سایر منابع:
سایر خبرها
عذرخواهی حاج قاسم از مردم پشت تریبون/ گفت این تعاریف برای شهداست
مهدی ساعت 10 و نیم به بیت الزهرا بیا. کمی دیرتر از ایشان به بیت الزهرا (س) رسیدم، بعد از احوالپرسی گفت: ما در اینجا برنامه ذکر و توسل و روضه ائمه را داریم، اما احساس می کنم، قرآن در بیت الزهرا (س) مهجور است. بعد از بازسازی، جلسات انس و تفسیر قرآن و معارف قرآنی را بیشتر برگزار کنید. تمایل دارم، بچه های قدیمی جبهه و جنگ، پیشکسوتان و نسل جوان برای چنین مراسم های معنوی کنار هم جمع شوند و اینجا در جهت ...
تعطیلات نوروز با داستان های کوتاه دفاع مقدس/ پیرزنِ آنطرفِ خیابان
، قَلمویت کو؟!" آفتاب درست بالای سرمان هست. دانه های عرق را پشت گردنم احساس می کنم حالا راهشان را پیدا کرده اند زیرِ مانتوام. پیشانی ام خیس از عرق شده سرفه ی کوتاهی می کنم و صدایم را صاف می کنم. روسری ام را تا روی پیشانیم جلو می کشم و به خیابان نگاه می کنم. _ وای که چقدر گرمه به پیرزن نگاه می کنم. به من نگاه می کند و سرش را کمی تکان می دهد. سرسخت ترین از این حرف ها به نظر می آید که بشود ...
سوگواره ای برای پرواز ابدی مادر سه شهید در شیراز
همصحبتی و درد دلی دوستانه ترک برداشت.هم رزمانی که روزی برای مان همه زندگی مان بودند حالا فقط نامشان ،نشانی یک خیابان شده بود و خانواده هایشان فراموش مان... دریغ که یادمان رفت سالهایی که برای ما به سرعت باد می گذشت، چند کوچه آن طرف تر،پشت دیوار تنهایی ها،زمان اما برای ” مادران شهید ” ترجمانی دیگر داشت و تیک تاک عقربه های ساعت پیش چشم های بارانی شان درازای یک قرن بود. تقویم هایی که هر سال با ...
گفتند اسمش یوسف است و یوسف هم شد!
فاش نیوز- زندگی نامه شهید یوسف سجودی فرمانده تیپ سوم لشگر 17 علی ابن ابی طالب (علیه السلام) ... آمدنش را در عالم خواب به مادر نوید دادند و مادر گفت، یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور.... شاید مادر احساس کرده بود نوزادی که 9 ماه چشم انتظار تولدش بوده، قرار است سال ها او را چشم انتظار ملاقات در بهشت بگذارد. سال 1377 خانواده سجودی در شهر بابل به لطف ...
غم انگیزترین غروب زندگی
نتوانستم خودم را کنترل کنم و زدم زیر گریه؛ زجه می زدم و مجید را صدا می کردم. دایی و زن دایی هم گریه می کردند. دایی اجازه داد خوب گریه کنم تا سبک شوم. بعد گفت: سهیلا دلم نیامد به مادرت این خبر را بدهم؛ گفتم اول به تو بگویم که با هم به مادرت بگوییم. با بغض گفتم: دایی بلند شو برویم، باید به مادرم بگویم که دیگر چشم انتظاری بس است، باید بگویم که مجیدش را آوردند، باید بگویم. هق هق گریه و ...
از اردوهای جهادی تا شهادت برای امنیت کشور
...> خانم جعفری مادر شهید محسن جعفری: همان اوایل نوجوانی یا شاید نه قبل تر از آن به همراه برادر کوچکترش پایشان به مسجد ابالفضل(ع) کلبه، یکی از محله های قدیمی شیراز باز شد؛ با آنکه فاصله منزل پدری شان با مسجد زیاد بود هر روز دوبار نماز ظهر و مغرب به مسجد میرفت و این مسیر را به عشق هم مسجدی هایش، دوستان قد و نیم قد همسن و سال خودش و مربیان مسجد می پیمود. بعد ها عضو پایگاه مسجد هم که شد، این آمد ...
چگونه جدی می شود؟
نسل های دیگر هم مسئول هستیم برای همین باید سعی کنیم نگاهی بالاتر به موضوعات داشته باشیم. در این نگاه محیط زیست اهمیت می یابد چون این کار برای 50 سال یا 100 سال آینده موثر است. مثلاً آب در 100 سال آینده می تواند به یک بحران تبدیل شود. ما چقدر برای آینده فرزندانمان تلاش می کنیم؟ باید آینده ای برای آنها وجود داشته باشد. اگر ایران آگاه داشته باشیم خود به خود ایران آزاد و آباد هم پشت سرش می ...
