امروز در تاریخ
سایر منابع:
سایر خبرها
درخواست عجیب داماد 30 ساله از عروس 16 ساله
که مادرم نیز با نیش و کنایه هایش بر روی زخم هایم نمک می پاشید و بیشتر آزارم می داد. بالاخره این رفتارها موجب شد تا 2 هفته قبل پنهانی از خانه خارج شدم و سرگردان و حیران در خیابان ها به راه افتادم. جایی برای اقامت نداشتم به همین دلیل شب ها را به مراکز زیارتی و عبادتگاه ها می رفتم و روزها را نیز در پارک ها و خیابان ها سرگردان بودم. از سوی دیگر هم نه لباس گرمی داشتم و نه غذایی ...
ادعای جنجالی این زن بعد از قتل همسرش، او را نجات داد!
میانسال به رغم اینکه میانسال بودند، اما حدود یک سال از ازدواج شان گذشته بود. تیم جنایی در نخستین اقدام به تحقیق از این زن پرداخت و او گفت که من در اتاقم خواب بودم که ناگهان با شنیدن صدایی، وحشت زده از خواب پریدم. در را که باز کردم مردی غریبه را دیدم که صورتش را با نقاب پوشانده و یک دست سیاه پوشیده بود. او با چاقو مرا تهدید کرد که به اتاقم بروم. مرد غریبه به اتاق شوهرم رفت، چون ما چند وقتی می شد که کنار ...
قتل دردناک دختر 9 ساله به دست پدر و همسر چهارمش
از او خواستم دست از خودخواهی اش بردارد؛ اما یک روز که دخترم را به مدرسه فرستاده بودم پدرش او را از مدرسه گرفته و با خودش برده بود. بعد از آن دیگر نتوانستم دخترم را ببینم. این زن گفت: مدتی است شوهرم حتی اجازه نمی دهد تلفنی با دخترم صحبت کنم. مطمئن هستم او بلایی سر فرزندم آورده و من درخواست جست وجو برای پیدا کردن دخترم دارم. ماموران ابتدا فرهاد، پدر ملینا، را احضار کردند. او ...
ظلی: عابدزاده نمونه نداشت/ از استقلال رفتم تا جایگاه حجازی به خطر نیفتد
تومانی به ما می دادند. حتی در تاج هم 240 تومان می دادند. یک روز رایکوف گفت بیا تاج، ناصر [حجازی] نیاز به یک رقیب خوب دارد. من هم ناصر را دوست داشتم و نزدیک به 2 سال آنجا بودم. بچه ها ابتدا تصمیم گرفته بودند با تیم اسرائیلی در فینال بازی نکنیم اما از تهران گفتند که باید بازی کنیم. تاج ابتدا از لحاظ طرفدار زیر سایه شاهین بود اما پس از این موفقیت ها طرفداران زیادی پیدا کرد. * خودتان را پاسی ...
علیرضا مرادی دلش طاقت نیاورد و به سوریه رفت
من پشت سر او چیزی نگویند. شهادت علیرضا ساکن محله شهرک ولیعصر(عج) تهران بود، او به همراه چند تن از همرزمانش از گردان امام علی(ع) تهران، 21 دی سال 1394 در عملیات مستشاری در سوریه به دست تروریست های تکفیری به شهادت رسیدند. مراسم تشییع پیکر مطهر شهید مرادی به همراه دوست و همرزمش شهید حسین امیدواری روز پنج شنبه 24 دی ماه سال 1394 در تهران برگزار شد و در قطعه 50 گلزار ...
تکلیف مداری، تواضع و تعهد به اهل بیت(ع)
فلسفه ی اخلاق و اینها می شناسند این مباحث را. یک جزوه ی کوچکی تهیه کرده بودم و آن را بردم خدمت مرحوم حضرت علامه طباطبائی که ایشان ببینند و نظر بدهند. ایشان مطالعه کرده بودند و فرمودند که خیلی مطالب این کتاب رندانه است و نظم خوبی دارد. آن کتاب اولین کتابی است که آقای مصباح تألیف کرد و به قلم خودشان هم هست: خودشناسی برای خودسازی. تعهد به اهل بیت علیهم السلام یکی دیگر از ویژگی ...
روایتی خواندنی از پرستار جهادگر دفاع مقدس
رسیدگی به مجروحین وحتی تمیز کردن فضای بیمارستان ها. می توانم بپرسم از چه ناحیه ای مجروح شدید که اینقدر بحث درمانی تان طول کشید؟ در خرمشهراز ناحیه شکم و پهلوها، شانه و پیشانی آسیب دیدم، از آنجا که جنگ تن به تن شده بود و مستقیم و از روبه رو در تیرس دشمن بودم مورد رگبار قرار گرفتم و قسمت هایی از بدن من کاملا تخلیه شد اما خوشبختانه توانستم در طول سال های دفاع مقدس در کنار بحث ...
