محمدجواد مظفر از ماجرای بازداشت خود در پی انتشار کتاب دهه اول انقلاب و ...
سایر منابع:
سایر خبرها
نیازمند جمهوری دوم هستیم/ قبل از مسئولیت پذیرفتن ببینم اصلا توانایی انجام آن را داریم؟
آقای هاشمی زنگ آغاز کار مجلس را زد، آقای منشی اعلام کرد که اول قرائت کلام الله مجید، دوم سخنرانی آقای مهندس باهنر و سوم مراسم تحلیف. همه تعجب کردند که یعنی چه؟ سخنرانی باهنر؟ همه آمده بودند. بالاخره ما سخنرانی را شروع کردیم و یک فراز خطاب به آقای مهندس موسوی داشتم به او گفتم آقای موسوی! تو نخست وزیر امام هستی؛ امام تو را نخست وزیر نگه داشته؛ آقای خامنه ای نمی خواست تو را معرفی کند. کاری کن که در ...
قبل از مسئولیت پذیرفتن ببینیم اصلا توانایی انجام آن را داریم؟
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،نمایندگی هفت دوره مجلس و عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام در کارنامه باهنر به چشم می خورد. علاوه بر این، وی برادر شهید محمدجواد باهنر، یکی از افراد تأثیرگذار و از شهدای انقلاب اسلامی است و بر این اساس از گذشته و حال انقلاب، گفتنی های زیادی دارد. برخی ها معتقدند نظرات او درباره آینده نظام و کشور، مورد توجه واقع می شود. متن کامل گفت و گو با محمدرضا باهنر در پی می آید: به اذعان بسیاری از افراد سیاسی کشور شما یکی از سرد و گرم کشیده های فضای سیاسی جمهوری اسلامی هستید. آقای باهن ...
شکایت به اتهام تعرض جنسی، پایان یک دوستی خیابانی
...> بار اول که سوار شدم دیدم از آینه ماشین یک جوری به من نگاه می کند. خوشم آمد فکر کردم او هم از من خوشش آمده است و یک شیطنت ساده است. فردای آن روز درست ساعتی که به مدرسه می رفتم باز بیرون رفتم دیدم فرید سرخیابان است. وانمود کرد که اتفاقی آنجاست و دوباره من را به مدرسه رساند، اما این بار پول نگرفت. بعد از آن دیدارهای ما تکرار شد تا اینکه من را به یک کافه دعوت کرد. *مادرت در جریان بود که با ...
ناپدید شدن دختران انقلابی در زندان های ساواک / آب جوش بر سرمان می ریختند تا از انقلاب دست بکشیم
زندان های ساواک یک روز ساواکی ها به من مشکوک شدند و هنگام غروب که برای جمع آوری اعلامیه ها به کتابخانه رفته بودم یکی شان من را دنبال کرد ولی به هر ترفندی که بود از چنگشان گریختم. هر دانشجویی که توسط ساواک دستگیر و زندانی می شد، دیگر از او خبری نداشتیم. حتی بعد از گذشت این همه سال هنوز از بعضی دختران همکلاسی و هم اتاقی مبارزمان اطلاعی نداریم. دختران در زندان های ساواک ناپدید ...
عده ای به اسم خالص کردن کشور، معاندپروری می کنند / سه پیشنهاد برای حل مسائل کنونی کشور
... ماجرای تذکر باهنر به میرحسین موسوی در صحن مجلس وی با ذکر خاطره ای از سخنرانی در روز تحلیف ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای اظهار داشت: آن موقع سخنرانی ها با قرعه معلوم می شد و روز سخنرانیِ من اتفاقاً به روز تحلیف ریاست جمهوری افتاده بود. روز تحلیف، معمولا رئیس جمهور در مجلس سخنرانی می کند و مجلس سخنرانی قبل از دستور ندارد. به همین دلیل دو روز قبل از مراسم، آقای هاشمی پیام فرس ...
تنها زن راهدار ایرانی که راننده تریلی هم بوده | دوست داشتم فوتبالیست شوم | از بچگی عشق کامیون بودم
منصرفم کنند و مانع ام شوند. بیشتر از یک سال و نیم تلاش کردم. حتی به دفتر رئیس جمهور هم رفتم تا اینکه بالاخره موفق به دریافت مجوز شدم. آژانس بانوان راه انداختم و البته در این راه فرماندار هم خیلی کمکم کرد. با همه سختی ها و اذیت شدن هایی که داشت، آژانس راه افتاد. برخی از زنان سرپرست خانوار را به آنجا بردم و مشغول به کارشان کردم و بعد از آن بود که افتادم دنبال گواهینامه پایه یک. می خواستم ...
