سایر منابع:
سایر خبرها
پیکر سرباز جوان به چند بیمار زندگی بخشید
سرویس جامعه جوان آنلاین: وحید فقط 20 بهار پشت سرگذاشته بود و هنوز فرصت زیادی برای ادامه زندگی داشت. یک سال از سربازی اش گذشته و نقشه های زیادی برای آینده اش کشیده بود، اما یک تصادف باعث شد او جانش را از دست بدهد. 19 فروردین امسال بود که وحید تصمیم گرفت از پادگان محل خدمتش به خانه برود. ساعت 11 و 30 دقیقه صبح بود که از پادگان خارج شد، بی خبر از این که حادثه در کمین اوست. 10 دقیقه بعد ...
مرهم باشیم بر زخم های یک خانواده
محمد جواد ابوعطا | شهرآرانیوز؛ در قهوه ای را مادر خانواده باز می کند. از همان گوشه حیاط کوچکشان که لاشه یخچال سوخته افتاده، مشخص است حادثه ای بزرگ در این خانه رخ داده است. وضع خانه از آن چیزی که در قاب دوربین ثبت شده بود، اسفناک تر است. آتش تمام زندگی نداشته شان را سوزانده بود. با وجود گذشت چندین روز از حادثه آتش سوزی، هنوز هیچ کمکی به دستشان نرسیده، علتش هم گم شدن یا سوختن تنها گوشی تلفن همراه ...
تعمیرکارخودرو به 2 بیمار نیازمند زندگی بخشید
حمله چاقو از سوی دو تبعه افغان دچار حادثه شد و چند کوچه بالاتر از محل زندگی شان، خونین نقش بر زمین شد. پدر علیرضا در توضیح این حادثه گفت: ساکن قم هستیم و علیرضا تعمیرات جلوبندی خودرو انجام می داد. مغازه او نزدیک خانه بود و ظهر ها برای خوردن ناهار به خانه می آمد. روز 20 اسفند بود که پسرم ظهر حدود ساعت 12:30 حین برگشت از محل کار، در پارکی نزدیک خانه دو مرد افغان به او حمله می کنند و خیلی غافلگیرانه دو ...
از "چوب معلم گُله" تا برخورد آموزش و پرورش با "معلم خاطی"
خواندم که بعدا تبدیل شد به یک مدرسۀ دخترانه. آن موقع تهران زیر بمباران و موشک باران بود و بسیاری از بچه های درس خوان هم حواس شان آن قدرها به درس و مدرسه یا حل تکالیف روزمره نبود. نمی شد ساعت 1 بعد از نیمه شب با صدای آژیر قرمز از خواب بیدار شوی و با سایر اعضای خانواده ات به نزدیک ترین جای امن بروی و فردا هم کاملا آماده سر کلاس نشسته باشی. ناظم آن مدرسه، که معلم زبان مدرسه هم بود، ورد ...
ناگفته هایی درباره سردار سلیمانی از زبان سرتیم حفاظت حاج قاسم
است رفت و گفت: بابا شهروز، شب بخیر و آمد کنار مادرش آرام خوابید. پاتوقش مسجد بود چندی پس از شهادت شهروز مظفری نیا، خیابان سراج در محله اوقاف به نام این شهید عزیز مزین شد. پدر دراین باره می گوید: شهروز علاقه خاصی به مسجد حضرت ابوالفضل (ع) ِ در خیابان سراج داشت. از بچگی در این مسجد بزرگ شد. در نوجوانی عضو بسیج مسجد و هر سال در آستانه ماه های محرم و رمضان همراه بچه های بسیج ...
کاپیتان تیم عقاب با بال شهادت پر کشید
. تا این که محمدمهدی به خدمت مقدس سربازی رفت. من خدا را شاکرم که با نبودن سایه پدر و مادر بر سر ما، این بچه ها طوری تربیت شدند که هیچ کس از دست آن ها ناراضی نبود. لباس های خیس! مدتی بعد از شروع جنگ تحمیلی محمدمهدی به خدمت سربازی رفت. خودش خیلی علاقه و عشق به خدمت داشت. بعد از گذراندن دوره آموزشی به غرب کشور اعزام شد. زمانی که در پادگان چهل دختر شاهرود بود هر وقت می آمد مرخصی، لباس های ...
