مرگ دوست صمیمی؛ قتل یا یک اشتباه
سایر منابع:
سایر خبرها
محاکمه نخبه شیمی به اتهام قتل با محلول شیمیایی
او را به خانه دعوت کردم. من به دلیل این که شیمی خوانده بودم، ترکیبی از کلروفوم درست کرده و مصرف می کردم. آن را داخل آبمیوه ریخته و در یخچال گذاشته بودم که دوستم اشتباهی آن را خورد و مسموم شد. با تکمیل تحقیقات در دادسرا برای سامان به اتهام قتل کیفرخواست صادر شد و پرونده اش به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. متهم در شعبه11 دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفت و ...
پایان محاکمه جوانی که متهم به قتل مدال آور المپیاد شیمی و بورسیه دانشگاه بوستون شد
...: متهم عمدی و احتمالاً به خاطر حسادت دوستش را با خوراندن محلول شیمیایی کشته است. در ادامه متهم با رد اتهام قتل عمد گفت: من و سهراب از دبیرستان با هم دوست بودیم. قرار بود او برای ادامه تحصیل به امریکا برود و من تصمیم گرفتم او را ببینم و در واقع یک دیدار خداحافظی با هم داشته باشیم وقتی به خانه ما آمد من محلول شیمیایی اعتیادآوری به نام کلروفرم تهیه کرده بودم که خودم سال ها به آن اعتیاد ...
کشف جسد دختر و قتل در مهمانی
از دو روز کتک کاری حالش بد شد. وقتی بی هوش شد خیلی ترسیدیم و پیکرنیمه جان او را با خودرو به بزرگراه آزادگان بردیم و از ترس در آنجا رها کردیم به این امید که رهگذری او را ببیند و به بیمارستان منتقل کند. پس از این من با تلفن خواهر نسرین تماس گرفتم تا جویای احوالش شوم، چون فکر نمی کردم که فوت کرده باشد که بعد فهمیدم او به کام مرگ رفته است. دو متهم دیگر هم در بازجویی ها اظهارات کامبیز را تأیید کردند ...
ناگفته های جدید مادر ریحانه عامری از قتل دخترش
دعوای ریحانه با پدرش گفته بود که جریان فیلم را می دانند. آن روز من خانه نبودم. وقتی به خانه آمدم همسرم به من گفت می خواهم اعترافی کنم و جریان رابطه اش با همان زن فامیل را گفت. بعد هم گفت دختر ها فیلم رابطه شان را پیدا کرده اند. می گفت خودش آن کلیپ 27 دقیقه ای را ضبط کرده بود. من قبل از آن هم حضور زن های دیگر را در زندگی مان حس کرده بودم، چون گاهی کفش و لباس و وسایل خانه ام ربوده می شد، اما ...
محاکمه 3 قاتل مرد بسیجی/ مقتول به حمایت از زنی برخاسته بود که این سه نفر او را کتک زدند
کسبه محل شده بود. او همان موقع با من و برادرش تماس گرفت و ما برای کمک رفتیم. مرد بسیجی وارد دعوا شد و گاز اشک آورش را بیرون آورد و به صورت من و دوستانم زد. متهم ادامه داد: من از این کارش خیلی عصبانی شده بودم و کینه به دل گرفته بودم. فردای آن روز وقتی او را دیدم، با دوستم برای تلافی به سمتش رفتیم که دوباره درگیری آغاز شد و این بار من با چاقویی که داشتم، به او ضربه ای زدم؛ البته فقط من ...
دختر زوج پولدار تهرانی دوست دختر دزدان مسلح بود
حکم زندان دو پسر جوان که به اتهام سرقت مسلحانه از خانه زوج پولدار به زندان محکوم شده بود در دیوان عالی کشور شکسته شد تا آنها بار دیگر در شعبه همعرض از خود دفاع کنند. به گزارش گروه حوادث اول فارس ، سرقت مسلحانه در تهران اتفاق افتاد. در پرونده سرقت مسلحانه 2 پسر جوان دستگیر شدند. متهمان منکر سرقت مسلحانه هستند. یکی از متهمان سرقت مسلحانه ادعا کرد با دختر صاحبخانه رابطه پنهانی داشته است ...
