شباهت های شهید چمران و حاج قاسم سلیمانی
سایر منابع:
سایر خبرها
آیین گشایش نمایشگاه عکس دکتر مصطفی چمران برگزار شد
از مباحثی است که امروز قابل توجه و دقت فراوان است. مقاومت اسلامی که هم اکنون و این سال ها در منطقه خاورمیانه شکل گرفت و همه رویا های آمریکا و بویژه اسرائیل را بر باد داد. برادر شهید مصطفی چمران در مراسم تجلیل و یاد و خاطره ایشان خاطرنشان کرد: او در کشور لبنان و در کنار رهبری امام موسی صدر و آن زمان لبنان که حزب اللهی و شیعه ای نداشت توانستند این حرکت را در لبنان بیافرینند و شیعه اعلا ...
روایت متفاوت یک جامعه شناس اصولگرا از شهید چمران
، عرفانی و حکمتی در عین نظامی گری رفتار می کرد. بدین نحو که با اینکه به یک گل سرخ عشق می ورزید، ولی یک نظامی تمام عیار هم بود. امام موسی صدر از باب حکمت، جهانی باز دارد فیاض گفت: چمران بعد از مصر به لبنان می رود و امام موسی صدر را همراهی می کند. متاسفانه امام موسی صدر نیز به درستی شناخته نشد. امام موسی صدر یکی از افق های آینده تفکر است. کسی که هم مباحثه آیت الله العظمی آقاسیدموسی ...
روحیه استکبار ستیزی چمران را از آمریکا به لبنان کشاند
...> مسئول بسیج اساتید دانشگاه های استان مرکزی تأکید کرد: بحث زمان شناسی و مکان شناسی به عنوان آموزه های شهید چمران باعث شد که وی بعد از حضور در لبنان به کردستان و بعد به خوزستان اعزام شود و در کنار مقام معظم رهبری که در آن زمان نماینده حضرت امام (ره) در شورای دفاع بودند، حضور یافته و به امور جبهه ها رسیدگی می کردند. ذوالفقاری گفت: بحث ولایت مداری و اعتقاد راسخ دکتر چمران به روحانیت چه در کنار ...
وظیفه و تکلیف ماست که یک قدرت بزرگ اقتصادی و ملی باشیم
...، گفت: حوادث منطقه در زمان ورود امام موسی صدر به لبنان خوادث بسیار تلخی بود که در لبنان، فلسطین، الجزایر و ... رخ می داد. وی اظهار کرد: در آنزمان شیعیان مظلوم ترین اقشار در این کشورها بودند ولی با حضور این دو انسان بزرگ در لبنان شرایط شیعیان تغییر کرد تا جایی که امروز شیعه در لبنان نماد عزت جهان اسلام و مقاومت است. دری نجف آبادی تصریح کرد: شهید چمران در مناطق صور و صیدا مدرسه ...
گفت وگو با عوامل ساخت خاطرات موتورسیکلت |دیده و نادیده همسر لبنانی شهید چمران در وجود او/ در معرفی چمران ...
شیفته محبت او بودم که اصلاً متوجه این موضوع نشده بودم". تجمیع وجه رزمی، رقت قلب و نخبگی علمی شخصیت چمران را عجیب می کند می خواهم بگویم وجه رزمی و مبارزاتی شهید چمران که همه ما در عملیات هایش در لبنان، کردستان و ... شنیده ایم در کنار رقت قلب و محبت به همسر و اطرافیانش، شخصیت او را عجیب می کند. خاطرات زیادی از ایشان در جنوب داریم که در دل جنگ مکالمه ای با پرنده مجروح، گل و ... دارد ...
ماجرای حمله شهید چمران به تانک های اسرائیلی در جنوب لبنان / چرا رزم شهید چمران ماندگار شد؟ + فیلم
آگاهی تمام امکانات و موقعیت بسیار خوب در خارج کشور را رها و یادگیری جنگ در مصر را آغاز کردند. رئیس ستاد بزرگداشت شهید چمران و بنیاد شهید چمران تصریح کرد: شهید چمران در مصر بالاترین سطوح جنگ های چریکی و ضدچریکی به صورت علمی را آموختند و در پادگان های مصر به فلسطینی ها آموزش دادند و مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی را به عهده می گیرند و هشت سال مبارزاتی را در لبنان داشت. چمران ...
