ورود آقایان ممنوع؛ اینجا خوابگاه دختران مستقل است
سایر منابع:
سایر خبرها
خوابگاه دختران دانشگاه تهران
خوابگاه دخترانه چمران یک خوابگاه دانشجویی است که صفر تا صد مسؤولیت آن به عهده دختران است، به طوریکه از امور تأسیسات گرفته تا کارهای مربوط به صنف های مختلف را دختران خودشان انجام می دهند.
جایی برای نخوابیدن
خوابگاه بمونم، اعصابم به هم ریخته بود. بعد از چهارماه غرزدن از این که چرا ما رو وسط این کرونا می فرستین بیمارستان که مریض ببینیم. اگه کرونا بگیریم و بمیریم کی میخواد جوابگو باشه؟ اما ته دلمون می دونستیم که فقط داریم غر می زنیم و قرار نیست هیچ کدوم مون از کرونا بمیره. اما بالاخره بعد این همه غرزدن، ما رو تعطیل کردن و بچه ها همه رفتن خونه و من بی بلیت مونده بودم و نگهبان خوابگاه. آخرین نفر رو بدرقه ...
شهیدی که همراه با سردار دل ها به دیدار حق شتافت
شد در واقع از مهم ترین ملاک های من برای ازدواج ایمان به خدا بود. - ایسنا: از اخلاق و رفتار شهید در برخورد با شما و خانواده اش سخن بگویید. اخلاق و رفتار ایشان به گونه ای بود که تمام کارهای بیرون از خانه را خودشان انجام می دادند. حتی اگر من هم بیرون از منزل بودم، اجازه نمی دادند کارهای بیرون را انجام دهم. نسبت به همسر و فرزندان شان مهربان بودند و همواره از من و دختران شان دلجویی ...
وودی آلن چگونه وودی آلن شد/ فیلم های محبوبم کمدی نیستند!
و این قطعه را روی صفحه شطرنج نوشتم. در آن زمان من تقریباً با لوئیز لزر ازدواج کرده بودم. او آن را خواند و گفت: هه، فکر می کنم این خوب است. باید این را برای نیویورکر بفرستی. برای من، مانند دیگر افراد نسل من، نیویورکر مقدس بود. به هر حال، وقتی در یک تماس تلفنی گفتند که اگر چند تغییر ایجاد کنم، آن را چاپ خواهند کرد، شوکه شدم. بنابراین من به آنجا رفتم و چند تغییر دادم و آنها آن را منتشر کردند. این یک ...
ناجی العلی هنرمند فلسطینی که برای کشورش شهید شد + معرفی حنظله ، آثار و یک نامه
گونه معرفی نمودم: من حنظله، از اردوگاه العین الهوا هستم. من کلمه (شعار) افتخار خود من هم چنان وفادار به نهضت باقی می مانم. را به معرض نمایش می گذارم... این وعده ای بود که خودم ساخته بودم. حنظله، نوجوان پابرهنه، نماد دوران کودکی خودم بود. او در سنینی بود که من مجبور شدم فلسطین را ترک کنم و امروز از نظر احساسی، هنوز آن سن را دارم. اگرچه همه حوادث، در سی وپنج سال پیش اتفاق افتاده است، اما ...
اولین دیدار دانشجویی تا تشکیل زندگی مشترک
و مقاومت و انکار همسرم؛ اجازه گرفتیم که حضوری صحبت کنیم که اگر نشد هم چیزی ته دلمان باقی نماند و حسرت تلاش نکردن را نخوریم. این دانشجو در ادامه بیان نحوه آشنایی اضافه کرد: بلاخره مقدر شد و من رفتم و همسرم را از نزدیک دیدم و آرام آرام قضیه را به طور کامل و روشن بیان کردم و همسرم هم با تردید قبول کردند، البته من و همسرم پس از سه ترم که آموزش به صورت مجازی برگزار شد وارد دانشگاه شدیم و در ...
