سایر منابع:
سایر خبرها
علی خوش دست، جلیل پاکوتاه، احد ترکه؛ گروه ویژه موتورسواران شهید چمران
عوامل ساخت مستند خاطرات موتورسیکلت از خاطرات تشکیل گروه ویژه موتورسواران توسط شهید چمران می گویند.
کوچه نقاش ها به ترکی استانبولی منتشر شد
کرده و جنگ بخشی از زندگی او بوده است . در کتاب همزمان با خواندن خاطرات یک فرد ، داستان یک جنگ را نیز می خوانید. معرفی اثر : سید ابوالفضل کاظمی از ناشناخته ترین رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس بود. البته از این ناشناخته های بزرگ که دلاوران صحنه جنگ بودند، فراوان داریم. وقتی جنگ شروع شد، او تهران را به مقصد جبهه ها ترک کرد. کتاب خواندنی کوچه نقاش ها روایت خاطرات کاظمی، فرمانده ...
آن سوی تنهایی منتشر می شود
شهید چمران در کردستان مجروح و برای مداوا به تهران منتقل شد. وی پس از بهبودی به یکان خدمتی خود بازگشت و با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه های حق علیه باطل شد. پس از چندی توسط وزارت دفاع مامور به همکاری با دکتر چمران شد و به همراه چمران ستاد جنگ های نامنظم را در جبهه های جنوب تشکیل داد که مسوولیت آن توسط دکتر چمران بر عهده شهید ایرج رستمی گذاشته شد. آنان با شکل دهی ستاد جنگ های نامنظم و طراحی ...
ماجرای گریه های شهید چمران روی مزار شهید نواب صفوی
کانال تلگرامی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: خانم فاطمه نواب صفوی به دلیل حضور در ستاد جنگ های نامنظم شهید چمران خاطرات جالبی از او دارد. وی در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی گفت: یکبار در منزل دکتر چمران بودیم و ایشان درباره مسائل تاریخی صحبت می کرد که اسم چندتا از شخصیت های قدیمی را گفتند که من یک حالت حساسیتی نسبت به کسانی که مخالف پدرم بودند داشتم ...
سبک زندگی شهید چمران، الگویی برای کمال طلبی است
و یاور محرومین و هم دشمن ظالمان و ستمگران به شمار می رفت. وی با بیان اینکه شهید چمران از نظر تحصیلات نیز دارای رتبه ممتازی بود، افزود: آوازه آن شهید عزیز قبل از اینکه در ایران شناخته شود در دنیا طنین انداز بوده و همگان با نام و خاطرات وی مانوس هستندوشهید چمران از جمله افراد تاثیرگذاری بود که بیشترین خدمات را در دوران دفاع مقدس به کشور انجام داد و برای بازپس گیری بخشی از میهن عزیز اسلامی از ...
خاطرات موتور سیکلت از شبکه پنج سیما پخش می شود
با شروع جنگ، بزرگمردی به نام مصطفی چمران دل آن ها را برد و این گروه همراه شهید چمران به جبهه رفتند. در خلاصه فیلم خاطرات موتورسیکلت آمده است: روزی روزگاری، جوان های تهران در تپه ها و خیابان ها مشغول موتور سواریشان بودند که جنگ شد. یک آدم دلربا آمد دلشان را برد، خودشان را هم برد به جبهه، اسمش چمران بود شهید مصطفی چمران ... خاطرات موتور سیکلت به تهیه کنندگی و کارگردانی امیرحسین نوروزی و ...
مستند خاطرات موتور سیکلت از شبکه پنج
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سیما، مستند خاطرات موتورسیکلت داستان موتورسواران جوانی را روایت می کند که زندگی متمولانه ای داشتند و به تفریح مشغول بودند. یکی از تفریحات اصلی آنان این بود که در تپه های ساکت و خلوت اطراف شهر موتورسواری می کردند اما با شروع جنگ، بزرگمردی به نام مصطفی چمران دل آنها را برد و این گروه همراه شهید چمران به جبهه رفتند. در خلاصه فیلم خاطرات موتورسیکلت آمده است: روزی ...