مردانگی در برابر این پدران کرمانی تعظیم می کند/ ناگفته هایی از وطن پرستی تیمسار کاشانی و عاشقانه های ...
...: سال 64 بعد از دو، سه بار تلاش ناموفق سرانجام موفق شدم برای حضور در جبهه نام نویسی کنم و برای آموزش به پادگان قدس کرمان رفتم، دوره آموزش 45 روزه ای را گذراندم و یک روز صبح کیف مدرسه ام را که از شب قبل برای رفتن به جبهه آماده کرده بودم، برداشتم و به بسیج رفتم و خوشبختانه مشکلی پیش نیامد و به جبهه اعزام شدم، روز بعد از اهواز به خانه زنگ زدم و گفتم به جبهه رفته ام. وی خاطرنشان می ...
ماجرای جوان هایی که سرشان برای دردسر درد می کند!
...> حمیدرضا بهوندی: سال هزار و سیصد و نود و چهار بود. تشییع شهدای غواص. آن روز دیگر به چیزی فکر نمی کردم جز اینکه با دوربینم بزنم به دل خیابان. آنقدر حس و حال عجیبی داشتم که به هیچ تکنیک و زاویه و این جور مباحث تخصصی دقت نکردم. با مردم جلو می رفتم و فیلم می گرفتم. وقتی مراسم تمام شد و برگشتم، سریع فیلم هایی که گرفته بودم را تدوین کردم. توقعی هم از خودم نداشتم که همه به به و چه چه کنند اما وقتی توی ...
روز پدر و حاج حسین بابای دو شهیدی که هم بند حر انقلاب طیب بود
سال 42 که مصادف بود با 12 محرم در خیابان حضرت عبدالعظیم دو تا حسینیه بود یکی حسینیه ابوالفضلی ها که من جز اعضای آن بودم ودیگری حسینیه میدان شهر ری که هر دو حسینیه دهگی های محرم گرفته بودند و سخنران حسینیه ما آیت الله وحید خراسانی مرجع عالی قدرت در حال حاضر بود. حاج حسین ملکی دو پسرش در یک روز به فاصله چند ساعت از هم شهید شدند اما هنوز هم استقامتی در جان و چهره ای مصمم در راستای حفظ آرمانهای انقلاب ...
ماجرای آشنایی حاج قاسم با امام خمینی (ره) / هیچ عالمی قادر به انجام کاری که امام کرد نبود
انقلاب اسلامی، دفاع چراغ راه کردند. حاج قاسم سلیمانی در بخشی از کتاب خودنوشت از چیزی نمی ترسیدم به ماجرای اولین آشنایی خود با امام خمینی (ره) یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و نخستین باری که نام او را از زبان یکی از دوستانش می شنود بیان می کند: سال 56 برای اولین بار با اتوبوس به زیارت مشهد مقدس رفتم ... بعد از زیارت به دنبال باشگاه ورزشی می گشتم. چشمم به یک زورخانه در نزدیکی حرم ...
احمدی نژاد و رئیسی رویش اصولگرایان بعد از انقلاب/ شش رئیس جمهور سابقه مبارزه با رژیم پهلوی دارند
هدایت که پای تفسیر آقای طالقانی بودیم آشنا شده بودم. اردیبهشت ماه 1342 توسط ساواک بازداشت و پس از 50 روز آزاد شد. در سال 1353 به دلیل ارتباط نزدیک با سازمان مجاهدین برای بار دوم بازداشت و به زندان منتقل شد. به گفته خودش هفته ها تحت شکنجه قرار گرفت. اجرای سرود خاطره انگیز خمینی، ای امام در فرودگاه مهرآباد توسط تعدادی از دانش آموزان و با هدایت شهید رجایی اجرا شد. پس از گذشت چند ماه از ...
ساپینتو برای مربی بدنساز ما پا انداخت/ فحاشی می کرد و مسئول هیئت فوتبال را زد!
...، این کارها را می کند. او ادامه داد: روزبه چشمی بعد از بازی با کادرشان دعوایش شد که ساپینتو چرا وقتی ما سه بر یک جلو هستیم این کارها را می کند. او به ما بی ادبی کرد و وقتی سمتش رفتم و گفتم چرا فحش می دهی دوباره به زبان پرتغالی فحش داد. من کارت زرد گرفتم و او دستش را در جیبش کرده، می خندید و فحش می داد و داور کارت قرمز به او داد. قبل از اینکه با داور صحبت کند سمت نیمکت ما آمد و به ...
