روزه دارکوچک
سایر منابع:
سایر خبرها
میدونین حیدر رحیم پور ازغدی کیه؟+ تصاویر
به گزارش مشرق محمد صادق شهبازی در رشته توئیتی نوشت: بعد چندسال رفته بودم دیدنش روی ویلچر داشت غذا میپخت. گفتم حاجی داری با اقای جنتی رقابت میکنی. (حاج حیدر نود سال و اقای جنتی نود و دو سال داشت) گفت ولا اول انقلابم اقای جنتی همینجوری بود ریشاش سفید، ولی بیست سانت بلندتر. کُچِک مِره ولی تموم نِمِره. گفتم حاجی با این شرایط غذا درست میکنی من چندسالی که خانه نشین بودم، آشپزی نمیکردم. اینقدر ناراحت شد ...
اصالت مضمونی در آواز با شعر است
نوشتارها نیست و نیازمند جمع آوری دیدگاه های صاحب نظران و زحمت کشیدگان این عرصه و نقد و داوری درباره یکایک آنهاست. اما پیشاپیش آشکار است که آواز _ همان طور که گفتیم _ بر بستر کلام شکل می گیرد. همان گونه که شاملو گفته است: کلام از نگاه تو شکل می بندد/ خوشا نظربازیا که تو آغاز می کنی البته نگاه یکی از دو گروه فعال در زمینه موسیقی ایرانی به مقولۀ اصالت ملودیک در این عرصه نیز همانا نگاه ...
فرشته نجاتی که خودش نجات یافت
عادت کنی. طوری حرف می زد که یعنی من یک زمانی نیستم و تو باید به تنهایی زندگی کنی. و من جدا شدن او از این دنیا را می دیدم. همیشه موقع خداحافظی چندبار برمی گشت و من و بچه ها را نگاه می کرد؛ اما این بار آخر من دیدم اصلا رویش را برنگرداند، همانجا بود که من گفتم او دیگر برنمی گردد احساس کردم واقعاً دل کند. شهادت حمید راننده آمبولانس بود و به آنها می گفتند فرشته های نجات. سه دوست راننده ...
دبیر کل حزب ملت ایران در اثر کرونا درگذشت
، دیدم آقای رفیق دوست آن بالا ایستاده، دوید آمد جلو گفت: آقای سیف شما که نیامدی! فهمیدم که برنامه ما دست ایشان هم بوده است. گفتم: مگر تو توانستی بروی که می گویی من نیامدم؟! وسط راه که هلی کوپتر آمد آقا را برد. عبای آقای خمینی هم دستش مانده بود، می گفت آمده ام عبای آقای خمینی را بدهم. پس از ورود امام، مسئولیت شما در مدرسه رفاه چه بود؟ آن زمان هر روز به مدرسه رفاه می رفتم. البته یکی ...
تروریست ها هیچ وقت بازداشت نشدند
.... جزئیات جدید و دردناک از شهادت داریوش رضایی نژاد بازپرس کشیک دکتر شهریاری، را همان شب برای اولین بار در بیمارستان ملاقات کردم. برادر همسرم به من گفت عمو هرآنچه از جزئیات حادثه به یاد داری بگو. توضیحات تو به دستگیری تروریست ها کمک می کند. با این امید هر آنچه به یاد داشتم را وسط بی تابی هایم به بازپرس گفتم. جزئیات ترور و قیافه دو نفر تروریست را همین الان هم به خاطر دارم. رنگ ...
حفظ ایمنی مواد غذایی هنگام قطع مکرر برق
. هر غذایی را با بو، رنگ یا بافت غیرمعمول دور بیندازید. مواد غذایی مانند قوطی حبوبات و سبزیجات می توانند دو تا پنج سال در قفسه آشپزخانه دوام داشته باشند. سایر کالا های اساسی که برای مدتی دوام می آورند، شامل کره بادام زمینی، برنج، بلغور، جو دوسر و حبوبات خشک هستند. چه رازی در پس شیرینی هندوانه نهفته است؟ میوه همیشه بخشی از یک رژیم غذایی سالم است. اما ترکیب مواد مغذی ...
