سایر خبرها
مولود نیمه شعبان در حالت سجده شهید شد
نمی دانی می خواهیم برویم خط؟ او رفت و شهید شد. یکی از همرزمانش برایم از نحوه شهادت سید مهدی اینطور روایت کرد که من و سید مهدی با هم در عملیات بدر همرزم بودیم. در میانه عملیات گلوله تانکی به پشت سر ما اصابت کرد. وقتی غبار حاصل از انفجار خوابید، نگاه کردم دیدم سر سیدمهدی ترکش خورده و چند قدم آن طرف تر به حالت سجده افتاده و به شهادت رسیده است. ...
شهیدی که برای خدا سوغاتی برد + تصاویر
برگه مأموریت شماست. می توانید بروید. من هم سوار ماشین شدم و به سمت جبهه به راه افتادم. "علی" صبح روز بعد راهی سپاه شد و وقتی از آنجا برگشت به او مأموریت داده بودند که به عنوان فرمانده گردان های شهید قاضی و شهید مدنی به جبهه اعزام شود و او دوباره با همان برگه مأموریت به جبهه رفت. فصل شهادت راوی:همرزم شهید مشغول نظاره تمرین برادران بودیم که از دور "علی" آقا را دیدیم. همه بچه ...
نجات گردان از محاصره
با بندبند این جوان بور و خوش چهره تبریزی آمیخته بود که وقتی خبر حمله شوروی سابق را به افغانستان شنید، برای کمک به برادران مسلمانش درنگ نکرد و راهی آن دیار شد. وی با تأسیس مرکز آموزش مجاهدان افغانی به آموزش نظامی حدود 300 نفر از نیروهای افغانستان پرداخت. تجربه چند ماه جنگیدن در افغانستان، کمی بعد در کوچه های سوسنگرد به کمکش آمد. با شروع جنگ خودش را به جبهه های جنوب رساند تا کنار همه ...
پنجشنبه های شهدایی| از دریچه های بُستان تا دری که به سمت شهادت گشوده شد
درمورد روز شهادت عبدالرضا می گوید: در سنگر در کنار همرزم و برادرم عبدالرضا پهلوان و تعداد دیگری از رزمندگان نشسته بودم،صدایی شنیدم که مرا به بیرون از سنگر دعوت می کرد، به دنبال صدا از سنگر خارج شدم، کبوتری را دیدم و به هوای کبوتر رفتم چند قدم که از سنگر فاصله گرفتم خمپاره ای به سنگر اصابت کرد و تعدادی از دوستان از جمله عبدالرضا پهلوان به فیض شهادت رسیدند و بنده در همان زمان از این فیض محروم ماندم فقط ...
روغن ریخته حوض روغن را نذر احیای هنر کنید!
ارزشی داشته باشد پیشنهاد می کنم یک پویش و حتی یک چالش به راه بیندازید و طی آن آتش بزنید به مال و منال و آثار و مفاخر هنری مان ؛ بلکه با این روش بتوان چند نفری را پیدا کرد تا گوشه چشمی به آنها بکنند و این وضعیت انزوای آثار هنری را تا حدی برطرف کنند! مثلا در کل کشور به جز کارکنان موزه هنرهای معاصر؛ خالق ژاپنی اثر و حداکثر چند نفری دیگرعمرا کسی نام اثری بنام ماده و فکر را تا همین دیروز ...
شهید باکری به خاطر کدام شهدا عقب نشینی نکرد؟
مقدم نبرد شکل گرفتند، از سازمان دادن نیروهای مستقر در سوسنگرد که از شهرهای مختلف کشور از جمله تبریز، تهران، شیراز، شاهرود و کازرون گرد هم آمده بودند، تشکیل شد. پس از واگذاری یگان ها به مناطق کشوری سپاه پاسداران، تیپ عاشورا به منطقه 5 کشوری تحویل و استان های آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی تأمین نیروی انسانی و امکانات عمومی پشتیبانی و لجستیکی آنرا بر عهده گرفتند. در ایام هشت سال ...
معمای ماجرای مزمن کودکان کار چرا حل نمی شود؟
همین پراید است؟ باید دوباره به دنبال این مرد! راه بیفتیم. این بار از سرعت خبری نیست؛ بعد از مغازه های لاستیک فروشی خیابان ری، وارد کوچه ای ورود ممنوع می شود؛ ما هم قانون را زیر پا می گذاریم تا پراید را گم نکنیم، اما جلوتر، ماشین را سر و ته می کند و در مسیر درست قرار می گیرد، لحظه ای با هم شاخ به شاخ می شویم! چه قصدی دارد، آیا می خواهد با ما درگیر شود که چرا چند ساعت است او را تعقیب می کنیم؟ آیا می ...
