هر جا خواستگاری می رفتم حقوق بازنشستگی می خواستند
سایر خبرها
10 شخصیت محبوب و معروف رمانهای چارلز دیکنز
به گزارش یکتاپرس شاید عمده شهرت دیکنز به خاطر شخصیت هایی باشد که خلق کرده. او به عنوان رکورددار خلق کاراکترهای منحصر به فرد و عجیب و غریب، در رمان هایش حدود هزار شخصیت جدید ساخته و پرداخته که به گفته بیوگرافی نویسان تقریبا ً همه آنها را از آدم های دور و بر خودش در زندگی واقعی گرفته و فقط جنبه های خاصی از آنها را اغراق و کاریکاتوریزه کرده است؛ مثلا ً می گویند که آقا و خانم میکابر در دیوید کاپرفیلد ...
بستری شدن بهاره رهنما علنی شد | بیماری بهاره رهنما چیست؟
. اوج درخشش او با تلویزیون در سال 1385 با سریال زیرزمین شروع شد. ازدواج اول بهاره رهنما بهاره رهنما اولین بار سال 1370 که 17 ساله و دانشجو بود مسیر بازگشت از دانشگاه به خانه بصورت اتفاقی با پیمان قاسم خانی 26 ساله آشنا شد این دو بعد از چند سال دوستی در نهایت سال 1373 باهم ازدواج کردند که ثمره این زندگی یک دختر بنام پریا شد خانواده بازیگر بهاره رهنما ...
دعای عاقبت بخیری مادر به شهادت پسر در عاشورای رضوی انجامید
...، بیشتر به مادرش توجه داشت و او را به خانه آورده بود و به خوبی از او مراقبت می کرد. مادربزرگم هم همیشه در حق او دعا می کرد، انشاالله هیچ وقت پیر نشوی. عاقبت دعای او هم مستجاب شد و پدرم زمانی شهید شد که حدود 50 سال بیشتر عمر نکرد و موهای محاسن و سرش هنوز مشکی بود. در پایان از علاقه دختر به پدر بگویید و اینکه باید با اجازه پدر بله بگویند و ازدواج کنند... من روز عروسی ام گریه کردم ...
پیوندی شیرین و دلنشین در سالمندی
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز یزد، محمدرضا زکی پور و سکینه کارگر در سفر مشهد که به همت خانه سالمندان بهاباد انجام گرفت، با هم آشنا شدند و بعد از دو هفته ازدواج کردند. مهریه سکینه خانم یک جلد قرآن مجید و 8 سکه بهار آزادی به نیت امام هشتم است. آقا داماد در حال حاضر 49 فرزند و نوه و نتیجه و عروس خانم 28 فرزند و نوه و نتیجه دارد. سکینه کارگر، داماد را فردی متدین دانست و افزود: آقای زکی پور کشاورز و ذاکر اهل بیت (ع) است به همین دلیل با او ازدواج کردم. آقای زکی پور هم گفت: من خیلی خوشحال هستم، این ازدواج خواست خدا و امام رضا (ع) بود. ...
ناراحتی ژاله صامتی از چیست؟ | دعوای وحشتناک ژاله صامتی با بازیگر معروف
مه خواب هستند شما چرا نمی خوابید؟ من هم جواب دادم آخه من خیلی خوشحالم خوابم نمی بره و پرستار جواب داد حتما بچه ات هم خیلی خوشحاله نگران نباش. (می خندد) یادم هست بعضی از خانم ها نوزادشان را به پرستارها تحویل داده بودند اما من از آنجایی که اعتماد به نفسم در همه چیز خیلی بالاست گفتم خودم می خواهم از دخترم نگه داری کنم. (می خندد) بعد از اینکه چندین بار یاس را از روی تخت برداشتم و دوباره به ج ...
قهرمانی از سرزمین آفتاب
داخل خانه شان و همه چیز و همه جا را گشتند. چون اعلامیه ها را پنهان کرده بودند، چیزی نیافتند. درست روز قبلش هم رساله امام را به خانه دوستشان برده بودند. محمد به شدت فعالیت انقلابی داشت و دستگیر هم شده بود. در فصل سرما و در شرایط کمبود نفت، محمد به همراه سلمان و بچه های مسجد وانت می گرفتند، به کوچه ها می رفتند، پیت ها را جمع می کردند، از این شعبه به آن شعبه می رفتند تا نفت پیدا کنند و عصر که می ...