غیرتمندی و حیا را چطور به پسران مان آموزش دهیم؟
...، خواندن قران و مناجات و گفتن ذکر و مطالعه کتب سودمند، مهم ست. امام باقر (ع) نقل می کند که هرگاه هنگام ولادت فرزندی می رسید، پدرم همه زنانی را که حضورشان ضرورتی نداشت، از اتاق بیرون می کرد تا نگاه کسی به عورت او نیفتد. امام صادق (ع) نیز فرموده که بهتر است همه چنین کنند. در دوره نوجوانی نیز پدر و مادر نقش مهمی در پرورش حیا دارند با نوای دلنشین قران و شعر های درست برای بچه ها و تربیت ...
حکایت هایی از "برخوردهای حساب شده شهدا با زنان بی حجاب"
باید پوشش کامل داشته باشیم تا وقتی ما را از زیر آوار خارج می کنند، مشکلی وجود نداشته باشد. شهیده گلدسته محمدیان/ کتاب بوستان حجاب صفحه 54 کاش می شد ... آمده بود مرخصی. داشتیم درباره منطقه حرف می زدیم. لابه لای صحبت گفتم: کاش می شد من هم همراهت به جبهه بیایم! حرف دلم را زده بودم. لبخندی زد و پاسخی داد که قانعم کرد. گفت: هیچ می دانی سیاهی چادر تو از سرخی خون من کوبنده تر است ...
عفاف و حجاب از مدرسه تا خیابان/ زنگ خطری که شنیده نمی شود
، تازه نامزد کرده و من پس از تبریک به او گفتم: عروس خانم هنوز تغییری نکردی و پریسا لبخندی زد و گفت: اتفاقا مادر شوهرم اول از اینکه پسرش می خواهد با یک آرایشگر ازدواج کند ناراحت بود. اما وقتی چند جلسه بدون اینکه من او را بشناسم به آرایشگاه آمد و من را زیر نظر گرفت با ازدواجمان موافقت کرد. پریسا گفت: زیبایی خیلی مهم است و این دختر و پسر ندارد، دخترها برای خودشان و پسرها برای داشتن زنان زیبا، اما ...
طلاق به خاطر هزینه آرایشگاه
وقت با ارزشش پول بی زبون را هم این جوری دور می ریزد؟ در حالی که مرد جوان دیگر کم کم تن صدایش بالاتر می رفت منشی دادگاه شماره پرونده این زوج جوان را خواند و وارد اتاق قاضی شدند. قاضی میانسال در حال مطالعه پرونده بود پس از چند دقیقه رو کرد به زن جوان که نگار نام داشت و گفت: دخترم واقعاً به خاطر آرایشگاه رفتن دادخواست طلاق داده ای به نظر خودت عجیب نیست؟ تو هنوز 23 سال سن داری معنای طلاق ...
3 نسل از خانواده ما همزمان مدافع حرم بودیم
به من بده، گفتم تو که خودت اسباب ها را آوردی اینجا پسرم، گفت می دانم، اما آدرس را بدهید من بدهم به بچه های لشکر. آدرس را دادم و بعد به عمه اش زنگ زده و حلالیت طلبیده و گفته بود من را حلال کنید، شاید دیگر برنگردم. خواهرم به من زنگ زد که داداش! محمد چی شده؟ چرا باز محمد را فرستادی؟ زنگ زده حلالیت می طلبد. گفتم چیزی نیست خودش رفته من نفرستادم. زنگ زدم به محمد، هنوز فرودگاه بود گفتم محمد چی شده پسرم ...
حاج قاسم با انگشتر شهید مدافع حرم، چه کرد؟
. محسن داد می زد و می گفت: متوجه هستی چه می گویی؟ محمدرضا برمی گردد. گفتم: محمدرضا برگشته دیگر... تا هنوز مردها نیامده بودند، من در آرامش دوباره وضو گرفتم و رفتم به اتاق تا دو رکعت نماز شکر بخوانم. شکر خدا را کنم که چنین امانتی را به این قشنگی از من گرفت... یکی از خانم ها بالای سرم ایستاده بود و می گفت: تو را به خدا گریه کن و الا سکته می کنی! وقتی از در اتاق بیرون آمدم، جای سوزن انداختن ...
