سایر منابع:
سایر خبرها
علیپور: نگذاشتند به پرسپولیس بیایم کد خبر: 903722 / دیروز, 13:59 / ورزش
توانم زودتر کنار بیایم اما گولسیانی خارجی است و هواداران باید خوب او را ریکاوری کنند تا برگردد، چون پرسپولیس در بازی های سخت پیش رو به او احتیاج دارد. عدم دعوت به تیم ملی در دوره اسکوچیچ؟ خودم هم هنوز که هنوز است جواب این سوالات را نمی دانم. چیزی است که تمام شده و رفته و دیگر به این موضوع نمی پردازم اما واقعا من چه زمان آقای کی روش و چه زمان آقای اسکوچیچ دوران خیلی خوبی داشتم. من در ...
عرب: پارتی نداشتم تا به بازی ها اعزام شوم/ به همه قهرمانان دوومیدانی جایزه دادند جز من
داشتم و سطح مسابقه و مسیر آن خیلی بد بود و اصلا مناسب دو صحرانوردی نبود و در نهایت توانست اول شوم. من روزی 4 ساعت در تهران و اراک 25 کیلومتر می دوم. شهریور ماه هم در مسابقات لیگ در دو 10000 متر شرکت کردم و 34 دقیقه و 19 ثانیه رکورد زدم و توانستم رکورد ملی را بشکنم. در مسابقات لیگ رقیب نداشتم و با نفر دوم 6 دقیقه فاصله داشتم. بی رقیب بودن بسیار بد است. رکورددار دوی استقامت زنان ایران عنوان ...
دختر15ساله: به جای مدرسه به خانه مرد 26 ساله می رفتم
را برایم بفرستد، ولی او پای تلفن مرا مسخره کرد و تماسش قطع شد. من هم که به شدت ناراحت بودم طبق معمول لباس های مردانه را پوشیدم و از خانه بیرون آمدم. با آن که سوار بر تاکسی اینترنتی بودم، اما مقصد خاصی نداشتم و نمی دانستم به کجا می روم این بود که مقابل یک پل هوایی در خیابان پیاده شدم و با یک تصمیم احمقانه قصد داشتم خودم را از بالای پل پایین بیندازم که نیروهای کلانتری و آتش نشانان از راه رسیدند و مرا از این اقدام تلخ منصرف کردند اما ای کاش ... بیشتر بخوانید: مطلبی که همه دانشجوهای دختر و پسر باید بدانند ...
سال هاست هنر در گوشه ای غریب مانده است
بسیار عجیب بود، بعد از آن مقام های زیاد دیگری داشتم و در اکثر آن ها رتبه اول را به دست آوردم ولی چون مدرک مرتبط نداشتم کسی مرا قبول نداشت، این وضعیت تا سال 1387 ادامه داشت و مجدداً در آن سال به عنوان نخبه هنری دانشگاه های کشور انتخاب شدم. این هنرمند مینیاتوریست در ادامه با بیان اینکه درد هنر و هنرمند زیاد است، گفت: بعید می دانم هنرمندی باشد و دردی نداشته باشد، متأسفانه شهر و کشور و ...
دختر 14 ساله برای فرار از کتک های پدرش دست به خودکشی زد / همسایه ها فرشته نجات شدند + نظریه کارشناسی
به گزارش رکنا، همه چیز برایم تمام شده بود از قهر مادرم و کتک های پدرم خسته شده بودم هیچ دلخوشی در خانه ای که مرا پدرم مدام کتک میزد نداشتم ، حتی از گریه های برادر کوچکم گوش هایم درد میکرد . چند سالی بود که پدر و مادرم باهم اختلاف داشتند تا اینکه مادرم به خاطر پدرم خانه را ترک کرد. مادرم هربار زیر کتک های پدرم سر و صورتش زخمی بود پدرم اعتیاد داشت و هیچ وقت به خواسته های مادرم اهمیت نمی داد. ...
اقبال واحدی: دهه 60 خبرنگار و عکاس ایرنا بودم/ خاطره ای از نخستین شهرآورد بعد انقلاب+ فیلم
بازی را تماشا می کردند. در لبنان هم کار خبری کردم که خبرهایش را برای وزارت ارشاد می فرستادم. پس از آن با آقای هاشمی رفسنجانی که آن زمان رئیس مجلس بودند در سفر هندوستان همراه شدم. کارت ورود به ورزشگاه مسابقات فوتبال برای اقبال واحدی به عنوان خبرنگار ایرنا واحدی افزود: ایرنا قدیمی ترین خبرگزاری کشور است و جایگاه خاصی دارد. من آن زمان خودم یک دوربین کنون a1 داشتم. خبرگزاری ایرنا ...
