سایر خبرها
درباره یامامورا ، متفاوت ترین مادر شهید جنگ/ مهاجر سرزمین آفتاب چگونه به مقصد رسید؟
که هنوز این سنت رایج نشده بود. جهاد با مال و جان به صورت تام و تمام در زندگی خانم بابایی صورت گرفته است. او معتقد است خاطرات زنان از جنگ تحمیلی، لایه جدیدی از مسائل اجتماعی دهه 60 را پیش روی مخاطب می گذارد. حسام تأکید می کند که این خانم ها مستقلاً یک هویت حماسی و رزمی دارند، اگرچه تفنگ به دست نگرفتند اما در جبهه جنگ بودند. مشروح گفت وگوی تسنیم با نویسنده مهاجر سرزمین آفتاب ...
خاطرات تنها مادر شهید ژاپنی دفاع مقدس منتشر شد/ حسام: خاطرات یامامورا جذاب است
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس ، کتاب مهاجر سرزمین آفتاب جدیدترین کتاب حمید حسام خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) مادر تنها شهید ژاپنی در ایران که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است، رونمایی شد. خاطرات تنها مادر شهید ژاپنی دفاع مقدس منتشر شد/ حسام: خاطرات یامامورا جذاب است حمید حسام نویسنده مطرح کشورمان در مراسم رونمایی از کتاب مهاجر سرزمین آفتاب اظهار داشت ...
مهاجر سرزمین آفتاب رونمایی شد
به گزارش خبرگزاری تسنیم ، مراسم رونمایی از کتاب مهاجر سرزمین آفتاب ، خاطرات سبا بابایی، تنها مادر شهید ژاپنی هشت سال دفاع مقدس، صبح امروز اول تیرماه، با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و ادب در مرکز سرچشمه برگزار شد. حمید حسام، نویسنده کتاب، درباره این اثر گفت: خاطرات خانم یامامورا، یا سبا بابایی مجموعه ای از اتفاقات بسیار شگفت انگیز و بی بدیلی است که شاید 80 سال زندگی را که 60 سال آن در ایران و 20 سال ...
خاطرات تنها مادر شهید ژاپنی رونمایی شد
ژاپنی هشت سال جنگ تحمیلی است. کونیکو یامامورا در این کتاب از زندگی پر فراز و نشیبش گفته است. او یکی از هزاران انسانی است که تحت تأثیر آرمان های امام(ره) زندگی شان تغییر کرد. * حسام: هیچ کسی کارت بسیج مستضعفین را با تاریخ تولد ژاپنی در اختیار ندارد؛ جز خانم یامامورا بر اساس این گزارش حمید حسام نویسنده کتاب در باره این اثر اظهار داشت: خاطرات خانم یامامورا، یا سبا بابایی مجموعه ای ...
شهیدی که مادرش ژاپنی است
ژاپنی هشت سال جنگ تحمیلی است. کونیکو یامامورا در این کتاب از زندگی پر فراز و نشیبش گفته است. او یکی از هزاران انسانی است که تحت تأثیر آرمان های امام(ره) زندگی شان تغییر کرد. حمید حسام، مؤلف کتاب مهاجر سرزمین آفتاب در این مراسم توضیحاتی را درباره این اثر ارائه کرد و گفت: این کتاب روایت خاطرات خانم کونیکو یامامورا (سبا بابایی) است و شامل مجموعه اتفاقات و ماجراهای شگفت انگیز 80 سال زندگی ...
رونمایی از خاطرات تنها مادر شهید ژاپنی
، یعنی 20 سال در ژاپن و 60 سال در ایران رخ داده و نمی شد آن را در قالب کتابی 245 صفحه ای ارائه داد. خانم سبا بابایی مادر شهید محمد بابایی نیز در سخنان کوتاهی از همسرش که او را با ایران و اسلام آشنا کرد، تشکر نمود و گفت: دلم می سوزد که اطلاعات نسل سوم انقلاب از انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی کم است. در این مراسم همچنین حجت الاسلام محمد قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی سخنانی ایراد کرد. ...
