روزی که حاج قاسم سه بار تا مرز شهادت پیش رفت
سایر خبرها
نگاهی به زندگی نامه شهید منصور اسدپور
...: بخوان! دنیا محل گذر است. باید روزی هجرت کنیم. در اوصاف اخلاقی منصور نیز، همین بس که فردی معاشرتی و صبور بود و در رفتار با والدین و دیگر اعضای خانواده، مؤدب. مادرش می گوید: یک روز سراسیمه به منزل آمد. گفتم: چرا این قدر نگرانی؟ چیز ی نگفت و رفت وضو گرفت. دوباره پرسیدم. گفت: مادر با دوستانم بحثم شد. دلیل را پرسیدم. در جوابم گفت: مادر! زمان اذان به آن ها می گویم دست از بازی ...
یادکردی از عالم وارسته مرحوم آیت الله سیدجواد خامنه ای به همراه خاطره ای از رهبر معظم انقلاب
مشهد بیایم. آنها هم اول باورشان نمی شد، از بس این تصمیم را امر بعیدی می دانستند که من از قم دست بکشم. خلاصه آن که به مشهد رفتم و خدای متعال توفیقات زیادی به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم، اگر بنده در زندگی توفیقی داشتم، اعتقادم این است که ناشی از همان برّی است که نسبت به پدر، بلکه به پدر و مادرم انجام داده ام. این قضیه را گفتم برای این که شما توجه بکنید ک ...
مدافع حرمی که خیلی ازدواجی بود!
مربی کشتی آمد و با او صحبت کردیم، گفت که این ورزش پارکور است. محمدرضا هم گفت من این را می خواهم. اسمش را هم نوشتیم، سه ماه تمام رفت و حرفه ای شد. یادم هست وقتی به این خانه آمدیم، تازه وسائل را آورده بودیم و یکی دو روز گذشته بود. یک روز لباس هایش را پوشید و رفت به پارک المهدی که در خیابان آزادی است. دوری زد و آمد و گفت چه جای خوبی خانه گرفته ایم. این پارک چقدر موانع و آلاچیق دارد! چقدر ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی؛ شهاب و رابرت دنیرو، یهویی!
اینکه چرا کل پست رو پاک نکرده، من رو یاد اون جوک خیلی بی مزه ای میندازه که می گفت پسره داشت راه می رفت، خورد زمین، برای اینکه ضایع نشه، برگشت گفت حرکتو داشتی؟ . پ. ن: خودم گفتم بی مزه که نتونین ایراد بگیرین:)))))) آرزو بر جوانان عیب نیست! در جریانین که نغمه کلهر سریال از سرنوشت ، همون فاطیما جیغ جیغوی برنامه عمو پورنگه دیگه، نه؟! کسی می دونه چرا خاطره ...
درهای بسته خانه حاج آقا علی
استفاده بهینه تری از چنین جاذبه های گردشگری داشت. دراین میان یکی از مهم ترین جاذبه های گردشگری کرمان در روستای قاسم آباد در نزدیکی شهر رفسنجان قرار گرفته است؛ خانه تاریخی حاج آقا علی یادگاری از عصر قاجار به حساب می آید که با معماری ویژه خود تحسین هر بیننده ای را برمی انگیزد. اما نکته اینجاست که با وجود اینکه مدت هاست مرمت آن به پایان رسیده است، همچنان بلااستفاده مانده و درهای ...
من تظاهرات مذهبی را به هم نمی ریزم!
دو دست را روی هم، جلوی سینه خود گرفته بود، با مأمور محافظش وارد میدان شد و به طرف تیر های چوبی رفت. وقتی به مأموران مسلح رسید، نگاهی به آن ها کرد و خنده ای روی لبانش نقش بست! طیب و حاج اسماعیل کنار هم ایستادند. حاج اسماعیل گفت: ما می میریم! در این موقع طیب خندید، حاج اسماعیل که تصور کرد به گفته او می خندد، به تندی پرسید: مگر دروغ می گویم؟ تو هم داری می میری! طیب جواب داد: درست است، ولی حالا که ...
شهدا شهید نشدند که ما برایشان گریه کنیم/عده ای بین مان نفوذ کردند
قاسم سلیمانی، ما هم معتقدیم که خیلی از فرماندهان ما دارای مکتب هستند. حاج احمد متوسلیان هم دارای مکتب است. وی افزود: ما اگر امروز بخواهیم از فرماندهان شهید دفاع مقدس و مدافع حرم بگوییم باید از مکتب حاج احمد بگوییم تا مکتب حاج قاسم. شهدای ما داراری مکتب هستند و این شهدا یک فرهنگی را برای ما به جا گذاشتند بنام فرهنگ شهدا. سبک زندگی اسلامی و انسانی را اگر بخواهیم دنبال بکنیم، الگوی رفتاری ...