قتل خانم معلم
. او چهار بار به عنوان معلم نمونه انتخاب شده و همه او را دوست دارند چرا که بسیار آرام و مهربان است. دیروز به تلفن همراهش زنگ زدم اما جواب نداد، چندباری هم با خانه شان تماس گرفتم اما کسی جواب نداد. نگران بودم که عصر همسرش تلفن را جواب داد و گفت زهرا از صبح که بیرون رفته بازنگشته و احتمالا گم شده است. نگران شدم و برای همین با برادرم به کرج آمدیم تا خواهرمان را پیدا کنیم. بعد از شنیدن صحبت ...
شکنجه مرگبار خاله و خواهرزاده در خانه سه مرد
بازداشت شدند. بهنوش در تحقیقات مدعی شد که به خاطر تهدیدهای سریالی سه متهم، راز این جنایت را برملا نکرده است. تحقیقات برای یافتن جسد دختر جوان آغاز شد و در بررسی های صورت گرفته، مشخص شد که مأموران کلانتری 179 خلیج فارس، 8 مرداد جسد مجهول الهویه دختر جوانی را در کنار بزرگراه کشف کرده اند. بدین ترتیب خانواده ملیکا به پزشکی قانونی مراجعه کرده و با شناسایی جسد، راز ناپدید شدن ملیکا برملا شد. تحقیقات از سه مرد جوان در حالی ادامه دارد که آنها مدعی هستنند که قصد قتل نداشته و زمانی که دختر جوان را کنار بزرگراه رها کردند او زنده بوده است. ...
با یک اشتباه قاتل شدم
. چطور دستگیر شدی؟ با ناپدیدشدن او خانواده اش به موضوع مشکوک شده و شکایت کردند. ماموران هم در تحقیقات متوجه تماس های او با من شده و دستگیر شدم. همه چیز علیه من بود و مجبور شدم اعتراف کنم. واکنش خانواده ات چه بود؟ پیگیر پرونده ام هستند. البته هنوز نمی توانم در چشم پدر و مادرم نگاه کنم. با این کار آبروی آنها را بردم. حرف آخر من نمی خواستم کار به اینجا برسد. یک اشتباه کردم که آن دوستی با لادن بود. همین اشتباه و اشتباه های بعد از آن باعث شد الان اینجا باشم. امیدوارم خانواده لادن حرفم را باور کنند و مرا ببخشند. ضمیمه تپش روزنامه جام جم ...
پایان پرونده قتل مرد دو زن/ قاتل به قصاص محکوم شد
به او پول بدهم. وقتی با پول برای گرفتن مشروب مقابل خانه اش رفته بودم، حرفش را عوض کرد و 80 هزار تومان پول خواست و همین موضوع باعث درگیری ابتدایی ما شد. متهم ادامه داد: همان شب وقتی در جشن عروسی یکی از همسایه ها یکدیگر را دیدیم، با هم درگیر شدیم. من ضربه ای به صورت او زدم که پیشانی اش شکافته شد و به بیمارستان رفت؛ اما بعد از اینکه پیشانی اش را بخیه کرد به جشن برگشت و با وساطت چند دوست مشترک که ...
ردیاب خودروی گرانقیمت پلیس را به سارقان رساند
متوجه شده بودم که او سابقه دار است و به خاطر مواد به زندان رفته و به همین خاطر تصمیم داشتم او را از خانه ام بیرون کنم، اما شهین التماس می کرد که گرفتار است و دو فرزند بزرگ دارد که به او رحم کردم و اخراجش نکردم. وی ادامه داد: چند ساعت قبل شهین همراه پسرش و دوست او مهمان من بودند و بعد از اینکه مقداری پول از من گرفتند از خانه ام بیرون رفتند. دقایقی بعد از رفتن آن ها من از رستوران برای خودم غذا ...