ماجرای عجیب یک جشن تولد ؛ واقعیت هایی از زندگی شهید مدافع حرم مهدی ثامنی راد
می بینم که ادبیات پایداری و دفاع مقدس مساوی با آثاری چون مصاحبه و روایت خاطرات همسران شهید عنوان می شوند که این امر یک آسیب جدی به بدنه این گونه از ادبیات است، بدین ترتیب با رواج این رویکرد، ادبیات دفاع مقدس ما هدف اصلی خود را زیر پا می گذارد. کلاته در همین راستا بیان کرد: دفاع مقدس در حقیقت روایت از هشت سال دفاع مقدس و دفاع از دین و میهن در جبهه های نبرد است. قلم زدن در مورد یک شهید ...
هنرمندان به نوعی برترین تبلیغ کنندگان دین هستند
شوخی بودن پیوست فرهنگی برای باز کردن گره های کور حرف های بسیاری داریم. وی با اشاره به سخنان هفته گذشته خود در مجلس شورای اسلامی، اظهار کرد: بخش عمده ای از نارسایی ها بر دوش بنده به عنوان یک مسئول فرهنگی است و من باید مورد محاکمه و مواخذه قرار می گرفتم. این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ابتدای سخنانش گریزی به نحوه تشکیل سازمان تبلیغات اسلامی با صدور حکم امام خمینی (ره) برای ...
شباهت های شهید چمران و حاج قاسم سلیمانی
خوردم و به محض اینکه برگشتم فورا به جبهه جنگ رفتم. شروع جنگ کجا بودید؟ فاطمه نواب صفوی: من از لیبی برگشته بودم. اول که آمدم رفتم پیش آیت الله مرعشی نجفی و یک مقدار در مورد امام موسی صدر حرف زدیم. ایشان گفت برای قذافی هدیه ببرید. این دیوانه است یک وقت آقا را می کشد. دوباره رفتم ویزا بگیرم و به لیبی برگردم. آقایانی که سفارت لیبی دست شان بود اصلا ویزا به من نمی دادند. آن ...
باید کلام الهی به دل و عقول برسد/ ضرورت تحول در امر تبلیغ
همین یکی، دو سال اخیر باشد. پس از سخنان حریزاوی بخش اول تقدیرها با حضور حجت الاسلام قمی، حریزاوی، حجت الاسلام نبوی، پدر شهید حججی و همسر شهید شیرازی صورت گرفت. حجت الاسلام نبوی، معاون تبلیغ حوزه علمیه گفت: در دوران جنگ یکی از فرماندهان نظامی موفق گفته بود به جای تانک و جنگ افزار یک روحانی به منطقه جنگی بفرستید تا روحیه جنگ و جهاد و ایثار رزمندگان تقویت شود. پس از ...
سه واقعه مهم در خاورمیانه
رقم به 65 درصد افزایش یافت. کارگران مهاجر که از عربستان سعودی به پاکستان و سوریه بازگشته بودند شروع به ساخت ابنیه و مسجد کردند تا ثروت تازه یافته شان را به نمایش بگذارند. در سال 2003، به دلیل وقوع 11 سپتامبر و سرنگونی صدام، شرایط عراق برای قیام مردم بسیار مساعد بود. چند سال بعد قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس، تصویر جهانی از گسترش نفوذ تهران بود که از عراق تا یمن با دشمنی ...
یادی از مشهورترین فیلم بردار رزمندگان نجف آباد+تصاویر
محمود اصفهانی می گفتند، انسان فرهیخته، هنرمند و مبارزی ساخت که در دوران انقلاب و جنگ تحمیلی آثارش پدیدار شد. محمود اصفهانی، این جوان مدرسه نرفته اما باسواد و انقلابی، در سال 1351 به قصد تشکیل خانواده به دیار خود بازگشت و پس از ازدواج با دختر خادم یک مسجد، در نجف آباد ماندگار شد. این وصلت باعث شد رفت وآمدش به مسجد افزایش یابد و همان مسجد را که مسجد حسنیه نام دارد، به پایگاه فعالیت های خود تبدیل کند ...
