سایر منابع:
سایر خبرها
اولین کار خلاف
و خراب می کردیم، همراه با قهر و آشتی که جالب بود و به قوام دوستی مان می افزود، گذشت. گهگاهی هم به مادرم کمک می کردم و هزاران بازی های مخصوص آن زمان. آرام آرام ولی ناگهان پنج ساله شدم. من را به مکتب خانه ای که توسط فردی که سجایای اخلاقی و شخصیتش مورد تایید اهالی محل بود و در یکی از ...
سیلی برادرشوهر خشم عروس را برافروخت / پسر ماست فروش با 20 میلیون اجیر زن مشهدی شد
روز خانه برادر شوهرم ناهار دعوت بودیم و شوهرم سر کار بود. بحث و جدل بین ما بالا گرفت. من ناراحت شدم که در همین هنگام برادر شوهرم بلند شد و سیلی محکمی به صورتم زد. اشک ریزان با شوهرم تماس گرفتم و ماجرا را بازگو کردم. وقتی آن جا رسید و حرف دیگران را شنید به جای این که از من حمایت کند مرا زیر مشت و لگد گرفت و به شدت کتک زد. او گفت تو به پدر و مادرم بی احترامی کرده ای و... از آن زمان برادر ...
سرنوشت دختری که از طریق پدرش معتاد شد / پدرم هم مرا نپذیرفت و آواره خیابان ها شدم
به گزارش رکنا، سمیرا هستم، در یک خانواده 5 نفره به دنیا آمدم و فرزند آخر هستم. دو خواهر بزرگتر از خودم دارم، پدرم بازنشسته و مادرم 6 سال پیش فوت کرده است. از کودکی خانه ما محل رفت و آمد افراد معتاد بود و ما بالاخره تربیت و بزرگ شدیم. پدر و مادرم افرادی سهل گیر بودند و هیچگونه نظارتی بر تربیت ما نداشتند. خواهرانم به دلیل پدر و مادرم و بدهی مالی آنها تن به ازدواج دادند. وقتی ...
دزد موبایل برای فروختن گوشی سرقتی، آگهی داد/ وقتی سر قرار رفت، خریدار گوشی را زد و برد!
...؛ خودرو را روشن کرده و فرار می کرد. برای اینکه ردی از خودم به جا نگذارم؛ کارت هایی که با آن پول انتقال می دادم را از معتادان خریداری می کردم. در ادامه تحقیقات و در بازرسی از مخفیگاه مرد جوان، تعدادی گوشی سرقتی کشف شد که مأموران موفق به شناسایی صاحبان آنها شدند. اما در میان مالباختگان، دختر جوانی که تلفن همراهش در خانه متهم پیدا شده بود گفت: سارق گوشی من، این مرد نیست. کسی که گوشی مرا ...
هیچ دری به رویم بسته نیست
.... شب ها سرقت می کردی؟ نه قبل از غروب. شب که بروی همه به رفتارت شک می کنند اما روز کسی شک نمی کند. تو از دیوار بالا می رفتی، کسی شک نمی کرد؟ مثل قدیم نیست که همسایه، همسایه اش را بشناسد. بعد وقتی در روز با خیال راحت و خونسرد از دیوار بالا بروی کسی شک نمی کند که دزدی و فکر می کنند کلید جا گذاشته ای. مردم فکر می کنند اگر شب کسی از دیوار خانه مردم بالا رفت، دزد است ...
اعتراف به قتل به خاطر بدگویی
مرتضی آشنا کرد، او گفت به خاطر مسائل ناموسی می خواهد مقتول را گوشمالی بدهد. این شد که قبول کردم. شب حادثه من نعیم را کتک زدم، اما مرتضی خودش به تنهایی مرتکب قتل شد. اردشیر نیز با تأیید این اظهارات گفت: متأهل هستم و یک دختر 9 ساله دارم. وضع مالی خوبی نداشتم به همین خاطر پیشنهاد مرتضی را قبول کردم. آن شب بعد از اینکه مرتضی مقتول را به قتل رساند، قبل از فرار از خانه ویلایی تلفن همراه مقتول را ...
نقش آفرینی دختران در اقتصاد را دست کم نگیریم !
