خاطرات عمو کاووس از روزهای جنگ
سایر منابع:
سایر خبرها
شهید برونسی، چطور از دست این زن فرار کرد؟
عهده داشت، به شهادت رسید. آنچه می خوانید خاطره ای است از دوران جوانی این شهید عزیز در سال های قبل از پیروزی انقلاب و دوران ستمشاهی است که از زبان خودش روایت می کند: شهید عبدالحسین برونسی بعد از اتمام دوره آموزشی، هنوز کار تقسیم، شروع نشده بود که فرمانده پادگان خودش آمد مابین بچه ها و به قیافه ها به دقت نگاه می کرد و دو سه نفر من جمله من را انتخاب کرد و به بیرون صف برد. من قد ...
خالق تصاویر جاودان به رنگ شهدا
احمد بنایی هستم. متولد هزار و سیصد و چهل در شهر نوش آباد. پدرم کارگر کارخانه ریسندگی وبافندگی کاشان بود. بین 9 خواهر و برادر، فرزند سوم خانواده بودم. تا یادم می آید سر و کارم با قلم مو و رنگ و جوهر بوده. اهل هنر بودم. نقاشی و خطاطی. از سال های ابتدایی مدرسه، نقاشی کردن را دوست داشتم. به هر بهانه ای، دستم به مدادرنگی و رنگ و قلم مو که می رسید، دست به کار می شدم. خوشنویسی را با استاد عبدالله فرا ...
رمضان از نگاه مهمان های کوچک خدا/ 30 هزار روزه دار از نسلی که می گفتند دین دار نیستند!
هستم برام حسی از این بهتر نمیشه خوشحالی یعنی روزه اولی باشی... قدم تند کردم و چندثانیه بعد خودم را میان 30 هزار دختر قد و نیم قدی دیدم که چادرهای گلدار و صورت های معصوم شان به فرشته ها می ماند. بین گذرگاه باغ کتاب و باغ موزه دفاع مقدس جا برای قدم برداشتن نبود. روزه دارهای کوچک خدا از هرنقطه تهران که فکرش را بکنی دورهم جمع شده بودند تا اولین مهمانی شان را سر سفره رمضان جشن بگیرند. هر لحظه هم یک صف از ...
میرباقری: دلم می خواست برای ساخت سلمان فارسی به چین و هند هم سفر کنم
تمدن ساز جهان را درنوردیده است و با آن برخورد داشته تا به یک انتخاب رسیده است. البته در دنیا هم بخواهند چنین سریالی بسازند شرایط تولید سخت و سنگین خواهد شد. من چاره ای نداشتم جز این که بخش محدودی از این جغرافیا را انتخاب کنم. برآورد دلاری ما محدود بود وی افزود: من اگر در کشورهای مختلف کار می کردم محدودیت های زیادی می داشتم و دست و بالم بسته می شد. بحث اصلی هزینه و پروتکل های ...
اگر شهید شدی مرا هم شفاعت کن
و رفتار ایشان می کرد و می گفت که اهل حلال و حرام و جوان بسیار مقیدی است باعث شد که من به ایشان علاقمند شوم؛ البته بیشتر به خاطر این بود که دوست داشتم با یک رزمنده ازدواج کنم، چون برادرم مجید در عملیات والفجر 9 مفقودالاثر شده بود و برادر دیگرم سعید هم در جبهه بود؛ بنابراین با فرهنگ جبهه و جنگ بیگانه نبودم و دوست داشتم همسرم کسی باشد که به این راه معتقد باشد. قبل از عملیات مرصاد با هم ...
ماجرای لاتی که خواب شهادتش را دید+ فیلم
می گفتم تو که از تاریکی می ترسی چطور می خواهی بروی جبهه با آن همه توپ و تانک؟ می گفت: آنجا آدم ساز است و آدم خوب می شود. آخه هر وقت به او می گفتم برو فلان جا سریع می گفت: شبه! تاریکه، می ترسم. بهانه می آورد؛ ولی همان پسر رفت جبهه. مسعود خیلی مهربان و دل نازک بود و البته خیلی هم حاضر جواب و شیطان بود. به همین خاطر دوست داشتم با فرمانده اش درمورد شهادتش حرف می زدم که کمی دلم آرام بگیرد. ...
نماز عیدفطر و اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل ما
به مو برایم می گوید: وقتی قرار شد دختر ها جشن تکلیف شون رو کنار رهبر بگیرند من خیلی خوشحال بودم. اما تو قرعه کشی مدرسه اسم من در نیومد! خیلی ناراحت شدم، حتی تا همین چند روز پیش ناراحت بودم و همش می گفتم خداجون چرا نباید من می رفتم پیش رهبرم و مثل دختر های دیگه پشتش نماز بخونم؟! تا اینکه بابام گفت سمانه ناراحت نباش امسال بعد از سه سال می توانیم بریم نماز عیدفطر رو پشت سر خود خود رهبر بخونیم! بعدش ...
