سایر منابع:
سایر خبرها
قتل فجیع مرد بیکار / جسد در سطل زباله کشف شد + جزییات
اضافه کرد: همسر و دختر مقتول که در ابتدا منکر ارتکاب قتل بودند اما در ادامه پس از اینکه با مدارک و مستندات پلیس روبرو شدند لب به اعتراف باز کرده و به جرم خود اقرار کردند. رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان افزود: دختر مقتول در اعترافات خود عنوان کرد پدرم به دلیل اعتیاد شدید به مواد مخدر بیکار شده بود و هر بار که موادش را برایش تأمین نمی کردیم به من و مادرم فحش های رکیک می داد و ما را به باد ...
محموله 180 میلیارد ریالی فلزِ قاچاق در اصفهان کشف شد
. رئیس پلیس آگاهی اصفهان گفت: با اطلاعات بدست آمده، شناسایی عامل یا عاملان قتل فرد یاد شده را در دستور کار ویژه خود قرار داده و در وهله نخست به سراغ خانواده وی رفتند که در تحقیقات صورت گرفته از همسر و دختر مقتول متوجه اظهارات ضد و نقیض آنان شده و ظن کارآگاهان به دست داشتن همسر و دختر مقتول در قتل او معطوف شد اما مدارکی دال بر اثبات این موضوع وجود نداشت. سرهنگ تُرکیان ادامه داد ...
قتل فرزند در ساوجبلاغ اعتراف در تهران
اوایل تیرماه سال گذشته دختر جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی برادر 31 ساله اش به نام بهمن شکایت کرد. وی در توضیح ماجرا گفت: چند سال قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند و من و برادرم همراه پدرم زندگی می کردیم تا اینکه پدرم ازدواج کرد و برادرم از ما جدا شد و برای زندگی به تهران آمد و پس از مدتی هم مغازه آرایشگری باز کرد. من همراه پدر و نامادری ام در شهرک قدس حوالی شهریار ...
اعتراف تلخ پدر به قتل پسر معتادش
روزنامه ایران: تیر سال گذشته دختر جوانی قدم در اداره چهارم پلیس آگاهی گذاشت و از ناپدید شدن برادرش خبر داد: مدت ها قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند و پدرم مدتی بعد ازدواج کرد. یک هفته قبل برادرم یوسف که به تنهایی زندگی می کرد برای میهمانی به خانه ما در اطراف تهران آمد. بعد از چند روز نیز به همراه پدرم به باغ مان در اطراف کرج رفت. آنطور که پدرم می گفت، بعد از ساعاتی دوستان برادرم با او تماس می گیرند ...
از دختری ساده به یک دختر مد روز با لباس های آن چنانی تبدیل شدم، غافل از این که ...
تاثیر همکارانم قرار گرفتم و عضو یکی از گروه های آن ها شدم تا این که پسری با تمجید از زیبایی تصویر من تقاضای دوستی کرد من هم که می خواستم مانند برخی از دوستان جدیدم آشنایی خیابانی را هم تجربه کنم با آن جوان رابطه برقرار کردم اما شوهرم متوجه شد و توسط پلیس دستگیر شدم وقتی مرا به دادسرا فرستاد در یک فرصت مناسب گریختم تا این که در تهران گرفتار باندخلافکاران شدم و اگر پلیس به دادم نمی رسید و دستگیر نمی شدم نمی دانم چه عاقبت شومی انتظارم را می کشید. این خبر مربوط به گذشته می باشد و صرفا جهت عبرت آموزی باز نشر گردیده است. ...
زن 31 ساله طعمه هوس های مرد 60 ساله شد
به یک رمال معرفی کرد که نسخه هایش دشمنان را به یکدیگر پیوند می دهد! او که مدعی بود رمال 60 ساله تاکنون گره مشکلات خانوادگی بسیاری را با وردهای شفابخش گشوده است، پیشنهاد کرد که به آن مرد رمال شک نکنم و مشکلاتم را برایش بازگو کنم. این بود که راهی خانه آن مرد حیله گر شدم. زن جوان که دیگر اشک هایش پهنای صورتش را پوشانده بود، با بغضی ترکیده و در میان گریه ادامه داد: آن روز پول زیادی به مرد ...
گدای ثروتمند تهران به قتل رسید
دست و پای او با طناب پلاستیکی بسته و دور گردنش هم طناب پلاستیکی پیچیده شده بود. در ادامه بررسی ها مشخص شد که حدود 10 روز از قتل مرد تنها می گذرد. تیم جنایی در ادامه با به هم ریختگی وسایل خانه مقتول روبه رو شدند. این موضوع نشان می داد، عامل یا عاملان جنایت با انگیزه سرقت دست به قتل او زده اند، چراکه شواهد نشان می داد برخی از اموال او دزدیده شده اند. ...