دیدار با مادر شهید و بانوی خیر ساکن شهر ری | دفترچه مشکل گشای مادر مهربان دیلمان
را که به کمک نیاز دارند، نوشته است. قصه زندگی همه آنها را هم خوب می داند: این اکرم خانم 3 تا بچه یتیم دارد. 14سال پیش شوهرش فوت کرده است. با کمک اهالی برایشان یک خانه نقلی خریدیم، پارسال برای یکی از دخترانش جهیزیه درست کردیم و او را به خانه بخت فرستادیم. هر صفحه دفترش را که ورق می زند، حکایت تلخ دیگری شروع می شود: این یکی 2 پسر یتیم دارد که یکی عقب افتاده ذهنی است و یکی چشمش را در حادثه ای از دست ...
تبریک روز ارتش 1401 به برادر، برادر شوهر، برادرزن + عکس نوشته
تبریک روز ارتش 1401 به برادر برادرم به نفس های تو بند است ، مرا هر نفسی سایه ات کم نشود از سرمان روز ارتش مبارک برادر بی باک و نترس من، روز ارتش بر تو دلاورمرد عرصه دفاع از میهن مبارک باد. تو مایه افتخار همه خانواده هستی روز ارتش مبارک باد داداشم قوی ترین کوه زندگی مغرورترین رفیق زندگی صبورترین صبور ...
داعشی ها به سرِ همسرم هم رحم نکردند!
نکردند؟ همسر شهید: نه، خانواده اش مخالفتی نکردند. **: چرا مخالفت نکردند؟ همسر شهید: آنها اکثرا یک طوری بود که دل سرد بودند؛ تقصیری نداشتند؛ چون جمعه خان همیشه بیرون بود، همیشه ایران بود یا مثلا همیشه در اردوی ملی بود؛ آنها دلسرد بودند و غصه شان نبود. ولی دو سه ماه که می آمد در خانه، پدر و مادرش باهاش جگر خونی می کردند که تو چرا ایران نمی روی؟ تو چرا ایران نمی روی؟ ...
سیب زمینی فروش افغان در ایران چه می کرد؟! + عکس
و تیز به هم وصل می شد. محله ای عجیب، که بلندی کوره های سرد و سر به فلک کشیده آجرپزی، آن را مخوف تر جلوه می داد و اگر بهانه گفتگو با خانواده شهید داودی نبود، شاید هیچ گاه به آنجا پا نمی گذاشتیم! گفتگو با خانم داودی (همسر شهید) به سختی شکل گرفت. غلظت لهجه او همچنان باقی بود و گاهی دخترانش به کمکمان می آمدند تا متوجه منظورش شویم. در میانه گفتگو بود که نسرین، دخترک معلول شهید با کمک دست ...
روزه داری سخت اسرا در رمضان/ از خوردن آش فاسد تا قدم زدن در گرمای 40 درجه
بضاعت مان احیا گرفتیم. شب های قشنگی بود. مطمئنیم در و دیوار آسایشگاه و اردوگاه تا عمر دارد صدای بک یا الله بچه ها و گریه هایشان را فراموش نمی کند. عراقی ها با اینکه مثلا مسلمان بودند و خبر داشتند که ماه رمضان آمده، اما هیچ تغییری در برنامه غذایی مان ندادند. از سحری و افطاری خبری نبود. همان شام و ناهار و صبحانه همیشگی مان را داشتیم. صبحانه همان شوربا بود و ناهار هم همان چند قاشق برنج و آب ...