دانشگاه ها در معرفی چمران کم تلاش کرده اند
هزینه تحصیل را تامین کند و در همین دوران بزرگترین راهپیمایی علیه طاغوت را به راه انداخت و در واقع بنیانگذار افول طاغوت بود. وی افزود: ناسا چمران را به عنوان دانشمند هسته ای به کار گرفت و پایان نامه وی نشاندهنده اوج علم و دانش و توان چمران بود، اما از ناسا و آمریکا برای حمایت از یتیمان لبنان بیرون آمد و به خدمت امام موسی صدر رفت و بنیانگذار مقاومت بود. غیاثی راد با اشاره به ...
10 موزه دفاع مقدس در حال ساخت است
...> امیر سرتیپ فهمیده قاسم زاده با بیان اینکه در آن زمان صدام جنگ وسیعی علیه کشورمان آغاز کرد و بیش از 36 کشور دنیا نیز او را پشتیبانی می کردند افزود: دشمن در مرحله نخست موفق شد اما با حضور رهبر معظم انقلاب و شهید چمران، موتور حملات رژیم بعث عراق از یک زمانی به بعد متوقف شد و تاکید شد که باید محاصره سوسنگرد شکسته شود و این تدبیر زیبا باعث انسجام بسیج، سپاه و ارتش شد. وی با اشاره به نقش ...
مصطفی چمران هم ذوابعاد بود هم جمع اضداد
1349 بار دیگر برای ادامه مبارزه سیاسی و به دعوت امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، راهی لبنان شد و در جنوب آن اقامت گزید و از همانجا با فلسطینی ها نیز ارتباط گرفت. او با همراهی امام موسی صدر حرکه المحرومین و شاخه نظامی آن، امل را تشکیل داد و مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل را در صور به عهده گرفت. جالب است چمران در لبنان برای کمک به مردم فقیر آنجا کارهای فراوان اقتصادی انجام داد که از جمله ...
ترافیک روان در 13 معبر اصلی پایتخت
شهید چراغی دارای بار ترافیکی سنگینی هستند. رئیس مرکز کنترل ترافیک پلیس راهور تهران بزرگ ادامه داد: بزرگراه شهید زین الدین در مسیر شرق به غرب از امام علی (ع)، مسیر شرق به غرب بزرگراه شهید بابایی از پل نیروی زمینی، بزرگراه امام علی (ع) در مسیر جنوب به شمال از گلشن دوست، بزرگراه صدر در مسیر شرق به غرب از کامرانیه، بزرگراه شهید حاج قاسم سلیمانی در مسیر شرق به غرب از امام علی (ع)، مسیر جنوب به شمال چمران در مقطع حکیم تا همت، مسیر غرب به شرق جاده مخصوص از شیشه مینا و در مسیر غرب به شرق آزادراه از خروجی بزرگراه آزادگان بار ترافیکی سنگینی را شاهد هستیم. انتهای پیام/ ...
ترافیک روان در 13 معبر اصلی پایتخت
شهید چراغی دارای بار ترافیکی سنگینی هستند. رئیس مرکز کنترل ترافیک پلیس راهور تهران بزرگ ادامه داد: بزرگراه شهید زین الدین در مسیر شرق به غرب از امام علی (ع)، مسیر شرق به غرب بزرگراه شهید بابایی از پل نیروی زمینی، بزرگراه امام علی (ع) در مسیر جنوب به شمال از گلشن دوست، بزرگراه صدر در مسیر شرق به غرب از کامرانیه، بزرگراه شهید حاج قاسم سلیمانی در مسیر شرق به غرب از امام علی (ع)، مسیر جنوب به شمال چمران در مقطع حکیم تا همت، مسیر غرب به شرق جاده مخصوص از شیشه مینا و در مسیر غرب به شرق آزادراه از خروجی بزرگراه آزادگان بار ترافیکی سنگینی را شاهد هستیم. انتهای پیام/ ...
ترافیک صبحگاهی در بزرگراه همت و حکیم
غرب به شرق از جناح، آزادی در مسیر غرب به شرق از ایران فیلم و مسیر جنوب به شمال نواب از شهید چراغی بار ترافیکی سنگینی را شاهد هستیم. رئیس مرکز کنترل ترافیک پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ افزود: در بزرگراه شهید زین الدین در مسیر شرق به غرب از امام علی (ع)، مسیر شرق به غرب بزرگراه شهید بابایی از پل نیروی زمینی، بزرگراه امام علی (ع) در مسیر جنوب به شمال از گلشن دوست، بزرگراه صدر در ...
