پرواز 2 کبوتر باهم در کربلای 5
سایر منابع:
سایر خبرها
شهیدی که دوبار خبر شهادتش را به مادرش داد
شاءالله که خبری نیست . دختران خانواده سعی می کردند که مادرشان را آرام کنند، اما این نگرانی عادی نبود. این حس را پیش از این هم دو مرتبه تجربه کرده بود. روز بعد زنگ درِ خانه به صدا درآمد و چند نفر از اعضای تعاون سپاه وارد شدند. آن ها خبر شهادت رسول را آوردند. مادر رسول می گفت: روزی در جبهه با سه نفر از همسنگرهایش که همه شهید شدند با هم عکسی را گرفته بودند که وقتی این عکس را با خود ...
پستوهای مرگ
فردی که عمل سقط غیرقانونی را انجام داده همان مامایی است که ردپایش در پرونده فروش نوزادان وجود دارد. موضوع به دادستان شهر اعلام و او دستور دستگیری اعضای این باند را صادر کرد. یک هفته بعد دو ماما در رابطه با این پرونده دستگیر شدند و اعتراف کردند با چند کارمند و مدیر دولتی همکاری می کنند و نوزادان را به برخی خانواده های پولدار که بچه دار نمی شدند، می فروشند. دو ماما همچنین اعتراف ...
معمای 14ساله ناپدید شدن مردی با ارثیه 20 میلیاردی
همسر مرد ناپدیدشده می گوید که پسرش سال ها قبل این مرد و همسر دومش را به قتل رسانده، اما پسر مدعی است که مادرش دست به جنایت زده است. چند روز قبل زنی به دادسرای جنایی تهران رفت و گفت به تازگی متوجه شده که همسرش را کشته اند. وی گفت: همسرم صاحب یک کوره آجرپزی در یکی از شهرستان ها بود. او از روز هجدهم بهمن سال 85 به طرز مشکوکی ناپدید شد و اگرچه گزارش گم شدن او را به پلیس اعلام کردم اما به ...
داستان شهادت مجتبی ذوالفقارنسب در خط T
مادر و دایی به خواستگاری ام آمد. خاله به من سینی چای را داد و گفت: داماد نزدیک به در نشسته حواست باشد. از گوشه ی در او را دیدم. (او را چندین سال پیش که کلاس سوم راهنمایی بودم دیدم او در آن زمان دیپلم گرفته بود و برق خانه دایی را درست می کرد.) چهره اش خیلی تغییر کرده بود. به خاله گفتم: وای این آن نیست که... آن لحظه استرس شدیدی گرفته بودم. سینی چای را به خاله برگرداندم و گفتم: من اصلا نمی توانم ...
شهید الکرخ
راند و او با وحشت بیدار می شود. نمایش به خوبی پیش می رود تا اینکه مریم مشکوک به کرونا می شود.... نوجوان هفده ساله ملایری شهید احمد روستایی در عملیات مطلع الفجر به اسارت دشمن بعثی درآمد. او مدت ها در زندان الکرخ عراق زندانی بود که در همان مکان نیز به شهادت رسید. اما هیچ کس از سرنوشت او آگاهی نداشت، تا اینکه در تفحص پیکر شهدا در زندان الکرخ، پیکر پاک این شهید والامقام بعد از 35 ...
هشدار مادر حاج محمود کریمی به مسئولان + عکس
خورد و یادآوری خاطرات برایشان خیلی سخت بود. مادر شهید داود کریمی و حاج محمود کریمی (مداح اهل بیت(ع)) تصریح کرد: 4 فروردین 1361 همسرم جاویدالاثر شد و پسرم سال 65 شهید شد و بعد از 13 سال، فقط پاهایش برگشت. از همه خواهش می کنم بنویسید که مسئولان پا روی خون شهدا نگذارند. بچه های ما با خون و جانشان این انقلاب را حفظ کردند. پسر 13 ساله من به هوای حمام گرفتن از خانه رفت و سر از جبهه درآورد. ما ...
حساسیت مادر محسن به آداب بارداری
.... محسن در مدرسه راهنمایی علوی درس خواند و سال دوم دبیرستان به مدرسه مفید رفت.[1] محسن به روایت برادرش مهدی من و محسن، یک سال فاصله سنی داشتیم، بچه های سوم و چهارم خانواده. دو خواهرمان از ما بزرگ تر بودند، همه پشت هم، به فاصله یک سال و دو سال. به قول مادرم شیربه شیر بودیم. خانه ما تا شش، هفت سالگی میدان خراسان بود؛ یک خانه قدیمی، با حیاط و حوض بزرگ پر ...
