روایتی از آخرین ساعات حیات رژیم پهلوی + تصاویر
سایر خبرها
2 درخواست مهم هویدا از انقلابیون؛ چه کسی هویدا را کشت؟ | گفتم کم مردم را اذیت کرده ای، حالا می خواهی به ...
شما که جدای از مردم بود، به اینجا ختم می شد! گفت بله، من قبول دارم که قدرت مردم وقتی جمع بشود، در اختیار هر کس که باشد، او حاکم است!... هویدا در آن روز، دو خواسته داشت. گفت خانه ای در برج آ اس پ یوسف آباد هست که من پولش را نداده ام و مال من نیست! اسم کسی را آورد و گفت خانه مال آن شخص است، به او بدهید. بعد گفت من خیلی حرف دارم، اگر می خواهید اعدامم کنید، دیرتر اعدام کنید تا حرف هایم را بگویم یا ...
گام به گام تاریخ انقلاب با محسن رفیق دوست/ لقب عجیب منافقین برای پدر طالقانی از کجا شکل گرفت؟
هم قدم زدیم. اولین حرفی که زد، گفت: وقتی که انقلاب شد، فکر نمی کردم شما دوام بیاورید، اما الآن که می بینم این زندان توسط چند بازاری با این نظم اداره می شود، مملکت را هم می توانید اداره کنید . به او گفتم: سرنوشت حکومت شما که جدای از مردم بود، به اینجا ختم می شد . گفت: بله، من قبول دارم که قدرت مردم وقتی جمع بشود، در اختیار هر کس که باشد او حاکم است . هویدا آن روز دو خواسته داشت ...
خاطرات نویسنده به نام همدانی از فعالیت های انقلابی/ به عوامل شاه می گفتم بگو مرگ بر شاه
سال بیشتر نداشتم که با چند نفر از بچه های محل راه افتادیم و تا میدان سنگ شیر که تقریبا خارج از شهر بود و بعد از آن به بعد خانه ای نبود، رفتیم، وقتی هم به سمت شهر برگشتیم به یک کلانتری در دست راست میدان فردوسی از میدان امام (ره) (میدان پهلوی آن روز) برخورد کردیم. آنجا من به یکی از دوستانم گفتم الان می روم و به این مامور می گویم بگو مرگ بر شاه، بگو مرگ بر شاه ، رفتم و این حرف را به نگهبان دم در زدم ...
پهلوی به روایت پهلوی| هوس بازی پرخرج شاه با یک مستخدمه از جیب بیت المال
...، گفت به شاه می نویسم و اگر تصویب شد، می دهم. محمدرضا اصرار کرد که خیر، همین حالا می خواهم. شما پول را بدهید و اگر تصویب نشد، پس می دهم یا از مخارج کسر کنید. به هر حال، پول را گرفت و فردای آن روز دخترک را به اتاق خواستیم. 5000 فرانک را شمردم و به دستش دادم و گفتم: تشریف ببرید سر کارتان، اگر اخراجتان کردند که کردند، اگر نکردند که هیچ! اتفاقا او را اخراج نکردند و خودش تقاضا کرد که از مدرسه برود. علت آن را نمی دانم. شاید با این پول می توانست در جای دیگری وضع بهتری داشته باشد. انتهای پیام/ ...
قرار همافران در 19 بهمن 57 چگونه هماهنگ شد/ دیداری که ستون فقرات ارتش شاه را شکست + صوت
19 بهمن 1357 سالروز دیدار تاریخی همافران و کارکنان نیروی هوایی با امام خمینی(ره) در مدرسه علوی است؛ دیداری که به واقع کمر رژیم پهلوی را شکست و به تعبیر رهبر معظم انقلاب همین ارتشی که برای آمریکایی ها این قدر مهم بود و روی آن کار کرده بودند و چهل هزار مستشار آمریکایی در همان روزها در ایران، در ارتش حضور داشتند، شد عامل شکست رژیم طاغوت و موجب نابودی امیدهای آمریکا در ایران که خدا در قرآن می فرماید: فَاَتیٰهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا؛ از ...
هدیه شاه به رحیم صفوی
. همه دبیرستانی ها را به خیابان چهارباغ اصفهان بردند تا برای استقبال از شاه، کنار خیابان بایستند. مدیر و معلم ما هم رفتند. همه دانش آموزان دبیرستان به صف می رفتند. من به بهانه اینکه بند کفشم باز شده، یواش یواش از صف عقب ماندم و آخرش در رفتم و با جمعیت استقبال کنندگان نرفتم. فردای آن روز مدیر دبیرستان آقای هاشمی که سید و انسان بسیار خوبی بود، من را صدا زد و گفت: آقای صفوی شما فرار کردی! من حواسم بود ...
