شنبه ۰۲ تیرساعت ۰۱:۴۲Jun 2024 22
جستجوی پیشرفته
رسا ۱۴۰۲/۰۷/۰۶ - ۱۸:۲۳

روایت فرمانده 19 ساله ای که 20 روز بعد از عروسی اش به شهادت رسید

صدای هق هق شان آمبولانس را برداشته بود یکی از مجروحین گفت نگاه کنید این شهید دستانش حنایی است انگار خودش را برای شهادت آماده کرده بود صدای گریه هم رزم شهید بالا رفت که جواب مادرت را چه بدهم دستانم خالی است من چطور برگردم، چمباتمه زده بود سرش را بالا گرفت، شهادت کجا بود سلمان تازه داماد است... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)