محاکمه پسر دانشجو به اتهام تعرض
سایر خبرها
قتل برادر معتاد در تهران پارس
حقوقم را به زور از من بگیرد که با هم درگیر شدیم .من همان موقع با پدرم تماس گرفتم و پدرم گفت تا دقایقی دیگر خودش را به خانه می رساند . از رفتار های بردارم خسته شده بودیم این متهم ادامه داد : اما قبل از رسیدن پدرم پیمان با چوب به من حمله کرد و مرا به شدت کتک زد. من هم برای دفاع از خودم یک ضربه چاقو به او زدم اما واقعاً قصد کشتنش او را نداشتم . این متهم در حالی که سرش ...
داماد پس از شلیک به عروس تهرانی خودش را هم کشت +عکس 16+
کشته شد با روشن شدن زوایای پنهان این پرونده و تایید قتل سپیده به دست همسرش اولیای دم دیروز در شعبه 12 دادگاه کیفری یک استان تهران حاضر شدند و خواستند تا دیه دخترشان ازصندوق بیت المال با آنها پرداخت شود. اما قضات دادگاه اعلام کردند ابتدا باید اموال جواد بررسی شود تا در صورتی که اموالی داشته باشد دیه از آن پرداخت شود . به این ترتیب قضات دستور دادند تا اموال پسرجوان بررسی شود. بعد از ...
بلای سرخ زاگرس
نخستین باری نبود که محمدجواد و بهرام به سوی آتش دویده بودند، بهرام می گوید که سال های قبل نیز با دیدن هر دودی، محمدجواد با دست خالی یا با دمنده، می دوید به سوی آتش: نه فکر جانش بود، نه مالش، آن روز حتی فکری برای گوسفندانش هم نکرد، خانه که آتش بگیرد چه باک از سوختن و جان دادن مال... آن روز اولین نشانه های دود از ساعت 9 صبح در آسمان آشکار شده بود، بهرام بارها با منابع طبیعی تماس گرفته بود، یا پاسخی ...
احیاگر غدیر 6| چرا علامه امینی قبول نکرد در حرم امام رضا(ع) منبر برود؟
...، از مریدان مرجعیت و حامیان دانشمندان اسلامی مانند علامه امینی بود که بعد از مرگش نیز، تمام سرمایه خود را در اختیار آیت الله خویی قرار داد که بعضی از کمک های فرهنگی و بشردوستانه این مرجع تقلید، مثل کتابخانه، مدرسه، مسجد، حسینیه، خوابگاه، درمانگاه، بیمارستان، مؤسسه خیریه و دارالایتام که در ایران و سایر کشورها ساخته شد با سرمایه او صورت گرفت. این پیرغلام اهل بیت (ع) می افزاید: مرحوم ...
روایت عاشقانه های مادر شهید هادی چوپان و فراق دوساله دیدارشان در گلزار شهدا
یعنی رنگ قرمز خون و شهادت. دخترم آن روز به من گفت: مادر! تو از بس هادی را دوست داری، این طور فکر می کنی. اما چند ماه نگذشت که حدسم برای شهادت هادی، درست درآمد. روایت شب شهادت و مادری که 40 سال از داغ جوانش گذشته است، اما اشک دیده اش هنوز برای آن شب جاری است، از این قرار است: آن شب تا صبح خوابم نبرد. به دلم برات شده بود که اتفاقی افتاده است. چندبار تا داخل حیاط رفتم و برگشتم، اما فایده ...
تنگنای چاردیواری
.... کنکور او را به تهران آورده بود، دانشگاه سراسری به او خوابگاه داد، اما چند ترم بعد از ماندن در خوابگاه تصمیم گرفت که در خانه ای جدا ساکن شود. خانه ای که الان دارم شاید به اندازه اتاق خانه پدری ام در شهرستان باشد، اما چون تجربه زندگی در خوابگاه دانشجویی را دارم، ماندن در این خانه برایم آنقدرها سخت نیست، اما مادر و خواهرم که گاهی به تهران می آیند، می پرسند اینجا می توانی نفس بکشی؟ کوچک نیست ...
فلاح: ارزش فجرسپاسی 6 میلیون تومان نبود؟
می خواهم که در همان خانه هایشان به خاطر این حرکت صدا و سیما یک دست برای آنها بزنند و برایشان هورا بکشند. آنها باید پاسخ بدهند. فجر تیم اول استان فارس است و نامش مزین به یک شهید است. من از مدیرکل صدا و سیمای فارس می خواهم که جواب من را بدهد. من مشکلی ندارم و حرفم را پوست کنده می زنم. ما با چنین شرایطی به زور تیمداری می کنیم. * آقای استاندار! نامه در استانداری فقط دست به دست می شود ...
