سایر منابع:
سایر خبرها
زورگیری از زن باردار مشهدی در کوچه خلوت!
پسر 17 ساله ای که به اتهام زورگیری توسط نیروهای انتظامی مشهد دستگیر شده است، درحالی که دستبندهای قانون بر دستانش خودنمایی می کرد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت:پدرم در یکی از روستاهای شهرستان قوچان به کشاورزی اشتغال داشت و مخارج زندگی ما را تامین می کرد. من هم تا کلاس سوم ابتدایی در روستا تحصیل می کردم اما به خاطر آن که علاقه ای به درس و مدرسه ...
دختری بی ارزش و بی آبرو هستم/ شوهرم با توهین و تهمت های ناروا فرزندم را به دیگران نسبت می داد+جزییات
پدرم را ندیده بودم اما او اشک ریزان مرا نصیحت می کرد که زندگی ام را تباه خواهم کرد چرا که فردین پسری بی بند و بار است و اعتیادش روزگارت را سیاه خواهد کرد اما من در کنار فردین ایستادم و به خانواده ام پشت کردم. آن شب بعد از یک دعوای شدید خانوادگی همه چیزم را در خانه پدرم گذاشتم و تنها با لباس هایی که بر تن داشتم راهی خانه مجردی فردین شدم و او را برای ادامه زندگی ام انتخاب کردم. تصمیم گرفتیم ...
زن جوان: اعتیاد باعث شد تا به رابطه نامشروع روی بیاورم
زن 30 ساله درباره سرگذشت خود گفت: 14ساله بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند؛ چراکه مادرم به مصرف مواد مخدر صنعتی آلوده شده بود و پدرم نمی توانست این وضعیت را تحمل کند.آن ها مدام با یکدیگر درگیر بودند و مادرم نیز حاضر نبود اعتیادش را ترک کند. بعد از این ماجرا خواهر بزرگ ترم نزد پدرم ماند ولی من که دختری نوجوان بودم و دلم به حال مادرم می سوخت، به همراه او رفتم. مادرم اتاقی را در حاشیه شهر اجاره ...
تتوی جنجالی کار دست آرایشگر زن داد/ چهره زیبای دختر جوان زشت شد+جزییات
زن 35 ساله با بیان این که از خانم آرایشگر به خاطر آسیب زدن به چشمانم شاکی هستم، درباره این ماجرا به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: تازه تحصیلات دانشگاهی را به پایان رسانده بودم که ازدواج کردم اما با همسرم توافق اخلاقی نداشتیم به گونه ای که اختلافات ما شدت گرفت و بعد از چند سال از یکدیگر جدا شدیم. من اگرچه به آرایش و زیبایی علاقه زیادی داشتم اما هیچ گاه تتو نکرده بودم تا این که حدود یک ماه ...
شوهرم خیانت کرد و دسترنج مرا به پای زن دیگری ریخت و...
زن 48 ساله که از دختر مورد علاقه پسرش شکایت کرده است، گفت: 14سال قبل به دلیل ازدواج مجدد شوهرم از او طلاق گرفتم و سرپرستی پسر 3 ساله ام را عهده دار شدم؛ چرا که بعد از سال ها تلاش در زندگی مشترک، همسرم به من خیانت کرد و دسترنج مرا به پای زن دیگری ریخت. با وجود این در منازل مردم کارگری می کردم تا هزینه های زندگی و درمان پسرم را که به بیماری کلیوی مبتلا بود، فراهم کنم. شوهرم در ماشین ...
دختر 21 ساله: پیرمرد همسایه عاشق من شده است
دختر 21 ساله درباره سرگذشت خودگفت: هنوز نوزادی شیرخوار بودم که پدرم به جرم حمل محموله مواد مخدردستگیر و روانه زندان شد. ازهمان زمان مادرم در حالی مرا زیر بال و پر خودش گرفت که به دلیل شرایط سخت زندگی مدام عقده هایش را برسر من خالی می کرد تا حدی که تحقیر و سرزنش من برایش امری طبیعی بود. او مرا با دیگر هم سن و سال هایم مقایسه می کرد به طوری که دیگر از سرکوفت هایش خسته شدم و در همان مقطع ابتدایی ترک ...
