روایت زندگی 3 زنی که در خانه تعرض ، آزار و خشونت دیدند
سایر منابع:
سایر خبرها
مخفیگاه این عروس خشن کجاست ؟ / پدر شوهرش را ویلچر نشین کرد + جزییات
تماس گرفت و من وقتی خودم را به آنجا رساندم که پرنیان و برادرش گریخته بودند. پدرم را که حال خوبی نداشت به بیمارستان رساندم و حالا تحت درمان قرار دارد .من از همسرم و برادرش شاکی هستم. با این شکایت ماموران به ردیابی پرداختند اما شواهد نشان می داد وی پس از حمله به خانه پدر شوهرش به مکان نامعلومی گریخته است .به این ترتیب برادر 39 ساله وی به نام پدرام ردیابی و بازداشت شد و به کتک زدن پدر ...
محاکمه غیابی عروس فراری به اتهام ضرب و شتم پدر شوهر
رفته بودند. پدرم را که حال خوبی نداشت به بیمارستان رساندم و حالا تحت درمان قرار دارد. من از همسرم و برادرش شاکی هستم. با این شکایت مأموران به ردیابی تازه عروس پرداختند. اما شواهد نشان می داد وی پس از حمله به خانه پدرشوهرش متواری و مخفی شده است. به این ترتیب برادر 39 ساله وی بازداشت شد و به کتک زدن پیرمرد اعتراف کرد. این در حالی بود که پزشکان اعلام کردند، پیرمرد بر اثر ضربه های شدید به ...
ویلچر نشین شدن پدر شوهرش پس از بلاهای عروس سنگدل + جزییات
به گزارش زیرنویس به نقل از رکنا، عروس فراری که در درگیری با شوهرش، به همراه برادرش به خانه پدر شوهرش رفته و پیرمرد را به شدت کتک زده و او را تا یک قدمی پرتگاه مرگ کشانده، غیابی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد. شامگاه 15 بهمن ماه سال 1401 مرد جوانی [...]
برای فرار از خانواده به پارتی شبانه رفتم/ تجاوز پسرشیطان صفت به دختر 16ساله
پیگیری های آگاهی در محله ای دور از محل سکونتمان در یک خانه فساد پیدا شد. از آن روز به بعد اجازه رفتن به مدرسه و داشتن موبایل را به او نداده ام. او از اعتماد من و پدرش سوء استفاده کرد و آبروی ما را برد. ما خانواده آبرومندی هستیم. شوهرم 25 سال در یک کارخانه ریسندگی کار کرد و پول حلال آورد. نمی دانم این بچه چرا این کار را با ما کرد. بعد از حرف های این مادر، از آنجایی که ...
دختر 16ساله: پسر روستایی را در کمدم مخفی کردم تا شب ها با او باشم
دختر 16ساله ای گفت: اولین فرزند یک خانواده سرشناس هستم که پدرم در زمینه امور حقوقی فعالیت می کند و درآمد خوبی دارد. با وجود این مادرم نیز در یکی از مراکز درمانی مهم شهر مشغول کار است، به همین دلیل من همیشه در خانه تنها بودم. با آن که پدر و مادرم همه امکانات رفاهی و تحصیلی را برایم فراهم می کردند و من هیچ کمبودی در زمینه مالی نداشتم اما از این تنهایی رنج می بردم. پدر و مادرم ...
روایت هایی از فرزندان طلاق و آسیب های روانی در جدایی والدین
همسایه و اهل محل ضربه خوردیم. اگر از همان روز های اول اختلاف، پدرومادرم ما بچه ها را وارد جنگ خودشان نمی کردند، اگر حتی قهر و سکوت پیش می گرفتند و اجازه می دادند قانون برایشان تصمیم درست بگیرد، شاید روح و روان ما حالا تا این حد رنجور و زخمی نبود. در ادامه حتما بخوانید آغاز طرح آموزش ویژه 4 سال اول زندگی کودکی له شده زیر آوار دعوا حسام بیست وهفت ساله است ...