قتل مرد خیر لرستانی اشک همه را در آورد + عکس
آنها چند روز قبل در آستانه اربعین حسینی قاتل را بخشیدند. محمد عقیلی فر، فرزند مقتول درباره تصمیم بزرگی که او و خانواده اش گرفته اند می گوید: اولیای دم من، 2برادر، 3خواهر و عموها و عمه هایم بودیم. من در همان سال های اول بعد از قتل پدرم تصمیم گرفتم قاتل را ببخشم اما باید بقیه را هم راضی می کردم. باید خودتان را جای ما بگذارید تا بدانید که چه کشیدیم اما حالا با بخشش قاتل به آرامش رسیدیم و ...
سارقان مسلح به میز محاکمه باز می گردند
انکار های دو متهم، اما بنا به شواهد و قرائن موجود دو مرد جوان به اتهام مشارکت در سرقت راهی زندان شدند و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. اولین جلسه در شعبه هفتم دادگاه تشکیل شد. ابتدای جلسه زن جوان در جایگاه ایستاد و گفت: آن شب وقتی مردان مسلح را با صورت های پوشیده دیدم خیلی ترسیده بودم. آن ها نقاب داشتند، اما بعد ها با شناسایی دارا و اقرارهایش فهمیدم کسی ...
سریال جدید شهاب حسینی چیست؟
.... شهاب حسینی چند سالی را نیز در دوران کودکی همراه با خانواده در خرم آباد زندگی کرد. تحصیلاتش را در رشته روانشناسی دانشگاه تهران به دلیل اینکه هوای مهاجرت به کانادا را در سر داشت بعد از دو سال نیمه کاره رها کرد. شهاب حسینی اولین فرزند یک خانواده شش نفره است و یک برادر و دو خواهر دیگر هم دارد. سیدفخرالدین حسینی پدر شهاب حسینی از دبیران آموزش و پرورش بود که دستی در ترجمه و ...
افشای راز زن صیغه ای مرد تهرانی بعد از قتل / جنایت بر سر قیمت مشروب
ایستاد و گفت: ناخواسته در درگیری دنباله دار ساقی مشروب را به رسانده است. او گفت شاهدانی دارد که دیده اند فرید دست بردار نبوده و چندبار به او حمله کرده بود و پس از ملاقات دوباره او در پارک ،درگیری خونین رخ داده و او در دفاع از خودش ناچار به قتل شده است.با این ادعا ادامه جلسه به بعد موکول شد. در دومین جلسه رسیدگی به این پرونده وکیل اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کرد. وقتی محمود در ...
طلاق رنگی
انجام این کار گرفتیم به شوهرم گفتم که دوست دارم رنگ دیوارهای خانه آبی و طوسی باشد ولی سپند کاری کرد که به شدت شوکه شدم. او روزی که قرار بود خانه مان رنگ شود، مرا به خانه پدرم فرستاد و گفت وقتی که کار رنگ تمام شد دنبالت می آیم. من هم با کلی ذوق به خانه پدرم رفتم و پس از چند روز سپند به دنبالم آمد. در حالیکه به شدت خوشحال بودم به خانه مان رفتم اما آنجا شوکه شدم. سپند بدون اینکه به من بگوید کل خانه را ...
پشت پرده قتل پدر توسط دختر 18 ساله در کرج / دختر جوان بخاطر گوشی موبایل پدرش را کشت
. متهم بیان کرد که در روز حادثه بر سر نحوه آشپزی با پدرم سر سفره درگیر شدیم که او تلفن همراهم را گرفت و آن را در محلی مخفی کرد. متهم افزود پس از چند ساعت من برای گرفتن موبایلم به او مراجعه کردم که نامبرده به وسیله چاقوی آشپزخانه مرا تهدید کرد که در یک زد و خورد چاقو را از او گرفتم و 3 ضربه به ناحیه پهلوی پدرم وارد و سپس فرار کردم هر چند جزئیات منتشر شده این پرونده هنوز کامل نیست اما به ...