قرآن مربی همواره انسان است / قاریان مراقب آفت مطالبه پاکت بیشتر باشند + فیلم
بودند که در سنین بالا منحرف شدند و اشتباه کردند و حتی مرگشان هم مرگ خوبی نبوده است و برای هرکسی هم این اتفاق ممکن است رخ دهد؛ اما دل سپردن به قرآن می تواند انسان را از مخاطرات و گرفتاری ها حفظ کند؛ بنابراین سه عامل قرآن، تربیت کنندگی پدر و اهتمام ایشان و محبت مادر عوامل تأثیرگذار ما در این عرصه بود. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی ایکنا_ ورزش در عرصه ملی و انس با قرآن ...
کدام بار تاب و توان آزاده نامداری را گرفت؟
چهره های مشهور و بعضا محبوب پذیرفتنی نیست. در این میانه که بازار اتهام، سنگین است بعید نیست فرزاد حسنی را هم مقصر بدانند که چرا ابتدا نرد عشق باخت و به سرعت جدا شد اما مگر دیگران همه از بام تا شام همواره در صلح و صفا بوده اند و مگر همه ازدواج اول را ادامه داده اند؟ اگر قتل نباشد یا خودکشی است یا ایست قلبی و مرگی به خاطر تحمل نکردن فشارها و قانع نبودن به خانه و احساس سوختن ...
روایت ماموریت یکی از افراد گروه دستمال سرخ ها در متهم دادگاه
و شیوه و گونه های موفق و مخاطب پسند بیندیشد. متن در طی این سالیان در ذهن نگارنده پخته شده و آرام آرام جا افتاده است، راوی دست به قلم می شود و 80 ساعت مصاحبه را در یک سال تدوین و تألیف می کند و متهم دادگاه به دنیا می آید. کتابی که باید آن را در گونه ادبیات تاریخی یا تاریخ ادبی بررسی کرد. متهم دادگاه پلی است بین ادبیات و تاریخ،؛ گاهی کفه به سمت ادبیات سنگینی می کند و گاه استنادات و ملاحظات تاریخی ...
عطاری حاج مَحنبی
...> دی فاطمه با خوشحالی بلند شد و دوای حاج محنبی را مثل دعای حضرت یعقوب بال میناش بست و دست عروس را کشید و رفت. وارد منزل که شدند مادر داماد ایستاده بود با تشر پرسید : کجا بودید؟ دی فاطمه زودتر جواب داد: رفتم کمی او مرده شور خونه زدم به کمرش. مادر داماد لبخند کم رنگی زد و گفت: شما دیدین قاطر بچه بیاره که رفتی او مرده شور خونه رو کمرش رختی؟ عروس با شرم زدگی نگاهی به دی فاطمه کرد و می خواست ...
لبخند بزن رزمنده| رو به هوا می رویم/رزمنده ای با 12 پسرش در میدان مین
...، انگار هفتاد سال بود خوابیده اند و تا دلت بخواهد خواب سنگین بودند. توپ بغل گوششان شلیک می کردی، پلک نمی زدند. ما هم اذیتشان می کردیم. دست خودمان نبود. کافی بود مثلاً لنگه دمپایی یا پوتین مان سرجایش نباشد. دیگر معطل نمی کردیم که خوب همه جا را بگردیم. صاف می رفتیم بالای سر این برادران خوش خواب: برادر برادر! دیگر خودشان از حفظ بودند، هنوز نپرسیده ایم پوتین ما را ندیدی؟ با عصبانیت می گفتند: به پسر ...
درآ که تفرقه تعطیل کرده عاطفه را
توآبی ست فاطمه ناظری چشمت پناه آخرین بچه آهوهاست پیراهن تو سرزمین عطر شب بوهاست ای چشمه! یک شب ناگهان مهمان آن ها شو این آرزوی ناتمام و روشن جوهاست دل های مردم را نگاهت فتح خواهد کرد اسم بزرگت خالکوب روی بازوهاست سمت تو می آیند هر شب شاه ماهی ها هر شب تو می آیی و هر شب جشن جاشوهاست سمت تو ...