فاطمه در ادامه تعریف می کند اما هیچ شباهتی با این پیش بینی های کلیشه ای ندارد: درست است مدرسه مرا قبول نکرد، اما اینطور نبود که در خانه بنشینم و کاری نکنم. مادرم وقتی دید مرغ خانم مدیر یک پا دارد و می گوید: تا من اینجا هستم، اجازه نمی دهم این دختر به مدرسه بیاید ، مرا با خودش به کلاس نهضت سوادآموزی روستایمان برد. راستش را بگویم، شاید اگر با خودم بود، هیچ وقت به نهضت نمی رفتم اما مادرم هرطور بود ...
احمد مدرس زاده:پاسپورت قطری داشتم ولی توسط ایران تحت تعقیب بودم/به واسطه یاسر عرفات امام خمینی راملاقات ...
بمانم و می خواهم برگردم. من هم رفتم آن شرکت که آگهی داده بود؛ آن جا روزی 4 روپیه می دادند و جای خواب و غذا هم بود. من را برای آشپزخانه استخدام کردند و من مشغول کار شدم. 2 ساعت صبح و 2 ساعت بعد از ظهر. من 4 3 روز رفتم و بعد رفتم در اتاق مدیرعامل. سلام و علیکی کردم و گفتم من اینجا دو ساعت صبح و دو ساعت هم بعد از ظهر کار دارم، خواهش می کنم کار دیگری هم به من بدهید، نه حقوق آن را می خواهم و نه اضافه کار و ...
آقای قاضی! چه دلیلی دارد که همسرم عکس مشترک با نامزد سابقش را ماهها پس از ازدواجمان در خانه به صورت مخفی ...
اینکه چند هفته پیش سحر به خانه مادرش رفت و من برای پیدا کردن کارت پایان خدمتم به سراغ وسایل داخل کمد رفتم. بین وسایل یک جعبه به شکل قلب پیدا کردم. کنجکاو شدم تا ببینم چه چیزی داخل جعبه است اما وقتی در آن را باز کردم با دیدن عکس های دو نفره همسرم با نامزد سابقش و همین طور دو شیشه عطر و یک گردنبند و چند نامه شوکه شدم. وقتی نامه ها را باز کردم و خواندم انگار دنیا روی سرم خراب شد و تمام آرزوهایم را نقش ...
فرزند کوه لیلی
روستایی است که نامش را از همین کوه دو هزار متری سرسبز و زیبای کناری وام گرفته است. زندگی و کودکی در لیلی داغی چطور گذشت؟ سخت. سه ساله بودم که پدرم از دنیا رفت. از لیلی داغی به میاندوآب کوچ کردیم. مادرم ازدواج کرد. درآمد ناپدری، کفاف زندگی را نمی داد. به ناچار از هفت، هشت سالگی دستفروش شدم. اوایل دهه چهل، کودک کار شدید؟ بله. چه می فروختید؟ لبو، نخود ...
کریمه اهل بیت؛ الگوی مزین کننده جغرافیای فکر و اندیشه
به دختران محبت به نیکی ها و زیبایی ها و لطافت وجودی است. اگر محبت و معرفت واقعی الهی در وجود دختر و زن جامعه اسلامی نمود پیدا کرد، اطاعت به وجود می آید که حضرت معصومه(س) نیز به خاطر اطاعت محض از خداوند مقام پیدا کرد و چون به خدا متصل شد ما برای ایشان ارزش قائلیم و حضرت رضا(ع) نیز آن مقام های بزرگ را به همین دلیل برای خواهر بزرگوارشان بیان کرده است. خلیفه ظالم عباسی "مامون ...
خادمی امام رئوف و بانوی کریمه اهل بیت(ع) را با دعای همیشگی والدینم دارم
کرد که یک نامه برای مسئول حرم بنویسم. ابن بنده خدا من را تحویل گرفت و بهم چایی و آب داد و به دفتر رئیس حرم هدایتم کرد. وقتی دفتر رئیس رفتم، او نبود و نامه را به معاونش دادم. روز بعد ساعت 4 عصر از مشهد به رئیس حرم زنگ زدم و او گفت: شما الان تو حرم امام رضا(ع) هستی؟ گفتم چطور؟ گفت: رو به آقا بگو، من خادم حضرت معصومه(ع) تا کی باید تو نوبت باشم. صحبتش را به همان نیتی که او داشت به امام رضا(ع) گفتم و ...