بانویِ اتم ایران پشتیبان بیماران بی بضاعت ملایری
کاری از دستش برنمی آمد، من هم این وضعیت را می دیدم، رنج می کشیدم و این موضوع برای من شد یک دغدغه و تا وقتی بزرگ شدم، افکار کودکانه من هم بزرگ شد و این فکر در ذهن من رشد کرد تا اینکه دانشجو شدم و برخی دانشجویان را می دیدم که باز هم مشکل دارند و پول ندارند و ایده این کار خیر ریشه در خانواده و کودکی من دارد. به همین خاطر جسارت کردم و سراغ رئیس دانشگاه و کارمندان رفتم و تا جایی که توانستم ...
مونا اسکندری؛ نویسنده توانای همدانی؛ بانوی مسلمان ایرانی دیوارهای سنگی موانع را نیز درمی نوردد
از فضای اجتماع جدا شوم؛ بنابراین تنها راهی که می توانستم در این مسیر از آن کمک بگیرم یک گوشی هوشمند بود که از همین طریق جزو مجریان جشنواره فراخوان ایده های مسجدی شدم که در آن با بارش ایده درخصوص کارکردهای مسجد مواجه بودیم تا فضای مساجد همچون گذشته در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی و هنری به مسجد تراز اسلامی بازگشت داشته و احیا شوند. وی با بیان اینکه در این بازه زمانی عضو تحریریه نشریات ...
میزگرد | نگاه به هویت و جایگاه دانشجو
صنعتی اصفهان گذراندم، علت انتخاب این رشته به سال کنکور برمی گردد، هنگام وارد شدن به مقطع کارشناسی برایم مهم بود که در رشته های مادر و جامع همچون برق، مکانیک و نظایر آن تحصیل کنم و هرچه بیشتر پیش رفتم متوجه شدم این همان رشته ای است که به آن علاقه داشتم، آنچه که مورد علاقه من قرار دارد مباحث مربوط به متالوژی، مواد، فلزات و معادن است و در کشور نیز قبلا به سمت و سوی این چنین رشته هایی نرفته بودند که ...
خواهران منصوریان چه کاره هستند!
دختران را صاف کرده اما با بی رحمی از جاده ای که ساخته بود به بیرون پرت شده است. آزادپور به عنوان تنها دختر طلایی تاریخ تیم ملی ووشو خوشحال است که کسی نتوانسته طلایش در بازی های آسیایی را تکرار کند تا هنوز هم پرچمدار ووشو دختران باشد. شاید برای همه جالب باشد که بدانند دختر طلایی گوانگژو در این سال ها مشغول چه کاری بوده است؟ مشغول زندگی... صحبت هایی شده بود که بعد از کنار رفتن ...
اسرائیل با زنان اسیر فلسطینی چگونه رفتار می کند؟
مرا در جاده ای متوقف کردند و بعد از ضبط اوراق هویت و کیف همراهم و با وجود اینکه هیچ چیز ممنوعه ای همراهم نبود، بازداشت شدم. این زن آزاده می گوید: نیروهای اشغالگر برای 10 روز به طور مستمر مرا تحت بازجویی و شکنجه قرار دادند، اما هیچ اتهامی علیه من حتی در بازجویی هم ثابت نشد، بعد از آن مرا به حبس احتیاطی منتقل کردند (نوعی بازداشت در اسرائیل که بدون هیچ دلیلی و تنها به خواست نهادهای امنیتی ...
دلتنگ زندگی
.... یک روز صبح به بهانه رفتن به مدرسه، از خانه خارج شدم و تا نزدیکی های ظهر راه رفتم تا این که به پارکی رسیدم و روی یک صندلی نشستم. از گرسنگی و تشنگی داشتم از رمق راه رفتن نداشتم و نمی توانستم بلند شوم و بروم برای خودم چیزی بخرم و بخورم. همین موقع پسرجوانی را کنار خودم دیدم که با نگاه مهربانش به من خیر شده بود. نگاهی که تا آن زمان تجربه اش نکرده بودم. وقتی متوجه حال بدم شد، برایم کمی خوراکی خرید و ...
