ضربه شصت رزمندگان به منافقین در عملیات مرصاد
سایر منابع:
سایر خبرها
یادی از شهید حمیدرضا سلامت، فرمانده پدافند هوایی منطقه 7 کشور
. حسین امینی، هم رزم شهید نوبت شهادتش رسید... زمانی که برای آموزش به پادگان آموزشی شهدای کرمانشاه رفته بودیم، حمیدرضا همیشه در عقب ستون حرکت می کرد. به ما هم می گفت: از عقب ستون حرکت کنید تا اگر کسی جا ماند، کمکش کنید! فرمانده گردان ابتدا فکر کرد ما خسته شده ایم، اما بعد ها متوجه شد که هدف ما کمک به بچه هاست. این طور بود که گاهی حمیدرضا 6 اسلحه را در طول مسیر روی دوشش حمل ...
زرشک پلو با مرغ خوردی؟!
بدی هم نبوده! خلاصه غذا، سر موقع حاضر بود هر نفر پتویی و تختی داشتیم و هر روز بدون پوتین های واکس زده بیرون نمی اومدیم. خلاصه بعد از خوردن شام مشغول خدافظی کردن از همدیگه شدیم دو نفر از بچه ها گفتن دل پیچه دارند و شکمشان درد میکند و سریع به طرف دستشویی دویدن. در عرض نیم ساعت کل گردان ما بچه های قبلی همه در صف دستشویی بودیم! حالا حساب کنید این همه آدم و پنج تا دستشویی! و ما کلی غر زدیم که چرا ...
تحلیل شهید آوینی از علت قتل عام مردم توسط منافقین/ پافشاری شهید خوش اخلاق بر اجرای فرمان امام (ره)
...> صدام هم پس از قطعنامه گویا می خواست غرور شکسته شده خویش را ترمیم کند. از همین رو دو روز بعد از قبول رسمی قطعنامه از جانب ایران، از چند محور وارد غرب کشورمان شد و شهر های قصرشیرین، خسروی، سر پل ذهاب و گیلان غرب را به تصرف خود درآورد. به قول سیدمرتضی آوینی: نفرت مردم از منافقین بیش از صدامیان است و این حقیقت، اگرچه از زمان درگیری های درون شهری منافقین به روشنی قابل ادراک بود، اما در عملیات ...
چرا منافقین در عملیات مرصاد تا شهر اسلام آباد غرب پیشروی کردند؟
کردند؟ با حضور سرهنگ خلبان حسنعلی امیری ، بهزاد بالاگبری جانباز 70 درصد و فرمانده گروهان سپاه حمزه سید الشهدا گردان “حنین” و سید عیسی اجاق جانشین بهداری منطقه غرب در دوران دفاع مقدس که در عملیات مرصاد حضور میدانی داشته اند، برگزار کرد. عراق از بند قطعنامه 598 بازگشت نیروهای به پشت مرزهای بین المللی سوء استفاده کرد سرهنگ خلبان حسنعلی امیری با گرامی داشت یاد و خاطره شهدای هشت ...
مبارزه پدر و مادر شهید با غول دوقطبی + عکس
...، یک باره دیدند عده ای با لباس شخصی آمدند که فرمانده شان ابوحامد بود. پرسیدند شما کی هستید و از کجا آمده اید؟ گفتند ما تعدادی افغانستانی هستیم و آمده ایم برای دفاع از حرم، هیچ امکاناتی هم نداریم. اینها را اول تقسیم کردند در گروه های عراقی که بروند آنجا تا اسلحه بگیرند و بایستند و نگهبانی بدهند و یک جاهایی بجنگند. ما یک خشاب اگر می دادیم به عراقی ها، همان روز اول شلیک می کردند و تمامش می شد ...
