سایر منابع:
سایر خبرها
اصحاب ایثار بازگویی خاطرات دفاع مقدسی رزمندگان سمنان
به گزارش ایرنا، جنگ که آغاز شد، کسی نمی دانست در نهایت قرار است چه جلوه های با شکوهی از ایثار و فداکاری رقم بخورد. اکنون که بیش از 30 سال از پایان آن می گذرد، تازه می فهمیم که هرچه از آن روزها بنویسیم و بگوییم همچنان حجم بی نهایتی از گفته ها باقی مانده است. کتاب اصحاب ایثار نوشته زهرا شاهینی به بازگویی خاطرات پیشکسوتان و رزمندگان استان سمنان در دوران دفاع مقدس به تفکیک عملیات های مختلف ...
وقتی عشق به امام رضا(ع) به شهادت می انجامد
پارچ را پر می کردم که داخل لیوان ها بریزم. برمی گشتم و می دیدم که ظرف همچنان پر است. همه اینها برای این است که این کارها با اعتقاد به امام حسین(ع) انجام می شود و مطمئنا هر کس در راه امام حسین(ع) قدم بردارد، امام او را تنها نمی گذارد. هنوز هم فرمانده است زمان شهادت همسرم، بچه ها کوچک بودند و نمی خواستند نبود پدرشان را بپذیرند و بهانه جویی می کردند. رضا وقتی شش ساله شد گفت مامان من ...
نگاهی به کتاب از گدارتختی تا رمادیه
تواند آشپزی کند؟ ساکت به همدیگر نگاه کردیم. دوباره حرفش را تکرار کرد: اگر کسی از شما برای آشپزی اعلام آمادگی نکند از این به بعد باید غذا ها را به صورت خام بخورید. من که آشپزی بلد بودم نیم خیز شدم که بگویم، ولی بچه ها پیراهنم را گرفتند که بنشینم. ترسیده بودند برایمان نقشه ای داشته باشند. با توکل بر خدا بلند شدم و گفتم: من آشپزی بلدم. راوی چگونگی شهادت یکی از اسرا را روایت می کند که چگونه با ...
بازیگوش ترین بچه محله مان بودم
همچنین مادرش که در کودکی او را از دست داد، نقش مهمی در علاقه مند شدنش به ادبیات داشت.شفیعی درباره دوران کودکی اش می گوید: من از اینکه به مدرسه نرفتم بسیار بسیار خوشحالم؛ یعنی می فهمم که یک نوع عنایت الهی بود. من اگر به شیوه معمولی به مدرسه می رفتم، مسلما این مایه ای را که به فرهنگ اسلامی مربوط است، هرگز نداشتم. بازیگوش ترین بچه محل بودم چه در کدکن و چه در مشهد. اولین بچه ای که صبح زود وارد کوچه ...
هووی 30 ساله زن 65 ساله مشهدی را شوکه کرد / احمد 76 ساله بچه پنهانی هم دارد !
فاصله دوری خودروی شاسی بلند همسرم را دیدم که زنی جوان نیز درون آن نشسته بود. همسرم که مرا نمی دید خودرو را متوقف کرد و آن زن با سر و وضعی شیک و آرایش کرده از خودرو پیاده شد تا پشت فرمان بنشیند و با خودروی همسرم برود. دیگر نتوانستم این صحنه را تحمل کنم و به طرف اتومبیل دویدم. احمد با دیدن من آن زن جوان را فراری داد اما من هم با پای پیاده به دنبال او دویدم. حدود 20 دقیقه نفس زنان ...
عملیات افسانه ای زدن کرکوک چگونه رقم خورد؟/خاطره خلبان F14 از مرگ – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان
مرتب از این طرف به آن طرف بشوم. بعد از دوازده سیزده روز که در بیمارستان بودم، گیو آپ (Give up) کردم [تسلیم شدم.] اشهدم را گفتم و آماده مرگ شدم. در همان شرایط که در کما بودم اشهدم را گفتم و گفتم خدایا! ... آن خدایی که شما می گوئید این جاست! گفتم خدایا من آدمی بدی بودم؟ مردم آزاری کردم؟ پرونده سازی کردم؟ 10 تا 12 سال فرمانده پایگاه های مختلف بودم. در این 12 سال، اِسی، یک بازداشتی در پرونده کسی ...
آمدم ای شاه پناهم بده
خصوصاً فرج امام زمان دعا کنید، در همین حال و هوا بودم که با صدای نقاره رضا رضا رضا رضا از خاطرات کودکی به یک باره جدا شدم، نگاهی به ساعت انداختم، نیم ساعت به اذان صبح مانده بود، طبق معمول به سمت سقاخانه رفتم و لیوان آبی خوردم و سپس به سمت سرویس های بهداشتی برای وضو حرکت کردم، بالاخره نماز صبح را در صحن جمهوری اقامه کردم، بعد از نماز همه رو به سمت ضریح حضرت کردیم و دعای امین الله را قرائت کردند ...