بیمارها گفتند الهی عاقبت به خیر شود
امیری راوی خواب غریبی می شود که از برادرش دیده است: علیرضا چند روز در کما بود. به خواب من آمد و از بدهی حرف زد. به همه دوستانش تماس گرفتم و بی اندازه ناراحت بودند و گفتند ما به خاطر مهربانی های علیرضا مدیون و بدهکار او هستیم. چند روز بعد برادرم در بیمارستان به شهادت رسید. به ذهنم آمد که ممکن است به دانشگاه بدهی داشته باشد. با هر سختی بود خود را به واحد مالی دانشگاه او در رفسنجان رساندم.گفتم برادرم 6 ...
تجلیل از خانواده شهید مدافع حرم طلبه بسیجی مصطفی خلیلی در اهواز
مریض می شد، به عیادتش می رفت. همسر شهید می گوید: هیچ وقت انتظار کمک از شخصی را نداشت و توکلش فقط به خدا و امام زمان (عج) بود. همیشه در کار های خانه به من کمک می کرد و خیلی برای پسرمان وقت می گذاشت . همسر شهید می گوید: به ایشان گفتم: ما الآن اول زندگی هستیم، اگر می شود چند سال دیگر بروید، ایشان می گفت: فکر کن که الآن امام حسین (ع) به ما نیاز دارد، آیا من می توانم بگویم که ای ...
قتلی که مادر و پسر به گردن یکدیگر می انداختند
روز هوشنگ به همراه همسر دوم خود راهی تهران شد تا به خانه دخترم برود. بعد از آن روز دیگر کسی هوشنگ را ندید. چون او با زن جوانی ازدواج مجدد کرده بود تصور می کردیم که ما را ترک کرده و با او رفته است. اما چند ماه قبل زمانی که صحبت سر ارثیه شد، پسرم به نام بابک بر سر تقسیم ارثیه با من دعوایش شد و آنجا بود که راز قتل پدرش را برملا کرد.زن میانسال ادامه داد: او گفت 15 سال قبل، وقتی در تهران سرباز بوده ...
مادر سردار شهید علی شفیعی درگذشت
رفع شد و به آرامش رسیدم. مادر! دیگر برو بخواب. مراسم تشییع این مادر شهید امروز از مقابل حسینیه ثارالله کرمان برگزار شد. علی شفیعی در 18 آبان ماه 1345 در شهر کرمان و خانواده ای فقیر پا به عرصه ی هستی گذاشت. دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت. در این زمان پدر را به خاطر سرطان از دست داد و در کنار مادر رنجدیده خود به دست و پنجه نرم کردن با فقر ایستاد. در سال ...
عامل انحراف جامعه و انقلاب اسلامی از دیدگاه شهید حمید صالحی
، حمید تازه دوم دبیرستان را تمام کرده بود که برای اولین بار، چند هفته به جبهه رفت و با گروه جنگ های نامنظم همراه شد. حمید اولین نفر از بچه های دوره سه مفید بود که پایش به جبهه باز شد. آبان ماه سال 1360، با 7 نفر دیگر از هم کلاسی هایش، اولین گروه دانش آموزان مدرسه مفید بودند که دسته جمعی برای آموزش به پادگان امام حسین (ع) رفتند. بعد از آموزش در عملیات فتح المبین و بیت المقدس ...
قهرمان های زندگی من
را از زبان خود خانم بستاک بشنوم. آن زمان و در آن سن، نمی توانستم با خانواده مقابله کنم. یک سال به الیگودرز رفتم و در حوزه علمیه مشغول به تحصیل شدم. ایشان به جبهه رفت و سال 1360 شهید شد. حتی بخاطر من پیکرش را در اندیمشک به خاک سپردند. تا 6 سال ازدواج نکردم، یعنی نمی توانستم ازدواج کنم. سال 1367 آقای عابدی که جانباز قطع نخاع بودند، به خواستگاری من آمدند. باز هم خانواده مخالفت کردند و زیر ...
پرواز 2 کبوتر باهم در کربلای 5
مادر شهیدان گفت: وقتی خبری از فرهنگ نشد، پدرش برای پیگیری وضعیتش به جبهه رفت. بعد از کمی پرس و جو به پدرش گفتند فرهنگ در جزیره ماهی شهید شده، اما مفقودالاثر است. فرهنگ هشت سال مفقودالاثر بود. فرهنگ و فریدون همچون دو کبوتری بودند که با یک بال به سمت خدا پرواز کردند. 24 دی ماه 65 فرهنگ و 6 اسفند 65 فریدون به شهادت رسید ...