ناگفته های بهاره رهنما درباره شوهر اولش ! / داستان من و پیمان قاسمخانی! + عکس
...> بهاره رهنما در نشست نمایش دیگری با حضور شیوا اردویی و مهیار طهماسبی در پاسخ به سوال یکی از کاربران که پرسیده بود: من یک حسن در رفتار خانم رهنما دیده ام که بعد از جدایی از همسر سابق شان از ایشان به خوبی یاد کرده اند. از جمله شبی که من نمایش دیگری را دیدیم ایشان از مردان خوبی که در زندگی شان بوده اند یاد کردند از جمله پدر و برادر و همسر سابق شان. این رفتار شایسته را همه ما باید انجام دهیم. گفت ...
درد دل علی هاشمی با یکی از رزمندگان
بار درب خانه حاج علی را زدم. مادرش پرسید: کیه؟ من جواب ندادم. دوباره پرسید کیه؟ چیزی نگفتم. می خواستم ببینم عمه ام چه برخوردی می کند. همان موقع لای درب خانه باز شد و لولهی یک اسلحه کلت بیرون آمد. کلت در دستان عمه ام بود! یک دفعه جا خوردم و رفتم عقب. گفتم: نزن عمه، منم فتاح. گفت: پس چرا حرف نمی زنی؟ خندیدم و گفتم: می خواستم ببینم چه کار می ...
قرعه انداختیم نام مسعود آمد و من جا ماندم!
ثبت نام کردیم. نه من از ثبت نام مسعود خبر داشتم و نه مسعود از ثبت نام من. فردای ثبت نام رفتم تا از بچه های لشکر سؤال کنم که چه زمانی اعزام دارند؟ بنده خدایی که آنجا بود، تا من را دید گفت: شما که همین نیم ساعت پیش آمدی پرسیدی! من که متوجه منظورش نشدم، گفتم نه به خدا اشتباه دیدی، من تازه آمدم. ما همشهری ها خیلی به هم شباهت داریم. بعد نگاهی به من کرد و گفت: دو هفته دیگر اعزام داریم. ...
قتل 2 خواهر به دست داماد
چهار ماه پیش خواهرم خانه شوهرش را ترک کرد و همراه سه بچه اش به خانه پدرم آمد؛ البته طبیعتا زندگی در خانه پدر برای او در آن شرایط سخت بود به همین دلیل از من خواست خانه ای را در همان نزدیکی برایش کرایه کنم و من هم این کار را کردم. این مرد ادامه داد: دامادمان در این مدت چند بار سراغ من آمد و هر دفعه به او گفتم بهتر است جدا شوند. حتی به او گفتم ضرر و زیانش را جبران می کنم. او گفت ...
تمسک به خطی جز ولایت فقیه جدایی از سرچشمه توحید است
: حالا که هم رزمان مان به شهادت رسیدند، نباید سلاح شان روی زمین بماند. ما باید با همان سلاح بجنگیم و پیروز شویم. در 30 آذر 1366 با انتصابش به مسئول دسته، در میدان جهاد به نبرد با دشمن پرداخت. هم زمان با عضویت در سپاه در سوم دی 1366، دوباره در کسوت مسئول دسته گردان مسلم به مناطق نبرد عزیمت کرد. او در نامه های خود به خواهرانش سفارش تاکید می کرد: شما باید ادامه دهنده راه ما باشید. همان طور که ...
کاشف شکنجه گاه انقلابی ها در فتنه 88 که بود؟ + عکس
بدهم فقط ترساندن آن ها بود! می گفتم: نرید جلو. خطرناک است. اسلحه جنگی دارند و شما را با تیر می زنند، به هیچ کدامتان رحم نمی کنند و... آنقدر مشغولشان کردم تا یگان ویژه نیروی انتظامی در صحنه حاضر شد و بساطشان را جمع کرد. اذان مغرب را گفته بودند، وضو گرفتم و همان جا در پیاده رو کنار آتش و دود نمازم را خواندم. 8 سال هفتادوهشت آتش فتنه کوی دانشگاه کم کم دامن ...
کمالوند: از خواسته مردم آذربایجان خبر دارم
این جا بوده است. در تیم گسترش فولاد نه قبل و نه بعد از من هیچ کس نتایج ما را نگرفت. در این استان همیشه موفق بودم. تراکتور امسال کار بزرگتری را می طلبد. یک زمانی برای لیگ برتری کردن تراکتور و مدعی شدن این تیم برنامه ریختیم الان به دنبال قهرمان کردن این تیم مدعی است. آرزویی جز قهرمان کردن تراکتور ندارم. در مقطع اول زمانی که آمدم یک یاس و ناامیدی در مردم تبریز دیدم. اولین بازی مان ...
