سایر خبرها
خواهر ریحانه عامری: ریحانه تباه شد چون از پدرم آتو داشت
محل کارش می رفت. ریحانه ساعت 8 صبح به محل کارش می رفت و تا ساعت یک و ربع ظهر سرکار بود بعد به خانه می آمد و دوباره ساعت چهارو نیم به محل کارش باز می گشت و تا ساعت 10 شب در آنجا مشغول بود. ریحانه عامری برای خانه کمک خرج بود؟ پدرمان هیچ پولی به ریحانه نمی داد و خواهرم برای خرجی خودش به سر کار می رفت. گفته شده مادرتان باعث شده تا پدرتان را تحریک به قتل ریحانه کند؟ ...
پدرم را به خاطر صدای موسیقی کشتم
کرده بود. پدرم از او خواست صدا را کم کند و همین مسأله باعث بحث و جدل میان آنها شد و برادرم بلافاصله به آشپزخانه رفت و با چاقو به سمت پدرم حمله کرد. پدرم با دیدن این صحنه قصد داشت از خانه فرار کند که در مسیر پله ها برادرم از پشت چند ضربه چاقو به او زد. پس از آن پسر جوان بازداشت شد و در همان ابتدا به قتل اعتراف کرد و گفت: علت این درگیری صدای موسیقی نبوده بلکه به خاطر جنایتی بوده که پدرم سال ها پیش ...
تبریک متفاوت روز دختر این بار به سبک دختران کار
.... از پدرش پرسیدم، به رهگذران خیابان خیره شد و گفت: 10 ساله بودم که پدرم هم به دلیل اعتیاد و حمل مواد مخدر دستگیر شد و هنوز در زندان است. پدرم مرد خوبی است اما پس از جدایی از مادرم به همه نوع موادی روی آورد با این وجود دلم برایش تنگ شده است. بدون هیچ پرسشی خودش ادامه داد: بعد از دستگیری پدرم، با نامادری زندگی می کردم اما سختی های زیادی کشیدم و بارها با چوب کتک خوردم. تا ...
دخترانی که آرزو به دل می مانند
، از همان اول کار با اخم به استقبالمان می آید و دوست ندارد از کار کردنش صحبت کند، می گوید: صبح ها که از خواب بیدار می شوم، مسواک می زنم، صورتم را می شورم، غذا می خورم و در کارهای خانه به مادرم کمک می کنم. حرف هایش تمام نشده که خواهرانش با صدای بلند می خندند و می گویند: او دروغ گو است و به حرف هایش گوش نکنید، ما اصلاً مسواک نداریم و باهم در کوره زندگی و کار می کنیم، خدیجه هم خشت می چیند ...
اربعین کلیمی چیست؟ / توضیحی درباره چله گیری
به گزارش خبرگزاری حوزه ، اربعین کلیمی از اول ذیقعده تا دهم ذیحجّه است. زمانی که حضرت موسی کلیم به کوه طور رفت و چهل روز مهمان خداوند بود و در این ایام به مناجات پرداخت. از دیرباز این زمان نزد اهل معرفت یکی از زمانهایی است که جایگاه ویژه ای در ایام سال داشته است. چله گیری به معنای انزوای از خلق و دوری از جامعه نیست آنگونه که برخی از جهله صوفیه پندار می کنند؛ بلکه منظور آن است که انسان ...
امیدی به سینمای سال 99 ندارم/نقش منفی سریال جشن سربرون را ایفا می کنم
محل ها و لوکیشن های زیادی در رفت و آمد هستیم و هر لحظه با خطر ابتلا به کرونا روبرو می شویم، به همین دلیل تمامی تلاش ما این است که همواره و در هر مکان نکات بهداشتی را رعایت کنیم. بیشتر بخوانید: برای مشاهده آخرین گفت وگوی فلاح درباره بازیگری سینما اینجا کلیک کنید وی در همین راستا ادامه داد: به عنوان مثال سر یکی از همین سریالها در یک مرکز توانبخشی و بیمارستان ضبط داشتیم و هر ...
نظام اسلامی بالاترین ظرفیتِ عدالت خواهی است
داشتند و می گفتند نهضت بی فرجام است و ما زورمان نمی رسد . ما از سال 41، 42 تا الان فراز و فرودهایی داشتیم، ولی شما باید برآیند را نگاه بکنید . آخرین نمونه هم شهادت حاج قاسم سلیمانی بود. چرا ملت آن گونه به صحنه می آید؟ برای اینکه عزت و ایستادگی و پرچم هویت اسلامی خودش را به رخ بکشد. در یک جمع بندی حرکت همواره رو به جلو بوده، اما در مقاطعی ممکن است بعضی از خائنین تلاش کرده باشند که در حرکت ملت خللی ...