دختر نوجوان مانه و سملقانی از باشگاه رزمی تا حفظ قرآن: حجاب هیچ گونه مانعی برای فعالیت هایم نبوده است
آشخانه ای با اشاره به اینکه علاوه بر درس و ورزش، آموزش حفظ قرآن را در منزل به همراه مادرم انجام می دادم، افزود: همچنین در باشگاه انجمن قرآنی که داشتیم، مربی همراهی کرد و قرآن را به همراه معنی حفظ کردم و در مسابقات قرآنی که در انجمن توآ بخش بانوان برگزار شد، در بخش حفظ جز سی موفق به مقام سوم کشور شدم. نرگس از پوشش حجاب و چادرش گفت: پدر بزرگم روحانی است و درباره شهدا ائمه و پیامبرا زیاد ...
شرط بندی بر سر سرقت از خانه خانم دکتر | دزدی که مدرک فوق لیسانس داشت
به گزارش همشهری آنلاین، چند روز قبل زنی میانسال نزد مأموران پلیس رفت و خبر از دستبرد میلیاردی دزدان به خانه اش داد. خانم دکتر در توضیح ماجرا گفت: حوالی ظهر راننده شخصی ام به دنبالم آمد تا برای انجام کارهای اداری به دماوند برویم. من در خانه ای ویلایی در شمال پایتخت زندگی می کنم و آن روز در خانه را قفل کردم و به همراه راننده از تهران خارج شدم اما غروب که بازگشتم با صحنه عجیبی مواجه شدم. ...
احمد مدرس زاده: آقای شیخ عبدالحسین اعتصامی گفت کِلِکو چه کرده ای؟ / در زندان کریم خانی، دکتر صدیقی، دکتر ...
. رفتم خانه عمه آن استواری که من را معرفی کرده بود. حدود 15 روز در جهرم بودم و بعد رفتم لار. یک ماه هم در لار بودم. از آن جا به همراه یک گروهان سرباز رفتم به سمت بندر لنگه. وقتی رسیدیم بندر خمیر، هوا خیلی گرم بود. رفتیم در مسجد برای استراحت. ظهر که مردم آمدند برای نماز، سروانی که مسوول بود به نام سروان سیروس ، اجازه برگزاری نماز نداد و گفت بروید یک جای دیگر و مردم در محوطه مسجد در آفتاب نماز خوانند ...
قدرت نمایی داماد مسلح برای پدرزن!
انداختم تا همسایگان متوجه رفتارشان باشند و قدرت مرا بدانند! در این هنگام یکی از اهالی که عصبانیت و خشم مرا دیده بود با ترس جلو آمد و با بیان این که شما الان عصبانی هستی، اسلحه مرا گرفت تا شلیک نکنم! وقتی آرام تر شدم او اسلحه را به من بازگرداند و من هم به خانه رفتم ولی طولی نکشید که پدرزنم آمد و به من توهین کرد. به همین دلیل دوباره اسلحه را مسلح کردم و از خانه بیرون پریدم که او با دیدن این وضعیت پا به فرار گذاشت و بعد هم با تماس اهالی محل، توسط نیروهای انتظامی دستگیر شدم. با معرفی این جوان مسلح به مراجع قضایی بررسی های پلیسی در این باره ادامه یافت. ...
شبیه ترین قتل به پرونده شاهرخ و سمیه / 9 سال ادعای بیگناهی دختر و پسر تهرانی
بگذارم تا شاید او همراه دوستانش به آنجا برود. من چند دقیقه بعد به طبقه سوم رفتم و سپس برای گرفتن چسب درد و مسکن به خانه دوستم رفتم. اما ساعتی بعد وقتی به خانه برگشتم در طبقه همکف جسدهای خونین پدر و خواهر ناتنی م روبرو شدم . در حالی که تلاش برای افشای راز مرموز آغاز شده بود ماموران پلیس به بهاره و نامزدش مشکوک شدند اما آنها مدعی بودند نمیدانند چه کسی دست به جناین زده است. شهرام در ...