درددل، زندگی ام را سیاه کرد
. از کجا متوجه شدی کار اوست؟ چند بار تهدید کرده بود همسرم را به قتل می رساند تا مرا راحت کند. روز بعد که پلیس تماس گرفت و خبر داد جسد شوهرم را پیدا کرده اند، فهمیدم تهدیدش را عملی کرده است. با او صحبت نکردی؟ خودش زنگ زد و گفت شوهرم را کشته است. واکنش تو چه بود؟ خواستم دیگر با من تماس نگیرد. همین تماس هایش پای مرا به پرونده باز کرد. ...
دعواهای والدین چه آسیبی به شخصیت کودک می زند؟
کودک از خود رفتارهای بی رحمانه نشان دهد. به عنوان مثال بچه اگر یک حیوانی را در خیابان ببیند او را آزار می دهد. چون این بچه یاد گرفته است که هیچکس نباید به شخص دیگری رحم کند. همه باید باهم بد باشند. رفتار بی رحمانه و خشن چیزی است که در چنین خانواده هایی به کودک ارث داده می شود. دعوای والدین+ خانه ناامن= بچه های فراری وی درباره دیگر عواقب اختلافات والدین و ناامنی خانه و خانواده ...
رساندن کودک به مادرش برای 2 مرد دردسرساز شد
چند روز قبل، مرد جوانی در یکی از شهرهای غربی کشور هراسان پیش پلیس رفت و از ربوده شدن پسر 5 ساله اش خبر داد و گفت: به خاطر اختلافاتی که با همسرم داشتم از او جدا و همراه پسرم راهی شهر زادگاهم شدم تا با هم زندگی کنیم. امروز که از سر کار به خانه برگشتم متوجه شدم پسرم نیست. خانواده ام به تصور اینکه او برای بازی به کوچه رفته متوجه غیبتش نشده بودند اما وقتی همه جا را گشتم و از او خبری پیدا ...
همسرم خیلی به من مشکوک بود و هر چی قسم می خوردم باور نمیکرد/ نگو خانم زیر سر خودش بلند شده و...
همسرم هیچ گاه برای خرید لوازم منزل یا فروش لوازم قدیمی از من اجازه نمی گرفت تا این که حدود چهار سال قبل یک گوشی هوشمند خرید و با ورود به شبکه های اجتماعی روزگار مرا سیاه کرد از آن روز به بعد با حجاب و آرایش نامناسب پشت فرمان می نشست و برای تغییر دکوراسیون منزل پول های زیادی را هزینه می کرد. دیگر به رفتارهایش مشکوک شده بودم تا این که سال گذشته روزی که به آرامی وارد منزل شدم صدای همسرم را ...
قتل عروس خانواده در نیمه شب با نقشه آنی دو برادر /شوهر زندانی شد و برادر اعدام
همسر جوانش خبر داد. این مرد گفت: من و همسرم ساکن یکی از شهرهای غربی کشور هستیم. مدتی قبل من برای کار به تهران آمدم و تقریبا هر ماه برای او پول می فرستادم. مرد جوان افزود: آخرین بار هفدهم فروردین، 21 میلیون تومان پول موجود در حساب بانکی ام را برداشت کرده و در کیف همسرم گذاشتم و هر دو به تهران سفر کردیم. روز بعد در پایانه غربی تهران منتظر یکی از دوستان قدیمی بودم تا او را ببینم و سپس همسرم ...
کارگران فاضلاب نیازمند حمایت فوری هستند
.... روزی که او عمل شد سخت ترین روز زندگی من بود. هرگز فراموشش نخواهم کرد. همه می دانند که زندگی یک دختر چقدر برای یک پدر معنادار است. پزشکان عمل را کامل کردند اما شش ماه بعد دخترم فوت کرد. دوران بسیار سختی بود. دخترم رفته بود، وسیله نقلیه خود را فروخته بودم و بدهکار هم بودم. تا دو سال هر روز 25 کیلومتر پیاده روی می کردم تا سر کار بروم. در آن زمان سقف خانه من گلی بود و نشتی داشت. سال ها ادامه داشت ...
