خانه
میزان مهریه همسر امام خمینی
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
ناگفته های فاطمه معتمدآریا از عدم حضورش در فیلم مادر تا همکاری با بنی اعتماد و کیارستمی
سوال کردچرا و من گفتم می خواهم ازدواج کنم و ایشان گفت همین الان تعطیل می کنیم و همه باهم می آییم عروسی که جمعه تعطیل بود و من از شنبه دوباره برگشتم سرکار. وی در ادامه خاطرنشان کرد: تنها وقفه کاری ام دوران کرونا بوده است، حتی زمانی که بچه ام به دنیا آمد شب قبلش سرکار بودم که 10 روز استراحت کردم و دوباره برگشتم . معتمدآریا با بیان اینکه با فیلم شهر موش ها وارد سینما شده است ...
از راه اندازی طرح های اقتصاد مقاومتی تا حل اختلافات مردم
افتاده است و باید آن را در مناطق خود و کل کشور رفع کنیم. امام جمعه شهرستان هیرمند افزود: بنده در کارهای دیگری هم تخصص دارم. مثل برق کشی، جوشکاری، لوله کشی، نقشه کشی و.... مثلاً نقشه کشی خیلی از مساجد و خانه های عالم را خودم انجام داده ام. به این کارها علاقه داشتم و از همان سنین تحصیل در دوره راهنمایی خیلی از این کارها را یاد گرفتم. مثلاً برای ارزان تر ساخته شدن خانه های عالم چون لوله کشی ...
هر ایرانی باید 4 فرزند داشته باشد
صدها میلیارد تومان برای این کار داشتند حالا نگران هستند؟ چه کسی گفته غربالگری نشود؟ اصلاً کجا این وجود دارد؟ به حدی این دروغ بزرگ بود که من فکر کردم آنچه که مجلس مصوب کرده، ممنوعیت غربالگری است. باورکنید به بچه های مجلس زنگ زدم و دعوا کردم و بچه های اصفهان هم بیشتر دنبال این هستند که به نحوی شاگردان من بودند، گفتند این خبرها نیست. من به مجلس رفتم و مطالب را خواندم و سوال کردم هیچ جایی ممنوعیت ...
شهناز پلنگ کیست؟! / او در جشن عروسی لو رفت! + گفتگو
. چرا به شهناز پلنگ معروفی! اولین روز که به زندان رفتم روسری پلنگی به سر داشتم همانجا یکی پرسید اسمت چیه گفتم شهناز اونم به زندانی ها داد زد گفت بچه ها شهناز پلنگ اومده دیگه معروف شدم! زندان هم رفتی؟ بله، 4 ماه زندان بودم. دزدی را از کجا یاد گرفتی؟ خودم یاد گرفتم. چگونه؟ پدرم کارگر بود و پولی که به دست می آورد ...
گوجه و بادمجان وسط میدان مین
امام زمان (عج) را بر زبان می آوردند. بیابان در بیابان هیچ فریادرسی نبود. در همین اثنا یکی از بچه ها آهسته به برادری که نزدیکش بود، چیزی گفت که خنده اش گرفت، اما سعی می کرد خودش را کنترل کند. بقیه با کنجکاوی به آن ها نگاه می کردند و با ناباوری به خودشان می گفتند: یعنی چه گفت؟ دومی به سومی که صدایش به سختی می شنید و همین طور همه به هم: می گه: برای سلامتی خودتون فاتحه مع الصلوات. بچه ها نمی ...
نقد فیلم Come True
شوند و وی می تواند دیگر هر شب به دنبال جای خواب نباشد. اما طبیعتا ماجرا انقدر هم مثبت نیست و حقایقی هستند که کم کم باید فیلم ساز پرده از روی آن ها بردارد. این وسط نحوه ی برخورد تماشاگر با فیلم Come True مثل هر اثر سینمایی دیگر به شدت وابسته به خواسته ی او از فیلم است. زیرا این فیلم متعلق به کشور کانادا همان قدر که برخی کارها را به شکل عالی انجام می دهد، در چند بخش هم حسابی کمبود دارد و ...