سیدی که گمشده خویش را در امام پیدا کرد
کردن های هوشمندانه وی یکی دیگر از خاطرات قبل از انقلاب را چنین بیان کرد: دیوار مسجد امام حسین(ع) محله توتستان را به همراه چند نفر دیگر رنگ میزدیم که تصمیم به شعار نویسی گرفتیم و بر روی دیوار های محله شعار هایی از قبیل مرگ بر شاه و... نوشتیم و توجه بسیاری را هم جلب کردیم. با توجه به اینکه ماموران رژیم متوجه شعار ها شده بودند، موسوی گفت: صبح آن روز به مدرسه رفتم، وقتی برگشتم خانه ...
رفیق دوست: هویدا اعدام نشد، کشته شد! / پیشنهاد توکلی به مقامات برای همدردی با فقرا / حسین شریعتمداری: نه ...
هم می توانید اداره کنید! به او گفتم به طور طبیعی سرنوشت حکومت شما که جدای از مردم بود، به اینجا ختم می شد! گفت بله، من قبول دارم که قدرت مردم وقتی جمع بشود، در اختیار هر کس که باشد، او حاکم است!... هویدا در آن روز، دو خواسته داشت. گفت خانه ای در برج آ اس پ یوسف آباد هست که من پولش را نداده ام و مال من نیست! اسم کسی را آورد و گفت خانه مال آن شخص است، به او بدهید. بعد گفت من خیلی حرف دارم ...
19 بهمن نقطه عطفی در انقلاب اسلامی است
به زبان انگلیسی گفتم ما به شما یک هفته مهلت می دهیم که به آمریکا برگردید. اینجا به قدرت سلاح های ارتش در اصفهان گفتم من کاپیتولاسیون را لغو می کنم و به بختیار اولتیماتوم می دهم، فرودگاه را باز کند و به امام می گویم اگر باز نکرد، فرودگاه اصفهان روی امام و انقلاب باز است چون آن زمان فرودگاه در اختیار ما بود. عابدی ادامه داد: وقتی امام آمد، من نزد امام رفتم و آنجا داماد ایشان آقای اشراقی ...
شهید مهدی عراقی ؛ از همراهی با نواب صفوی تا دلدادگی به امام خمینی (ره)
یک تیم مراقبتی تشکیل داده و حراست از بیت امام را بر عهده گیرد. او بعد از حمله مأموران امنیتی رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه، در روز های تاسوعا و عاشورای حسینی، تظاهرات بزرگی را علیه رژیم شاه ترتیب داد. عراقی به واسطه اینکه عضو مؤتلفه اسلامی بود و ارتباط گسترده ای با بازاریان تهران داشت، در تعطیل کردن بازار مهره اصلی بود و نقش بسزایی در این زمینه ایفا کرد و در حرکت علما و مراجع از حوزه ها به سمت مراکز ...
نگاهی به تاریخ شکسته شدن مجسمه های شاهنشاهی مشهد در روز های پیروزی انقلاب اسلامی
. رمضانعلی شاکری در کتاب انقلاب اسلامی و مردم مشهد از آغاز تا استقرار جمهوری اسلامی با اشاره به این واقعه می نویسد: به مناسبت روز تاسوعا که مصادف با روز اعلامیه حقوق بشر بود، راهپیمایی عظیم و باشکوهی به راه افتاد. از ساعت 11 صبح گروه ها و طبقات مختلف مردم بعد از شنیدن سخنرانی در حالی که پلاکارد هایی با شعار های انقلابی در دست داشتند، وارد خیابان بهار و خیابان امام خمینی (ره) و خسروی نو ...
از شعرخوانی بانوان درباره انقلاب اسلامی تا رونمایی از کتاب بهانه می کنم تو را
در روز عروسی مان هم تاکید کرده بود که از حضور کسانی که حجاب کافی نداشته باشند معذوریم. در مراسم ختمش هم وصیت کرده بود که بانوان حجاب کافی داشته باشند. به هر حال این توصیه ها در آن شرایط بسیار ناب و کمیاب بود آن هم از فردی که دکتر بود و تحصیلات عالیه دانشگاهی داشت. یک روز یکی از نگهبانان زندان به من گفت که همسر شما مدام نگران حجاب شماست و من به او گفتم که شما همواره حجابتان را حفظ کردید. این هم از ...
خاطرات یک دانش آموز از دوران پهلوی/ تا ماه ها خون "شهید میگلی" بر سر در مدرسه مشخص بود
؟ بروم دزدی کنند ؟ مصائب رفتن به مدرسه من گوشه ای ایستاده بودم و شاهد گفت وگوی آن ها بودم، پدرم دزدی نکرد اما من به مدرسه رفتم با لباس هایی که به تنم زار می زد و قبل از من برادرم نیز از آن ها استفاده کرد و همچنین چون کفش نداشتم با دمپایی به مدرسه رفتم. روز اول با لباس کهنه به مدرسه رفتن حس ناخوش آیندی داشت اما وقتی به مدرسه رسیدم و دیدم همه ی دانش آموزان همین وضعیت ...
