خانهسایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
یاد امام ره و شهدا در هیئت علی اکبرع
اگر کسی رد می شد او را به رگبار می بستند. مجید معاون گردان بود. باقی ماجرا را از زبان خودش می شنویم: سوار بر تویوتا بودم که دستور ایست دادند و ما را از ماشین پیاده کردند. کمی جلوتر رفتم و دیدم چه قیامتی است! هر کس در این جاده تردد داشته اسیر کرده اند. جمعیت زیادی از آنها زن، بچه و سالمند بودند؛ همه زیر آفتاب؛گرسنه و تشنه. بعد از ساعتی نیروهای جوان نظامی را از بین دیگر اسرا جدا کردند. دست هایمان را ...
پایان خوش گروگانگیری آجودانیه پس از 4 ساعت وحشت
کرد که از بیخ گوشم رد شد، صدای آن هنوز در گوشم می پیچد. در حالی که با مرد مسلح درگیر بودم، دختر و پسرم و زن و مرد سالخورده به داخل خانه رفتند و در را بستند. من مانده بودم و مرد مسلح که مأموران شروع به تیراندازی کردند و گروگانگیر مسلح هم به سوی آن ها شلیک می کرد. چند تیر بین آن ها رد و بدل شد و خدا را شکر به من برخورد نکرد، اما فکر کنم یک تیر به گروگانگیر اصابت کرد،، چون به سرعت به طبقه سوم رفت و پس ...
حال خوش بهاره رهنما در میان طبیعت
جان جهانم که در قاب تصویر او لبخندم جاودانه است..." بهاره رهنما در سال 1352 در اراک متولد شد. او دختر پروین قائم مقامی بازیگر سینما است. همسر پیشین او پیمان قاسم خانی نویسندهٔ مشهور سینما است. این زوج دختری به نام پریا قاسم خانی دارند که تجربهٔ حضور در تئاتر پنجره ها و فیلم سینمایی دایرهٔ زنگی و سریال مرد هزار چهره را دارد. بیوگرافی بهاره رهنما بهاره رهنما متولد 10 آذر ...
آیین وداع با پیکر 5 شهید تازه تفحص شده مدافع حرم / سردار بی سر وطن که بود؟ + تیزر و عکس
هش می کنم یک روز در میان با من تماس بگیرید. گفتند: حتماً. وی اضافه می کند: می دانستم این رفتن با همه رفتن های این چند ساله تفاوت دارد. دل من هم با او رفت. خاطرات زمان جنگ یادم می آمد و... اما خودم را دلداری می دادم که اتفاقی نمی افتد... رفتند و ساعت 4 و 20 دقیقه همان روز پیام دادند با توکل بر خدا من پریدم. طبق وعده یک روز درمیان با من حرف زدند. درست شب قبل شهادت زنگ زدند و با تک تک ب ...
شبی که رعد و برق قلب آسمان را پاره کرد | داستان خانواده ای 16 نفره که 10 نفر از آنها به خانه برگشتند | ...
.... چند تفنگ اسباب بازی نظرش را جلب کرده. مریم و فاطمه آن روبه رو مشغول تست لواشک و آلوها هستند. مردها هم ایستاده اند زیر باران و سیگار دود می کنند. دیانا دختر 14 ساله زهرا با دایی حسن تلفنی حرف می زند. مشغول مذاکره است برای خرید یک هدیه. یک تی شرت برای دایی اش. حسن از پشت تلفن می گوید : سورمه ای عباس به تازگی در یک شرکت تولیدی کاری پیدا کرده و از این بابت خوشحال است به مهدی و حمید می ...
سوخت رسانی و دفاع از شهر
می شد و سوخت در اختیار متقاضی قرار می گرفت. بعد از پایان جنگ هم مامور ما رفت و پول حواله ها را از همه واحدهای مصرف کننده گرفت. کرمی نیز مثل همه اهالی خرمشهر و آبادان تصور طولانی شدن جنگ را نداشت. او با وجود اینکه تجربه خدمت نظام وظیفه در رسته توپخانه ارتش را داشت و تا حدودی با جنگ و مفاهیم آن آشنا بود، نهایتا مدت جنگ را دوماه تصور می کرد. به همین دلیل نیز خانواده را به میان کوه منتقل می ...
روایت کسب اولین مدال دوومیدانی زنان پس از انقلاب/ لباس مسابقه را خودم می دوختم!
اما به طور شخصی کارم را ادامه دادم که خیلی به نفع من شد چون باعث شد خیلی در سنین پایه قوی عمل کنم و تجربه خوبی در بعد مربیگری به دست آورم، یعنی در پس یک ماجرای بد اتفاقات خوبی افتاد. بعد از اینکه آقای مبینی سرپرست فدراسیون شد خیلی کمک کرد و وبینارهای خارجی زیادی را به صورت آنلاین شرکت کردم. از فضای علمی مرتبط با فدراسیون دور بودم اما دوباره برایم مرور شد که به نفع من بود. خوشبختانه ناراضی نیستم ...