گلپا: خیلی مبارزه کردند که من نباشم
تومان افسری رسیده ای که حالا ولش کنی؟! این چنین بود که گفتند شما باید به یکی از بیمارستان های ارتش – شماره 3 یا 5، خاطرم نیست- بروی و بخوابی تا وضعیتت را بررسی کنیم. به همین بهانه 15روز ما را در بیمارستان خواباندند. بعد هم من را فرستادند دیوانه خانه! الکی الکی ما را دیوانه کردند، تازه به خودم آمدم و گفتم من که دیوانه نیستم، فقط می خواهم رشته دیگری غیر از نظامی گری بخوانم. در آن ...
باجناق هایی که با طلاق 2 خواهر تهرانی ثروتمند شدند!
...> خیلی زود تیمی از ماموران پلیس کلانتری در محل حاضر شدند، پدر زن شیک پوش وقتی ماموران را دید با چهره ای عصبانی به ماموران گفت: 2 دخترم بعد از سال ها زندگی در کنار همسران شان هیچ مشکلی نداشتند تا اینکه 2 داماد جوانم امشب در میهمانی ادعا کردند که دخترانم به زندگی شان اهمیت نمی دهند و می گفتند من دخترانم را خوب تربیت نکرده ام، در حالی که آن ها را در ناز و نعمت بزرگ کرده ام. این مرد افزود ...
معماری که به سبک صفوی خانه می سازد
نخست گفتگوی ایسنا را با محمد پاک نژاد معمار و مرمتگر سنتی در ادامه می خوانید: ورود شما به حرفۀ معماری و مرمت چطور اتفاق افتاد؟ پدرم حاج علی پاک نژاد و برادرهایم در کار معماری بودند. من هم از هفت سالگی شروع به کارکردم. اول چند سالی نزد استاد رضا لنجانی در کار نجاری بودم و بعد هم همراه با حاج شکرالله نجار در بیمارستان رحیم زادۀ اصفهان کار نجاری می کردیم. زمان قدیم همه از هر صنفی ...
معلمی که یکی از برترین گلزنان تاریخ لیگ برتر لقب گرفت| فضلی: امثال من کسی را در فوتبال ندارند
کنم که بسیار برای آن تیم زحمت می کشید. من در آن تیم بسیار موفق بودم و گل های زیادی زدم. در سن 30 سالگی به ابومسلم رفتم و 3 سال در این تیم بازی کردم و بعد از آن هم در استقلال اهواز و صبای قم کار کردم. بعد از صبا با توجه به این که شاگرد فیروز کریمی بودم، با او به گسترش فولاد رفتم و از آن جا هم به شهر خودم برگشتم و در سال آخر پایم شکست و از فوتبال خداحافظی کردم. بعد از خداحافظی ام چند سالی خانه نشین ...
معجزه در بند محکومان به اعدام
اینجا آخر خط است. شبیه ترین جا به برزخ. جایی معلق بین مرگ و زندگی. می گویند امید راهش را از غیرممکن ترین معبرها هم پیدا می کند اما حقیقت این است که در بند محکومان به قصاص و متهمان به قتل نفس، دیگر کمتر کسی هست که دلش گرم این حرف ها بشود و امید به زندگی در دلش تنوره بکشد. اما اعجاز بخشش حتا به دل برزخ هم راه دارد. شاهد مثال ما خیران نیکوکاری هستند که برای پرداخت دیه کلان متهمان به قتل پا پیش گذاشته اند. اتفاقی که مددکاران زندان رجایی شهر هم آن را کم سابقه می دانند و نام معجزه را روی آن می گذارند. ...
قتل مهشید در یک قدمی روز جشن عروسی اش! + جزییات یک پرونده
به گزارش بخش حوادث سایت خبرمهم ، تازه دامادی قبل از برگزاری مراسم ازدواج، همسرش را به قتل رساند. در نهایت خانواده عروس خانم از قصاص قاتل گذشت کردند و قاتل به خاطر ابتلا به بیماری خونی از قضات دادگاه خواست تا زودتر حکم آزادی اش را صادر کنند و این اتفاق هم بعد از تحمل میزان مجازاتش افتاد. چند سال پیش، بهنام 32 ساله، همسرش به نام مهشید را در خانه شان (خانه پدری اش) با ضربه آجر به سرش کشت ...
