خوب می دانم که مولایم نجاتم می دهد
سایر منابع:
سایر خبرها
امروز با حافظ : پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
من که از آتش دل چون خم می در جوشم مهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم قصد جان است طمع در لب جانان کردن تو مرا بین که در این کار به جان می کوشم من کی آزاد شوم از غم دل چون هر دم هندوی زلف بتی حلقه کند در گوشم حاش لله که نیم معتقد طاعت خویش این قدر هست که گه گه قدحی می نوشم هست امیدم که علیرغم عدو روز جزا فیض عفوش ننهد بار گنه ...
ماجرای چشمه خشکی که از خجالت عباس جوشید
، قلب هایی که به شوق آمده بودند اما نامهربانی را به چشم دل دیدند، مگر می شود لب های ترک خورده نوزادی را ببینی و آرام باشی، مگر یک نوزاد چند قطره آب می خورد؟ جان که پیش کش اباعبدالله و فرزندانش است، حضرت عباس مگر جز برای فداشدن، همراه برادر شده است؟ تنها شخصی که روز عاشورا با اهل حرم وداع نکرد حضرت عباس بود، چون برای جنگ نرفت رفته بود تا برای اهل حرم آب بیاورد اما آب هم در آن لحظه شرمنده ...
اشعار برگزیده برای ادای محبت به حضرت زینب (س)
کودکی غم شده قامت غم در غم تو خم شده کتاب عشق و عقل تألیف توسا مُهر به لب، زبان ز توصیف توست تو گردش ثبات اهل بیت تو مجمع صفات اهل بیت دفاع تو، صبر تو، احساس تو حسین تو، حسن تو، عباس تو تو برده ای فیض حضور همه تو بوده ای سنگ صبور همه روی تو حسرتِ دل آفتاب موی تو شب ندیده حتّی به ...
داستان کوتاه/ فال
! باز به درخت ارغوان نگاه کرد. برگ ها در هجوم نسیمی دلنشین می جنبید. ارغوان لبخند می زد.گویا او هم آن دو را در خاطرش نگه داشته بود یا شاید شاهد عشق دلفریبشان بود: -- مثل همین ارغوان ، رعنا، زیبا و دلربا! دخترک چشم از زمین کند. با اشتیاق گفت: -- به یاد همسرتون فالی بردارید. مهمون من! و لبانش با لبخندی کمرنگ جان گرفت. پیرمرد هم لبخند زد: ...
شاعران عاشورایی که از امام حسین(ع) صله و پاداش گرفته اند+جزییات
قرآن کفایت می کند. اما همین مداومت بر نوشتن، بلای جان چشم هایش شد. چشم هایش که آب آورد، دست به دامان پزشک شد. تجویز پزشک اما عجیب و غم انگیز بود. گفت: درمان چشم هایت با من اما به یک شرط؛ دیگر با آن ها نه بخوانی و نه خط بنویسی! دست پزشک، شفا بود و چشم های وصال نور دوباره گرفت. اما جدایی از کتاب و کتابت برای او غیرممکن بود. پس دوباره شروع به خواندن و نوشتن کرد، کاری که نتیجه اش، نابینایی ...
اشعار دوازدهم محرم شهادت امام سجاد علیه السلام
چشم تو و بارانت آخری نیست بر این گریه ی بی پایانت آب می بینی و طفل و گل و سقا و جوان بیشتر می شود انگار غم پنهانت زهر هر چند که یک روز به دادت آمد تو چهل سال به لب آمده هر شب جانت غیر زینب چه کسی درد تو را می داند که چه آورده خرابه به دل ویرانت سخت سوراند دلت را غم آن جسم کبود خواهرت بود که جان داد ...
متن تسلیت شهادت امام سجاد (ع) + اشعار، دلنوشته، استوری شهادت حضرت زین العابدین علیه السلام
...> سجّاده ی تو پیام عاشورا بود شهادت حضرت سجاد (ع) ستمدیده، بزرگ ترین حافظ پیام کربلا تسلیت باد شهادت یادگار کربلا نگین آرامش قلب اهل حرم حضرت سید الساجدین، امام زین العابدین (ع) بر آقا امام زمان \عج) و تمام عاشقان اهل بیت تسلیت باد قسمت این بود بال و پر نزنی مرد بیمار خیمه ها باشی حکمت این بود روی نی نروی ...