خسارت 333 میلیارد تومانی به کشاورزی خراسان/ امدادرسانی به بیش از 9000 نفر در سیستان و بلوچستان
دستش برای نجات خانواده اش بر نمی آمد. خسروانی اظهار کرد که در این حادثه ابتدا و یکی یکی سه کودک شامل یک فرزند 6 ماهه، 2.5 ساله و دختر 9 ساله و بعد مادر آنها را نجات دادم. مادر وقتی نجات پیدا کرد از من تشکر کرد. این جوان ایثارگر و فداکار در پاسخ به این سوال که آیا در آن لحظه نترسیدید که خودتان از بین بروید اظهاری می کند؛ وقتی این صحنه را دیده ام دلم برای مادر و بچه های کوچکش ...
خسارت 333 میلیارد تومانی به کشاورزی خراسان/ امدادرسانی به بیش از 9000 نفر در سیستان و بلوچستان
دستش برای نجات خانواده اش بر نمی آمد. خسروانی اظهار کرد که در این حادثه ابتدا و یکی یکی سه کودک شامل یک فرزند 6 ماهه، 2.5 ساله و دختر 9 ساله و بعد مادر آنها را نجات دادم. مادر وقتی نجات پیدا کرد از من تشکر کرد. این جوان ایثارگر و فداکار در پاسخ به این سوال که آیا در آن لحظه نترسیدید که خودتان از بین بروید اظهاری می کند؛ وقتی این صحنه را دیده ام دلم برای مادر و بچه های کوچکش ...
منزلگاه های پیموده شده توسط کاروان امام حسین(ع) از کوفه تا شام: یافتن نوشته ای سیصدساله درباره شهادت ...
و الأشجار و الحانات و قد خرب و بطل و لم یبق منه الا خرابات علی ظهر الطریق یسمیها الناس قباب أبی نواس. (أقول) و یوافق ذلک ما ذکر فی الروایه من أن جماعه الشمر باتوا یشربون الخمر و منطقه الکوفه و الحیره [التی تقع علی بعد 7 کم جنوبها] تعتبر مجمّعا للادیره و من الأدیره الواقعه بظاهر الکوفه: دیر عبدالمسیح و دیر الأعور. (2) در اولِ مسیرِ بردن خاندان عترت (علیهم السّلام) در راه از ...
نقش برکت در زندگی/ احادیث در مورد برکت در زندگی چه می گویند؟
زنند ولی حرف آنها یک ریال ارزش ندارد، یا یک نفر هفت یا هشت بچه دارد و آنها باعث اذیت پدر و مادرشان هستند، یا یک نفر یک بچه دارد اما همان بچه باعث خیر و برکت کثیر است. محمد یزدانی عنوان کرد: اگر در صدر اسلام دقت کنید در بین اعراب رسم بر این بود که فرزند زیاد داشته باشند مخصوصا فرزند پسر، ناگفته نماند دختر یا پسر بودن فرزند مهم نیست بلکه سالم بودن و با برکت بودنش مهم است. وی بیان ...
معجزه نجات 14نفر با دستان خالی
رویشان هستیم. حالا وقت آن بود که وارد سیل شویم. زیر لب گفتم: یا امام حسین، خودت ما را نجات بده. کفش هایم را درآورده بودم و پایم را داخل سیلاب گذاشتم. انگار یک معجزه اتفاق افتاده بود. بی آنکه در آن تاریکی چیزی ببینم، درست وارد محلی شده بودم که سیل کمترین شدت را داشت. حرف های سرهنگ که به اینجا می رسد، بغض می کند. بعد ادامه می دهد: به بچه ها گفتم خیلی آهسته پشت سر من حرکت کنند. صدای سیل همچنان ...
دختری در تبعید راوی زندگی مردم بی نام و نشان است/ داوران جایزه نوبل مدت هاست کاداره را فراموش کرده اند
...> چه شد که این کتاب را برای ترجمه انتخاب کرده اید؟ پیش تر رمان های عقاب (نشر مروارید) و مهتاب (نشر چترنگ) را از او ترجمه کرده بودم و چون از نویسندگان محبوبم است باز از او ترجمه خواهم کرد؛ اما اولین بار سال 1385 اسمش را از زبان رضا سیدحسینی شنیدم و بعد، برخی از آثارش را خواندم و به او علاقه مند شدم. و در پایان کتابی آماده انتشار دارید؟ بله. رمان زن سیاهپوش اثر سوزان هیل را نشر ...