حضور حداکثری در انتخابات خواب دشمن را آشفته می کند
به گزارش شبکه اطلاع رسانی مرصاد ، به نقل از عصرهامون ، شماری از علمای اهل سنت سیستان وبلوچستان در خصوص سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در اولین روز از سال نو خطاب به ملت شریف ایران، با تبیین وظایف اساسی دستگاهها و مردم برای تحقق شعار سال و حمایت تولید و رفع موانع آن، گفتند: در حالی شمارش معکوس برای برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده که هراس از حضور حداکثری مردم در انتخابات، خواب ...
جنجالی بزرگ برای به دست آوردن شماره 10 پرسپولیس
وقت برد و همه توی خانه به من مشکوک شده بودند که چی شده که من اینقدر بی سروصدا شدم و می آیم و می روم تو اتاق و ساعتها بیرون نمی آیم. بالاخره بعد از چند روز کار طراحی آگهی تمام شد ، منتها آگهی من نه لوگو داشت و نه آدرس باشگاه پرسپولیس ونه شماره حساب. 3. حالم حسابی گرفته شد، چون همه نقشه هایم نقش بر آب شده بود ، این همه وقت گذاشته بودم و حالا هیچی به هیچی. آرزوی داشتن و پوشیدن پیراهن شماره ...
اخبار ویدیویی قم دوشنبه 2 فروردین 1400
...، کالایی وجود نداشته. مرضیه، یکی کاربران توییتر که به گفته خودش، از خریداران دائمی دیجی کالا است، در خرید اخیرش که چند روز هم دیر تحویل شده، خبری از موس درخواستیش نبوده. وی در توییت خود نوشته: آقای دیجیکالا بعد از سه روز سفارش من رو آوردین پس ماوسش کو؟ پشتیبانی دیجی کالا در پاسخ به توییت این شهروند قمی، از پیگیری این مورد خبر داده است. متاسفانه روابط عمومی دیجی کالا ...
مهریه همسر امام خمینی(ره) 1000 تومان بود
1000 تومان در آن زمان جهیزیه کامل می شد. شاید فکر کرده اند من از این خانه سهمی داشته باشم به گزارش وقت صبح به نقل از جماران، همسر امام خمینی در گفت و گوی با زهرا مصطفوی، دخترشان در مورد میزان مهریه همسر امام خمینی می گوید: 1000 تومان بود. آنها گفتند اگر می خواهید خانه مهر کنید ولی آقام گفت من قیمت ملک و خانه هایشان را نمی دانستم چطور است؟ خمین چه قیمتی است. پول مهر کردم. بخش های گزیده دیگری از این مصاحبه را می خوانید: ...
گرمخانه خاوران میدانید کجاست؟
یکی از آن ها علی 59 سال دارد و زاده شهرستان جیرفت در استان کرمان است، سال 91 بعد از ورشکستگی ، خانواده رهایش کردند و او از آن سال به تهران آمد تا دور از دوست و آشنا زندگی جدیدی را شروع کند.از همان سال او درگیر اعتیاد شد. یکی دیگر گفته پسرم دعا کن زودتر بمیرم. من از خانواده رکب خوردم دیگه هیچی برام تو این دنیا مهم نیست. کلا 3 سال درگیر اعتیاد بودم و الان ...
حاج کاظم رستگار با شنیدن اذان ظهر به همرزمان شهید خود پیوست
جنوب لبنان اعزام شد و مسئولیت تعدادی از عملیات ها را برعهده گرفت. وی در راه آماده سازی شیعیان لبنان از هیچ کوششی فروگذار نکرد. مدتی پس از اسارت حاج احمد متوسلیان به ایران بازگشت. چند ماه بعد در مهرماه 61 ازدواج کرد و چند روز پس از ازدواج راهی منطقه عملیاتی گردید. از حاج کاظم رستگار، یک فرزند به یادگار ماند. پاسپورت خانه خدا رفتن حاجی در موزه شهداست ناصر رستگار، برادر شهید ...