روایتی از وضعیت حاج احمد متوسلیان/ آخرین عکس یادگاری حاج احمد
گرفت و برد سر میزی که افرادی خاص نشسته بودند. مرا برد جلوی حاج قاسم. حاجی محترمانه و با ادب همیشگی، سریع از جا برخاست. تا احسان گفت: ایشون آقای داودآبادی هستند که ... حاج قاسم لبخند زیبایی زد و گفت: بله، ایشون رو که می شناسم ... قند در دلم آب شد. چه کیفی کردم از این حرف سردار. همین طور که روی صندلی سمت راستش می نشستم ، با خنده گفتم: خب خدا رو شکر که بنده رو می شناسید، پس نیازی به معرفی ...
جنگ بلدوزرها و تانک در مهران
روی تخت چوبی و دهانش باز مانده است. با خودم گفتم شهید شده. ناراحت و یک خرده هم دستپاچه شدم. می دانستم شهادت ایشان مشکلات زیادی را برای تشکیلات به دنبال دارد. به سمت ایشان رفتم ببینم چه خبر است. دیدم آقای نجفی خندید و گفت دستپاچه نشو، حاج بابا ایشان خواب است شهید هم نشده. کنارش نشستم چشم باز کرد و زود از جا پرید چشم هایش را مالید. سلام کرد. پرسید: چه خبر است؟ گفتم ...
منوی پیشنهادی برای زندگی در گرما و بی برقی/ چه کنیم تا خانواده مان کمتر کلافه شود؟
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خراسان نوشت: کرونا و مشکلات اقتصادی کم بود، هوا گرم شد، مصرف برق بالا رفت و نیروگاه ها کم آوردند تا عجیب ترین تجربه ممکن را سپری کنیم. گاهی چند بار قطعی برق، در شرایطی که بچه ها نه کلاس تابستانی می روند، نه می توانند داخل کوچه بازی کنند، نه تلویزیون ببینند و نه کتاب بخوانند، مادرها کلافه می شوند چون علاوه بر کارهای خانه که بدون برق ...
ناهار مخصوص با حاج قاسم/ 5 برادری که مدافع حرم شدند
: سال 97 در منطقه جنگی بوکمال خاک سوریه نزدیک مرز عراق، رزمنده های فاطمیون به دلیل جنگ چند روزه رو در رو با تکفیری ها از نظر جسمی و روحی خسته شده بودند و از طرفی هم مهمات درحال تمام شدن بود، فرمانده عملیات خیلی تلاش می کرد که روحیه رزمنده ها حفظ شود و از پشت خط هم برای نیروهای پشتیبانی تقاضای کمک کرده بود گویا این خبر به حاج قاسم می رسد که رزمنده های فاطمیون در منطقه جنگی منتظر کمک هستند. حاج قاسم و ...
یک نکته درباره سریال جدید سیما
را شروع کردم. قاسم جعفری در کار مدل عجیبی دارد و من همه شرایط را پذیرفتم. او می خواهد از همان اول صبح شما را ببیند و مثلاً می گفت نویسنده باید هفت صبح در دفتر کار باشد. نگارش این سریال با زمان ازدواج من همزمان بود و من یک بازه زمانی فشرده در حال کار بودم و حتی در آن زمان فقط یک روز مرخصی گرفتم تا خانه پیدا کرده و اجاره کنم و یک روز هم برای عروسی اجازه و مرخصی گرفتم. شب عروسی از کار ...
این زن ناجی نوزاد فروشی است
در یکی از پاتوق ها دختر جوان مصرف کننده ته خطی را پیدا کردند که ماه های آخر بارداری را سپری می کرد و حضورش در پاتوق برای خودش و بچه اش خطرناک بود. به هر طریقی بود همکاران راضی اش کردند تا به مرکز بیاید و یک وعده غذای گرم بخورد و دوش بگیرد، آمد اما نماند و دوباره رفت. مدتی بعد خودم در سرکشی پاتوق ها دوباره دیدمش، شکمش بزرگ شده بود. گفتم بیا برویم مرکز ما، همان جا بمان، خودم برای زایمان ...
