سایر منابع:
سایر خبرها
درخواست طلاق از تازه عروسی که در غذا سیر و پیاز می ریزد
عروسی مدام از یک زندگی رؤیایی و سفر اروپا و خانه و زندگی لاکچری حرف می زد اما الان که ازدواج کرده ایم همه آن وعده ها را فراموش کرده و چسبیده به سیر و پیاز. در همین حین فرید بلند شد و گفت: من با این دختر ازدواج کردم تا آینده ام را بسازم. بله من کلی رؤیا ی قشنگ داشتم اما این زن بلای جان من شده است، همسر من طوری رفتار می کند که مجبور شوم با او بد رفتاری کنم. آقای قاضی من طلاق می خواهم. طبق ...
دار زَن خاطرات اسارت در زندان های کومله
دویی اصغر از کوچیکی کار کرده. حالا هم برای خودش یه خونه خریده. دویی گفت ها من اصغر رو قبول دارم. کم مانده بود بال دربیاروم و پرواز کنم. پس همه چیز حل بود و من این قدر استرس داشتم. با قیژ باز شدن در، سرم را برگرداندم. بابا و پشت سرش هم خدا بخش همین طور که حرف می زد آمد تو. این کتاب با 156 صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت 47 هزار تومان عرضه شده است. ...
آدینه با داستان/ نامش را غروب گذاشته بودند
نگین های کاشی فیروزه ای داشت رنگ می گرفت. باران آرامی شروع به باریدن کرد. چشم هایش را باز کرد. زنی مقابلش ایستاده بود. با پیراهنی ارغوانی و موهای بلند مشکی، با دست های لاغر استخوانی و چشم های روشن. تو گویی از رزمی بازگشته، از چنگال مغولی گریخته، شاهد فاجعه ای بوده از همه ی رنج های بشریت. دختر با همه ی عظمت تنهایی اش، مقابل زن ایستاد. نوای دوتاری در حیاط پیچید. باد چرخید و دانه های باران ...
نگاهی به قاب ایرانی یلدا
نوه ها که من نوه بزرگ پسری هستم و دست های نوه های دیگر که دنبال فندق و پسته و بادام منقا می گردند. تصویرها پر از خش خش و به هم خوردن آجیل هاست. عروس ها و پسرها و دخترها و دامادها همه آمده اند. براساس مقاله نگاهی به قاب ایرانی یلدا باید بدانید که در این یلدا که همه دور هم و در خانه پدربزرگ و مادربزرگ جمع اند و قابی قدیمی و دیدنی از این آیین در بین خانواده های ایرانی به شمار می آید، بچه ...
دنیایِ ده!!!(22)"مصیبت نامه"
...! هر چه حیدر غیرت داشت، این بی عار و درد است! ناتو است و سِرتق." گفتم: "جوان است، غرور دارد و... سر به سرش نگذار." آهِ بلندی کشید و از سر نو گفت: "ما هم جوان بودیم اما نه این طور!" گفتم: "مگر چه شده؟!!" از عمق جان نفسی کشید و گفت: "یادت می آید که حیدر دو سه سال پیش عمرش را دو دستی داد دستِ عزرائیل. زَنک هنوز خونِ شوهرش خشک نشده بود که این عَلَم یزید را انداخت توی دامان ما و رفت دنبالِ ...
وقتی شبمان شب چله شد
.... گندم اینطور تُردتر می شد و وقتی با شاهدانه حرارت می دید و بقول قدیمی ها بو داده می شد و به او نمک می زدی دیگر هیچ رقیبی بین خوراکی های شب چله نداشت. رنگ و بو را مادربزرگ می بخشید که بخشی از موهای حنابسته اش قر خورده از زیر چالمه آویزان شده بود و می نشست وسط خانه، لب کرسی زغالی و همه چیز را دور خودش می چید و بینمان مشت مشت تخمه پخش می کرد کنار مادرم چند پلاستیک هم بود که ...
داستان اسطوره شب یلدا / چرا ایرانیان اولین شب زمستان را جشن می گیرند؟
، دشمن شب و سرما بود. دشمن اهریمن تاریک. او زاده زمستان بود، اما به هرکجای زمین که پا می گذاشت، آن جا را روشن و گرم می کرد تا زمستان به سمت بهار برود. مهر، به که جوانی رسید، قصد کرد گاوی را قربانی کند تا طبق باور قدما، خونش به شکوفایی و آفرینش زمین کمک کند و نیروهای شر و اهریمن را براند. گاو تنومند، از دست مهر گریخت، اما کلاغ و سگ جایش را به مهر نشان دادند و مهر یا همان میترا، گاو را به غار خود برده ...
مژده لواسانی کیست؟ سمت جنجالی لواسانی در وزارت بهداشت!
، پابوس و... (شبکهٔ دو) کافه سؤال (شبکهٔ دو) رو به راه (شبکهٔ دو) جزیرهٔ مجنون (شبکه 5) ویژه برنامهٔ ناردونه (شبکه تهران) بوی عیدی ویژه برنامهٔ سال تحویل 1396 بهترین شکل ممکن (شبکه 2) همین نزدیکی فاز چلهٔ عشق (شبکه دو) حوالی حرم (شبکه سه) کاملاً دخترونه (شبکه سه) شب آرام (شبکه 3)ویژه برنامه شب یلدا 1398 بنات نبات (شبکه 3) ویژه برنامه روز دختر 1398 مستند هوای تو (شبکه 3) 1398 مهنا (پخش اینترنتی ...