حاج قاسم با انگشتر شهید مدافع حرم، چه کرد؟ + عکس
کارت ملی اش را برداشتم تا مرتب کنم. بهش گفتم: تو که دیگر نیستی، چرا دوباره نگاهت کنم؟! حتی عکس سه در چهارش را آماده کردم و گذاشتم دم دست که می دانستم برای اعلامیه نیاز می شود. **: دکوراسیون را هم تغییر دادید؟ مادر شهید: بله؛ همه چیز را جابجا کردم. مثلا تلویزیون را برداشتم و به اتاق بردم. **: پس وقتی حاج آقا آمدند، خانه هم تغییر کرده بود. مادر شهید: بله؛ همه ...
آدمکشی اشتباهی یا شلیک عمدی
پرداخت که چرا هندوانه های کق (خام) می فروشد! مشاجره لفظی این جوان 35 ساله با میوه فروش به جایی رسید که او با قمه ای که در دست داشت، هندوانه ای را به دو نیم کرد و فریاد زد تو را هم لت و پار می کنم! این جملات وحشتناک، ترس عجیبی را در دل میوه فروش ایجاد کرد و او دیگر با مشاهده قمه سکوت را بر مشاجره ترجیح داد. در این هنگام چندتن از اطرافیان و مشتریان میوه فروش به کمک او آمدند و جوان 35 ساله ...
تب کسب و کارهای کشاورزی مثبت و باعث آبادانی کشور است / از کارتن خواب تا تاجر توانستند کسب و کار خود را ...
.... یکی از کارآموزان 16 ساله من فضایی 100 متری در گرمسار داشت و من به او پیشنهاد دادم که سراغ پرورش قارچ برود. کارآموز دیگری داشتم که پس از ازدواج خواهرش به اندازه 20 متر فضای خالی اتاق او در اختیارش بود. به او گفتم تو نمی توانی قارچ تولید کنی ولی می توانی زالو پرورش بدهی. به کارآموز دیگری که 30 متر فضا در شهریار داشت پیشنهاد کردم که وارد کار پرورش زعفران شود. وی ادامه داد: اگر کسی بگو ...
فانتزی های ازدواج با ملاک های واقعی ازدواج متفاوت است
باشم به شما دختری با قد 150 معرفی نمی کنم. ولی بحث این است که از پسرهای با قد 170 تا 190 همه شان دنبال دختر با قد بالای 165 هستند! این به من نشان می دهد که شما این عدد را حفظ کرده اید و در ظاهر هم نمی توانید تشخیص دهید. یا بین دخترها می دیدم که می گویند حتما قدش 180 به بالا باشد و بعد می گفتند تو خودت حاضری با کسی که از تو کوتاه تر است ازدواج کنی؟ من می گفتم نه بچه ها، این حق شماست که ...
◄ قایقی که واژگون کردم
قرار دادن لباس هایش زیر پتو آنها را اتو می نمود، من با عنایت به شغلم با آنها هم اتاق بودم و دفتر و اتاق ما همیشه شلوغ بود و اکثر مسئولان و از جمله فرمانده لشکر، هر گاه به مقر ما می آمدند شب را مهمان ما بوده و در اتاق ما می گذراندند. چند روز بعد آقای لک زایی که به ایشان آقا باقر می گفتیم از من در مورد این اتفاق سوال نمود و گفت چه کسی در آن روز قایقران بوده؟؟!! ، من در جواب ایشان گفتم که آن ...