غلامرضا فتح آبادی: 6 بازیکن استقلال گفتند ناصر حجازی نباشد بازی نمی کنیم؛ بازیکن تیم ملی بودم و همزمان ...
وزارت جنگ بودم و بعد وزارت دفاع شد، 10 سال عضو تیم ملی ارتش بودم و این افتخار را داشتم که هم برای رژیم گذشته هم رژیم حال در حین خدمت سربازی فوتبالیست تیم ملی باشم و به پیشنهاد حسن حبیبی که اولین مربی تیم ملی ارتش من بود و بعد ها آقای مهدی مناجاتی آمد، بعدا همایون شاهرخی، بهروز صحابه اگر اشتباه نکنم رئیس فدراسیون شد، محمد جان فدا، ولی خب این ها گفتند، من صحبت هایی که با قاسم پناهگر داشتم، اگر بیشتر ...
پاتک عراقی ها در جزیره مجنون
به گزارش خبرنگار ایمنا ، کتاب پایی که جا ماند یادداشت های روزانه سیدناصر حسین پور از زندان های مخفی عراق است. او که در 14 سالگی به جبهه رفته بود، در آخرین روزهای جنگ در جزیره مجنون به اسارت عراقی ها در آمد. در بخشی از این کتاب می خوانیم: بعدازظهر بود. هوای شرجی جزیره مثل سرب بر سینه ها سنگینی می کرد. نوبت تعویض شیفتم بود. از اتاقک دکل دیده بانی پایین آمدم و جایم را با ولی یاری خواه عوض ...
چند روایت معتبر از شهید مصطفی صدرزاده
تدوین این کتاب به تحقیقات نویسنده درباره شهید مصطفی صدرزاده برمی گردد که طی آن با مرتضی عطایی آشنا می شود و در مشهد چندین جلسه با او گفت و گو می کند. تدوین این گفت و گوها هنوز آغاز نشده بود که خبر شهادت مرتضی عطایی در روز عرفه سال 1395 به گوش نویسنده رسید و همین انگیزه ای بود تا کل گفت و گوهای انجام شده در قالب کتابی مستقل درباره این دو شهید که ارتباطات عمیقی با هم داشتند، تدوین شود. در بخشی از این ...
کتاب مایک پمپئو: پیشنهاد ترور سلیمانی را من به ترامپ دادم/ ماجرای توئیت تهدیدآمیز ترامپ خطاب به روحانی
به این گونه انتقام جویی های ضعیف آمریکا می خندید. اما سلیمانی اکنون متوجه شده بود که آن روزها دیگر به پایان رسیده اند. من حفاظت از آمریکا را وظیفه ی خودم می دانستم. سلیمانی هرگز جواب نامه ی من را نداد. دو سال بعد، 29 دسامبر 2019 [8 دی 1398]، این بار در سمت وزیر خارجه ی آمریکا، کنار رئیس جمهور ترامپ در مار-ئه-لاگو خانه ی مجللش در فلوریدا، نشسته بودم. وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش کنارم بودند ...
کریمی: استقلال به زمین و زمان بدهکار بود/ نمی خواهم مدیرعامل شوم
تماشاگران در دربی گفت: حضور تماشاگران دو تیم به صورت مساوی است. ما همچنین برای برد استقلال در دربی پاداش در نظر گرفته ایم. سرپرست باشگاه استقلال درباره پرداخت دستمزد و طلب ساپینتو عنوان کرد: ان شاءالله بعد از دربی. در این پنج روز هر جا رفتیم، گفتند که استقلال به آنها بدهکار است و به زمین و زمان بدهکار بودیم که تقریباً همه را تسویه کردیم. کریمی در مورد خواسته ساپینتو برای تمدید ...
روزی که حاج قاسم بردست یک مدافع حرم بوسه زد
... ما باید به مسئول بالاتر می گفتیم و آن ها هم به قرارگاه فرماندهی گزارش می کردند. اما حاجی با تواضعی که داشت، از بنده حقیر خواسته بود شرایط منطقه را برای شان توضیح بدهم. مختصر توضیحاتی دادم و حاجی هم با خوشرویی حرف هایم را شنید و بعد مجدد رفت که سوار اتومبیلش شود. در آغوش سردار قبلاً حاج قاسم را در سوریه و در یک قرارگاه دیده بودم. اما آنجا آن قدر شلوغ بود که حتی نتوانستم ...