درخواست خواهر ریحانه عامری از دادگاه: پدرم باید اعدام شود
کارش می رفت. ریحانه ساعت 8 صبح به محل کارش می رفت و تا ساعت یک و ربع ظهر سرکار بود بعد به خانه می آمد و دوباره ساعت چهارو نیم به محل کارش باز می گشت و تا ساعت 10 شب در آنجا مشغول بود. ریحانه عامری برای خانه کمک خرج بود؟ پدرمان هیچ پولی به ریحانه نمی داد و خواهرم برای خرجی خودش به سر کار می رفت. گفته شده مادرتان باعث شده تا پدرتان را تحریک به قتل ریحانه کند؟ ...
مرگ خانم معلم بخاطر استفاده زیاد از الکل برای ضدعفونی موبایل
زده خانواده اش درحال سوختن بود. پدر اما به هر زحمتی بود، آتش را خاموش کرد و بلافاصله با اورژانس تماس گرفت و بعد از چند دقیقه آرزو با پای خودش سوار آمبولانس شد. با اینکه فقط سر و صورتش سوخته بود، اما بیم آن می رفت که اندام های داخلی هم از حرارت آتش بی نصیب نمانده باشند. کامبیز برادر آرزو به شهروند می گوید، وقتی خواهرش به بیمارستان رسید، هوشیار بود و با او چند کلامی هم حرف زد ...
پرویز آقای گل
حالا بگذارید بگویند پرویز پرستویی شورِ نمایشِ حساسیت های اجتماعی اش را در اینستاگرام درآورده، بگذارید بگویند در شأن او نیست با هر کسی دهن به دهن شود و کاش قدر خودش را بیشتر بداند و به هر بحثی ورود نکند، بگذارید بگویند کاش فلان فیلم را بازی نمی کرد، کاش فلان نمی کرد و بهمان نمی کرد. زندگی پر است از این ای کاش های کش دار. پر است از دریغ های ممتد. امروز اینجا دوست نداریم از اینها بگوییم ...
فراز و نشیب زندگی یک مبلغ دینی
باز کردم و وارد کلاس شدم، بعد از مدتی ارتباط خوبی با افراد کلاس برقرار کردم به طوری که آخر کلاس همه می گفتند عشق من رامندی ، همان سال هم با کمک یکدیگر مجله جوان را نوشتیم و اول شدند. ارتباط شما با بچه ها چطور بود؟ فضای روحی خوبی ایجادشده بود به طوری که برخی از آن ها می گفتند که خانم رامندی من دوست پسر دارم اما با توجه به حرف های شما می خواهم که کنار بگذارم، سال بعد در موسسه ...
فواید یک کارمند برای خویشاوندان
نمی چکه و تا به یه جایی رسیده هوا برش داشته . بعد از آن هم در میهمانی های خانوادگی جمله کنایه آمیز خدا نکنه کار آدم گیر این تازه به دوران رسیده ها بیفته را زیاد خواهید شنید. حتی خود من مدت ها پیش از زبانم در رفته بود و به یکی از بستگان گفته بودم که در یک استارت آپ کار می کنم. دو سه روز بعد یک شماره ناشناس با من تماس گرفت. خودش را دختردایی پدرم معرفی کرد و تأکید داشت که من وقتی بچه بودم فقط ...
خدا جان دلخورم از تو عدالت خدا را به کودک می آموزد
هفدهمین دوره جایزه کتب فصل، برگزیده دهمین جشنواره کتابهای آموزشی رشد و برگزیده نخستین جشنواره کتاب سال رضوی شده است. به بهانه خداجان دلخورم از تو ، اثر جدید حجت الاسلام حیدری ابهری گفتگویی با وی ترتیب دادیم که بدین شرح است: کتاب خداجان دلخورم از تو برای چه گروه سنی نوشته شده و کدام انتشارات آنرا منتشر کرده است؟ این کتاب برای مقطع دوم تا ششم دبستان نوشته شده و از سوی نشر کتابک ...
خواهر ریحانه عامری: پدرم باید تیکه تیکه شود
ظهر بود که مادرم به خانه بازگشت و به پدرم زنگ زد که برای ناهار غذا بخرد که پدرم به خانه آمد. پدرم به خانه آمد و همگی با هم ناهار خوردیم، پدرم چایی هم خورد بعد به اتاقش رفت و خوابید و من هم در سالن خواب بودم که ناگهان با جیغ و فریادهای مادرم از خواب بیدار شدم. پدرم همیشه در پارکینگ را قفل می کرد و هیچ کس نمی توانست از آنجا وارد یا خارج شود اما آن روز پدرم فراموش کرده بود در را قفل کند و مادرم وقتی ...