دردسرهای مستانه (2): عطر فرانسوی منصور، درست بعد از کنکور
خودش دراز کشیده بود و به دو راهی که در آن قرار گرفته بود فکر می کرد. یک طرف درس و دانشگاهی که همیشه به آن فکر کرده بود و از عمق وجودش دوست داشت و طرف دیگر، ازدواج و خانه داری و ... . تا غروب آفتاب مستانه حتی برای ناهار خوردن هم از اتاقش خارج نشد و سینی غذایی که مادر برایش برده بود، همان طور دست نخورده وسط قالی اتاقش باقی مانده بود. دم غروب مادر که می دید کسی باغچه را آب نداده ...
یک پرده از زندگی لاکچری در اصفهان
ویزیت می کند. اگرچه در بیان دارایی خود بسیار محتاط صحبت می کند، می گوید: دو خودروی بی اِم و شاسی بلند و لکسوس دارم و همسرم کیا اپتیما دارد، اما معمولاً برای رفتن به محل کار یا پیاده روی می کنم یا از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده می کنم. چند خانه مسکونی در اصفهان و یکی از شهرستان های اطراف اصفهان و دو ویلا در چادگان و شمال کشور دارم. اکنون در چهارباغ بالای اصفهان ساکن هستم و در تهران نیز یک مجتمع ...
روایت هایی تاییدنشده از زندان تهران بزرگ
حسین هدایتی، چه اون جاعل و اون کیف قاپ، واسه همه مون، زندان، یه معنی داره ... زندانه. این تماس از زندان تهران می باشد . وقتی گوشی تلفنت با یک پیش شماره مجهول 12 رقمی زنگ می خورد و این جمله را از اپراتور گویا می شنوی، پیش آگهی تلفن یک زندانی است. او می داند تو آزادی. تو می دانی او آزاد نیست. بعد دوری بر حسب کیلومتر، فاصله مرکز شهر تا جاده چرمشهر؛ 32 کیلومتر دورتر از تهران است. بعد دوری ...
آزار شیطانی دختر دانشجو شهرستانی در خانه مجردی!
تجاوزگر به دانشجو دختر در خانه وقتی پسر جوان در جایگاه ویژه ایستاد اتهامش را نپذیرفت. وی گفت: سحر خودش با من تماس گرفت و از من کمک خواست .او می گفت برای رفتن به شهرستان بلیط پیدا نکرده است و می خواهد تا صبح در خیابان بماند.او با میل خودش به خانه ام آمد اما نمی دانم چرا صبح روز بعد چنین شکایتی را مطرح کرد. من هنرمندم وهرگز دختر جوان را آزار نداده ام. این پسر ادعای جدیدی را مطرح کرد و گفت: سحر قبلاً با یکی از دوستان من در رابطه بوده و بعد از به هم خوردن رابطه اش با دوست صمیمی ام با من تماس گرفته بود.ممکن است دوستم قبلا او را آزار داده باشد ...
سلفی با مقتول قبل از قتل در باغ گیلاس
به گزارش جهان نیوز ، روز دوشنبه نهم تیر پسر جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی پدر تاجرش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: پدرم کامران نام دارد و چند سالی است علاوه بر تجارت با صنف فروشندگان مواد شوینده کار می کند. امروز با یکی از همکارانش به نام پیمان قرار داشت به باغ گیلاسی در حوالی کن بروند و به همین خاطر با خودروی گرانقیمتش از خانه بیرون رفت و دیگر به خانه ...
وسوسه های سپیده و رویا کارخانه دار تهرانی را به دام کشاند / او زنش را طلاق داد !
. پیرزن بار سفر بست و به خانه بچه هایش در خارج رفت تا منتظر تماس شوهرش باشد و عزت الله با دختر 29 ساله ای که سپیده ادعا می کرد بخت سفیدی دارد و انرژی های مثبتی برای رفع بلاها و بیماری ها در او نهفته است، ازدواج کرد. رویا باید عقد دائم می شد و مهریه سنگین 1000 سکه ای می داشت. عزت الله همه شرایط را پذیرفت و آن دو سر سفره عقد نشستند و با هم ازدواج کردند. عزت الله و رویا به خانه ...
دردسرهای مستانه (1): دختر قدبلند بابا
طوری شد دیگه دانشگاه نرفت. حسن آقا دلش می خواست مستانه هم مثل خیلی از دخترهای هم سن و سال خودش در آن دوران، راهی خانه ی بخت شود و برایش نوه بیاورد! این شاید مهم ترین اختلاف نظری بود که بین مستانه و پدرش وجود داشت. البته مستانه که دختر مودبی بود و همیشه به پدرش احترام می گذاشت، خیلی جلوی پدرش اعتراض نمی کرد، اما یواشکی و در گوشی به مادرش می گفت: مامان! یه کاری کن بابا این فکر شوهر دادن منو ...