خوش گذرانی متفاوت دوشنبه با دوقلوها
بگذارند به شیطنت و حریف شان نشوم چه؟ اگر آن بیرون کنترل شان از دستم خارج شود؟ اگر گم بشوند؟ همین طور که بزرگتر می شدند، من هم کنارشان رشد می کردم و قوی تر می شدم. کم کم به این ترس ها غلبه کردم؛ و حالا مدتی است که دوشنبه ها روز محبوب ما 3 تاست. چون تمام کارها را تعطیل می کنم تا یک روز را با بچه ها بگذرانم. سه تایی می رویم گردش و تفریح و گاهی هم میهمانی. دوشنبه های جذاب خانهٔ ما ...
حسن زاده: با تصمیم شمسایی از تیم ملی دور بودم و دوباره مثل یک سرباز بازگشتم
اصغر حسن زاده در گفت وگو با خبرنگار ورزشی پایگاه خبری هشت صبح در مورد حضور مجددش در تیم ملی فوتسال اظهار داشت: بیش از یک سال بعد از حضور وحید شمسایی، به تیم ملی دعوت شدم. البته این صلاحدید سرمربی تیم ملی بوده که در آن مقطع در تیم ملی حضور نداشتم. وی افزود: همیشه در مقطعی که در تیم ملی حضور داشتم، سرباز تیم ملی بودم و هر جا که سرمربی تیم ملی صلاح بداند به این تیم کمک خواهم کرد. الان هم ...
سهم من از عاشقی خاطرات سال هاویلچر نشینی است
سال داشتم. آن زمان دانشجوی رشته تربیت معلم بودم و به صورت بسیجی به جبهه رفتم. دو ترم را هم پشت سرگذاشته بودم که تابستان تصمیم گرفتم از فرصت تعطیلی دانشگاه استفاده کنم و اعزام شوم. رفتم و، چون عملیات محرم در پیش بود، تا پاییز در جبهه ماندم و در همین عملیات جانباز شدم. به دلیل شرایط جسمی ام دیگر نتوانستم به جبهه برگردم. پنج سال اول جانبازی را مجبور بودم در آسایشگاه باشم. البته در این مدت بیکار نماندم ...
عطر ریخته در اصفهان مرمت واقعی؛ مرگ است کد خبر: 903584 / 16-09-1402, 15:01 / یادداشت / نشر و ادب
.... اولین بار که در زمان بچگی عکسی از سی وسه پل را در کتابی دیدم حس کردم چقدر دلم می خواهد روی پل راه بروم. آسمان در آن عکس آبی بود. چندتکه ابر سفید بالای سر پل بود. آن موقع نمی دانستم بعدها این پل و آسمان آبی بخش مهمی از داستان زندگی ام می شود. آن روز پائیزی در خانه نشسته بودم. از پنجره به ابرهای متراکم آسمان اراک نگاه می کردم. کتاب جغرافیا را ورق می زدم. بچه ها در کوچه ...
گَپ بی پرده با 2 زوج دانشجو؛ از زندگی متاهلی تا فعالیت تشکُلی
همسر باعث ادامه تحصیل می شود اکبری به تشریح وضعیت درسی خود می پردازد و می گوید: پس از اتمام دوران کارشناسی ازدواج کردم و به سربازی رفتم، در حینی که سرباز بودم همسرم مرا به شرکت در آزمون کارشناسی ارشد سوق داد؛ در دوران سربازی برای آزمون ارشد درس خواندم، روز کنکور مرخصی گرفتم و در آزمون شرکت کردم. با اتمام سربازی نتایج کنکور نیز آمد و در رشته اقتصاد دانشگاه دولتی بجنورد پذیرفته شده بودم ...