40روز اسارت مرد ثروتمند در کمپ ترک اعتیاد/ پای یک زن در میان است
حادثه 24 - مرد ثروتمند که 40روز در کمپ غیرمجاز ترک اعتیاد زندانی بود با زیرکی توانست خودش را نجات بدهد و حالا از یک آشنا شکایت کرده و می گوید او برای تصاحب اموالش، نقشه قتل او را کشیده است. چند روز قبل مردی سالخورده به همراه وکیلش، قدم در دادسرای جنایی تهران گذاشت تا از یک زن آشنا شکایت کند. وی گفت: من 40روز در کمپ ترک اعتیاد بستری بودم و شکنجه می شدم اما توانستم با زیرکی خودم را از ...
بوم گردی شغل نیست
یک الگو بهره می برند. برای همین هم چندان تفاوتی با هم ندارند که باعث کم شدن جذابیت شان شده. شما که پدر بومگردی ایران لقب گرفته اید، علت این تکراری بودن را چه می دانید؟ ای کاش این سؤال را یکی از مسئولان گردشگری از من پرسیده بود. درددل من هم همین است. پیش پای شما دوستانی از روستایی در منطقه آذربایجان اینجا بودند و می گفتند کار بومگردی شان کساد است و مشتری ندارند. 25سال پیش وارد حوزه گردشگری شدم ...
شهید کشوری عقاب تیزپرواز جبهه های جنگ ایران
... چند روز قبل از شهادت در نماز جماعت مکبر بودم. ناگهان شهید کشوری بعد از نماز مرا در آغوش گرفت و به شدت گریه کرد به او گفتم: چرا گریه می کنی؟ گفت: امام خمینی (ره) به ما اعلام کردند هیچ خلبانی حق ندارد به سمت زن و بچه عراقی ها تیراندازی کند. ولی هلی کوپتر های عراقی در سد کنجان چم در دشت صالح آباد، خودرو هایی که در آن زن و کودکان ایرانی حضور داشتند را مورد اصابت خود قرار دادند. ...
انتقام هولناک از برادرزاده
تحقیقات گفت: با برادرم سر ملک اختلاف داشتم. از آنجا که نتوانستم به خواسته ام برسم، تصمیم به انتقام از برادرم گرفتم. با کشتن پسرش می توانستم انتقامم را از برادرم بگیرم. از ساعت رفت و آمدهای شهروز با خبر بودم. روز حادثه سرراهش قرار گرفتم و سوار خودرویش شدم. از قبل با خودم قرص خواب آور برداشتم و درنهایت او را به امامزاده کشاندم. بعد هم تشنگی را بهانه کردم و آبمیوه گرفتم و زمانی که برادرزاده ام به ...
نتوانستم خیانت های شوهرش را تحمل کنم، درخواست طلاق دادم
گذاشتم و زندگی مشترک ما هنگامی آغاز شد که من به رفتارهای همسرم با زنان غریبه بسیار مشکوک بودم و احساس می کردم او با برخی از مشتریان فروشگاهش روابط نامتعارف دارد. او فروشنده لوازم آرایشی بود و من با زیر نظر گرفتن همسرم به خیانت های او پی بردم. آرام آرام عشق دوران نوجوانی در وجودم پژمرده شد به طوری که روزی سرزده به فروشگاهش رفتم و زنی را با آرایش های غلیظ و پوشش زننده ای دیدم که صدای خنده هایش در فضای ...
از شام دانشجویی تا گفتگو پیرامون سند تحول و ادامه تحصیل دانشجو معلمان
مسئولان دیگر در حال آمدن به سمت اتاقشان است، سریع داخل می شود و درب را می بندد. آقای صحرایی، با خنده می گوید، خوابگاه پسرانه همین طوره...همه می خندند. اتاق بغلی اما به استقبال آقای وزیر می آیند، وزیر وارد اتاقشان می شود، دانشجویان ورودی جدید هستند، آقای وزیر با تک تکشان حال و احوال می کند و به سوالاتشان پاسخ می دهد. در خوابگاه ولوله ایجاد شده که وزیر آموزش و پرورش ...
