سایر منابع:
سایر خبرها
توصیه حافظ اسد به وزیر سپاه ایران
رفیق دوست در خاطرات خود می نویسد: من اغلب به ماموریت های خارج از کشور می رفتم. در یکی از دیدارهایی که از سوریه داشتم و با حافظ اسد (رئیس جمهوری وقت سوریه) ملاقات کردم، او می گفت تا شما یک جای اسم و رسم دار را نگیرید، دنیا شما را باور نمی کند. شما مثلا می روید تپه فلان و آب فلان را تصرف می کنید، این چندان میسر نخواهد بود، باید بروید بصره یا بغداد را بگیرید یا یک جایی را بگیرید. عملیاتی ...
من گفتم ولی کسی گوش نکرد!
آفتای یزد نوشت: رضا بردستانی: محمود حجتی ، 20 آبان 97 راهی طبس شد و من چهار سال بعد، 26 آبان 1401 راهی طبس شدم. محمود حجتی خیلی اتفاقی رو در روی کشاورز طبسی قرار گرفت اما من نه اتفاقی، اما بدون هیچ گونه برنامه ریزی روبه روی او نشستم و چشم دوختم به آن چه میگوید. وقتی آن مأمور مستقر در ورودی طبس به من گفت: میرزا علی مصاحبه نمیکند، خیلی ها آمدند و او حاضر به گفتگو نشد! گفتم: مصاحبه نکرد بر میگردم و ...
ورود قاچاقی خانواده مدافع حرم به ایران! + عکس
مشکلاتشان را حل و فصل می کنی... خب خیلی ها می آمدند پیش او شکایت می کردند که مثلا فلان آقا، فلان برنامه را دارد؛ با آنها نشست برگزار می کرد و موضوعاتشان را حل و فصل می کرد. گفتم آنجا افغانستان نیست؛ کشور عربی است. از آن طرف هم اسراییل، عبری است؛ تو زبانشان حالی ات نمی شود؛ همین که با تو نشسته، ماشه را می کِشد و تو را می کُشد. گفت: نه؛ با تجربیاتی که من دارم این حرف ها نیست... به هر حال من ...
نوجوان بود که حاجی شد
وجود این که عیالوار بودم و با 12 بچه، دست تنها بودم، اما به این کارهای اعتقادی هم می رسیدم. الهی شکر با بچه هایم به نماز جمعه و جلسه روضه هم می رفتم. الحمد لله امیدم پیش خدا بود. حتی بچه هایی که داشتم، پدرشان بنا بود؛ گاهی کار داشت و گاهی هم کار نداشت. ناشکری نمی کردم و اعتقادم دست خدا بود. شب که می شد می گفتم به امید خودت؛ خودت روزی این ها را می رسانی. *هر شب سوره واقعه می خوانم ...
گردان 422؛ ناگفته های یک غواص
شرمندتم خدا ولی میدونم تو مهربانی تو رحیمی، منو می بخشی ... خدایا من شب اومدم که هیچکی منو نبینه و خودت حرفامو بشنوی ... اون با خدا درددل می کرد من گریه می کردم، به روی خودم نیاوردم بلند شدم رفتم فردا به شوخی گفتم خوب دیشب داشتی راز و نیاز می کردی با حالت تعجب نگاهی به من کرد اشک از چشماش سرازیر شد، گفتم رک و راست بگو که دیشب اونجوری زار می زدی به هر زوری بود زبانش باز شد گفت به شرطی می گم که تا وقتی ...
جزئیات ماجرای کیان از زبان عمویش/ همه آنچه بر سر پیکر بی جان کیان آمد!
...، حرف دیگری باقی نمی ماند. مادر کیان عنوان کرد: به شوهرم گفتم خیابان ها شلوغ است، بیا از کمربندی برویم. رسیدیم جلوی هلال احمر، نیروهای امنیتی با لباس گاردی یک طرف ایستاده بودند و نیروهای لباس شخصی روبه روی شان و در طرفی دیگر. یکی شان داد زد برگردید. کیان گفت بابا، این دفعه را به پلیس ها اعتماد کن و برگرد. میثم [پدر کیان] درجا دور زد اما ماشین را به رگبار بستند. این روایت شفافی از لحظه وقوع حادثه ...