مادران دانشجو؛ تنها، بدون حمایت و تسهیلات / دانشگاه دغدغه مادران را نمی بیند
مناسبی برای بردن بچه بود. یک دانشجوی معروف دکتری در دانشگاه بود که با بچه اش سر کلاس میرفت و همه او را شناخته بودند، چند دانشجوی دیگر نیز بچه های خود را به دوستانشان میسپردند، اما ایده ی نرگس این بود که خواهرش را با خود به دانشگاه بیاورد. ساعت 11:30 بود که نرگس رسید و نفس نفس زنان گفت امروز دیگر کلاس نداریم میتوانیم باهم به خانه برگردیم. مادران دانشجو؛ دانشجویان بی صدا در سال های ...
حمله 20 سگ ولگرد به یک شهروند
رحیم هزاریان در تشریح ماجرای حمله سگ های ولگرد به وی اظهار کرد: نزدیک منزل ما یک پارک وجود دارد که بجای اینکه محل بازی کودکان باشد تبدیل به جولانگاه و استراحتگاه سگ های ولگرد شده است. وی افزود: روز گذشته حوالی ظهر ساعت 12:30 به قصد خرید از منزل خارج و از مغازه کنار پارک خرید کردم که در راه بازگشت با تعدادی سگ مواجه شدم. این شهروند اهوازی گفت: ابتدا سعی کردم به آرامی مسیر ...
تفریحات مردم در مصر باستان چگونه بود؟!
بیکاری شان بازی های زیادی داشتند. بچه های مصری در بیرون خانه بازی های جفتک چارکش و پریدن از روی همدیگر را داشته و بزرگتر ها و بچه ها در داخل خانه همراه با هم بازی های صفحه ای را داشتند. بسیاری از بازی های آن ها به بازی های حال حاضر شباهت زیادی داشتند. شکار کردن به عنوان ورزش یکی از مشغولیات اکثر مردم مصر باستان این بود که برای جستجو کردن- و یا حتی شکار کردن- پرنده ها ...
سریال جدید تلویزیون برای فرزندآوری +تصاویر
به گزارش جهان نیوز به نقل از تسنیم، چندی پیش نمایندگان مجلس شورای اسلامی همچون سالِ گذشته، در مصوبه ای دستگاه های اجرایی را مکلف کردند یک درصد از اعتبارات هزینه ای شان را به صدا و سیما برای تولید برنامه های فرهنگساز اختصاص دهند. عضو کمیسیون فرهنگی مجلس به این نکته اشاره کرد که ما نیاز به سریال ها و برنامه هایی داریم که زمینه احترام به پدر و مادر و ارزش های خانواده و ارتباطات میان ...
هوای روزه داران کوچک را داشته باشیم
گرسنگی و تشنگی چندین ساعته کوچک است ولی خودش اصرار داشت به گرفتن. نمی شد توی ذوقش بزنند. توی خانه خواهر و برادر و والدین همه روزه بودند و طبیعی بود بخواهد خودش را به آن ها ثابت کند. اراده اش آهنین بود. هر روز که روز تمام می شد و روزه اش را باز می کرد، پدر خدا را شکر می کرد که این توفیق نصیبش شده است. هر روز از همسرش می پرسید، دخترمان حالش خوب است یا ضعف دارد؟ اگر نمی تواند بیایم او را از حد شرعی شهر ...
امشب شب گره گشایی است
امشب شب پانزدهم ماه مبارک رمضان ، شب میلاد فرخنده کریم اهل بیت امام حسن مجتبی(ع) است. از گذشته تاکنون در این شب عزیز در شهرهای جنوبی ایران آیین زیبای گره گشو ، گِلِی گشو یا گره گشا به میمنت میلاد این امام بزرگوار برگزار می شود که در دو سال گذشته به دلیل کرونا محدودیت هایی در برگزاری این آیین ایجاد شد. ...
گفت وگو خواندنی با بانوی جانباز 70 درصد(بخش نخست) دختری که هی گم می شد!