تحول آینده سیاسی هاشمی و اصلاح طلبان از انتخابات 1384
انتخابات بود، ساعت 10 و نیم شب آقای هاشمی به من زنگ زدند و گفتند از آیت الله خامنه ای پیامی به من رسیده که جشن نگیرید و من به حاج آقا گفتم که جشن را قرار است رقیب ما بگیرد، چون ما انتخابات را واگذار کردیم. آقای هاشمی به من گفتند من دارم می خوابم، نتیجه که نهایی شد من را بیدار نکنید و فردا صبح به من بگویید و ایشان واقعا ساعت 10 و نیم شب خوابیدند و من شش صبح از آقای کرباسچی و آقای محمد هاشمی ...
نگاه کارشناسی حلقه مفقوده بهسازی باغ تاریخی سالار مشکات
شتابزده درحال اجراست. به گفته کیوان پندی یک پژوهشگر، حاج حسینعلی سالار مشکات فرزند حاج میرزا علی اکبر مشکات السلطنه و از خاندان منجم باشی لنگرودی بود. پدر وی از سوی احمدشاه قاجار لقب سالار مشکات یافت. او از رجال گیلان عصر پهلوی و از ملاکین قاسم آباد علیا در شهرستان رودسر بود و مالکیت بخشی از محله چمارسرای رشت از آن وی بود. مالکیت باغ چمارسرا در اصل متعلق به همسر مشکات السلطنه، مرحومه سیده ...
8 کتاب و هشت روایت از تولد تا ربوده شدن حاج احمد متوسلیان
، پژوهشگر تاریخ دفاع مقدس در صفحه اینستاگرام خود بخش های سانسور شده کتاب راز احمد مربوط به دیدارش با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در 24 اسفند 97 را که روز 15تیر سال گذشته نیز در برنامه زنده یه روز تازه شبکه 5 سیما آن ها را بازگو کرده بود، منتشر کرد. انتهای پیام/ خبرگزاری میزان : انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود. ...
اوج حساسیت لیگ برتر در گرمای سیرجان
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما استان مرکزی،در ادامه رقابت های لیگ برتر فوتبال و در هفته بیست و ششم شاگردان منصوریان به مصاف یاران امیر قلعه نویی می روند. نماینده لیگ برتری استان که با 37 امتیاز در خانه چهارم جدول قرار دارد از ساعت 20 و بیست دقیقه امشب سه شنبه 15 تیر ماه، در ورزشگاه شهید حاج قاسم سلیمانی سیرجان ، به مصاف تیم 35 امتیازی و رده هفتمی گل گهر می رود. دیدار رفت دو تیم در 26 دی ماه سال گذشته با تساوی بدون گل در اراک به پایان رسید. ...
ماموریت 700 هزار جهادگر در 360 محله آسیب پذیر اجتماعی/ بوشهر پایتخت عبابافی می شود
اسلامی دانست و گفت: همین حضور میلیونی مردم در مراسم اربعین حسینی مکر دشمنان اسلام را سال ها عقب می اندازد. وی گروه های جهادی را نمونه دیگر از فراوری انقلاب عنوان کرد و ابراز داشت: بسیج سازندگی ادامه دهنده همان جهاد سازندگی است که امروز از حرکت جهادی به جریان جهادی تبدیل شده است. وی با بیان اینکه در حال حاضر 6 هزار گروه جهادی با نام سردار حاج قاسم سلیمانی و شهید فخری زاده در ...
روایت شکل گیری نخستین انجمن ادبی مشهد | یارانِ سراچه
...> راز سر به مهر بنا به نوشتۀ شادروان حسن حبیب در مقدمۀ دیوان حاج میرزا حبیب خراسانی ، داستان اصحاب سراچه حکایتی است که تقریبا به سال های 91-1290 هجری قمری، باز می گردد. بسیاری از خراسانی ها، به ویژه آنان که با اهل علم و روحانیت، سروکار داشته اند و از این حکایت به اجمال حرف هایی شنیده اند و از آن حرف ها، خاطره مبهمی به یادشان مانده است، تا 40 سال پیش، کم و بیش، عده ای هنوز در قید حیات بودند ...