برادر گفت: هرکس قبر خواهرم را در قم زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود
میلاد باسعادت بانوی کرامت، کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و روز دختران مبارک باد. آمده بودند حضرت موسی بن جعفر (ع) را ببینند و سئوال های بسیارشان را که روی کاغذ نوشته بودند از او بپرسند. حضرتش نبود. به سفر رفته بود. دخترِ کوچکش، معصومه، در را باز کرد. گفتند: چه کنیم؟ از پدرت سئوال داشتیم. گفت: سئوال ها را بدهید شاید پدرم تا فردا آمدند. فردا رفتند که اگر امام آمده، او ...
افزایش اعتماد به نفس و آگاهی دختران با کتابخوانی
، منتشر شد. بعد از آن من و پدرم در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران سال 97 تصمیم گرفتیم کتاب ها را که غذای مغزمان است و به ما کمک می کند چیزهای جدید یادبگیریم و سرگرمی مفیدی است را به بچه ها معرفی کنیم. همان موقع تصمیم گرفتم کتاب ها را بخوانم و به بچه ها معرفی کنم چون تا پیش از آن معمولا کتاب ها را نخوانده، به بچه ها معرفی می کردم. و این کار ادامه یافت تا جایی که توانستم بعد از مطالعه چندین کتابِ ...
ماجرای گریه های شهید چمران روی مزار شهید نواب صفوی
کانال تلگرامی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: خانم فاطمه نواب صفوی به دلیل حضور در ستاد جنگ های نامنظم شهید چمران خاطرات جالبی از او دارد. وی در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی گفت: یکبار در منزل دکتر چمران بودیم و ایشان درباره مسائل تاریخی صحبت می کرد که اسم چندتا از شخصیت های قدیمی را گفتند که من یک حالت حساسیتی نسبت به کسانی که مخالف پدرم بودند داشتم ...
دست نوشته های شهید چمران هنوز برای ما نو و جدید است/ یکی از پایه گذاران مقاومت اسلامی در لبنان شهید ...
در پیش نگیرم و یاس و ناامیدی به من راه ندهد" رئیس بنیاد شهید چمران بیان کرد: سخنان همه شهدا بر مبنای ایدئولوژی انقلاب اسلامی است و گویی برای این روهای ما گفته اند و برای ما نو و جدید است و دقیقا دست نوشته ها و صحبت های شهید چمران این گونه است. چمران خاطرنشان کرد: پایه گذاری مقاومت اسلامی در لبنان با امام موسی صدر و شهید مصطفی چمران بوده است و برای اولین بار در تاریخ در ...
توصیه خاص مهدی چمران به استادان انقلابی
بخشی دیگر از اندیشه های برادر خود اظهار کرد: دکتر چمران در کنار امام موسی صدر رهبر عالیقدر شیعیان لبنان که نمی دانیم سرنوشت این مرد بزرگ تاریخ به کجا انجامید، توانستند برای اولین بار در تاریخ مقاومت اسلامی را تشکیل دهند و اسراییلی ها را از جنوب لبنان بیرون کردند. وی یادآور شد: شهید چمران معتقد بود هرچند ما از لحاظ عدد و اسلحه کمتر از دشمنان خود هستیم، اما تاکید می کرد که ما باید ارزشهای الهی را دنبال کنیم و مشعل آن را برافراشته داریم؛ چرا که جنگ اصلی جنگ میان ارزش های الهی با سایر ارزشهاست. ...
هدف اصلی شهید چمران، کسب رضایت خداوند بود
رضایت خدا انجام می داد یعنی برای خدا می جنگید و درس می خواند و معتقد بود انسانی که برای خدا کار کند تمام زندگیش عبادت است. چمران با بیان اینکه ایشان از همان ابتدا در یک مسیر مستقیم، صحیح و سالم حرکت کردند و تا پایان عمر در همین مسیر ادامه فعالیت دادند، تصریح کرد: حضرت امام خمینی (ره) نیز به این موضوع اشاره داشتند و دراین ارتباط گفتند شهید چمران مبارزه در راه حق را از همان ابتدای زندگی خود را آغاز کردند و در همین راه نیز به شهادت رسیدند. انتهای پیام/ 117 ...
کدام خیابان های تهران اسیر ترافیک است؟
ترافیک هوشمند پلیس راهور تهران بزرگ افزود: بزرگراه شهید زین الدین در مسیر شرق به غرب از مقطع صدف، بزرگراه بابایی در مسیر جنوب به شمال از مقطع بابایی، بزرگراه امام علی (ع) در مسیر جنوب به شمال از گلشن دوست، بزرگراه صدر در مسیر شرق به غرب از کامرانیه، بزرگراه شهید حاج قاسم سلیمانی در مسیر شرق به غرب از بزرگراه امام علی (ع)، مسیر جنوب به شمال چمران در مقطع حکیم تا همت، مسیر غرب به شرق جاده مخصوص از گل ها و در مسیر غرب به شرق آزادراه از آزادگان بار ترافیکی سنگینی را شاهد هستیم. ...