رقص شعله های مرگ در کابوس آتش !
زبانه می کشید، هراسان از خانه هایشان بیرون دویدند. مردی از پشت پنجره ساختمان شعله ور، وحشت زده دستانش را تکان می داد و از رهگذران و اهالی محل کمک می خواست اما کسی صدایش را نمی شنید. ماجرا هر لحظه وحشتناک تر می شد که ناگهان انفجاری مهیب رخ داد و مرد 44 ساله در برابر دیدگان شاهدان عینی به درون کوچه پرت شد. جیغ و فریادها، سکوت صبحگاهی را شکسته بود و شعله های از پنجره بیرون می زد ...
ضدقهرمانی دوست داشتنی در فیلم مخمصه
اینکه رابرت دنیرو پس از قتل بی دلیل مامور عصبی و بهم ریخته می شود تا از همان ابتدا این خصلت که او قاتل نیست بر پیشانی او حک شود. در ادامه او چند بار قصد دارد فرد خاطی را مجازات کند اما به دلیل فرار او ناکام می ماند. سکانس دوم/ آشنایی رابرت دنیرو تنها در یک کافه نشسته و در مورد سرقت بعدی در حال تحقیق است، زنی که در کنار میز نشسته به مجله در دست او علاقه نشان می دهد و در ابتدا ...
ببینید | پیر شدن پژمان جمشیدی بعد از ازدواجش | موهای سفید پژمان جمشیدی غوغا کرد
منزل مان تا با همسرم آشنا شوید چون همسرم پرسپولیسی است و فوتبالیست ها را خیلی دوست دارد. من هم که می دانستم ایشان همسر پیمان قاسم خانی هستند، خیلی خوشحال شدم و از خدا خواسته قبول کردم. بعد با دعوت به خانه آنها رفتم. فکر کنم یک نفر هم با من بود. اگر اشتباه نکنم برزو ارجمند با من آمد. خلاصه رفتیم و با پیمان آشنا شدم و خیلی عشق کردم. از آن موقع رفاقتم با پیمان خیلی ماندگار شد. پیمان هم خیلی اهل ...
جزئیات اعدام پسر 25 ساله در زندان کرج
به گزارش رکنا، اواسط شهریور سال 98 بود که پسر 22 ساله ای برای ملاقات با نامزدش به یکی از بوستان های شهر کرج رفت اما ناگهان چند پسر جوان راهش را سد کرده و به بهانه اینکه وی برای یک دختر مزاحمت ایجاد کرده با او درگیر شدند، اما در این پسر جوان با چاقویی که همراه داشت یکی از پسرها را به قتل رساند و فرار کرد. با اعلام این خبر به پلیس بلافاصله تیم جنایی به بررسی ماجرا پرداخت و مشخص شد متهم ...
برادر کوچکم، پدرِ خانواده ما بود
هادی به من می گفت خب آبجی زهرا! ولش کن برویم یک جای دیگر بازی کنیم. ولش می کردیم می رفتیم دو تایی مان یک جای دیگر بازی می کردیم. اینطوری بود کلا، با هم هم نظر و همراه بودیم. **: در مورد پدرتان، گفتید 8 ساله بودید که ایشان را از دست دادید. بیماری خاصی داشتند یا نه، علت فوتشان چه بوده؟ بیمار بودند یا حادثه ای اتفاق افتاد؟ خواهر شهید: ایشان شکمشان یک باره درد گرفت و بعد بردنشان ...
شهاب حسینی بازی در فیلم موهن عنکبوت مقدس را رد کرد؟
ازدواج کرده است و حاصل این ازدواج نیز دو فرزند پسر است. شهاب حسینی:22 ساله بودم که با بچه های تئاتر دانشگاه تهران کار می کردم. تا قبل از این که همسرم را ببینم، قصد ازدواج نداشتم تا این که روزگار ما را در برابر هم قرار داد. به او پیشنهاد آشنایی دادم اما همسرم هیچ اعتقادی به اینگونه دوستی ها و آشنایی ها نداشت و گفت:اگر کسی واقعا عاشق است و تمایل قلبی برای رسیدن به دختر مورد علاقه اش دارد ...