پایان رنج 20 ساله یک دزد آدمکش
. ظهر یک روز تابستانی سال 1381 بود که صدای فریاد های سه مرد جوان، کارمندان و مشتری های بانک را شوکه کرد. سه مرد مسلح درحالی که صورت هایشان را پوشانده بودند، فریادزنان از زن و مردی که داخل بانک بودند خواستند تا روی زمین دراز بکشند. نقشه سرقت از قبل طراحی شده بود، سه سارق با تهدید کارمندان بانک موفق شدند کیف هایشان را پر از پول کنند. همه چیز طبق نقشه در حال پیش روی بود و سارقان ...
علامه ملاعبدالله بشروی مقدس اردبیلی ثانی/ شخصیتی که شاه عباس همراهش شد
سرویس : خراسان جنوبی - زمان : شناسه خبر : 1233369 خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی ؛ زینب روحانی مقدم ایران اسلامی مفتخر به داشتن مفاخر، مشاهیر و بزرگان بسیاری از جمله ابوریحان بیروین، حافظ، رازی، ابوعلی سینا، علامه طباطبایی و ... است که نام و آثار ایشان می تواند به الگویی برای نسل های جدید تبدیل شود و راه روشنی برای پیمودن مسیر رشد و تعالی باشد. خراسان جنوبی یکی از ...
آخرین جزئیات تیراندازی ایذه از زبان عموی کیان: من نمی توانم حرفی بزنم | رسانه ها صحبت مادر کیان را منعکس ...
انتظار آینده ایم. باز هم از طرف مجموعه رسانه ای اعتماد به شما، مادر و پدر کیان و همه اقوام و خویشان و مردم ایذه تسلیت می گویم و همگی امیدواریم که مسببان این خون شناسایی شده و پاسخگوی اعمال خود شوند. روایت مادر کیان از روز حادثه مراسم خاکسپاری کیان پیرفلک کودک 9 ساله ایذه ای که شامگاه چهارشنبه به قتل رسید، روز گذشته با حضور جمع کثیری ار مردم ایذه و سایر شهر های خوزستان ...
روایات متناقض از فوت آیلار حقی و واقعیت سقوط به گودال + فیلم
مشغول صرف شام بود، به همکارم گفتم که این خودرو ناشناس است و به دوربین ورودی پارکینگ نگاه کردم که دیدم خانمی از ماشین پیاده شد و رفت؛ من نیز از اتاق بیرون آمدم تا از راننده در این خصوص سوال کنم؛ از وی پرسیدم که این چه کسی بود داخل آوردی؟ وی نیز جواب داد: من همیشه ایشان را این جا پیاده میکنم، تو کی هستی؟؛ بعد یک اسمی به من گفت که یادم رفت، من نیز بعد از یک ربع به لابی رفتم. این نگهبان ...
مشکلاتم با کی روش را فراموش کردم/علیه من به فیفا ایمیل زدند؛ شاید از ایران بروم+فیلم
دوساله پیش پدربزرگ و مادربزرگش بود. گاهی اذیت می شدم و فکر می کردم نکند که من در حال اشتباه باشم. آنا: پس با همه این شرایط تحت فشار نرفتید که دست از کار بکشید؟ نه اصلا. اتفاقا خانواده نگران این بودند که من غصه نخورم. به هیچ وجه تحت فشار نرفتم و اتفاقا حمایت هم شدم. الان هم که دخترم 5 ساله شده و می تواند مسائل را به زبان بیاورد تحت فشار نیستم. الان تا بیدار می شوم از من می پرسد ...
نوجوان 17 ساله ای که الگوی ایثار شد
یاد دهد. به برادرم گفتم محمد را رها کن و به من بسپار. با مهربانی خواهرانه محمد را راه انداختم و به لطف خدا همیشه هم موفق بود. راه طولانی مدرسه را با هم می رفتیم؛ محمد را مدرسه می گذاشتم و خودم هم به مدرسه خودم می رفتم. خوش کلام و مهربان بسیار مهربان بود، به فرزندانم بسیار محبت می کرد، با پدر و مادرم هم بسیار مهربان بود و به آنها بسیار احترام می گذاشت. پدرم آب میوه گیری داشت و ...