روزهایی که بدون شهید قاسمی می گذرد
بروم باید تو را با خودم ببرم حتی بهشت هم بدون تو نمی روم، روزی که به حج رفتم خیلی گریه کردم و گلایه و در دلم گفتم اکبر تو قول داده بودی همه جا با من بیایی، سفر مکه واقعا بدون تو برایم سخت بود. ساره قاسمی، فرزند شهید قاسمی نیز به خبرنگار ایکنا گفت: پدرم متولد سال 1334، خیاط بود و سرگذر مغازه خیاطی داشت، ما پنج فرزند بودیم، چهار دختر و یک پسر و من فرزند اول خانواده. مادرم 30 ساله بود و من ...
زودتر از همیشه از سرکار به خانه رفتم و مردم وقتی در اتاق شوهرم را با...!
بودم با لباس های یک زن روی زمین برخورد کردم و زمانی که وارد اتاق خواب شدم چیزی را دیدم که نباید می دیدم. او و زنی غریبه در اتاق حضور داشتند. تحمل بی بند وباری و مشروب خوری پرهام را نداشتم. چند بار از خانه با حالت قهر خارج شدم، اما او که مرا دور می دید خانه ام را به لانه مجردی تبدیل می کرد و به رفیق بازی هایش ادامه می داد. بارها اورا با دختران بد حجاب و در حال کشیدن قلیان در کافه ها دیدم. حالا هم از کرده خودم پشیمانم و می خواهم از او طلاق بگیرم. با اظهارات این زن درخواست طلاق از سوی او صادر و برای شوهر وی فرستاده شد. منبع: آخرین خبر ...
فکرشو نمی کردم مردی که با صورت پوشیده به من تعرض کردن همان..!
حاضر شد و جانش را گرفت. زمان حادثه مادرم در خانه نبود که ناگهان در را زدند. پس از آنکه در را باز کردم با فرهاد روبه رو شدم. او یک راست بالای سر پدرم رفت. چاقو داشت و جان پدرم را که در خواب بود گرفت. مادر این دختر( همسر مقتول) پاسخ می دهد: من بیرون بودم. رفته بودم خرید. مادر: من به گربه های خیابانی غذا می دهم، بخشی از آثار ضرب و جرح به خاطر این است که گربه ها به دستانم چنگ ...
ماجرایی وحشتناک| شکنجه دختر 13ساله در دخمه ابلیس شیشه ای
کرد پس از انجام درمان های اولیه، درباره این ماجرای تکان دهنده گفت :پدرم به مواد مخدر صنعتی( شیشه و کریستال) اعتیاد دارد و به همین خاطر مدام مادرم را کتک می زد تا حدی که دیگر مادرم تحمل خود را از دست داد و به مکان نامعلومی فرار کرد ،ولی پدرم مرا به عنوان گروگان در منزل نگه داشت. او هر روز که از مدرسه به خانه باز می گشتم مرا ابتدا با کابل و شیلنگ به شدت شلاق می زد و بعد هم با سیم داغ نقاط مختلف پیکرم ...
شیما برای این که سرکیسه ام کند، مرا هووی خودش کرد...
بانکی استفاده کنم با چرب زبانی گفت: شما به خاطر همین شرایط می توانید وام بانکی خوبی بگیرید. با این ادعا، من هم که جا و مکانی نداشتم به بهزیستی رفتم و مدتی را به همراه دخترم در آن جا ماندم. ولی هنوز زمان زیادی از سپردن مدارکم برای گرفتن وام نگذشته بود که آن زن مرا اغفال کرد. و مدعی شد اگر وام می خواهی بیا تو را به عقد همسرم دربیاورم که ما نیز از این تسهیلات کم بهره ...
دختر فراری: دوست پسرم توزیع مواد را گردن من انداخت
...: *چرا برادرت فوت کرد؟ مریض بود. مادرم می گفت اگر پدرت خوب به او رسیدگی می کرد حالا زنده بود. سر این موضوع با هم درگیر شدند. *مادرت چرا زن دوم شده بود؟ نمی دانم ولی همیشه می گفت چاره نداشته. *تو با مادرت زندگی می کردی؟ نه. پدرم اجازه نداد ما پیش مادرمان برویم. من با برادران ناتنی و نامادری ام بودم. برای همین هم فرار کردم. ...
