دامداری که دکتر شد و بی جنبه بود ! / این زن راز شوهرش را فاش کرد !
سایر خبرها
به شوهرم شک داشتم اما اصلا فکر نمی کردم آن زن خواهرم باشد
مدتی بود به همسرم شک کرده بودم اما چون مدرکی نداشتم نمیخواستم زندگیم را تباه کنم . به خیلی ها فکر میکردم که ممکن است با همسرم ارتباط داشته باشند اما حتی یک درصد هم فکرش را نمی کردم آن زن خواهرم باشد. بیشتر بخوانید: زنی با حضور در شعبه 240 دادگاه خانواده با بیان اینکه شوهرم لیاقت پاکدامنی من را در زندگی نداشت ، مدعی شد: چهار سال است که از زندگی مشترک ما می گذرد و یک فرزند پنج ...
دخالت دردساز مادر زن!/می خواستند حلیمه را به زور شوهر دهند
تبدیل شده بود که همسرم باردار شد و من تصمیم گرفتم سکوت کنم تا مشکل روحی برای همسرم به وجود نیاید! بالاخره حلیمه به دنیا آمد، او دختری درس خوان و تیزهوش بود به گونه ای که در مسابقات درسی همواره رتبه برتر می شد و من هم که بسیار از این شرایط راضی بودم، تلاش می کردم اختلافی میان من و مادرزنم به وجود نیاید تا دخترم در آرامش و آسایش به تحصیل ادامه بدهد.تا این که دخترم وارد دبیرستان شد و من همه ...
راز ارتباط شوم مرد مانتو فروش با فروشنده های خانم / ماه منیر وقتی فهمید تحمل نکرد!
دوستانش می رود به خانه نمی آمد. زندگی ام کم کم داشت از بین می رفت. از یک طرف خانواده ام حمایتم نمی کردند و از طرف دیگر همسرم اهمیتی به من نمی داد. تمام عشقم شده بود پسرم. بالاخره یک روز دلم را به دریا زدم و به حالت قهر به خانه پدرم برگشتم. همسرم هم تا چند ماه به سراغم نیامد به محض اینکه خانواده ام فهمیدند می خواهم طلاق بگیرم، پدرم پا پیش گذاشت و با کامبیز حرف زد. سه ماه بعد به ...
روایت آقای بازیگر از زندگی مخفیانه کارگردان تئاتر در خانه اش| چرا عزت الله انتظامی از عبدالحسین نوشین ...
زندان افتاد و بعد فرار کرد، بیشتر از یک سال در خانه او ساکن شد. آنچه در ادامه می آید خاطره عزت الله انتظامی از ماجرای این اقامت پنهانی نوشین در خانه اش است که در کتاب جادوی صحنه: زندگی تئاتری عزت الله انتظامی ، (انتشارات افراز 1383) منتشر شده است. : من دنبال خانه اجاره ای می گشتم، بچه های تئاتر همه از این جریان باخبر بودند. یک شب حسین خیرخواه مرا صدا کرد و گفت: داری عقب خانه می گردی ...
خاطرات 36 سال زندگی مشترک از زبان همسر سردار شهید جواد دوربین
برایم قابل تحمل می کرد. همسر سردار شهید دوربین بیان می کند: هرچند به لحاظ مالی شرایط خاصی در ابتدای زندگی نداشتیم ولی ایمان به خدا و اعتماد به شوهرم مهم ترین ثروت من در زندگی بود که اگر عشق و علاقه نبود شاید تحمل سختی های زندگی برایم غیرقابل تحمل بود. علی رغم سختی ها و نبودن هایش هیچگاه گله نکردم زیرا دوست نداشتم وقتی که در جبهه است نگران باشد یا نمی خواستم که ناراحتی اش را ببینم. 36 سال ...
روایت جالب سردار حاج قاسم سلیمانی از ازدواجش!