جنایت آتشین بعد از معامله ساختگی خودرو
روزنامه ایران: اوایل خرداد امسال دختر جوانی در تماس با پلیس از ناپدید شدن پدر 55 ساله اش خبر داد. در حالی که تلاش برای یافتن این مرد میانسال ادامه داشت، حدود 40 روز بعد ماجرای قتل هولناک وی فاش شد و زن میانسالی به همراه پسر 19 ساله اش به این جنایت اعتراف کردند. پسر جوان انگیزه خود را از این جنایت انتقام جویی عنوان کرد و مدعی شد مقتول قصد ازدواج با مادرش را داشته است. در حالی که متهمان چنین ...
هفت سال برای شوهرم نقش بازی کردم تا آخرش مچم را گرفت!
اما اکنون بعد از هفت سال زندگی مشترک همه پنهان کاری هایم لو رفته و شاهین درحالی قصد دارد مرا طلاق بدهد که متوجه شده است پسری 26 ساله دارم و ... زن 49 ساله با بیان این که در این سال ها همواره عذاب می کشیدم اما از افشای این راز به شدت وحشت داشتم، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 19 ساله بودم که اصغر به خواستگاری ام آمد ولی پدر و مادرم بدون هیچ گونه تحقیق ...
شوهرم هوسباز است و از من می خواهد دوستانم را به خانه بیاورم تا او...
مادرم جا خوش کرد و آن ها از یکدیگر جدا شدند. آن زمان من 4 سال بیشتر نداشتم و مادرم که سرپرستی مرا به عهده داشت دست مرا گرفت و به خانه مادربزرگم برد 2 سال بعد از این ماجرا مادرم نیز با مرد جوانی ازدواج کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت به همین خاطر من در 6 سالگی در واقع مادرم را هم از دست دادم چرا که ناپدری ام مخالف حضور من در خانه اش بود و این موضوع را آشکارا با مادرم شرط کرده بود در این ...
داستان بدبخت شدن یک آدم معمولی
خوبی داشتم و وقتی کارهایم رو به راه شد، به خواستگاری دختر یکی از اقوام رفتیم. با اعتباری که اسم مادرم داشت خیلی راحت و بی دردسر ازدواج کردم. با کمک مادرم که بعد از درگذشت پدرم من را به دندان کشیده بود، زندگی مشترک خود را در یک طبقه از خانه پدری ام آغاز کردیم. تا این که یک روز فردی شیک پوش و خوش سر و زبان به محل کارم مراجعه کرد. کارش تا آخر وقت طول کشید بعد هم با خودروی مشکی مدل بالایش مرا به خانه ...
قتل همسر بلاگر معروف/پای خود بلاگر زن و یک مرد غریبه در میان بود!
زن بلاگر که شوهرش را با همدستی مردی به قتل رسانده و بعد از افشاگری دختر خردسالش دستگیر شده است، به اتفاق همدستش پای میز محاکمه رفت. متهم که زنی جوان است با همدستی مردی دیگر که او نیز صفحه مدلینگ کودک دارد، شوهرش مهرداد را به قتل رسانده و جسدش را از بین برده است. بعد از مفقود شدن مهرداد در حالی که پلیس دنبال او می گشت دختر خردسالش افشا کرد مادرش با شخصی دیگر مرتکب قتل شده است. این ...
دختر جوان: در زندان متولد شدم و در زندان می میرم
. مادرم موادفروش بود، او بازداشت شد و من هم در زندان به دنیا آمدم. تا سه سالگی در زندان بودم و بعد هم مرا تحویل بهزیستی دادند. مادرم به 15 سال حبس محکوم شده بود، وقتی آزاد شد من هم پیش مادرم رفتم اما یک ماه بعد از آزادی متوجه شدیم سرطان گرفته است و خیلی زود هم فوت کرد. من هم در جای درست وحسابی زندگی نمی کردم. آخر هم افتادم به کار خلاف. من در زندان به دنیا آمدم و فکر کنم آخرش هم همین جا بمیرم. ...
راز قتل زن جوان در صندوقچه اسرار
) سمیره موسوی نژاد نام داشت و 5 سال قبل در کوی طلاب زندگی می کرد. او بعد از جدایی از همسرش، پسر معلول (ناتوان ذهنی) خود را به خانواده خودش سپرد و به زندگی خود ادامه داد. این زن آخرین بار در شهرک نجف مشاهده شده است اما دیگر کسی از او اطلاعی ندارد. در همین حال تصویر وی با دستور قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد (شعبه ویژه پرونده های جنایی) در روزنامه خراسان انتشار یافته است تا چنان چه افرادی اطلاعاتی درباره این زن جوان دارند با شماره تلفن های 110 یا 09016205911 تماس بگیرند. ...
