آشوبگران تیر به گلوی علی اصغرم زدند
سایر منابع:
سایر خبرها
مهر تأیید شهادت امیررضا در نجف زده شد
از پسرتان بگویید و اینکه امیررضا در چه خانواده ای رشد کرده بود؟ من مادر امیررضا متولد آبان ماه 1349 هستم. در مسجد، قرآن به دیگران آموزش می دهم و پدر شهید هم عسکر اولادی متولد 1345 و راننده ماشین سنگین است. بنده با همسرم، پسرعمو و دخترعمو هستیم. دو فرزند پسر داریم که امیررضا فرزند دوم خانواده بود؛ متولد 28 بهمن ماه 1377. او دیپلم مکانیک خودرو داشت. هم خودم در خانواده مذهبی بزرگ شده ام و هم فرزندانم در خانواده مذهبی رشد کرده اند. شهادت امیررضا چطور رقم خورد؟ سال پیش تنهایی برای مراسم پیاده روی اربعین به کربلا رفتم. پنج روز بود که از زیارت اربعین برگشته بودم. خودم حال خوبی نداشتم و آن روز بعد ازظهر همزمان با امیررضا و پسر بزرگم از در خانه خارج شدیم. امی ...
می گفت: نمی توانم بگذارم چادراز سر ناموس مان بکشند
...، سعی می کرد زودتر به خانه بیاید و با من وقت بگذراند. بزرگ ترین حسرتم این است که نتوانستم آنطور که لایقش بود برایش مادری کنم. آخرین دیدارتان چه زمانی بود؟ روز 30 شهریور سال گذشته بود. گفت: مادر من عصر باید بروم داخل شهر، فراخوان داده اند. مدام به او می گفتم: محمدحسین تو را به خدا نرو. این روز ها به شدت شلوغ است. به من گفت: مامان نکند می ترسی شهید شوم. نترس می روم و برمی گردم ...
درخواست قصاص برای عروس خطاکار
یک سال قبل زنی میانسال به مأموران پلیس تهران خبر داد که پسر 37 ساله اش نادر گم شده است. او گفت چند ماهی است که از پسرم خبر ندارم. او چند سال قبل با دختری به نام نادیا ازدواج کرد و صاحب دختری خردسال هستند. از چند ماه قبل هر چه با گوشی تلفن همراه پسرم تماس می گیرم، تلفنش خاموش است. وقتی سراغش را از عروسم گرفتم، مدعی شد که نادر به کشور امارات رفته است و به زودی بر می گردد. او در این مدت من را به این ...
شهید، زیباترین زخم بر پیکر هستی است
به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی موج رسا در یکی از روزهای سرد زمستان سال 1342 دلیرمردی در این وادی قدم گذاشت که نامش علی اصغر و نشانش بیات بود. او همزمان با درس خواندن به کار لوله کشی مشغول شده بود و به طور مستقل کار میکرد، وقتی جنگ تحمیلی شروع شد در سپاه پاسداران نام نویسی کرد. ادامه درس خود را در جبهه گذارند، او در مسجد امیرالمومنین (ع) عضو بسیج شده بود و در آنجا فعالیت مذهبی داشت. ...
انتشار جزئیاتی از لیست 86 نفره شهدای اغتشاشات سال گذشته
شهید طلبه نیز در میان آنان وجود دارد. سه تن از این شهدا کودک و یکی از شهدای این لیست 86 نفره یک بانوی شهید است. شهیده زهرا اسماعیلی مادر آرشام و آرتین است که در چهارم مهرماه طی جنایت در حرم شاهچراغ که در اثر فضای غبارآلود اغتشاشات به وقوع پیوست، به همراه فرزندش به شهادت رسید. 13 تن از شهدای اغتشاشات سال گذشته در حادثه تروریستی شاهچراغ به شهادت رسیدند. اسامی شهدای اغتشاشات سال گذشته نیز در ...