یافتن زندگی بعد از طلاق در جایی که کمترین انتظار را دارید
قرنطینۀ اجباری شد و همۀ برنامه ها معطل ماند، برادرم بالاخره توانست متقاعدم کند که، برای اینکه ذهنم از پیگیری اخبار منفی در اینترنت مابین نوشتن و انجام کارهای روزمره منحرف شود، حداقل شخصیت مخصوص خودم را درست کنم. ظرف چند ساعت اسیرش شده بودم. ساعت هایی را به یادآوردم که شوهر سابقم پشت رایانه اش صرف بازی می کرد و استرسش را تخلیه می کرد، درحالی که تمام کارهای خانه بر دوش من بود، خودم را به ...
ایلخونی، نسخه ایلیاتی "مکبث" بود
...> جعفری در خصوص این نمایش، حضور در جشنواره و اهداف آینده خود در زمینه تئاتر با خبرنگار ایسنا گفت وگویی انجام داده است که در ادامه می خوانید: *چه شد که وارد گروه نمایش ایلخونی شدید؟ من در گذشته کار نمایش و تئاتر انجام می دادم اما خیلی وقت بود آن را کنار گذاشته بودم. تا اینکه متوجه شدم یک کارگردان به نام آژمان بیژنی نسب قرار است در انجمن تئاتر فسا یک کارگاه آموزشی برگزار کند ...
خاطره های زنده جنگ و بی آبی قمقمه های خاکی
خوشی به گوش می رسید، راوی حرف می زد و خاطره ها زنده می شد. بعد از اتمام روایتگری در گوشه ای از شلمچه به روی خاک افتادم، انگار تمام خاطره های راوی را می دیدم و من هم در تمام آن صحنه ها حضور داشتم و شاهد تمام آن اتفاقات بودم، اشک پهنای صورتم را فرا گرفته بود، باریدم، باریدنی که تا به حال آن را تجربه نکرده بودم. در آنجا بود که متوجه شدم که چه اندازه از دنیا عقب مانده ام، برای همین در دفتر ...
خواستگاری عاشقانه در دانشگاه باعث بازداشت پسر دانشجو شد
پسر جوانی در یکی از دانشگاه های تهران و در کلاس درس به سبک فیلم های عاشقانه از دختری خواستگاری می کند، اما در نهایت خودش دچار دردسر می شود و به اتهام سرقت بازداشت می شود. چند روز قبل، پسر دانشجویی به نام آرش در یکی از دانشگاه های تهران هنگام برگزاری کلاس درس پشت در اتاق رفت و از استاد اجازه خواست برای صحبت با یکی از دختران دانشجو وارد کلاس شود. اما از آنجا که استاد مشغول تدریس بود ...
سفر به سرزمینی که ملائک بر آن سجده می کنند/ روایت دل هایی که با شلمچه رفیق شده اند
روایتگری آقای هادوی در یادمان علقمه راهی شلمچه شدیم. پا بر خاک شلمچه که گذاشتم به یاد مادرم زهرا به سمت بیت الاحزان شلمچه رفتم،اصلاً مگر می شود در روز شهادت مادر شلمچه باشی اما به سمت بیت الاحزان پرواز نکنی؟! وارد حسینیه شلمچه شدم و آهسته به سمت قبور شهدای گمنام حرکت کردم... مثل اینکه شهید گمنام به استقبالمان آمده بود، اتفاق غیر منتظره ای بود، هیچ یک از همراهانم اطلاعی ...