ارجاعات غزل حافظ به واقعه کربلا
رها دل از تمامِ آینه ها می بری حسین تنها نه بر دلِ ما شیعیان ،که تو بر هر که داشت ذرّه دلی دلبری حسین دل را فقط به آن غمِ سُرخت سپرده ام شایسته نیست رنگِ غم دیگری حسین دانی که دست ما تُهی ازدُرّ و گوهرست اما دو قطره اشک زما می خری حسین در دشتِ عشق مثل تو مجنون ندیده ام در بحرِ عشق کشتی پهناوری حسین ...
امام حسین (ع) تشنه لبیک بود
/ کنار خیمه ولی، آه، ارغوان، آتش چقدر شکوه کند رود، با لبی تشنه/ چقدر گریه کند مشکِ بی زبان آتش گلوی کودک شش ماهه ای غزلخوان شد/ دمی که تیر، به خون خفت و شد کمان آتش کسی ندیده چنین رسم میهمانداری/ کسی نداده چنین دست میهمان آتش چه شعله ها که به پاهای کودکان پیچید/ چه زخم ها که چنین می زند به جان آتش چه کرده شمر به گودال قتلگاه مگر/ که ناگهان شده دل ...
سوگ سروده های عاشورایی/ دستت جدا گردید و قَدَّت ( دال ) شد! / مگذار یکدم شود از دامنَت دستم جدا عباس
در ادامه بخوانید: تنها دوای دردهای بی دوا عباس تنها دوا ، دفع بلا ، دارالشفا عباس خواندند او را اینچنین : ماهِ بنی هاشم این بیشتر بوده ست مدحِ ماه تا عباس وقتی گِره انداخت در ابرو زمان فهمید زین پس گره وا میکند از کارها عباس آمد لبِ آب و نیامد آب بر لبهاش ماندم که دریا تشنه تر بوده ست یا عباس بخشید دست خویش را گویا که ...
دانلود گلچین مداحی شب عاشورا
...> امون از این غصه و غم چه حالی داره کربلا غریب مادر حسین دل زینب خیمه خیمه نگرونِ داره میبینه رباب و نگرونِ الهی همیشه آب باشه تو خیمه اگرم تموم شه سقا میرسونه مراقب ابالفضل تا صبح کنار خیمه الهی من بمیرم اروم نداره خیمه علم تو دستای عمو دلخوشیِ واسه همه پشت و پناه خیمه ها دعای خیر فاطمه ...
جمعیتِ ما سینه زنها نگْسَلَد از هم
گرفته است. مشروح سروده مذکور را می خوانیم؛ تنها دوای دردهای بی دوا عباس تنها دوا، دفع بلا، دارالشفا عباس خواندند او را اینچنین: ماهِ بنی هاشم وقتی گِره انداخت در ابرو زمان فهمید زین پس گره وا می کند از کارها عباس آمد لبِ آب و نیامد آب بر لبه اش ماندم که دریا تشنه تر بوده ست یا عباس بخشید دست خویش را ...
حسین(ع) نامی به بلندای آزادگی
غم حسین می گرید. هرگز فراموش نمی کنم جوان هموطن اهل سنتم را که انگشتری در دست داشت و آن موهبتی می دانست که از کربلا برایش به ارمغان آمده بود و می گفت: ارزشمندترین دارایی من همین انگشتر است، هرگاه تاب تحمل سختی ها و غم ها را ندارم، نگاهی به این انگشتر مرا آرام می کند. بارها دیده ام دلدادگانی را که جدای از هر مذهب و قومیتی با نام تو انس گرفته و معنای انسانیت و آزادگی را در وجود ...
دانلود گلچین مداحی شام غریبان هلالی
... گرچه بر سینه غم کرب و بلا دارم من شک ندارم که حریم تو همینجا باشد نوکر آنست که یک لحظه شده چون ارباب وقت جان دادن خود بی کس و تنها باشد در قیامت که بگیری سر خود را بر دست تا به زهرا برسی محشر کبری باشد لحظه ی بوسه گرفتن ز رگ حنجر تو به خدا ذات خدا غرق تماشا باشد شده پاییز بهار من و تو غم و غصه ...
شهید نوجوانی که مانند اربابش تشنه لب در عملیات مرصاد شهید شد
برپایی هر ساله روضه حسینی ( ع) در دهه محرم، به آخرین خاطره شهید نساجی اشاره کرد و گفت: یکی از دوستان همرزم پسرم در عملیات مرصاد نقل کرد زمانی که شهروز در پشت خاکریز مقابله با منافقین کوردل حضور داشته برای او آب میاورد که بنوشد، اما شهروز می گوید می خوام همانند اربابم سیدالشهدا ( ع) تشنه لب شهید شوم. حاجیه خانم طولابی اضافه کرد: این مجلس روضه را از آن زمان هر ساله طی دهه محرم به نیت شهیدم ...