خاطرات ناشنیده ناخدا صمدی از شکستن حصر آبادان/ فیلی: نقش شمر مختارنامه را دوست نداشتم
تصریح کرد: برای ایفای نقش در لباس شمر مختارنامه شجاع نبودم بلکه ترسو هم بودم چون نگرانی برای بازی کردن این نقش زیاد بود. ترس از برخورد مردم نداشتم چون در تعزیه دیده بودم که با مخالف خوان ها چطور برخورد می کردند و حتی گاهی بچه ها با تیروکمان دو شاخه آن ها را هدف قرار می دادند. دو هفته ابتدایی را با اکراه کار کردم اما بعد از آن اراده ام جمع شد، انگیزه گرفتم و کار را ادامه دادم. بازیگر سینما ...
شیرزنی به نام فرنگیس
عراقی را با هم به رزمنده ها تحویل دادیم. بعد از آن روز ها چه شد که در گیلانغرب ماندید؟ من خانه ام، روستایم و زادگاهم را دوست داشتم، حتی روز هایی که در گردنه و کوه های اطراف آواره بودیم. هر بار که شرایط مهیا می شد به روستا و خانه ام سر می زدم تا مبادا خانه مان خراب شود. بار ها روستای مان توسط بعثی ها خراب شد، اما برگشتیم و خانه های روستا را بازسازی کردیم. ما در کوه ها ...
پدرم می گفت اگر امیرارسلان نامدار را تا آخر بخوانم آواره می شوم/ نویسندگی به کسی که می نویسد تحمیل می شود
1354 در کنکور مدرسه عالی سپاه دانش که نام سپاهیان انقلاب را بر آن گذاشته بودند، قبول شدم. در این دانشگاه دو رشته ویژه معلم ها بود؛ علوم تربیتی و مشاوره. من در رشته علوم تربیتی قبول شدم. دانشگاه در سال 56 تغییر نام داد و ابوریحان بیرونی شد و بعد از انقلاب علامه طباطبایی . در بهار 1358 فارغ التحصیل شدم. محل دانشگاه در مامازند ورامین بود و من که متأهل بودم، در روستا خانه کرایه کرده بودم. نزدیکی به ...
قدوس: نمی دانم چرا در زمان کی روش بازی نمی کردم / حضور 3 ایرانی در انگلیس برایم انگیزه بخش بود
.... من اسکوچیچ را به اندازه کی روش در حال حاضر نمی شناسم ولی تا اینجا که با او آشنا شدم متوجه شدم که اسکوچیچ چقدر مربی خوبی است. او تاکتیک های زیادی را در تمرینات و بازی ها کار می کند. دوست دارم بیشتر برای این تیم بازی کنم تا بیشتر او را درک کنم. اسکوچیچ بیشتر از کی روش به من اعتماد دارد و به من بازی می دهد. وی در رابطه با اینکه چرا در تیم ملی کم بازی می کند، توضیح داد: من به نظرم نسبت ...
شمارش معکوس برای قصاص/250 میلیون تومان از خون بهای مانده
قبلی در زندان گرفتار شدم. اگر به قصد و با نقشه قبلی؛ بیرون رفته بودم، ناراحت نبودم. چندین بار به سرم زده خودم را نابود کنم. بی بی مریم: مطمئن هستم، عرفان شیرمهد بی گناه است مریم دستجردی ؛ بانوی خیر و فعال اجتماعی که در خوزستان به بی بی مریم ، ناجی محکومان به قصاص شهرت دارد، درخصوص پرونده عرفان به اعتماد می گوید: وقتی در جریان صفر تا صد پرونده عرفان قرار گرفتم، متوجه شدم که او بی ...
