سایر منابع:
سایر خبرها
زن 22 ساله شوهر 41 ساله اش را چگونه سر به نیست کرد؟ /بهناز: با 2 فرزند 4 و 5 ساله گرفتار شوهری بودم که ...
خود را بی گناه جلوه دهد درباره چگونگی مرگ همسرش گفت: من دختر نوجوانی بودم که با محمد ازدواج کردم ولی از همان روزهای اول زندگی با هم اختلاف داشتیم، با آن که دو فرزندم نیز به دنیا آمدند ولی تاثیری در بروز اختلافات بین ما نداشت چرا که او مدام مشروبات الکلی مصرف می کرد و مرا کتک می زدحتی وقتی از منزل بیرون می رفت مرا در خانه زندانی می کرد. در شرایطی که دو فرزند 4 و 5 ساله دارم قصد جدایی از همسرم را ...
راز زن خائن 22 ساله در قتل شوهر 41 ساله اش
را بی گناه جلوه دهد درباره چگونگی مرگ همسرش گفت: من دختر نوجوانی بودم که با محمد ازدواج کردم ولی از همان روزهای اول زندگی با هم اختلاف داشتیم، با آن که دو فرزندم نیز به دنیا آمدند ولی تاثیری در بروز اختلافات بین ما نداشت چرا که او مدام مشروبات الکلی مصرف می کرد و مرا کتک می زدحتی وقتی از منزل بیرون می رفت مرا در خانه زندانی می کرد. با این اظهارات دیگر تردیدی وجود نداشت که مرد 41 ساله ...
کش و قوس در پرونده عروس اسیدپاش؛ خواهرشوهر قربانی کینه زن جوان شد
به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد، عروسی که در پی یک حسادت زنانه روی خواهرشوهرش اسید پاشید، یک بار دیگر پای میز محاکمه رفت و از انواع بیماری ای که در زندان مبتلا شده صحبت کرد. این زن اسیدپاش 6 سال قبل، در نیمه شب وقتی خواهرشوهرش مهمانش بود و در اتاق خوابیده بود، روی او اسید ریخت و زن جوان را به شدت سوزاند. این زن به پرداخت دیه و زندان محکوم شد اما با ایرادی که صندوق تامین خسارات ...
تا حالا 3 بار ازدواج کردم و طلاق دادم
پدرم را نادیده گرفتم و آنها را مجبور کردم به خواستگاری بروند. خلاصه چند روز بعد من و طاهره درحالی پای سفره عقد نشستیم که حدود یک ماه بعد از این ماجرا متوجه رفت و آمدهای مشکوک نامزدم به مغازه سبزی فروشی محله شدم. این موضوع سوء ظن مرا برانگیخت و به همین دلیل به طور پنهانی همسرم را تعقیب کردم تا این که متوجه شدم طاهره با پسر مرد سبزی فروش قبل از ازدواج با من ارتباط داشته و به این ارتباط ...
عبرت از شکست های تلخ!
نشستم چرا که می ترسیدم او را از دست بدهم و مجبور شوم با یکی از خواستگاران پیرمرد ازدواج کنم اما هنوز یک هفته از مراسم ازدواجمان نگذشته بود که فهمیدم آریا به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد اگرچه می دانستم این ازدواج نیز فرجامی نخواهد داشت اما این موضوع را پنهان کردم تا خانواده ام بیشتر از این غصه مرا نخورند اما همسرم بیکار بود و مدام مرا کتک می زد تا از پدر و مادرم پولی برای خرید مواد مخدر یا هزینه های ...
زنی که با اسید صورت خواهرشوهرش را نابود کرد: توان پرداخت دیه را ندارم!
.... قاضی گفت: رسیدگی به پرونده تمام و حکم آن نیز صادر شده است. در این جلسه ما فقط در خصوص جزئیات پرداخت دیه صحبت می کنیم. متهم ادامه داد: چند سالی است که در زندان هستم و دیگر تحمل ادامه حبسم را ندارم. یکی از پاهایم فلج شده و نمی توانم زانویم را خم کنم و به انواع و اقسام بیماری ها مبتلا شدم. در این مدت همسرم طلاقم داده و با زن دیگری ازدواج کرده و حتی فرزندم را هم ندیده ام. حالا هم افسردگی گرفته ام. توان پرداخت دیه را هم ندارم. مرگ وحشتناک دو جستجوگر گنج زیر آوار خانه قدیمی در پایتخت زن 22 ساله شوهرش را کشت؛ مرا کتک می زد و طلاق نمی داد! ...