ماجرای مصاحبه پردردسر یک خبرنگار با آیت الله خامنه ای، مرحوم اکبر هاشمی و مرحوم آیت الله منتظری / چرا ...
. حرفم این بود که 10 سال از انقلاب گذشت، اگر شما فکر کنید که به سال اول برمی گشتید، چه کارهایی را تکرار می کردید و چه کارهایی را تکرار نمی کردید؟ این سوال جدی ای بود و در مقابل یک چالش جدی ای قرار گرفته بودند که چه کارهایی را می کردند و نمی کردند. آیت الله خامنه ای چون خیلی بادقت به این مسائل پاسخ دادند و بعد هم تصحیحش کردند، خیلی بر آن انتقادی نشد؛ اما آقای هاشمی مثلا گفت که ما اگر به اول انقلاب برمی ...
پرونده باز است آخرین فیلم پوراحمد است/ این چه خبرنگاری است!؟
مقامی درباره نیامدن پوراحمد اظهار کرد: همه می دانند چرا آقای پوراحمد نیامده است می توانستم بگویم کسالت داشت که نیامد اما این حرف خوب نیست من هم به ایشان گفتم بیاید اما قبول نکرد و من هم اصرار نکردم. این تهیه کننده درباره تصویر نادرست از شغل خبرنگاری گفت: این فیلم درباره سال 90 است قطعاً شرایط رسانه ها در آن زمان مثل الان نبوده چون در یازده سال همه چیز عوض شده است. آقای پوراحمد رسانه ای نیست و اصلاً رسانه ها را دنبال نمی کند او خیلی اهل فضای مجازی نیست. کد خبر 5699789 زهرا منصوری ...
حکایت خانه ای که هم بازرگان و شریعتی را پذیرفت، هم هاشمی و موتلفه را
، بازرگان گفت: این قوم خیلی تند است با اینها نمی شود کنار آمد. گفت: خوشحال بودم که شاید از طریق شما بتوانم به ایشان نزدیک شوم یک چیزهایی از دور شنیده بودم که باب طبع ما نیست. گفتم شما هم ممکن است باب طبع اینها نباشید خداحافظی کرد و رفت. بعد آقای هاشمی آمد. آقای سعیدی گفت: چرا دیر آمدی و آقای هاشمی جواب داد می دانی بد کاری کردی این جلسات را درست کردی. نه تنها تعدیل نمی شود بلکه خصومت را بیشتر می کند. البته من حرف آقای هاشمی را اینجوری قبول نداشتم، روی افکار بازرگان و... بیشتر از آقای هاشمی حساب می کردم، تعارف ندارم، آن موقع دیدگاهم چنین بود. برشی از کتاب اخلاق و مبارزه؛ ص 297-300 ...
زندانی سیاسی رژیم طاغوت در زندان مخوف ساواک | اینجا هنوز بوی خون و صدای ناله می آید
قدیمی ما تصمیم می گیرد اعلامیه ها را برای تکثیر به چاپخانه بدهد. مسئول چاپخانه قبول کرد آنها را چاپ کند اما بر خلاف قولش تصمیم گرفت ماجرا را به ساواک اطلاع دهد. در نتیجه آن دوستمان را دستگیر و از طریق او به من دست پیدا کردند. من را بعد از دستگیری به زندان قزل قلعه بردند و مورد شکنجه قرار دادند. حدود 2 ماه هم در آنجا زندانی بودم. در همان سلول انفرادی که من را زندانی کرده بودند، یکی دو ماه بعد آیت الله ...
ماجرای مصاحبه پردردسر یک خبرنگار با آیت الله خامنه ای، مرحوم اکبر هاشمی و مرحوم آیت الله منتظری
بخش بود. حرفم این بود که 10 سال از انقلاب گذشت، اگر شما فکر کنید که به سال اول برمی گشتید، چه کارهایی را تکرار می کردید و چه کارهایی را تکرار نمی کردید؟ این سوال جدی ای بود و در مقابل یک چالش جدی ای قرار گرفته بودند که چه کارهایی را می کردند و نمی کردند. آیت الله خامنه ای چون خیلی بادقت به این مسائل پاسخ دادند و بعد هم تصحیحش کردند، خیلی بر آن انتقادی نشد؛ اما آقای هاشمی مثلا گفت که ما اگر به اول ...