یکی دیگر از عاملان قتل پزشک سرشناس تهرانی و همسرش دستگیر شد
ارتباط صمیمانه سامان و خریدار خانه، فاش شد. در ادامه حتما بخوانید قتل زن جوان با چاقو در تهران | گفتگو با متهم کشف اجساد در شهریار کارآگاهان در گام بعدی دوربین های مداربسته خیابان ایران زمین را هدف بازبینی قرار دادند و متوجه شدند یک پدر و پسر هنگامی که افراد گمشده وارد خانه سامان شدند در آنجا حضور داشتند و چند ساعت بعد با خودروی پزشک سرشناس تهرانی محله را ترک کرده اند ...
اخبار حوادث امروز 7 مرداد از قتل اسرارآمیز زنی جوان در بولوار امیریه مشهد تا جزئیات تازه از قتل پزشک ...
مردی که 14سال قبل پس از قتل یکی از دوستانش با جلب رضایت اولیای دم از قصاص نجات یافته بود بار دیگر دست به جنایت زد و این بار در یک درگیری خیابانی به خاطر بوق زدن، راننده ای را با شلیک گلوله به قتل رساند. انتقام گیری خونین جوان عاشق بعد از شنیدن جواب منفی از دختر مورد علاقه اش + گفتگو با قاتل مرد جوان وقتی شنید که دختر مورد علاقه اش، تمایلی به ازدواج با او ندارد راهی ...
روایت بیمارانی که بی هویت، دردشان درمان ندارد
؛ ازدواجی که تنها هدف آن بچه دار و پدر شدن همسرش بوده؛ اما خشونت خانگی و کتک های پی درپی و مرگ پدر، این زن را به مرحله طلاق می رساند. بعد از مدتی این دختر جوان با پیرمردی افغانستانی ازدواج می کند، حالا با 36 سال از همسری 80 ساله دختر و پسری شش و هفت ساله دارد. کم خونی شدید و زایمانی بدون کنترل پزشک، هر دو پایش را فلج کرده است. خودش با چهره ای درهم، دست به سمت آسمان می گیرد: خدا حاجی را ...
قتل پدر 3 کودک در صحنه سرقت مسلحانه از طلافروشی خانی آباد
صحنه سرقت مسلحانه و شلیک مرگبار به شهروند شجاع پرداختند. به این ترتیب پرونده آنها با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به زودی به جرم آنها رسیدگی شود.این در حالی است که ولی قهری 3 فرزند خردسال قربانی برای آنها اشد مجازات خواسته است. بیشتر بخوانید قتل خونین زن جوان توسط راننده اینترنتی | اعتراف مرد پلید به قتل ضربات چاقو درخواست فوری پلیس/ این زن مشهدی را شناسایی کنید + عکس قتل تکان دهنده بلاگر معروف به دست زنش مقابل چشمان دختر 6 ساله قتل مرد بلاگر توسط زن مدلینگ ...
همسایه فضول سر دختر جوان را به باد داد!
همین موقع مرد میانسال با دیدن من سراسیمه از پله ها پایین رفت و فرار کرد. در حالی که ردیابی ها برای دستگیری مرد میانسال ادامه داشت حدود 4 ساعت بعد از این جنایت خبر رسید که وی خودش را به پلیس معرفی کرده و تسلیم شده است. مرد میانسال به نام شهرام اعتراف کرد که ساعاتی قبل زن مورد علاقه اش را به قتل رسانده و عذاب وجدان باعث شده که به کلانتری بیاید و خود را معرفی کند. به دنبال اظهارات متهم وی ...
پس از این که رتبه ام 2 رقمی شد شوهر کردم، اما پای منقل...
مخالف آن بودند که ای کاش به حرفشان گوش می کردم و هیچ وقت بله نمی گفتم. تازه 18سالگی را تمام کرده بودم که لباس سفید بخت به تن کردم پدرومادرم موافق ازدواج ام نبودند و بعد ازعروسی هم از خانواده ترد شدم. دو سه ماه ازازدواجمان گذشته بود که من با خوشحالی برای ثبت نام دانشگاه آماده می شدم که شوهرم مانع رفتنم شد. و آرزوی رفتن به دانشگاه در دلم ماند. دیگر پای برگشتن به خانه را هم نداشتم ...
این شش نفر خوش شانس ترین ایرانی های روز گذشته بودند
سفرم را به سوئیس جور کند اما یک روز گفت مردی که قرار بوده کارهای سفرم را انجام دهد پول ها را بالا کشیده و رفته که باورم نشد و با دوستم با او درگیر شدم و این زن را کشتیم. فرزندان مقتول چندی پیش دوستم را به شرط دیه و مرا هم اکنون بخشیدند . آزادی مرد همسرکش زندانی دیگر فرشید است که چهار سال قبل همسرش را کشته و اکنون رضایت گرفته است. او دراین باره گفت : من عاشق همسرم بودم و در یک ...
