سایر منابع:
سایر خبرها
شهادت دو پسرم با فاصله کمتر از یک سال
همان سال تا اکنون هر ساله این روال ادامه پیدا کرده، همسایه ها و کسانی که نذری دارند، گندم، گوشت، مبالغ نقدی را جمع آوری می کنند و در این مکان پخت می شود و بین مردم محله و نیازمندان توزیع می شود، که این پخت نذری در دو روز سوم و چهلم امام حسین(ع) در ماه محرم برگزار می شود. در ادامه از فرزندان شهیدش گفت: علی اکبر پسر بزرگترم بود و علی اصغر کوچکتر بود که به خاطر سنش که 17 ساله بود اعزام نمی ...
جراحی زیبایی داماد شرط دختر جوان برای ازدواج
موتورسواری بودم. برای همین یک موتور تهیه کردم و در خیابان های بالای شهر پرسه زدم تصمیم داشتم فقط از خانم ها سرقت کنم، چون راحت تر می شد گوشی را از دست شان قاپید. از طرفی خانم ها معمولاً گوشی هایشان گرانتر است. به دستگیری فکر نمی کردی؟ چرا فکر می کردم، اما هم پلاک موتور را پوشانده بودم و هم صورتم را، از طرفی با خودم گفتم به اندازه پول عمل جراحی بینی و لمینت دندان هایم سرقت می کنم و بعد هم کار خلاف را کنار می گذارم. اما نشد نه تنها به عشقم نرسیدم بلکه آبرویم هم رفت و مجرم و سابقه دار شدم. ...
تنها خانه امن بانوان آسیب دیده
مند شدیم. خانواده با رابطه من مخالف بودند، اما من در اوج جوانی همه آرزوهام رو کنار او می دیدم. بر خلاف مخالفت خانواده جواب بله دادم و بعد از 2 سال متوجه شدم همسرم معتاده. اوایل جنگ و دعوا داشتیم، اما بعد از مدتی همراه بساطش شدم. اصلا باور نمی کردم مواد مصرف می کنم. روزها می گذشت و من و همسرم بیشتر آلوده می شدیم. اوایل برای تأمین مواد مشکلی نداشتیم، اما کم کم مصرفمون بالا رفت و دار و ندار زندگیمون ...
ابوفاطمه مسافر سوریه شد/کلیشه ای می گویم عاشق شهادتم
کلی گریه و التماس می کردم تا فرجی بشود و من هم در یکی از همین روز ها راهی سوریه شوم. ماه مبارک رمضان در سال 1394 بود که خبری برایم رسید که آخر ماه به سوریه اعزام می شوی؛ صبر کردم تا ماه رمضان تمام شود، اما باز هم خبری از رفتن نبود تا اینکه چند روزی تصمیم گرفتیم همراه با خانواده به شمال برویم. در اولین روز رسیدن ما به شمال، با تماسی از قرارگاه امام حسین خبر دادند که فردا عازم سوریه هستی ...
جراحی زیبایی داماد، شرط دختر برای ازدواج
خلیج فارس:پسر عاشق پیشه وقتی فهمید دختر مورد علاقه اش به خاطر قیافه به او جواب رد داده است دست به سرقت زد تا هزینه عمل های زیبایی چهره اش را فراهم کند. چند موتورسوار و راننده یک خودرو که شاهد این ماجرا بودند به تعقیب سارق موتورسوار پرداختند وی که با کلاه کاسکت صورتش را پوشانده بود، در حال فرار بود که ناگهان با خودروی نیسانی برخورد کرد و تعادلش را از دست د ...
کاش پدرم مهربان تر بود
.... مدام عرق می کردم. هی گرمم می شد؛ سردم می شد. کار به جایی رسید که حتی خودزنی کردم و اگر به بیمارستان نرسیده بودم، شاید همان روز تمام کرده بودم. از آن طرف نمی خواستم به سمت مواد بروم و از آن طرف، دلم لک زده بود برای مواد و محفل کردن با دوستان، اما روی تصمیم خودم ماندم؛ تصمیمی که یکی دو ماه بیشتر طول نکشید... وقتی صدای پدرم در خانه بالا می رفت، من بیشتر برای مصرف مواد وسوسه می شدم ...