ناکامی منافقین در عملیّات فروغ جاویدان
...: پس از قبول قطعنامه توسّط ایران، رجوی سریع جلسه ای گذاشت و گفت ما تا یک هفته دیگر باید به ایران حمله کنیم؛ چون ایران از روی ضعف، قطعنامه را قبول کرده است و قرار است عراق از جنوب حمله کند تا ما به راحتی از غرب پیشروی کنیم! و آن قدر به عملیّات معتقد بود که می گفت اتاق کار مرا در تهران آماده کنید تا من بیایم و بعد از ورود به تهران تا 48 ساعت هر کاری خواستید بکنید و هرکس را خواستید بکشید تا ...
دختر فرانسوی که غذایش را فقط زنده زنده می خورد!
به مجموعه فیلم های سینمایی ماتریکس اشاره دارد. در این فیلم ها غالب انسان ها از بدو تولد تحت اسارت ابرپردازشگری قرار دارند که جهانی غیر واقعی به نام ماتریکس را برایشان خلق کرده است.) از ترور و وحشت را ایجاد نموده و این مجاهد شیعه را در اتاق کنترل آن مجسم نماید. شاید خبر ترور عماد مغنیه در بهمن ماه 1386 و انتشار نخستین تصاویر واضح از او می توانست نقطه پایانی برداستان های جنایی- تخیلی غربی ...
حرکت در خط زینب (س) عمل به رسالت انقلاب اسلامی است
به گزارش سبلان ما ، سردار شهید محمود خوش لحنی، یکم فروردین 1341، در شهرستان اردبیل چشم به جهان گشود. پدرش حسین، لاستیک فروش بود و مادرش معصومه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم مهر 1362، مصادف با ماه محرم حسینی، با سمت فرمانده گروهان در عملیات والفجر4 در مریوان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید ...
ابوطالب حسینی و امیرحسین قیاسی را به مناسبت تولدشان بهتر بشناسید
...> قیاسی: بله، می خواهید برای تان تعریف کنیم روز اول چه شد؟ تعریف کنید... قیاسی: روز اول که در راه بودیم، خوشحال بودیم. یک ساعت و نیم در راه بودیم تا به قم برسیم و چون با خودمان فکر کردیم ما هر دانشگاهی در تهران قبول می شدیم، با توجه به جایی که زندگی می کنیم همین مقدار در راه خواهیم بود. پس به نظرمان تا اینجا تفاوتی نداشت. روز اول مهر سال 90 هم بود. ما میدان هفتاد و دو تن قم پیاده ...
خاطرات هاشمی | به شبکه مافیایی امپریالیسم خبری تاختم
، به صورت مثبت مطرح است. سه شنبه 10 خرداد 1379 | 25 صفر 1421 30 می 2000 آقای تقی قرائتی، [رییس مؤسسه مسجد] و همراهان آمدند. برای اصلاح وضع مساجد کشور فعالیت دارند. از عدم توجه مدیران حوزه و طلاب، به امامت جماعت مساجد انتقاد داشت و گفت، نزدیک 30 هزار مسجد در کشور، فاقد امام جماعت است و طلاب،کار در اُرگان های دولتی را بر امامت مساجد روستاها ترجیح می دهند. برای همایش آینده مشورت ...
فرازی از وصیتنامه شهید جلیل جودکی آقامیرزایی
از تو بیشتر دوست داشتم. همسرم از تو می خواهم که زینب وار در کنار فرزندانم خوب زندگی کنید و فرزندانم را تنها نگذارید، همسر مهربانم می دانم این چند سال که تو را به همسری گرفتم تو را به خاطر خدا تنها گذاشتم. می دانم که سختی و رنج زیادی کشیدی از تو می خواهم که مرا حلالم کنی و از تو می خواهم که یتیمانم را خوب بزرگ کنی و آنها را به درس وادار کنی و راه خودم را به آنها نشان دهی که ...
قتل دردناک دختر 9ساله به دست پدر و همسر چهارمش
برود که نمی توانستم این کار را بکنم، یا باید زن چهارم را رها می کردم که این کار را هم نمی توانستم انجام بدهم. متهم ادامه داد: همسرم به من فشار می آورد و دیگر روز خوش در خانه نداشتم. به همین خاطر به خیابان ناصرخسرو رفتم و قرصی خریدم. یک روز دخترم را به بهانه تفریح سوار موتورم کردم و با هم به پاکدشت رفتیم. در آنجا قرص را با آبمیوه به دخترم دادم و در راه بازگشت به تهران در منطقه خاورشهر ...
