سایر منابع:
سایر خبرها
روایت قهرمان جام تختی از درگذشت پدرش: به مسئولان می گفتم چیزی نمی خواهم، پدرم هست
– اخبار ورزشی – محمدرضا شاکری که چند روز بعد از قهرمانی اش در جام تختی پدرش را از دست داد، در حالی که به اردوی تیم ملی جوانان ملحق شده است، اظهار داشت: اردو بودم که این اتفاق افتاد، مربیان گفتند پدرت بیمار شده و باید به خانه برگردی، اما من همان وقت فهمیدم که اتفاق بدی افتاده، چون پدرم سابقه هیچ بیماری ای نداشت. به بروجرد برگشتم و آنجا بودم، اما آقا محسن (کاوه) خواست که به اردو برگردم ...
هالند: سیتی پارسال من را کم داشت
را انجام می دهد. او در همان فصل اول حضورش در لیگ برتر، طوفان به پا کرد و هری کین و محمد صلاح را محو کرد: من بازی های قبلم را اصلا نگاه نمی کنم. تلاش می کنم به بازی بعدی فکر کنم و زیاد درگیر اینکه چطور بازی کردم و چه چیزی را اشتباه انجام دادم، نباشم. سعی می کنم به بازی بعدی حمله کنم. وقتی جوان تر بودم، کمی درگیر بازی های قبلی ام می شدم ولی زیاد بهش فکر می کردم، برای همین این کار را متوقف کردم. نوار بازی های هیچ کس دیگری را هم تماشا نمی کنم. ...
اهتزاز پرچم ایران بر بام جهان افتخاری بزرگ برای من بود
...> با سلام و احترام خدمت شما و همه مخاطبین خبرگزاری فارس، بنده روح الله کاظمی وکیل پایه یک دادگستری هستم که در ادریبهشت ماه موفق شدم قله اورست را به عنوان اولین ورزشکار قمی فتح کنم. * از چه تاریخی تصمیم به فتح اورست گرفتید؟ بنده هیچ وقت به صورت حرفه ای کوهنوردی را دنبال نکردم، سال گذشته تصمیم گرفتم برنامه ای برای کوهنوردی با ارتفاع 8 هزار متری داشته باشم، بعد از تحقیقاتی که انجام دادم ...
من را فرشته صدا نزنید ؛ گفت وگویی متفاوت با یک ترنس | وقتی گفتند تغییر جنسیت بده باور نکردم | مادرم نفسش ...
یک مشکلی دارد اما نمی دانستیم چه مشکلی. در دوران مدرسه بود که دختر نوجوان به این باور رسیدکه روحیه اش کاملا با همکلاسی هایش فرق دارد. ف ادامه می دهد : این تفاوت ها را می شد درک کرد اما آن زمان من اطلاعاتی درباره ترنسکشوال ها نداشتم و نمی دانستم من یک ترنس هستم. آرزویم این بود که جسمم شبیه برادر و پدرم باشد اما می دانستم آرزویی محال است، سال دوم هنرستان بودم که یک روز به خودم ...
پسری که دختر شد ؛ گزارشی خواندنی از جوانی که تغییر جنسیت داد | از کودکی عاشق لوازم آرایش مادرم بودم | ...
کاملا وحشت زده: من در دانشگاه متوجه شدم ترنس هستم و دانستن این مسئله هم من را وحشت زده کرده بود و هم خوشحال بودم. وحشت داشتم چون در جامعه ی آن زمان کسی ما را به عنوان استثنا قبول نداشت. علاوه بر آن پدر و مادرم آن زمان فقط به فکر این بودند که درسم تمام شود و من را داماد کنند و من جدال سختی با خودم داشتم که چطور باید کاخ آرزوهای آن ها را با گفتن این مسئله خراب کنم. من مثل آدمی بودم که سال ...
شکایت مرد جوان از همسرش/او با فروشنده بوتیک رابطه نامشروع دارد!