شهید توکلی افتخار " افتخار آباد" شد
به زاهدان فکر میکردم تیر به پای همسرم خورده است، گفت: وقتی پدر و برادرم خود را برای آوردن من و فرزندانم به زاهدان به روستای افتخار آباد رسانده بودند در طول مسیر سکوت غم انگیزی بین ما حاکم بود اتفاقات مسجد را برای خود مرور می کردم وقتی به منزل پدر شوهرم رسیدیم ناگهان دنیا دور سرم چرخید همه جا پارچه مشکی نصب بود نگاهم به پارچه سر در خانه افتاد با لکنت زبان کلمات را خواندم ناگهان خشکم زد؛ "اولین شهید ...
ازدواج سفید؛ آغاز یک دوراهی
هردو دوباره ازدواج کرده اند، بعد از طلاقِ آن ها تنها خواهرم، نگین ازدواج کرد، ولی من با پولی که پدرم به من داد خانه ای رهن کردم و به ناچار تنها زندگی کردم. چند ماه بعد از آشنایی با مهرداد صاحب خانه مرا جواب کرد و من به شدت مستاصل بودم، نه می توانستم با وجود مشکلاتی که با همسر پدرم که تقریبا هم سن خودم است داشتم به خانه ی او برگردم و نه مادرم شرایط اش را داشت که مرا بپذیرد، از طرفی هم ...
مویه های فراق فرزند تا شیرین ترین پیوند
8 صبح در بیمارستان بستری شدم بعد از بهبودی به خانه برگشتم . مادرم گفت دقایقی پیش زهرا بی تاب بوده تا آنکه به خواب رفت، ساعت حدود 10 صبح همسرم که می خواست زهرا را در آغوش بگیرد و به او شیر دهد دید گردن دخترم کج شد ،سریع به من زنگ زد چون آن لحظه خانه نبودم و برای انجام کاری به بیرون رفته بودم ،خودم را سریع به آن ها رساندم و زهرا را به درمانگاه ابوالفضل انتقال دادیم . تشخیص مننژیت ...
عکس جنجالی سحر قریشی اینستاگرام را ترکاند | سحر قریشی به سیم آخر زد
ه شو که ببین من چی میگم تتلو: سحر رو میذارم کنار! تتلو در ادامه نوشته است: من برام نوازنده هام کنسرتم هدفم هوادارام از هر شخص و از هرکس و هرچیزی مهم تره اونی که سرعتمو بگیره و هدفمو نبینه میره کنار میخواد مادر باشه میخواد پدر میخواد زن یا حتی دوست و رفیق مهم فقط یک چیزه هدف قیمت بلیط کنسرت شهریور تتلو امیر تتلو با انتشار یک استوری در اینستاگرام گفت که ق ...
اعتراف بادیگاردهای کمدین معروف به اسیدپاشی!
زن و مرد جوانی که مدعی بادیگاردی یکی از کمدین های معروف کشور هستند راز پیچیده ماجرای اسیدپاشی را در جلسات محاکمه دادگاه فاش کردند. به گزارش خراسان، بیست و چهارم تیر سال گذشته، فریادهای دلخراش مرد 30 ساله ای در پارکینگ یکی از مجتمع های مسکونی معروف در شهرستان طرقبه و شاندیز، اهالی محل را از خانه هایشان بیرون کشید. سروصورت و پیکر مرد جوان به طرز دلخراشی سوخته بود و او از شدت ...
شوهرم مسئولیت کارهای خونه رو به عهده نمی گیره / باید حواسم به همه چی باشه / هر دو شاغلیم و به برابری ...