از خدمات جهادی تا جشن های مجازی دهه کرامت به همت بچه های مسجد
آنها نیز اجرا می شود. با توجه به شیوع کرونا و وضعیت خاص کشور در دهه کرامت امسال برنامه ها با چه کیفیتی اجرا می شود؟ تاکید اعضای شورا بر این است که برنامه ها در فضای مجازی اجرا شود البته در استان هایی که وضعیت شان زرد یا سفید است، برنامه های مخاطب محور هم داریم. قبل از دهه کرامت توانستیم سیاست ها و محورهای سال 99 را تدوین و مشخص کنیم، آیین نامه تشکیل شورای گرامیداشت ...
از قوت جنگی تا یاقوت فرهنگی
گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس : زنان کشورمان در این روزها که ویروس منحوس کرونا شیوع پیدا کرده است، پابه پای مردان تلاش می کنند؛ این تلاش همگانی برای نقش آفرینی اجتماعی که با تکیه بر تجربه انقلابی مردم ما به دست آمده، از دوران دفاع مقدس به یادگار مانده است. سهیلا خسروی یکی از زنان نقش آفرین در مبارزه با ویروس کرونا است که در دوران دفاع مقدس نیز به عنوان نیروی پشتیبانی نقش آفرینی می کرد. وی ...
رئیس دفتر شهید چمران: او خود را برای امام(ره) می خواست
مسیر خداوند قرار داد و ایثارگرانه کار کرد. حتی به بقیه می فرمایند که بروید از ایشان یاد بگیرید. دکتر چمران اعتقاد داشت که رهبری امام خمینی(ره)، خدایی و دینی برای مسیر انقلاب اسلامی است. یکی از اقدامات ماندگار شهید چمران در هشت سال دفاع مقدس راه اندازی ستاد جنگ های نامنظم است که نقش به سزایی در مقابله با نیروهای رژیم بعث در روزهای ابتدایی جنگ داشت. این ستاد چگونه و با چه هدفی راه اندازی شد ...
گزیده اخبار ایران و جهان/اخبار فرهنگی Vice دست های پشت پرده پروژه کثیف "اعضای حلال" را فاش کرد
برگزار شد. راوی کتاب مهاجر سرزمین آفتاب تنها مادر شهید ژاپنی هشت سال جنگ تحمیلی است. کونیکو یامامورا در این کتاب از زندگی پر فراز و نشیبش گفته است. او یکی از هزاران انسانی است که تحت تأثیر آرمان های امام(ره) زندگی شان تغییر کرد.بر اساس این گزارش حمید حسام نویسنده کتاب در باره این اثر اظهار داشت: خاطرات خانم یامامورا، یا سبا بابایی مجموعه ای از اتفاقات بسیار شگفت انگیز و بی بدیلی است که شاید 80 ...
روایتی از یک جهادگر شهید
به گزارش بولتن نیوز ، عده ای از بچه های بسیجی در شبستان مسجد نشسته بودند .مربی دو نام اردوی جهادی را کنار هم گذاشته بود که به نظرش ربطی منطقی با هم نداشتند .از این رو مصر بود به نوجوان های تازه استخوان ترکانده ای که مقابلش نشسته بودند از سختی و مرارت های این راه بگوید .مکثی کرد.بنا داشت تاثیر حرف ها را توی صورت دانش آموزانی که دوره اش کرده بودند برانداز کند .این بود که روی صورت ها مکث نمی کرد و ...
کتاب مهاجر سرزمین آفتاب رونمایی می شود
به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا ، مراسم رونمایی کتاب مهاجر سرزمین آفتاب خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی)، مادر شهید ژاپنی سال های دفاع مقدس برگزار می شود. این کتاب جدیدترین اثر حمید حسام است و این برنامه یکشنبه 1تیر، ساعت 10 صبح در مجتمع فرهنگی شهدای سرچشمه برگزار خواهد شد. حسام در سال 1340 در همدان متولد شد. وی فارغ التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات فارسی ...
کتاب جدید حمید حسام رونمایی می شود
به گزارش ایثار تهران به نقل از خبرگزاری مهر ، مراسم رونمایی از کتاب مهاجر سرزمین آفتاب نوشته حمید حسام شامل خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) مادر شهید ژاپنی سال های دفاع مقدس، فردا یکشنبه اول تیر در مجتمع فرهنگی شهدای سرچشمه برگزار می شود. کونیکو یامامورا، تنها مادر شهید است که اصالتی ژاپنی دارد و فرزند شهیدش جوان نوزده ساله ای بود که هم در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت های ...