مدیر مدرسه علمیه امام باقر (ع) کامیاران: جدایی جزیره بحرین از بارزترین خیانت های شاه بود
مدرسه علمیه امام باقر (ع) کامیاران با اشاره به اینکه پیش از انقلاب جزیره بحرین که استان چهاردهم ایران بود، توسط شاه به انگلیسی ها بخشیده شد، بیان کرد: تقدیم جزیره بحرین را باید یکی از بارزترین خیانت های شاه علیه این آب و خاک دانست، خیانتی که در تاریخ برای همیشه ماندگار خواهد ماند. این استاد حوزه با اشاره به اینکه نظام پهلوی برنامه های بسیاری برای عوام فریبی و نشان دادن چهره ای مردمی از ...
سخنان آقا مردم هیجان زده را آرام کرد!
که اشتباه کرده ایم و گفتم: دیدی؟ یاد گرفتی؟ [خنده]. برگشتیم به مدرسه علوی. خدا رحمت کند شهید محمد منتظری را آنجا بود و کارت حمل سلاح می داد. سیگار می کشید و یک کارتی را می نوشت و امضاء می کرد و به افراد می داد. من هنوز کارتش را دارم. روز 22 بهمن، کارت حمل سلاح را به من داد. از این چند روز، خاطرات پراکنده ای در ذهنم هست. مثلاً یادم هست که آقای ناطق نوری، روی یک مینی بوس بود و پشت بلندگو می گفت: به ...
هرجا از آقای سیفی کمک خواستم، تنهایم نگذاشت +عکس
...، من به خاطر تو آمدم بروم در حرم خادم امام رضا شوم شاید غم هایم دور شود. بعد خودم هم نمی دانستم من به خاطر چی انتخاب شدم؟ گفتم نمی دانم، یک روز به ما زنگ زدند از تهران که خانم سیفی بیا تهران، بعد سیصد تومان پول ماشین را پرداخت کردند، از تهران رفتیم به مشهد و گفتند شما خادم امام رضا شدید و برای خادمی انتخاب شدید، من برای همین آمدم. ما هم خیلی زخم زبان می شنویم، حتی فامیل های نزدیکمان که همین ...
از شهادت دانش آموزان در حادثه 30 مهرماه تا شکل گیری رهبری کاریزماتیک آیت الله مدنی در همدان
بهمن روز ورود امام مردم همدان در تلاش بودند که از یک رسانه یعنی تلویزیون که همه در آن زمان به آن دسترسی نداشتند تصویر ورود ایشان را ببینند آنهایی هم که می توانستند به تهران رفتند. این مبارز انقلابی با بیان اینکه شب های زمستان قبل از انقلاب سوار وانت پیکان می شدیم از روستا در آن هوای سرد به مسجد میرزا داوود می آمدیم، بیان کرد: خانم های انقلابی با وجود سختگیری های ساواک اعلامیه های ح ...
روحانی مبارز دوران انقلاب: 7 ماه زیر شکنجه بودم
زندان محکوم شدم. وی، عنوان کرد: در دوران زندان فردی آمد پیش من و گفت وکیل تسخیری شما هستم و می خواهم شما را تبرئه کنم. گفت شما باید با ما همکاری کنید و در دادگاه اعلام کنید که من با شاه مخالف نبودم و دعا گوی شاه هستم. این صحبت او برای من توهین آمیز بود و در واکنش گفتم اگر شما پرونده من را خوانده اید و چنین درخواستی دارید، نادان هستید. مبارز دوران انقلاب، با بیان اینکه شکنجه ...
یک تلویزیون مداربسته پیام انقلاب را منتشر می کرد
خمینی در مدرسه علوی تهران رفت و با ایشان دیدار کرد. تصویری که وی از آرامش و خونسردی رهبر انقلاب، در آن شرایط حساس ارائه می دهد، بس شگرف و به یادماندنی است: نزدیک غروب روز 22 بهمن، به اتفاق دکتر محمود بروجردی، نزد امام رفتیم. مثل همیشه، خیلی آرام و خونسرد نشسته بودند! با خنده گفتم آقا حالا دیگر نوبت کیست که باید برود؟! لبخندی زدند و گفتند آقای بازرگان هرچه زودتر، باید رئیس ستاد (ارتش) را معرفی کند ...