خاطرات افسر گارد جاویدان در سرباز شهر ممنوعه منتشر شد
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: کتاب سرباز شهر ممنوعه مستند روایی خاطرات افسر گارد جاویدان نجات علی اسکندری توسط انتشارات روایت فتح منتشر شد و به چاپ رسید. این کتاب روایت مبارزه یکی از مبارزان عرصه پرتلاطم نیم قرن اخیر است که میدان ها و صحنه های گوناگون زندگی و مبارزاتی متفاوتی را از سر گذرانده؛ مردی که از نزدیک شاهد فروپاشی و ضعف دستگاه اشرافیت و سلطنت بوده و پس از طلیعه انقلاب اسلامی ...
رفتار متفاوت یک پسر با پدر اسیرش
، آزاده حاج اسماعیل شمس در سال 1327 در محله شوش تهران متولد شد. با پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت کمیته انقلاب اسلامی درآمد و با شروع جنگ تحمیلی او به منطقه جنوب رفت و در همان جا اسیر شد. حاج اسماعیل 10 سال از عمر خود را در زندان های رژیم صدام گذراند. وی در سال 1369 به همراه دیگر آزادگان سرافراز به میهن بازگشت. کتاب پاداش و کیفر ، در برگیرنده خاطرات آزاده حاج اسماعیل شمس ، از دوران ...
سردار گودرزی: جاسوسی اسرائیل در جمهوری آذربایجان کاملا تحت رصد ما هستند / افزایش 8 برابری قاچاق خودروهای ...
...، جا های سخت بودیم. *روز پیروزی انقلاب کجا بودید؟ بروجرد بودم، روال خدمت ما در نظامی گری بود و واقعا خوشحال هستم. حاج خانم ما چند وقت پیش در تلویزیون صحبت می کرد می گفت ما 16 استان کشور را گشته ایم. *اولین باری که به جبهه رفتید چه زمانی بود؟ سال 1360 فرمانده گروهان ... مهران بودم، بعد جانشین گردان صالح آباد شدم، آنجا مین و تله های انفجاری کار می گذاشتم، مربی مین و ...
باز نشر/ حاشیه های حضور رهبر انقلاب در منزل سردار شهید همدانی
. نسبتش را که می پرسم می گوید خانمش، دخترخاله ی همسر شهید است! جمعیت آن قدر هستند که توی پذیرایی جا نشده اند؛ رفته اند داخل اتاق ها و سرک می کشند تا از فضای باز درها داخل پذیرایی را ببینند.حاشیه های حضور رهبر انقلاب در منزل سردار شهید همدانی خلاصه جمعیت کمی سامان می گیرند و آقا وارد می شوند. آقا می نشینند. خانه شلوغ است. سر و صدای بچه های کوچک بلند است. آقا از جمعیت می خواهند که صلوات و ...
آزادسازی سنندج به کمک نیروهای سپاه و ارتش از دست ضد انقلاب
آفرینی کرد. با آغاز جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایران، لحظه ای درنگ نکرد و راهی مناطق عملیاتی غرب کشور شد. وی در طول هشت سال جنگ، در مسئولیت های مختلفی از جمله فرماندهی محور در تیپ 27 محمد رسول الله (ص)، فرماندهی تیپ 32 انصارالحسین (ع)، فرماندهی لشکر 16 قدس، جانشین فرماندهی قرارگاه نجف اشرف و ... را بر عهده داشت. پس از پایان جنگ نیز در مسئولیت هایی نظیر جانشین فرماندهی نیروی زمینی ...
زنده روح: حتما آمدنم به فجر خیریتی دارد
اکثر بچه های سال گذشته تمدید کرده بودند از لحاظ اخلاقی و فنی خیلی خوب بودند که متاسفانه مشمول خدمت شدم و نشد که بیشتر از آن در خدمتشان باشم. زنده روح که برای انجام خدمت سربازی به فجر سپاسی شیراز پیوست گفت: فجر تیم بزرگی است و سابقه زیادی در فوتبال ایران دارد و فوتبالیست های زیادی را به جامعه فوتبال معرفی کرده و صد در صد آمدن من به اینجا خیریتی داشته است و خوشحالم که توانستم به این تیم ...