کوچک ترها را درمی آوردم. فاش نیوز: از حال و هوای آن روزها و بازی هایتان تعریف کنید. - ما در خانه ویلایی پدربزرگم و با آنها زندگی می کردیم. با یک حیاط بزرگ که دور تا دور آن اتاق بود. سیستم خانه ما این طور بود که پدر بعد از صبحانه به محل کار می رفت و حوالی ساعت 2 بعدازظهر به خانه می آمد. ناهار و بعد هم خواب. و بعدازظهر که تازه شیطنت من و برادرانم شروع می شد. خاطرم هست ...
امام حسن(ع) در چه شرایطی زمامداری مسلمین را عهده دار شدند؟/چه احزابی در آن دوره روی کار بودند؟
تاریخ میلاد خجسته امام مجتبی علیه السلام اندکی اختلاف وجود دارد. طبق قول مشهور، در 15 ماه مبارک رمضان سال سوم هجری، در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشودند. هفت سال از عمر شریفشان مصادف با حیات پربار خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم بود. پدر گرامی شان امام علی بن ابیطالب علیه السلام و مادر ارجمندشان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، دختر پیامبر خداست. پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله ...
پشت پرده ها چه کسانی هستند؟
پشت پرده ها کجاست؟ چرا از پس پرده نمی توان بیرونشان آورد؟ نفوذ افرادی که تنها به منافع خود می اندیشند ساختار اقتصادی کشور را بیمار کرده است. اسم مافیا که به گوش می رسد، ذهن به سوی ایتالیا، سیسیل و پالرمو پر می کشد و به یاد فیلم های سینمایی مافیایی می افتیم که ترور، آدم ربایی انفجار و یک فضای رعب و وحشت دارد. فیلم سه گانه پدر خوانده با بازی مارلون براندو از همان دست فیلم های با داستان ...
چشم به راه شهادت
نهایت سرد بود، قرار بود من به همه سنگرها سر بزنم تا کسی خوابش نبرد. خدا خدا می کردم که زمان زود بگذرد و من از سرمای هوا به جایی گرم پناه ببرم. حین سر زدن به سنگرها بود که متوجه شدم یک نفر دولا شده است، اول ترسیدم، گفتم شاید دشمن است، اما وقتی جلوتر رفتم، متوجه شدم سعید پشت یکی از همین سنگرها و در آن هوای سرد مشغول نماز خواندن است، با خودم گفتم؛ من دنبال یک جای گرم و نرم هستم، آن وقت این پسر ایستاده ...
شیطان قوی نیست ما به شیطان رو می دهیم
بلد است می خواند، همه بیچاره می شوند. جوان ها زده می شوند. می گویند جوان نمی رود دعای کمیل. خوب تو نمی گذاری. *** کشف و شهود صحیح فرقی با برهان ندارد. الا در ظهور و خفا. *** شیطان را باید شناخت. شعار می دهند می گویند شیطان قوی است. نه شیطان قوی نیست؛ ما شیطان را رو می دهیم. ما بچه بودیم در محلات و خانه های پر درخت تبریز بازی می کردیم، دیدیم ناله یکی از بچه ها بلند شد. دیدیم یک ...
در خوابگاه های دختران دانشجوی ایرانی چه می گذرد؟
فضایی برای نفس کشیدن این بچه ها باشد، راه نفس آنها را هم می بندید، مسلم است که شما جوان ها را دچار یک خشم و احساس تبعیض و بی عدالتی می کنید و همه اینها باعث انواع و اقسام مسائل روان شناختی می شود، روی خواب آنها، زندگی روزمره، کار و تحصیل شان اثر می گذارد. اتفاقی که افتاده این است که سخت گیری در عرصه های مختلف خودش را بروز و ظهور می دهد، البته من متوجه هستم که عمق این مسائل در دهه 60 چقدر ...
بچه ها را با دستمزد 2 ریالی بزرگ کردم!