نمی خواد تا آخر عمرم اینطوری زندگی کنم، ما هر دو شاغلیم و منم واقعا به برابری 50-50 معتقد هستم. میشه لطفا راهنمایی کنید که چطور باید در مورد این مساله با همسرم صحبت کنم؟ پاسخ: دوست عزیز، بله این کاملا درسته که خانم ها اکثرا، علاوه بر اینکه بیشتر کارهای خونه رو به عهده دارن، سازمان دهی و برنامه ریزی هاش رو هم باید انجام بدن؛ مثلا این خانم ها هستن که حواس شون هست کجا نیاز به نظافت داره ...
روی خوش بازار به یک عاشقانه متفاوت
صمیمیت بود. همراه دوتا جاری دیگرم و مادرشوهرمان توی یک خانه زندگی می کردیم. روزمان تا آمدن مردها، دور هم می گذشت. نوعروس بودم، ولی مستقل. چند ماه اول، پخت وپزم از مادرشوهرم جدا بود. خودم خواستم و سفره یکی شدیم. گفتم: دو نفر ماییم، دو نفر شما، آن هم توی یک خانه. چرا دوتا سفره پهن کنیم؟ عروسِ ده ماهه بودم که دخترم به دنیا آمد. پدرشوهرم، اولْ بزرگِ خانواده خودش بود، بعد فامیل. بزرگ ...
زندگینامه اولین زن راننده تریلی در ایران
1311محله سناباد مشهد، ازدواج کرد. پدر ناصر(رضا) مأمور زندان مشهد بود. ناصر تا کلاس چهارم ابتدایی در مدرسه های بدر و علمیه مشغول تحصیل بود. او بعد از آن از مدرسه فرار کرد و به برقکاری و رانندگی مشغول شد. او نحوه آشنایی با همسرش را چنین بیان می کند: آن ایّام من سرباز بودم و در باشگاه افسران مشهد مشغول سیم کشی بودم. پری خانم به اتفاق دوستانش به باشگاه افسران آمده بودند.آنجا بود که زمینه آشنایی من با وی ...
روزگار تلخ مرد شیشه ای / اعتراف به قتل هولناک فرزندانش
وجوی همسر مطلقه اسماعیل برآمد ند تا این که وی را د ر یکی از روستاهای اطراف منطقه خواجه ربیع مشهد پید ا کرد ند که به عقد موقت مرد د یگری د رآمد ه و به د نبال سرنوشت خود ش رفته بود . این زن جوان که گویی هنوز از همسر سابقش وحشت د اشت وقتی د ر پناه پلیس قرار گرفت به قتل پسرش د ر سال 99 اشاره کرد و د ر حضور سرهنگ نجفی رئیس د ایره قتل عمد آگاهی گفت: آن روز وقتی به خانه آمد م پسرم را با چهره ای کبود پید ا ...
حسادت های زن جوان او را به خیانت وا داشت/ اعترافات شرم آور زن متاهل درباره روابط نامشروع اش+جزییات
گران قیمت رفته و جواهرات را به سر و گردنش آویخته بود با حسرت و رنج نگاه می کردم. اگرچه فریبرز هر شب با یک شاخه گل به منزل می آمد و ساعت های زیادی را اضافه کاری می کرد، اما نگاه های عاشقانه اش برایم بی معنی بود. فریبرز مرا ترغیب به بارداری می کرد تا شاید وجود فرزندی زیبا، رابطه ما را استحکام بخشد، اما من مخالف این موضوع بودم تا این که در فضا های مجازی با گروه هایی مختلط آشنا ...
قصه وقف زندگی
کلاس می رفتم، یعنی هم یادمی گرفتم و هم یاد می دادم. بیش از چیزی هم به احکام علاقه مند بودم. یک روز وقتی به خانه رفتم، مادرم گفت از خانواده عمویم تماس گرفته اند و سؤال کرده اند آیا حاضری با محمدعلی، ازدواج کنی. محمدعلی ، پسرشان بود. گفتم دو دختر ناز دارم که حاضر نیستم یک لحظه از آنها جدا شوم. می خواست برای فرزندان شهدا پدری کند مادرم گفت من این حرف ها را به زن عمو گفته ام و او در ...