اعتراف کثیف به 8 سال خیانت: روزها وقتی شوهرم از خانه می رفت سریع..!
برایم به یک آرزو تبدیل شده بود. از سوی دیگر نیز به درس و مشق علاقه ای نداشتم و در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم . هنوز به قول معروف پشت لبم سبز نشده بود که وارد بازار کار شدم. با دست فروشی و کارگری ساختمان، مخارجم را تامین می کردم، اما هیچ گاه این درآمدهای اندک نتوانست آرزو و رویاهایم را برآورده کند. در همین سال ها بود که برای اولین بار و با تعارف یکی از ...
روایت بانوی امدادگر از زخم های جنگ: حدیث زینبی مادران ایرانی/ بانوان گنجینه های پنهان دفاع مقدس
در درس جبر و مثلثات تجدید شدم. معلم ها هرچی درس می گفتند من متوجه نمی شدم بعد مدیر مدرسه معلم دیگری را برای تدریس جبر و مثلثات برای من در نظر گرفت. معلم جدید دو ساعت برای من خصوصی تدریس کرد و من تازه فهمیدم جبر و مثلثات چیه، بعد امتحان دادم و قبول شدم. کلاس چهارم دبیرستان بودم مدیر مدرسه مرا به همسرم (حمید سلیمانیان) که از رزمندگان جهادگر بود، معرفی کرد. وقتی باهم نشستیم صحبت کردیم همسرم گفت من از نظر امکانات مادی چیزی ندارم و از شما هم می خواهم تقوی داشته باشید. داشتن تقوی الهی در زندگی ملاک و معیار هر دوی ما برای زندگی بود.عقد خیلی ساده ای گرفتیم و زندگی ما آغاز شد. ...
دختر شهید خطاب به رهبر انقلاب: چرا سر مزار پدرم نرفتید | واکنش رهبری و مادر دختر شهید
سادات حسینی مجری برنامه که در این محفل صمیمانه حاضر بوده اند می خوانید: فضه سادات حسینی: من هر موقعی که دیدار دعوت شدم فقط رفتم برای اینکه ایشان را از نزدیک ببینم و انرژی بگیرم. همیشه از فرصت روضه ها استفاده کردم اما امسال به خاطر بیماری و اینکه بستری بودم نتوانسته بودم در روضه های آقا شرکت کنم و خیلی دلم شکسته بود و نمی دانستم اینقدر زود صدای من را می شنوند و این مدلی می طلبند! رفتم برای ...
دختر بی خانمان مرا بی آبرو کرد ! / وقتی به خانه مان آمد خانه خراب شدم + نظر کارشناس
به گزارش رکنا، مردجوان می گوید : بعد از ده سال و یک پسر 9 ساله همسرم جدا شد و هر آنچه دارایی داشتم با خود برد فقط یک ماشین پراید داشتم که به عنوان اسنپ کار می کردم. یک روز دختر جوانی مسافرم بود با هم آشنا شدیم پدر و مادر مریم از هم جدا شده بودند و او با مادرش زندگی میکرد مدت کوتاهی از آشنایی مان گذشته بود که یک شب با من تماس گرفت و در حالیکه گریه می کرد به من گفت با مادرش دعوا کرده و قصد دارد به منزل دوستش برود من اجازه ندادم و او را به منزل پدری ام آ ...
نقشه شوم دختر برای قتل پدر و تصاحب ارث میلیاردی
دانستنی آنلاین: دختر 16 ساله رئیس یک بانک در اعترافات خو عنوان کرد: از پدر دلخوشی نداشتم و برای صاحب شدن ارث میلیاردی برای قتل او آم اجیر کردم. به گزارش دانستنی آنلاین؛ دختر 16 ساله در تحقیقات گفت: پدرم خسیس بود و با رفتارهایش مرا اذیت می کرد. از طرفی مادرم را هم طلاق داده بود و تمام این ها باعث شده بود از او کینه به دل بگیرم. مادرم هم از پدرم دل خوشی نداشت بنابراین از دو هفته قبل از ...