فکری: برخی از بازیکنان استقلال در بازی با سپاهان کم کاری کردند تا برکنار شوم/ کسانی که کثافت کاری کردند ...
انتقادی از خودم ندارم اما باید برای فضای مجازی خرج می کردم. هر چند آدمی نیستم که کسی را تخریب کنم اما باید خرج می کردم تا از تیم و بازیکنان حمایت می شد. باید مشکلات را به مردم می گفتم. همان اتفاقاتی که برای میلیچ در دوره من افتاد، دوباره تکرار شد اما چیزی نگفتند. شایعه کردند که فکری گفته بازیکن خارجی نجس است و نباید در استقلال باشد. چقدر باید نطفه شان حرام باشد که این دروغ ها را به مردم بگویند. ...
قتل برادر به خاطر قفس قناری!
اما بعد از دو روز فهمیدم برادرم فوت کرده و خیلی ناراحت و پشیمان بودم. طاقت نیاوردم و گفتم هرطور شده باید در مراسم خاکسپاری برادرم شرکت کنم به همین خاطر مخفیانه به قبرستان رفتم و از دور شاهد مراسم بودم. در این مدت چندین بار خواستم خودم را معرفی کنم اما می ترسیدم. در این مدت خانه دوستم مخفی شده بودم و چند روز قبل به خانه خواهرم رفتم که بازداشت شدم. با اعتراف متهم به برادرکشی به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت، متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد. ...
ضربات جبران ناپذیر علی هاشمی به ارتش بعث عراق
صدام و حزب بعث عصبانی شود و تغییر روش دهد! او بلافاصله پیش من آمد و شروع کرد به فارسی صحبت کردن! تعجب کردم. گفت: من از مسئولان گردان 999 العمیق (گردان اطلاعات سری عراق) هستم. فارسی را هم به خوبی یاد گرفتم. آن روز فرماندهان ما از بیسیم شما شنیدند که قراره فرمانده شما بیاد چزابه. به ما گفتند هر طور شده او را بیاورید. بعد سریع ما رو به این منطقه منتقل کردند ...
پاسگاه زید سال ها میزبان پیکر 72 شهید استان مرکزی بود
گردان ما بود. گردان امام حسن (ع) متشکل از بچه های اراک آن مقطع به عنوان یکی از گردان های تیپ 22 بدر وارد عملیات شده بود. من نیروی این گردان بودم و بختیاری فرمانده ما. ایشان از بچه های انقلابی و از رزمندگان پیشکسوت استان مرکزی بود. یک آدم مظلوم و زجرکشیده که بعد از فتح خرمشهر، بر مظلومیت هایش افزوده شد. چون در جریان این عملیات گردان ما شهید زیاد داده بود، برخی افراد و جریان ها تهمت هایی را به شهید ...
حکایت پرواز برادران قاسم و محمدرضا پورقدیری
کسی جلوی در است. گفت یکی دو تا از بچه های مسجد هستند. من هم رفتم پشت در ایستادم که ببینم چه خبر است. قاسم هم متوجه شد که من پشت در هستم؛ اما چیزی نگفت. وقتی قاسم آمد داخل به او گفتم چیزی نگو خودم فهمیدم، خوابم تعبیر شد. شهادت قاسم قاسم سال 67 در عملیات بیت المقدس منطقه شاخ شمیران، در 26 سالگی به شهادت رسید. او فرمانده دسته بود و در چند عملیات شرکت کرد، در کربلای 4 از ناحیه ران پا و ...