رزمنده ای که بعد از شهادت دوباره زنده شد/ در دفاع از وطن جان خود را در طبق اخلاص گذاشته بودیم
مملکت ما دیگر مشابه آن دوران را به چشم خود ندیده بود. دفاع پرس: برای عزیمت به جبهه چه کسی مشوق اصلی شما بود؟ تاثیری که خون شهداء بر روح و روان پاک و ناب قشر جوان در آن زمانه داشت و همچنین احساس مسئولیتی که نسبت به این مرز و بوم و ناموس و خانواده ها وجود داشت و آن احساس مسئولیتی که نسبت به فرمان حضرت امام (ره) که مرجع تقلید شیعیان بود، باعث شد که خودجوش حرکت کنیم و برای دفاع ...
شجاعت دو برادر زبانزد رزمندگان بود
مأموران رژیم شاهنشاهی کتابفروشی شان را به آتش می کشند. بعد از آن همسرم به همراه برادرشان به تهران می آیند و در تهران، کتابفروشی جدید شان را راه اندازی می کنند. وقتی من وارد زندگی ایشان شدم، همراهی شان کردم، چون خودم هم همین روحیه را داشتم. دیدار با امام و کتاب های ممنوعه زینب اسلام دوست از سفرشان به عراق و دیدار با امام خمینی (ره) روایت می کند: حاج آقا مقلد حضرت امام (ره) بودند و ...
تکلیف مداری، تواضع و تعهد به اهل بیت(ع)
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و از فرزندان آیت الله مصباح یزدی، نگاهی به سیره علمی و اخلاقی علامه سیّدمحمدحسین طباطبائی داشته است. بنده در مقامی نیستم که بخواهم در مورد شخصیت مرحوم علامه طباطبائی رضوان الله علیه صحبت کنم. تنها برخی از نکات را از قول مرحوم پدرم و دیگران که از شاگردان ایشان بودند درباره ی شخصیت مرحوم علامه طباطبائی شنیده ام که پدرم روی این نکات تأکید داشتند و مشخص ...
ماجرای آشنایی شهید مطهری با علامه طباطبایی
که مخفی است را من عرض کنم؛ ایشان سال 1324 بخاطر شورشی که در آذربایجان شد به قم آمدند و تا سال 30 خیلی مخفیانه زندگی می کرد. کسی کمتر او را می شناخت؛ یعنی کسی نبود که خود را نشان دهد. من روزی منزل مرحوم طباطبایی بودم؛ زمستان بود و کرسی بود. یکمرتبه دیدم حاج علی اصغر کرباسچیان با مرحوم آیت الله مطهری آمدند. آقای مطهری را به ایشان معرفی کرد. معلوم می شود تا آن روز مرحوم طباطبایی برای ایشان ...
از اوج عشق زن و شوهر تا سقوط آن
...> حدود یک هفته درآن جا خوش می گذراندیم و من غرق در لذت و شادی بودم و به اطرافم توجهی نداشتم. در این میان روزی حدود نیم ساعت شایان مرا در هتل تنها می گذاشت تا دوری در خیابان و مراکز خرید بزند اما هیچ وقت خریدی هم نمی کرد و دست خالی به هتل بازمی گشت! او مدعی بود فقط ویترین ها را نگاه می کند و لذت می برد. اگر قصد خرید داشته باشد حتما باهم بیرون می رویم! بالاخره این تفریح وخوش گذرانی صمیمانه هم ...
سرقت خودرو با خروس فراری !
تا اینکه کم کم بزرگ شدم و هنوز تازه داشتم معنی زندگی را می فهمیدم که پدرم فوت کرد. پس از این هم نامادری ام می خواست به زور شوهرم بدهد تا از شرم خلاص شود که به تهران فرار کردم. جا و مکانی نداشتم و بعد از مدتی با زن سابقه داری آشنا شدم و از آن روز به بعد زندگی ام شد خلاف. سرقت، جیب بری و حتی طعمه افراد پولدار شدن حرفه من شد. با همدستت چطور آشنا شدی؟ مدتی قبل برای خرید لباس به م ...
خودم را بدهکار نظام می دانستم و به ایران برگشتم
آن کارشناسی ارشدم را گرفتم و برای مقطع دکتری به خارج از کشور رفتم. با 2 فرزند برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم برای ادامه تحصیل به کدام کشور رفتید و چرا این تصمیم را گرفتید؟ طالبی: زمانی که قصد گرفتن پذیرش داشتم در دانشگاه اصفهان به عنوان مربی استخدام بودم(اواخر سال 1364 برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم)؛ در آن زمان با یکی از اساتیدم در دانشگاه شیراز مشورت کردم ...