رئیس دفتر شهید چمران: او خود را برای امام(ره) می خواست
آفندی آن نقطه داشت. باید تاکید کنم همراهی مقام معظم رهبری و شهید چمران در فرماندهی نیروها در اهواز، دفاع در برابر دشمنان و سپس حمله به آنان برای عقب نشینی بسیار موثر و حیاتی بود. اخیرا فیلم مستندی از شهید چمران منتشر شده است که شما هم در آن صحبت می کنید. آن مستند درباره گروهی از موتورسواران است که به دعوت شهید چمران به ایشان می پیوندند و نقش بسیار مهمی در ستاد جنگ های نامنظم دارند. این بچه ...
از "شب های فوتبالی" شبکه ورزش تا "دوربین زنده" شبکه شما
امیرحسین نوروزی امروز یکشنبه 1 تیر ساعت 11 از شبکه پنج سیما پخش می شود. مستند خاطرات موتورسیکلت داستان موتورسواران جوانی را روایت می کند که زندگی متمولانه ای داشتند و به تفریح مشغول بودند. یکی از تفریحات اصلی آنان این بود که در تپه های ساکت و خلوت اطراف شهر موتورسواری می کردند اما با شروع جنگ، بزرگمردی به نام مصطفی چمران دل آنها را برد و این گروه همراه شهید چمران به جبهه رفتند. در ...
همرزمی که قلب شهید چمران را فتح کرد
وزارت دفاع مامور به همکاری با دکتر چمران شد و به همراه چمران ستاد جنگ های نامنظم را در جبهه های جنوب تشکیل داد که مسئولیت آن توسط دکتر چمران بر عهده شهید ایرج رستمی گذاشته شد. به دستور شهید چمران، مرکز آموزش نیرو های ستاد هماهنگی جنگ های نامنظم را تأسیس کرد و مسئولیت آن مرکز (در خزینه) و همچنین عملیات ستاد جنگ های نامنظم به شهید رستمی محول شد. شهید چمران و رستمی با شکل دهی ستاد هماهنگی جنگ ...
ماجرای حُکمی که سیدحسن نصرالله در 18 سالگی از شهید چمران می گیرد
مهدی چمران طی سخنانی در مراسم گرامیداشت شهید چمران و شهدای مظلوم ستاد جنگ های نامنظم که امروز شنبه 31 خرداد در حوزه هنری برگزار شد، گفت: شهید چمران فارغ التحصیل دانشکده فنی دانشگاه تهران بود و با بورس تحصیلی برای ادامه تحصیل خود به دانشگاهی در تگزاس آمریکا رفت و دکترای خود را نیز در کالیفرنیا گرفت. وی با بیان اینکه شهید چمران اولین ایرانی بود که در رشته فیزیک پلاسما در آمریکا تحصیل کرد ...
تاریخی که هرگز کهنه نمی شود
...، مبنای ساخت مجموعه مستند روزگاری ما به کارگردانی امیرحسین نوروزی و تهیه کنندگی گروه مستند روایت فتح قرار گرفته است. این مجموعه که در روزهای زوج از شبکه افق پخش می شود، تلفیق تصاویر آرشیوی با فضای استودیویی است و هر قسمت آن زمانی بین 5 تا 9دقیقه دارد. امیرحسین نوروزی که پیش تر مستندهایی همچون خاطرات موتورسیکلت و پل را ساخته، درباره ایده اولیه تولید مجموعه روزگاری ما می گوید: سال97 پروژه ...
خاطرات رزمندگان جنگ های نامنظم استان بوشهر(3)
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از بوشهر، یوسف بختیاری از آزدگان هشت سال دفاع مقدس در 23 مهر سال 1342 در بوشهر به دنیا آمد و از رزمندگانی است که در دی سال 1359 در قالب ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید مصطفی چمران در منطقه دشت آزادگان به نبرد با دشمن متجاوز پرداخت. در ادامه به بیان خاطراتی از حضور وی در جبهه جنگ های نامنظم در کنار شهید چمران می پردازیم. روزی شهید چمران در روستای سبحانیه به ...