اشعار برگزیده برای ادای احترام به امام حسین(ع)
ایم آقا اگر مَصارِعُ عُشّاق کربلاست در عاشقی به منزل آخر رسیده ایم با عطر سیب پیرهنت مست می شویم شیدائی قبیله ی عشق و عقیده ایم دل بر شکوه جنت الاعلی نبسته ایم وقتی بهشت را به نگاه تو دیده ایم در بذل جان به راه تو مشتاق تر ز هم عشق تو را به قیمت جان ها خریده ایم لب تشنه ایم و در صف پیکار می رویم ...
سروده هایی در رثای عباس بن علی(ع)/ از مشک پاره اشک فرات است می چکد؛ غیر از لب تو نیست مگر آرزوی آب
شیرین تو آمیخته شد با شیرم بوتهٔ عشق تو کرده ست مرا چون زرِ ناب دیگر این آتش غم ها ندهد تغییرم... تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم آیت قهر، بیان شد ز لب شمشیرم سایهٔ پرچم تو کرد سرافراز مرا عشق تو کرد عطا، دولتِ عالم گیرم کربلا کعبهٔ عشق است و منم در احرام شد در این قبلهٔ عشاق دو تا تقصیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو ...
اشعار روز تاسوعا و حضرت ابوالفضل العباس (ع)
از تجلّی تو پر درآوَرد پس می رود ز پشت سرت سر درآوَرد با تکه تکه کردن جسم تو؛ کوفه خواست از پا مرا ز داغ برادر درآورد او قصد آب داشت؛ وگرنه برادرم با حمله ای دمار ز لشگر درآوَرد تیری که خورده است به چشم تو عاقبت سر از گلوی تشنه ی اصغر درآورد این هلهله ز کشتنت اصلاً عجیب نیست لشگر جلوتر آمده؛ معجر درآورد زینب دوید ...
ویژه برنامه شعرخوانی عصر شعر ظهر عاشورا برگزار شد
هوس هم باشد این اشک گناهان مرا می شوید اندازه ی یک بال مگس هم باشد طاهره فردجوانی پر بزن از قفس جسم من امشب، دل من! که تو هم خسته ای از کوشش بی حاصل من تشنه ام، تشنه ی دیدار و مراد از من دور آتشی کرده به پا عشق، در آب و گل من بر تنم تاب سری بی سر و سامان تا کِی؟ نذر آن سرو روان این سر ناقابل من ...
سوگواری حسینی به سبک جمعی از شاعران فارس
خانه ات شد حس کرد در شهر خودش – کوفه- غریب است حتی اگر کوفه بهشتش بوده باشد چون قصه آدم پر از سیب و فریب است دیگر ملال آور شده ساعات عمرش تکرار ایامی که از تو بی نصیب است از نردبان عمر باال رفته حالا در فکر اوج عشق بازی در نشیب است یعنی به فکر مرگی از جنس قفس نیست یعنی دلش مثل پرستو بی شکیب است ...
پیام های تسلیت تاسوعا و عاشورای حسینی+ اشعار، متن
عاشقانه ترین حالت ممکن جانبازی کرد دست عزت داد تا دست ذلت ندهد تاسوعای حسینی تسلیت باد ابوالفضل از دو عالم دست برداشت از این دنیای پر غم دست برداشت چنان گردید گرم عشق بازی که از دستان خود هم دست برداشت تاسوعای حسینی تسلیت باد در کلاس عاشقی عباس غوغا می کند در دل هر عاشقی عباس مأوا می کند هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین ثبت ...
شعر شب دهم محرم
... بساط و سینی غم را از این بغل ببرید خرابه، خاطره ی تلخ روزگار مرا به روی دوش عزادار این غزل ببرید ******************* اشعار شب عاشورا اشعارعصرعاشورا اشعار وداع امام حسین علیه السلام احرامیان پور دریای من ! به ساحل چشمم کران بده بر خاکِ تشنه کامِ عطش خیز ، جان بده یک عمر از نگاه تو نیرو گرفته ام این بار هم تو ...