اپوزیسیون نیستیم | گفت وگو با عضو قدیمی انجمن حجتیه – قسمت دوم
در آن خانه ی یک بهایی بود که باید آنجا به جلسه شان می رفتم. از مدرسه آمدم بیرون، زمستان بود، گرسنه بودم و دیدم اگر الان در جلسه شیرینی بیاورند من به نیت سیر شدن شیرینی را می خورم و این شرعا مشکل دارد؛ ما را اینگونه تربیت کرده بودند. بچه فقیر هم بودم و پول نداشتم ساندویچ بخورم، یک بشقاب لبو خریدم و خوردم و سیر شدم و بعد به جلسه رفتم. تربیت مان چنین بود و مقلد بودیم. آیت الله خوئی ...
خوش فکری شهید قربانی برای پیشبرد اهداف عملیات نصر 4
جوان رعنا به دلم نشست. از حاج رحیم پرسیدم آن موتوری چه کسی بود؟ گفت علی قربانی، از بچه های روستای بنوارناظر است. اولین دیدار من و جوان رعنای موتورسوار همان چند لحظه و به اندازه یک سلام و خداحافظی مختصر بود اما بعد ها رفاقتی عمیق بین ما برقرار شد. سال 1363 با علی محمد در منطقه عملیاتی بدر بودیم. من در گروهان نصر بودم و او در واحد اطلاعات عملیات گردان. ما بچه های گروهان نصر، یک ...
استقرارارتش بعثی در کنار لشکرایران درعملیات مرصاد
خواندیم شروع به آماده کردن گردان ها کردیم که به طرف مرز حرکت کنند. یک مقدار که هوا روشن شد یکی از برادران رزمنده گفت که این تانک های لشکر 41 ثارالله (ع) را هم بگویید با ما جلو بیایند. گفتم کدام تانک ها؟ گفتند همین ها که اینجا ایستاده اند. من نگاه کردم دیدم چندین تانک و نفربر جلوی ما ایستاده اند. پیش حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر 41 ثارالله (ع ...
چرا تکفیری ها پیکر شهید نظری را مبادله نکردند؟
... برای اردوی رزمی رفته بودیم سوسنگرد. هوا مه آلود بود. یک متری مان را هم نمی دیدیم. گروهان باید مسافتی را با کوله پشتی و مهمات پیاده می رفت و تیراندازی می کرد. من ماندم وسایل بیرون چاد را جمع کنم و بعد بروم دنبال شان. مسیر را پیدا نمی کردم. با ناراحتی زنگ زدم مهدی و بهش گفتم: به تو هم می گن رفیق؟! سرت رو انداختی پایین و رفتی؟! با خنده بهم گفت: عمداً رفتم تا راه رو گم کنی و کمی بهت ...
بدون تعارف با نیکوکار عیال وار با بیش از هزار فرزند معنوی
...> مهمان: حضور مبارکتان عرض کنم سه تا فرزند خودم هستند و هزار و تقریباً 20 خرده ای فرزند معنوی ما داریم. مجری: بیش از هزار تا بچه یتیم را من بخواهم بگم شما حامی مالی شان هستید. مهمان: بله مجری: چی شد چرا اومدید سراغ این کار مهمان: خوب این روحیه از بچه در من وجود داشت و پدر خدا بیامرزم ایشان هم همچین روحیه ای داشت که هر چه داشت به این اون می بخشید و کمک می کرد علی رغم اینکه سطح ...
نویدکیا؛پرسپولیس خیلی خوب بود قهرمانی مبارک شان | 3 بازیکن سپاهان می روند، امیدوارم دیگر برنگردند
.... همینطور بقیه بچه ها که به ما کمک کردند و تا جایی که در توان شان بود به من کمک کردند. می دانم که روزهای سخت تری در انتظارم است و باید برنامه ریزی داشته باشم. سپاهان جایی نیست که یک نفر بیاید و فکر کند که به او وقت بدهند تا دیدگاهش را پیش ببرد. من سعی دارم که ایده خوب داشته باشم ولی موضوع اینجاست که دوست دارم موفق باشم نه برنده؛ این دو متفاوت است و موفق بودن سخت است. امیدوارم همکاران سال آینده ...