روایتی از اولین دیدار هاشمی رفسنجانی با امام خمینی در ایران
به کشور، شب در خانه توسط ماموران ساواک دستگیر شد و سخت ترین شکنجه ها را تحمل کرد، کیفرخواست اعدام برای او صادر شد اما با وساطت برخی از متنفذین سرانجام در دادگاه تجدید نظر به سه سال زندان محکوم گردید. حالا سه سال پس از آخرین دیدار و این همه رنج و فراق، فرصت دیدار فراهم آمده است که بهتر است آن را به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی بخوانیم: "من با همه عشقی که به امام داشتم به خاطر ...
سهراب پور: رشد علمی ما با قبل انقلاب قابل مقایسه نیست/ باید در مرز دانش حرکت کنیم تا عقب نمانیم
... در همان سال های پس از دفاع مقدس، در ماه مبارک رمضان در شب هایی رهبر انقلاب، یک گروهی را برای افطار می پذیرفتند. یکی از شب ها همیشه اساتید دانشگاه ها بود و این مراسمش هم اتفاقاً از تلویزیون پخش می شد که اول تعدادی از اساتید هرکدام صحبتی می کردند و بعد ایشان در آخر، سخنرانی می کردند. من هرسال در این مراسم ها حاضر بودم. بلافاصله بعد از جنگ و از آغاز بازسازی ها بود. ایشان همیشه برای مسائل علمی ...
مدافع آمریکا: بعد از جام جهانی با رامین در تماس بودم
با رسانه ها در میان گذاشت. او برای مثال فاش کرد که بعد از جام جهانی هم با رضائیان تلفنی در تماس بوده است. دفاع چپ تیم ملی آمریکا در مصاحبه با گاردین گفت: "رابطه من و رضائیان فقط به آن بغل کردن خلاصه نشد. در ورزشگاه الثمامه، وقتی دیدم رامین آنطور گریه می کند، به او گفتم تو برای خانواده ات، عزیزانت و کشورت با افتخار بازی کردی و مایه غرورشان هستی. اصلا برایم مهم نبود که من آمریکایی هستم و ...
جوانی که از زندان آزاد شد راز یک قتل هولناک را فاش کرد
سینمایی کشیدم و آن را به اجرا گذاشتم آن روز 1400.11.17 سراغ یکی از دوستانم رفتم خودروی پژو 206 او را برای مدتی به امانت گرفتم و از سوی دیگر هم مدارک شناسایی یکی از دوستان دیگرم به نام محمد – ت را هم به دست آوردم. سپس خودروی دوستم را بیمه بدنه کردم تا او بعد از وقوع حادثه بتواند خسارت خودرو را از بیمه بگیرد و اگر قرار شد دیه فرد فوت شده را که خودم باشم نیز به خانواده ام بپردازد مشکلی نداشته باشد! ...
خاطرات آیت الله ملک حسینی از حادثه مسجد حبیب
.... به من دلداری می داد. به او گفتم”تو بچه خودم هستی، قوی و نیرومند باش”. یکی از دوستان به نام آقای “ابطحی فهلیانی” که وکیل دادگستری و مدتی هم وکیل مجلس بود به دیدارم آمد. گفتم”شیرهمان شیر بود گرچه به زنجیر بود نبرد بند و قلاده شرف شیرژیان را” و بعد گفتم در راه وصول اهداف عالیه الهیه زندان چیزی نیست و اگر مغزم در راه امام زمان (عج) تکه پاره شود که تا روز قیامت جمع آوری نشود ...
فرزند کدام شهید در 12 بهمن به امام خیر مقدم گفت؟
مقاله در سال 1356 در روزنامه اطلاعات علیه امام منتشر شد، درس و مدرسه را کنار گذاشتم و در اکثر تظاهرات شرکت کردم. برای آینده ام تصور دستگیری از سوی ساواک را داشتم در آن زمان فکر می کردید که انقلاب مردم به زودی به ثمر بنشیند؟ خب! آن موقع بستگانم در زندان ساواک بودند، شرایط سختی بر خانواده هایمان حاکم بود. چنین آینده ای هم برای خودم متصور بودم و فکر می کردم کی قرار است ساواک ما ...