هدفم را پیدا کرده ام/ با این وضعیت دلار شرکت در مسابقات جهانی سخت شده است
زیبایی برام به دنبال داشت و با بسیاری از بازیکنان آشنا شدم. این تجربه باعث شد جدی تر شطرنج را دنبال کنم. بهترین لحظه ای تا به اینجا در مسابقات تجربه کردی را برایمان تعریف کن . بهترین لحظات در هر مسابقه لحظه ای است که روی سکو قرار می گیری. آبان سال گذشته توانستم مقام سوم جهان در رده سنی زیر 16 سال دست پیدا کنم. زمانی که اسمم را برای رفتن روی سکو خواندند حس غیر قابل ...
دست خالی نمی شود به دیدار رهبر رفت / همسر شهید قربانی کل دارایی و زندگی اش را در این مسیر داد / پرده ...
. من وقتی سال ها پیش کتاب های نیمۀ پنهان ماه را می خواندم، به خودم می گفتم حیف که ما آن زمان نبودیم. حالا زمان تکرار شده است و قائلۀ سوریه بهترین فرصت برای من و امثال من است. با این حال، باز هم از این قافله عقب ماندیم. اما همسر شهید کل دارایی و زندگی اش را در این مسیر داد و چه چیز از این ارزشمندتر. دغدغه ای هم در ذهن دارید که به سراغش بروید؟ نه. فقط دوست دارم که در عرصۀ شهدا ...
قرعه کشی برای اعزام به جبهه؛ سبقت برای ایثار بود/ وقتی پستچی وصیت نامه ام را به دست خودم داد
مادرم برایم نگه داشت و اگر دست خودم بود، گم می شد! دهرویه: من یک پیراهن پلنگی داشتم که شده بود تابلوی تبلیغات گردان! پشت آن نوشته بود من حسین(ع) را دوست دارم. وقتی شیمیایی شدم، می خواستند پیراهنم را بسوزانند که برایم بسیار تلخ بود. من یک آلبوم عکس هم داشتم که برای جمع آوری عکس هایش زحمت کشیده بودم. یک روز شنبه که به دفتر روزنامه رفتم، دیدم دفتر آتش گرفته و میز و آلبومم خاکستر شده بود ...
بازگشت به خانه سه ماه بعد از خبر شهادت
روستای مهمانک قرار دارد . به مناسبت چهل سالگی دفاع مقدس کنجکاو شدم به دنبال سوژه ای بروم که هدفش پیشرفت بوده است چرا که چند وقتی است واژه پیشرفت عجیب ملکه ذهن من شده و شاید دلیل آن هم تاکیدات اخیر امام خامنه ای است که مکرر به جوانان توصیه می کند باید قوی شوید و باید پیشرفت کنید . تحقیقات خودم را شروع کردم و با کمی جستجو به شهید محمدولی پاکروح رسیدم و بدون اندکی تعلل، شماره ...
آزمون اسارت به روایت ادبیات دفاع مقدس/ برگ زرین کتاب جنگ
بوده است که حدود 1000 نفر از این عزیزان بدون این که اسم شان توسط صلیب سرخ ثبت شده باشد تا حدود ده سال مخفیانه در استخبارات و اردواگاه های عراق روزهایشان را به شب رسانده و نگهداری شده اند. یعنی در شرایطی که از تمام حقوق از جمله ارتباط با خانواده یا مخابره خبر سلامتشان هم محروم بوده اند. نمونه قابل افتخار این قبیل آزادگان، شهید حسین لشگری است که 18 سال اسیر دست دژخیمان بعثی بود و توسط رهبر معظم ...