دلیل تبعید بی سر و صدای حاج صادق آهنگران
با نگرانی به اتاق رئیس رفتم. وارد اتاق شدم و سلام کردم. بعد از چند لحظه رئیس گفت: شما قرار است برای ادامه خدمت مدتی به محل دیگری بروی. با تعجب پرسیدم: باید کجا بروم؟ در میان بهت و حیرت من گفت: باید به منطقه اورامان بروی. فکر کردم به دلیل رفتارهای مذهبی ام تنبیه می شوم یا شاید می خواستند برای مدتی از حسینیه و دوستان انقلابی ام دور باشم. ...
بدون تعارف با خانم معلم مبارز رژیم طاغوت
شما مهمان: ساواک اون مدرسه را بدلیل جریان رد پای زندان سیاسی زیر نظر داشت مجری: اعلامیه های امام(ره) و اینها مهمان: اعلامیه های امام (ره) جریان خیلی عجیبی دارد ما خودمان دست نویسی می کردیم، هم نوار داشتیم ساواک پدر من را با اسلحه تهدید کرده بود شبانه اومدند و من هم توی اتاق داشتم نماز می خواندم در تاریکی مجری: چند سالتون بود؟ مهمان: من 21 سال ...
روایت مبارزات انقلابی یک روحانی اهل سنت| از پخش اعلامیه های امام خمینی(ره) تا حضور در درگیری با کومله
...، همان زمان زمزمه بازگشت امام به ایران بود با دوستانی که قبلا گفتم مرتب در ارتباط بودم و در پوشش ثبت ازدواج اعلامیه ها به ما می رسید و ما هم در سطح شهر و روستاهای اطراف پخش می کردیم. شهر و روستا فرقی نمی کرد، به صورت نامحسوس فعالیت می کردیم حرف های امام را در مسجد به مردم انتقال می دادم، ترسی از گرفتار شدن در دست ژاندارم ها نداشتم از راهی که انتخاب کرده بودم مطمئن بودم دستور قرآن مبارزه ...
امام تشخیص اجرای حکم محکوم به اعدام را به چه کسی ارجاع دادند؟
به گزارش خبرنگار جی پلاس ، امام خمینی (س) در هجدهم بهمن ماه سال 67 مطابق با سی ام جمادی الثانی 1409 در پاسخ به استفساریه مرحوم حاج احمد آقا خمینی در باره حکم فردی که محکوم به اعدام است، تشخیص را به رئیس دیوان عالی کشور ارجاع دادند. متن پرسش حاج احمدآقا و پاسخ امام به شرح زیر است: [ 18 / 11 / 67 به آقای موسوی اردبیلی گفتم: در مورد فردی که محکوم به اعدام است، امام فرمودند: طبق شرع با آن ...
تکبیر هایی که کارساز شد
. این طور بود که من هم به طور غیرمستقیم درگیر حادثه یکشنبه خونین مشهد شدم. دیدار امام (ره) بهترین خاطره انقلاب اسلامی علی اصغر ایزدپناه که سال پیروزی انقلاب اسلامی 41 سال سن داشته و دبیر دینی و معارف بوده 13 بهمن 57 برای دیدن امام (ره) از گرمسار به تهران می رود. آن روز ها خیلی از انقلابی ها آرزوی دیدن امام (ره) را داشتند. بهترین خاطره او از انقلاب اسلامی دیدن امام (ره) در ...
مرور خاطرات فعال انقلابی هرمزگان/به عنوان رهبر مارکسیست های مسلمان استان ساحلی بازداشت شدم
سی و سلامتی را دستگیر کردند. آیت الله دوریشی گفت: این مرحله از دستگیری من، برخی از افرادی که همزمان زندانی شدیم برای آزادی ما چند روز مردم میناب تحصن کردند با این تحصن ها همه آزاد شدند بجز من و آقای مرحوم عباسی که تا 26 دی ماه 57 که شاه از ایران رفت، در زندان بودیم. امام جمعه موقت بندرعباس با بیان این جمله که؛ آغاز فعالیت های انقلابی مردم هرمزگان همپای مبارزات انقلابی در قم ...
مبارزان نستوه مشهدالرضا(ع)
و شهید سیدعبدالکریم هاشمی نژاد به مدرسه علمیه نواب رفتم. پس از مدتی، شهید هاشمی نژاد در گفت وگویی، صحبت هایی درباره فلسفه و دلیل تحصیل در حوزه و هدف مبارزه با من داشتند که بیشتر از قبل مجذوب شخصیت و اندیشه های ایشان شدم. از آن به بعد، در انتشار اعلامیه های انقلابی که صادر می کردند، از من هم استفاده می کردند. ماجرای دستگیری شما به چه تاریخی برمی گردد؟ ماجرا به مهرماه سال 42 و ...