اشتباه دردناک دختر 20 ساله در خانه دوستش
شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت اعلام و تحقیقات به دستور بازپرس سهرابی آغاز شد. در ادامه تحقیقات و بعد از بهبودی دختر 20 ساله، او درخصوص حادثه ای که برایش رخ داده بود، گفت: برای میهمانی به خانه یکی از دوستانم رفتم. خیلی تشنه ام شد و برای خوردن آب به آشپزخانه رفتم. روی سینک ظرفشویی، لیوانی را دیدم که داخل آن مایعی مثل آب بود. با این تصور که مایع داخل لیوان آب است آن را از شدت تشنگی سر کشیدم. اما ...
من دزد خون ریز هستم ! / اولین چاقوی خونین در اولین سرقت !
نوجوان 16 ساله ای که در نیروهای کلانتری سناباد و به اتهام زورگیری های خون آلود دستگیر شده است درحالی که بیان می کرد برای فرار از مجازات، ضربات چاقو را بر پیکر مال باخته فرود آوردم، به کارشناس اجتماعی کلانتری توضیح داد: پدرم معتاد است و مادرم نیز در خانه های مردم کار می کند.من هم که فقط یک خواهر بزرگ تر از خودم دارم در نانوایی کار می کنم تا اندکی به امرار معاش خانواده کمک شود. اما زمانی ...
من یک دزد خون ریز هستم!
نوجوان 16 ساله ای که در عملیات ضربتی نیروهای کلانتری سناباد مشهد و به اتهام زورگیری های خون آلود دستگیر شده است درحالی که بیان می کرد برای فرار از مجازات، ضربات چاقو را بر پیکر مال باخته فرود آوردم، به کارشناس اجتماعی کلانتری توضیح داد: پدرم معتاد است و مادرم نیز در خانه های مردم کار می کند.من هم که فقط یک خواهر بزرگ تر از خودم دارم در نانوایی کار می کنم تا اندکی به امرار معاش خانواده کمک شود ...
قتل بخاطر عشق ممنوعه به دختر خاله متاهل / قاتل آتش افروز تهران در یک قدمی آزادی
دختر خاله ام و دختران او علاقه مند بودم. آخرین بار وقتی دختر 12 ساله آنها به من گفت پدرش او را کتک زده عصبانی شدم .من آن شب با دوستانم مشروب خورده و مست بودن که یک خودرو 206 را از نمایشگاه ماشین برداشتم و به خانه خاله ام رفتم. من به بهانه ای از بهرام خواستم تا اجازه دهد ماشین را در حیاط خانه اش پارک کنم .دقایقی بعد از او خواستم تا مرا با ماشین خودش به نزدکی خانه مان برساند. من سوار ماشین شوهردختر ...
باشگاه من و مادرم را به جشن استقلال دعوت نکرده است/ آشنا نداریم که بلیت بخریم/ آبادانی ها خیلی به پدرم ...
همراه پدرم به آبادان رفتم و مدتی هم آنجا زندگی کردم. تعجب می کنم که چرا این همه اتفاق وحشتناک و ناگوار برای این شهر رخ می دهد. چطور؟ به طور کلی هر چه اتفاق بد در ایران است بیشتر در استان خوزستان رخ می دهد. از جنگ که شروع کنیم بعد از آن به بی آبی و کم آبی، ریزگردها و حالا هم سقوط یک ساختمان روی سر مردم میرسیم. واقعاً قدیمی ها درست گفته اند که هرچه آدم مظلوم تر باشد اتفاقات ...
جریحه دار شدن احساسات میلیون ها عاشق امام رضا در جشنواره "فیلم کن"
رساند و در نهایت در 28 فروردین 1381 در مشهد اعدام شد. این فیلم باعث شد تا مروری بر پرونده قاتل سریالی زنان در مشهد را که از منابع مختلف گردآوری شده داشته باشم: سعید کارگری ساده بود که همراه همسر فرزندانش در خانه ای در منطقه فقیرنشین مشهد زندگی می کرد. او در اعترافاتش گفته بود:" تا قبل از ازدواج با هیچ زنی صحبت نکردم با اینکه مادرم خیاط بود و شاگردهای زیادی داشت و 15 دختر به خانه ما رفت ...