من جبهه را دانشگاه امام زمان (عج) می دانستم
...، جهت مقابله با گروهک های ضدّنظام، کشف و دستگیری خانه های تیمی، حفظ و امنیت شهر ها و روستا ها همراه شدم. مدتی نیز در پایگاه و انجمن اسلامی مسجد رضویه فعالیت فرهنگی داشتم. شب ها نیز در مسجد امام صادق و رضویه کشیک می دادم. من همچنین از اعضای شورا و موسسین بسیج در شهر بودم. چند ماهی هم در کارخانه چیت سازی بهشهر کار کردم. دو سال بعد از تشکیل سپاه، یعنی در 1360/5/14 به عضویت رسمی این ...
درس خارج فقه آیت الله سید ابوالحسن مهدوی: مسئله 43 و 44 شرط ششم و هفتم وجوب قصر نماز
ظهر گذشته دیگر واجب نیست که افطار بکند بلکه تا اذان مغرب ادامه می دهد مثل کسی که بعدازظهر مسافرت می کند، این یک احتمال است. احتمال دیگر این است که بگوییم ملاک در صحت روزه زوال ظهر نیست بلکه بقاء نیت معصیت تا مغرب است؛ آن نیت معصیت را باید تا مغرب ادامه بدهد تا روزه آن روز صحیح باشد و این آقا چون بعد از ظهر عدول داده صحت روزه اش مشکل می شود. به خصوص نکته ای را سید یزدی داشتند که می گفتند ...
کانون های مبارزه علیه شاه در همدان پس از فاجعه فیضیه
خبرگزاری فارس همدان؛ پس از فاجعه مدرسه فیضیه قم و دیدار اقشار مختلف مردم همدان با امام خمینی، کانون ها و محافل زیادی برای مبارزه با رژیم پهلوی شکل گرفت. به دنبال حادثه مذکور، عده ای از روحانیون مبارز همدان، از جمله: حجت الاسلام سیدفاضل حسنی ، سیدمحسن حسنی ، سیداحمد حسینی ملایری ، شیخ فخرالدین راحمی ، شیخ احمد رحمانی و حجة الاسلام ابوالقاسم خواب نما (حسینی پنا) ، در منزل مرحوم حجة الاسلام سیداحمد ...
عطار پارسا
را حدس زده بود که بسرعت دوید و مرا بلند کرد و به خانه برد. چون از جلسات عصر منزل مرحوم آیت الله اعتصامی سخن به میان آمد این نکته را هم عرض کنم که همسر نخست مرحوم آیت الله اعتصامی، مادر مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد جواد و خواهرش دختر مرحوم حاج سید آقا مساوات دهدشتی بود. پس از فوت آن مرحوم در سال هزار و سیصد و دوازده، مرحوم اعتصامی با خواهر مرحوم حاج محمد نبی ازدواج کرد که ...
هذیان های شبانه هرمز قتل رویا زن متاهل را برملا کرد!
جنایت وی در رستوران نبوده و ساعت 3 بامداد برگشته است همچنین هذیان گویی های عجیب وی در خواب که از یک جنایت خبر می داد باعث شد تا متهم 32 ساله راز جنایت را برملا کند. او گفت: حدود سه ماه قبل با رویا آشنا شدم. اوایل به من گفت که مجرد است، من هم به او علاقه مند شدم اما وقتی گفت متأهل است و نمی تواند با من ازدواج کند خیلی عصبانی شدم. شب حادثه ماده مخدر شیشه مصرف کرده بودم، به ...