ناجی العلی هنرمند فلسطینی که برای کشورش شهید شد + معرفی حنظله ، آثار و یک نامه
جیغ های او، من از خواب بیدار شدم. من فریادزنان او را به بیمارستانی (که او را عمل کرد) بردم، او هنوز به خاطر زخم هایش تحت درمان است. این تراژدی پیش از آن فاجعه که دیگران را مصیبت زده کرد، کم رنگ شد. خانواده هایی وجود داشتند که پنج یا شش نفر از کودکانشان را از دست داده بودند، خانه ها از زندگی تهی شده بودند. من همواره به علت ناتوانی خودم در حمایت از مردم، رنجیده بودم. چه گونه کاریکاتورهایم ...
اولین دیدار دانشجویی تا تشکیل زندگی مشترک
خانواده من مادرم بیشتر از بقیه اعضا مخالف این تصمیم من و همسرم بود. پدرم به اندازه من علاقه به مراسمات عروسی نداشت و من از طریق ایشان وارد شدم تا با مادرم صحبت کند و من هم نمی خواستم بی احترامی کنم و ناراحتی را در بین خانواده بیندازم و دوست داشتم رضایت دلی در همه خانواده ام به وجود بیاید. با لباس سفید در بین الحرمین عروس شدم وی ادامه داد: در رابطه با عروسی باید بگویم من با ...
عموی این دختر تهرانی از 9 سالگی به تجاوز می کرد
مستهجن به من نشان می داد. او می گفت خسته است و بدنش درد می کند و می خواست تا او را ماساژ بدهم. اما او مرا شکنجه می کرد و آزار می داد .من از ترسم سکوت می کردم و جرات نداشتم به کسی حرفی بزنم. دختر نوجوان در حالی که اشک می ریخت ادامه داد: 7 سال شکنجه ناپدری ام باعث شد تا به افسردگی مبتلا شوم و شبها کابوس ببینم.من از اینکه با پدر خوانده ام در خانه تنها باشم وحشت داشتم .به همین خاطر مادرم ...
وودی آلن چگونه وودی آلن شد/ فیلم های محبوبم کمدی نیستند!
شده بودند و اصلاً حسی از خودم نداشتند. نه، کاملاً تصادفی بود. نثر نویسی را به کلی رها کرده بودم و وارد تلویزیون شده بودم. می خواستم برای تئاتر بنویسم و در عین حال به عنوان کمدین در کلوپ ها کار می کردم. یک روز مجله ای از من خواست که چیزی برای آنها بنویسم، زیرا من یک کمدین نوظهور بودم و این قطعه را روی صفحه شطرنج نوشتم. در آن زمان من تقریباً با لوئیز لزر ازدواج کرده بودم. او آن را خواند و ...
شهیدی که همراه با سردار دل ها به دیدار حق شتافت
خانه پدرش بود نقل مکان کردم. عروسی ما هم دقیقا مثل عقد در نهایت سادگی برگزار شد و خوب یادم هست بخاطر حضور شهروز در نیروی مخصوص و گذراندن دوره چتربازی، فردای روز عروسی راهی شمال شد و من چند روز اول ازدواج مان را تنها در خانه مشترک مان و در انتظار بازگشت شهروز سپری کردم. ایکنا- از اخلاق و رفتار شهید در برخورد با شما و خانواده اش سخن بگویید. اخلاق و رفتار ایشان به گونه ای بود که ...
نادال: ناامید بودم اما روحیه خودم را حفظ کردم
داشته باشم، هیچ ایده ای ندارم اما فعلا برایم مهم نیست. من فقط خوشحالم که برگشتم و تلاش خودم را می کنم. این بازیکن 37 ساله اسپانیایی در حالی که از میادین دور بود به رتبه 664 در رده بندی جهانی سقوط کرده است. ستاره تنیس اسپانیا خاطرنشان کرد: این یک سال طولانی بود که در آن مراحل بسیاری را پشت سر گذاشتم، از تلاش برای بازگشت به رقابت در فصل حاکی تا ناامیدی پشت ناامیدی. البته من برای ...
سرقت دستگاه لیزر از مطب اقا و خانم دکتر + گفت و گو
...؛یکی از آنها شاهین بود؛ پسر خلافکاری که سابقه سرقت داشت. یک شب که دکتر و همسرش مسافرت بودند و من مقابل خانه آتشی درست کرده بودم،شاهیننزد من آمد. گرم گفت و گو که شدیم نقشه ای که در سر داشتم را برایش گفتم. او هم استقبال کرد و قرار شد با دوستش مهران این کار را انجام دهند. راستش را بخواهید کمی که گذشت از تصمیمی که گرفته بودم پشیمان و منصرف شدم اما آنها اصرار کردند و آنقدر در گوشم خواندند که من حاضر ...