روی کارنامه درسی محمد نوشته بودند شهید شد
دلداری ام می دادند و می گفتند بچه ات به راه حق رفته است، بر من اثر نمی کرد. خودم می دانستم محمد عاقبت بخیر شده است، اما من هم مادرم و به شدت دلتنگ فرزندم شده بودم. یک شب خواب دیدم با اتوبوس به جایی می روم که وسط راه اتوبوس خراب شد و در میان راه ماند. بعد محمد را دیدم که به نزد من آمد و گفت: مادرجان بیا تا باهم برویم جایگاه مرا ببین. من همراه محمد به یک جای بسیار بزرگ و زیبا و سر سبز رفتیم. محمد به ...
زن خیانتکار با همدستی مرد غریبه شوهرش را کشت | هر دو متهم قتل را انکار کردند
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، به نقل از ایران، مریم 51 ساله در حالی که چهره ای نگران داشت با حضور در اداره پلیس مدعی شد: همسرم هر روز صبح به سرکار می رفت و عصر هم برمی گشت در طول روز هم چند بار با من تماس می گرفت اما امروز تماس نگرفت. من فکر کردم که شاید درگیر کار شده و نتوانسته با من تماس بگیرد عصر منتظر برگشتش بودم ولی به منزل نیامد هرچه با تلفن محل کارش تماس گرفتم کسی پاسخ نداد و تلفن ...
شوهر زن خیانتکار باید کشته می شد ! / افشای راز رابطه سیاه جنایت آفرید !
مرد جوان که متهم است به دنبال ارتباط پنهانی با زنی میانسال شوهر وی را به قتل رسانده در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.به گزارش ایران، اواسط فروردین سال 97 زنی در تماس با پلیس خبر ناپدید شدن همسرش را اعلام کرد. مریم 51 ساله در حالی که چهره ای نگران داشت با حضور در اداره پلیس مدعی شد: همسرم هر روز صبح به سرکار می رفت و عصر هم برمی گشت در طول روز هم چند بار با من تماس می گرفت، اما امروز تماس ...
از صحنه سازی مرد شکاک در قتل دردناک همسر تا قتل تلخ فرزند معلول توسط پدر سنگدل
موقت مرد دیگری درآمده و به دنبال سرنوشت خودش رفته بود. این زن جوان که گویی هنوز از همسر سابقش وحشت داشت وقتی در پناه پلیس قرار گرفت به قتل پسرش در سال 99 اشاره کرد و در حضور سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی)، گفت: آن روز وقتی به خانه آمدم پسرم را با چهره ای کبود پیدا کردم و بعد فهمیدم که اسماعیل او را خفه کرده است. بعد هم جسد پسرم را در گورستان روستای دستگردان دفن کرد و من هم طلاق ...
مشهد/ قتل 4 فرزند توسط پدر معتاد
روستاهای اطراف منطقه خواجه ربیع مشهد پیدا کردند که به عقد موقت مرد دیگری درآمده و به دنبال سرنوشت خودش رفته بود. این زن جوان که گویی هنوز از همسر سابقش وحشت داشت وقتی در پناه پلیس قرار گرفت به قتل پسرش در سال 99 اشاره کرد و در حضور سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی)گفت: آن روز وقتی به خانه آمدم پسرم را با چهره ای کبود پیدا کردم و بعد فهمیدم که اسماعیل او را خفه کرده است! بعد ...
پایان شوم یک ارتباط شیطانی
.... یک بار سوار تاکسی شدم و راننده تعریف کرد که مسافری در خودرویش سکته کرده و چند ماه درگیر ماجرا بوده است. آن لحظه یاد این موضوع افتادم و جسد را در بیرون از شهر رها کردم. رئیس دادگاه: چرا مقتول لباس به تن نداشت؟ شاهرخ: می ترسیدم اثرانگشتم روی لباسش باقی مانده باشد. سپس مونا، دومین متهم پرونده در جایگاه قرار گرفت و او هم منکر اتهامش شد و گفت: هیچ نقشی در مرگ همسرم ...