گفت وگو با مادر شهید سلطانی در آستانه سالگرد تولد پسرش؛ داود که شهید شد از خواب پریدم
شهادت داود، پسرم سعید بی قرار بود. آرام و قرار نداشت و هر روز با اصرار او به مزار پسرم می رفتیم. تسنیم: مادر شما چند فرزند دارید؟ مادر شهید: پنج پسر و یک دختر دارم. یکی از آن ها شهید شد و در حال حاضر چهار پسر و یک دختر. تسنیم: پسرتان چه روزی و کجا شهید شد؟ مادر به خاطر کهوت سن، تاریخ دقیق شهادت یادش نیست. فقط گفت که چند هفته قبل از عید پسرم شهید شد. ...
دعا کردم همسرم شهید شود
دوستانش سراغ فرشاد را از من می گرفتند، من گفتم که دیروز با من تماس گرفته و حالش خوب است تا آخر هفته می آید. ساعت 11 حاج حمید باوی تماس گرفت و خبر شهادت او را به من داد آن لحظه من اصلا ناراحت نشدم، حسی را داشتم که آدم بعد از یک عمر تلاش بعد از رسیدن به مدال طلا دارد؛ خوشحال بودم. پسرم روح الله پرسید چه اتفاقی افتاده، گفتم که پدرت به شهادت رسیده او داخل اتاق رفت در را بست و شروع به گریه کردن کرد. ...
قتل خونین برادر به خاطر یک نخ سیگار
دخالت داشته اند آنها را نیز با چاقو زده و فرار کرده است. پس از انتقال مجروحان به بیمارستان، شاهرخ جان باخت اما پدر و پسرعمویش زنده ماندند. پدر خانواده در توضیح ماجرا به مأموران گفت: پسرم 21ساله است مدتی قبل متوجه شدم مخفیانه سیگار می کشد. چندباری به او تذکر دادیم اما توجهی نکرد تا اینکه روز حادثه سرهمین موضوع با برادرش درگیر شد. وقتی فهمیدم خودم را به ...
کبوتری سپید در کوچه ای بن بست
مریم عرفانیان اتوبوس در ایستگاه متوقف شد. پیرزن با کمری خمیده، آرام و به سختی از آن بیرون آمد. همان طور که راه خودم را می رفتم به او چشم دوختم. کیسه ای را از روی پله های آهنی بر زمین گذاشت. اتوبوس دوباره حرکت کرد. پیرزن چادر رنگ و رو رفته اش را روی صورت کوچک و استخوانی اش کشید. سرش را بالا آورد و به اطراف نگاه کرد. چند قدم کیسه اش را روی زمین دنبال خودش کشید و بعد انگار که به نفس نفس ...
چگونه مادر آرمان علی وردی هنگام دفن جنازه فرزندش آرام گرفت؟
در اغتشاشات سال گذشته حوالی شهرک اکباتان با طرز فجیع و مظلومانه ای به شهادت رسید. یکی از مداحان متدین برای حضرت آقا نقل می کرد که هنگامی که پیکر پاک آرمان را در قبر گذاشتم. مادرش در بالای قبر خیلی بی تابی می کرد. به او گفتم مادر جان من این جنازه پاک را در آغوش امام حسین(ع) گذاشتم. با این گفته مادر آرمان آرام شد. به گزارش ایرنا، رئیس دفتر مقام معظم رهبری ادامه داد: دو سه روز بعد، فردی که ...
قتل مرد تهرانی به دست خانم بلاگر معروف و همدستش / دختر بچه راز قتل پدرش به دست مادرش را لو داد + فیلم و ...
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از یکسال قبل با ناپدید شدن مرد 37 ساله ای به نام بهنام آغاز شد. مادر وی که به پلیس آگاهی رفته بود گفت: پسرم 14 سال است که ازدواج کرده و صاحب یک دختر است. او چند روز است ناپدید شده و عروسم می گوید او به کشور امارات کرده و قرار نیست دیگر به ایران برگردد. اوایل پسرم از یک خط موبایل خارجی برایم پیامک ارسال می کرد. اما هر بار ما با او تماس تصویری می گیرم ...
16 سالگی و شنیدن خبر شهادت همسرت حس غریبی دارد!