زندگی نامه سردار شهید محمد بروجردی
...> همسر شهید، از یکی از آخرین دیدارهایش با محمد می گوید: به ایشان گفتم چهار سال است که در این منطقه هستیم، انشاءالله بعد از ختم جنگ به تهران برمی گردیم یا نه؟!. در جوابم گفتند: به خاطر نیاز شدید این منطقه، تصمیم گرفته ام در کردستان بمانم، کاری هم به ختم جنگ ندارم، گفتم: پس لابد باخبر شهادت شما به تهران بر می گردیم؟! خندید و چیزی نگفت. نحوه شهادت روز اول خرداد سال 1362، محمد به همراه ...
درباره خانواده ای که خانه شان را به نفع ناشنوایان درمانگاه مدد کاری کردند
. بار ها سر این موضوع با همسرم بحث می کردم. او معتقد بود دیپلم برایشان کافی است و من می گفتم نه باید دانشگاه بروند. پشت در کلاس درس را گوش می دادم تا اگر بچه ها نشنیدند، برایشان توضیح دهم به خاطر بچه هایش آن قدر به مدرسه یا خانواده های سایر دانش آموزان خدمت کرده که همه او را می شناختند و بار ها به عنوان مادر فعال از او تقدیر کرده اند. به تدریج، رئیس انجمن اولیا و مربیان مدارس ...
زنی که افتخار شهر بود
قاسم پس از شهادت علی آقا شفیعی، خدمت گذار مادر شهید می شود؛ می افزاید: معمولاً در سال چند ماه منزل ما بود و یا ما کرمان خدمت ایشان بودیم؛ گاهی به سختی که مریض می شد تماس می گرفت و من به اتفاق همسرم خود را از بندرعباس به کرمان می رساندم. این رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه می دهد: هر بار که برای مادر لباس می خریدیم، دفعه بعد می دیدیم لباس ها نیست؛ می گفتیم چه شد؟ می گفت: بخشیدم! ...
وداع مردم کرمان با "ننه علی" جبهه ها + تصاویر
به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرمان ، آیین تشییع خودرویی پیکر مطهر مرحومه مغفوره حاجیه خانم سکینه پاک ذات مادر شهید علی شفیعی صبح امروز با حضور مسئولان و مردم شهید پرور استان کرمان از بهشت زهرا تا گلزار شهدای کرمان برگزار شد. در این مراسم سردار حسین معروفی فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان، حجت الاسلام امان الله علیمرادی نماینده مردم استان کرمان در مجلس خبرگان رهبری، خانواده شهدا و تعدادی ...
17 رجب سالروز شهادت حضرت شاهچراغ (ع)
، پرهیزگارترین و گرامی ترین زنان در نزد آن حضرت بودند و حضرت اسرار خود را به وی می گفتند و امانتشان را نزد وی به ودیعه می گذاشتند. بیعت با علی بن موسی الرضا علیه السلام چون خبر شهادت حضرت موسی کاظم علیه السلام امام هفتم شیعیان در مدینه شایع شد، مردم به در خانه ام احمد، مادر حضرت شاه چراغ احمد بن موسی گرد آمده و حضرت سید میر احمد را با خود به مسجد بردند، زیرا از جلالت قدر و ...
دشمنان بدانند ما شهادت را با آگاهی انتخاب کردیم
و فرستاده ی برحق اوست. شهادت می دهم علی(ع)، امام اول مسلمین و شیعیان است و شهادت می دهم به برحق بودن ایشان و معصوم بودن یازده امام دیگر. شهادت می دهم به حق بودن روز قیامت و روز حساب و کتاب و اعمال. شکر خدای را که چنین توفیقی به من عطا کرد و در زمانی متولد شدم که رهبری چون امام و مکتبی چون اسلام و امتی چون امت مسلمان ایران بر روی این کره ی خاکی هست. شکر خدای را که در طول این چند سال ...
داغ شهادت حاج قاسم بالاتر از داغ فرزندانم بود
رفتن به عکاسی، به منزل آمد و درب خانه را زد و به خواهرش گفت بیا فیش عکس ها را بگیر و به مامان بده و گفت که من رفتم؛ شب که همسرم از سرکار بازگشت، خانه را نگاه می کرد و گفت مهدی کجاست؟ گفتم هیچی نگو او دنبال شهادت است؛ گفت حمید رفت تو چرا گذاشتی مهدی برود؟ گفتم نمی توانم جلوی او را بگیرم. مادر شهید مهدی نامجو ادامه داد: دو روز بعد مقابل پادگان قدس رفتیم، تا مهدی را ببینیم؛ دیدم لب های ...