، داخل آب می انداختم. دستمزد این زحمت فقط 2 ریال بود! بچه هایم را در چنین شرایط سخت و مشقت باری بزرگ کردم. اما با همه نداری ها، بزرگ ترین دارایی ام ایمان و اعتقادم بود. سال 57 که انقلاب به اوج خود رسید، محمدم 9 ساله بود. چادر سر می کردم و دست بچه های قد و نیم قدم را می گرفتم و با مشت گره کرده در تظاهرات علیه شانه شرکت می کردم. محمد یک سر و گردن مغرورتر از دیگران بود. او طوری ...
راز جنایت خانوادگی در پاشنه کفش
شده بود به صورت مساوی بین پسرهایش که عمو و پدر من بود تقسیم می کند با این ایده که آنها برای این باغ خیلی زحمت کشیده اند و در آخر هم باید به خودشان برسد. مرد جوان گفت: اما پدر اشکان سر ناسازگاری برمی دارد که برای باغ بیشتر از پدر من تلاش کرده و در نتیجه باید سهم بیشتری ببرد. پدر من هم که ماجرا را این طور می بیند و همه چیز را به ضرر خودش می داند، همین موضوع را مطرح می کند. خلاصه دعوای آنها ...
فیلم های سینمایی و تلویزیونی انتخابی شبکه نمایش برای آخر هفته اعلام شد
همین دلیل او تصور می کند که اشتباهی رخ داده است. تماس مجدد پلیس او را کنجکاو می کند تا در مورد واقعیت از پدر و مادر بزرگ سوالاتی بپرسد و آنها مجبور می شوند تا علیرغم میل باطنی شان حقایق را بازگو کنند. ایزابل متوجه می شود مادرش هنگام زایمان از دنیا رفته و پدر که از این بابت شوکه شده از ایزابل متنفر می شود و او را رها می کند. ولی وقتی به اشتباهش پی برده و می خواهد ایزابل را با خود ببرد والدین همسر ...
از ربکا تا گنج و صدا کن مرا آخر هفته در شبکه های تلویزیونی
می کند تا در مورد واقعیت از پدر و مادر بزرگ سوالاتی بپرسد و آنها مجبور می شوند تا علیرغم میل باطنی شان حقایق را بازگو کنند. ایزابل متوجه می شود مادرش هنگام زایمان از دنیا رفته و پدر که از این بابت شوکه شده از ایزابل متنفر می شود و او را رها می کند. ولی وقتی به اشتباهش پی برده و می خواهد ایزابل را با خود ببرد والدین همسر متوفی او اجازه نمی دهند. وی چند سال بعد ازدواج کرده و صاحب دو فرزند است و حالا ...
پژمان بازغی: آرزوی پاکسازی سواحل خزر را دارم
کنند؟ پدر و مادرهایی که می توانند به بچه های شان کمک کنند قدمی بردارند حتما این کار را انجام بدهند. بازغی ادامه داد: واقعا زندگی خیلی لحظه است یعنی ما اگر برنامه ریزی کنیم که مثلا من می خواهم یک روزی به امیرعلی زنگ بزنم و کدورتی را صاف کنم همان لحظه باید این کار را انجام بدهم. اگر تصمیمی گرفتی در زندگی ات هیچ وقت فکر نکن که این تصمیم می تواند بلندمدت باشد. مثال می زنم ما در سه سال گذشته که ...
هیچ وقت روزه کله گنجشکی نگرفتم
آداب و رسوم رمضان در تهران قدیم هنوز هم وقتی ماه رمضان می رسد احساس می کنم کوچه ها، خیابان ها، مغازه ها و تمام زندگی، عطر ویژه ای می گیرد. من از کودکی در خانواده ای بزرگ شدم که برای ماه رمضان و اعتقادات دینی احترام ویژه ای قائل بودند. ماه رمضان، ماه محرم، اعیاد شعبانیه و کلا مناسبت های مذهبی دیگر جزئی از تقویم زندگی ما شده و ما با این مناسبت ها و آداب و رسوم بزرگ شدیم. در گذشته تهرانی ...