مادر شوهرم گفت دختر زیبای برای پسرش در نظر گرفته است
زن 18 ساله گفت: 13سال بیشتر نداشتم که با اصرار پدرم درحالی پای سفره عقد نشستم که نامزدم 21 سال از من بزرگ تر بود. پدرم شیربهای زیادی از خانواده همسرم گرفته بود وبه همین خاطر هم مرا مجبور کرد تا با حمید ازدواج کنم. در آن دوران من هنوز از زندگی مشترک آگاهی کافی نداشتم درس و مدرسه را رها کردم و به خانه بخت رفتم اما تفکرات من با همسرم زمین تا آسمان تفاوت داشت. با این حال بعد از چند سال ...
قصاص مردی که زن برادرش را به قتل رساند
موجود در حساب بانکی ام را برداشت کردم و در کیف همسرم گذاشتم و هر دو به تهران آمدیم. روز بعد در پایانه غربی تهران منتظر یکی از دوستان قدیمی ام بودم تا پس از خداحافظی با او همراه همسرم به شهر شیراز نزد خانواده اش برویم؛ اما هرچه منتظر ماندیم، خبری از دوستم نشد. بنابراین از همسرم خواستم در پایانه بماند تا من به گیشه فروش بلیت بروم. 20 دقیقه بعد وقتی برگشتم، خبری از همسرم و ساک پول نبود. هرچه هم که ...
عجیب ترین آدم ربایی های این روزها
خصوص شیشه شیر و شیر خشکی که در کوله اش بود، گفت: من نذر کرده بودم که این وسایل را به یک مادر بدهم تا شاید یک روزی خدا به من لطف کند و مادر شوم. وی ادامه داد:13 سال قبل ازدواج کردم اما مدتی بعد متوجه شدم که نمی توانم بچه دار شوم. در این سال ها، تحت درمان قرار داشتم اما نتوانستم بچه دار شوم. وی ادامه داد: چند وقت قبل نذر کردم که وسیله ای برای نوزادان تهیه کنم و به بچه های تازه ...
بغض مادر حسن آمریکایی برای کودکان غزه
بلایی سر بچه های نازنین غزه می آورد؟ همین طور که وضعیت کودکان غزه را می بینم، فقط برایشان اشک می ریزم. نمی دانم چطور دلشان می آید این بچه های نازنین را می کُشند؟ ای کاش دعاهایم برای آزادی فلسطین مستجاب شود و خداوند، اسرائیل را نابود کند. در ادامه به گفت وگوهای صمیمی با این مادر شهید می رسیم، مادری که کودکی و جوانی اش را در نجف بوده و 2 سال بعد از تولد حسن آقا در سال 1350، این خانواده ...
راز قتل دختر جوان به دست پدر: مردم پشت دخترانم حرف می زدند
.... زمانی که ماموران به خانه این مرد رفتند متوجه شدند او از اتباع افغان است و سال های زیادی است در ایران زندگی می کند. همچنین مشخص شد دختر دیگر مرد هم وضعیت مناسبی ندارد و او نیز بدن و صورتی کبود دارد. وقتی دختر زخمی مورد پرسش قرار گرفت به پلیس گفت نمی داند چه اتفاقی برای خواهرش افتاده است فقط می داند او خودکشی کرده است؛ اما وضعیت خانه و شکستگی وسایل نشان می داد درگیری در خانه اتفاق ...