اشعار روز عاشورا
...> حسن صنوبری: نوحه سُرای حریم قدس تو هستی مویه کنان اند انبیا و ملائک مهدی صاحب زمان! یگانۀ هستی! آجَرَکَ الله فِی مُصیبةِ جَدّک پرچم سرخی به یاد جد تو در باد: زلف به خون آشنای حضرت یحیی گریه کنان حسین بوده و هستند: آدم و موسی و مصطفی و مسیحا رنج تو دید و ز دست رفت شکیبش صبر جمیلت کجا و طاقت ...
حضرت سقا
روز عاشورا خدمت امام حسین (ع) آمد و گفت: بچه ها تشنه اند اجازه بده بروم برایشان آب بیاورم امام نیز به او اجازه داد برود و آب بیاورد حضرت ابوالفضل وقتی برای آب رفت سپاه دشمن را شکافت و خودش را به آب رساند و مشک را پر از آب کرد. آن حضرت وقتی در کنار آب بود مشتش را پر از آب کرد که بخورد ناگهان به یاد لب تشنه حضرت علی اصغر (ع) و امام حسین (ع) افتاد لذا آب را روی آب ریخت و به آن لب نزد. ...
کتاب "از این دست" 133 دوبیتی نذر دست های علمدار کربلا
ابالفضل شروع شده است: شروع قصه با یک با ابالفضل تمام عشق ما، یک یا ابالفضل به دستانت قسم سیراب کرده است دل لب تشنه را یک یا ابالفضل در ابتدای کتاب از این دست، پنج اشارت نیز آمده است که درباره کتاب و اشعار آن اشاراتی دارند. سازمان تبلیغات اسلامی قم ناشر این کتاب است. بخشی از کتاب تمام ماجرا با دست هایت نمی دانم چرا با دست هایت تو داری می کشی با هر دوبیتی دلم را تا کجا با دست هایت ...
یک لقمه غذای نذری و توسل به قمر بنی هاشم(ع) نجاتم داد | داستان شروری که حالا ناجی معتادان و خلافکاران ...
برای بقیه با آب وتاب تعریف کردند چه دیده اند و از من یک قهرمان ساختند. من می گفتم بابا این که چیزی نبود از این گنده ترش را هم می زنم. هر روز باید می آمدم به این توهم بال و پر می دادم تا همه دورم جمع بشوند و مرا طوری ببینند که نبودم. یک روز، درست ته بن بست اعتیاد، تصمیم می گیرد ترک کند. اما دید همه چیز از دست رفته و به هیچ ریسمانی وصل نیست. یک روز از محرم 20 سال قبل، وقتی گوشه زندان دوزانو ...
احیای مثنوی عاشورایی در مدح حضرت عباس (ع)
تاب شد روان آن کوه آهن بهر آب با گلوی خشک آن انوار ذات راند مرکب، جانب شطّ فرات رفت تا بر آب دستی بر کند قطره ای گیرد گلویی تر کند یاد کرد از چشم گریان حسین تشنه کامی های طفلان حسین تشنه لب آن چشمه ی آب حیات دست شست از جان و از آب فرات داشت مشکی آن مه گردون خیم در پی آن مشک چشمان ...
تاسوعا در عزاخانه قدیمی سادات خوشرو؛ از زدودن غبار کفش تا گریه مردان قوی + عکس و فیلم
، اما مثل همیشه به کرامت صاحب مجلس عزای سیدالشهدا(ع) ایمان دارم، از در مردانه وارد می شوم، از دالان بزرگ عبور می کنم و رو به حیاط می ایستم، نگاهم به صف اول خانم ها می افتد، فقط یک جای خالی در همان صف اول وجود دارد و آیا یک خبرنگار جایی بهتر از صف اول و آن هم روبه روی منبر می خواهد. یک روحانی جوان روی منبر در حال نوحه خوانی ست ای که به عشقت اسیر، خیل بنی آدمند/سوختگان غمت، با غم دل خرمند/ هر ...
برپایی موکب های حسینی برای خدمت به عزاداران عاشورایی در سمنان
مکتب سرور آزادگان جهان و دلدادگی به بیرق علمدار باوفایش نیست. این روزهای پر از غم و این شب های آکنده از ماتم در جای جای شهرها و حتی برخی روستاهای دیار حسینی قومس، موکب ها و چایخانه هایی مصفا به عطر و ذکر شهدای دشت نینوا، کام آنان که در عزای سلطان تشنه لب بر سر و سینه می زنند و میهمانان این خان پرنعمت را تازه می کند، گویی چای موکب حسین (ع) معطر به عشق فرزندان ریحانه الرسول است. عکس از علی لشگرو انتهای پیام/363/ ...