روزگاری استادیوم آزادی بهداری بود/ رمزگشایی از شهادت اولین مفقودالاثر سپاه در کردستان
دیدن وضعیت مجروحان احساس وظیفه کرده و خودشان را رسانده اند تا خدمت رسانی کنند. (1) من دماغ صدام را می شکنم/ عملیات 140 فروندی در اوایل جنگ روز اول مهر قرار بود هواپیما های ایران بروند و عراق را بمباران کنند. بلافاصله بعد از بمباران ایران، آدم پر وجودی به نام جواد فکوری فرمانده نیروی هوایی گفته بود: من دماغ صدام را می شکنم. هواپیما ها را در فاصله 10 ساعت هماهنگ کردند و آماده ...
آسیب به 130 روستای اندیکا /تخریب کامل 330 خانه و 19 مدرسه + تصاویر
به گزارش ایلنا از خوزستان، بامداد 12 مهرماه زلزله ای به بزرگی 5.7 ریشتر مابین قلعه خواجه اندیکا و چهلگرد رخ داد که باعث وارد شدن خسارات مالی زیادی به این منطقه شد. بعد از این زمین لرزه، اندیکا روی نوار زلزله قرار گرفت و چندین بار دیگر لرزید و امروز نیز 3 بار این اتفاق افتاد که باعث تخریب بیشتر خانه ها در این شهرستان شد. در ابتدا اخبار ضعیف و ضد و نقیضی از آمار خسارات این ...
می خواهم زنم شبیه بلاگر ها باشد! /طلاق های واقعی تحت تاثیر عاشقانه های مجازی
...! من اولین بار خودم این موضوع را درک کردم. من دی ماه 98 زایمان کردم و چند روز بعدش کرونا آمد و همه خانه نشین شدیم و با توجه به اینکه بچه کوچک هم داشتم، سر کار هم نمی رفتم و خانه بودم. زمان آزاد هم زیاد داشتم، بنابراین گوشی زیاد دستم می گرفتم و در اینستاگرام می چرخیدم. در اکسپلور اینستاگرام با صفحه خانمی آشنا شدم که از قضا بچه ایشان چند روز بزرگ تر از بچه من بود. هر روز با ...
خلق از این سبزپوشان در آرامشند
که پیاده و قدم زنان مسیر پیاده راه به سمت میدان انقلاب را می رفتم صحنه ای توجهم را جلب کرد که پسر بچه ای سبزه، لاغر و قد بلند حدود 10 ساله با یک جفت کفش به دست کنار پنجره خودروی پلیس ایستاد و چند ثانیه ای مکالمه ای میان این کودک و پلیسی که در سمت راست راننده نشسته بود رد و بدل شد. کودک بلافاصله درب پشت خودرو را باز کرد و بالا پرید و در داخل خودرو نشست، ابتدا احساسم گفت که شاید این پلیس ...
کرونای لعنتی دارد یکی یکی عزیزانمان را می گیرد
کرد و سرحال بود؛ ایشان هیچ وقت ناله و گله گزاری نمی کرد؛ هیچوقت ندیدم غر بزند؛ خیلی از بازیگرها وقتی پا به سن می گذارند حوصله ندارند و زود عصبانی می شوند اما ایشان اصلا اینطور نبود نه تنها غز نمی زدند بلکه به خاطر دارم سر کار بچه مهندس4 وقتی در سرما و در خیابان کار می کردیم، به محض اینکه کات می دادند من خودم نمی توانستم سرما را تحمل کنم و داخل لوکیشن می رفتم اما ایشان همان جا در سرما می ایستادند تا ...
ماجرای جلسه سردار همدانی با سیدحسین نصرالله
...، در رشته علوم تجربی درس می خواندم. واقعیت این است که به شدت فرسوده شده بودم. این شد که در سال 1350، وقتی در امتحانات دیپلمم مردود شدم، رفتم برای خدمت سربازی. بعد از پایان دوره آموزشی، ما را به شیراز فرستادند. بنده در رسته ادوات گردان 158 ازتیپ 55 هوابرد شیراز به عنوان خدمه خمپاره انداز 81 م. م آمریکایی خدمت کردم. خدمت در یک یگان ضربتی هوابرد به مدت دو سال و آشنایی عملی با روش های جنگ چریکی و ...
همسایه خجالتی فروغ فرخزاد
بچه آخری را یحیی گذاشت. اسم پدرم محمد و اصالتا کاشانی است، بعد پدرم به اطراف قم آمدند، در خاندان عربشاهی های کهک ازدواج کرد و آنجا ماندند و زمین و زندگی شان آنجا بود، خان بودند و زندگی خوشی داشتند و من هم خاطرات بی نهایت دل انگیزی از این دوران بچگی دارم. خانواده مادرم از کهک هستند و خان آنجا بودند، پدرم برعکس مادرم، پدرشان یک روحانی مهمی بوده در کاشان، اینکه چطور از کاشان به کهک می آیند و با مادر ...