دکتر آمریکایی به خانه ات برگرد
دلایلی که برای بدبینی به چمران داشتند کافی نبوده است و خدا می داند شبیه این دلایل، چه بسیار افرادی را که از صحنه خارج نکرده است. در جبهه ی جنوب، سپاه خوزستان به شدت با چمران اختلاف داشت. ابتدای جنگ و در زمان فرماندهی پرتنش بنی صدر بر نیروهای مسلح علی شمخانی، فرمانده وقت سپاه خوزستان، جمله معروفی دارد: ما یک دشمن داشتیم به نام عراق، یک مخالف داشتیم به نام ارتش و یک رقیب داشتیم به نام گروه ...
مخالفت شهید با دریافت بسته های حمایتی!
باور نمی کردم مادرم بتواند تا این اندازه به خودش مسلط باشد. چون باایمان بود پدرم او را قبول کرد در ادامه با همسر شهید اکبری نیز به گفت وگو پرداختیم و او از زندگی کوتاه خود با همسرش برایمان گفت... فاطمه اکبری می گوید: همسر شهید غلامرضا اکبری و متولد 45 هستم. زمان ازدواج من 16 ساله بودم و شهید 28 سال داشت، ما در یک ده کوچک به نام فیض آباد زندگی می کردیم و با هم آشنا بودیم ...
نخبه ای وارسته، عارفی متعهد و مجاهدی بیدار
ناسا برای وی فراهم می شود، خودش را به امام موسی صدر در لبنان می رساند و با ذهن خلاق، جوشنده و زاینده خویش به سازماندهی شیعیان لبنان در جنبش امل علیه اقدامات تجاوزگرانه اسرائیل می پردازد. پس از پیروزی انقلاب، بلافاصله خودش را به همراه 90 تن از جوانان لبنانی، به مرشد و مرادش حضرت امام (ره) می رساند. چمران همیشه آرزو می کرد، خدایا...ممکن است روزی انقلابی اسلامی در کشور ما بر پایه خداپرستی ...
حمید استیلی:رهبر انقلاب به خاطر گل به آمریکا پیشانی ام را بوسیدند
؟ من آن لحظه ندیدم ولی بچه ها گفتند انگار یک سوء تفاهمی بین آقا جلال و خداداد پیش آمد. ظاهرا خداداد به بازیکنی اعتراض کرده بود ولی آقا جلال فکر می کرد به او اعتراض کرده. به خاطر همین ایشان بعد از بازی ناراحت بود. دوست داشتم پیراهن بازی آمریکا به موزه حرم امام رضا(ع)برود و بعد شما دستش را گرفتید و او را به اتاق آقا جلال بردید. بله، من و خداداد با هم بودیم. من هم جلو ...
شهید چمران الگو و نماد لبنان است/ محبت میان مردم لبنان و شهید چمران در هیچ جای دنیا نمونه ندارد
امروز برپایه همان آموزش ها و جمع آوری بچه های مؤمن به گرد هم توسط شهید چمران، پیروزی نصیب برادران ما شده است. حجت الاسلام مرتضی تاکید کرد: در مجموع مردم لبنان به شهید چمران نگاه بسیار مثبتی دارند و هنگامی که نام چمران برده می شود گویی نام لبنان را می برید؛ همانگونه که امام موسی صدر الگو و نماد لبنان و در نزد مردم این کشور محبوب است، شهید چمران نیز الگو و نماد لبنان است و لبنانی ها او را به همان اندازه امام موسی صدر دوست می دارند. انتهای پیام/ ...
شهید چمران اصلاح طلب بود یا اصولگرا؟
قرار داده بودند، نظامی بودند اما هرگز مانند او علمی نبودند. آنها بیشتر شبیه مارکسیست های راست گرا بودند ولی چمران این گونه نبود. او به شدت عالمانه، انسانی، عاطفی، عرفانی و حکمتی در عین نظامی گری رفتار می کرد. بدین نحو که با اینکه به یک گل سرخ عشق می ورزید، ولی یک نظامی تمام عیار هم بود. امام موسی صدر از باب حکمت، جهانی باز دارد فیاض گفت: چمران بعد از مصر به لبنان می رود و ...