روایت محاصره تا آزادسازی دو شهر شیعه نشین سوریه
الزهرا شد. دوباره همدیگر را دیدیم. تشکر کرد و گفت: خیلی کار زیبایی کردید! من مدیون بچه های گیلان ام. پیشانی حاج قاسم را بوسیدم و گفتم: حاجی، ما را بیشتر از این شرمنده نکنید. من و نیروهایم، افتخارمون اینه که سرباز شماییم و در رکاب حضرت آقا می جنگیم. علی ، یکی از محافظ های سردار سلیمانی، گفت: حاج محمد، سردار، قلبا شما را دوست داره. به من گفته هر روز یادم بیار برای سلامت بچه های گیلان ...
مجتهدی که خود را آیت الله نمی خواند
سلام می کرد، جواب می داد . - همسرش را خیلی دوست داشت و همه این نکته را می دانستند. با همه اعضای خانواده مهربان و خوش رفتار بود و بقیه اقوام وقتی با آن ها مراوده و رفت و آمد می کردند، تحت تأثیر اخلاق خوبش قرار می گرفتند. - اول پامنار، یکی از فرزندانش رو، روی دوش گرفته بود. داشت از تو پامنار می رفت به سمت منزلشون. گفتم حاج آقا این کار صورت خوشی نداره. گفت برو این حرفا چیه میزنی ...
کدام شهید قائم مقام حاج همت بود؟
. بغلم کرد و گفت: آره مجتبی یکی از قدیمی ترین رفقامان هم بالاخره رفت، ولی ما هنوز زنده ایم. بعد سرش را و دست هایش به آسمان بلند کرد و فریادی کشید که 50 متر آن طرف تر هم اگر صدای گلوله نبود به وضوح شنیده می شد. خدایا خسته شدم پس چرا مرا نمی بری؟ گفتم: رضا این حرف ها چیه ؟ این همه بچه ها رفتند، مگر ما دنبال چیز دیگری بودیم؟ شهادت ممقانی هم داغش کم نیست و تو حالا داری به این داغ نمک می زنی ...
مدافع حرمی که خیلی ازدواجی بود!
می خواهم. اسمش را هم نوشتیم، سه ماه تمام رفت و حرفه ای شد. یادم هست وقتی به این خانه آمدیم، تازه وسائل را آورده بودیم و یکی دو روز گذشته بود. یک روز لباس هایش را پوشید و رفت به پارک المهدی که در خیابان آزادی است. دوری زد و آمد و گفت چه جای خوبی خانه گرفته ایم. این پارک چقدر موانع و آلاچیق دارد! چقدر خوب است! (با خنده) مدام می رفت و کار من شده بود این که از بچگی می بردمش در ...
پایان شیرین همدستی خانم دهیار با جهادی ها
راه ندادند. راه روشنی که مرحوم حاج عبدالله والی در بشاگرد ترسیم کرد، در سال های بعد تا امروز توسط برادرانش(حاج محمود و حاج امیر)، یاران باوفایش و دوستداران نادیده اش ادامه پیدا کرده و هرکدام از آنها به سهم خود قدمی در مسیر آبادانی این منطقه برداشته اند. حجت الاسلام سید محسن مؤمنی ، مدیر کل کمیته امداد منطقه بشاگرد، یکی از همان جوانان دیروز است که 30 سال قبل دلش با دم مسیحایی حاج ...
مسجدی موفق در اجرای طرح های اوقات فراغت و گره گشایی از محرومان
ولیعصر (ع) و در ضلغ شرقی میدان امام رضا (ع) نصب شده، مزین به نام های مختلف حضرت امام زمان (عج) است. عکس شهدا و سردار دل ها زینت بخش شبستان مسجد شده است فضای داخلی این مسجد به ویژه شبستان آن نیز از این قضیه مستثنی نیست به طوری که از یک سو نام شهدای این مسجد در بخش شرقی این شبستان نقش بسته و از سوی دیگر، تصویر زیبایی از سردار دل ها، حاج قاسم سلیمانی زینت بخش مسجد حضرت ولیعصر (ع ...
این که شهید بابک نوری را فقط به خوش تیپ بودن بشناسند، ناراحت کننده است
، نپذیرفته است . من در انزلی ساکن هستم و شهید، زاده و ساکن رشت. قبل از این فقط اسم شهید را شنیده و عکسش را دیده بودم و می دانستم مدافع حرم بوده و به شهادت رسیده است. وقتی به ملاقات پدر ایشان رفتم، کمی با هم صحبت کردیم و به سؤالات ایشان جواب دادم. یک هفته بعد با من تماس گرفتند و موافقت خود را اعلام کردند و این طور شد که من زندگینامه شهید را نوشتم. * در نگارش این کتاب با چه سختی ها و ...