بایدبرای این مردم خون دل بخوریم/مدیرانی که مانع حرکت انقلاب هستند
بود که چنین پیشنهادی به او بشود و بودجه سریال الف ویژه به او بدهند، اما من نپذیرفتم. گفتم به نظر کارکرد همین سه اپیزود سه دقیقه ای، درباره شهید زین الدین کفایت می کند. از آن طرف منی که این پیشنهاد را نپذیرفتم، نزدیک هفت ماه است که به دنبال بودجه برای یک تله فیلم هستم! در چنین شرایطی بسیج صداوسیما جزو معدود مجموعه های فرهنگی است که تمام انرژی و آبروی خود را پای کار فرهنگی گذاشته اند ...
چطور می توان خانه های تاریخی را نجات داد؟ | برخی الماس های پایتخت را شیشه می پندارند | ناصرالدین شاه ...
مختلف ترجمه شده و به زودی در خارج از ایران به چاپ می رسد. فهرستی از بناهای تاریخی ملی ایران در وزارت میراث فرهنگی وجود دارد که آن را گرفتم. یک سال کامل به تک تک خانه ها رفتم، با مالکان گفت وگو کردم و به همراه تیم مان عکس گرفتیم. هنگام مراجعه می دیدم که بعضی از آثار موجود نیست یا خراب شده است. برخی هم مثل خانه ملکه ایران یا همان انیس الدوله، اتحادیه صنف گوشت گوسفندی شده است. البته وجود چنین ...
تلاش برای دستگیری عاملان اصلی حادثه تروریستی ایذه
که از او پخش شده در حال یک اختراع است. جالب و بی بدیل است این هوش و ذکاوت مردم ایذه که به سمت کار های اختراعی و تولیدی می روند و طوایف و ظهیری که ما در ایذه داریم همیشه پای انقلاب بودند اعم از طوایف اورک، عالیمحمودی، سِهید، طایفه غیور گورویی، شالو، سرقلی، نوروزی، طوایف سادات عزیزمان، دناشی، بامری، کورکور باور کنید مردم عزیز این طوایف شهید، جانباز و رزمنده دادند ... باز هم نه گفتند به اغتشاش، این ...
نقد، بزرگ ترین استادم
چگونه متولد شد؟ بعد از نگارش کتاب زنی از تبار الوند خاطرات خانم دبا، خیلی طرف کتاب های تاریخ شفاهی و تاریخ نگاری نمی رفتم به لحاظ اینکه می دانستم این کار پروژه بسیار سنگین و سختی است و زحمت نادیده ی نویسنده آن قدر زیاد هست که همیشه خستگی کتاب همراه نویسنده است. بعد از اینکه کتاب خاطره نگاری تمام شد تازه باید پاسخگوی مردم باشد و پاسخگویی راوی و اطرافیانش باشد. من طرفش نمی رفتم شوهرخاله ام ...
گزارش برخی از روزنامه ها درباره روایت های ایذه و کشته شدن کیان پیرفلک
خورده بود. در را باز کردم گفتم آقا نزنید، زن و بچه است. پسر کوچکم را خودشان بردند داخل هلال احمر. همان سه نفر ... (مامورین) بچه ام را بردند بیمارستان. چندساعت بعد از انتشار فیلم حرف های زینب مولایی، مادر کیان، خبرگزاری فارس نوشت: شواهدی از قبیل اظهارات افراد حاضر در میدان، فیلم های دوربین مداربسته که دقایقی قبل از حادثه موتورسوارهای مسلح را در حال تیراندازی به دوربین ها برای از کار انداختن ...
مولوی و حافظ فقط شعرای فارسی زبانان نیستند
محمد کمال الدین از دانشگاه راج شاهی بنگلادش به عنوان نخستین سخنران در وبینار بزرگداشت خاتم الشعرا نورالدین عبدالرحمن جامی گفت: مردم بنگلادش شعرای ایرانی مثل سعدی، مولوی، حافظ، جامی، عطار و خیام را بسیار خوب می شناسند، چراکه این شعرا تنها شعرای زبان و ادبیات فارسی نیستند، بلکه شعرای جهان هستند. یعنی از صد ها سال قبل هم جایگاه این شعرا بسیار بالاست. رباعیات خیام، دیوان حافظ و شاهنامه فردوسی در کتاب ...