خاطرات رزمندگان جنگ های نامنظم استان بوشهر (2)
یوسف بختیاری از رزمندگانی است که در دی سال 1359 در قالب ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید دکتر مصطفی چمران در منطقه دشت آزادگان به نبرد با دشمن متجاوز پرداخت. به گزارش خبرنگار دفاع پرس از بوشهر، یوسف بختیاری از آزدگان هشت سال دفاع مقدس در 23 مهر سال 1342 در بوشهر به دنیا آمد و از رزمندگانی است که در دی سال 1359 در قالب ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید مصطفی چمران در منطقه دشت آزادگان به نبرد با دشمن متجاوز پرداخت. در ادامه به بیان قسمت دوم خاطراتی از حضور وی در جبهه جنگ های نامنظم در کنار شهید چمران می پردازیم. بین ما و عراقی ها 30-40 متر بیشتر فاصله نبود سرانجام درگیری شروع شد، تعدادی از ما، از رو به رو به عراقی ها حمله کردیم و تعدادی از بچه ها نیز همراه با شهید علیرضا، از سمت راست به آن ها حمله کردند، چیزی از حمله ما نگذشته بود که عراقی ها پا به فرار گذاشتند، عده ای از آن ها را اسیر کردیم. ظاهراً در همان موقع که نیرو های اسلام روی تپه های الله اکبر با عراقی ها درگیر بودند، برخی از آن ها به تصور اینکه ما هم عراقی هستیم می آمدند، وقتی با آن ها درگیر شدیم، تعدادی از آن ها که با ما فاصله داشتند، فرار کردند و تعدادی از آن ها را نیزتوانستیم اسیر کنیم در مجموع حدوداً 56 نفر از عراقی ها را اسیر کردیم و دو نفر از بچه ها را بالای سر آن ها گذاشتیم. شهید علیرضا، با شهید چمران تماس گرفت و اطلاع داد: ما این منطقه را تسخیر کرده ایم از او خواست برای ما کمک بفرستد و نیرو هایی که به فرماندهی راشد بودند روی مین رفته بودند و حدوداً 25 نفر از آن ها شهید و بقیه مجبور به عقب نشینی شده بودند. ساعت 12 ظهر بود که پاتک بعثی ها، شروع شد، تعداد 30 دستگاه تانک عراقی در حال آمدن به طرف ما بودند. شهید چمران آن موقع دستور عقب نشینی داده بود و گفته بود: هیچ کس به کمک شما نمی آید و همه می گویند شما عراقی هستید شهید علیرضا به سمت ما آمد و گفت: باید شهدا را بیرون بیاوریم دو نفر از رزمندگان، به نام های شهید محمد حسن جمهوری و سید احمد غفوری شهید شده بودند، با چند نفر از بچه ها برانکارد را برداشتیم و زیر آتش دشمن رفتیم و شهدا را روی نفربر عراقی که به غنیمت گرفته بودیم گذاشتیم. قرار شد که آن نفربر توسط یکی از بچه های سپاه که می توانست با آن کار کند، حرکت داده شود؛ اما او وقتی وارد نفربر شد، نتوانست آن را روشن کند. در همین حین متوجه چهار عراقی دیگر شدیم که زیر بوته ها پنهان شده بودند. آن ها را از زیر بوته ها بیرون آوردیم و تعداد اسرا به 60 نفر رسیده بود. همه اسرا را همراه با دو نفر از بچه ها به عقب برگرداندیم، پس از آن، بعد بیسیم زدیم و گفتیم: این ها عراقی هستند نه نیرو های خودی . ساعت یک بعد از ظهر بود، نه آب داشتیم، نه مهمات 30 دستگاه تانک به ما حمله کردند. هر لحظه امکان محاصره ما بود دستور عقب نشینی از شهید چمران صادر شد، ناچار عقب نشینی کردیم و نتوانستیم شهدای خود را به عقب منتقل کنیم یکی از نیرو های کهن سال نیز مجروح شده بود که با یک اسیر عراقی به عقب فرستاده شد. تعدادمان 28 نفر شده بود حوالی ساعت 5 -4 بعد از ظهر بود که به نیرو