یک شب با اغتشاشگران/ بازی گیمرهای خشن در پازل لیدرهای موتورسوار
سایر خبرها
شب، خارجی، غبار
و لگد گرفته بودند به این بهانه که با بسیجی ها رفاقت دارد. دوست دیگری هم داشتم که بین معترضان بود و چند ساچمه به دست و صورتش نشسته بود. یکی شان بیمارستان شهدای تجریش بود، همان اولی. وارد بیمارستان شدم، با جماعتی روبه رو بودم که همین چند دقیقه پیش در خیابان به جان هم افتاده بودند و حالا با وضعیت نابسامانی کنار هم روی تخت و زمین افتاده بودند. یکی چاقو به شکمش خورده بود و آن یکی ضرب باتوم حسابی کمرش ...
تجاوز مرد رمال به دختر جوان تهرانی/ دست و پایم را بست تا چاکراهایم را باز کند
رسیدگی به این پرونده با شکایت دختر جوانی به نام المیرا آغاز شد. وی که به پلیس آگاهی رفته بود از یک رمال میانسال که از او سرقت کرده و او را آزار داده بود شکایت کرد. دختر 38 ساله در تشریح شکایتش گفت: من در یک شرکت خصوصی کار می کنم و همراه پدر و مادرم زندگی می کنم. سنم برای ازدواج بالا رفته و همه دوستانم ازدواج کرده اند و من به شدت احساس تنهایی می کنم. چند سال است که خانواده ام به من طعنه ...
توریسم، بهانه ای برای گرانفروشی!
گوشه دیگری از سالن فرودگاه، آرایشگاهی برای آقایان قرار دارد که دو نفر روی صندلی نشسته اند و سرو صورتشان را اصلاح می کنند. یک آقا با پسر سه ساله شان نیز آمده و درباره زمان معطلی و قیمت کوتاهی موی پسرش، سوال می پرسد. مرد آرایشگر که جوان است پاسخ می دهد: باید یک ربع منتظر بمانید و قیمت کوتاهی مو، 150 هزار تومان است. اصلاح مویی که در برخی از آرایشگاه های سطح شهر، نصف یا حتی یک سوم این قیمت تمام شود. ...
اعتیاد به شرط بندی، با زندگی چه می کند؟
شرایط برای درگیر شدن در چنین ماجرایی، از آنچه بود، آسانتر شده است. یک گوشی تلفن دست شان می گیرند و خیال می کنند قرار است در عرض چند دقیقه میلیاردر شوند. اما به دور از اینکه چه کسانی پولدارتر می شوند و چه کسانی ندارتر، این بار می خواهیم از ابعاد اجتماعی و خانوادگی چنین جریانی بگوییم؛ شرط بندی های که به معنای واقعی، خانمان برانداز شده اند. به قیمت برنده بودن راستش را بخواهید همه ...
کنار رزمندگان رنج های زندگی زیباست
ر گرفتم، چند روزی در بیمارستان یاسر که همه مرد بودند بستری بودم، تنها خانمی که به عنوان همراه در بخش حضور داشت همسرم بود تابستان بود و هوا گرم، بیمارستان هم کولر نداشت و همسرم با چادر از من پرستاری می کرد در اتاقم یک جانباز دیگر بستری بود، او از خاطرات رفتنش به جبهه می گفت. محمودآبادی ادامه داد: گاهی پدرش به سراغش می آمد، همسرم که از من پذیرایی و مراقبت می کرد کارهای آن جوان را هم انجام ...
معرفی برترین آثار منتشر شده در ژانر دفاع مقدس
نشان افتخار جهادگر عرصه فرهنگ و هنر را از آن خود کرد. تکه هایی از کتاب دا: حدودا چهارده سالم بود که کتاب زنان قهرمان را خواندم. گذشته از زنان صدر اسلام، شخصیت جمیله بوپاشا، دختر مسلمان و انقلابی الجزایری، برایم بسیار جالب بود: پذیرش این واقعیت سخت بود که دختری جوان با تمام وجود با اشغالگران کشورش وارد مبارزه ای نابرابر شود. او، برای حفظ شرافت و آزادگی مردمش، تمام ...
نیازمند اعجاز ترجمه ادبیات دفاع مقدسیم
ادامه داد: اگر مثلا آزاده شهید شهسواری ما با ادبیات معرفی نشده بود، شاید خیلی از افرادی مانند شهید حججی تحت تاثیر این صلابت قرار نمیگرفت تا 30 سال بعد از اسارت شهید شهسواری، دقیقا همان راهی را برود که شهید شهسواری رفت. بنابراین به اعتقاد من ادبیات دفاع مقدس در معرفی الگوهای ایثار و شهادت برای نسل جدید و جوان خیلی اهمیت و تاثیر دارد، مخصوصا زمانی که همه تلاش می کنند نسل جوان ما را به طریقی از مطالعه ...