تازه های سوره مهر در غرفه مجازی نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
... حکایت ماجرای انوشیروان و سپه سالار خائن آذربایجان ، حکایت پارچه فروش و مردان کوهستان ، حکایت سلطان محمود و قاضی خائن ، خیانت راست روشن و عضدالدوله و قاضی خائن عناوین 5 داستان خواندنی است که در این کتاب آمده است. 2. کتاب خاطرات تنها مادر شهید ژاپنی دفاع مقدس این کتاب جدیدترین اثر حمید حسام، به روایت خاطرات کونیکویامامورا می پردازد. وی تنها مادر شهید است که اصالتی ژاپنی ...
چمران؛ جمع اضداد/او منحصر در قرائت یک فرد یا جریان خاص نیست
فلسطینی هم بدبین است. چمران می تواند طبعی لطیف و هنرمندانه داشته باشد و در همان حال سلاح به دست گرفته و راهی جنگ شود. او با وجود آنکه اهل تدین و تشرع است اما نگاه تنگ نظرانه به غیر متدینان ندارد و کار را بر آنان سخت نمی گیرد... به این فهرست، موارد دیگری هم می توان افزود که به همین ها بسنده می کنم. فقط می گویم که چمران منحصر به قرائت یک فرد و جریان خاص نیست و برای شناخت او باید همۀ ویژگی هایش را دید و از نگاه حداقلی به او اجتناب کرد. کد خبر 4952985 محمد آسیابانی ...
خاطرات رزمندگان جنگ های نامنظم استان بوشهر (2)
یوسف بختیاری از رزمندگانی است که در دی سال 1359 در قالب ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید دکتر مصطفی چمران در منطقه دشت آزادگان به نبرد با دشمن متجاوز پرداخت. به گزارش خبرنگار دفاع پرس از بوشهر، یوسف بختیاری از آزدگان هشت سال دفاع مقدس در 23 مهر سال 1342 در بوشهر به دنیا آمد و از رزمندگانی است که در دی سال 1359 در قالب ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید مصطفی چمران در منطقه دشت آزادگان به نبرد با دشمن متجاوز پرداخت. در ادامه به بیان قسمت دوم خاطراتی از حضور وی در جبهه جنگ های نامنظم در کنار شهید چمران می پردازیم. بین ما و عراقی ها 30-40 متر بیشتر فاصله نبود سرانجام درگیری شروع شد، تعدادی از ما، از رو به رو به عراقی ها حمله کردیم و تعدادی از بچه ها نیز همراه با شهید علیرضا، از سمت راست به آن ها حمله کردند، چیزی از حمله ما نگذشته بود که عراقی ها پا به فرار گذاشتند، عده ای از آن ها را اسیر کردیم. ظاهراً در همان موقع که نیرو های اسلام روی تپه های الله اکبر با عراقی ها درگیر بودند، برخی از آن ها به تصور اینکه ما هم عراقی هستیم می آمدند، وقتی با آن ها درگیر شدیم، تعدادی از آن ها که با ما فاصله داشتند، فرار کردند و تعدادی از آن ها را نیزتوانستیم اسیر کنیم در مجموع حدوداً 56 نفر از عراقی ها را اسیر کردیم و دو نفر از بچه ها را بالای سر آن ها گذاشتیم. شهید علیرضا، با شهید چمران تماس گرفت و اطلاع داد: ما این منطقه را تسخیر کرده ایم از او خواست برای ما کمک بفرستد و نیرو هایی که به فرماندهی راشد بودند روی مین رفته بودند و حدوداً 25 نفر از آن ها شهید و بقیه مجبور به عقب نشینی شده بودند. ساعت 12 ظهر بود که پاتک بعثی ها، شروع شد، تعداد 30 دستگاه تانک عراقی در حال آمدن به طرف ما بودند. شهید چمران آن موقع دستور عقب نشینی داده بود و گفته بود: هیچ کس به کمک شما نمی آید و همه می گویند شما عراقی هستید شهید علیرضا به سمت ما آمد و گفت: باید شهدا