بهادری: قلباً دوست داشتم به فرش آرای مشهد بازگردم
دوم شرایط و بازی ها سخت تر می شود. اولین بازی دور برگشت را هم فرش آرا با برد آغاز کرده که امیدوارم بتواند این روند را ادامه دهد و با شرایط خوبی فصل را به اتمام برساند. وی در خصوص شرایط خودش ادامه داد: زمانی که از کراپ جدا شده ام شرایط بدنی خوبی داشتم. در تعطیلات نیم فصل تمرینات تیمی نداشتم، اما تمرینات بدنسازی و انفرادی خودم را ادامه دادم. امیدوارم که بتوانم به فرش آرا کمک کنم. ...
خواهران منصوریان چه کاره هستند!
باید بدانند که من سال ها قبل خودم را ثابت کرده ام و حالا دیگر نیازی به اثبات خود ندارم. من راه مدال آوری ورزش دختران را باز کردم، در واقع من این جاده خاکی را صاف کردم اما خودم را از این جاده بیرون پرت کردند. من بودجه ورزش دختران را بالا بردم اما به راحتی کنار گذاشته شدم. حالا باید با این سابقه دقیقاً چکار کنم، باید بروم با قسم و آیه دست به دامان شان شوم که من را به تیم ملی راه بدهند؟ من دکترای ...
داستان رابطه فروشنده لوازم آرایش با زنان
زن 25 ساله گفت: از دوران کودکی با شایان هم بازی بودم اما زمانی که به سن نوجوانی رسیدم حرف ها و نگاه هایمان رنگ عاشقانه به خود گرفت و این گونه روابط پنهانی ما درحالی آغاز شدکه من 15 سال بیشتر نداشتم. هر روز به بهانه های واهی راهی منزل مادربزرگم می شدم تا شایان را ببینم چرا که آن ها همسایه مادر بزرگم بودند و من از این شرایط برای عشقی خیابانی بهره می بردم. بالاخره 3 سال بعد شایان به ...
قول ازدواج ندادم، آن دختر مرا به تعرض متهم کرد
10ساله بودم. مادرم برای خرجی مان در خانه های مردم کار می کرد. من خیلی ناراحت می شدم برای همین هم وقتی کمی بزرگ تر شدم تصمیم گرفتم درس را ول کنم و کار کنم. وضع مالی تان چطور است؟ خداراشکر یک خانه خیلی کوچک داریم و مستاجر نیستیم اما درآمدی نداشتیم. پدرم کارگر بود. بیمه اش آن قدر نبود که ما بتوانیم حقوق پدرم را بگیریم. برای همین درآمدمان فقط از طریق کار کردن مادرم بود. ...
هامس رودریگز: در رئال مادرید فصل بد نداشتم
پرسید پول می خواهی یا افتخار؟ من به او پاسخ دادم افتخار. او هم گفت پس معامله تمام شد. هامس ادامه داد: فکر می کنم همه فصل های من در رئال مادرید خوب بودند، اما اولی از همه بهتر بود. من 40 گل زدم و 42 پاس گل فرستادم که به نظرم آمار خیلی خوبی است. زمانی که وارد رختکن رئال مادرید شدم، به خودم گفتم وای، چه قدر ستاره. 23 ساله بودم و فکر می کردم در پاسخ به هر چیزی که آنها به من بگویند، باید بگویم من آقای گل جام جهانی هستم. دوران خیلی خوبی آنجا گذراندم. ...
انتقام هولناک از برادرزاده
تحقیقات گفت: با برادرم سر ملک اختلاف داشتم. از آنجا که نتوانستم به خواسته ام برسم، تصمیم به انتقام از برادرم گرفتم. با کشتن پسرش می توانستم انتقامم را از برادرم بگیرم. از ساعت رفت و آمدهای شهروز با خبر بودم. روز حادثه سرراهش قرار گرفتم و سوار خودرویش شدم. از قبل با خودم قرص خواب آور برداشتم و درنهایت او را به امامزاده کشاندم. بعد هم تشنگی را بهانه کردم و آبمیوه گرفتم و زمانی که برادرزاده ام به ...