های ارتش رسیدیم، دیگر رمق راه رفتن نداشتیم، آن ها از ما پذیرایی کردند و بعد از استراحت کوتاهی به سبحانیه بازگشتیم. تقریباً 12 ساعتی استراحت کرده بودیم که مجدداً شهید چمران آمد و گفت: یک بار دیگر باید روی تپه های شحیطیه حمله کنیم نیرو ها با اینکه در عقب نشینی اکثراً پاهایشان تاول زده بود و خیلی هم خسته بودند، با عشق آماده شدند. شهید علیرضا ماهینی اعلام کرد: باید فردا عصر عملیات دیگری روی همان تپه های شحیطیه انجام دهیم؛ ولی این بار از طرف شرق حمله خواهیم کرد هم تپه ها را تثبیت می کنیم و هم شهدا را به عقب برمی گردانیم علیرضا در ادامه گفت: اگر کسی خسته است می تواند در عملیات شرکت نکند همه بچه ها باتفاق اعلام آمادگی کردند و زود تجهیزات را آماده کردیم این بار شهید چمران هم همراه ما آمد و سوار ماشین شدیم و به سوی تپه ها حرکت کردیم. فاصله ما تا آنجا حدوداً 10 کیلومتر بود ساعت تقریباً 5 بعدازظهر بود که از ماشین پیاده شدیم شهید چمران گفت: گزارش رسیده که عراقی ها در حال عقب نشینی از تپه های شحیطیه هستند، ولی باید آمادگی خود را حفظ کنید . قرار بود بعد از این که تپه ها را گرفتیم آنجا را تحویل ارتش بدهیم، زمانی که به سمت تپه ها می رفتیم شهید چمران در جلو حرکت می کرد و شهید علیرضا پشت سر او بود. شهید چمران تأکید داشت که هر جا که او پا می گذارد، ما نیز دقیقا همان جا پا بگذاریم؛ زیرا آنجا رامین گذاری کرده بودند. همین که به تپه ها رسیدیم، عراقی ها را دیدیم که در حال عقب نشینی به طرف بستان بودند ما نیز آن جا را تصرف کردیم. بعد از عملیات بچه های هوا نیروز به کمک ما آمدند و شب را آن جا ماندیم و فردا بعداز ظهر با شهدای خود به عقب بازگشتیم و پس از آن برای مرخصی به بوشهر رفتیم. در آن زمان که بنی صدر رئیس جمهور و فرمانده کل قوا بود در عملیات تپه های الله اکبر به بچه های جنگ های نا منظم، خیانت کرد؛ زیرا قرار بود که ارتش ما را پشتیبانی کند، ولی هرچه ما توسط بی سیم می گفتیم که ما منطقه را گرفته ایم باورشان نمی شد و به همین بهانه ما را پشتیبانی نکردند و ما مجبور شدیم که به عقب برگردیم. بعد از مرخصی اول که به جبهه برگشتم، خیلی احساس دلتنگی می کردم یکی از دوستانم به نام شهید سید احمد غفوری بود او از من بزرگتر بود و خیلی او را دوست داشتم، با این که خانواده اش وضع مالی خوبی داشتند، خودش خیلی خاکی و با مرام بود. سیداحمد غمخوار من بود با هم درد دل می کردیم، روزی به من گفت: می دانی من چه طوری به جبهه می آیم ؟ گفتم: نه ، گفت: من وقتی از خانه بیرون می آمدم، به خانواده می گفتم که به جهاد سازندگی می روم و در نامه هایی که می نویسم، نیز می گویم؛ که در آنجا هستم. چون اگر بدانند، اجازه نمی دهند وقتی که به مرخصی می روم، خانواده ام خیلی گرم با من برخورد می کنند و خیلی به من محبت می کنند. این چند روزی که به مرخصی می رفتیم با بچه های دیگر به خانه شهید علیرضا ماهینی یا اسماعیل ماهینی، حاج رضا محمدی یا علی بختیاری می رفتیم و به بچه های مسجد قرآن و توحید سر می زدیم. من خودم مسئول پایگاه مقاومت امام حسین (ع) بودم آن جا را از جعفر پورکبگانی تحویل گرفته بودم مدتی نیز مسئول گروه مقاومت (امام محمد تقی (ع) بودم. چند روز مرخصی را به همین