را بیرون بیاوریم دو نفر از رزمندگان، به نام های شهید محمد حسن جمهوری و سید احمد غفوری شهید شده بودند، با چند نفر از بچه ها برانکارد را برداشتیم و زیر آتش دشمن رفتیم و شهدا را روی نفربر عراقی که به غنیمت گرفته بودیم گذاشتیم. قرار شد که آن نفربر توسط یکی از بچه های سپاه که می توانست با آن کار کند، حرکت داده شود؛ اما او وقتی وارد نفربر شد، نتوانست آن را روشن کند. در همین حین متوجه چهار عراقی دیگر شدیم که زیر بوته ها پنهان شده بودند. آن ها را از زیر بوته ها بیرون آوردیم و تعداد اسرا به 60 نفر رسیده بود. همه اسرا را همراه با دو نفر از بچه ها به عقب برگرداندیم، پس از آن، بعد بیسیم زدیم و گفتیم: این ها عراقی هستند نه نیرو های خودی . ساعت یک بعد از ظهر بود، نه آب داشتیم، نه مهمات 30 دستگاه تانک به ما حمله کردند. هر لحظه امکان محاصره ما بود دستور عقب نشینی از شهید چمران صادر شد، ناچار عقب نشینی کردیم و نتوانستیم شهدای خود را به عقب منتقل کنیم یکی از نیرو های کهن سال نیز مجروح شده بود که با یک اسیر عراقی به عقب فرستاده شد. تعدادمان 28 نفر شده بود حوالی ساعت 5 -4 بعد از ظهر بود که به نیرو های ارتش رسیدیم، دیگر رمق راه رفتن نداشتیم، آن ها از ما پذیرایی کردند و بعد از استراحت کوتاهی به سبحانیه بازگشتیم. تقریباً 12 ساعتی استراحت کرده بودیم که مجدداً شهید چمران آمد و گفت: یک بار دیگر باید روی تپه های شحیطیه حمله کنیم نیرو ها با اینکه در عقب نشینی اکثراً پاهایشان تاول زده بود و خیلی هم خسته بودند، با عشق آماده شدند. شهید علیرضا ماهینی اعلام کرد: باید فردا عصر عملیات دیگری روی همان تپه های شحیطیه انجام دهیم؛ ولی این بار از طرف شرق حمله خواهیم کرد هم تپه ها را تثبیت می کنیم و هم شهدا را به عقب برمی گردانیم علیرضا در ادامه گفت: اگر کسی خسته است می تواند در عملیات شرکت نکند همه بچه ها باتفاق اعلام آمادگی کردند و زود تجهیزات را آماده کردیم این بار شهید چمران هم همراه ما آمد و سوار ماشین شدیم و به سوی تپه ها حرکت کردیم. فاصله ما تا آنجا حدوداً 10 کیلومتر بود ساعت تقریباً 5 بعدازظهر بود که از ماشین پیاده شدیم شهید چمران گفت: گزارش رسیده که عراقی ها در حال عقب نشینی از تپه های شحیطیه هستند، ولی باید آمادگی خود را حفظ کنید . قرار بود بعد از این که تپه ها را گرفتیم آنجا را تحویل ارتش بدهیم، زمانی که به سمت تپه ها می رفتیم شهید چمران در جلو حرکت می کرد و شهید علیرضا پشت سر او بود. شهید چمران تأکید داشت که هر جا که او پا می گذارد، ما نیز دقیقا همان جا پا بگذاریم؛ زیرا آنجا رامین گذاری کرده بودند. همین که به تپه ها رسیدیم، عراقی ها را دیدیم که در حال عقب نشینی به طرف بستان بودند ما نیز آن جا را تصرف کردیم. بعد از عملیات بچه های هوا نیروز به کمک ما آمدند و شب را آن جا ماندیم و فردا بعداز ظهر با شهدای خود به عقب بازگشتیم و پس از آن برای مرخصی به بوشهر رفتیم. در آن زمان که بنی صدر رئیس جمهور و فرمانده کل قوا بود در عملیات تپه های الله اکبر به بچه های جنگ های نا منظم، خیانت کرد؛ زیرا قرار بود که ارتش ما را پشتیبانی کند، ولی هرچه ما توسط بی سیم می گفتیم که ما منطقه را گرفته ایم باورشان نمی شد و به همین بهانه ما را پشتیبانی نکردند و ما مجبور شدیم که به عقب برگردیم. بعد از مرخصی اول که به جبهه برگشتم، خیلی احساس دلتنگی می کردم یکی از دوستانم به نام شهید سید احمد غفوری بود او از من بزرگتر بود و خیلی او را دوست داشتم، با این که خانواده اش وضع مالی خوبی داشتند، خودش خیلی خاکی و با مرام بود. سیداحمد غمخوار من بود با هم درد دل می کردیم، روزی به من گفت: می دانی من چه طوری به جبهه می آیم ؟ گفتم: نه ، گفت: من وقتی از خانه بیرون می آمدم، به خانواده می گفتم که به جهاد سازندگی می روم و در نامه هایی که می نویسم، نیز می گویم؛ که در آنجا هستم. چون اگر بدانند، اجازه نمی دهند وقتی که به مرخصی می روم، خانواده ام خیلی گرم با من برخورد می کنند و خیلی به من محبت می کنند. این چند روزی که به مرخصی می رفتیم با بچه های دیگر به خانه شهید علیرضا ماهینی یا اسماعیل ماهینی، حاج رضا محمدی یا علی بختیاری می رفتیم و به بچه های مسجد قرآن و توحید سر می زدیم. من خودم مسئول پایگاه مقاومت امام حسین (ع) بودم آن جا را از جعفر پورکبگانی تحویل گرفته بودم مدتی نیز مسئول گروه مقاومت (امام محمد تقی (ع) بودم. چند روز مرخصی را به همین صورت می گذراندیم و دوباره با مینی بوس به جبهه برمی گشتیم که ستاد جنگ های نامنظم قبل از برگشت ما محور بعدی را برای ما مشخص کرده بودند. وقتی از جبهه به مرخصی می آمدیم در همان روز های اول، برای رفتن به جبهه دلمان بی قراری می کرد با توجه به اینکه همه بچه ها باهم به مرخصی می آمدیم در آن زمان به این حالمان اصلاً فکر نکرده بودم، خداوند جذبه ای در خط مقدم ایجاد کرده بود که هرکه به جهاد می آمد اکثرا به این حالت مبتلا می شدند. ما با دو شهید به شهر می آمدیم، ولی با تعداد بیشتری به جبهه بر می گشتیم این هم خودش معجزه ای بود که کسی از شهید شدن نمی ترسید و تازه خون شهید به جامعه نشاط و نترسی تزریق می کرد. اوایل تیرماه سال 1360 بعد از چند روز مرخصی به جبهه برگشتیم، این بار ستاد جنگ های نامنظم برای بچه های گروه بوشهر شهید علیرضا خط منطقه پایین تپه های شحیطیه در نظرگرفته بودند. چند روزی در آنجا مستقر شده بودیم یک تراکتور کوچکی در خط مقدم بود به من تحویل دادند من هم با آن وسایل تدارکاتی برای بچه ها از بنه تدارکاتی تحویل می گرفتم و به خط می رساندم. قرار شد عملیاتی روی هلاویه انجام گیرد. علی رضا تعداد 18 نفر را برای عملیات از ما جدا کرد. از جمله شهید کمان، شهید میر سنجری، شهید احمد جلالی، حاج نجف شاکردرگاه، حاج فرامرزحیدری و رحیم ماهینی بودند. در تاریخ 1360/3/31 بود که خبر شهادت دکتر چمران به ما رسید و ما از این بابت خیلی ناراحت شدیم. در همین حین نیز خبر زخمی شدن علیرضا به ما رسید، مدتی در آنجا بودیم که به علت شهادت مقدم ، مسئول خط طراح کرخه نور، ما را به آن منطقه بردند. این منطقه حدوداً سمت راست سوسنگرد قرار داشت. وقتی به آنجا رسیدیم بچه هاپی ارتش در حال پدافند از آنجا بودند زمین آن منطقه کفی و صاف بود بچه های جهاد سازندگی در حال احداث خاکریز بودند. ما هم شروع به ایجاد سنگر کردیم چند روزی به ماه مبارک رمضان بیشتر باقی نمانده بود، شب تا به صبح نگهبانی می دادیم و روز ها استراحت می کردیم، بچه های اطلاعات نیزروی خاکریز با دوربین منطقه را زیر نظر