ماجرای خودکشی 5 دختر دانش آموز در رامهرمز
شدیم که بسیاری از مشکلات اجتماعی از مشکلات اقتصادی نشئت می گیرد. مثلاً یک خانمی به نیروهای مددکاری ما پیام داد که من تا به حال چند بار خودکشی کردم و امروز می خواهم کار را تمام کنم. بچه های من دارند از گرسنگی تلف می شوند. متأسفانه در رامهرمز در عرض چند ماه 5 دختر دانش آموز از یک مدرسه اقدام به خودکشی کردند و هر 5 مورد هم منجر به فوت شد. بررسی کردیم دیدیم عامل اصلی این خودکشی ها نداشتن تبلت و گوشی ...
از روزه گرفتن برای خرید کتاب تا قصه گویی در نخلستان
با بچه ها کتاب خوانی و قصه گویی کار می کنم. با وجود این که من دبیر ادبیات هستم اما مردم روستای مان و روستاهای اطراف مرا بیشتر به عنوان یک کتاب خوان و قصه گوی دوره گرد می شناسند. من در روستای مان و روستاهای اطراف می چرخم و برای بچه ها قصه می گویم و آن ها را با کتاب ها آشنا می کنم تا با عشق، کتاب بخوانند و ترک تحصیل نکنند و به آینده شان امیدوار باشند. در حال حاضر خودتان چه فعالیتی دارید ...
نخل ها هم می گویند، آب آب...
همه چیز ساکت است. فقط صدای رادیوی ماشین توی ذوق می زند. از المپیک می گوید؛ از اینکه مثل همیشه نتوانسته ایم بازی را ببریم اما چیزی از ارزش های مان کم نمی شود. حرف هایش تمام نشده، صدایش قطع می شود. ماشین ترمز می کند و می ایستد. هنوز آفتاب پهن نشده که به شادگان می رسیم. کل شهر خواب است. خیابان روشن است اما هیچ کس نیست؛ روستای شاوردی در بخش خنافره شهرستان شادگان. خورشید آرام آرام می کش ...
الهامی: در فوتبال باید مقابل عزیزان مان بایستیم!
به گزارش "ورزش سه"، ساکت الهامی پس از تساوی ارزشمند خارج از خانه تیمش مقابل گل گهر در نشست خبری گفت: به سازمان لیگ خسته نباشید می گویم که مسابقات سرانجام به پایان رسید. خیلی خوشحالم که بعد از چندین سال به استان کرمان آمدم و این ساختار خیلی خوب را اینجا دیدم. گل گهر یکی از تیم هایی است که خیلی زود آسیا را خواهد دید. قلعه نویی برای من همیشه عزیز و الگوی من بود، اما این فوتبال امروز نشان داد که باید ...
تارتار: از هواداران سپاهان عذرخواهیم می کنم، مقابل پرسپولیس غافلگیر شدیم
که خیلی تلاش کردیم، ولی اسیر تجربه و حرفه ای گری بازیکنان پرسپولیس شدیم. آنها توانستند به خوبی از موقعیت های شان استفاده کنند و نسبت به ما تجربه های بین المللی دارند. آنها چهار سال قهرمان لیگ هستند و در فینال لیگ قهرمانان آسیا بازی کردند. همچنین انگیزه بیشتری نسبت به ما داشتند. تارتار تصریح کرد: بچه های ما هم تلاش کردند و زحمت کشیدند، ولی نتوانستیم کاری از پیش ببریم. جا دارد مجدداً از ...
روحانی: رهبری دوگانگی ها درمورد کرونا را از بین بردند
تاریخ ایران است بعد از انقلاب که چنین چیزی نداشتیم قبل از انقلاب هم یک جا هزار و خورده ای تخت در یک جا با این تجهیزات و امکانات هیچ وقت نداشتیم. بزرگترین و مجهزترین بیمارستان ما آماده افتتاح است. فکر کنم چند هفته دیگر آماده افتتاح می شود، مراحل نهایی آن است، حتی بعضی از دوستان معتقد بودند امروز افتتاح کنیم من گفتم نه، خواستند بیمار را بپذیرند اگر نظر وزارت بهداشت و درمان است افتتاح را برای چند ...