خاطرات رزمندگان جنگ های نامنظم استان بوشهر (2)
یوسف بختیاری از رزمندگانی است که در دی سال 1359 در قالب ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید دکتر مصطفی چمران در منطقه دشت آزادگان به نبرد با دشمن متجاوز پرداخت. به گزارش خبرنگار دفاع پرس از بوشهر، یوسف بختیاری از آزدگان هشت سال دفاع مقدس در 23 مهر سال 1342 در بوشهر به دنیا آمد و از رزمندگانی است که در دی سال 1359 در قالب ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید مصطفی چمران در منطقه دشت آزادگان به نبرد با دشمن متجاوز پرداخت. در ادامه به بیان قسمت دوم خاطراتی از حضور وی در جبهه جنگ های نامنظم در کنار شهید چمران می پردازیم. بین ما و عراقی ها 30-40 متر بیشتر فاصله نبود سرانجام درگیری شروع شد، تعدادی از ما، از رو به رو به عراقی ها حمله کردیم و تعدادی از بچه ها نیز همراه با شهید علیرضا، از سمت راست به آن ها حمله کردند، چیزی از حمله ما نگذشته بود که عراقی ها پا به فرار گذاشتند، عده ای از آن ها را اسیر کردیم. ظاهراً در همان موقع که نیرو های اسلام روی تپه های الله اکبر با عراقی ها درگیر بودند، برخی از آن ها به تصور اینکه ما هم عراقی هستیم می آمدند، وقتی با آن ها درگیر شدیم، تعدادی از آن ها که با ما فاصله داشتند، فرار کردند و تعدادی از آن ها را نیزتوانستیم اسیر کنیم در مجموع حدوداً 56 نفر از عراقی ها را اسیر کردیم و دو نفر از بچه ها را بالای سر آن ها گذاشتیم. شهید علیرضا، با شهید چمران تماس گرفت و اطلاع داد: ما این منطقه را تسخیر کرده ایم از او خواست برای ما کمک بفرستد و نیرو هایی که به فرماندهی راشد بودند روی مین رفته بودند و حدوداً 25 نفر از آن ها شهید و بقیه مجبور به عقب نشینی شده بودند. ساعت 12 ظهر بود که پاتک بعثی ها، شروع شد، تعداد 30 دستگاه تانک عراقی در حال آمدن به طرف ما بودند. شهید چمران آن موقع دستور عقب نشینی داده بود و گفته بود: هیچ کس به کمک شما نمی آید و همه می گویند شما عراقی هستید شهید علیرضا به سمت ما آمد و گفت: باید شهدا را بیرون بیاوریم دو نفر از رزمندگان، به نام های شهید محمد حسن جمهوری و سید احمد غفوری شهید شده بودند، با چند نفر از بچه ها برانکارد را برداشتیم و زیر آتش دشمن رفتیم و شهدا را روی نفربر عراقی که به غنیمت گرفته بودیم گذاشتیم. قرار شد که آن نفربر توسط یکی از بچه های سپاه که می توانست با آن کار کند، حرکت داده شود؛ اما او وقتی وارد نفربر شد، نتوانست آن را روشن کند. در همین حین متوجه چهار عراقی دیگر شدیم که زیر بوته ها پنهان شده بودند. آن ها را از زیر بوته ها بیرون آوردیم و تعداد اسرا به 60 نفر رسیده بود. همه اسرا را همراه با دو نفر از بچه ها به عقب برگرداندیم، پس از آن، بعد بیسیم زدیم و گفتیم: این ها عراقی هستند نه نیرو های خودی . ساعت یک بعد از ظهر بود، نه آب داشتیم، نه مهمات 30 دستگاه تانک به ما حمله کردند. هر لحظه امکان محاصره ما بود دستور عقب نشینی از شهید چمران صادر شد، ناچار عقب نشینی کردیم و نتوانستیم شهدای خود را به عقب منتقل کنیم یکی از نیرو های کهن سال نیز مجروح شده بود که با یک اسیر عراقی به عقب فرستاده شد. تعدادمان 28 نفر شده بود حوالی ساعت 5 -4 بعد از ظهر بود که به نیرو های ارتش رسیدیم، دیگر رمق راه رفتن نداشتیم، آن ها از ما پذیرایی کردند و بعد از استراحت کوتاهی به سبحانیه بازگشتیم. تقریباً 12 ساعتی استراحت کرده بودیم که مجدداً شهید چمران آمد و گفت: یک بار دیگر باید روی تپه های شحیطیه حمله کنیم نیرو