درباره ی تلویزیون از من نپرسید/می خواهم از نزدیک مردم را شاد کنم
برمی آید که از تلویزیون دلخور است، در گفت وگویی با ایسنا تاکید می کند که دلخوری وجود ندارد. او اظهار می کند: تنها چیزی که در زندگی برایم بی ارزش است پول است. من هیچ وقت برای پول گریه نکردم و کار نکردم، نگرانی و ناراحتی ام برای خودم نیست بلکه برای تلویزیون است که از شأن خودش درآمده است. من حتی نقش احمدی نژاد که سال ها پیش بابت ایفای آن پول خوبی هم به من می دادند، بازی نکردم. به خانه ...
ماجرای زندگی رهبری در کانکس چه بوده است؟
مطالب مطرح شده در رسانه ها درباره این موضوع را شفاف می کند. وی گفت: این وصلت سال 1372 اتفاق افتاد. پدر مقید بودند که فرزندانشان با خانواده هایی متدین و هم سنخ از نظر فرهنگی و اجتماعی ازدواج کنند. این مراسم در یک خانه پیش ساخته ساده برگزار شد! منزل مقام معظم رهبری در همین کانکس بود! غرب منطقه ریاست جمهوری در خیابان آذربایجان، یک فضای خالی بود که در آن جا با کانکس یک ...
بازخوانی یک خاطره به مناسبت طرح شبهه درباره محل سکونت رهبر انقلاب
برگزار شد، حضور داشتم. بستگان درجه یک دو طرف هم حضور داشتند. از آن طرف هم فرزندان مقام معظم رهبری و برادر همسر ایشان بودند. آقای حجازی و چند نفر دیگر هم بودند. وی می افزاید: این مراسم در یک خانه پیش ساخته ساده برگزار شد! منزل مقام معظم رهبری در همین کانکس بود! غرب منطقه ریاست جمهوری در خیابان آذربایجان، یک فضای خالی بود که در آن جا با کانکس یک ساختمان یک طبقه ای درست کرده بودند . محل کار ...
وقتی پدر شهید از گرسنگی از حال رفت +عکس
چیزی از وسائلم نیست. یک روز وسائل کار نداشتم و پولی هم نداشتم که بروم و وسائل کفاشی مثل قوطی واکس و دو تا فرچه بخرم. جلوی در مسجد امام حسین می خوابیدم. یک روز آنجا بودم و دیدم هیچ پولی ندارم. نمی دانستم چه کار بکنم. همانجا خوابیدم و گفتم تا فردا صبح، خدا بزرگ است. من 24 ساعت جلوی مسجد خوابیدم اما یکی نیامد بگوید تو کی هستی؟ این بچه ی چه کسی است؟ هیچ کس نیامد از من سئوالی بپرسد. این همه مردمی که می ...
کتابخانه های عمومی و مساله ارائه خدمات به سالمندان
. گفت و گو با مریم آقا براتی، درباره کتابخانه مرکزی آیت الله محمدی گلپایگانی در خیابان مسجد جامع گلپایگان، در نزدیکی محل سکونتشان ادامه پیدا می کند؛ از کتابخانه ای که برایش محل کتابخوانی و گرفتن کتاب است؛ کتابخانه ای که دو سال است با آن انس گرفته، عضو آن شده و به پاتوق دوستانش تبدیل شده است. دوبار در ماه تنها، یا با دوستانم به کتابخانه محله سر می زنم و در آن جا با کمک کتابدار ...
پای پزشک و راننده آمبولانس هم به پرونده مرگ کودک 2 ساله باز شد
کرده اند. آنچه در ادامه می آید گفت وگوی خبرنگار ما با اسلام نصاری پدر درسا است. * درسا کوچولو چه بیماری داشت؟ درسا بیماری مادر زادی ضعف عضلانی یا دستروفی داشت و تحت درمان بود. البته حالش بد نبود و با کار درمانی حالش رو به بهبود شد تا اینکه مدتی قبل یکی از دوستان خانم دکتری را معرفی کرد و ما هم چند باری او را به مطب خانم دکتر در خیابان شهید بهشتی بردیم و آخرش هم در همان مطب بچه ام فوت ...