مادری که زمین جایش نبود
در کنار علی سرازپا نمی شناخت، راهی جبهه شد. سال های جنگ را به خدمت در پشت جبهه گذراند تا این که علی به شهادت رسید و مادر را برای همیشه تنها گذاشت. مادر علی از وقتی که مختصر حقوقی بابت فرزند شهیدش گرفت، فقرا را در آن شریک کرد، او هیچ چشم داشتی به مال دنیا نداشت. پس از شهادت علی آقا؛ این حاج قاسم بود که همواره جویای احوال مادر بود و در سفر به کرمان شخصاً در منزل ایشان حضور می یافت. ...
خواسته همسر شهید مرزبانی در لحظه وداع با پیکر
.... ایشان در زمان عقد در سال 1384 کارشناسی رشته مدیریت در آستارا قبول شده بود که باید در کنار کارش در دانشگاه هم تحصیل می کرد. حتی برای ادامه تحصیل تا پارسال هم برای ارشد به دانشگاه نظامی تهران رفت و آمد می کرد. شب وداع تان کی بود؟ شب یلدا پیش مان بود. روز بعدش سه شنبه بعد از نماز صبح به مأموریت رفت و شهادتش در پنج شنبه چهارم دی رقم خورد. همسرم غروب آن روز قبل از شهادتش تلفنی با ما ...
پسر 25 ساله: مادر نامزدم مرا فریب داد
آن که مادر بهاره از من خواسته بود بیماری دخترش را با خانواده ام در میان بگذارم و بعد به خواستگاری بیایم، اما من که عاشق او شده بودم، به این ازدواج اصرار کردم. بعد از آن که مراسم عقدکنان برگزار شد و ما به منزل یکدیگر رفت و آمد کردیم، تازه متوجه برخی رفتارهای عجیب خانواده همسرم شدم. مادرزنم مدام توصیه می کرد مبادا مصرف قرص های همسرم به تاخیر بیفتد یا نگذارم هیچ گاه استرس به او وارد شود. وقتی با ...
قتل مرد جوان به خاطر دفاع از برادر
بود او تازه از زندان آزاد شده بود و سابقه سرقت داشت. یک روز قبل از حادثه مرا در کوچه دید و از من خواست که موتورم را به او بدهم، اما چون سابقه اش را می دانستم موتور را به او ندادم و گفتم خودم لازمش دارم. آن روز موتور را از من نگرفت، اما فردای همان روز دوباره به سراغم آمد حتی وارد پارکینگ خانه ما شد و گفت که موتور را لازم دارد. من گفتم نمی دهم و همین باعث دعوا شد من هم برادرم را صدا کردم و او به ...
گفتگو با مهندس هوا فضا در زندان! / او قاتل زن و بچه اش است! + عکس
...> جواز دفن صادر شد و کسی به من شکی نکرده بود.حتی مادر همسرم هم همیشه از من تعریف می کرد و مشکلی نداشتیم.اما نگاه های سنگین مردم و همکاران اذیتم می کرد.اینکه همه با لحنی از من علت مرگ همسر و فرزندم را می پرسیدند که انگار در پس حرفشان این بود که انگار من قاتلم،من را اذیت می کرد.برای همین دو سال بعد از حادثه خودم را به ماموران معرفی کردم و گفتم من قاتل زن و بچه ام هستم.می خواستم دادگاه و قانون من را ...
لحظه شهادت کلام آخرش یا حسین بود
سینه زده بود کف دست ها و سینه اش کاملاًً سرخ شده بود و صدایش درنمی آمد. یکی دو روز بعد، حال مادر کم کم رو به بهبودی گذاشت و شکر خدا امام حسین به نیت پاک محمود پاسخ داد. زیارت عاشورای خالصانه حدود دو یا سه سال قبل از شهادت محمود، یک روز با یکدیگر در مسجد محل در ایام محرم برای مراسم رفته بودیم. محمود در تمام لحظات انگار در یک دنیای دیگری سیر می کرد. خیلی با توجه و خالصانه زیارت ...
قصاص مردی که قاتل خانواده اش شد
نخستین برگ این پرونده 23مهر سال 92ورق خورد. آن روز مردی هراسان با پلیس تماس گرفت و گفت افرادی ناشناس، همسر و فرزندانش را به قتل رسانده اند. بعد از این تماس کارآگاهان جنایی راهی محل حادثه در خیابان تیموری، خیابان کمیل شدند. جسد خونین زهرا زن 46 ساله و پسرش محمدرضا 14 ساله در اتاق خواب و پیکر بی جان دختر 25 ساله خانواده در اتاق خواب دیگر در حالی پیدا شد که آثار خفگی روی گردنش دیده می شد. ...