خیانت به جنایت ختم شد
خون مقتول دریافتند عاملان حادثه دو مرد و موتورسوار هستند که لحظاتی قبل در حالی که نقاب به صورت داشتند با کلید وارد ساختمان شده اند. آن ها خود را به طبقه منفی یک می رسانند و با مقتول درگیر می شوند. در آن درگیری یکی از آن ها دست به چاقو و بعد از وارد کردن ضربات متعدد به مقتول همراه همدستش از محل متواری می شود. مقتول نیز در حالی که خون زیادی از او می رفت، دو مرد نقابدار را تا پارکینگ خانه تعقیب می کند ...
دسیسه کثیف مرد جوان برای همسر دوستش/ماجرای انتقام هولناک یک رقیب عشقی!
دسیسه کثیفی که با پیگیری پرونده مزاحمت تلفنی برای دختری جوان در کلانتری طبرسی شمالی مشهد فاش شد، به ماجرای انتقام هولناک یک رقیب عشقی در خواستگاری 20 سال قبل گره خورد! چند روز قبل دختر 25 ساله ای وارد کلانتری طبرسی شمالی مشهد شد تا از یک مزاحم تلفنی شکایت کند. این دختر جوان ادعا کرد:مدتی است که مردی میان سال از دور مرا در کوچه و خیابان تعقیب می کند و وقتی برمی گردم هیچ اثری از او نمی بینم. انگار ...
روایتی از روزهای غیرقابل تکرار دفاع مقدس/جوان امروز درگیر بمباران وسیع تبلیغاتی است
شناسنامه راهی جبهه شدم سال 60 بهانه ای شد تا با دست بُردن روی تاریخ تولد در صفحه اول شناسنامه همانند بسیاری از هم سن و سالهایم توفیق ثبت نام برای حضور در جبهه و دفاع از نظام و کشورم ایران، نصیبم شود. حال بماند که با چه مشکلاتی روبرو شدم. وی اضافه می کند: تازه انقلاب شده بود و شرایط جبهه هم حال و هوای خاص خود را داشت، ما هم عملا سن مان کم بود ولی با وجود اینکه سن ما کم بود اما حال و ...
می خواست مزارش گمنام باشد
مجروح زیادی داده بودیم و وضعیت پیچیده و سختی بود. حضور ما در آنجا به دو ساعت هم نکشید. یک دیداری کردیم و به عقب برگشتیم. چند روز هم اهواز بودیم و بعد به تهران برگشتیم. زمان عملیات کربلای 5 همکاران پالایشگاه گفتند چه کسی می خواهد سوخت به جبهه برساند که من به همراه یک نفر دیگر داوطلب شدیم. وقتی به جبهه رسیدیم، قسمت نشد سید را ببینیم و آنجا فهمیدم سیدمجتبی شهید شده است. شما چطور از شهادت شان ...
اعتراف تکان دهنده دختر 17 ساله ای که نامزد مرد مورد علاقه اش را آتش زد
...، با او همراه شدم. هادی مرا به منزلی در منطقه دهنو در انتهای بولوار وکیل آباد برد. این دختر نوجوان گفت: هادی 21 ساله بود و نامزدش 27 سال داشت و او ادعا می کرد به دلیل همین اختلاف سنی که با همسرش دارد، مدام با هم درگیر هستند و هرگز نمی تواند با او زندگی مشترکش را آغاز کند! او در طبقه بالای ساختمان محل سکونت پدرش زندگی می کرد و مرا هم به همان منزل برد. در این میان خدیجه متوجه ارتباط دوستی خیابانی ...
دخترم سعی کن در هر شهر، یک خانه داشته باشی!
، چند خانم و دختر را دیدم که ظاهر پریشان و خسته ای داشتند. سر صحبت را که با آنها باز کردم، متوجه شدم ماشین شان در جاده چپ کرده و گرفتار شده اند. الحمدلله خودشان آسیب ندیده بودند اما ماشین شان در مکانیکی بود و برای ادامه سفر، خیلی کار داشت. تا ماجرا را برایم تعریف کردند، گفتم: اینجا که نمی شود استراحت کرد. بلند شوید برویم خانه ما. اولش تعارف کردند اما وقتی اصرار کردم، دخترها گفتند: باید برویم موضوع را ...