ازدواج کن؛ سور و سات عروسی و جهیزیه با ما
سال بود شرایط برگزاری مراسم ازدواج برای من و همسرم فراهم نمی شد. تا اینکه یک روز یکی از همسایه ها سراغ مان آمد و گفت که بساط عروسی تان را امام حسین (ع) جور کرده است. اولش باورمان نمی شد ولی در کمتر از یک ماه متوجه شدیم که همه چیز جور شده و جالب تر اینکه حتی شغلی هم برای همسرم دست و پا کرده اند! من هم همان جا نذر کردم بعد از این همه اتفاقات خوب، هر کاری از دستم بربیاید برای مشارکت در فعالیت های مختلف گروه جهادی انجام دهم. یک لباس عروس دوختم و آن را به گروه اهدا کردم. او ادامه می دهد: طرح ازدواج آسان از آن جمله طرح هاست که اگر به فرهنگ تبدیل شود، امید و کار خوب هم زیاد می شود. ...
شکایت های سریالی از پزشک درسا کوچولو / پنچری آمبولانس راز مطب خانم دکتر را فاش کرد +عکس و جزییات
پرداخت کردم. بعد از آن هربار 170هزار تومان پول ویزیت پرداخت می کردیم. پول داروهایش هم بالای 700هزار تومان می شد. جانیار هم آبان سال گذشته به مطب این رفت و دچار آسیب شد. به گفته مادرش او چند ماه حال وروز بدی داشت و دچار سوختگی شده بود. این مادر نیز می گوید: جانیار یک سالش بود. از همون روز اول وقتی او را به این مطب بردم و درمانش شروع شد، دچار سوختگی آلت تناسلی شد. بچه من سالم بود و او را برای ...
شبنم قلی خانی ایران را ترک کرد | عکس جنجالی شبنم قلی خانی پس از مهاجرت
یا است.شبنم قلی خانی غیر از رشته بازیگری، کارگردانی را هم دنبال میکند. او تا کنون چند فیلم مستند و همچنین یک انیمیشن را کارگردانی کرده است. سریال سالهای برف و بنفشه یکیدیگر از بهترین کارهای او می باشد، قلی خانی بعد از بازی دراین سریال با بهروز افخمی آشنا شد ودر چند سال بعد در سریال پنجمین خورشید ایفای نقش کرد.شبنم خانم قلی خانی دیپلم رشته ریاضی و فیزیک را دارد اما در دانشگاه هنر تحصیل کرده است. ...
کونیکو یامامورا به روایت خودش و نویسندگان مهاجر سرزمین آفتاب
...: آشنایی با انقلاب زندگی ام را انقلابی کرد سبا بابایی در مراسم رونمایی از کتاب مهاجر سرزمین آفتاب در تیرماه سال 1399 خود را این گونه معرفی کرد: کونیکو یامامورا هستم اهل ژاپن، البته نیم قرن پیش به ایران آمدم و مسلمان شدم. در ایران زندگی می کنم و حالا یک ایرانی هستم. خوشحالم با اسلام آشنا شدم. اگر همانطور که در ژاپن زندگی می کردم باز هم به زندگی ادامه می دادم چیزی درباره اسلام و خدا نمی ...
گفتگو کلید راهگشای خانواده
می دهد: کاش همه اهل حرف زدن باشند؛ چه مرد و چه زن. ما بیشتر حرفهایمان در مورد بچه ها و آینده آنها است؛ خودمان که دیگر حرفی نداریم. هر وقت که به بن بست می خورم یا از پس خواسته های بچه ها برنمی آیم، سعی می کنم خودم خونسرد باشم تا شوهرم از سرکار بیاید، برایش چای یا میوه ای بیارم، خستگی بگذارد و بعد شروع می کنم به حرف زدن. اگر به حرفهایم با دقت گوش داد، می دانم الان وقت حرف زدن است. اما اگر دیدم حوصله ...
شفای بیمار با توسل به اُمّ البنین(س)(حکایت اهل راز)
قرائتی درباره ماجرای تولّد خویش نقل کرد: پدرم تا چهل و چند سالگی صاحب فرزند نشده بود. دو همسر گرفت اما از هیچ یک صاحب فرزند نشد. یکی از همسایگان ما، فرزندان و نیز گربه های بسیار داشت. روزی گربه ها را در یک گونی می اندازد و به در خانۀ ما می آید و به پدر می گوید: ما، هم بچه زیاد داریم و هم گربه؛ ولی شما نه بچه دارید و نه گربه! حال که خدا فرزندی به شما نداده، این گربه ها را برای شما آوردم ...