از من خواستگاری کرد و من نیز با اشتیاق فراوان درخواست او را قبول و بعد از مدتی با او ازدواج کردم اما بعد از ازدواج کم کم با به دنیا آمدن بچه ها و بیشتر شدن دغدغه های کاری و بالا رفتن خرج و مخارج زندگی، همسرم کمتر به من محبت و توجه می کرد . بارها نارضایتی ام را از بی توجهی های همسرم به او متذکر شده بودم و هر بار با واکنش های منفی او روبرو می شدم مدتی بود از حالت طبیعی خارج شده بودم از شدت ...
شعبده های عجیب یک زن ایرانی
برنامه هایشان به سالن های شهر می رفتند. در واقع من هم از آنجا که خیلی به هنر علاقه داشتم دوست داشتم از نزدیک کار هنرمندان شهرهای دیگر را دنبال کنم. به همین خاطر یک روز که خیلی اتفاقی برای دیدن یکی از همین برنامه های هنری رفته بودم با یکی از هنرمندان شعبده باز آشنا شدم . طیبه با ذوق و شوق کار مرد هنرمند را دنبال می کرد به شکلی که تا پایان نمایش چشم از دست های او برنمی داشت. او آن ...
فریب گرگی در لباس میش را خوردم/ لعنت به این زندگی که به خاطر بدهی مجبور شدم زن صیغه ای بشوم!
ام آمد. من هم بلافاصله به خواستگاری او پاسخ مثبت دادم و پای سفره عقد نشستم، ولی روزگارم از آن جا به بی راهه فلاکت و بدبختی رسید که فهمیدم همسرم به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد. دیگر نمی توانستم با این شرایط به زندگی مشترک با او ادامه بدهم چرا که همه روزهای زندگی ام به مشاجره و قهر و دعوا می کشید. بالاخره چند سال بعد از او جدا شدم و نزد خانواده ام بازگشتم، اما از این که سربار ...
خوشگذرانی دختر به قیمت آبروی پدر و سکته مادر تمام شد
مرا درک نمی کنند! در این میان به لجبازی با پدرم روی آوردم و ساعت ها در فضای مجازی پرسه می زدم تا این که در اینستاگرام با هوشنگ آشنا شدم. حالا دیگر او همه زندگی من بود در خواب و بیداری او را می دیدم و رویاهایم را با او تقسیم می کردم تا این که هوشنگ به خدمت سربازی رفت و دیگر کمتر به مشهد می آمد. در یکی از همین روزها زمانی که در منزل تنها بودم با هوشنگ تماس گرفتم. او از 2 روز قبل به مرخصی ...
با خاطرات محمد نیک که تاریخ زنده ادبیات شهرمان در نیم قرن اخیر و یکی از موسپیدکرده های مشهدی است | شاعری ...
فرزند دیگر دارم که باید به آن ها هم برسم . من، به ناچار، درس و دبیرستان را رها کردم و رفتم شدم شاگرد مغازه قالی فروشی در بازار سرشور. بعدا به صورت شبانه ثبت نام کردم و درسم را هم خواندم. تا وقتی که دیپلم ریاضی ام را گرفتم، شاگرد مغازه قالی فروشی در بازار سرشور بودم. با آنکه شبانه درس می خواندم، دیپلم ریاضی را با معدل 75/18 گرفتم. آن سال ها، رشته های دبیرستان، ریاضی ، طبیعی و بهداشت بود که ...
مهندس نرم افزار؛ سردسته باند زورگیران پایتخت | زخمی کردن قربانیان با چاقو و کتک زدن تا سرحد مرگ | نقشه ...
به گزارش همشهری آنلاین، تحقیقات در این پرونده از اواخر سال گذشته شروع شد. در آن زمان چندین شکایت مشابه در پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران مطرح شد که نشان می داد اعضای یک گروه با برنامه ریزی، سراغ فروشندگان دلار رفته و با مجروح کردن آنها نقشه سرقت را عملی می کردند. یکی از مالباخته ها برای مأموران توضیح داد: مدتی قبل عضو یک گروه تلگرامی شدم که قیمت روز دلار و سکه در آن اعلام می شد. هر روز ...