تلاش خانواده یک زندانی برای آزادی هم سلولی
ادامه داد: فقط برای رضای خدا این کار را انجام دادم و امیدوارم خداوند به پسر خودم هم کمک کند تا آزاد شود. به من اجازه دیدن خسرو را نمی دهند، اما دوست دارم بعد از آزادی او را ببینم. دوست دارم خوشحالی را در چهره انسان ها ببینم. ما بعد از آزادی هم خسرو را رها نمی کنیم. چون مدت زیادی است که در زندان بوده است، پولی د ر اختیارش قرار می دهیم تا کمک خرجش باشد. شوهرم نیز قرار است او را به شرکتش ببرد تا در آنجا مشغول به کار شود. امیدوارم خداوند دل مرا هم شاد کند و پسرم آزاد شود.بدین ترتیب با پرداخت دیه از سوی زن میانسال، خسرو بعد از 12 سال حبس روز پنجشنبه گذشته از زندان آزاد شد. ...
تکلیفی که رهبر 13 ساله به دوش نوجوانان بسیجی گذاشت
ترم داوود گفت به خدا این حسین است چه کسی جز حسین جرئت این کار را دارد! پدر گفت تو چرا آنقدر بی تابی می کنی؟ اگر چنین سعادتی داشتیم که خیلی خوب بود. این پسر اهل خرمشهر است، حسین نیست، اما مادرم آرام و قرار نداشت. پدرم به مادرم قول داد برای پیدا کردن خبری از حسین راهی جبهه شود، اما دو، سه روز بعد دو نفر از سپاه درِ خانه ما آمدند. من آماده شده بودم به مدرسه بروم. در را باز کردم. هردویشان ...
ماجرای پرواز تبهکار مخوف!
بیش از اندازه، طوبی را به عقد موقت خودم درآوردم تا حداقل زندگی راحتی داشته باشم، اما متاسفانه فرزندان و دامادهای طوبی از ازدواج او مطلع شدند و بی درنگ مرا از آن شهر بیرون انداختند. در همان سال 98 دوباره به مشهد آمدم ولی این بار به دلیل سرقت به عنف به چنگ کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی افتادم و دوباره راهی زندان شدم. از آن سال تا روز شنبه گذشته در زندان بودم ولی دو روز قبل از زندان ...
مرد بیچاره از کتک کاری های همسرش به ستوه آمد!
برای من زندان کرده... زندگی را بر من حرام کرده این زن... بزرگ ترین بدی ها را از این زن دیدم. وقتی از خانه فرار می کنم او به خواهر و برادرانم زنگ می زند انگار تقصیر من است! 3 فرزند دارم اما نمی توانم پیش کسی بروم... در حین بحث به شانه هایم می زند و می گوید اگر مردی مرا بزن. من هرگز او را کتک نزدم و جایی برای رفتن ندارم. من تا الان برای بچه هام صبور بودم ولی دیگه ...
شهید 16 ساله ای که گلوله آتشینی بر قلب دشمن شد
می داد و می گفت: مادرجان قابل شما را ندارد . بعد از فوت مادرم، در خواب مادرم را دیدم که خیلی خوشحال است، گویا به غلامرضا رسیده بود. تربیت پدر و مادرتان چگونه بود که باعث شد غلامرضا فرزند خاصی شود؟ پدرم در شهادت ائمه همیشه لباس مشکی به تن می کرد و در ولادت این عزیزان همیشه با یک جعبه شیرینی به مسجد می رفت و با یک جعبه شیرینی هم به خانه می آمد و می گفت: شب ولادت امام است. در ...
پیام شهید جواد مردان خانی به پدر و مادر؛ به پسرتان برای رسیدن به آرزویش افتخار کنید
امید پیروزی رزمندگان اسلام این سلحشوران و این شیر مردان که با ایثار خون خود درخت اسلام را آبیاری می کنند. و با سلام و درود بر تو ای پدرم و ای مادرم و ای پدران و مادرانی که این چنین فرزندانی را در دامان خود پرورانده و در راه اسلام قربانی می دهید و ای پدر و مادرم اگر من به آرزوی خود که همانا شهادت است رسیدم شما باید افتخار کنید و این یک افتخار هم است که توانستی امانت خود را به راه فی سبیله ...