ببخشید واقعا هم کمبود وقت بود و هم امکانش را نداشتیم. آمدن سردار سلیمانی به خانه ما یکی از بهترین روزهای زندگی مان بود و برکت حضورشان را به عینه در زندگی خودمان دیدیم. سردار به خانواده شهدا به خصوص خانواده شهدایی که نیروهای خود سردار بودند وابستگی و علاقه خاصی داشتند واینطور نبود که بعد از شهادت بچه ها خانواده شان را فراموش کرده باشد. وقتی شنیدیم چنین شخصیتی با همه مشغله ...
گفت وگو با فرزند سرلشگر شهید مسعود نیاکی | می گفت جایی دفنم کنید که برای ارتش هزینه نداشته باشد
...> پدرم متولد سال 1308 در شهرستان آمل بود. او در یک خانواده معمولی به دنیا آمد. البته پدربزرگم از افراد سرشناس و زمین دار آمل بود. پدرم تا سال سوم دبیرستان همراه خانواده اش در آمل زندگی کرد. بعد از مدتی پدرش فوت کرد و همراه خانواده به تهران آمدند و در خیابان 17 شهریور فعلی ساکن شدند. سپس وارد دانشگاه افسری شد. پدرم دوره های عالی نظامی را طی کرده بود. از جمله دوره دانشگاه افسری، پدافند ملی ...
مرد 4 زنه دختر 8 ساله اش را در بیابان رها کرد / گره کور در ناپدید شدن سیما کوچولو + جزییات
زندگی می کند. او من و دخترم را ترک کرده است. مدتی قبل بچه را از من گرفت و گفت می خواهد خودش بچه را بزرگ کند. او نمی گذاشت من دخترم را ببینم تا اینکه مدتی قبل متوجه شدم بچه نیست و فکر می کنم اتفاقی برای دخترم افتاده است. این زن ادامه داد: در سال 87 با ناصر ازدواج کردم. او قبل از من دو بار ازدواج کرده و از همسرانش جدا شده بود و بعد از آن به خواستگاری ام آمد. یک سال بعد از ازدواج صاحب ...
نکاتی جالب در مورد ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س)
خواسته اشان شد. پیامبر (ص) که خود حالات رفتاری و روحی امام علی (ع) باخبر بود، سکوت را شکستند و فرمودند: می بینم برای حاجتی اینجا آمده ای. خواسته ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو که خواسته ات پیش من پذیرفته است. خواستگاری کردن حضرت علی علیه السلام حضرت علی خواسته ی خود را با سخنان شیرین به پیامبر این گونه بیان کرد که پدر و مادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از ...
رزمندگان روحانی در همه عرصه های سخت در خط اول بودند
بسیار عالم انقلابی بودند و رزمندگان را بسیار اکرام می کرد. دفاع پرس: برای ادامه راه شهدا چه پیشنهاداتی دارید؟ راه شهدا یعنی راه اسلام، جهاد، مقاومت، معنویت الان جنگ دشوارتری نسبت به قبل است و جنگ فقط از بیرون نیست و داخل هم است زمانی که ما می رفتیم به جبهه و یادم است بعد از مجروحیت بیمارستان که بستری شده بودم مردمی که مرا نمی شناختند با عشق و علاقه ای محبت می کردند که ما ...
عکس جدید علی دایی در کنسرت خواننده معروف | علی دایی با این عکس غوغا به پا کرد
اردبیلی و پدرش تبریزی است و بزرگ شده تهران می باشد. مشخصات کامل یک دختر آذربایجانی را دارد و لیسانس صنایع غذایی می باشد، او هشت سال از من کوچک تر است.علی دایی در خصوص انتخاب همسرش گفت:همسرم را هم من انتخاب کردم و هم مادرم. علی دایی در ادامه می گوید:همسرم فرزند اول خانواده است. نکته جالب در مورد ازدواج دایی مهریه همسرشان است. از آنجا که خانواده همسرم دارای اعتقادات ارزشمند اسلامی هستند، مهریه ...
بدترین صحنه ای که یک زن می تواند ببیند را من دیدم / شوهرم را با یک زن در بدترین حالت دیدم!