صورت می گذراندیم و دوباره با مینی بوس به جبهه برمی گشتیم که ستاد جنگ های نامنظم قبل از برگشت ما محور بعدی را برای ما مشخص کرده بودند. وقتی از جبهه به مرخصی می آمدیم در همان روز های اول، برای رفتن به جبهه دلمان بی قراری می کرد با توجه به اینکه همه بچه ها باهم به مرخصی می آمدیم در آن زمان به این حالمان اصلاً فکر نکرده بودم، خداوند جذبه ای در خط مقدم ایجاد کرده بود که هرکه به جهاد می آمد اکثرا به این حالت مبتلا می شدند. ما با دو شهید به شهر می آمدیم، ولی با تعداد بیشتری به جبهه بر می گشتیم این هم خودش معجزه ای بود که کسی از شهید شدن نمی ترسید و تازه خون شهید به جامعه نشاط و نترسی تزریق می کرد. اوایل تیرماه سال 1360 بعد از چند روز مرخصی به جبهه برگشتیم، این بار ستاد جنگ های نامنظم برای بچه های گروه بوشهر شهید علیرضا خط منطقه پایین تپه های شحیطیه در نظرگرفته بودند. چند روزی در آنجا مستقر شده بودیم یک تراکتور کوچکی در خط مقدم بود به من تحویل دادند من هم با آن وسایل تدارکاتی برای بچه ها از بنه تدارکاتی تحویل می گرفتم و به خط می رساندم. قرار شد عملیاتی روی هلاویه انجام گیرد. علی رضا تعداد 18 نفر را برای عملیات از ما جدا کرد. از جمله شهید کمان، شهید میر سنجری، شهید احمد جلالی، حاج نجف شاکردرگاه، حاج فرامرزحیدری و رحیم ماهینی بودند. در تاریخ 1360/3/31 بود که خبر شهادت دکتر چمران به ما رسید و ما از این بابت خیلی ناراحت شدیم. در همین حین نیز خبر زخمی شدن علیرضا به ما رسید، مدتی در آنجا بودیم که به علت شهادت مقدم ، مسئول خط طراح کرخه نور، ما را به آن منطقه بردند. این منطقه حدوداً سمت راست سوسنگرد قرار داشت. وقتی به آنجا رسیدیم بچه هاپی ارتش در حال پدافند از آنجا بودند زمین آن منطقه کفی و صاف بود بچه های جهاد سازندگی در حال احداث خاکریز بودند. ما هم شروع به ایجاد سنگر کردیم چند روزی به ماه مبارک رمضان بیشتر باقی نمانده بود، شب تا به صبح نگهبانی می دادیم و روز ها استراحت می کردیم، بچه های اطلاعات نیزروی خاکریز با دوربین منطقه را زیر نظر داشتند. صبح که می شد، چون عراقی ها دید داشتند، آتش توپخانه و خمپاره را به طرف ما مرتب شلیک می کردند به همین دلیل سعی می کردیم از خاکریز ها بالا نرویم؛ زیرا فاصله ما با آن ها کمتر از یک کیلومتر بود. ماه رمضان فرا رسید شهید حسین مقاتلی، سید محمد جعفری و من و دو نفر دیگر که در یک سنگر بودیم، تصمیم گرفتیم که قصد 10 روز کرده و روزه بگیریم به ما می گفتند: نباید روزه بگیرید، چون هر لحظه امکان دارد به شناسایی بروید و روزه شما باطل می شود ؛ ولی ما توکل به خدا کردیم تصمیم گرفتیم که روزه بگیریم وقتی به ما ناهار می دادند آن را برای افطار و شام خود را برای سحر می گذاشتیم. شهید غلامحسین موجی که خیلی شوخ طبع بود سنگر اجتماعی ما با آن ها و شهید علیرضا و اسماعیل ماهینی نزدیک هم بود. غلامحسین هر موقع نگهبان می شد و خمپاره ای نزدیکی های سنگر آن ها به زمین می خورد شروع می کرد به فریاد زدن که سرم ترکش خورد و به پایین می آمد و، چون شب بود و کسی او را به خوبی نمی دید همه با ناراحتی دور او جمع می شدند، ولی او بعد از چند دقیقه بلند می شد و می گفت: شوخی کردم تا این که شب ششم یا هفتم ماه مبارک