سه شنبه ۰۵ تیرساعت ۱۱:۰۰Jun 2024 25
جستجوی پیشرفته
خبر آنلاین ۱۴۰۰/۰۸/۳۰ - ۰۸:۱۶

از داخل کمد دیدم که به من خیانت میکند، با مشت آنقدر به گیجگاهش زدم تا مُرد

گوشه ای از راهرو دادسرا تنها کِز کرده بود و قطرات اشک مدام از چشمانش سرازیر می شد وهر از گاهی سرش را از روی زانوی غم زده اش بالا می آورد .از پشت بلورهای اشک نیم نگاهی به در ورودی می انداخت و دوباره سر به جبین و هق هق گریه ای که صدایی شبیه به ناله ی طفلی شیرخوار داشت. ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)