اینجا طلائیه است؛ مقر حضرت ابوالفضل العباس (ع)
...، اگر در کربلا هم بود می ایستاد بچه ها مقاومت می کردند، اما کار سخت شده بود. فرماندهان نیز هرکدام سلاحی برداشته و به جنگ تن به تن وارد شده بودند یکباره، اما اوضاع تغییر کرد. پیامی از امام (ره) برای رزمنده ها رسیده بود. آن قدر اوضاع تغییر کرد که دشمن مجبور شد عقب نشینی کند؛ اما حیف که همت رفت. آن فرمانده دوست داشتنی به مولایش حسین (ع) اقتدا کرد و بی سر به سوی دیار حق شتافت. دشمن ...
نفس های به شماره افتاده! روایت جانفشانی مدافعان سلامت است
نم شروع به باریدن می کند. فرهاد با چند پلاستیک میوه در دست به سمت خانه بهار می رود و در خانه را که نیمه باز است با پا باز می کند و داخل می شود. سه هفته بود که از بهار خبر نداشتم. آخرین بار تماس گرفته بود که مادرش کرونا گرفته و نمی تواند پیش بچه ها بیاید. بهار را یکی از همکاران فرهاد معرفی کرده بود. از شش سال پیش که پدرش فوت کرده بود با پول بیمه عمرش زندگی می گذراندند. بهار برای کمک خرج به عنوان ...
نقش مثبت راهیان نور بر باورهای دینی نوجوانان و جوانان
سرویس : مازندران - زمان : شناسه خبر : 1158822 به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از ساری و به نقل از قرارگاه رسانه ای شهید مدافع حرم حاج رحیم کابلی، شیرزاد ولی کناری با بیان اینکه از شهرستان عباس آباد بخش کلارآباد به عنوان خادم قسمت اسکان برادران در اردوگاه شهید جعفرزاده اندیمشک به جنوب کشور اعزام شده، اظهار کرد: در فروردین سال 65 به مدت 6 ماه در روستای دزلی( جبهه غرب کشور، کردستان) در ...
لاله ای که بعد از 36 سال شکفت/ از داغ برادر تا چشم انتظاری برای همسر
بانوی صبور در گذر روزها و ماه های این همه سال یک لحظه هم از فکر همسرش غافل نشد. فیض الله خوشنام ترین گمنام 36 ساله اخیر سیده زمانی بود، شهیدی که روزی برای دفاع از تمام آرمان ها و آرزوهایش حاضر نشد یک قدم در برابر دشمن پا پس بکشد امروز نامش بر تارک تاریخ شهرستان کردکوی نقش بسته است. احراز هویت شهید فیض الله غضنفری که بعد از سال ها گمنامی، نامدار شده بود ما را بر آن داشت تا در ...
مهدی باکری نین حیات حکایسی
هدفی و یولونا دوام ائده جه یم اسلام پیروز اولونجایا قدر ساواش مئیدانلارینین حساس شرایطینده چوخ چالیشدیغی اوچون قارداشینین تشییع جنازه سینده شرکت ائده بیلمه دی؛ انقلابدان قاباقکی چوخ خطرلی گونلرده سیاسی مبارزه لرده و جبهه لرده اونونلا برابر جانفشانلیق ائدن همرزم قارداشی. شهید باکری و عاشورا لشکرینین نقشی، خیبر قهرمانلیق حماسه سی و مجنون جزیره لرینین تصرّفونده هابئله، اونلارین ...
روایت مردی که مُرد اما زنده شد/ مردی که مردم شهید زنده صدایش می زنند
... بچه های دیگه هم بودن. هیجده، پونزده و حتی ده ساله. بیست و چند ساله ها رفته بودن خط مقدم. ما رو هم نگه داشته بودن اینجا که خانم ها دست تنها نباشن. اما همیشه بهم برمی خورد. می نشستم پَرِ چادر حاج خانم به گلایه که: مگه من مرد نیستم؟ هنوز خاطرم هست. حاج خانم لب می گزید و می زد روی پام: این چه حرفیه ننه؟ از مرد هم مردتری. اما این حرفا به کَتم نمیرفت. باید میرفتم جبهه و مادر به هیچ صراطی، مستقیم ...
نوشتن مشق عشق با خون
عنوان خدمه توپ 106 مدت شش ماه آنجا ماند. بعد از اتمام این دوره اما جبهه را رها نکرد و دوباره به عنوان بسیجی داوطلب راهی میدان جهاد شد. تحصیلاتش را هم به صورت حوزوی ادامه می داد. پس از یک سال نیز عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. او در رسته مهندسی و توپخانه خدمت می کرد. در نهایت نیز 27 اسفند سال 1366 در جریان عملیات والفجر 10 در مریوان به شهادت رسید. پیکر پاک این شهید مفقود بود و در سال 1377 ...