گفتگوی اختصاصی با خواهر ریحانه عامری / پدرم باید تیکه تیکه شود + فیلم وصوت
به خانه آمد و همگی با هم ناهار خوردیم، پدرم چایی هم خورد بعد به اتاقش رفت و خوابید و من هم در سالن خواب بودم که ناگهان با جیغ و فریاد های مادرم از خواب بیدار شدم. پدرم همیشه در پارکینگ را قفل می کرد و هیچ کس نمی توانست از آنجا وارد یا خارج شود، اما آن روز پدرم فراموش کرده بود در را قفل کند و مادرم وقتی به پارکینگ می رود با پتوی خونی و رد خونی که روی زمین و در زیر صندوق عقب خودرو بود روبرو می شود ...
از کوچ شیرازی ها به کنیا تا هجرت کنیایی ها به قم؛ شیخ علی مویگا روایت می کند
، بر اساس دستورات اسلام، ارتباطش را با خانواده حفظ کرد و تمام تلاشش را برای ابراز محبت به پدر و مادر و حفظ احترام آن ها به کار بست. بالاخره هم صبوری و رفتار محترمانه او کار خودش را کرد و باعث شد دل پدربزرگ نرم شود. پدرم دوباره به جمع خانواده برگشت و بعد از چند سال، آنقدر مهرش به دل پدربزرگ افتاد که می گفت پدرم بهترین فرزند اوست. پدربزرگم بعد از سال ها، درباره مسلمان شدن پدرم می گفت: خدا او را صدا ...
چشم روشنی برای تازه عروسان رسید
...! آن شب با آمپول مُسکن آرام گرفت. ولی توی همان هفته سه بار این درد سراغش آمد. * همان اول زندگی فهمیدم به اندازه فامیل هایم او دوست و آشنا دارد. با اینکه آن زمان بیست و چهار پنج سال بیش تر نداشت، هر شب مهمان داشتیم. برایمان کادوی عروسی می آوردند. یک شب که مادرم آنجا بود، گفت که زشته مهمان ها شام نخورده بروند، نگهشان دارید. مادر رفت سراغ مرغ پختن، من هم با اعتماد به نفس رفتم سراغ برنج ...
مردم باید احساس کنند که اجرای عدالت صورت می گیرد/ هیچ کس نباید به خودش اجازه قانون گریزی بدهد
گروه سیاسی-رجانیوز: آیت الله رییسی در حاشیه مراسم تجدید میثاق رییس قوه قضاییه و مسئولان عالی قضایی با آرمان های امام خمینی (ره) که در اولین روز هفته قوه قضاییه صورت گرفت، در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه قوه قضاییه در این چهل سال تا چه اندازه توانسته است، ملجا و پناهگاه مردم باشد، با گرامیداشت یاد و خاطره امام راحل (ره) و آیت الله شهید دکتر بهشتی و شهدای هفتم تیرماه، گفت: در این چهل ساله بعد از ...
اسماعیل شنگله: کم کاری از پُرکاری بی اثر بهتر است/ نمی دانم چرا تلویزیون این روال را پیش گرفته است
نمایش دیده اند جایی که با علی نصیریان، جمشید مشایخی، محمدعلی کشاورز، عزت الله انتظامی، رضا کرم رضایی، جمیله شیخی، مهین شهابی و خیلی های دیگر، تئاترهای ماندگاری را به یادگار گذاشت. از اولین حضورش که به تئاتر "سه یار دبستانی" سال 1332 و نقش کودکی خیام برمی گردد تا "پدر" با جمیله شیخی و علی نصیریان، "وراجی" با جمشید مشایخی، "پایان آهنگ" با جمشید مشایخی، علی نصیریان و محمدعلی کشاورز؛ هنوز هم ...
ناگفته های زندگی عزت الله انتظامی از زبان پسرش
رابطه اش در کودکی با زنده یاد عزت الله انتظامی نیز گفت: هنرمندا خیلی تنها هستند زیرا از خانواده شان به خاطر کارشان دور می شوند. اما یادم می آید که پدر من ما را به سینما هم می برد (با خنده) خودش جلوتر می رفت و ما پشت سرش می دویدیم. انتظامی درباره حضور پدرش در کنسرت هایش نیز خاطرنشان کرد: کنسرت های ما همیشه ساعت 20 برگزار می شد و پدرم از ساعت 5 بعداظهر به تالارها می آمد. اولین اجرای روی ...
روایت مجید، فرزند عزت الله انتظامی از پدرش
غزاله حسین پور - شنیدن عنوان آقای بازیگر تنها نام یک نفر را در ذهن متبادر می کند؛ عزت ا... انتظامی. این بازیگر و کارگردان سینما، تئاتر و تلویزیون که به عنوان یکی از پنج تن سینمای ایران شناخته می شود، روز 31 خرداد 1303 در محله سنگلج تهران متولد شد و در آثار بسیاری از قبل تا پس از انقلاب ایفای نقش کرد. انتظامی در طول زندگی هنری خود به جوایز بسیاری نیز از جشنواره های گوناگون دست یافت و در سال 1382 ...