چه کسانی می خواهند تاریخ را تحریف کنند؟/ دکتر گفت: منم کچلم! نکنه چمرانم
را جلو ببرد. از سال 56 به بعد این روحانیت مبارز بود که همراه امام یک صدا شدند. نقش دکتر شریعتی را نیز نباید نادیده گرفت. همه اینها که گفتم در جایگاه خودشان بودند. مثل هم نبودند اما همدیگر را کامل می کردند. یک روز آقای مصطفی حدود 7 سال پیش به من زنگ زد و گفت اگر کاری نداری می آیی موزه دفاع مقدس یک شهادت بدهی و شاهد مطلب من باشی؟ من داشتم رانندگی می کردم و گفتم باشه. گفت ساعت 1 ...
تلاش می کنیم برنامه های آخر ماه صفر با شور هر چه بیشتر برگزار شود/توصیه های اربعینی مدیرکل سازمان ...
حمایت خیرین و ستاد اجرایی فرمان امام در تهران قریب به یک ملیون ماسک را از اول دهه محرم تا کنون توزیع کرده است که آمار آن به تفکیک شهرستان موجود است و ما تمام تلاش مان را برای این مهم انجام داده ایم. حجت الاسلام والمسلمین نبی زاده در پاسخ به گلایه خبرنگاران نسبت به توهین به شعور عزاداران حسینی اهواز با گذاشتن نیوجرسی هایی که روز عاشور در مرکز شهر کاشته شد تا عزاداران حسینی به مرکز شهر ...
جانباز افغانستانی: افتخار می کنم که جانباز جنگ ایرانم
به گزارش شهرآرانیوز؛ حسین خدادادی یک مهاجر افغانستانی است که سال ها در جبهه های دفاع مقدس ایران حضور داشته است و هنوز هم جراحت های جنگ و ترکش آن را با خود دارد. روزی به عیادتش در طبقه دهم بیمارستان ساسان رفتیم از او پرسیدیم، حالا از رفتنت در جبهه پشیمان نیستی؟ نگاهی تندی به ما انداخت و گفت: من ایران را دوست دارم و مثل کشور خودم می دانم. این حق آب و خاک و مسؤلیت من بود که به جبهه رفتم ...
پایان سرقت های خشن دو نفره مجرمان سابقه دار در مشهد
کلانتری امام رضا (ع) به محل آمدند. سرقت از کارگر شهرداری ساعت از نیمه شب گذشته بود که موتورسیکلتم را مثل همیشه کنار پارک گذاشتم و مشغول آبیاری فضای سبز شدم. از موتور هنوز فاصله نگرفته بودم که صدای هندل زدن و روشن شدن آن به گوشم خورد. خودم را به سرعت به خیابان رساندم، اما اثری از موتورسیکلتم نبود. با پول کارگری و حقوق بخور و نمیر توانسته بودم این موتور را به صورت قسطی خریداری کنم که ...
اگر بلایی بر سرم نیاورندمی گویم امام خمینی(ره)رادوست دارم،اما آتاتورک را دوست ندارم
دست و پنجه نرم می کنیم اما نباید زندگی کردن مطابق اعتقادات ، تاوانی ابن چنینی داشته باشد. من این حرفها را در تمامی دادگاه هایی که در طول سه سال به آن ها رفت و آمد داشتم می گفتم. خانم قاضی گفت: در این ماجرا شما حق با شماست ،خیلی هم حق با شماست . وقتی خانم قاضی اجازه اقامت مرا در کانادا صادر کرد خیلی خوشحال شدم. آن زمان در ذهنم لحظه ای را تصور کردم که هیأت قضایی ترکیه به خاطر حجاب برایم حکم ...
گفت وگوی متفاوت تسنیم با تنها بانوی جانباز گناباد/ به گذشته بازگردم محکم تر از میهنم دفاع می کنم
توانستم تکان بخورم؛ یادم است آمپولی به من زدند که زده بمانم و در همانجا روضه سیدالشهدا را نذر کردم تا قوت به پاهایم برگردد. بیمارستان که بودیم از این که مجروح شدم ناراحت نبودم و دلم برای گل دسته هایی که در اتاق روبه روی ما پرپر شده بودند ناراحت بود، اشک در چشمانش جمع شد و زیر لب گفت چه جوان هایی را که از دست ندادیم. یادم است در بیمارستان که بودیم آنجا را بمباران کردند و تعدادی ...