رمضان بود که صدای فریاد غلام حسین بلند شد که می گفت: مجروح شده ام گفتیم: او شوخی می کند و این چندمین باری است که چنین چیز می گوید ؛ ولی بعد از نیم ساعت دیدیم که آمبولانس آمد و او را به بهداری برد. شهید علیرضا و اسماعیل ماهینی و من و اسماعیل کمان و سید محمد جعفری و محمود باشی و علی بختیاری آنجا بودیم که او را به بیمارستان منتقل کردند. عصر روز دهم ماه رمضان بود شهید علیرضا گفت: من می خواهم به اهواز بروم شما نمی آیید ، چون 10 روز، روزه ی ما تمام شده بود به همراه او رفتیم و گفتیم: سری هم به غلام حسین بزنیم به بیمارستان هتل نادری رسیدیم، ما رو به روی درب بیمارستان ایستادیم و شهید علی رضا به همراه اسماعیل ماهینی به داخل رفتند، وقتی که برگشتند، خیلی ناراحت بودند گفتند: غلامحسین خیلی حالش بد است و نمی گذارند کسی به ملاقاتش برود به مدرسه شهید جلالی رفتیم و شب را همان جا ماندیم. روز بعد نزدیکی های غروب بود که زنگ زدند و گفتند: غلامحسین شهید شده است ، شهید علیرضا از من پرسید: آیا می توانی رانندگی کنی ؟ من با این که گواهینامه نداشتم؛ ولی می توانستم رانندگی کنم گفتم: بله می توانم کمک راننده باشم . به بیمارستان رفتیم و یک وانت بار به ما دادند و گفتند: شهید غلامحسین را پشت آن بگذارند و یخ و پتو دورش بپیچید و تا صبح او را به بوشهر برسانید ، ساعت 9 شب بود که حرکت کردیم نزدیکی های دیلم که رسیدیم راننده خیلی خسته شده بود من به او پیشنهاد کردم تا کمکش کنم تا ساعت 8 صبح رانندگی کردم، شهید را به بیمارستان فاطمه زهرا (س) بوشهر تحویل دادیم و خانواده اش نیز به بیمارستان آمده بودند، غلامحسین را تشییع کردند من و راننده به خانه خودمان رفتیم و 2-3 ساعتی استراحت کردیم و دوباره به اهواز برگشتیم. یک روز با شهید اسماعیل کمان و شهید ناصرمیرسنجری و یکی دو تا از بچه ها در حال درست کردن سرویس بهداشتی بودیم در همین حال شهید چمران آمد و در نزدیکی ما ایستاد و پرسید چه کار می کنید ؟ به او گفتیم: در حال سنگر ساختن هستیم لبخندی زد و رفت. ادامه دارد... انتهای پیام / ...
عکس بوسه بازرگان بر پیکر چمران
به گزارش اقتصادنیوز در این یادداشت آمده است: امروز سی و نهمین سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران وزیر دفاع دولت موقت و فرمانده ستاد جنگ های نامنظم در آغاز جنگ عراق علیه ایران است. چهره ای که با گروه های مختلف سیاسی ارتباط داشت و با آغاز جنگ، همه را فروگذاشت و به جبهه ها شتافت. از نکات قابل توجه رابطه او با مهندس بازرگان است و عمق وجه عاطفی را در این تصویر می توانید ببینید که نخست وزیر دولت ...
فیاض | فراماسونری در صداوسیما حاکم است!
شاید برای نسل امروز مصطفی چمران، تنها با یک فیلم یا چند مستند شناخته شود، اما با نگاهی به سابقه مبارزاتی اش می توان به ابعاد جدیدی از شخصیت او پی بُرد و شاید تا قبل از مطالعه عمیق تر درباره شخصیت شهید چمران، چنان که یک جامعه شناس اصولگرا هم باور دارد، بتوان او را مظلوم دانست. کسی که از سوی برخی جریانات مصادره به مطلوب شده است. در همین رابطه، ابراهیم فیاض در گفت و گو با جماران گفت: شهید چمران برای همیشه مظلوم است. علتش هم این است که نه تنها هیچ گاه به درستی شناخته نشد، بلکه ...