پدرم به خواسته هایم اهمیت نمی دهد
با مشورت والدین صورت گیرد تا برای آن ها هم ایجاد امنیت کند. شرایط روحی والدین تان را درک کنید فرزندان باید شرایط روحی والدین در سن بالا را در نظر بگیرند. برای مثال خیلی از والدین در این سن ترس از تنها شدن دارند یا حتی ترس از خانه سالمندان. با توجه به این که والدین در میان سالی یا بعدتر هرچه دارند دست رنج سال ها تلاش شان است، درخواست شما اگر با جواب مثبت والدین مواجه شود و ...
وقتی شهید شد کسی باور نمی کرد سوریه رفته باشد
رخی به روحانیون طعنه هایی بزنند. اما اخوی و شهدایی مثل او نشان دادند که روحانی ها صرفاً زبان ارشاد ندارند، بازوی رزم و جهاد هم دارند. برادرم سال های آخر حضور در حوزه نمایندگی ولی فقیه در قم سمت هایی داشت. هیچ کسی از او انتظار نداشت که به عنوان یک نیروی رزمی به جبهه برود. اما خودش داوطلبانه رفت و شهید شد. دایی ما پیش از شهادت محمدعلی به رحمت خدا رفت. چهلمش کمی قبل از شهادت برادرم بود. در مراسم ...
شهیدی که مادرش را روسفید کرد
خودت بهتر است که این بچه را به دنیا نیاوری ، مادر به خانه آمد و زن همسایه که خانمی با تقوا بود به او گفت به خدا توکل کن و بچه را نگهدار، شاید روزی رو سفیدت کند همین هم شد این ها را در گفتگو با آمنه خانم غلامی مادر شهید منوچهر غلامی شنیدم. مادر می گوید: منوچهرم هنوز 16 سال هم نداشت که دغدغه کمک به دیگران او را راهی مناطق زلزله زده کرد و با شروع جنگ او در 16 سالگی لباس رزم بر تن ...
مرور بر زندگی نامه 2 برادر شهید
جویای علت. جواب داد: مادر! توی مدرسه، عکس شاه را پائین آوردم و انداختم زیر پایم! بچّه ها دیدند و تهدیدم کردند که می روند به دفتر خبر می دهند! همسرم آن زمان، رئیس اداره ی امتحانات آموزش و پرورش بود. به خانه آمد و سراغ کیا را گرفت. مدیر مدرسه به او زنگ زده بود. ابتدا کمی کیا را سرزنش کرد، بعد، اما بعد دلداری اش داد و دست آخر هم، راه های مبارزه و بازی های سیاسی را به او یاد داد. ماجرا به همین جا ختم نشد. چند روز بعد، مأمور های ساواک به دبیرستان البرز و محل تحصیل کیا رفتند و پیگیر جریان شدند. مدیر مدرسه با تلاش بسیار، قضیّه را اتفاقی جلوه داد و مأمورین را مجاب کرد. ...
حکایت عکس 600 متوفی در یک شیشه بری!
.... شرکت در مراسم تدفین یا ختم بچه محل ها را هم وظیفه ام می دانم و همان زمان اعلامیه را از خانواده هایشان می گیرم. اعلامیه فوت یک خانم بین ده ها اعلامیه وقتی از او می پرسیم این کار را به فرزندانش توصیه کرده یا خیر، می گوید: سال1363 ازدواج کرده ام و 3دختر به نام های مریم، مینا و مهسا دارم. آن ها مشغول خانه داری یا تحصیل هستند و کار در این مغازه برایشان امکان پذیر نیست. از طرف ...
چرا خانواده و بچه های بریتنی، عروسیش نیومدن؟
عروسی رویایی است! و برگزاری آن در خانه ات آن را بسیار احساسی و خاص کرده! خیلی برایت خوشحالم! دوستت دارم. در مراسم ازدواج بریتنی اسپیرز، علاوه بر خانواده اش، پسرانش شان فدرلاین 16 ساله و جیدن فدرلاین 15 ساله هم حضور نیافتند. سخنگوی همسر سابق کوین فدرلاین درباره عدم حضور فرزندان بریتنی گفت که اگرچه دو پسرش در این مراسم حضور نخواهند داشت، اما هر دوی آنها و کوین برای بریتنی خوشحال هستند و ...