پرستو، ساجده، عاطفه؛ ماجرای این سه زن، وحشتناک است
فهرست اخبار زیرنویس1 روایت اول2 روایت دوم3 روایت سوم روزنامه اعتماد در گزارش امروز خود روایتی از زندگی سه زنی که در معرض خشونت خانگی بوده اند را آورده که در ادامه می خوانید ساجده، گیسوهای تاب دار سیاهش، سه بار دور دستان مراد پیچیده شده و از پاهایش، آویزان از سقف مانده. پرستو، مهره پنجم کمرش زیر [... ...
قتل دختر بچه در شکنجه های مادر و دوست پنهانی مادرش
و بدن او را با سیخ داغ می سوزاند .بهار از دخترش می خواست تا از خانه بیرون نرود .چون می ترسید پدرش او را با خودش ببرد.هربار بهار از خانه بیرون میرفت بهناز او را به شدت کتک می زد. آخرین بار هم وقتی از محل کار به خانه برگشتم متوجه شدم بهناز دخترش را کتک زده و حال بهار خوب نیست .یکباره بهناز جیغ کشید و کفت دخترش تشنج کرده.من حتی قبلاً چند بار به بهناز تذکر داده و حتی او را کتک زده بودم تا دیگر دست روی ...
سرنوشت تلخ جاعل حرفه ای مسیرش را تغییر داد
خواهرم فوت کرد من دیگر به خانه پدرم رفت و آمد نداشتم. پدرت از همسر دومش هم بچه دارد؟ بله سه بچه هم از او دارد که آن ها همگی سر و سامان دارند. از آن ها خبر داری؟ نه خبر ندارم. خیلی وقت است از خانواده ام خبر ندارم. جعل کردن را از کجا یاد گرفتی؟ من از بچگی خیلی خوب نقاشی می کشیدم و ریزه کاری بلد بودم. کلا کار دستی دوست داشتم با وسایل ...
چند روایت از یک راوی خاص جنگ
. به کتاب های شهید مطهری خیلی علاقه داشت. کتاب ربا، بانک، بیمه و خاتمیت را مطالعه می کرد. حتی یادم هست، آن وقت ها مسابقه هایی با موضوع کتاب های شهید مطهری برگزار می شد، با دوستانش قرار گذاشته بودند که به بهانه مسابقه هم که شده، کتاب های شهید مطهری را بخوانند. در آن سن و سال، کتب اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی را می خواند. خیلی کتاب می خواند که چون آن موقع بچه بودم، اسم کتاب ها ...
کودک ربایی برای خاطر مادر بی قرار
جوان آنلاین: دو مرد که به اتهام ربودن پسربچه خردسال بازداشت شده اند، مدعی هستند برای آرامش مادر طفل دست به این کار زده اند. جلسه تحقیق از دو مرد که به اتهام ربودن پسربچه پنج ساله بازداشت هستند، روز گذشته در دادسرای امور جنایی تهران برگزار شد. ابتدای جلسه پدر طفل ماجرای ناپدید شدن بچه اش را شرح داد. او گفت: چند سال قبل من و همسرم با هم ازدواج کردیم و صاحب پسری به نام ارشیا شدیم. ابتدا وضعیت ...
آخرین دیدار
شوشان عارف عفراوی : دی ماه سال 93 که بود برگه اعزامم را آورد و تحویلم داد، با چهره ای تلفیق شده از شادی و غم، شادی از این بابت که فرزند اولش بزرگ شده و در آستانه رفتن به سربازیست و غمش از این بابت که برای اولین بار قرار است جدایی طولانی مدت را ازهم تجربه کنیم. 18 ساله بودم با سری سرشار از غرور و آرزو های بلند پروازانه،که همین دیواری بلند ساخته بود که نتوانم نگرانی های پدرم ...