روایتی از مجاهدت های شهید خجسته منش از جولان تا جماران/ فرمانده ای که شیدای جبهه و جنگ داشت + فیلم
ایران آن عکس شناسایی شد و متعلق به شهید خجسته منش بود و محرز و اعلام شهادت شد، بعد از چند سال با حضور در تمامی تشییع جنازه ها با ما تماسی گرفته شد که پدر پیدا شده ولی گفته نشد که چه چیزی پیدا شده است که بنده از حال رفتم و بعد مشخص شد که جنازه پدر پیدا شده است و زمانی که با مادر برای شناسایی رفتیم متوجه شدیم که پدر است ولی خب فقط استخوان بود چیز دیگری نبود به جهت اینکه پیش از آن در قبرستان کاظمین دفن ...
مرتضی با تن مجروح به دنبال دوستان شهیدش رفت!
! همانطوری که مرتضی را سپردم به شما، شما خودتان به من آن صبری که شما خودتان داشتید را به من هم بدهید که من هم بتوانم سر پا بایستم؛ بتوانم جلوی دشمن قد خم نکنم؛ بایستم و مهمان های آقا مرتضی را پذیرایی کنم، در مراسم آقا مرتضی بایستم و مقاوم باشم؛ بچه های آقا مرتضی را نگهداری کنم. بلند شدم که دیگر همان روز شبش فرمانده های آقا مرتضی آمدند منزلمان، چند تا عکس آوردند، 13 تا عکس بودند که 12تا از نیروهای ...
"شهید تجلایی" از آموزش "حاج قاسم" تاخاطرات دوستانش
آذربایجان) به جبهه اعزام شد. ابتدا در جبهه های نبرد پیرانشهر، مسئول عملیات بود. در تیرماه 1361، مأموریت یافت که در اجرای مرحله ای دیگر از عملیات بیت المقدس در شلمچه وارد عمل شود. تجلایی به همراه برادر کوچکترش -مهدی- در بهمن ماه 1361، در عملیات والفجر مقدماتی شرکت داشت و مهدی در منطقه عملیاتی در میدان مین به شهادت رسید. علی بر آن بود که پیکر برادر را برگرداند، همانطوری که اجساد بسیاری از ...
تحویل سال در خط مقدم
بیرون می زدم. همیشه احساس کودکانه ام این بود که پدر و مادرم صاحبخانه هستند و من اولادشان، پس وظیفه خانه تکانی با آنهاست... ولی جبهه دیگر این حرف ها را نداشت و با وجودی که سن و سالی نداشتیم، خودمان شده بودیم صاحبخانه... باید خانه تکانی می کردیم. کسی هم دستور نمی داد و خودمان می دانستیم. هرچند که در همه جبهه ها نظافت سنگر، حکم اجباری پیدا کرده بود، ولی خانه تکانی سال نو، فرق می کرد و بهانه ای بود که شکل ...
فرمانده خط مقدم جبهه ها
سست شد. با هم توی یک سنگر در نزدیک خط بودیم، آتش آنجا خیلی زیاد بود و بچه ها خیلی می آمدند و اصرار می کردند که جابه جا شوید و توی این سنگر نباشید، مهدی می خندید. توی همان سنگر که سقف نداشت، مانده بودیم و خیلی گلوله ها در اطرافش می خورد. روز سوم بود که من زخم سطحی پیدا کردم و دستم مجروح شد. مشکلات لشکر نجف و لشکر عاشورا را، آقا مهدی بود که حل می کرد و با فشارهایی که دشمن وارد می ...
بهارانه ای کنار رادمردان بهشتی | دیدار با جانبازان در آستانه سال نو | کاش همیشه مهمان داشتیم
خانواده اش در آرامش باشند چند روزی را در این اتاق سپری می کند. روحیه خوبی دارد و مرتب شکر خدا می گوید. او 18ساله بوده که جبهه رفته و پس از 3 دوره حضور در کردستان با 50 ترکش در بدنش برای همیشه ویلچرنشین شده است. می گوید: یک بار برنامه ریزی کرده بودم که عید نوروز در جبهه باشم، اما شب قبل از تحویل گفتند نیرو آمده و من برگشتم خانه. او آرزو می کند که دیگر هیچ جنگی در هیچ کشوری رخ ندهد و همیشه در لحظه تحویل ...
روزگاری جنگی بود، هرچند تو نبودی!