عزل آیت اللّه منتظری توسّط امام(قدّس سرّه)
درمورد حدّ محارب و مفسد، به اعدام محکوم کرد.3 آیت الله منتظری هنگامی که از حکم اعدام مطّلع شد، یادداشتی خدمت امام(قدّس سرّه) ارسال کرد تا موافقت ایشان را برای توقّف حکم اعدام جلب نماید. استدلال های ایشان در این نوشته برای اعدام نشدن سیّدمهدی، قابل توجّه و تأمّل است: سیّدمهدی هرچه بود و هرچه شد، بالاخره 20 سال سنگ اسلام و انقلاب و امام را به سینه زد؛ او از خیلی از کسانی که مورد عفو امام قرار ...
عشق ممنوعه دختر تنها و پادشاه زیرک | دختر تنها، قربانی عشق ممنوعه
شهر پیچید، جوانی را کشته و در مسجد انداخته اند. از این سو، بزرگ محل، که سرپرستی مسجد را برعهده داشت، و رمل می دانست گفت، جسد را به گورستان برید و به خاک بسپارید تا به وسیلهٔ رمل کشنده را پیدا کنم، و به داروغه و قاضی شهر اطلاع دادند چه پیش آمده است. چند نگذشت که شاه شهر هم از آن باخبر شد. گذشت و گذشت، و از رمل که قاتل کیست، پاسخی بیرون نیامد، و سر نه ماه و نه روز مرضیه زائید ...
کتاب راهی برای رفتن ماجرای پرستاری که امدادگر جبهه جنگ شد
امور ایثارگران مطرح شد. بین سال های 1388 تا 1389 به منزل بتول خورشاهی رفتم و وقتی با خورشاهی مصاحبه کردم و وقایع زندگی وی را شنیدم فکر کردم خوب است که همه مردم زندگی و خاطرات بتول خورشاهی را بخوانند. وی خواهر شهید مرتضی خورشاهی است و من توانستم با دوربین فیلمبرداری از ساعت 5 تا 11 شب خاطرات این بانوی امدادگر و مبارز را ثبت کنم. هدف از نگارش این کتاب چه بود؟ من با ...
گفتگو با استاد بین المللی قرآن؛ از اهمیت توجه به تلاوت اساتید قرآنی تا آشنایی با مداحی و تأثیر آن بر ...
. بزرگ تر که شدم، از جلسات مرحوم استاد مهدی شکوهنده و استاد مرتضی فصیح القراء هم استفاده کردم. البته مشوق های دیگری هم داشتم. به عنوان مثال، یک روز وقتی معلم دینی دوران مدرسه، که فرد روحانی به نام آقای امام جمعه زاده بود، من را تشویق کرد که سر صف صبحگاه مدرسه قرآن بخوانم، از همان موقع علاقه مند به این رشته شدم و به طور جدی به دنبال یادگیری اصول تلاوت قرآن رفتم و در مسابقات شرکت کردم. کم کم ...
رونمایی از ترکیب خلاقیت و جسارت در مد و فشن ایرانی
در آنجا شیک و خوش لباس حضور می یافتیم و مانتو شلوارهای مرسوم آن زمان من را خوشحال نمی کرد، در نتیجه اغلب می رفتم دنبال طراحی لباسی که مورد پسند خودم بود. به تدریج لباسهایی که برای خودم طراحی می کردم مورد توجه دیگران هم قرار گرفت و می پرسیدند که از کجا خریدی؟ همین باعث که به همراه همسایه قدیمی سر کوچه مان که گرافیست و نقاش بود، تصمیم بگیریم که نمایشی از مانتوهای طراحی شده ام ارائه بدهیم ...
جز همدلی به میانجی ارتباط فرهنگی راهی باقی نمانده است
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، زهرا حسین زاده، شاعر افغانستانی مقیم مشهد، از چهره های شناخته شده شعر مهاجرت محسوب می شود. او اولین زن مهاجر است که کتاب شعرش در ایران منتشر شده و مورد توجه قرار گرفته است. کتاب نامه ای از لاله کوهی اولین مجموعه غزل زهرا حسین زاده در سال 1382 توسط نشر عرفان منتشر شد و خیلی زود او را به جامعه ادبی ایران و افغانستان معرفی کرد. کتاب بعدی او مجموعه غزل پلنگ در ...
گلپای دلها
خانوادگی خود از گلپایگانی به گلریز می گوید: من اولین خواننده گروه شیدا بودم. در دوران سربازی با محمدرضا لطفی آشنا شدم. بعد از سربازی هم با هم بودیم. من رفتم و دو سال شاگرد ادیب خوانساری شدم (1353) و بعد همکاری با گروه شیدا را آغاز کردم. وقتی می خواستیم نخستین اجرای گروه شیدا را داشته باشیم، با محمدرضا لطفی نزد نورعلی خان برومند رفتیم تا از او اجازه بگیریم. برومند در آن دیدار از ما پرسید، چه ...