ماجرای عجیب عروس و داماد جوان/لاکچری بازی کار را به طلاق کشاند!
مهسا با فاصله چند متری از همسرش بابک در راهرو طبقه اول دادگاه خانواده نشسته بود. گاهی زیرچشمی همسر جوانش را نگاه می کرد و آهی می کشید و از آن سو هم بابک هر چند دقیقه به ساعت مچی گرانبهایش نگاه می کرد و در انتظار ساعت برگزاری دادگاه بود. بالاخره منشی دادگاه هر دو را به داخل شعبه فراخواند. بابک قدری زودتر وارد شعبه شد؛ گویی دوست داشت زودتر از ماجرایی که برایش پیش آمده، رهایی یابد. مهسا ...
امشب برای غربت مردی غریب گریانم/ پر از سکوت غمم یا که دل هراسانم /غریب و گم شده در راه مانده حیرانم
هوای گدایی رسیده وقت قرار قدم قدم به تو نزدیک میشوم انگار گدای خسته ات آمد سلام سلطانم ***** دلم گرفته فدایت شوم دعایم کن میان صحن تو دلداده ام صدایم کن بیا و از همه غیر از خودت جدایم کن خراب کن من بد را خودت بنایم کن مریض و پر غم و دردم تویی تو درمانم همیشه صحنه ی زیبا نمیرود از یاد کنار حوض ...
خط و نشان مردم برای اغتشاشگران!/قرآنی را هتک حرمت کردید که به زن ارزش داد
گروه زندگی؛ زینب نادعلی: پای اخبارشان که بشینی مدام می گوید مردم از این انقلاب خسته شده اند. مردم دیگر این نظام را نمی خواهند. مردم معترض پرچم کشورشان را به آتش کشیدند. رسانه های معاند را می گویم. یک مشت اراجیف به مردم می بندند و می ترسند از اینکه واقعیت را نشان دهند. می ترسند بگویند چندین هزار نفر از همین مردم به عشق جمهوری اسلامی پا به خیابان ها گذاشتند و اتفاقا میعادگاه شان نیز خیابان انقلاب ...
یک روز در وزرا
اش لیست کند. در همین موقع جوانی با پای گچ گرفته و عصای زیربغل وارد می شود. یکی دو پسر جوان می روند به کمکش. دست، گردن و صورتش پر است از کبودی. یک اتاق شیشه ای با پارتیشن آن سوی سالن ساخته اند مثل این که سرپرست در این اتاق نشسته است. پسر را به سمت اتاق رئیس هدایت می کنند که با این شرایطش در صف نماند. او می گوید: من تصادف کردم و 40 روز بیمارستان بودم. این هم مدارک بیمارستان. اما برایم ...
وقتی قماربازهای کلاهبردار دایه دلسوزتر از مادر می شوند
خودتان را هم وارد رابطه ساختگی با نفر سوم کنید و از فیلم های خوش و بش نامزدتان با نفر سوم فالوئر جمع کنید و پول جوان های ممکلت تان را به لطایف الحیلی از دستشان بیرون بیاورید. وقتی حرف از دختر ایرانی و مهسا امینی می زنید خنده مان می گیرد، شما همان هایی هستید که برای افزایش فالوئر چالش جنسی راه انداختید و حرمت دختران سرزمینتان را به حراج گذاشتید. لطفاً ساکت باشید. پایان پیام/ ت 3 ...
معدود اغتشاشگران بخوانند/ اگر دزد بیاید باز هم از پلیس کمک می خواهید؟!
خود دارد؛ حتی این روزها که دزدان وقیح شده و از سلاح سرد و گرم استفاده کرده و در روز روشن در جلوی چشم مردم سلاح خود را نشان داده و از دختر و زن مردم زورگیری کرده یا از پشت خفت شان کرده و گردنبند و موبایل شان را به سرقت می برند ما همه ترسوتر از همیشه در گوشه ای کز کرده و تنها کاری که می کنیم دست بردن به گوشی تلفن همراه است؛ تازه اگر قصدمان تخریب نباشد و به تصویر کشیدن ناامنی! کمی صفحه را زوم کرده و ...
تغییر ذائقه دهه هشتادی ها را به رسمیت بشناسید!