تازه در مقطع دکترا دانش آموخته شده بودم که روزی فهمیدم همسرم به من خیانت می کند با وجود این او را بخشیدم و به زندگی مشترکمان ادامه دادم ولی خودم متوجه نشدم که چگونه در فضای مجازی به ارتباط شیطانی روی آوردم و این گونه فرصتی برای جدایی به دست همسرم دادم چرا که ... بیشتر بخوانید: زن 28 ساله ای که با شکایت همسرش مبنی بر ارتباط با جوانی غریبه وارد کلانتری آبکوه مشهد شده بود، با ...
از خیانت به شوهرم پشیمانم / چند شب تا صبح با دوست پسرم بودم !
خاطر این عشق از شهر خودم راهی تهران شدم همسر بیمارم را فریب دادم و مثل یک همسر چندین روز در کنار ندیم بودم و او مرا درست مثل یک وسیله مصرفی دور انداخته بود. سرخورده و شرمنده به شهرم بازگشتم و درست زمانی که تصمیم گرفتم گذشته را جبران کنم و با پنهان کردن خیانتم به زندگی با همسرم ادامه دهم او نیز بر اثر بیماری درگذشت. فکرش را بکنید در آخرین روزهای زندگی همسرم به جای اینکه در کنار او باشم ...
مواد مخدر؛ ورزشکار، دکتر و مهندس نمی شناسد
نوجوانان شدم. البته قبل از ورود به تیم ملی، چند سال در تیم پاس تهران توپ زدم. تا اینکه وارد رده بالاتری شدم و به صورت بازیکن ثابت در تیم ملی جوانان بازی کردم. در طول دوران ورزشی ام در 4 بازی تیم ملی نوجوانان و در 2 بازی تیم ملی جوانان را همراهی کردم، اما این افتخار ادامه پیدا نکرد. آیا در فوتبال به بن بست رسیدید؟ با دیگر اعضای تیم فوتبال در حال تمرین بودم، شیطنت زیادی کردم که ...
همسرم شهادت را بجای خدمت در حرم امام رضا(ع) روزی خود کرد
بزرگم همراه همسرم برای نماز و زیارت حرم برویم. قبل رفتن، خواهرم و خانواده اش به خانه ما آمدند و گفتند: یکی از اقوام ناهار شله دعوت کرده است. همسرم گفت: شما با بچه ها بروید، من هم با امیر برای زیارت می رویم. پسرم، چون چشمش به پسرخاله هایش افتاده بود، او هم از رفتن با پدرش منصرف شد. شوهرم گفت: ماشین را شما بردار، من یک نفر هستم با هر وسیله ای، می توانم خودم را به حرم برسانم. همه با هم از خانه ...
اعدام برای شیطان؛ 8 صبح
مرا تسلیم خود کند و بعد از فرار شکایت کردم و پلیس آگاهی توانست متهم را دستگیر کند. این متهم در همان روز های نخست به بیش از 12 پرونده شوم اعتراف کرد. وی افزود: در این سال ها همه شاکی های پرونده یکی پس از دیگری از پرونده کنار کشیدند و تنها کسی که در این پرونده شاکی مرد شیطان صفت بود من هستم، اما برادرزن این متهم با رفت و آمدهایش و تهدیدهایش مرا مجبور به رضایت کرد. زن جوان ادامه ...
آزار سیاه دختر 14 ساله در شب تولدش!
کردم ، چرا که آنها مرا بچه طلاق صدا می زدند و نفرتی را در دلم ایجاد کردند.مادرم با کارگری هزینه های زندگی را تامین می کرد و من هم به تحصیلم ادامه می دادم تا اینکه 2 سال قبل سرنوشت من به گونه دیگری رقم خورد ، مادرم با جوانی که از خودش کوچکتر و متاهل بود ازدواج کرد اما من هیچ علاقه ای به ناپدری ام نداشتم و نمی توانستم او را به جای پدرم بپذیرم ، وقتی محسن به خانه ما می آمد من به داخل اتاقم می رفتم و ...
بی عفت شدن نوعروس توسط برادر دوقلوی داماد ! / با شوهرم اشتباه گرفتم !!