نشستی و خیلی گریه کردی. از قبل که می گفت بعد از شهادتم هر روز سرمزارم بیا، می گفتم بیایم سر مزارت که چه شود! می گفت بیا من می بینم. موقعی که می رفتم گلزار شهدا انگار خداداد زنده بود. همه چیز را در خواب به من می گفت. من کم سن ترین همسر شهید در منطقه مان بودم. بقیه همسران شهدا یا فرزند داشتند یا سن شان بالا بود. از دست دادن همسر در آن سن خیلی سخت بود. برای دختری که 16 سال بیشتر نداشت بسیار نارحت کننده ...
زندگی متفاوت یک مادر و دختر
فرزندش مادری کند که او بتواند پله های ترقی را طی و عنوان بانوی موفق منطقه را از آن خود کند. با این مادر و دختر به گفت وگو نشستیم تا از مسیری که طی کرده اند صحبت کنند. وارد خانه که می شوی به قول قدیمی ها دلت باز می شود. خانه ای به سبک خانه های 30 سال قبل. حیاط باصفا با درخت انار و انگور و باغچه و یک ایوان که برای شب نشینی های خانوادگی هیچ کم ندارد. زندگی متفاوت یک مادر و دختر ...
پرپر شدن 13 پرستوی مهاجر و داغی که تسکین نمی یابد +فیلم
شیراز سفر کرده بود که بعد از تعطیلی دخترش و قبل از حرکت به سمت مرودشت تصمیم به زیارت گرفت. پسر شهید کیاسی با بیان اینکه مادر بزرگم در قید حیات است و تصمیم گرفته شده که پس از مراسم تشییع، پیکر پدرم به شهرستان انتقال داده شود، گفت: پدرم 6 سال در جبهه های جنگ بود و چند سال به اسارت درآمد، پس تصمیم گرفته شد تا پیکرش به مرودشت منتقل شده و در کنار دوستان و همرزمانش به خاک سپرده شود. ...
زندگینامه سردار شهید مرتضی رئیسی
لقای معبود رسیدند. مادر شهید ریئسی می گوید: مرتضی در 15 سالگی قصد رفتن به جبهه را داشت. پدرش کاروان به مکه می برد و من سرپرست خانواده بودم، مرتضی به من گفت: مادر جان می خواهم به جبهه بروم، به او گفتم: چرا زمانی که پدرت بود از او اجازه نگرفتی، من به تو اجازه نمی دهم، چون تو پیش من امانتی. یک شب قلم و کاغذی را در دست داشت به من گفت به من امضاء بده به او گفتم به تو اجازه نمی ...
حجت الاسلام گلپایگانی: آیت الله خزعلی نام امیرالمومنین(ع) را در جهان طنین انداز کرد
تعریف می کرد که بنده پیکرش را در قبر آماده تدفین کردم و مادرش بالای قبر خیلی بی قراری می کرد، این مادر خیلی مضطرب و گریان بود و شیون می کرد. در این لحظه به مادرش گفتم من این جنازه رو به دامان امام حسین(ع) گذاشتم و این مادر آرام شد. وی ادامه داد: بعد از بیان این مطلب گفتم یکی از دوستانی که از این قضیه خبر نداشت در خواب امام حسین (ع) را دیده بود که به این فرد گفته بودند من پیکر شهید علی وردی ...
کشتی گیری که غم دوری رفیقش را تحمل نکرد+ فیلم و عکس
در ذهنم تکرار می شد. اما اولین بار بود که در خواب صداها را می شنیدم. خوابی که هیچ تصویری نداشت. فقط حجمی از صداها بود که با صدای زنگ گوشی ام در هم پیچید و بیدارم کرد. باید پسرم محمدثامن را سروسامان می دادم و برای آخرین مصاحبه قبل از بستن پرونده ام، عازم مشهد می شدم. عادت کرده بودم هر روز قبل از خروج از خانه کمی به عکسی که روی میزم بود، خیره شوم و مرورش کنم. نمی دانم چرا این بار خاطرات ...
روایت رئیس دفتر رهبری از لحظه خاکسپاری شهید آرمان علی وردی
گفتم مادر جان من این جنازه پاک را در آغوش امام حسین (ع) گذاشتم. با این گفته مادر آرمان آرام شد. رئیس دفتر مقام معظم رهبری ادامه داد: دو سه روز بعد، فردی که از این قضیه اطلاع نداشت به این مداح می گوید در خواب حضرت امام حسین (ع) را دیدم که فرمودند که من جنازه آرمان را به آغوش گرفتم. آیت الله محمدی گلپایگانی با اشاره به راهپیمایی عظیم اربعین، یادآور شد: دیدید مردم در اربعین چه ...