گفتگو با کوچک ترین همیاران پلیس راهور
14 ساله ای که پدرش را که جز رانندگان پرخطر بود را به سمت رانندگی درست و قانونی سوق داده است. از ترس هایم برای پدرم گفتم مهسا می گوید، وقتی فهمیدم که خیلی از پدر و مادرها در تصادفات رانندگی جان خود را از دست داده اند خیلی نگران پدرم شد، روزی به او گفتم، بابا درست رانندگی کن، من وقتی سوار ماشین تو می شوم، می ترسم از اینکه تو را برای همیشه از دست بدهم، من دوست دارم پدر بالای سرم ...
متاسفانه خیلی ها حجاب را نمادی از عقب افتادگی می دادند / رسانه اصولگرا : اگر به خاطر حجابتان مسخره شدید، ...
ای بابا. اینم که مثل خودت حجاب برتر کردی! آخه خودت کم بودی، حالا نوبت این بچه ست که باید چادر سرش کنه...؟! با شنیدن حرف هایش که توأم با لحنی تمسخرآمیز بود، آنقدر شوکه شدم که زبانم بسته شد. از او بعید بود؛ یک آدم اجتماعی تحصیل کرده. دربین آن همه مهمان نمی دانستم چه جوابی بدهم اما با لبخندی نه چندان مطمئن پاسخ دادم خودش دوست داره و من مجبورش نکردم . همین یک جمله و سپس خداحافظ! درمسیر ...
مروری بر مهمترین کنش های امام حسین(ع) قبل از مرگ معاویه/ شرکت در فتح ایران دروغ است
.... نکته دیگر اینکه امیرالمومنین(ع) از جان حسنین(ع) حفاظت می کرد و آنها را در شرایط حساس مثل پرچمداری سپاه قرار نمی داد، از این جهت که نسل رسول خدا(ص) حفظ شود، ولی این به این معنا نیست که حسنین نقش آفرینی و فعالیتی در جنگ ها و شرایط حساس نداشتند. ایشان در جنگ نهروان هم حضرت حضور داشتند و بعد از شهادت پدر بزرگوارشان در دوره امام حسن(ع) مطیع برادرشان بودند تا اینکه مسئله صلح پیش آمد. ...
اثرات عزاداری محرم و عاشورا در زندگی انسان ها
. قرآن می فرماید: وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُم (نساء، 157) اما آن ها معتقدند که حضرت عیسی (علیه السلام) را به دار کشیدند و ایشان را دفن کردند و بعد از سه روز، ایشان از قبر بیرون آمد و به آسمان رفت. لذا برای سالگرد به دار کشیده شدن حضرت عیسی (علیه السلام) مراسم عزاداری برپا می کنند. بنده یک سال در واتیکان بودم که مصادف بود با شب هایی که شب عزاداری حضرت مسیح (علیه ...
باقری معتمد در ایسنا: تکواندو در سراشیبی سقوط است/ خدا را شکر تابعیتم را تغییر ندادم
خیلی ناراحت شدم. بعد هم پولادگر وقتی فهمید من چه وضعیتی داشتم آمد و بخاطر حرف هایی که زده بود حلالیت طلبید و گفت من نمی دانستم. * چوب هادی ساعی را خوردم 2 یا 3 ماه بعد از المپیک لندن، انتخابات فدراسیون شد. من بخاطر ناراحتی که داشتم همه جا گفته بودم به پولادگر رای نمی دهم. من نماینده ورزشکاران بودم و حق رای داشتم. همه می دانستند که می خواهم به ساعی رای بدهم اما ساعی را بخاطر اینک ...
غریبه شام ؛ گذر از شعار و تکیه بر شعور
یاران باوفای ایشان که هر دو در راه هدفی چون لذت ایستادگی، پایداری، از جان گذشتگی و در نهایت نوشیدن شربت شهادت، تاریخ را رقم زدند. 25 سال از اجرای غریبه شام می گذرد و این نمایش بعد از خورشید کاروان دومین تئاتری است که سابقه استمرار در اجرا را طی 25 سال با خود داشته و بعد از تجربه 30 ساله اجرای مستمر خورشید کاروان دومین اثری است که باز هم با روایت بخشی از داستان عاشورا در مواجهه با مخاطبان ...
خاطره نرگس محمدی از سه ماه زندگی با استاد جمشید مشایخی | اندو دردناک نرگس محمدی برای جمشید مشایخی
. فارغ التحصیل لیسانس رشته پرستاری می باشد، فعالیت خود را با حضور در کلاس های بازیگر شروع کرد و با بازی در سریال ستایش به همین نام مشهور شد. خانم محمدی اصالتا اهل سراب آذربایجان شرفی و فرزند بزرگ خانواده می باشد، یک خواهر بنام سارا و یک برادر کوچک تر بنام محسن دارد فعالیت حرفه ای اش را با تئاتر شروع کرد و در سال 1383 وقتی 19 ساله بود اولین بار با فیلم تنهایی باد جلوی دوربین رفت ...