بنازنین با مراجعه به اداره پلیس در حالی که یک چشمش اشک بود و یک چشمش خون پرده از جنایت های کثیف برداشت. زن جوان به بازپرس پرونده گفت: تازه عروس بودم که متوجه نگاه های کثیف برادرشوهرم شدم. از آن جا که او با همسرم دو قلو بودند و بی نهایت به یکدیگر شباهت داشتند خیلی سخت متوجه تفاوت بینشان می شدم و همین موضوع باعث شد تا به راحتی در دام پلید او گرفتار شوم. نازنین در ادامه گفت ...
بی عفت شدن دختر 17 ساله توسط پسر عمویش
سوق می داد. از سوی دیگر فرید هم با پیامک هایش به من ابراز علاقه می کرد. خلاصه ارتباط من و او در فضای مجازی به ارسال پیامک های عاشقانه کشید به طوری که دل باخته پسرعمویم شده بودم. حالا دیگر ارتباط ما از فضاهای مجازی به دیدارهای پنهانی کشیده شده بود و هر بار که با هم قرار ملاقات می گذاشتیم فرید از ازدواج با من سخن می گفت و ادعا می کرد علاقه عجیبی به من دارد. آرام آرام خواسته های ...
مرگ مشکوک پسر فروزان ستاره سابق سینما
را بازداشت می کند. آن ها کیف های قدیمی و نوستالوژی متعلق به مادربزرگم را که در فیلم هایش استفاده می کرد و مقداری طلا، 19 کارت بانکی، اسناد و مدارک، عقدنامه من و شوهرم و حتی طلاق نامه پدر و مادرم را همراه دو دستگاه تلفن همراه پدرم و وسایل دیگر سرقت کرده بودند. الان از آن ها به اتهام سرقت و مرگ مشکوک پدرم شکایت دارم. در ادامه زن جوان در بازجویی ها گفت: من و مادرم ساکن امریکا هستیم. چند روز ...
مرگ مشکوک پسر فروزان ستاره سابق سینما
را بازداشت می کند. آن ها کیف های قدیمی و نوستالوژی متعلق به مادربزرگم را که در فیلم هایش استفاده می کرد و مقداری طلا، 19 کارت بانکی، اسناد و مدارک، عقدنامه من و شوهرم و حتی طلاق نامه پدر و مادرم را همراه دو دستگاه تلفن همراه پدرم و وسایل دیگر سرقت کرده بودند. الان از آن ها به اتهام سرقت و مرگ مشکوک پدرم شکایت دارم. در ادامه زن جوان در بازجویی ها گفت: من و مادرم ساکن امریکا هستیم. چند روز ...
تعرض شیطانی جوان 207 سوار به زنان جوان در گاراژ پدرش
گرفت و تهدیدم کرد که اگر سروصدا کنم مرا به قتل می رساند. درهای ماشین قفل شده بود و شیشه ها هم بالا بود. وحشت کرده بودم و شروع به التماس کردم و از راننده خواستم همه طلاها و پول هایم را بردارد اما اجازه دهد که بروم اما وی به التماسم توجهی نکرد. او مرا به یک گاراژ در حوالی کرج برد و در آنجا مورد آزار و اذیت قرار داد و پس از آن در یکی از خیابان ها رهایم کرد و گریخت. با شکایت این ...
پیام شهید کاوه برای مادرش/ ارزش و جایگاه شهادت در راه اسلام و قرآن
به گزارش ایثارتهران ، شهید محمود کاوه در سال 1340 در مشهد و در خانواده ای مذهبی و دوست دار اهل بیت (ع) به دنیا آمد. پدرش از کسبه متعهد به شمار می آمد و در دوران ستمشاهی و اختناق، با علماء و روحانیون مبارز، از جمله آیت الله العظمی خامنه ای، شهید هاشمی نژاد و شهید کامیاب ارتباط داشت. وی که برای تربیت فرزندش اهمیت زیادی قائل بود، محمود را همراه خود به مجالس و محافل مذهبی و نماز جماعت می برد و ...