وقتی به زبان آوردن نام خمینی در ملأ عام ممنوع شد
، بیشتر از سایر مقلدان امام، تحت مراقبت و نظارت بودم و از طرف مقامات امنیتی به طور رسمی به من اعلام کردند که حق نداری از منطقه باکو بیرون بروی و نباید به مناطق مرزی ایران نزدیک شوی! ... من به مدت هشت سال تا حدود سال 1987 نمی توانستم به شهرها و بخش های جنوبی آذربایجان که نزدیک مرزهای ایران است سفر کنم. پیش بینی انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری شب وفات امام خمینی(ره) ما هم مثل ...
واکنش جالب امام به افسران مسلح که ایشان را محاصره کردند
. صبر کردیم تا نماز تمام شود. وقتی نماز تمام شد دیدیم یک طلبه سید جوانی به سمت ما آمد وگفت: حاج آقای توکلی شما کی رسیدید؟ من گفتم شما را نمی شناسم. گفت من سید حسین هستم پسر حاج آقا مصطفی خمینی، سید حسین ما را قبل از تبعید امام می شناخت. سید حسین به امام گفته بود که ما به نوفلوشاتو آمدیم. امام هم گفته بود بگویید اینجا بیایند. من در سال 41 رابط امام و مؤتلفه بودم و هر یکشنبه خدمت ایشان می ...
ترفند خاص یک رزمنده برای رهایی از دست تک تیرانداز بعثی
یکی از رزمندگان تخریبچی دفاع مقدس تعریف کرد: سیمینوف چی عراقی من را دید و شروع کرد به شلیک، خودم را پشت تپه ای پرت کردم. خواستم بلند شوم و جای دیگر پناه بگیرم؛ ولی سرباز عراقی دست بردار نبود. به گزارش دفاع پرس ، سعید بلوری از رزمندگان تخریبچی دفاع مقدس در لشکر 27 محمد رسول الله در خاطره ای از سال های دفاع مقدس که در کتاب روزهای جنگی سعید آمده به موضوع امدادهای غیبی دوران جنگ اشاره کرده ...
پیام تسلیت رهبر انقلاب درپی درگذشت حجت الاسلام غلامرضا اسدی
به گزارش گروه سیاسی ایسکانیوز، آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت روحانی مجاهد و صادق حجت الاسلام حاج شیخ غلامرضا اسدی را تسلیت گفتند. متن پیام به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم درگذشت روحانی مجاهد و صادق جناب حجةالاسلام مرحوم آقای حاج شیخ غلامرضا اسدی رحمةالله علیه را به خاندان محترم و فرزندان مکرم و دوستان و همکاران ایشان تسلیت عرض ...
زندگی با 6 بچه در خانه 40 متری | چهار قلوها شگفت زده کردند
به پزشک سونوگرافی شک کرده بودم و می گفتم خودم باید دستگاه را ببینم تا باور کنم تشخیص درست است! هرچه هم می گفتند تو که از سونوگرافی سر درنمی آوری، قبول نمی کردم! بعد از کلی اصرار بالاخره داخل اتاق رفتم و دکتر در نمایشگر دستگاه، 4تا بچه را نشانم داد. اصلا باورم نمی شد. هاج و واج از اتاق بیرون آمدم. تا 2روز در خانه مان سکوت بود و در ناباوری به سر می بردیم. دلبسته مهر پدری برای ...
مسائل روحانیت به روایت رُمان گذر خان ابطحی
هیئت نویسنده ظاهر شدید؟ در واقع تصمیم گرفتید داستان نویس شوید. زندگی من به دو بخش تقسیم شده؛ قبل از 88 و بعد از آن. بعد از سال 1388 در دوران بحرانی قرار گرفتم. پیش تراپیست می رفتم. یکی از اتفاقات خوبی که به من توصیه شد و خودم هم پذیرفتم، این بود که خودم را به فیلم و رمان ببندم. کاری هم نداشتم، در آن زمان کسی هم با ما کاری نداشت، شروع کردم به خواندن رمان. تقریبا رمان های معروف دنیا را ...
بی حساب قدر پشت و پناه تان را بدانید
نمی دانم درباره چه چیزی حرف می زدند و عمق این پریشانی به چه دلیلی بود! کاری به دلایلش ندارم که می تواند هزار دلیل باشد که حتی در حد اشاره این گزارش هم نخواهد بود. اصلاً شاید مجرد بود، اما تمام مسیر ترافیک تا منزل به این موضوع فکر می کردم که به حکم مرد بودن حتی برای اشک ریختن هم باید گوشه دنجی پیدا کند چراکه از کودکی وقتی زمین می خورد به او می گفتند مرد که گریه نمی کند. چقدر ما ...