شهیدی که عاشق انجام کارهای سخت و دشوار بود
... پسرم در خانواده بسیار با محبت بود و به تک تک اعضای خانواده با احترام برخورد می کرد. نماز خود را اول وقت می خواند و دیگران را به نماز اول وقت سفارش می کرد. علاقه بسیاری به شرکت در جبهه داشت. او دوست داشت به صورت داوطلبانه عازم جبهه جنگ شود. وقتی از طریق بسیج عازم جبهه های جنگ شد و به شهادت رسید دوستانش می گفتند: در جبهه تمام مسئولیت های سخت و دشوار را به عهده می گرفت. گویا واقعا قصد شهادت داشت. بعد از شهادت اش همان طور که خواسته بود بر سر مزارش گلی کاشتم و هنگامی که بسیار دلتنگش می شدم به خدا توکل می کردم. انتهای پیام ...
گذشت مادر مقتول از خون پسرش با دیدن خواب حرم امام رضا/ زن نیکوکار با دیه پسرش 4 قاتل را نجات داد
.... راستش را بخواهید چند شب قبل از روز اجرای حکم خواب امام رضا را دیده بودم. درباره خوابی که باعث شد قاتل پسرتان را پای چوبه دار ببخشید بیشتر توضیح دهید . دو هفته قبل از روزی که برای اجرای حکم تعیین کرده بودند من خواب دیدم که در حرم امام رضا هستم. یک ظرف پر از میوه دستم بود و یکی از خادمان حرم هم کنارم ایستاده بود. همین طور که با خادم در حرم راه می رفتم به او گفتم خانه پسرم ...
گام به گام با شهید مقاومت در سفر اربعین
.... اگر الان ولیدم بود، در همین موکب از زائران اربعین پذیرایی می کرد. قبلا هم هر سال اربعین، در همین موکب، پذیرای زائران حرم اباعبدالله(ع) و آقا ابوالفضل عباس(ع) بود. در اولین اربعین شهادت پسرم اولین کسی که از مردان دولتی برای تسلیت آمد یکی از فرماندهان ایرانی به نام آقای محمدی بود و با احترام تسلیت گفت. نخست وزیر و رئیس جمهور وقت عراق هم آمدند و در جهاد دانشگاه کربلا با حضور ابومهدی المهندس و ...
ترفند های کثیف این مرد در خانه ساعتی توسط زن جوان لو رفت
، کارآگاهان با شکایت مشابه دیگری مواجه شدند. در این شکایت زن جوانی گفت: در جست وجوی کار بودم که با آگهی استخدام پرستار خانگی برای زنی سالخورده مواجه شدم. با شماره داخل آگهی تماس گرفتم مرد جوانی تلفن را پاسخ داد و مدعی شد برای مادرش به دنبال پرستار است. بعد از من خواست برای صحبت درباره شرایط کار و ملاقات مادرش به خانه آن ها بروم، اما به محض ورود به خانه مرد جوان مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و طلاهایم ...
نابغه ای در آرزوی فضانورد شدن
گفته پدرومادرم برای من بهتر است. مدتی کلاس های مختلف در کنار درس و مدرسه جزو برنامه روزانه یُسرا بوده: مدتی کلاس های مختلف می رفتم، هزینه اش زیاد بود. برای همین مدرسه غیرانتفاعی خاص ثبت نام کردم تا همه این کلاس های اضافی را همانجا بروم. یُسرا می گوید تا کلاس نهم مدرسه عادی می رفته: تیزهوشان قبول شدم اما دوست نداشتم. غیردولتی خاص ثبت نام کردم در منطقه 12تهران. همه این کلاس های زبان، ورزش و.. را دارد ...