ردپای دزد پاگنده
.... کمی جلوتر که رفتم دیدم که روی زمین یک بسته ماکارونی افتاده است که متوجه شدم سارق موادغذایی هم برداشته اند. در این فکر بودم که چرا این یک بسته را جا گذاشته اند؛ خب این را هم می بردند. بعداً از زن عمو سهراب شنیدم که به احتمال خیلی زیاد، چای و ماکارونی ها تاریخ مصرف گذشته بوده اند چون مدت ها بود از آنها استفاده نشده بود. مصطفی در ادامه تأکید می کند که قبلاً هم دزد به خانه شان رفته و ...
دستمزد سعید آقاخانی آن چیزی نیست که رسانه ها می گویند/ می گفتند آبروی کردها را برده اید! + فیلم
- اخبار فرهنگی - خبرگزاری تسنیم - مجتبی برزگر: فصل چهارم مجموعه نون خ روزهای پایانی پخش خود را می گذراند؛ سریالی که توانست بار دیگر عنوان پرمخاطب ترین سریالِ تلویزیون را به خودش اختصاص دهد. سعید آقاخانی کارگردان این سریال تجربه ساخت سریال و بازی در مجموعه های تلویزیونی نوروزی و رمضانی را دارد. حضور او مخاطب را امیدوارتر می کند که پایِ تلویزیون بنشیند و سریالِ نوروزی ببیند ...
غلامرضا فتح آبادی مقابل دوربین طرفداری: دادکان گفت مادر نزاییده شماره 2 بالا برود و من تعویض شم!
درباره محمد دادکان هم خاطره جالبی را به زبان آورده که پیشنهاد می کنیم این بخش از گفتگو را حتما تماشا کنید... اگر موافق باشید، بخش دوم را درباره دربی آغاز کنیم. غلام فتح آبادی اولین بازیکن تاریخ دربی که هم به پرسپولیس و هم به استقلال موفق به گلزنی شده است. البته بعدا کسانی بودند که این اتفاق برایشان افتاد. شاهرخ بیانی که شما به استقلال رفته بودید و او با پیراهن پرسپولیس دو گل به استقلال زد ...
پیاده روی یک ارتشی از شمال تا جنوب جبهه
. تا پایان جنگ دو بار از نهر قمیجه تا اشنویه را با پای پیاده رفته ام. از جنوبی ترین منطقه عملیاتی تا شمالی ترین نقطه در وقت خوشی و آسایش و پدافند ثابت هم نرفتم به هنگام عملیات رفتم. هر زمان که ارتش عملیات داشته، حضور داشتم؛ هر عملیاتی که دشمن علیه ما داشته چه صدام و چه منافقین من حضور داشتم؛ البته به دلیل اینکه بازرسی بودم و باید عملیات را بررسی می کردم و اکثر اوقات کنار فرمانده نیرو بودم ...
ده خاطره از شهید شیرودی؛ عقاب تیزپرواز ارتش
،یا به ما بپیوندد و در خدمت ما بجنگد که در این صورت ماهیانه صد هزار تومان – در سال 59 – به عنوان حقوق در یافت می نماید و یا به شهر خود بازگشته و تنها از حضور در جبهه ها خود داری کند که در آن صورت مبلغ سی هزار تومان از ما دریافت می دارد .راه سومی هم هست. در صورت نپذیرفتن این دو راه خلبان شیرودی باید یقین داشته باشد که سر بریده اش را برای خانواده اش ارسال خواهیم کرد . در همان زمان که شیرودی مشغول ...
سلمان هنوز هم عاشق پیشه است
معروف شدم بازیگر نقش سلمان تصریح می کند: من پیش از سریال نون خ، در آثار نمایشی مراکز صداوسیمای کردستان، همدان و زنجان کار کرده بودم اما پس از نون خ با پیشنهاد بازی در فیلم های سینمایی و سریال های مختلف مواجه شدم. البته از همان ابتدا در بازیگری جدیت داشتم و چشم اندازم این بود که به جایی برسم که امروز رسیده ام. امیدوارم بتوانم این روند را ادامه بدهم. خوشبختانه مردم با نقش هایی که در ...
سیستم اطلاعاتی ما، شبانه روزی رصد می شد
که مراسمی جهت تقدیر آن ها با حضور رئیس صدا و سیما برگزار می شود. درباره تشویقی خلبانان ما هم همین بی مهری لحاظ شد. در کل متأسفانه ارتش و قهرمانان جنگ ما غریب مانده اند. مهرنیا در توضیح روند شکل گیری عملیات و استقرار تجهیزات در الولید افزود: برنامه ما که سیستم اطلاعاتی جا افتاده ای قبل از انقلاب داشت، شبانه روزی رصد می شد. منتها در یک سال و نیم انقلاب، ما در شبکه ساختاردارمان از بحث های ...