داشتند. صبح که می شد، چون عراقی ها دید داشتند، آتش توپخانه و خمپاره را به طرف ما مرتب شلیک می کردند به همین دلیل سعی می کردیم از خاکریز ها بالا نرویم؛ زیرا فاصله ما با آن ها کمتر از یک کیلومتر بود. ماه رمضان فرا رسید شهید حسین مقاتلی، سید محمد جعفری و من و دو نفر دیگر که در یک سنگر بودیم، تصمیم گرفتیم که قصد 10 روز کرده و روزه بگیریم به ما می گفتند: نباید روزه بگیرید، چون هر لحظه امکان دارد به شناسایی بروید و روزه شما باطل می شود ؛ ولی ما توکل به خدا کردیم تصمیم گرفتیم که روزه بگیریم وقتی به ما ناهار می دادند آن را برای افطار و شام خود را برای سحر می گذاشتیم. شهید غلامحسین موجی که خیلی شوخ طبع بود سنگر اجتماعی ما با آن ها و شهید علیرضا و اسماعیل ماهینی نزدیک هم بود. غلامحسین هر موقع نگهبان می شد و خمپاره ای نزدیکی های سنگر آن ها به زمین می خورد شروع می کرد به فریاد زدن که سرم ترکش خورد و به پایین می آمد و، چون شب بود و کسی او را به خوبی نمی دید همه با ناراحتی دور او جمع می شدند، ولی او بعد از چند دقیقه بلند می شد و می گفت: شوخی کردم تا این که شب ششم یا هفتم ماه مبارک رمضان بود که صدای فریاد غلام حسین بلند شد که می گفت: مجروح شده ام گفتیم: او شوخی می کند و این چندمین باری است که چنین چیز می گوید ؛ ولی بعد از نیم ساعت دیدیم که آمبولانس آمد و او را به بهداری برد. شهید علیرضا و اسماعیل ماهینی و من و اسماعیل کمان و سید محمد جعفری و محمود باشی و علی بختیاری آنجا بودیم که او را به بیمارستان منتقل کردند. عصر روز دهم ماه رمضان بود شهید علیرضا گفت: من می خواهم به اهواز بروم شما نمی آیید ، چون 10 روز، روزه ی ما تمام شده بود به همراه او رفتیم و گفتیم: سری هم به غلام حسین بزنیم به بیمارستان هتل نادری رسیدیم، ما رو به روی درب بیمارستان ایستادیم و شهید علی رضا به همراه اسماعیل ماهینی به داخل رفتند، وقتی که برگشتند، خیلی ناراحت بودند گفتند: غلامحسین خیلی حالش بد است و نمی گذارند کسی به ملاقاتش برود به مدرسه شهید جلالی رفتیم و شب را همان جا ماندیم. روز بعد نزدیکی های غروب بود که زنگ زدند و گفتند: غلامحسین شهید شده است ، شهید علیرضا از من پرسید: آیا می توانی رانندگی کنی ؟ من با این که گواهینامه نداشتم؛ ولی می توانستم رانندگی کنم گفتم: بله می توانم کمک راننده باشم . به بیمارستان رفتیم و یک وانت بار به ما دادند و گفتند: شهید غلامحسین را پشت آن بگذارند و یخ و پتو دورش بپیچید و تا صبح او را به بوشهر برسانید ، ساعت 9 شب بود که حرکت کردیم نزدیکی های دیلم که رسیدیم راننده خیلی خسته شده بود من به او پیشنهاد کردم تا کمکش کنم تا ساعت 8 صبح رانندگی کردم، شهید را به بیمارستان فاطمه زهرا (س) بوشهر تحویل دادیم و خانواده اش نیز به بیمارستان آمده بودند، غلامحسین را تشییع کردند من و راننده به خانه خودمان رفتیم و 2-3 ساعتی استراحت کردیم و دوباره به اهواز برگشتیم. یک روز با شهید اسماعیل کمان و شهید ناصرمیرسنجری و یکی دو تا از بچه ها در حال درست کردن سرویس بهداشتی بودیم در همین حال شهید چمران آمد و در نزدیکی ما ایستاد و پرسید چه کار می کنید ؟ به او گفتیم: در حال سنگر ساختن هستیم لبخندی زد و رفت. ادامه دارد... انتهای پیام / ...