علامه طباطبایی نمونه موفق استفاده از فرصت عمر
ما خستگی نداشت، هم کار خانه می کرد و هم بچه ها را نگه می داشت و هم شوهرداری می کرد. پدرم هنگام غروب به خانه می آمدند و پس از اقامه نماز ساعت ها مشغول مطالعه بودند. یک ساعت بعد از شام برای خانواده بود و حاج آقا برای ما صحبت می کردند که بسیار لحظات شیرینی بود و من امروز حسرت می کشم که یک ساعت از آن ساعت ها تکرار شود. ویژگی منحصر به فرد علامه چه بود؟ در ادامه این برنامه زهرا ناظم ...
قتل دختر تبریزی به دست پدرش
به گزارش تبریزمن، مهدی وقتی مقابل کارآگاهان می نشیند این گونه پلیس را در جریان گم شدن دختر جوان قرار می دهد: به واسطه شغلم به شهرهای دیگر سفر می کنم و معمولا 3 روز طول می کشد تا به خانه برگردم؛ اینبار وقتی رفتم مهسا، خواهرم در منزل بود اما وقتی برگشتم خبری از وی نبود از پدرم سراغش را گرفتم اما جواب های متناقضی داد. پسر جوان ادامه داد: 7 ماه قبل مادرم فوت کرد و از زمان فوت مادرم، ارتباط ...
شکایت از اورژانس بعد از مرگ شوهر
روز گذشته زن جوانی به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از امدادگران اورژانس شکایت کرد. او در تحقیقات گفت: چند روز قبل برای انجام کاری از خانه خارج شدم و ساعتی بعد همسرم تماس گرفت و مدعی شد که حالش خوب نیست. از آنجایی که همسرم سابقه بیماری داشت، از او خواستم با اورژانس تماس بگیرد و خودم هم بلافاصله راهی خانه شدم. او ادامه داد: در میان راه بودم که همسرم تماس گرفت و گفت اورژانس موتوری ...
محمد سخت از ما دل کند و آسان دل داد
. بعد من کفشش را جلوی پاهایش گذاشتم، همدیگر را در آغوش گرفتیم و او از خانه بیرون رفت. وقتی سر کوچه رسید پشت سر او آب ریختم و برای آخرین بار او را ایستاده دیدم، تقریبا هر روز با من تماس می گرفت. آخرین بار دو روز قبل از عملیات چهار بار پشت سر هم با من تماس گرفت؛ در حال لباس شستن بودم. بر خلاف بعضی ها که نمی توانند جلوی دیگران ابراز علاقه کنند او جلوی همه علاقه اش را ابراز می کرد. من هی می آمدم تلفن ...
عفو بین الملل گوشه ای از جنایت های جنگی اسرائیل را مستند کرد
را ترک کردیم و آمدیم در کلیسا بمانیم چون فکر می کردیم اینجا از ما محافظت می شود. هیچ جای دیگری نداریم که برویم. آن کلیسا پر از آدم های صلح طلب بود... فقط آدم های صلح طلب آنجا بودند. در این جنگ، هیچ جا در غزه امن نیست. همه جا زیر بمباران است، روز و شب. هر روز تعداد غیرنظامی هایی که کشته می شوند بیشتر و بیشتر می شود. برای صلح دعا می کنیم اما قلب هایمان شکسته است. سامی طرازی به عفو بین ...
فرار از مهمانی شیطانی زن جوان در باغ ویلای اجاره ای
کند که با رقص و موزیک شروع شده بود. به همین خاطر هستی را برداشتم و ازآن جا بیرون زدم. حالا احساس گناه و عذاب وجدان درحالی رهایم نمی کرد که هستی هم التماس می کرد تا او را به خانه خودشان نبرم! به ناچار هستی رابه خانه خودم بردم ولی ترانه با من تماس گرفت و مدعی شد به اتهام آدم ربایی از من شکایت می کند! این بود که به کلانتری آمدم تا این ماجرای وحشتناک را گزارش بدهم! اما ای کاش ... با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد جعفرعامری رئیس کلانتری آبکوه مشهد تحقیقات نامحسوس پلیس برای ریشه یابی این ماجرا آغاز شد. ...