هوسبازی های دختر 17 ساله بعد 3 طلاق: من هر وقت مردی را می بینم...!
خوشبختی را طی کنم. آن روز ناهار را هم در منزل عمویم ماندم و به بهانه های مختلف سعی کردم بیشتر با دختر عمویم صحبت کنم. اگر چه مادرم اختلافاتی با مادر مهسا داشت و بیشتر اوقات با هم قهر بودند اما من تصور می کردم با ازدواج من و مهسا، اختلافات آن ها نیز به پایان برسد. چند روز بعد از آن که موضوع را با پدرم مطرح کردم مراسم خواستگاری و عقدکنان برگزار شد و من و مهسا با هم نامزد شدیم ولی ...
سامان اتفاق پس از تولد را به پدرم گفت، من هم به همسرش گفتم...
آن شربت به مشروبات الکلی و داروی خواب آور آلوده بوده. خلاصه در آن شب شوم حیثیت و آبرویم بر باد رفت و صبح که از خواب بیدار شدم سرنوشتم به تباهی کشیده شده بود. با وجود این چیزی به پدر و مادرم نگفتم و این راز را همچنان پنهان نگه داشتم. بعد از این ماجرا به خانواده ام اصرار کردم تا خانه ای مجردی برایم اجاره کنند که بهتر بتوانم به تحصیلاتم ادامه بدهم. پدرم نیز به خاطر ...
پدرم معتاد بود، من دزد شدم!
16 یا 17 ساله بودم. چرا سراغ مواد رفتی؟ من در یک پنچرگیری کار می کردم. یک روز سوار موتور مشتری شدم خوشم آمد. رانندگی با موتور را خوب بلد نبودم؛ اما با موتور چرخی زدم. تصادف کردم. خوردم به یک درخت. پای خودم شکست، صاحب موتور هم شاکی شد. شکایت کرد و خلاصه که درگیری پیش آمد. اوستا رضایتش را گرفت، اما من را اخراج کرد. بعد از آن دیگر سر کار نرفتم. رفتم سمت خلاف. دزدی می کردم تا ...
او من را با زبان چربش گول زد و به خانه خالی اش برد که ناگهان دیدم...!
تشنه محبت بودم و با جملات عاشقانه او آرام می گرفتم. در آن سن و سال هیچ گاه طعم مهر و محبت خانوادگی را نچشیده بودم و این موضوع به نوعی مرا به دام عشق خیابانی انداخت. بالاخره تردید را کنار گذاشتم و راهی منزل آن ها شدم که چند کوچه بالاتر از منزل ما اقامت داشتند. هیچ کس در خانه آن ها نبود ولی زمانی که شب هنگام به منزل خودمان بازگشتم مادرم نگاهی به چشمان من انداخت و همه ...
با مامور بالای سر شوهرم رفتم/ رحیم از پنجره فرار کرد ولی دختر جوان لخت روی تخت به گریه افتاد و...
زن جوان درباره سرگذشت خود گفت: پدر و مادرم که فرهنگی هستند خیلی علاقه داشتند من تا مدارج علمی بالا تحصیل کنم اما زمانی که 15 سال بیشتر نداشتم عمویم مرا برای پسرش خواستگاری کرد وقتی پدرم به او پاسخ منفی داد 5 عموی دیگرم یک صدا پدرم را به باد انتقاد گرفتند که رحیم را به خوبی می شناسیم و نیازی هم به تحقیق نداریم از سوی دیگر فامیل هستیم و آبروی یکدیگر را حفظ می کنیم. بارداری دختر 17 ساله ...
زن جوان: هنوز از نگاه معنی دار آن روز دخترم زجر می کشم/ بگذارید به دنبال سرنوشت شوم خودم بروم و...
جاده چالوس/ جاده زیبای شمال برای این دختران جهنم شد+جزییات او یک سال با هزاران منت و سرزنش، هزینه های دختر و پسر کوچکم را پرداخت اما بعد مجبورم کرد با یک مواد فروش معتاد که از دوستانش بود ازدواج کنم. او مخارج یک سالی را که برای من هزینه کرده بود به جای مهریه از شوهرم گرفت و در واقع مرا به او فروخت. این گونه بود که قدم به پاتوق معتادان و فروشندگان مواد مخدری گذاشتم که مدام به منزل ما رفت و ...