ها با اینکه در عقب نشینی اکثراً پاهایشان تاول زده بود و خیلی هم خسته بودند، با عشق آماده شدند. شهید علیرضا ماهینی اعلام کرد: باید فردا عصر عملیات دیگری روی همان تپه های شحیطیه انجام دهیم؛ ولی این بار از طرف شرق حمله خواهیم کرد هم تپه ها را تثبیت می کنیم و هم شهدا را به عقب برمی گردانیم علیرضا در ادامه گفت: اگر کسی خسته است می تواند در عملیات شرکت نکند همه بچه ها باتفاق اعلام آمادگی کردند و زود تجهیزات را آماده کردیم این بار شهید چمران هم همراه ما آمد و سوار ماشین شدیم و به سوی تپه ها حرکت کردیم. فاصله ما تا آنجا حدوداً 10 کیلومتر بود ساعت تقریباً 5 بعدازظهر بود که از ماشین پیاده شدیم شهید چمران گفت: گزارش رسیده که عراقی ها در حال عقب نشینی از تپه های شحیطیه هستند، ولی باید آمادگی خود را حفظ کنید . قرار بود بعد از این که تپه ها را گرفتیم آنجا را تحویل ارتش بدهیم، زمانی که به سمت تپه ها می رفتیم شهید چمران در جلو حرکت می کرد و شهید علیرضا پشت سر او بود. شهید چمران تأکید داشت که هر جا که او پا می گذارد، ما نیز دقیقا همان جا پا بگذاریم؛ زیرا آنجا رامین گذاری کرده بودند. همین که به تپه ها رسیدیم، عراقی ها را دیدیم که در حال عقب نشینی به طرف بستان بودند ما نیز آن جا را تصرف کردیم. بعد از عملیات بچه های هوا نیروز به کمک ما آمدند و شب را آن جا ماندیم و فردا بعداز ظهر با شهدای خود به عقب بازگشتیم و پس از آن برای مرخصی به بوشهر رفتیم. در آن زمان که بنی صدر رئیس جمهور و فرمانده کل قوا بود در عملیات تپه های الله اکبر به بچه های جنگ های نا منظم، خیانت کرد؛ زیرا قرار بود که ارتش ما را پشتیبانی کند، ولی هرچه ما توسط بی سیم می گفتیم که ما منطقه را گرفته ایم باورشان نمی شد و به همین بهانه ما را پشتیبانی نکردند و ما مجبور شدیم که به عقب برگردیم. بعد از مرخصی اول که به جبهه برگشتم، خیلی احساس دلتنگی می کردم یکی از دوستانم به نام شهید سید احمد غفوری بود او از من بزرگتر بود و خیلی او را دوست داشتم، با این که خانواده اش وضع مالی خوبی داشتند، خودش خیلی خاکی و با مرام بود. سیداحمد غمخوار من بود با هم درد دل می کردیم، روزی به من گفت: می دانی من چه طوری به جبهه می آیم ؟ گفتم: نه ، گفت: من وقتی از خانه بیرون می آمدم، به خانواده می گفتم که به جهاد سازندگی می روم و در نامه هایی که می نویسم، نیز می گویم؛ که در آنجا هستم. چون اگر بدانند، اجازه نمی دهند وقتی که به مرخصی می روم، خانواده ام خیلی گرم با من برخورد می کنند و خیلی به من محبت می کنند. این چند روزی که به مرخصی می رفتیم با بچه های دیگر به خانه شهید علیرضا ماهینی یا اسماعیل ماهینی، حاج رضا محمدی یا علی بختیاری می رفتیم و به بچه های مسجد قرآن و توحید سر می زدیم. من خودم مسئول پایگاه مقاومت امام حسین (ع) بودم آن جا را از جعفر پورکبگانی تحویل گرفته بودم مدتی نیز مسئول گروه مقاومت (امام محمد تقی (ع) بودم. چند روز مرخصی را به همین صورت می گذراندیم و دوباره با مینی بوس به جبهه برمی گشتیم که ستاد جنگ های نامنظم قبل از برگشت ما محور بعدی را برای ما مشخص کرده بودند. وقتی از جبهه به مرخصی می آمدیم در همان روز های اول، برای رفتن به جبهه دلمان بی قراری می کرد با توجه به اینکه همه بچه ها باهم به مرخصی می آمدیم در آن زمان به این حالمان اصلاً فکر نکرده بودم، خداوند جذبه ای در خط مقدم ایجاد کرده بود که هرکه به جهاد می آمد اکثرا به این حالت مبتلا می شدند. ما با دو شهید به شهر می آمدیم، ولی با تعداد بیشتری