نوشتن لاینز 4 سال زمان برد
تاکنون انجام دادم، به جز اولین کتابم که استاد صحرایی به عنوان کارشناس و ارزیاب در کنار پروژه بودند، بقیه بدون اعمال نظر و نظارت ایشان بوده است. -الگوی نویسندگی شما در حوزه ادبیات پایداری و جنگ کیست؟ سبک خودم را دارم و زمانی که وارد این حوزه شدم الگویی نداشتم چون ساکن ایران نبودم و با نویسندگان این حوزه آشنایی نداشتم. بخاطر علاقه به این موضوع واردش شدم، تحقیق و مطالعه ...
پاسخ کاپیتان استقلال به یک اتهام بزرگ: به خدا واگذارتان می کنم!
. حالا و چند روز بعد از دربی جنجالی، سیدحسین حسینی با انتشار متنی بلند نسبت به حواشی این بازی واکنش نشان داد که در ادامه آن را می خوانید: سلام به هواداران عزیز استقلال در این یک هفته خیلی با خودم کلنجار رفتم که چطور جواب شما عزیزان را بدهم اما فقط خدا می داند چه روزهایی را پشت سر گذاشتم. همیشه یاد گرفتم به دردِ روزهای سخت دردی دیگر اضافه نکنم و شاید اگر کلامی از ...
ساپینتو: اخراج شدم و آن داور به من می خندید/شکستن شیشه های هتل؟ چرا تا ایران بودم این حرف ها را نمی زدند؟
غریبی نداشتیم و من هم کنار خط کار خاصی نکردم. نه اعتراضی صورت گرفت و نه کاری کردم. اتفاقا به خاطر همین حساسیت ها سعی می کردم بیشتر از همیشه مراقب باشم. بعد از اینکه ما گل زدیم با توجه به اینکه گل استقلال در دروازه مقابل به ثمر رسید، به سمت بازیکنانم رفتم تا در جشن شادی با آنها شرکت کنم. من فقط رفتم تا آنها را به آغوش بگیرم و با آنها شادی کنم. من هیچ کار اشتباهی نکردم که مستحق کارت قرمز و ...
"استاد اسپندار" نابغه موسیقی سیستان و بلوچستان به خاطر فقر نابینا شد؟
؛ وی در این زمینه اظهار داشت: سال گذشته که استاد برای عمل "آب مروارید" به زاهدان آمدند من همراه ایشان بودم که عمل لیزر روی چشم ایشان انجام شد و پس از آن به شهر محل سکونت بازگشت. وی با اشاره به اینکه استاد شیرمحمد اسپندار ساکن شهرستان بمپور از توابع بلوچستان واقع در جنوب استان است، افزود: در ادامه در همان سال گذشته به همراه مدیرکل وقت ارشاد استان به دیدن ایشان رفتیم که مشکلات مربوط به ...
حسین کاشیان هنرمند پیشکسوت درگذشت
به گزارش رکنا، هنرمند شناخته شده رشته نقاشی و خوشنویسی که مدتی در بیمارستان بستری بود، دار فانی را وداع گفت. کاشیان متولد 26 مرداد 1321 و دارای درجه ممتاز خوشنویسی از انجمن خوشنویسان ایران بود. او سال 1342 به مدرسه کمال الملک رفت و نقاشی ایرانی را نزد استاد محمود فرشچیان آموخت. این هنرمند، در سال های آغازین دهه 60 به عنوان رئیس موزه هنرهای معاصر تهران در مقطع پس از پیروزی ...
دوست دارم زودتر اعدام شوم!
احتمال می دادم ماموران سراغم بیایند و دستگیرم کنند . شب ها همیشه کابوس می دیدم . باور کنید اعدام می شدم تحملش آسان تر بود . این طوری یک بار می مردی اما من هر روز می مردم. هر شب امیر به خوابم می آمد می پرسید چرا مرا کشتی . کاش چاقو را نمی گرفتم و من جای امیر می مردم. این طوری عذابم کمتر بود. در این مدت کجا بودی؟ در خانه ای اجاره ای با چند نفری که مثل من می خواستند قاچاقی خارج شوند ...