حاشیه های جامانده از مرگ آزاده نامداری در طبقه 7 برج مهستان
مشهوری که پیکر بی جان او قریب به دو روز کنج خانه در بی خبری افتاده بود. بستگان آزاده نامداری در ایام دیده بوسی عید نوروز دو روز بعد از فوت او مقابل خانه اش آمده اند.درست زمانی که مرگ گریبان آزاده نامداری را گرفته و در خانه او به جای عطر نقل و شیرینی عید،خاک ماتم پاشیده شده است. ضجه های مادر آزاده نامداری و اشک همسایه ها خودرو حمل جسد که از راه می رسد ناله های مادر داغدیده آزاده ...
تمنای دیدار منجی در عمق وجود عاشقان/ تقویم ها تشنه یک جمعه بامهدی(عج) هستند
ماند به طوری که مادرها همیشه منتظرند؛ اما خوب انتظار امام زمان(عج) فراتر از این حرف هاست. مهرداد عنوان کرد: یک مادر علاوه بر اینکه خودش باید به دنبال زمینه سازی برای ظهور آقا باشد باید فرزندانش را هم با این هدف بزرگ کند، فرزندانی که با رفتار و اعمال خود زمینه ساز ظهور آقا باشند و در زمان ظهور پا رکاب ایشان شوند لذا معتقدم اولین چیزی که یک مادر باید به فرزندانش بیاموزد ولایت پذیری و عشق ...
عیدی تب هایی که از شهریور پارسال از تاب نیفتاد/ روایتی از همسنگری با دفاع مقدس جوانان دهه هفتادی
خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: چند روز مانده به شروع سال جدید، چنگ کرونا یقه شهر را سفت گرفته بود و با تمام وجود تکانش میداد! همه جا بوی تلخ مرگ گرفته بود، اما آن تب هایی که از شهریور پارسال از تاب عاشقی نیفتاد، همچنان یک تنه می جنگیدند. اصرارها بی فایده بود، کادر مراکز بهداشت و نمونه گیری اهواز کوتاه نمی آمدند، میگفتند دلمان برای چند ساعت پا روی پا انداختن و به یک گوشه زل زدن تنگ شده ...
نوروز در زندان زنان+عکس و فیلم/روی دیگر زندگی در میان عروسک های زندانی
...> دانلود فیلم اصلی برای افرادی که یک زندگی عادی و معمولی دارند شاید دین خیلی از چیزها مثل همین نور و روشنایی که هرصبح در خانه خود به آن چشم باز می کنند موضوع مهمی نباشد و عادی تر از هر وقت دیگری باشد اما برای افراد در بند و گرفتار زندان تماشای طلوع و غروب خورشید در جایی غیر از زندان حال و هوای دیگری دارد. خورشید تکه های طلایی گرمای خود را در فضایی پهن کرده بود ک ...
شهیدی که پدر و برادرش، جانشین او در دفاع از حرم شدند
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس ، خودش در زمان جنگ به دنیا آمد. پدرش دائم در جبهه بود و خیلی کم به خانه برمی گشت، بعد از جنگ هم باز پدرش حضوری کمرنگ در خانه داشت. از همان کودکی شد مرد خانه؛ طوری که وقتی بزرگ شد از بقیه همسن و سال هایش پخته تر به نظر می رسید. یک پایش در مسجد و هیأت بود و پای دیگرش در بسیج. موقع امتحانات مدرسه که می شد، با اینکه زیاد اهل خواندن درس نبود، اما نمره قبولی می ...
درخواست ها و توقعات امام زمان(عج) از شیعیان
برود و سقوط کند. شبی به امام عصر (ع) متوسل می شود و در خواب می بیند دیواری است به شکل نقشه ایران که شکست برداشته و خم شده است و در زیر این دیوار تعدادی زن و بچه نشسته اند و دیوار دارد روی سر آنها خراب می شود. مرحوم نائینی چون این صحنه را می بیند بسیار نگران می شود و فریاد می زند: خدایا، این وضع به کجا خواهد انجامید؟ در همین حال می بیند حضرت ولی عصر (ع) تشریف آوردند و با دست مبارکشان دیوار را که در ...
ایرانی ها در قدیم مهربان تر بودند | در آلمان بیشتر شب ها خواب تهران را می دیدم
ورود سینما سبک زندگی و لباس پوشیدن مردم ایران دستخوش تغییر شد. باید به این نکته توجه کنیم که پس از ورود فیلم های خارجی به ایران، موسیقی غربی و پاپ در ایران مد شد. به گذشته که نگاه می کنم، می بینم ایران آن زمان چقدر خوب بوده است. شرایط زندگی خوب و راحت بود. تهران هنوز ابرشهر نشده بود؛ هر جا که می خواستیم، پای پیاده می توانستیم برویم. تهران آن زمان عبارت بود از خیابان لاله زار، میدان ...