شعار معروف حاج آقای ابوترابی: پاک باش و خدمتگزار
بوشهر متولدشدم چهارده ساله بودم که وارد به جبهه رفتم و سه دوره ی سه ماهه ی متناوب در جبهه حضور داشتم تا اینکه در تاریخ 1363/12/23 در عملیات بدر در محاصره ی دشمن قرار گرفتیم و در حالی که مجروح بودم اسیر شدم. پنج سال و شش ماه اسیر بودم و جانباز 40٪ هستم. پیش از اسارت طلبه بودم و در کنار دروس حوزوی مشغول تحصیل در کلاس اول دبیرستان نیزبودم. در اسارت تا جایی که می شد به لطف خدا ماموریت طلبگی ...
مراجعان شلوغ ترین کلانتری تهران در نیم قرن پیش چه کسانی بودند؟ / از مردی که زنش خانه داری نمی کرد تا ...
مانع شد و در همین جا ماندم ولی هرچه کار می کردم نمی توانستم پس اندازی داشته باشم برای این که در این شهر محل خرج پول به حد کافی وجود دارد. ولی من سادگی شهرستانی خودم را حفظ کرده بودم و برای مردم بدبخت دلم می سوخت ولی این دل سوزی باعث کباب شدنم شد؛ 16 ماه پیش با این زن که چند سال از من بزرگ تر است آشنا شدم و آدم بدبختی بود، دلم به حالش سوخت و در صدد کمک به او برآمدم ولی او خیلی زود با مهربانی های خودش ...
شجاعت، استقامت و توکل رزمندگان باعث پیروزی ما در جنگ شد
بار بیهوش شدم و ده روز نتوانستم از زمین بلند بشوم این لحظات سخت بود ولی برای ما افتخار و پیروزی اما برای دشمن شکست بود این سختی ها از لحاظ جسمی بود ولی سخترین لحظه خبر رحلت حضرت امام بود که برای ما خیلی سخت و ناگوار بود که با انتخاب شایسته وبحق مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای خداوند صبر را به ما و آرامش را به ما عنایت فرمود. در چه تاریخی به وطن بازگشتید و استقبال چگونه بود؟ ...
شجاعت، استقامت و توکل رزمندگان باعث پیروزی ما در جنگ شد
کنید علی بخش بهمنی متولد 1346 ساکن شهرستان شوش هستم. چندبار و در چه تاریخی به جبهه اعزام شدید؟ در سال 61 سه نوبت به جبهه اعزام شدم جبهه کوشک منطقه عملیاتی رمضان، جبهه شرحانی منطقه عملیاتی محرم و جبهه فکه منطقه عملیات والفجر مقدماتی، در سن 15 سالگی به جبهه اعزام شدم و خداوند توفیق فرمود تا در این منطقه اعزام شویم و ما در بین رزمندگان و قهرمانی کشور باشیم. 21 بهمن ماه 61 ...
رزم دیدنی و ماندگار لُرها در تاریخ ایران/پیام امام خامنه ای در پی شهادت رزمندگان لرستانی
...> متقی نیا اظهار داشت: ثبت نام و اعزام به جبهه ها با این نیت بود که فرزند امام حسین (ع) را یاری کنیم رزمندگان در حسینیه پادگان شهید شفیع خانی جدای آموزش و رزم مثل دهه محرم دهه می گرفتند حرکت به سمت جبهه ها با ذکر حسین و لحظه شهادت ذکر لب رزمندگان یا حسین(ع) بود. امام جمعه موقت خرم آباد تصریح کرد: نسبت به ثبت افتخارات و وقایع دفاع مقدس خیلی کم کار شده است باید سراغ افراد مؤثر درجنگ رفت و از وجودشان بهره گرفت تا خاطرات سینه به سینه منتقل شود؛ ماندگاری دفاع مقدس را باید با رمان نویسی و ساخت فیلم به سمت ثبت هنری ببریم. انتهای پیام/ ...