پیدا و پنهان فوت آیلار حقی و کشته سازی جدید ضدانقلاب/ روایتی از شب 25 آبان برج شهران تبریز و اظهارات پدر ...
یشان را این جا پیاده میکنم، تو کی هستی؟؛ بعد یک اسمی به من گفت که یادم رفت، من نیز بعد از یک ربع به لابی رفتم. این نگهبان برج شهران در ادامه تعریف می کند: همکارم زنگ زد زود بیا نگهبانی؛ من نیز رسیدم و دیدم که باعجله به طرف برج فایند که فونداسیونش ریخته شده و قصد ساخت مجتمع تجاری دارند می روند؛ آنجا من هم از لابی محوطه رفته و پایین را نگاه کردم که در تاریکی خانمی را از دور دیدم و همکار ...
آرزوی باورنکردنی رونالدو برای بزرگترین رقیبش مسی!
.... دوست ندارم به جزئیات اشاره کنم اما به خاطر دارم که به خانه رفتم و کریستیانو (پسرش) از من پرسید که با تیم نیستی و من گفتم نه چون سه روز تنبیه شده ام و او زد زیر خنده و گفت چطور ممکن است بهترین بازیکن دنیا را تنبیه کرد؟ یعنی بازی نمی کنی؟ و من گفتم نه چون فکر می کنند رفتار درستی نداشتم و او به من نگاه کرد و با خودش فکر کرد چطور چنین چیزی ممکن است؟ از یک طرف خوب بود چون آرامش بیشتری داشتم و از سوی د ...
مهدی زین الدین؛ دوست داشتنی بود و شایسته تحسین
که خواه ناخواه انسان را به تحسین وادار می کند. یکی روایت می کرد موقع انتخابات، مسئول صندوق بودم. دست که بلند کرد، آقا مهدی را توی صف دیدم. تازه فرمانده لشکرشده بود. به احترامش بلند شدم. گفتم بیاید جلوی صف. نیامد. ایستاد تا نوبتش شد. موقع رفتن، تا دمِ در دنبالش رفتم پرسیدم وسیله دارین؟ گفت آره. هرچه نگاه کردم، ماشینی آن دور و بر ندیدم رفت طرف یک موتور گازی. موقع سوار شدن. با لبخند گفت مال خودم ...
ناگفته هایی از زندگی علامه طباطبایی؛ خلع بدن، اجاره نشینی، مرجع اعلم و دکتر شریعتی + فیلم
انتخاب مرجع تقلید خدمت ایشان رفتم و گفتم آقا بابا اعلم کیست؛ فرمود الله اعلم، عرض کردم بین مراجع چه کسی اعلم است، باز دوباره همان کلمه را تکرار کرد، گفتم شما احتمال می دهید چه کسی اعلم باشد و ایشان فرمود حالا شد و آیت الله خویی را پیشنهاد دادند و بنده مقلد ایشان شدم. اینقدر ایشان دقیق و حساس بود. اوایل انقلاب خدمت ایشان رسیدم و گفتم الان وظیفه و تکلیف ما درباره انقلاب چیست؟ ایشان ...
۞ نکته آموزشی:
...، تمام اثر را یک کالبد با یک روان در نظر گرفتم و در روانشناسی اش این طور پیش رفتم که در زبان اول شخص با خود و ایگوی داستان طرفیم، و در سوم شخص با نهاد و اید اثر، و در فصل آخر با فراخود و سوپر ایگوی متن. به تعبیری می خواستم داستانی باشد که با زمزمه آغاز می شود، به همهمه ای بزرگ و فراگیر می رسد، و در آخر با دستور و فریاد پایان می یابد. هنر: الگوی مولد درخت خون الگوی مولد درخت خون ...
نگاهی به وضعیت هنر قلمکارسازی در ایران
ایرانی هم برای بازدید نمی آیند؟ ما باید با آنها هماهنگ باشیم نه آنها با ما. باید معرفی شویم. بعضی ها خودشان باید بدانند که چنین مکانی با این قدمت وجود دارد. این مکان واقعاً مهم است، این هم مهم است که ما با این سن و سال کار قلمکار می کنیم، البته برای خودمان عادی است و هرروز صبح در این مکان را باز می کنیم و کار را شروع می کنیم چون از یعنی از 5 یا 6 سالگی همراه پدرم در این حجره بودیم، اما ...