هفت خاطره ی رهبر معظم انقلاب اسلامی از دوران دفاع مقدس
می گویند همسرم و پسرهایم در جبهه بودند و خواهند بود؛ اظهار شرمندگی کردند که خودشان نمی توانند -این خانم- در جبهه شرکت بکنند. بعد می گویند که من دو عدد انگشتر ناقابل که تمامی زینت من است و مقداری پول که ماهها آن را جمع کردم و می خواستم برای بچه هایم لباس گرم زمستانی بگیرم -که نیاز داشتند- ولی شرم دارم که امام عزیزم 50 رزمنده را در سه ماه خرج دهد، من هم باید همین ها را که هستی و مالم هست بدهم برای ...
تصویر زن و مرد 70 و 80 ساله یزدی که به خانه بخت رفتند!
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه اطلاعات، این مراسم به همت خانه سالمندان ابوفاضل بهاباد و ریش سفیدان شهر انجام شد و این 2زن و مرد مسن طی برنامه ای شاد و با حضور فرزندان، نوه ها و نتیجه های خود به عقد یکدیگر درآمدند. این زوج سالمند در سفر مشهد که 2هفته قبل به همت خانه سالمندان این شهر انجام شد با یکدیگر آشنا شدند و پس از بازگشت به عقد هم در آمدند. آقا داماد اکنون ...
شوخی میلاد کی مرام با مجید صالحی +فیلم
. درس عجیبی بود برایم کنار خانم آدینه کار کردن. مدیونشان هستم هر کجا که هستم، همانطور که مدیون استادم کیمیایی هستم. برای اولین بار است که دارم راجع به آن حرف می زنم و برای آخرین بار هم خواهد بود. اینها را می گویم برای اینکه بدانید یک شبه به اینجا نرسیده ام. خیلی اتفاقات عجیبی بود و من شب ها تا صبح توی خیابان راه می رفتم چون حتی جا برای خوابیدن هم نداشتم... کنار تئاتر شهر ...
درباره کونیکو یامامورا؛ تنها مادر شهید ژاپنی دفاع مقدس
، مادر، و برادرم فقط گوش می کردند. مرد ایرانی می گفت: من دختر شما را دوست دارم و قول می دهم خوشبختش کنم و همیشه به او وفادار باشم. پدر و مادرم حرفی نزدند. آقای بابایی ادامه داد: کار من تجارت بین ژاپن و ایران است، اما بعد از ازدواج تا یک سال یا بیشتر در ژاپن می مانم تا بچه اولمان به دنیا بیاید و شما نوه تان را ببینید و بعد اگر دخترتان راضی بود، به ایران می رویم. این نوع گفت وگو ادامه ...
هانیه توسلی عزادار شد | ناراحتی هانیه توسلی برای کیست ؟
یران کار کردم همه خانم ها اکثرا تنها بودند. بعضی ها خیلی تنها بودند مثلا در تنهایی ... من به سالهای پیری نمی رسم .... ان شاءا... اگر خدا بخواهد .... به هر حال ببیند آدم ازدواج کند بچه داشته باشد نوه داشته باشد یک خوبی هایی دارد برای آدمی مدل من یک بدیهایی هم دارد من خیلی حوصله جمعیت و شلوغی ندارم من همیشه از تنهایی لذت می برم . یک جایی هم بودم که فامیلان و دوستانم بودند سریع کتابم را ...
وجود مزار و بیت الزهرای شهید سلیمانی، کرمان را به مرکز بین المللی مقاومت تبدیل کرده است
اما هنگام غروب آفتاب در کنار اروندرود زانو زد و به حضرت زهرا (س) متوسل شد و از خدا خواست تا به حق حضرت فاطمه (س) بچه ها از اروند عبور کنند و خط دشمن را بشکنند و دشمن را متلاشی کنند. صدفی ادامه داد: شهید سلیمانی بعد از دوران دفاع مقدس مراسم روضه خوانی را در منزل شخصی خود آغاز کرد و جمعه عصرها برنامه ذکر و توسل به اهل بیت (س) برای خانواده اش داشت و چند سال بعد هر سال در ایام فاطمیه دوم ...