زوایای جدید از 3 قتل در یک خودرو
کدورت بیشتر شد.در این هنگام علی گوشی را از محمد گرفت و با من در نزدیکی منزلش قرار گذاشت تا حرف هایمان را رو در رو بزنیم. من هم بی درنگ به روستای خادم آباد (محل زندگی علی-ت) رفتم. به آن جا که رسیدم درگیری شروع شد و علی به همراه پسر و دیگر نزدیکانش با بیل و چوب به سوی من حمله کردند و مرا کتک زدند.من هم با برادرم حسن تماس گرفتم و ماجرا را برایش شرح دادم. او با اسلحه شکاری وینچستر به محل آمد و گلوله ...
زیر پوست یک جنایت
شهرستانی رسید که زیادی حرف های مژگان را درباره عشق و عاشقی جدی گرفته بود و فکر می کرد مژگان به او دل بسته است و این رابطه قرار است یک رابطه آینده دار و همراه با وفاداری باشد. به همین دلیل به مژگان ابراز علاقه کرد و مژگان هم شاید درحالی که به ساده دلی مرد جوان می خندید، پذیرفت. پسر جوان هر چند وقت یک بار راهی تهران می شد تا مژگان را ببیند و مژگان هم ناراضی نبود، چرا که او فقط به پول این مرد فکر می ...
سرباز حاج قاسم افتخار رییس آباد شد
می شد. آنطور که خودش گفته بود صبح ها تا ظهر مشغول کار می شدند و دو ساعتی استراحت کرده و دوباره از بعد از ظهر تا غروب کار را ادامه می دادند. در این بین فرصتی پیش می آمد با من تماس می گرفت و صحبت می کردیم. آخرین باری که به مأموریت اعزام شد اسفند سال 93 بود. دیدار حاج قاسم با خانواده شهید *از شلمچه تا آمرلی نوروز سال 94 من همراه خانواده ام رفتیم جنوب برای شرکت در ...
راز احمد برای نپوشیدن لباس سپاه در روستا
اقتصادی حادی مواجه بود ولی او حضور در جبهه را واجب تر از این مسائل می دانست. با وجود این برای اینکه کمکی هر چند اندک برای مادر و خواهرانش باشد ایامی را که به مرخصی می آمد بعد از دیدار خانواده بلافاصله به تهران می رفت به کار بنایی می پرداخت و دستمزدش را پس انداز کرده به مادرش می داد و دوباره به جبهه بر می گشت. در سال 1364 به پیشنهاد مادرش با دختر خاله اش فاطمه اسکندری عقد کرد. مادرش می ...
ادعای آزار شیطانی دختر دانشجو در خانه مجردی هنرمند تهرانی!
پیدا کرد و دانشگاه ها تعطیل شد، من برای انجام کارهایم چند روزی در تهران ماندم و نتوانستم به شهرستان پیش خانواده ام برگردم. مدتی هم بود با پسری جوان که اتفاقا طراح و هنرمند بود، آشنا شده بودم. بیشتر بخوانید: سرنوشت زنی که شوهرش را در بشکه قیر سوزاند او طراحی های خاصی داشت و بسیار زیبا کار می کرد و دانش و مهارتش در این زمینه من را جذب خودش کرده بود. بعد از ماجرای شیوع کرونا یک روز با او تماس گرفتم و ...
ساناز مطلقه با پسری 10 سال کوچکتر ازدواج کرد / رامین در باغ سلاخی شد
و خواهر کوچکش را ملاقات کند از سوی مأموران پلیس شهرستان بهارستان در غرب استان تهران دستگیر شد. پسر 17 ساله ساناز قاتل است سیامک که چاره ای جز اعتراف نداشت درباره انگیزه خود از این جنایت گفت: پدر و مادرم دو سال قبل از هم جدا شدند. مدتی بعد از اطرافیان و همسایه ها شنیدم که مادرم با مردی که 10 سال از خودش جوان تر است ارتباط پنهانی داشته و همین موضوع عامل جدایی او از پدرم بوده است. به ...
وسوسه های آزاده در خانه مجردی قتل را رقم زد
از این ماجرا آسیب شدیدی دید، چراکه برای جورکردن پول پیش تمام طلاهای مادرش را فروخته بود و حالا ارزش پولش از بین رفته بود. به همین دلیل درصدد انتقام از صاحب مغازه بود. دختر جوان ادامه داد: مهران از من خواست تا سر راه وی قرار بگیرم و آمار زندگی او را درآورم. به من وعده داد که پول خوبی برای این کار به من می دهد. من هم به بهانه پیداکردن کار، خودم را به مرد ناپدیدشده نزدیک کردم و آمار زندگی ...