واحد کانکس مرغ!
به گزارش خبرنگار ایمنا ، سردار شهید علی خوش لفظ از رزمندگان لشکر انصارالحسین (ع) همدان در روایتگری خاطرات سال های حماسه که در کتاب وقتی مهتاب گم شد آمده، به ماجرای حضورش در مریوان اشاره کرده است. در این کتاب می خوانیم: وقتی به مریوان رسیدیم، احساس یک رزمنده آماده به کار را داشتم که به آرزوی خود رسیده است. آنجا برای من آغاز یک راه طولانی بود. از هر حیث خود را مهیای شهادت می دیدم. وقتی ...
سرداری که از حدود الهی کوتاه نمی آمد
مردی می رود جبهه و شما یک بچه کوچک دارید و شش ماه از شوهرتان خبر ندارید. واقعاً می توانستم احساس کنم که شما چه حالی داشته اید. همسر شهید: یک جایی دعوت کردند. سه تن از همسران شهید جوان، متولد 70 به پایین بودند. الان اسامی شان یادم نیست. من بودم و خانم همدانی و یکی دیگر از خانم های هم سن و سال خودمان. نمی دانم آن روز چه برنامه ای داشتم که تلفنم پشت سر هم زنگ می خورد. نمی دانم برنامه سفر ...
دربی 6 تایی ها، یک اتفاق بود که سر من خراب کردند!
کنند که در مجموع می شود نزدیک یک میلیون و 200 هزار تومان! بعد از 72 سال این پول را به من می دهند! من با این پول چکار کنم؟ اجاره خانه می دهم، خرج خانه می دهم، دوتا بچه بزرگ دارم. من اگر کارگر بودم تا الان بازنشسته بودم و ماهی 10 تا 15 میلیون حقوقم بود! آخر و عاقبت بازیکنی با سابقه من این بود؟ الان مغازه هم دارید؟ سمت پاسگاه نعمت آباد یک جا اجاره کردم ضایعات کاغذ و کارتن خرید و فروش ...
خاطرات امیر دادبین از پخش اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی امام در پادگان ارتش، شکنجه و خلع مسئولیت به دلیل ...
...: اگر درباره وضعیت قبل انقلاب بدانند و بدانند انقلاب چقدر بزرگ است و چه کارهایی برای به ثمر رسیدن انقلاب شده است و ما چقدر شهید داده ایم، مطمئناً مردم نسبت به انقلاب نظرات دیگری خواهند داشت. این گرانی ها هم که باعث ناراحتی بعضی از مردم است، آن هم از بین می رود. وی ادامه داد: اگر مردم عظمت انقلاب را بدانند و بدانند که خود حضرت آقا کسی بودند که در جبهه ها حضور فعال داشتند و در خط مقدم ...
سقوط خوفناک پسربچه ای در کانال فاضلاب
دوست داشتم در آن فاضلاب بمیرم. بعد از پسرم دیگر نمی خواستم زنده بمانم. تک و تنها؛ زیر زمین و در کانال فاضلاب، در تاریکی شب. دستی به سمتم دراز شد، ولی نه توانی داشتم که آن دست را بگیرم، نه دلم می خواست بدانم که زندگی ام چطور بعد از پسرم پویان، ادامه پیدا می کند. بغض گلویش را می گیرد، ولی سعی می کند بر خودش مسلط باشد. مرور آن خاطرات تلخ، برایش سخت و دلهره آور است، اما لازم می داند که ...
جان بی آرام صبح و چند نکته
رسیم مجاهدتی را که شهید در میدان جنگ دارد در میدان علمی هم در فضایی آرام تر داشته است. وی اضافه کرد: از این جهت شهدای علمی با دیگر شهدا تفاوت آنچنانی ندارند. در واقع حماسه جبهه شهدای علمی در راستای حماسه علمی شان در فضای دانشگاهی رقم می خورد. نویسنده کتاب جان بی آرام صبح، ضمن اشاره به برخی اغراق و افراط و تفریط ها در بیان ویژگی های شهدا عنوان کرد: برخی مواقع به قول شهیدحسین خرازی، وقایع ...
نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی در رابطه با شهید باکری چه بود؟
به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب ، صمد ملا عباسیان در سال 1339 در محله پنجراه ارومیه در یک خانواده مذهبی و پرجمعیت شامل چهار برادر و دو خواهر متولد شد؛ می گوید برادر بزرگترش در پیش از انقلاب اسلامی سابقه مبارزاتی داشته و حتی در زندان دوله تو اسیر شده بود. همچنین این رزمنده دفاع مقدس عنوان می کند در 20 سالگی در حالی عازم جبهه شد که خانواده به حضورش در جبهه های جنگ علیه ...