم با من همدل بود که اصلاً پخش زنده را قطع نکرد. رو به جایگاه فریاد می زدم: چقدر حق کشی؟ چقدر بی عدالتی ...
جایگاه نماز از کلام امام خمینی (ره)
ظهر می گذرد. تمام حاضرین از این که امام محل را ترک کردند، متعجب شدند. کسی از امام خواهش کرد: چند دقیقه ای صبر کنید تا چند سؤال دیگر هم بشود و بعد برای اقامة نماز بروید. امام با قاطعیت فرمودند: به هیچ وجه نمی شود و برای خواندن نماز رفتند. نماز در دل شب در نظر ایشان نماز یک معاشقه است نه وظیفه ای که ما مجبور به انجام آن باشیم. از نماز لذت می برند، چون عبادت را ابراز ...
قسمت چهارم خاطرات مرحوم حاج سید احمد خمینی از بیماری امام
.... گفتم: خیلی خوب و رفتم در اتاق، دیدم صورت آقا نورانی شده و چهره ایشان گل انداخته است و دارند نماز می خوانند. آقا از شب پیش نماز می خواندند. یعنی از ساعت ده شب قبل از روز فوتشان نماز می خواندند و آن شب دیگر آقای انصاری ایشان را برای وضو مهیا نکرد. برای اینکه خودشان دیگر نگفتند که من وضو می خواهم، چون از شب تا صبح بیدار بودند و نماز می خواندند. آقا هیچ کار دیگری انجام نمی دادند، فقط نماز می ...
5 خاطره از شهید فرج الله حاتمی
.... می شد در نماز نهایت تواضعش را دید. خاطرات اکبر بایسته (همکار شهید) شهید حاتمی چهره ای خندان داشت. دیدارش موجب انبساط روح می شد. مرد مؤدبی بود. یک روز، آن موقع که معاون اداره بود، در اتاقش بودم. پدرش که خود خدمتگزار مدرسه ای بود، از در وارد شد، او با دیدن پدر از جایش بلند شد و تا دم در به پیشواز او رفت. وقتی پدرشان نشست. فرج الله با فروتنی، مثل یک خدمتگزار سر پا ایستاد ...
روزی که امام (ره) رفت
سیزده خرداد 1368، شب قبل از رحلت ملکوتی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، اطلاعیه ای از دفتر امام راحل از طریق تلویزیون قرائت شد و از مردم درخواست دعا برای سلامتی امام راحل داشت که با صدای مرحوم قاسم افشار بر روی آنتن رفت. در محله و خیابان های شهر موجی از نگرانی به چشم می خورد، مردم که نگران حال امام خمینی (ره) بودند برای سلامتی ایشان دست به دعا شدند. در مشهد هم مانند دیگر شهر ها مردم برای ...
قسمت سوم خاطرات مرحوم حاج سید احمد خمینی از بیماری امام
بودم که عمق فاجعه را تحمل می کردم. آنها فکر می کردند که یک زخم معمولی در معده آقا هست و با عمل جرّاحی خوب می شود. بعد از عمل که آقا را آوردند بیرون، نیم ساعت نشده بود که دیدم لب آقا تکان می خورد. یکه خوردم. گفتم: چه می گویند؟ رفتم جلو، گوشم را گذاشتم جلوی دهن آقا به فاصله یک سانتیمتر، دیدم آقا دارند می گویند: الله اکبر، اللّه اکبر... بعدا امام به هوش آمدند. دو سه روز اوّل هم ...
جان مولا حرف حق را گوش کن!/شمع بیت المال را خاموش کن!
من فقط به خاطر این که شعر با محتوا بود آن را خواندم اما انکار نمی کنم ، بدم هم نمی آمد بابت هزینه زیادی که آن جا بودند ، تشری به مسئولین بزنم . یکی دیگر از جاهایی که این شعر را آماده کردم بخوانم ، مراسم هیأتی بود که به مناسبت ایام فاطمیه در منزل سردار ((مرتضی قربانی ))گرفته شده بود، از قضا منزل مرتضی قربانی هم منزلی بسیار شیک و مجلل بود . وقتی منزل مرتضی را دیدم ، با خودم گفتم اگر شعر ...