چمران؛ شخصیتی علمی و انقلابی
جهاد همراه با روح عارفانه او شخصیت عارفانه داشت شهید چمران قبل از آنکه یک فرمانده نظامی باشد یک معلم اخلاق بود؛ او در هنگام مناجات با پروردگارش همچون عارفی زاهد ناله میزد و در میدان نبرد با دشمن برق سلاحش چشم همه را می ربایید، گویا او در مکتب امام علی علی علیه السلام پرورش یافته در یتیم خانه لبنان به بچه های یتیم رسیدگی می کرد و در میدان جنگ یک چریک مبارز و انقلابی بود. 3- فانی فی الله ...
مهاجران افغان از قوانین تا روایت ها
شعارسال : مهاجران افغانستانی سال ها است که در ایران زندگی می کنند، بسیاری از آنها حتی زاده ی ایران هستند اما مشکلات چه از نظر حقوقی و چه فرهنگی هنوز در مورد برخورد با اتباع وجود دارد. عبدالحمید نورزایی، روزنامه نگار، محمد یحیی حقانی، فعال اجتماعی و علی زاهدی، کارشناس ارشد علوم سیاسی، هر سه اهل افغانستان مهمان انصاف نیوز بودند تا وضعیت مهاجران افغان در ایران را بررسی کنند؛ گاهی از مشکلات حقوقی و قانونی و برخو ...
شهید چمران چگونه موتورسواران تپه های گیشا را به میدان جنگ برد
انقلاب اسلامی به عنوان معاون نخست وزیر، استعفای دسته جمعی همه اعضای دولت به جز شهید چمران و سپس منصوب شدن به عنوان وزیر دفاع از سوی امام خمینی (ره) بخش های دیگری از زندگی شهید چمران است. با این حال در بین تمام این اتفاقات یک رویداد مهمتر از بقیه جلوه می کند. راه اندازی ستاد جنگ های نامنظم در استان خوزستان و شهر اهواز دقیقاٌ چیزی است که سرنوشت جنگ را تغییر می دهد. صدامی که صحبت از فتح سه ...
بقای اسلام نیازمند ایثار و فداکاری است
به گزارش ایثار واحد کردستان، بیست و هفتم خرداد سالروز تشکیل جهاد سازندگی (جهاد کشاورزی) به فرمان حضرت امام خمینی (ره) در سال 1358 یادآور مجاهدت و جانفشانی عزیزانی است که در سنوات گذشته در عرصه دفاع از کیان ایران سرافراز مجاهدت کردند و امروز در میدان جهش تولید و تامین امنیت غذایی کشور فعال هستند و ایثار واحد کردستان به همین مناسبت یکی از شهدای این عرصه را به مخاطبین خود معرفی می کند. ...
قاضی فدرال آمریکا انتشار کتاب جنجالی بولتون علیه ترامپ را مجاز دانست
ته است سخنانی که در صدر عناوین رسانه ها پس از آن قرار گرفت که فاش شد ایوانکا از ایمیل شخصی خود برای نامه نگاری های رسمی به عنوان مشاور ارشد در کاخ سفید استفاده کرده است. بر اساس کتاب بولتون ترامپ به شدت نیاز به انحراف افکار عمومی از این مساله داشت به ویژه آن که وی در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 به دلیل مشکل مشابهی به شدت به هیلاری کلینتون رقیب دموکرات خود حمله کرد. ...
■ شهید چمران: نماز شب نخوانیم ورشکست می شویم
خودروی قراضه غاده را سوار شوند، از این ده به آن ده بروند و مصطفی وسط راه به خاطر بچه ای که در خاک های کنار جاده نشسته و گریه می کند، پیاده نشود. پیاده می شد، بچه را بغل می گرفت، صورتش را با دستمال پاک می کرد و می بوسیدش. آن وقت تازه اشک های خودش سرازیر می شد. دفعه اول غاده فکر کرد بچه را می شناسد. مصطفی گفت: نه، نمی شناسم. مهم این است که این بچه یک شیعه است. این بچه هزار و سیصد سال ظلم را به دوش می ...