فاش نیوز - پیشاپیش اعیاد شعبان را خدمت همه عاشقان ولایت تبریک عرض می نمایم مراقب قدم هایت باش روزگاری جنگی درگرفت نمی دانم تو آن زمان کجا بودی. سر کلاس؟ سر کار؟ سر زمین کشاورزی؟ جبهه ؟ یه ویلای امن دور از شهر؟ نمی دانم!! اما می دانم، خودم کجا بودم، در گهواره، روزگاری جنگی در گرفت و من و تو شاید آنقدر کوچک بودیم که حتی نمی دانستیم جنگ یعنی چه! و اگر ...
تذکر فرهنگی سردار خرمدل
کبنا ؛ سیاست زدگی، کاهش فرزند آوری و جرائمی که ریشه آن در فرهنگ و اجتماعی موضوعات مهمی بود که در اجلاسیه شورای فرهنگ عمومی کهگیلویه و بویراحمد مطرح شد. به گزارش کبنا، عصر امروز (چهارشنبه 25 اسفند ماه 1400) اجلاسیه شورای فرهنگ عمومی استان کهگیلویه وبویراحمد با حضور حضرت آیت الله سید نصیر حسینی نماینده ولی فقیه در این استان، استاندار کهگیلویه و بویراحمد، سید مجید امامی دبیر شورای فرهنگ عمومی ...
خلیل تا لحظه شهادت اسلحه به دست جنگیده بود
اهل بیت شود. با لقمه حلال بچه مان را بزرگ کردیم. زمینه شهادت داشتیم. همه خانواده ما عضو فعال بسیج هستند و افتخار می کنیم شاگرد مکتب امام خمینی هستیم. بالاخره خلیل با روحیه بسیجی بزرگ شد و قدم گذاشتن در این مسیر ختم به شهادت شد. خانواده موافق رفتن خلیل به سوریه بودند؟ خلیل جزو نیروی قدس سپاه بود. با من مشورت کرد و گفت می خواهم داوطلبانه عضو نیروی قدس شوم. گفتم بسیار خوب برو و ...
پناهگاهی که خودش هم پناه نداشت
پریدند و برای زندگی دوباره تلاش می کردند تا خودشان را به آبی برسانند. صدای آژیر آمبولانس ها و نیرو های امداد، مردمی که هراسان به کمک مجروحان می دویدند، همه مثل یک فیلم تراژدی از جلوی چشمان مان می گذشت. زارعی گفت: ما بهت زده به اطراف نگاه می کردیم. مادرم از رهگذری سئوال کرد: چه اتفّاقی افتاده؟ او گفت: نامرد ها این بار بازار توپخانه را زدند! وارد پناهگاه شدیم. تمام اتاق ها و سالن های بزرگ ...
مسافر بهار؛ یادی از شهید امیرحسین حائری بروجنی
خوبی داشت. همان سال بود که با تلاش و پیگیری فراوان توانست در حوزه علمیه قم ثبت نام کند چرا که 16 سال بیشتر نداشت و پدر و مادر نگران رفت و آمد او از تهران به قم بودند. امیر حسین که این یک سال به سفر عادت کرده بود، این بار داشت خودش را برای یک مسافرت بزرگتر و طولانی تر آماده می کرد. از همان لحظه ای که همه کنار سفره هفت سین نشسته بودند شروع کرد به صحبت کردن و مقدمه چینی کردن که زمستان ...
امضای برات شهادت آقا مهدی به دست امام رضا(ع)/ آخرین سفرِ سرداری که در دجله گم شد
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به گزارش آناج ، مهدی باکری به سال 1333 هجری شمسی در شهرستان میاندوآب آذربایجان غربی متولد شد. در دوران کودکی، مادرش را از دست داد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه به پایان رسانید و در دوره دبیرستان همزمان با شهادت برادرش علی باکری به دست دژخیمان ساواک وارد جریانات سیاسی شد. پس از اخذ دیپلم با وجود آنکه از شهادت برادرش بسیار متأثر و متألم بود ...
فعالیت فرهنگی بانوان ایثارگر زمان جنگ، مصداق واقعی جهاد تبیین است
توپ و خمپاره ها به ساختمان بیمارستان خوردند و اکثر کسانی که داخل سالن ها و روی تخت های بیمارستان بودند مجروح و شهید شدند و من زنده ماندم از خودم شرمسار شدم و بارها گفتم که شاید در آن جمع، من لیاقت شهادت را نداشتم ولی الان قانع شدم و شاکر خداوند هستم که تقدیر مرا به گونه ای رقم زد که امروز در گفت و گو با شما می توانم خیلی از حقایق و نا گفته های جنگ را برای نسل امروز بازگو کنم. این بانوی ...