قتل مادر با چرخ خیاطی در تهران/ پسر شیشه ای دو بار از مرگ نجات یافت
قصاص قاتل مادرشان گذشت کرده بودند. پسر جوان وقتی شنید که برادرانش او را بخشیده اند از خوشحالی به گریه افتاد و گفت: روزی هزار بار خودم را سرزنش می کنم که چرا نتوانستم خشمم را کنترل کنم. دلیلش هم اعتیاد به مواد مخدر بود که زندگیم را تباه کرد. وی ادامه داد: 20 سال قبل عاشق دختری در محله مان شدم اما خانواده هایمان با ازدواج ما مخالفت کردند. از آن پس معتاد به شیشه شدم و کم کم سر از دنیای ...
غافلگیری سربازان صهیونیست با پرچم ایران/ عمل به وصیت شهید موحد دانش توسط امام خمینی (ره)
شهید معرفی کند، اما با یادآوری سفارش علیرضا سکوت کرد و تنها به حضرت امام (ره) گفت پسرم ازدواج کرده بود و سفارش داشت که نام فرزندش را شما انتخاب کنید. حضرت امام (ره) نیز پاسخ دادند اگر پسر هست عبدالله بگذارید و اگر دختر هست فاطمه و این چنین یادگار علیرضا فاطمه نام گرفت. سرانجام این فرمانده رشید اسلام پس از سال ها خدمت در سیزدهمین روز از مرداد سال 1362 حین عملیات والفجر 2 در منطقه حاج عمران در سمت فرماندهی تیپ 10 سیدالشهدا (ع) آسمانی شد. انتهای پیام/ 112 ...
تکه ای از ماه
این همه سال، هنوز بوی ابراهیم از تک تک وسایلش به مشام می رسید. مادر برخلاف آن چه تصور می کردم، آرام بود. گفت می خواهم با ابراهیم تنها باشم. من را راه نداد. اصرار نکردم. می دانستم مادر و پسر بعد از هفده سال دوری حرف های زیادی دارند بزنند. تنهایشان گذاشتم. خودم گوشه ای ایستادم. به دیوار تکیه دادم و وصیت نامه ابراهیم را باز کردم تا با من حرف بزند: پدر و مادرم! حال که لحظات آخر عمر خود را می گذرانم ...
مشهد در قطعه 27 بهشت زهرا(س) چه می کند؟
دعاهای خیرش در حق تو یک معنا بیشتر ندارد؛ ما معذب نیستیم، می توانی بمانی. جمله هایش را جذاب شروع می کند: این داداش ناصر گل ما، سال 1362 در والفجر مقدماتی منطقه فکه شهید شد. دوست همین شهید قاسم از نزدیک دیده بود که تیر به قلب برادرم خورده است. ناصرجان اما پیکرش 16سال بعد برگشت. جزو اولین پیکرهای تفحص شده بودند. ما سه خواهر بودیم و یک تک برادر که همین آقا ناصر بود که شهید شد. وقتی خبر شهادت ناصر آمد ...
برادرم مزارش را در گلزار شهدا نشان داده بود
... کدام یک از خاطرات شهید در جبهه برای تان جذاب تر بوده است؟ آن طور که گفتم حسین و دوستانش که دستجردی بودند در جبهه به شهادت رسیدند. دوستان حسین تعریف کردند که در جبهه قبل از عملیات قرعه می زنند که کدام شان زودتر به شهادت می رسد. قبل از عملیات اولین قرعه به نام حسنعلی هاشم پور افتاد که او زودتر از همه به شهادت رسید. قرعه بعد به نام حسین افتاده بود که او هم بعد از حسنعلی به شهادت رسید ...
اخبار حوادث امروز 26 شهریور از یک شهید و 3 مجروح در تیراندازی به بسیجیان در نورآباد فارس تا کشف جسد مرد ...
...، زنان را فریب داده و اموالشان را به سرقت می برد عاشق یکی از طعمه هایش شد اما همین عشق و علاقه او را به دردسر بزرگی انداخت. گذشت مادر مقتول از خون پسرش با دیدن خواب حرم امام رضا/ زن نیکوکار با دیه پسرش 4 قاتل را نجات داد وقتی در خواب حرم امام رضا را دیدم، تصمیم گرفتم قاتل پسرم را بدون هیچ چشمداشتی ببخشم؛ زنده زنده سوختن سرنشینان خودرو سواری در محور کمبربندی ...