طمع بیشتر زن جوان را به دام انداخت/حامل 1کیلو و 200 گرم شیشه
دریافت کند، درباره سرگذشت تلخ خود به مشاور ومددکار اجتماعی کلانتری گفت: 15 سال بیشتر نداشتم که عاشق پسر جوانی شدم و به او دل باختم. آن زمان در یکی از روستاهای مرزی شهرستان زابل سکونت داشتیم و من هم تا کلاس پنجم ابتدایی بیشتر درس نخوانده بودم. طالب که جوانی معتاد بود، یقین داشت که خانواده ام با ازدواج ما مخالفت می کنند به همین دلیل مرا در تنگناهای عشق و عاشقی قرار داد و ادعا کرد اگر او را ...
برسر دختر 16 ساله در مهمانی شوم چه گذشت؟جوان شیطان صفت چه بلایی بر سر او آورد؟
ترنم زیبای مهر مادری را هیچ وقت در این 16 سال حس نکردم... تنها چیزی که از مادرم در گوشه ذهنم مانده زورگویی، دستور و محدودیت بود... دیگر از دستورهایش خسته شده بودم و تاب چشم گفتن را نداشتم. خانه محلی شده بود برای حکومت نظامی مادرم... به دنبال آغوش مهر مادری بودم که مرا و رؤیاهایم را بفهمد.... از خیانت به شوهرم پشیمانم/ چند شب تا صبح با دوست پسرم بودم! راز زیبایی و سلامت پوست ...
خانواده ام و بخصوص مادرم را اصلا دوست ندارم/ فقط بلد است نصیحت کند
بدترین بلا را بر سرمان آورده طوری که از هرچیزی ناامیدمان کرده است و نمی دانیم چطور با او برخورد کنیم. 3 سال پیش متوجه شدیم که در پارک با پسری آشنا و دوست شده بود باور این موضوع برایمان سخت بود آن هم دختری که بین همه فرزندانمان بیشترین کارها را برایش انجام دادیم. این مسأله در خانواده ما موضوع خیلی مهمی است و مخالف این روابط و آزادی هستیم. این روند همچنان ادامه داشت تا کم کم توانستیم این اتفاق را با ...
دام دختر 17ساله برای رانندگان خودروهای لوکس
مستقل زندگی کنم. طلاق بعد از یکسال بعداز طلاقم در سن 13 سالگی تصمیم گرفتم با خاله ام زندگی کنم. او در خانه قالی بافی می کرد و یک سال پیش او بودم. دیدم پسر او نیز به من نظر سوء داشته که با طرح این موضوع خاله ام با من دعوا کرد و در سن 14 سالگی به منزل دایی ام رفتم. زن دایی ام به دلیل محبت های دایی ام نسبت به من ناراحت شده و حسودی می کرد و دائماً با من دعوا می کرد ...
داستان شوکه کننده کسی که مرگ را تجربه کرد | زمان برایم صفر شده بود
لحظه عاشقش شدم ! حیف که نمی توانم زیبایی او را وصف کنم ! در تمام عمرم کسی را به این زیبایی ندیده بودم . لباس کرم رنگ بر تن داشت که بر روی آن پارچه ای سفید انداخته بود. به من گفت : چی شده ؟ (به زبان فارسی )؛ گفتم : پدرم را می خواهم . گفت : بیا پدرت اینجاست ! پدرم را دیدم که بالای بسترم گریه می کند. هرچه صدایش زدم ، صدایم را نشنید! بعد فهمیدم که فقط او می تواند صدای مرا بشنود. به نظرم او همان کسی ...
سر و کله ژاله صامتی پیدا شد | تغییر باورنکردنی چهره ژاله صامتی همه رو انگشت به دهان کرد
و باورم نمیشد که صاحب یک دختر کوچولو شده ام. ژاله صامتی: یاس ساعت نه و نیم شب به دنیا آمد و خوب به یاد دارم همه خانم های آن بخش چون همان روز زایمان کرده بودند خواب که چه عرض کنم بیهوش بودند. (می خندد) ولی من که 48 ساعت نخوابیده بودم پس از رفتن مادر و همسرم مرتب یاس را از پتویی که در آن پیچیده شده بود در می آوردم و نگاهش می کردم و هر نیم ساعت یک بار او را در آغوش می گرفتم و دوباره روی تختش ...