به جبهه بر می گشتیم این هم خودش معجزه ای بود که کسی از شهید شدن نمی ترسید و تازه خون شهید به جامعه نشاط و نترسی تزریق می کرد. اوایل تیرماه سال 1360 بعد از چند روز مرخصی به جبهه برگشتیم، این بار ستاد جنگ های نامنظم برای بچه های گروه بوشهر شهید علیرضا خط منطقه پایین تپه های شحیطیه در نظرگرفته بودند. چند روزی در آنجا مستقر شده بودیم یک تراکتور کوچکی در خط مقدم بود به من تحویل دادند من هم با آن وسایل تدارکاتی برای بچه ها از بنه تدارکاتی تحویل می گرفتم و به خط می رساندم. قرار شد عملیاتی روی هلاویه انجام گیرد. علی رضا تعداد 18 نفر را برای عملیات از ما جدا کرد. از جمله شهید کمان، شهید میر سنجری، شهید احمد جلالی، حاج نجف شاکردرگاه، حاج فرامرزحیدری و رحیم ماهینی بودند. در تاریخ 1360/3/31 بود که خبر شهادت دکتر چمران به ما رسید و ما از این بابت خیلی ناراحت شدیم. در همین حین نیز خبر زخمی شدن علیرضا به ما رسید، مدتی در آنجا بودیم که به علت شهادت مقدم ، مسئول خط طراح کرخه نور، ما را به آن منطقه بردند. این منطقه حدوداً سمت راست سوسنگرد قرار داشت. وقتی به آنجا رسیدیم بچه هاپی ارتش در حال پدافند از آنجا بودند زمین آن منطقه کفی و صاف بود بچه های جهاد سازندگی در حال احداث خاکریز بودند. ما هم شروع به ایجاد سنگر کردیم چند روزی به ماه مبارک رمضان بیشتر باقی نمانده بود، شب تا به صبح نگهبانی می دادیم و روز ها استراحت می کردیم، بچه های اطلاعات نیزروی خاکریز با دوربین منطقه را زیر نظر داشتند. صبح که می شد، چون عراقی ها دید داشتند، آتش توپخانه و خمپاره را به طرف ما مرتب شلیک می کردند به همین دلیل سعی می کردیم از خاکریز ها بالا نرویم؛ زیرا فاصله ما با آن ها کمتر از یک کیلومتر بود. ماه رمضان فرا رسید شهید حسین مقاتلی، سید محمد جعفری و من و دو نفر دیگر که در یک سنگر بودیم، تصمیم گرفتیم که قصد 10 روز کرده و روزه بگیریم به ما می گفتند: نباید روزه بگیرید، چون هر لحظه امکان دارد به شناسایی بروید و روزه شما باطل می شود ؛ ولی ما توکل به خدا کردیم تصمیم گرفتیم که روزه بگیریم وقتی به ما ناهار می دادند آن را برای افطار و شام خود را برای سحر می گذاشتیم. شهید غلامحسین موجی که خیلی شوخ طبع بود سنگر اجتماعی ما با آن ها و شهید علیرضا و اسماعیل ماهینی نزدیک هم بود. غلامحسین هر موقع نگهبان می شد و خمپاره ای نزدیکی های سنگر آن ها به زمین می خورد شروع می کرد به فریاد زدن که سرم ترکش خورد و به پایین می آمد و، چون شب بود و کسی او را به خوبی نمی دید همه با ناراحتی دور او جمع می شدند، ولی او بعد از چند دقیقه بلند می شد و می گفت: شوخی کردم تا این که شب ششم یا هفتم ماه مبارک رمضان بود که صدای فریاد غلام حسین بلند شد که می گفت: مجروح شده ام گفتیم: او شوخی می کند و این چندمین باری است که چنین چیز می گوید ؛ ولی بعد از نیم ساعت دیدیم که آمبولانس آمد و او را به بهداری برد. شهید علیرضا و اسماعیل ماهینی و من و اسماعیل کمان و سید محمد جعفری و محمود باشی و علی بختیاری آنجا بودیم که او را به بیمارستان منتقل کردند. عصر روز دهم ماه رمضان بود شهید علیرضا گفت: من می خواهم به اهواز بروم شما نمی آیید ، چون 10 روز، روزه ی ما تمام شده بود به همراه او رفتیم و گفتیم: سری هم به غلام حسین بزنیم به بیمارستان هتل نادری رسیدیم، ما رو به روی درب بیمارستان ایستادیم و شهید علی رضا به همراه اسماعیل ماهینی به داخل رفتند، وقتی که برگشتند، خیلی ناراحت بودند گفتند: غلامحسین خیلی حالش بد است و نمی گذارند کسی به ملاقاتش برود به مدرسه شهید جلالی رفتیم و شب را همان جا ماندیم. روز بعد نزدیکی های غروب بود که زنگ زدند و گفتند: غلامحسین شهید شده است ، شهید علیرضا از من پرسید: آیا می توانی رانندگی کنی ؟ من با این که گواهینامه نداشتم؛ ولی می توانستم رانندگی کنم گفتم: بله می توانم کمک راننده باشم . به بیمارستان رفتیم و یک وانت بار به ما دادند و گفتند: شهید غلامحسین را پشت آن بگذارند و یخ و پتو دورش بپیچید و تا صبح او را به بوشهر برسانید ، ساعت 9 شب بود که حرکت کردیم نزدیکی های دیلم که رسیدیم راننده خیلی خسته شده بود من به او پیشنهاد کردم تا کمکش کنم تا ساعت 8 صبح رانندگی کردم، شهید را به بیمارستان فاطمه زهرا (س) بوشهر تحویل دادیم و خانواده اش نیز به بیمارستان آمده بودند، غلامحسین را تشییع کردند من و راننده به خانه خودمان رفتیم و 2-3 ساعتی استراحت کردیم و دوباره به اهواز برگشتیم. یک روز با شهید اسماعیل کمان و شهید ناصرمیرسنجری و یکی دو تا از بچه ها در حال درست کردن سرویس بهداشتی بودیم در همین حال شهید چمران آمد و در نزدیکی ما ایستاد و پرسید چه کار می کنید ؟ به او گفتیم: در حال سنگر ساختن هستیم لبخندی زد و رفت. ادامه دارد... انتهای پیام / ...
شهید چمران الگوی مبارزه و مقاومت در عرصه جهاد بود
(1349) که لبنان و به تعبیر او سرزمین أباذر غفاری را برگزید، می دانست و معتقد بود فقر و بی چیزی بزرگ ترین ثروتی بود که خداوند به او ارزانی داشته و به دعوت امام موسی صدر در کنار مستضعفان در سخترین و دشوارترین شرایط پس از طی آموزش های چند ساله در مصر، به مدت 8 سال در لبنان زیست. وی اظهار داشت: شهید چمران می گفت من از جبل عامل، سرزمین مقدس شیعیان آمده ام و نماینده محرومان و مستضعفین جنوب ...
مصطفی... مصطفی بود
و محاربین در آغاز انقلاب و دوره درخشان دفاع مقدس بستر هایی برای ظهور و بروز این در های گرانمایه بودند. از آیت الله سعیدی و غفاری و نواب صفوی گرفته تا شهید مطهری و بهشتی و رجایی و تا شهید همت و باقری و بروجردی و صیاد و کاظمی و حاج قاسم همه و همه نمونه ای از خروار خروار مجاهدت و ایثار و بذل جان در راه هدف و آرمان و معبود هستند و البته در این میانه برخی روح های سبک بار بودند که عجیب دل ها را مجذوب و ...
شهید چمران الگوی مناسب و تأثیرگذار برای عرضه به نسل جوان
جهان در قرن بیستم نقش آفرین باشد. یکی از ویژگی های بارز چمران ولایت پذیری است به طوری که هنگامی که احساس می کند اشاره ولایت به سمتی است که بایستی در جنگ چریکی در لبنان حاضر باشد می رود و در کنار امام موسی صدر پایه گذار مقاومت اسلامی می شود و سپس بعد از 21 سال به ایران باز می گردد و در جنگ تحمیلی حضور پیدا می کند. دکتر چمران به عنوان یک عالم مؤمن و متعهد و یک مبارز توانمند الگوی مناسب و ...
خاطرات رزمندگان جنگ های نامنظم استان بوشهر(3)
شاکردرگاه را بالای سر خودم دیدم از او پرسیدم: چه اتفاقی افتاده آیا کسی شهید شده است ؟ گفت: اسماعیل ماهینی مجروح شده فردای آن روز ما را از هتل نادری مرخص کردند. نجف شاکردرگاه مرا به مدرسه شهید جلالی برد بچه ها که از عملیات برگشته بودند به دیدن من آمدند در بین آن ها مهران توکلی هم بود با دیدن من خیلی خوشحال شد و فردای آن روز به بوشهر آمدیم و بعد از یک مرخصی کوتاه، دوباره به جبهه برگشتم. سه، چهار ماه بعداز شهادت دکتر چمران، ستاد جنگ های نامنظم در سپاه ادغام شد و به همه ما تسویه حساب دادند و گفتند: دیگر باید از طریق بسیج اعزام شوید . انتهای پیام/ ...