قتل وحشیانه زن جوان 20 ساله به دست همسرش
/> بیشتر بخوانید رویایی که با قتل ناتمام ماند مرد مشهدی همسرش را به خاطر زنی دیگر با چاقو کشت قتل فجیع یک استاد دانشگاه توسط همسرش/ شوهرم را با ضربات چاقو کشتم! مرد شکاک همسرش را کشت
روایت اخراجی هیأت که با پادرمیانی حضرت عباس بازگشت/لعن و نفرین بازیگر نقش شمر تا خود شمر واقعی؟ + عکس
به گزارش خبرگزاری بسیج خراسان رضوی از نیشابور، مردم با دیدن نمایش تعزیه چنان بازیگر نقش شمر را لعن و نفرین می کنند که انگار به خود شمر لعنت می فرستند. آن لحظه دلم می خواهد با صدای بلند فریاد بکشم اینکه شمر واقعی نیست ، شوهرم سید احمد است. شمر را لعنت کنید نه شوهرم را. عصر عاشورای سال گذشته بعد از تمام شدن تعزیه، منزل پدرم رفتم. تا نشستم پدرم گفت: سید احمد تو رو خدا میشه دیگه شمر نباشی ...
اعترافات مردی که زن مورد علاقه اش را کشت
های مداربسته محل حادثه را مورد بازبینی قرار دادند و متوجه شدند اظهارات همسایه ها درست است. دوربین ها لحظه درگیری کامران با زن جوان و لحظه فرار او را ضبط کرده بودند. بررسی ها نشان داد لحظه حادثه کامران سراسیمه از ساختمان مسکونی خارج و سوار بر خودرویش از محل دور شده است. بنابراین همزمان با انتقال جسد مقتول به پزشکی قانونی، مأموران پلیس کامران 47 ساله را به عنوان مظنون به قتل تحت تعقیب قرار دادند، اما ...
در پرونده ام نوشته بودند طاغوتی ام/ اوایل انقلاب صاحبان طرح های بزرگ یا دستگیر شدند یا فرار کردند
ای که تیپ های خاصی در آن زندگی می کردند، خیابان فرهنگ بود و پدربزرگ من هم از تبریز به خیابان فرهنگ آمد. آشنایی پدر و مادر من همان جا در سنین 16 سالگی صورت گرفت که منجر به عشق عجیب و غریبی شد و به رغم اینکه خانواده خیلی مایل نبودند ولی آنها در 18 سالگی ازدواج کردند. خیلی جوان ازدواج کردند و بعد از یکی دو سال، من به دنیا آمدم. پدر و مادرم این شرط را گذاشتند که ادامه تحصیل دهند بنابراین به آمریکا ...
اذان گو و مناجات خوان خوش نشان محله
در سبک زندگی هم سبب نشد تا پدرم از گفتن اذان منصرف شود. در تمام این سال ها نه باد و باران و نه کسالت و بیماری نتوانست پدرم را از اذان گفتن بازدارد و هنوز هم با اینکه قادر به ایستادن و راه رفتن نیست اما موقع اذان به کنار پنجره می آید و با صدایی البته نه به رسایی سال های گذشته اذان می گوید. ما هم کنار پنجره برایش یک صندلی گذاشته ایم تا روی آن بنشیند و اذان بگوید و در مناسبت ها هم گاهی بعد اذان چند ...
تعزیه در خانه شهید
گوهری را در وجودش قرار داده بود که این طور نفسش حق بود. تا او زنده بود، هیچ دعوایی به کلانتری و شکایت کشیده نمی شد و آنقدر نفوذ کلام داشت که حتی یکی، 2 بار در ماجرای قتل غیرعمدی که در محله رخ داده بود، پا در میانی اش باعث بخشش یک جوان شد و او را از مرگ نجات داد. راه و رسم زندگی جوان هم بعد از آن ماجرا به کلی تغییر کرد و یکی از مریدان حاج عباسعلی مشکی شد. تازه واردهای علی آباد فکر می کردند ...
گفت وگو با خواهر شیخ حسین انصاریان، مادر شهید و بانوی خیّر محله آهنگ | دورهمی های خانوادگی برکت است
پیدا کرد. پدرم به حجاب و نماز اول وقت بیشتر از هر چیز اهمیت می داد. روز عرفه یا ایام البیض را به اتاق می رفت و در را می بست، با سوز روضه می خواند و گریه می کرد. در ساعتی که خلوت می کرد ما حق نداشتیم به آن اتاق برویم. مادرم هم بانوی متدینی بود، همه ما را در مدرسه اسلامی ثبت نام کرده بود. رفت و آمدمان به مدرسه را کنترل می کرد و روی رفتارمان نظارت داشت. بانو از شروع زندگی مشترکش می گوید ...