تأثیر اطرافیان در آیت الله ها
اطرافیان اغلب به قصد مراقبت از شأن و جایگاهِ آیت الله بر گرد او حلقه می زده اند. مراقب بوده اند که نکند جسارتی به ساحت آیت الله صورت گیرد. در بیان این مراقبت های اطرافیان، گفته شده است که زمانی مرحوم منتظری به نزد سید احمد خوانساری رفته و در خصوص برخی تحولات انقلاب با وی سخن می گفته است. “ما دیدیم پیرمردی آنجا نشسته و ما نمی خواستیم پیرمرد بفهمد که یک کار سیاسی داریم. من به آن پیرمرد گفتم: شما با ...
یادداشت های ناصرالدین شاه شنبه 11 خرداد 1268 / گافِ سربازهای لهستانی جلوی ناصرالدین شاه
پله خانه حاکم. جنرال کورکو ما را استقبال کرد. رفتیم بالا توی اطاق ها، این دفعه بر عکس آن شب بود که رفتیم. اولا آن که روز بود و یک ساعت به غروب مانده هوا روشن بود، چراغ روشن نکرده بودند. ثانیا درها تمام باز بود. رابعا جمعیت به قدر آن دفعه نبود. هوای بسیار خوبی داشت. عمارت حاکم بسیار عمارت عالی است. روز هم که دیدم خیلی عالی بود و جای خوبی است. منظر خوبی و چشم اندازهایی به شهر و رودخانه دارد که خیلی ...
خداوند هیچ عمل بدون اخلاص را از ما قبول نخواهد کرد
یکی ازعلمای اهل بصره می گوید؛ روزگاری به فقر و تنگ دستی مبتلا شدم تا جایی که من و همسر و فرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم خیلی برگرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانه ام را بفروشم و به جای دیگری بروم در راه یکی از دوستانم به اسم ابا نصر را دیدم و او را از فروش خانه با خبر ساختم پس دو تکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت ؛ برو و به خانواده ات بده به طرف ...
مسئله ما در اسارت بعد از رحلت امام آینده رهبری بود
این بود که بعد از امام چه کسی رهبر خواهد شد؟ همه ما در این فکر بودیم و واقعاً نمی دانستیم چه خواهد شد. من آن شب بادلی شکسته خوابیدم. مرحوم پدرم آن موقع حدود 15 20 سالی بود که فوت کرده بود و من هم عادت ندارم کسی را به خواب ببینم، اما نمی دانم آن شب، که سه چهار روز از فوت امام گذشته بود، چه شد که من پدرم را در خواب دیدم. پدر من مردی روحانی و از روضه خوان های مخلص اباعبدالله الحسین(ع) بود ...
ما که رسیدیم، بدنشان هنوز داغ داغ بود!
علی اکبر روی صندلی عقب ماشین دراز کشیده و خوابیده بودند؛ اما آنقدر خواب ایشان سبک بود که بر اثر خش خش کفش های ما روی سنگ ها و خاشاک، ایشان سریع از خواب بیدار شدند. رفتیم جلو حال و احوالی کردیم و ایشان گفتند: من دیدم تا بچه ها بروند و بنزین بیاورند، زمانی طول می کشد... گفتم اینجا دراز بکشم و چشم هایم را گرم کنم. ما که از ماشین پیاده شدیم، فلاکس چایی را پایین آورده و چند تا چایی ریختیم ...
واکنش خلیل زاده به اظهارات شب گذشته ووریا غفوری
به گزارش افکارنیوز ، اسماعیل خلیل زاده درباره اظهارات شب گذشته ووریا غفوری اظهار داشت:در زمان مدیریت امیرحسین فتحی، غفوری مبلغ 559 میلیون تومان به اشتباه به جای اینکه طلبکار باشد، به باشگاه استقلال بدهکار شده بود. به همین دلیل، دستگاه های نظارتی برای پرداخت پول به این بازیکن ایراد گرفته بودند و فتحی نیز نتوانسته بود مبلغ فوق را به عنوان طلب محاسبه کند. اخبار ورزشی - وی افزود ...
سیری در زندگانی و مبارزات مرحوم حجت الاسلام ابوترابی
بنده می خواستم در مشهد مقدس معمم بشوم ، با مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی در این رابطه مشورتی داشتم . همان شب ، مرحوم جدمان ( آیت الله حاج سید محمدباقر علوی قزوینی ) را در خواب دیدم . خواب دیدم که قبر ایشان باز شد . آب زلالی با ماهی های سرخی که درون آب در رفت و آمد بودند ، از میان قبر جوشید . بدن ایشان هم بر سطح آب بود و همین طور که آب بالا می آمد ، بدن ایشان هم روی آب قرار گرفته بود ...