شمس، مولانا و دیگری
متهم به کفر بود شهاب الدین سهروردی شیخ اشراق است و یکی از دلایل کشته شدنش همین بهتان کفرگویی به او بوده است. می گویند یکی از علت های بنیادی سربردار شدنش و در زندان به گرسنگی کشتنش همین مساله کفرگویی بوده است.یعنی چون فقهای حلب در برابر استدلال های او در حکمت اسلامی طاقت نیاوردند ، حکم به تکفیر وی دادند.یکی از موارد اشتهار وی همین مرگ مظلومانه به دلیل اتهام به کفر بود و من از قرینه این ...
وقتی به تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه خیانت می شود
این جوان شدند که شوهر مرا به هر وسیله ای هست، به محبت آن ها بیاندازند. تاج السلطنه اینجا می گوید: روزی، عصر من در حیاط مشغول قدم زدن بودم که کسی به شفاعت شوهرم نزدم آمد و من سراغ او را گرفتم و به من گفتند بیرون است و من را نزد شما شفیع فرستاده به تفرج برود. شاهزاده داستان را نمی فهمد و پیگیری هم نمی کند. در ادامه می نویسد: آیا تمام مردم همین قسم زندگانی می کنند، یا زندگانی من ...
حرف های جوانی که 3 بار پای چوبه دار رفت
نیروی انتظامی هم شاهد ما بودند. اما فقط جلوی وحید را گرفتند. من ماندم؛ وسط کش و قوس دعوا. نه ضربه ای به سرش زدم؛ نه حتی مشت محکمی بر بدن بهزاد. اما ناگهان روی زمین افتاد و جانش را از دست داد. به سختی نفسی را که در سینه حبس کرده، بیرون می دهد. بهزاد از بچگی با من مشکل داشت. ترم چهارم حسابداری بودم. خیلی ناراحت بود که من دانشگاه قبول شدم. تقدیر بی رحم پیام گویای تماس از زندان ...
پرده برداری از ماجرای قتل عرفان 16 ساله در کارواش
بودم و کتک می خوردم که همان موقع یک نفر از پشت سر پیراهنم را کشید و من که فکر نمیکردم دوستم عرفان باشه با چاقو یک ضربه به او زدم .اما بعد متوجه شدم دوستم عرفان مرا از پشت سر کشیده بود تا کمکم کند ونجاتم دهد. او قصد میانجگری داشت که اشتباهی کشته شد. متهم نوجوان در حالی که به شدت اشک می ریخت گفت: باور کنید من قصد کشتن دوستم را نداشتم .من هیچ خصومتی با او نداشتم و همراه او به کارواش رفته ...
مجازات پسر نوجوان به خاطر قتل اشتباهی
. متهم ادامه داد: من زیر دست و پا افتاده بودم و کتک می خوردم که همان موقع یک نفر از پشت سر پیراهنم را کشید و من که فکر نمی کردم دوستم عرفان باشد، با چاقو یک ضربه به او زدم، اما بعد متوجه شدم دوستم عرفان مرا از پشت سر کشیده بود تا کمکم کند و نجاتم دهد. او قصد میانجیگری داشت که اشتباهی کشته شد. متهم نوجوان گفت: من قصد کشتن دوستم را نداشتم. من هیچ خصومتی با او نداشتم و همراه او به کارواش رفته بودم ...
امسال محروم از رکاب زدن در راه عشق بودم
هایشان به من برخورد. انگیزه گرفتم و هرچه زور داشتم؛ جمع کردم. فقط فکر و ذکرم شده بود تندتر رکاب بزنم و خط پایان را طی کنم. آن قدر در حال خودم بودم که از مسیر خارج شدم و مسئول مراقبت از خط با داد و فریاد می گفت از مسیر منحرف شدم. داد و فریاد ها باعث شد دستپاچه شوم و با سرعت بالایی که داشتم زمین خوردم. زمین خوردنم همه چیز را جلوی چشمانم تیره و تار کرد. رقبا بدون توجه به من از کنارم رد می شدند، اما من ...