نقطه سرخط؛ ما ته خطی ها به زندگی برگشتیم
هم من که لب به دود نزده بود، رفتم سراغ تریاک، بعد که تریاک دیگر جواب نداد، رفتم سراغ هرویین، آمدم کرمان و با یک راننده تریلی آشنا شدم که برایش کار می کردم، شیشه کشیدن را هم از او یاد گرفتم . لذتی که تبدیل به رنج و درد تمام نشدنی می شود عشق عرب زاده هرچند به فرجام رسید، اما اعتیاد به موادمخدر موجب شد تا او خانه و زندگی را رها کند و کارتن خواب شود، می گوید: روزهای اولی که ...
سیدحسین حسینی بالاخره به توهین ها واکنش نشان داد: در این سال ها هر وقت قضاوت شدم همه چیز را به خدا ...
دردی دیگر اضافه نکنم و شاید اگر کلامی از زبانم بعد از بازی خارج می شد ناراحتی شما را بیشتر می کرد. به همین دلیل در این چند روز صبر کردم، حرف شنیدم و سختی کشیدم تا اینکه امروز تصمیم گرفتم حرفم را به شما عزیزان بزنم و بابت باخت در دربی عذرخواهی کنم. می دانم چقدر ناراحت هستید و چه ساعت های تلخی را پشت سر گذاشتید، به خاطر همین از شرمندگی شما سکوت کردم و پیش شما خجالت زده هستم. منِ کاپیتان ...
پیام احساسی کاپیتان استقلال برای هواداران/ حسینی عذرخواهی کرد
داند چه روزهایی را پشت سر گذاشتم. همیشه یاد گرفتم به دردِ روزهای سخت دردی دیگر اضافه نکنم و شاید اگر کلامی از زبانم بعد از بازی خارج می شد ناراحتی شما را بیشتر می کرد. به همین دلیل در این چند روز صبر کردم، حرف شنیدم و سختی کشیدم تا اینکه امروز تصمیم گرفتم حرفم را به شما عزیزان بزنم و بابت باخت در دربی عذرخواهی کنم. می دانم چقدر ناراحت هستید و چه ساعت های تلخی را پشت سر گذاشتید، به خاطر ...
خداحافظی رسمی ساپینتو با استقلال
75 سال بود. فوتبال تماشایی و نفس گیر و خط حمله فراموش ناشدنی ما یک میراث به جا گذاشت. میراثی که با وقف کردن و سرسختی متولد شد و امیدوارم تا سالیان سال ادامه پیدا کند. ساپینتو ادامه داد: با این حال، من با چالش هایی روبه رو شدم که دیگر نمی توان آن را نادیده گرفت. با بی احترامی حریفان روبه رو شدم. سرسختی و تلاشی که در 8 ماه داشتیم بدون اینکه جبرانی داشته باشد و تصمیمات سوال برانگیز از ...
خداحافظی ساپینتو با هواداران استقلال در فضای مجازی
امیدوارم تا سالیان سال ادامه پیدا کند. ساپینتو ادامه داد: با این حال، من با چالش هایی روبه رو شدم که دیگر نمی توان آن را نادیده گرفت. با بی احترامی حریفان روبه رو شدم. سرسختی و تلاشی که در 8 ماه داشتیم بدون اینکه جبرانی داشته باشد و تصمیمات سوال برانگیز از داوران و کمیته انضباطی که نمی توان آن را نادیده گرفت. من پیشنهاد قابل توجهی از باشگاه دریافت نکرده یا رد نکرده ام. پیوند اعتماد ما با ...