دختر 17 ساله از رابطه نامشروع باردار شد/ خیلی دلم می خواهد بچه ام را ببینم
. پدرم خیلی به من محبت می کرد. هرچقدر ناپدری ام با من بد بود پدرم با من خیلی مهربان بود. پول می داد کلاس شنا و والیبال می رفتم اما درس نخواندم. *درباره بارداری ات بگو. چطور با مردی که پدر فرزندت است، آشنا شدی؟ در اینستاگرام با دختری آشناشدم. با هم مهمانی می رفتیم و خوش می گذراندیم. در یک مهمانی با پسری آشنا شدم. رابطه خوبی با هم داشتیم. یک شب در مهمانی وقتی که خیلی مشروب خورده ...
زن های روستا با دیدن من بسیجی شدند
شد که او هم مانند برادرهایش به شهر برود. همکلاسی های معصومه همگی از درس افتاده و در خانه بودند. یک روز آموزش و پرورش رفتم و از آن ها تقاضا کردم که مقطع راهنمایی را در مدرسه روستا راه اندازی کنند. پیگیری کردیم و نهایتاً موفق شدیم با همراهی مسئولان مقطع راهنمایی را به روستا بیاوریم. خدا را شکر یک کلاس تشکیل دادند و دختر و پسر کنار هم درس خواندند. حضور اهالی در نهضت سوادآموزی او در ...
با عادل رفتم تا در کنار او خوشبختی را تجربه کنم/ شوهرم وسوسه ام کرد تا...
.... بالاخره پدرم به ناچار به این ازدواج رضایت داد ولی پس از مراسم عقدکنان مرا از خانه بیرون کرد و گفت: تو دیگر دختر من نیستی! به همین خاطر با عادل رفتم تا در کنار او خوشبختی را تجربه کنم اما وقتی به خانه او رسیدم با اوضاع اسفباری روبه رو شدم. عادل جوانی معتاد و بیکار بود که با خلافکاری روزگارش را می گذراند. خانواده ای هم بسیار آشفته داشت مدتی بعد من هم در مسیر خلاف افتادم و پس از آن که ...
من صیغه رئیس پولدار 70 ساله ام شدم که تجربه یک شب...!
رئیس 70 ساله شرکت عاشق کارمند جوانش شده بود و در آرزوی صیغه کردن او بود. به گزارش وقت صبح به نقل از 55 آنلاین، این زن جوان با اشاره به اینکه به خاطر ثروت رئیس 70 ساله ام صیغه او شدم، می گوید: صیغه زن جوان آرزوی رئیس شرکت بود و من با او خیانت کردم. زن جوانی که هنگام مصرف مواد مخدر به همراه مردی غریبه دستگیر شده بود درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: ...
9 سال چشم به راه نامزدم بودم|به مادرم قول دادم هرگز نامزدم را نبینم
عصمت زارعی یکی از این بانوان است که اغلب هم دوره ای هایش او را به عنوان نوعروس جنگ یاد می کنند. کسی که در 9 سال بی خبری و انتظار، نامزد پسرخاله اش ماند تا از اسارت برگشت. نوعروس جنگ، سال 61 به نامزدی پسرخاله اش در می آید و قرار می شود بعد از محرم ازدواج کنند اما این نامزدی 9 سال تمام طول می کشد: علی به جبهه رفت و اسیر شد. مدت ها از او بی خبر بودیم. یک روز که برای کسب اطلاع از وضع او به ...
برای شیطنت شماره زن را از دوستم گرفتم،مردم وقتی زن پشت تلفن همان...!
بزنیم و...؟ من که فکر می کردم به زن جماعت نباید رو داد در جوابش می گفتم: چرا موقعیت حساس شغلی ام را درک نمی کنی؟ این پول و این هم ماشین، برو و با خواهرانت هرچقدر می خواهی تفریح کن! اختلافات ما سر این موضوع از حدود یک سال پیش تشدید شد و مدام جر و بحث می کردیم. متأسفانه در این ماجرا مادرم نیز آتش بیار معرکه شد و هر وقت صحبتی به میان می آمد به ملیحه می گفت: پسرم بهترین ...