پدرم مخفیانه خانه مجردی خریده بود
تعقیب کردم و متوجه شدم به تازگی یک خانه مجردی خریده است و زن میانسالی هم به آن خانه رفت و آمد دارد، به همین خاطر باز سراغ پدرم رفتم و به او تذکر جدی دادم و تهدیدش کردم که اگر به رابطه اش با آن زن خاتمه ندهد آبروی آنها را می برم، اما او منکر ماجرا شد و تهدیدم را جدی نگرفت. روز حادثه به خانه مجردی اش رفتم و با او صحبت کردم. بعد از آن هم پدرم به قتل رسید و وقتی خبر را شنیدم تعجب کردم و نمی دانم چه کسی ...
یاسین سلمانی: به پدرم گفتم در ایران فقط برای پرسپولیس بازی می کنم/ پیشنهاد استقلال 10 میلیارد بیشتر بود
ستاره تیم فوتبال پرسپولیس گفت: به پدرم گفتم در ایران فقط برای پرسپولیس بازی خواهم کرد و باوجود پیشنهاد بالاتر استقلال، به پرسپولیس ملحق شدم. یاسین سلمانی در گفت گو با برنامه تلویزیونی فوتبال برتر در مورد آخرین وضعیت خود اظهار داشت: خدا را شکر همه چیز خوب است و دوران نقاهت را سپری می کنم تا رفته رفته تمرینات را شروع کنم. خیلی مصدومیت بد و سنگینی بود و دوستان دیدند چه دردی را تحمل می کنم ...
استقلال 10 میلیارد از پرسپولیس بیش تر پول می داد
دادم مصدومیت جدی باشد. پای چپم نه علائمی داشت و نه صدا داد. بعد از MRI فهمیدم نیاز به جراحی دارم. یکی از دلایل مصدومیتم پرواز های طولانی مدت بود. بعد از بازی با الدحیل فقط نزدیک سه روز ریکاوری کردم تا بدنم برگردد. 10 روز در ازبکستان بودم و 3 بازی انجام دادیم. سلمانی افزود: از ازبکستان به تهران برگشتم. بعد از بازی با النصر عازم چین شدم. حدود 9 ساعت پرواز داشتیم. فکر کنم حدود 2 ساعت خوابیدیم ...
جشنواره علمی پژوهشی یک رویدادی با سطح کیفی بسیار بالا است
استان را کسب کردم و در قسمت ادبیات گردشگری رتبه دوم استانی را از آن خود کردم. وی افزود: همیشه بعد از خداوند متعال به خودم ایمان داشتم و آنقدر به توانایی و قدرتم، زحمات و سختی هایی که در زمان کمی که وجود داشت و با ایمان قوی که داشتم مطمئن بودم حتماً رتبه برتر را به دست خواهم آورد . این را هم بگویم اگر این جشنواره مرحله کشوری هم داشت یقیناً می توانستم جز رتبه برتران کشوری باشم. ...
چرا معلم شدم؟
موسسه آموزشی که بخواهد از دیپلم به بالا، مدرک بدهد، باید ذیل آن وزراتخانه قرار بگیرد. بر اساس این قانون، دانشسرای عالی و سپس دانشگاه تربیت معلم، زیر نظر وزارت علوم قرار گرفت. لذا من که قبل از انقلاب در تربیت معلم تدریس داشتم، هر چند نیروی رسمی آموزش و پرورش بودم، ولی مأمور به تحصیل از آموزش و پرورش به آن دانشگاه شدم. ماجرا از این قرار بود که وقتی در سال 1346 دوره فوق لیسانس را می گذراندم، دکتر محمد ...
امین زاده: با حمایت و انگیزه مردم در مسابقات حاضر شدم / برای تامین مالی باید کارگری یا روی تراکتور کار ...
دیدگی وارد مسابقات پاراآسیایی شدم و توانستم وزنه خوبی بزنم و مدال طلا کسب کنم. با کسب مدال من نایب قهرمانی کاروان تیم ملی ایران در جدول تثبیت شد. امین زاده در خصوص علت موفقیت کاروان پاراآسیایی عنوان کرد: ورزشکاران پارا هیچ گاه ناامید نمی شوند. در آن جا شاهد تلاش های ورزشکاران بودم که با چه سختی هایی رو به رو هستند و به این مسابقات آمدند. خدارو شکر که توانستیم نایب قهرمان این دوره از ...