روایتی از فعالیت های مجتمع شوق زندگی که اعضای آن می کوشند غم های کودکان را کاهش دهند
گذاشته اند، مشخص است که در این اتاق، قرار است بچه ها پذیرایی شوند و با گرفتن جوایز شاد شوند و برای لحظاتی، لبخند روی لب های آن ها بنشیند. تعداد زنان و مردان و کودکانی که به مرکز مراجعه می کنند، اندک اندک بیشتر می شود. نگاه و سکوت بعضی از بچه هایی که به مجتمع آمده اند، حرف های بسیار دارد، مثل دختر بچه ای که نگاه مات شده اش روی اسباب بازی های مجتمع مانده است، اما حتی شوق استفاده از آن را ...
پسرم وصیت کرد پیکرش را به کتابخانه اش ببریم
کتاب به او می دهد. علیرضا کتاب را می گیرد و پیش فرمانده می رود و به او می گوید جایزه من را بدهید. فرمانده شان می گوید الان چیزی ندارم به شما جایزه بدهم. اصلاً جایزه چه چیزی می خواهی؟ علیرضا به فرمانده شان می گوید من چند سال است که به جبهه می آیم، اما هنوز امام خمینی (ره) را از نزدیک ملاقات نکردم. فرمانده برای اینکه علیرضا را دلخوش کند، نامه ای برای دوستش می نویسد و به علیرضا می گوید برو دیدن فلا ...
دیه ای برقو شده قوز بالاقوز...
...... مُردم، مُردم، اَلو گرفتم گلاب؛ کِی میا نپه؟ - کی بی بی؟ - کی و مرض دختر، برقا رِ میگم نه، میگم کی خَور مرگُش میا؟ - نمیدونم بی بی، والا تا اونجایی که می دونم هنوز حدوداً یه نیم ساعتی مونده... - ای خدا، ای خدا، ینی آدم نیفَمه چی چی بگه، یَی چن هفتِی راحت بودیمه، دیَم شروع شد... خو اینا میه نگفتن دیه برق نیره؟ فقط تو ای مدت بری.... ...
داستان کوتاه روز پروانه از آلیس مونرو
چند نفر بیشتر نگفته ام. مایرا گفت: نه نمی گویم. اسیتو کانیون را توی روزنامه خواندی؟ آره. فکر این که مایرا، هم، غیر از کارش در مدرسه، صفحات فکاهی روزنامه را می خواند یا اصلا کار دیگری می کند، عجیب بود. ریب کربی را می خوانی؟ آنی یتیم را می خوانی؟ بتسی و پسرها را می خوانی؟ گفتم: کراکر جکت ات تمام شده. بیا. یک مشت بردار. مایرا داخل جعبه را نگاه کرد. گفت ...
خوش اخلاق ها ازبهشت به بهشت می روند!
آورم . گفتم: احوال بچه را نمی پرسی؟ گفت: تا از تو خیالم راحت نشود، نه. بعد مادرش آمد و رختخوابی مرتب برایش انداخت که بخوابد، گفت: لازم نیست، من دوست دارم بعد از چند وقت دوری امشب را پیش زن و بچه ام باشم . آمد همانجا روی زمین پیش من و مهدی نشست. البته نیم ساعت بعد از شدت خستگی خوابش برد. مادر شهید می گوید: سختی هایی که همسر شهید همت کشید، فکر نکنم در زمان ما کسی کشیده باشد. خودش می گفت: خدایا من چه ...
بحران تجرد قطعی مردان در ایران چقدر جدی است؟
که آمار اعلام شده درست نیست و ایران هنوز با چنین مشکلی روبرو نشده است. شهلا کاظمی پور، جمعیت شناس در این رابطه گفت: برای آقایان نباید جمعیت گروه سنی 15 سال به بالا را برای ازدواج در نظر بگیریم و این مقایسه درست نیست. در واقع باید جمعیت مردان بالای 20 سال را با جمعیت زنان بالای 15 سال مقایسه کنیم. با این مقایسه متوجه می شویم تعداد مردان بالای 20 سال 5.5 میلیون نفر و زنان بالای 15 سال ...