کودک آزاری در خیابان را به 123 اطلاع دهید
محمود علیگو روز دوشنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا افزود: کودک آزاری ها در خیابان را به طور مثال می توان از ظاهر خونی و کبود کودک تشخیص داد و وظیفه انسانی همه افراد است که در صورت مشاهده چنین کودکانی، موارد را به 123 اطلاع دهند. وی از مردم خواست در صورت مشاهده کودکی در خیابان که ظاهری خونی و کبود شده دارد و معلوم است که مورد ضرب و شتم قرار گرفته، پس از تماس با سامانه 123، چند دقیقه ...
شکایت از پسر دانشجو به اتهام تعرض
محیط بان همدانی محکوم به اعدام این پرونده در دیوان عالی کشور در حال بررسی است. بیشتر بخوانید شکایت از پسر دانشجو به اتهام تعرض پسر جوان که متهم است دختر دانشجوی شهرستانی را پس از اغفال به خانه اش کشانده محاکمه شد. بیشتر بخوانید توصیه پلیسی: کلاهبرداری در ثبت نام کتاب های درسی با توجه به اینترنتی شدن ثبت نام کتب درسی شهروندان باید مراقب ...
تجاوز به دختران تهرانی در خانه مجردی پسر پلید
ساعتی بعد دخترک در حالیکه روزبه او را مورد آزار قرار داده بود و طلاها و موبایلش را به زور از او گرفته بود خانه مجردی روزبه را ترک کرد . فردا صبح وقتی به خودش آمد راهی دادسرا شد و از روزبه به اتهام آزار و سرقت شکایت کرد و آنجا بود که فهمید شخصی با این مشخصات وجود خارجی ندارد و متهم آن خانه مجردی را نیز برای دو روز اجاره کرده است. مینا تازه فهمید هیچ اطلاعات خاصی از مرد غریبه ندارد .مردی که ...
اینجا بدون من
. برایم جای تعجب داشت که این وقت صبح، دختری با ساکی در دست، این جا چه می کند؟ کنجکاو شدم و دنبالش رفتم. چهره اش برایم آشنا بود. متوجه من شد و روسری اش را جلو کشید. محکم تر ساکش را در دستش گرفت و تندتر از قبل قدم برمی داشت. شَکم تبدیل به یقین شد. می شناختمش، پشت سرش راه افتادم. فاصله ام را با او کمتر کردم و صدایش زدم. شروع به دویدن کرد. ناخودآگاه دنبالش دویدم و دستش را گرفتم. ترسیده بود ...
آزار جنسی بسیاری از کودکان کار البرز در کارگاه های زیرزمینی/کودکان اتباع خارجی متولی حمایتی ندارند/ ...
که به مددجویان از تعرضات جنسی خود می گفتند به طوری که این موضوع را نوعی حمایت کارفرماو یا سایر کارگران بزرگتر از خود می دانستند که در اغلب اوقات به دلایل گفته شده مانند ترس از بیکاری و .... ممانعتی هم از طرف کودکان به عمل نمی آید این فعال اجتماعی تاکید کرد: در استان البرز بسیاری از کودکانی که در فضای زیرزمینی و کارگاهی کسب درآمد می کنند، مورد تعرض جنسی همکاران خود قرار می گیرند که اغلب ...
ماجرای خواستگار حقه باز!
باور ندارند و ... بیشتر بخوانید: آخرین التماس های اشک آلود عسل به نامادری در این هنگام دختر نوجوان به دستور سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) به دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی هدایت شد و زمانی که با سخنان مشاور اطمینان خاطر یافت که بیان حقیقت به نفع خودش است، در تشریح این ماجرا به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: حدود یک سال قبل زمانی که از بازار در حال بازگشت به خانه ...
ناکامی زن چادری در ترور محمدرضا + عکس
هستم و تو هم تنها هستی، تو را می برم منزل پدرت. گفتم: قرار است جایی بروی؟ گفت: نه. خیالت راحت، همین جا هستم. من هم قبول کردم و رفتم منزل پدرم. فردای آن روز آمد دنبالم و با هم برگشتیم خانه. صبح بعد از سحر رفتیم مسجد، آنجا همسایه ها من را دیدند و گفتند دیشب خیلی شب بدی بود. گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: شما متوجه نشدید؟ گفتم: نه. گفتند: می خواستند آقارضا را ترور کنند. من هم دیگر چیزی نگفتم ...