درباره عزت الله انتظامی
. این بار نوبت فیلم و بازی در نقش عباس آقا بود. او پس از اجاره نشین ها در فیلم های و حضور داشت. اما در 1368 خورشیدی بود که عزت الله انتظامی در فیلم بازی کرد. او در این فیلم که ساخته داریوش مهرجویی بود و یکی از معروف ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران است، با خسرو شکیبایی و بیتا فرهی همبازی بود. او 2 سال بعد و پس از بازی در فیلم باز هم سراغ همکاری با داریوش مهرجویی رفت و ...
گالین اصفهان در شفیلد
احسان امینی/ خبرنگار با اعلام فیلم های بخش رسمی جشنواره فیلم شفیلد انگلستان در سال 2020، مستند کوتاه گالین به نویسندگی و کارگردانی عزت الله پروازه در بخش مستند این جشنواره به نمایش درخواهد آمد. جشنواره شفیلد به عنوان معتبرترین رویداد مستند در بریتانیا از جشنواره های ورودی آکادمی اسکار به حساب می آید و فیلم های اول هر بخش برای حضور در بزرگ ترین رویداد سینمایی آکادمی علوم و فنون سینمایی ...
شباهت های شهید چمران و حاج قاسم سلیمانی
انشاالله آن ها را می بینیم. اگر در روز ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) زنده باشیم آن ها را می بینیم. این شخصیت ها چه افتخاری برای ما هستند. به نظر من امروز امریکا تقاص خون شهید قاسم سلیمانی را پس می دهد. نه تنها امریکا بلکه همه دنیا بهم ریخته است. قبل از شهادت حاج قاسم واقعاً ایران بهم ریخته بود و شهادت حاج قاسم باعث شد که انقلاب مجدداً احیا شود. پدرم (شهید نواب) می گفت ما در راه خدا کشته می ...
تک تیرانداز برتر جهان
داده بود؛ زیرا در جنگ معمولا هر تپه ای را یک گردان تصرف می کرد. اصغر زرین پسر شهید زرین در مورد نحوه شهادت پدرش گفته است که شهادت پدرم را شهید خرازی این گونه روایت کرد: در عملیات خیبر هم همانند دیگر عملیات ها زرین با شهامت دشمن را هدف قرار می داد. این کار او دشمن را نگران و دچار دستپاچگی کرده بود. بعد از عملیات مرحله دوم خیبر خبر دادند که زرین همانطور که اسلحه اش به سمت دشمن نشانه می رفت به ...
البرز فدای زاگرس شد / چو ایران نباشد تن من مباد!
ثانیه بیشتر طول نمی کشد، اما فقط خودش و خدای خودش می داند لحظات وقوع این حادثه چه رنجی را تحمل کرده است. در حصار آتش گیر افتاد. راه فراری نبود. سوخت و سوختنش را به چشم خود دید. من داخل یک دیواره گیر کرده بودم. بعد آتش از پایین زبانه کشید و آمد سمت ما. هیچ راه فراری نداشتیم و داخل همان دیواره ماندیم و سوختیم. البرز، کوهنورد اهل استان کهگیلویه و بویراحمد چند روز در بیمارستان شهید بهشتی ...
نگاهی به زندگی نامه شهید مهدی داودی
1343 در شهرستان سراب به دنیا آمد. سال 1349 وارد دبستان شد و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مشهدی فعلی به پایان رساند. دوره متوسطه را در دبیرستان امام خمینی(ره) سراب آغاز کرد. انقلاب که شروع شد، با وجود سن کم در تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی شرکت می کرد. برای اولین بار، تابستان 1359 در اردویی از طرف بسیج به تهران رفت و در برنامه هایش شرکت کرد. پس از اتمام کلاس سوم متوسطه در خردادماه 1360 یک ...
جهادگری که با شهادتش ورق در پشت کوه برگشت
دوستانش به زیارت شهدا می رفتند .یک روز به خانه برگشت و یک پلاک با خودش آورده بود .رویش عبارت (یا فاطمه الزهرا) به زیبایی حک شده بود .در روزهایی که اثری از پیکرش نبود به همین پلاک چنگ می زدم .دهه فاطمیه بود و از اهل بیت(ع) خواستم تا فرزندم را به من برگردانند .محلی ها می گفتند امکان ندارد پیکر پسرتان بعد از این همه روز سالم مانده باشد و حتما خوراک ماهی ها شده است .اما توسل های ما به حضرت فاطمه زهرا بود ...