ارادت شهید اینانلو به ائمه (ع) کار خودش را کرد
قرار شهید بشی، خوبه مثل حبیب بن مظاهر شهید شی. محمد خندید و گفت: بهترین عیدی بود که تو عمرم گرفتم. از وقتی حلما به دنیا آمده بود، محمد زودتر از سال های قبل به خانه می آمد. چنان با دخترمان گرم بازی می شد که گاهی ناراحت می شدم. به اعتراض می گفتم: دخترمان را بیشتر از من دوست داری. می خندید و می گفت: معلوم که این طور نیست. اول شما بعد دخترم. بعد برای اینکه بیشتر سر به سرم بگذارد، می گفت ...
فرار دختر از ثروت پدر
اما حس عجیبی داشتم که قابل وصف نبود. 10 روز گذشت و به خاطر اینکه کسی شک نکند، باید مدارکم را به محل کار ارائه می دادم. علاوه بر این پرونده ام را نیز برای ثبت نام در مدرسه نیاز داشتم. به همین خاطر با پدرم تماس گرفتم که هم آنها را از نگرانی دربیاورم و هم مدارکم را تحویل بگیرم. پدرم وقتی صدای مرا شنید، به گریه افتاد و فقط به من گفت، سارا مادرت از غصه دوری تو چند روزی است که در بیمارستان ...
عذرخواهی دروازه بان استقلال: ناجوانمردها را به خدا واگذار می کنم
جواب شما عزیزان را بدهم اما فقط خدا می داند چه روزهایی را پشت سر گذاشتم. همیشه یاد گرفتم به دردِ روزهای سخت دردی دیگر اضافه نکنم و شاید اگر کلامی از زبانم بعد از بازی خارج می شد ناراحتی شما را بیشتر می کرد. به همین دلیل در این چند روز صبر کردم، حرف شنیدم و سختی کشیدم تا اینکه امروز تصمیم گرفتم حرفم را به شما عزیزان بزنم و بابت باخت در دربی عذر خواهی کنم. می دانم چقدر ناراحت هستید و چه ...
سیاره مهین فر، داستان نویس و ویراستار باسابقه درگذشت
ام می شدم نه عاشق انسان. انسان ناامیدم کرد و شاید خودم هم ناامیدکننده بودم. شاید در تتمه عمرم به بخشی از این کارها برسم. شاید هم مثل حرف های پامنقلی، حرف های قرنطینه ای باشد و بعد از به دست آوردن سلامتی و رفع حصر خانگی، همه اش فراموش شود. خیالپردازی معجزه است، اما چون در درون ماست، چون خیلی نزدیک است، چون در دسترس است، معجزه نمی دانیمش. خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نسیم وهابی: سی ...
خداحافظی رسمی ساپینتو با استقلال
سرسختی متولد شد و امیدوارم تا سالیان سال ادامه پیدا کند. ساپینتو ادامه داد: با این حال، من با چالش هایی روبه رو شدم که دیگر نمی توان آن را نادیده گرفت. با بی احترامی حریفان روبه رو شدم. سرسختی و تلاشی که در 8 ماه داشتیم بدون اینکه جبرانی داشته باشد و تصمیمات سوال برانگیز از داوران و کمیته انضباطی که نمی توان آن را نادیده گرفت. من پیشنهاد قابل توجهی از باشگاه دریافت نکرده یا رد نکرده ام ...
خداحافظی رسمی ساپینتو با استقلال+عکس
کردن و سرسختی متولد شد و امیدوارم تا سالیان سال ادامه پیدا کند. ساپینتو ادامه داد: با این حال، من با چالش هایی روبه رو شدم که دیگر نمی توان آن را نادیده گرفت. با بی احترامی حریفان روبه رو شدم. سرسختی و تلاشی که در 8 ماه داشتیم بدون اینکه جبرانی داشته باشد و تصمیمات سوال برانگیز از داوران و کمیته انضباطی که نمی توان آن را نادیده گرفت. من پیشنهاد قابل توجهی از باشگاه دریافت نکرده یا رد نکرده ...
ساپینتو: اخراج شدم و آن داور کوتاه قامت به من می خندید
ریکاردو ساپینتو می گوید چون آنها با پرسپولیس دیدار داشته اند، او از کنار زمین اخراج شده است. کارت قرمزی که هنوز دلیلش را نمی داند.