بعد وقتی مادر برای دریافت کارنامۀ فرزند خود به مدرسه می رود به او می گویند به پدرش می دهیم نه به شما! واقعا می توان پرسید چرا باید دختر و زن جوان ایرانی پای چنین برنامه ای بنشیند که تازه در حرف خیلی مترقی و در ظاهر به شدت غیر جذاب بود؟ آن طرف شبکه سه فوتبال زیبای دو تیم بلژیک و هلند را نشان می داد و هر از گاهی به آن کانال سر می کشیدم. همه شاد کنار هم نشسته و فوتبال تماشا می ...
ئی جنگ لعنتی مثه یه جانور خون خوار داره جوان ها رو می خوره
زمین سوخته احتمالاً اولین رمانی است که درباره جنگ تحمیلی نوشته شده است. این رمان را احمد محمود در سال 60، یعنی زمانی که خرمشهر هنوز در اشغال عراقی ها بود، نوشته است. محمود خودش اهوازی است و با این که در زمان شروع جنگ در تهران زندگی می کرده، برای نوشتن این رمان چند ماهی به خوزستان رفته تا شرایط جنگی را از نزدیک ببیند. داستان زمین سوخته در اهواز می گذرد و ابتدایش روزهایی است که شایعه شده ...
حماسه ای از جنس 9 دی در سوم مهر/ باز هم مردم میدان در میدان انقلاب اسلامی
...> همان طور که با مردم همراه شده بودم، شعار نیروی انتظامی تشکر، تشکر از سوی جمعیت سر داده می شد؛ البته تقدیر از مجاهدت های مأموران انتظامی خصوصاً به دلیل برخورد قاطع آن ها در چند روز گذشته با فتنه گران، به شعار ختم نمی شد؛ بلکه مردم با اهدای گل به مأموران، از آن ها تجلیل می کردند. مرد و زن، پیر و جوان، همه جور افراد در میان جمعیت به چشم می خورد و مردم به همراه خانواده یا در قالب دسته های ...
از جنگ تا کلانتری و هیئت؛ با مردی که آرام ندارد!
غلام صدایش می زنم. تمام عمرش را در حرکت، تلاش و تکاپو گذرانده و هنوز هم با وجود سال ها جنگیدن با بعثی، منافق، دزد، قاتل، قاچاقچی و...، و ابتلا به دردهای مجروحیت، متوقف نشده. این آدم ها را باید ستود. این ها اسطوره اند. این ها قهرمان های اصیلی هستند که باید معرفی شان کنیم و گرامی بداریمشان. تحقیق دربارهٔ عمو غلام را چند ماه پیش شروع کردم. اما با داغی که ناگهان بر دل این مرد بزرگ نشست ...
دهه هشتادی ها در خیابان چه می خواهند؟
رسوب این طرز فکر در فضای عمومی هستند که سیاستگذاران حاضر به شنیدن صدای اعتراض مردم نیستند و از سوی دیگر نیز نهادهای رسمی و دولتی و رسانه های همسوی قرار دارند که با اشاره به برخی رفتار های خشن در میان مردم اعلام می کنند که نمی توانند نسبت به این تحرکات بی تفاوت باشند. تصاویری که این روزها در صدا و سیما، خبرگزاری فارس و تسنیم و بسیاری دیگر از رسانه های اصولگرا در خصوص آتش زدن بانک ها، اتوبوس ها ...
دوستی هایی که منجربه ازدواج می شوند
است شما دچار این احساس شده باشید که گاهی با نگاه کردن به جنس مخالف یک حس خاصی پیدا می کنید و ناگهان نگاهتان به یکدیگر گره می خورد و آن لحظه احساس می کنید که عاشق شده اید اما آیا یک عشق واقعی و پایدار با یک نگاه به وجود می آید؟چه اتفاقی می افتد که دو نفر به سرعت یک نگاه کردن عاشق یکدیگر می شوند؟ برخی افراد معتاد عاشق شدن در یک نگاه هستند و البته این افراد عاشق عاشق شدن هستند و اغلب هم این احساس ...
شاهرخ بیانی: تیم ملی با کارلوس کی روش نظم و دیسیپلین خاصی دارد!
شاهرخ بیانی پس از بازگشت کارلوس کی روش و درخشش ملی پوشان برابر اروگوئه، در مورد آینده تیم ملی ابراز امیدواری کرد به گزارش طرفداری، شاهرخ بیانی در گفتگو با خبرنگار ورزشی ایلنا در خصوص دیدار تیم ملی ایران مقابل اروگوئه اظهار داشت: بازی خیلی خوبی بود و بهترین بازی چند سال اخیر بود که از تیم ملی دیده بودم. بچه ها هم با انگیزه در زمین ظاهر شدند و هم با برنامه بودند و مشخص بود ...