روایت رکورددار جهانی هولاهو از عنایت امام رضا (ع)
تغذیه می کردم و در پارک ولیعصر قائم شهر خوابیدم و این سرنوشت من بود و این جسارت مرا می رساند که نمی دانم خوب بود یا بد. زندگی بسیار سختی را گذراندم. رضایی افزود: بعد از مدتی کار پیدا کردم و سیمان روی دوشم می گذاشتم و چهار طبقه آن را جا به جا می کردم. به من جایی خانه دادند با ماهی 300 تومان حقوق که در آن جا هم زندگی و هم کار کنم. قهرمان رشته هولاهو متذکر شد: در یک تعطیلات در ...
بابا از بچه هایش طلب دعای شهادت می کرد
شنیده بودند، می گویند همسرت شهید شده است. همانطور که گفتم ما از روی حرف های بابا فکر می کردیم بعد از شهادت او امام خمینی (ره) پدرمان می شود. در عالم بچگی ام از اینکه امام پدرم می شود، خوشحال بودم. خواهرم محبوبه بلند شد عکس امام را گرفت. گریه و لج کرد که این عکس امام را به من بدهید. از امروز به بعد امام بابای من است. آخرین دیدارتان با پدرتان چطور گذشت؟ من همیشه آرزو داشتم در دانشگاه ...
عارف 12 ساله ای که مادرش دو روز بعد از تولد صحنه شهادتش را در عالم بیداری دید
ائمه در دلش جا گرفته بود. از بچگی عاشق این خانواده بود. عاشق امام حسین و امام رضا و امام زمان بود. همیشه برایش از قصه های اهل بیت می گفتم. قصه کربلا را برایش تعریف می کردم. منتظر واقعی راجع به امام زمان زیاد سوال می کرد. می پرسید: چرا امام زمان ظهور نمی کند؟ دعای فرج را بهش یاد دادم که برای آمدن حضرت بخواند. رضا در عمل به ما و به همه فهماند که برای تحقق فرج ...
هنگام خستگی چه بازی با کودکان انجام دهیم؟
هر جعبه ی دیگری که دَر داشته باشد، پیدا کنید. یک طرف آن را سوراخ کنید- بزرگی سوراخ باید به اندازه ای باشد که یک دست به راحتی وارد آن شود. چیزی درون جعبه قرار دهید و از بچه ها بخواهید حدس بزنند چه چیزی داخل جعبه است. یک سبد و توپ کوچک برای این بازی لازم دارید. هر بازیکن در نوبت خود باید توپ را داخل سبد بیندازد. در هر دور بازی فرد یک قدم عقب تر می رود و توپ را داخل سبد می اندازد. برنده ی بازی کسی ...
آقا اجازه ما اعتراض داریم!
ریاضی دوباره شاگرد دومی بلند شد گفت آقا اجازه ما اعتراض داریم گفت به چی؟ گفت به طرح سوال ها، خیلی سخته، تازه از توی کتاب هم نیست. این هم گذشت تا اینکه آخر سال رفت داخل دفتر و کارنامه اش را گرفت به مدیر مدرسه گفت آقا ما اعتراض داریم شما که تازه اومدید من رو نمی شناسید این نمره ریاضی من اشتباه شده یکی از معلم ها که آقای اعتراضی را می شناخت گفت پسر تو که به همه چی اعتراض داری خوب تو بشو معلم ...
وعده طلای محمدرضا بعد از برنز محمدعلی گرایی!
کمربند خالیست. مطمئن باشید او در این مسابقات طلا می گیرد همان طور که قبل از المپیک گفتم محمدرضا طلا می گیرد اینجا هم می گویم. ساروی: حریف فینالم را می شناسم محمدهادی ساروی بعد از رسیدن به فینال وزن 97 کیلوگرم کشتی فرنگی قهرمانی جهان، گفت: امیدوارم فردا هم بتوانم کشتی خوبی بگیرم. وی ادامه داد: بعد از المپیک تمرین خوبی داشتم و همراه با مربیان، حریفانم را آنالیز ...
ناگفته های فریبا متخصص از تولدی دیگر؛ چرا صدای فروغ پس از سوختگی تغییر کرد؟
راضی نبود و حتی متقابلاً من. البته می شود از این زاویه هم به موضوع نگاه کرد که حنجره هم به علت سوختگی عمل شده و در نتیجه صدا تغییر کرده است. او درباره همکاری با داریوش فرهنگ، کارگردان سریال تولدی دیگر اظهار کرد: همکاری با ایشان عالی بود. یکی از بهترین تجربه های زندگی من کار کردن با آقای فرهنگ بود. آقای فرهنگ انسانی باشخصیت، هنرمند، فرهیخته و کاربلد هستند و همچنان پس از گذشت سال ها دوست ...