سردار عبدالله اسکندری که بود؟
سوریه شوند. من هیچ حرفی به نشانه اعتراض نزدم. چون اصولاً هرگز روی حرف ها و تصمیمات ایشان حرفی نمی زدم. من همسرم را کامل قبول داشتم و هر تصمیمی که در طول 33سال زندگی گرفته بودند من هم همراهی شان می کردم. دو سه روز بعد از اعتکاف بود که صبح زود از خانه خارج شدند. یک ساعت بعد تماس گرفتند و به من گفتند: ساک من را آماده کن می خواهم به تهران بروم. به خانه آمدند ساکشان را برداشتند من هم همراهشان تا فرودگاه ...
فداکاری امدادگران در موج های خروشان سیل شمال کشور
که سرایدار ویلاهای تفریحی یا کارگر ماهیچال اطراف رودخانه بوده اند. آنها هنوز هم به علت تخریب جاده ها و حجم بسیار بالای گل ولای پیدا نشده اند. امدادگران همیشه در صحنه، بعد از گذشت سه روز همچنان در میان گل ولای و روستاهای ویران شده، یکی از نفسگیرترین ماموریت های خود را اجرا می کنند. بر اثر و بارندگی شدید که ساعت سه نیمه شب جمعه رخ داد 20 روستای مسیر دزدبن دچار حادثه سیل گرفتگی و اکثر مسیرهای اصلی و ...
گفت وگوی خواندنی با رضا هلالی/ از شروع مداحی تا تکیه مرتضی علی
می دهم. آنجا مستقر می شود و کنار او بلبل و کبوتر، گل و آبشار باشد. به این ها روحیه می دهید و حرف می زنند، غذا و میوه و اعتمادسازی با خانواده ها ایجاد می شود. با تلفن به خانواده ها خبر می دهیم که بیایید بچه خود را ببینید و دست او را بگیرید. ظاهر فرد را درست می کنیم. بعد از 6 ماه که از مجموعه ما بیرون می رود به او بگویم این 50 میلیون پولی که شما در اینجا کار کردید، پول و دسترنج شماست و کسی به شما ...
دوز تردید چیست؟
یک بار هم ماسک او را بالا می کشد و می گوید آن را پایین ندهد. سارا مثل خیلی از مادران دیگر نگران فرزندش است: اگر کرونا دوباره اوج بگیرد و مدارس آنلاین شود نمی دانم چکار کنم؟ من و همسرم سه دوز واکسن زده ایم ولی دخترم نه. با اینکه اعلام شد بچه های بالای هفت سال واکسن بزنند اما نگران عوارضش هستیم و ترجیح دادیم فعلاً نزند. به نظر من رعایت پروتکل های بهداشتی مهم تر از واکسن است. ...
مادران و دخترانی که مظلومانه شهید شدند | از دختر 5 ساله تا تازه عروس
...، لباس گرم و دارو و تجهیزات آماده کند. در اولین روز ماه مبارک رمضان، در حالی که با دختر 5 ساله اش در خانه مشغول تهیه افطاری بودند، یکی از بمب های رژیم بعثی به خانه آنها اصابت کرد و هر 2 شهید شدند. وقتی همسر و پسرش به خانه بازگشتند با ویرانه های خانه و جنازه 2 شهیده روبه رو شدند. شهیده اعظم بخشی همسر و مادر خانواده جان خود را در راه میهن از دست داد. شهیده مدینه جلویی یکی دیگر از بانوان ...
اشعار روز سوم محرم / به مناسبت شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
گوشهایم می گذارم دست خود را شاید نبینی زینت و زیور ندارم وقتی نمانده گیسویی روی سر من کاری دگر با شانه و معجر ندارم لب می گذارم روی لبهایت پدر جان تا اینکه جانم را نگیری، بر ندارم ******************* اشعار شب سوم محرم – مصطفی متولی پای دختر بچه وقتی غرق تاول میشود پابه پایش کاروانی هم معطل میشود دست بسته خواب هم ...
خلاقانه و چهره به چهره با مردم در میدان فرهنگی
داشته باشیم. من فقط یک جمله برای او نوشتم و به عنوان یادگار به او دادم و از او خواستم که آن را بخواند که من اگر سلیمانی ام، راه او را ادامه می دهم و بعد از رفتن من بچه ها گفتند که خانم سلطانی ببینید که آن خانم روسریش را درست کرده و قبل از رفتن مرا صدا کرد و گفت: بعد از خواندن این جمله به خدا قلبم درد گرفت فقط 30 ثانیه زمان داری گاهی واقعا یک جمله می تواند به عنوان یک تلنگر، به ...