شهید چمران الگو و نماد لبنان است/ محبت میان مردم لبنان و شهید چمران در هیچ جای دنیا نمونه ندارد
فرماندهان جنبش امل و همراهان دکتر چمران در تاسیس این جنبش بود. حجت الاسلام محمد مرتضی افزود: شهید چمران و رزمندگانی که قرار بود برای حضور در جبهه های جنگ به ایران بروند، چند روزی را در منزل ما بودند و پس از آن به ایران آمدند که علی عباس پس از مدتی در جبهه ها به شهادت می رسد و اکنون در بهشت زهرای تهران دفن هستند. از آن دوران این خاطره را من به یاد دارم که دکتر چمران با برخی از همراهان به ...
ناگفته هایی از گروه موتورسواران چمران /این دلدادگی حیرت انگیز است
پژوهشگر مستند خاطرات موتورسیکلت درباره مدل خاص پرداخت به شهید چمران در این مستند و روایت ویژگی های این شهید از زبان موتورسواران گفت: همیشه روایت های جسته و گریخته ای از ستاد جنگ های نامنظم شنیده ایم اما یادمان باشد که خاطرات موتورسیکلت یک مستند پرتره درباره شهید چمران نیست. ما در روند تحقیقات وقتی با تعدد شخصیت های جذاب مواجه شدیم عملاً به این نتیجه رسیدیم که مستند باید حول سه محور باشد. یک محور که ...
تحریف خاطرات موتورسواران چمران در ماه عسل / جلیل پاکوتاه چگونه جانباز شد+فیلم
کاظمی بین ما و جلیل نقاد واسطه شد (چون هم محلی هستند). اول ماجرا قرار بود این مستند پرتره جلیل نقاد باشد اما با مشکل تکلمش که مواجه شدیم، تصمیم گرفتیم افراد دیگر را پیدا کنیم تا درباره او حرف بزنند. با اینکه می دانستیم خانواده اش اجازه نزدیک شدن نمی دهند. * دلیل مخالفت خانواده آقای نقاد چه بود؟ مختاری: نقاد در دنیای خودش است، سال های سال است که کسی سمتش نرفته و فراموش شده اس ...
شهید چمران چگونه موتورسواران تپه های گیشا را به میدان جنگ برد
به موتورسواران داشت، البته نه هر موتورسواری بلکه کسانی که بتوانند از پس مسئولیت سخت موتورسواری در جنگ بربیایند. این موتورسواران در آن روزها در پیست های گیشا، قصر فیروزه و ... سرگرم تفریحات خود بودند که ناگهان یک آدم دلربا آمد دلشان را برد، خودشان را هم برد به جبهه ... اسمش چمران بود، شهید مصطفی چمران. مستند خاطرات موتورسیکلت روایتی متفاوت از همین موتورسواران در جبهه هاست که به کارگردانی ...
زندگی شهید چمران در برخورد با مردم بر مدار محبت می چرخید/ ویژگی خاطرات موتورسیکلت روایتی متفاوت از ...
سیکلت را در ادامه می خوانید. نوروزی در ابتدای سخنان خود درباره ایده ساخت این مستند اظهار کرد: سال ها پیش سامان مختاری از دوستان من در خانه مستند خبری را درباره آقای جلیل نقاد خوانده بود که سوژه زندگی او برایش جذاب شده بود و به همراه همسرش درباره این سوژه تحقیق و پژوهش کرده و متوجه شده بودند آقای نقاد که یک موتورسازی دارند در واقع جانباز جنگ هستند و در جوانی موتورسوار بودند و در ستاد جنگ ...
روایت زندگی شهید چمران با صدای بهروز رضوی
1349 به دعوت امام موسی صدر و مبارزه با صهیونیسم به لبنان هجرت کرد و گروه امل را تأسیس کرد. چمران بعد از انقلاب از سوی امام خمینی(ره) به وزارت دفاع منصوب شد و در دوره اول مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به مجلس راه یافت. با شروع جنگ به جبهه عزیمت کرد و با همکاری مقام معظم رهبری ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل داد. سرانجام در 31 خرداد 1360 در مسیر دهلاویه_سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. برنامه از برکلی تا دهلاویه ساعت18:30 به تهیه کنندگی سید محمد حسینی باغسنگانی و اجرای بهروز رضوی از رادیو فرهنگ شنیده می شود. هنرصدا/ حامد بهجتی ...