وزیر فرهنگ مدیری منفعل و خنثی است
مجلس سهراب کشی بود. وقتی استاد بیضایی وارد اتاق شد، من با شوق و ذوق بلند شدم و عرض ادب کردم. آقای بیضایی جلو آمدند و گفتند که: من بهرام بیضایی هستم. من گفتم که استاد بنده شما را می شناسم. ایشان گفتند: به هر حال بنده وظیفه دارم که خودم را معرفی کنم. بنده به تئاتر شهر آمدم و همراه خودم سه نمایشنامه دارم و هر کدام از این نمایشنامه ها را که شورای نظارت شما مجوز دهد، من حاظرم کارگردانی کنم در هر سالنی ...
کدام دوستی ها در نگاه جوادالائمه(ع) اصالت دارد / ترویج ازدواج آسان با مَهرالسُنَّة
از تک تک اعمال تو خواهد پرسید . آن شخص می گوید: من نامه را از آن حضرت گرفتم و پیش از آنکه به وطن خویش برسم، خبر آن به گوش حاکم یعنی حسین بن عبدالله نیشابوری رسید و او در دو فرسخی شهر به استقبالم شتافت. نوشته حضرت را به او دادم، آن را بوسید و بر دیده نهاد و گفت که حاجتت چیست؟ گفتم مالیات به حکومت بدهکارم، در حالی که توان پرداخت آن را ندارم. آن گاه دستور داد که مالیات را بر من بخشودند؛ سپس ...
گذراندن زندگی و مدیریت جامعه از نگاه امام جواد(ع)
...، فدایت شوم! فرماندار شهر ما، یکی از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت (ع) است. حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسینی نیشابوری ادامه داد: مأمورین او برای من مالیات نوشته و پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف کنید و نامه ای برای او بنویسید که با من مدارا کند. امام فرمودند، من او را نمی شناسم. گفتم، فدایت شوم! همان طوری که عرض کردم، او از محبّان شما اهل بیت (ع) است. نامه شما برای من در نزد او ...
سه تصویر تلخ از اورژانس بیمارستان ها / کارورزی با بیماران بدحال
آزمایش خون و دوباره فشارت را می گیرند . در این میان یکی از نزدیکان کادر درمان می آید،سلام و احوال پرسی گرمی می کند و می گویند برود در اتاق کچ دراز بکشد ، آرام می گویند خانم تخت 6 کرونا دارد . حالا به جز نگرانی از فشار باید دلهر گرفتن کرونا را هم داشته باشی . اورژانس که شلوغ می شود یادشان می رود تو در تخت شماره 3 خوابیده ای . همراهت می رود و می گوید هم سرمت تمام شده و هم قرص زیر زبانی آب شده است ...
برترین های قرن با حسین گازرانی: قسم خوردم پا در استادیوم نگذارم؛ برخی امروزی ها فقط پول را می شناسند
خان چجوری رفتار می کرد؟ خب پول می خواستم، پول نداشتم می گفتم پول بده، گفت تو هر وقت مرا میبینی پول میخواهی و این صحبت ها. خیلی جالب بود پول نمی داد می گفت بیا تخته بازی کنیم. من تخته زیاد بلد نبودم ولی خودش استاد بود نمی خواست مستقیم به من پول دهد. بلافاصله مثلا می باخت به من بعد می گفت این ده تومان را بگیر. یک مقدار هم پول تقسیم کردند و از تهران فرستاده بودند، من هم خب پول از ایشان گرفته ...
مخالفان مالیات بر عایدی سرمایه از صدای آمریکا تا مدعیان اصلاحات
تجربه برخی مخالفت ها و یا حتی حمایت های این اتاق ها نشان می دهد که این واکنش ها چندان علمی نیست همچون حمایت بی حساب آنها از برجام ،ثانیا طرح مذکور هنوز به طور کامل تصویب نشده و لذا اتاقی ها می توانند نظراتشان را برای تکمیل طرح و رفع ابهامات احتمالی به مجلس ارائه کنند نه اینکه به بهانه وجود برخی سؤالات کل طرح را زیر سؤال ببرند. زخم دیرینه نکته قابل توجه آن است که تجربه نگاری استفاده از ...