شهیدی که با دعای پدر برگشت
و21 فروردین ماه به خانواده اطلاع داد که زنده است و جویای حال او شدم و گفتم: کجایی؟ محمود گفت: ماه رمضان برمی گردم و می خواهم در دعاها شرکت کنم و منتظر برگشت او بودیم و او تقاضای مرخصی می کند و برگه مرخصی او در جیبش بوده ولی همان روز اول ماه رمضان از طرف فرماندهی اعلام می شود که تیپ زرهی را به سمت فاو حرکت دهید و محمود وقتی به سمت فاو رفته بود، سردار قربانی به او گفته بود مگر قرار نبود شما به مر ...
پیغام فتح| پایی که جا ماند اثری ماندگار از رزم و ایثار/ ماجرای حق سکوت 4 پاکت سیگار!
...، توی گرمای تیرماه که جگر آدم می پزد، تیرماه، گرمترین ماه سال، شما با یک عضو مرده ای سر و کار دارید که به تو وصل است. عملا گند شده، دیگر جاهای بدن من که با ترکش، لت و پاره شده و آبکش شده، شرایط برای یادداشت روزانه نیست و بعد از اینکه پا قطع شد من دوباره به حیات جدیدی دست پیدا می کنم و زنده می شوم. چطور این انرژی و روحیه را داشته باشید که در چنین شرایطی هر روز بنویسید؟ ...
روایت سردار معروفی از یک افطار یک خاطره شهید سلیمانی تا تردید سه ماهه برای چاپ بچه های حاج قاسم
من همان ایام در یادواره ای در شهر خودم یعنی شهربابک شرکت کردم و پس از آن خانم افسر فاضلی شهربابکی از همشهریان نامه ای چهار صفحه ای نوشت و از من خواست خاطرات دوران اسارت و دفاع مقدس را بنویسم در حالی که من در حال نوشتن این خاطرات بودم لذا این کار را به وی سپردم. فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان گفت: این کتاب 9 بار بازبینی شد و 5 تا 6 ماه طول کشید تا اسم آن را انتخاب کردیم آن هم بدون م ...
سرداری که با صندلی چرخدار به جبهه برگشت
پور با آن حال و روزش صبح ها می آمد لجستیک سپاه کار می کرد و شب ها هم به آسایشگاه برمی گشت. یک روز به او گفتم حسن آقا، این همه سال جنگیده ای، بیابان ها و کوه ها رفته ای و آمده ای حالا کمی استراحت کن. جواب داد"رسول خیلی دلم می خواهد استراحت کنم، ولی نمی شود بدون اینکه بخواهم در زندگی برای عده ای تکیه گاه شده ام. می ترسم من بیفتم، آن ها هم بیفتند بعد هم رسول جان خدا یک برگ ماموریت به ما داده ...
زنان بی نام در دفاع مقدس/ دلتنگ بودم اما سر قولم ماندم
کردم خانواده ام برای دلداری من می گویند او مجروح شده است تصور می کرد شهید شده و او را از دست داده ام آن سال ها با وجود اینکه خیلی کم در کنار هم بودیم اما من به شدت به همسرم از نظر روحی و روانی وابسته بودم و شنیدن این خبر دنیا را روی سرم خراب کرد. با زنان همسایه بسته های خوراکی تهیه می کردیم رقیه خانم ادامه می دهد: زمانی که او را دیدم باورم نمی شد او همان باشد یک دستش را از دست ...
نمایش 40 قطعه عکس با مضمون عاشورا و آیین های محرم
کارت ثبت عکس کجاوه عاشورا از اداره باستان شناسی و فرهنگ عامه اشاره کرد که واقعه کربلا را بصورت یک میراث معنوی و فرهنگی در ایران محفوظ نگه داشته است. به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری؛ بازدید از نمایشگاه نگار گذر عکس عاشورایی توسط پژوهشگاه در خیابان امام خمینی - ابتدای خیابان سی تیر - خیابان پروفسور رولن - روبروی موزه ملی ایران از دوم تا پانزدهم مهر هر روز از ساعت 9الی 14 برای عموم آزاد است. ...