سرنوشت یک دختر که پسر شد! + گفتگو با مهتاب 26 ساله! + عکس
بعد به پیشنهاد همان دوستم، به تهران و به آدرس یک زن که داده بود، رفتم. جای عجیب و وحشتناکی به نظر می رسید. در گروه آن زن، چند دختر و پسر بودند که دزد بودند و به من کیف قاپی یاد دادند. یک بار پشت موتور سوار شده بودم و می خواستم کیف قاپی کنم که صاحبش مقاومت کرد، من از روی موتور افتادم و دست و پایم شکست. بعد از باز کردن گچ دست و پایم در یک سرقت دیگر دستگیر شدم و به جرم کیف قاپی 6 ماه در ...
تماس بی واسطه امام (ره) برای تبریک به یک فرمانده/ تقدیر فرمانده عراقی از رشادت امیر آذرفر
ام ازجمله لشکر 28 سنندج، تیپ 30 گرگان که خودم آن را به لشکر ارتقاء دادم، لشکر 84 و قرارگاه غرب، پرونده روشنی دارم. پرونده پاک و ثمربخشی که آخرینش لشکر 64 ارومیه بود. در کربلای 7، امام (ره) خودشان مستقیم با من تماس گرفته و پیروزی را تبریک گفتند. بااین حال جای سؤال است که چطور شد در ارتش یک روز اضافه خدمت نکردم و بازنشسته شدم؟ حرف من این بود، ما هنوز کاری نکرده ایم فقط باید به جنگ فکر کنیم ...
دوم فروردین نقطه خیزش قیام امام خمینی
خدمت خود امام نشسته بودم . به حساب ما کادر محافظ بودیم ، کاری که نمی توانستیم بکنیم ولی خدمت امام نشسته بودیم ، دور امام حلقه زده بودیم که امام آن وسط تقریباً اطرافش ما بودیم تا روضه مرحوم امام تمام شد البته آنها آمده بودند آنجا را شلوغ کنند ولی موفق نشدند چون جمعیت تراکمش زیاد بود خانه کوچک بود دیگر نمی شد که در این خانه کوچک بریزند ولی خوب مدرسه فیضیه بزرگ بود، همه هم دعوت شده بودند به مدرسه ...
باجناق هایی که با طلاق 2خواهر تهرانی ثروتمند شدند!
...> خیلی زود تیمی از ماموران پلیس کلانتری در محل حاضر شدند، پدر زن شیک پوش وقتی ماموران را دید با چهره ای عصبانی به ماموران گفت: 2 دخترم بعد از سال ها زندگی در کنار همسران شان هیچ مشکلی نداشتند تا اینکه 2 داماد جوانم امشب در میهمانی ادعا کردند که دخترانم به زندگی شان اهمیت نمی دهند و می گفتند من دخترانم را خوب تربیت نکرده ام، در حالی که آن ها را در ناز و نعمت بزرگ کرده ام. این مرد افزود ...
تعطیلات نوروز با داستان های کوتاه دفاع مقدس/ هفت سال و هفت ماه !
بی نجوایم برایم ضجه می زنند و بی تابی می کنند. اما از حنانه خبری نیست. یعنی خواب بودم؟ هیچ ماهرویی به این منزل گذر نکرده بود؟ خودم دیدمش. نشانی اش این کوزه ی شکسته و آب ریخته که قسمت هیچ کس نشد. خواب نیستم. حنانه سراسیمه از اتاق بیرون می آید با چند تکه پارچه ی سفید، کنارم دو زانو بر خاک می نشیند و دستم را با باند و پارچه می بندد. هیچ نمی شنوم جز صدای بلند تپش قلبم را که رسوایم می کند. حتی صدای بی ...
بیوگرافی رابعه اسکویی
اسکویی درباره انتخاب اسمش گفته است: "مادر بزرگم چیزی که برای من تعریف کرده است این است که وقتی پدر و مادرم با هم آشنا می شوند و ازدواج می کنند. مادربزرگم صبح ها خیلی قدیم خانه را آب و جارو می کردند و اگر کسی طعامی چیزی می خواست برای صبح به او می دادند. یک آقائی می آید و می گوید دخترت ازدواج کرده است. می گویند بله. می گویند دخترتان باردار است و دختردار می شود و اسمش را رابعه بگذارید. اسمم سخت بود و ...