جدول پخش شبکه های سیما تابستانی شد
است که با شهید چمران همراه شدند. وی درباره زمان تولید این مستند افزود: برای به ثمر رسیدن این مستند دو سال زمان گذاشتیم. چون تاریخ مکتوب مدونی در حوزه ستاد جنگ های نامنظم وجود ندارد؛ قسمت جدی از زمان کار به جمع آوری اسناد، عکس و آرشیو گذشت. آقای نوروزی درباره مراحل تولید کار گفت: در واقع قسمت زیادی از زمان ما به پیدا کردن آدم ها و راضی کردن آن ها برای مصاحبه، پیدا کردن اسنادشان و اسنادی ...
قهرمانانی که در سکوت از یادها می روند
تولید نرسید و هنوز که هنوز است سرمایه گذاری برای این سریال نهایی نشده است. در آستانه سالگرد شهادت شهید مصطفی چمران، مستند خاطرات موتورسیکلت به تهیه کنندگی و کارگردانی امیرحسین نوروزی که سال گذشته در سیزدهمین جشنواره سینماحقیقت حضور داشت، در فضای مجازی منتشر شد. خاطرات موتورسیکلت داستان موتورسواران جوانی را روایت می کند که زندگی متمولانه ای داشتند و به تفریح مشغول بودند و یکی از تفریحات ...
روایت زندگی مبارزاتی شهید چمران در مستند "سراج"
به گزارش روابط عمومی شبکه یک، این مستند 30 دقیقه ای از حیات سیاسی شهید چمران آغاز می شود و تا حضورش در جبهه سوسنگرد و شهادت در منطقه دهلاویه را به تصویر می کشد. حضور دو ساله در مصر و فراگیری دوره های چریکی و جنگ های پارتیزانی، حضور شهید چمران برای ادامه تحصیل در دانشگاه کالیفرنیا در سال 1332و کسب درجه ممتازی دکتری در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما، عزیمت به لبنان و تشکیل گروه "حرکت ...
شهید چمران؛ شاگرد واقعی مکتب عرفانی امام علی(ع) / اگر مصطفی امروز بود...
شهید دکتر مصطفی چمران در سال 1310 در تهران به دنیا آمد. وی فیزیکدانی برجسته و سیاستمداری ماهر بود که سمت های مختلف سیاسی را پس از انقلاب اسلامی از جمله وزارت دفاع در دولت موقت و نمایندگی دوره اول مجلس عهده دار بود. شهید چمران، که از همراهان موسی صدر در تشکیل جنبش امل در لبنان بود، در دوران دفاع مقدس نیز ستاد جنگ های نامنظم را تأسیس کرد و سرانجام در 31 خرداد 1360 در منطقه دهلاویه به شهادت رسید ...
شهید چمران با تمام وجود سرباز امام خمینی(ره) بود
توافقی بین طرفین امضا شد که از پاسدار ها و نیرو های نظامی می خواست شهر ها را تخلیه کنند. همه این ها باعث تقویت مجدد ضد انقلاب و از سرگیری اغتشاشات کردستان از اواخر سال 58 تا شروع جنگ و پس از آن شد. ستاد جنگ های نامنظم یادگاری شهید چمران در دفاع مقدس است؛ ستادی که گویا از تیپ ها و آدم های متفاوتی تشکیل شده بود. از این ستاد و ترکیب نیروهایش بگویید. راستش را بخواهید من موافق نیستم ...
مطالبه گری منطقی و مستند برای تحقق آرمان های نظام و انقلاب مهم ترین مسؤولیت بسیج اساتید
و تحقق مطالبات به حق آحاد فرهیختگان و مردم 5. پرداختن جدی به موضوع مهم فضای مجازی برای رفع آسیب ها وایجاد قدرت ملی و اتخاذ راهکارهای عملیاتی برای تأمین استقلال کشور در اینترنت 6. تحول ساختاری در امر پژوهش از مقاله محوری به مسئله محوری تا ظرفیت مراکز علمی در خدمت نیازهای کشور قرار گیرد 7. ایجاد سازوکار اجرایی برای استفاده از همه اراده ها و ظرفیتهای استادان محترم دانشگاه ها در ...