خادمی که روحش بوی حرم گرفت
مبتلا شد، احتمال داشت به جنین هم سرایت کند دلشوره گرفته بودم؛ پدر و مادر آقا مهدی هم زیارت کربلا رفته بودند. چند روزی را مهمان خانه مادرم شدم؛ دکتر گفته بود بچه ها کنارت نبانشد که به جنین سرایت نکند، اما فاطمه وابسته بود و دائم در آغوش من بود. آقا مهدی زنگ زد برایش شرایط را توضیح دام بلکه دلش نرم شود و برگردد، جواب داد خانم اینجا بهم احتیاج دارند نمیشه بیام دعا کردم و از حضرت زینب(س) و ...
وقتی سزارین نماد امروزی بودن شد / چرا مادران ایرانی از زایمان طبیعی می ترسند؟
اشتباه و قصور کادر درمان باشد. سراغ جمع های زنانه رفتم تا ببینم پاسخ آن ها به سوال زایمان طبیعی بهتر است یا سزارین؟ چیست. یکی از مادران که تجربه زایمان طبیعی و سزارین را در 2 فرزند خود داشته می گوید: از نظر درد سزارین دردناکتر از طبیعی است. درد طبیعی چند ساعت و قابل تحمل است اما در سزارین ماه ها و سال ها عوارض و درد خواهی داشت. من کمر درد شدیدی داشتم و تا یک ماه نمی توانستم بنشینم اما در ...
روز معلول
امسال هم همه نشستند و دوباره بر برابری حق معلولان و ضرورت احساس وظیفه جامعه نسبت به حقوق افراد دارای معلولیت تاکید کردند. امسال هم تک و توک هنرمندها و دولتی ها و خیریه ها و سمن ها یا همان سازمان های مردم نهاد خواسته یا ناخواسته آمدند و حرف زدند و شنیدند و رفتند و باز نقطه سر خط! نمی دانم شاید امسال کفگیرشان به ته دیگ خورده بود که سر ...
ستاره سحر؛ روزی که استقلال و کاپیتانش هوادار دختر آبی شدند
درصد می دانستم که ممکن است دخترم چنین قصدی داشته باشد حتما جلویش را می گرفتم. ما خانواده مذهبی هستیم و حتی اوایل که دخترم علاقه مند به تماشای فوتبال شده بود، رفتم و از مراجعی درباره حکم شرعی فوتبال دیدن دختران سوال پرسیدم وقتی مطمئن شدم گناهی ندارد، اجازه آن را دادم. هنگام توصیف مریم از رفتار خواهرش در آن فیلم و تلاش مضاعفش برای بازداشت نشدن، بخشی از سخنان پدر خانواده در این سال ها یاددآوری می شود ...
ماجرای نامه تاریخی امام(ره) در برکناری آیت اللّه منتظری
؛ ولی من چون از عواقب آن می ترسیدم با التماس و خواهش از ایشان خواستم در این اقدام عجله نکنند شاید در آینده راه حلّ بهتری پیدا شود؛ ولی امام قبول نکرد و فرمود من تصمیم خودم را گرفته ام، هرچه زودتر قضیّه را تمام کنید. تا اینکه امروز خبردار شدم خودش شخصاً وارد عمل شده، و در رابطه با عزل آقای منتظری نامه ای نوشته و برای من فرستاده تا به همراه آقای خامنه ای ببریم قم و تحویل آقای منتظری بدهیم ...
حقایقی درباره علی حاتمی به بهانه سالروز درگذشت این فیلمساز مطرح
جوان بدون تجربه نمایش به کل کار لطمه نزند. بله با این قطعه البته تا مقدار زیادی فرم اصلی کار فرم پوسته پوسته، لایه لایه و هزار و یکیش بیکار از بین رفته است البته من تلاش کردم که فرم مورد نظر از بین نرود اما تمام قصه های آدمهای درجه دوم فیلم دوافروش، سلمانی، داروخانه چی، کودکی مفتش و خیلی های دیگر همه حذف شده اند و اصلا گرفته نشدند و ارتباط ها گسسته شده. امینه اقدس حذف شد مثلا ...