10 دلیلی که باعث می شود یک زن عاشق تصمیم به ترک مرد زندگی اش بگیرد
به گزارش تازه نیوز، بسیاری از مردان می دانند که زن ها مرموز و غیر قابل پیش بینی اند، اما زمانی این موضوع را متوجه می شوند که زن زندگی شان وسایلش را جمع می کند و آن ها را ترک می کند. حتی ممکن است وقتی سر کار هستید، در را محکم پشت سرش بکوبد و برای همیشه برود. اما چه چیزی باعث می شود یک زن حتی زمانی که مرد زندگی اش را عاشقانه دوست دارد، تصمیم به ترک او بگیرد؟ این سؤالی است که در ادامه به ...
سفرهای ناتمام در جاده های مرگ
انجام دادند و به سمت خانه راه افتادیم بین راه هم یک لحظه دلهره رهایم نمی کرد و هر چه به خانه نزدیک تر می شدیم دلشوره ام بیشتر می شد. همه نگاه شان را از من می دزدید اوایل فکر می کردم، رفتارشان بخاطر این حادثه و زمین گیر شدن همیشگی من است بعد دنبال بهانه های دیگری برای آن بودم تا اینکه بالاخره به خانه رسیدیم. رضا و خواهرم مدام کنارم بودند. اگرچه دردهای خودم چونان کوهی بر دوشم سنگینی می کرد اما ،چشم ...
روایت راوی جنگ؛ شهیدی از لشکر خوبان
پدربزرگ و مادربزرگم ازشیطنت های دوران کودکی بابا بریم تعریف می کردند؛ می گفتند وقتی از مدرسه به خانه می آمد داخل جیب هایش پر گنجشک بود، آخر یک تیرکمان کوچک داشت و با آن موقع برگشت به خانه پرنده های کوچک را شکار می کرد. او در مورد یادگاری های دوران دفاع مقدس پدرش چنین ادامه می دهد: پدرم در دوران دفاع مقدس، از ناحیه دست سمت چپ با قناسه مورد اصابت قرار گرفته و به خاطر عدم وجود شرایط مناسب ...
یلدا چیرگی روشنی بر تاریکی است/ بزرگترین دغدغه وکیلیان تشکیل دائره المعارفی برای قصه های ایران بود
و روشنی بر تاریکی چیره می گردد. از این رو ایرانیان باستان این شب را جشن می گرفتند و هنوز هم جشن می گیرند و در این شب بیش از هر چیز انار و هندوانه می خورند. زیرا گل انار و گل هندوانه سرخ رنگ و به رنگ بامداد پیش از برآمدن خورشید است. آیا شب یلدا در تمام شهرها و مناطق مختلف ایران که دارای این همه تنوع لهجه و قومیت است، یک شکل اجرا می شود؟ وکیلیان چنین پاسخ می دهد نه چنین نیست ...
فال حافظ روزانه | فال حافظ واقعی جمعه 1 دی 1402 به همراه تفسیر دقیق
و او نیز کامیاب خواهد شد. 2- فعلاً زمان خوشگذرانی نمی باشد بلکه هنگام تدبیر و اندیشه است. اگر چه زندگی نسبتاً مرفه ای دارید ولی با بلند پروازی ها و چشم و هم چشمی ها، دیگران می خواهند شما را غرق کنند زیرا به زندگی شما حسادت می ورزند. پس سخت مواظب باشید. 3- قلب پاک، روح لطیف، صفای درونی و قلب مهربان شما چنان اقبالی برای شما رقم خواهد زد که همه را حیران خواهد نمود. 4 ...
گفتگوهای غلط میان همسران شامل چه مواردی می شود؟+ فیلم
حال می آید، دیگر حالا از بس از دستت ناراحت بودم سر فلان موضوع، شروع می کند اظهار عشق کردن. بابا توی روایت آمده وقتی مرد آمد خانه همان اول اظهار عشق کن. نق خواستی بزنی ده دقیقۀ بعد. همین زمانش را عوض می کنی همه چی به هم می ریزد. یک مخاطب است، جفت حرف ها را هم بزن، ولی اول این را بگو بعد آن را بگو. دعوا می خوابد. مردها هم نسبت به خانم ها همین جور. بعضی وقت ها متوجه نیستند در چه زمانی چی ...
ما را به مشهد فرستاد و خودش مدافع حرم بی بی زینب (س) شد
به سوریه را داشت خیلی مخالفت می کردم. چند بار به او گفتم به خاطر بابا نرو، بابا بدون تو.. تو تک پسر بابایی دو تا دختر داری... ولی در جوابم گفت خواهرم مگر در زیارت عاشورا نمی خوانی بِابی انت و اُمی یا حسین یعنی پدر و مادرم فدایت ای حسین... وقتی این حرف را زد، فهمیدم که او به چیزی فراتر از دنیا و مسائل دنیوی فکر می کند. برادرم همانی را که می خواست، شد. تمام وجودش را فدای امام حسین (ع) کرد. این چند ...
فال قهوه 1دی 1402
راه سریعی است به هدف – سفری ناگهانی – رو به راه شدن کارها – راه دور – خبر از مسافر خورشید : روشنی عقل و هوش و دانش است – به استعداد فوق العاده ای میرسید – برکتی بزرگ – حمایت والدین فال قهوه روزانه متولدین تیر در فال قهوه شما دیده شد: زنبور : شخص مزاحم – از آدم پست و فرومایه آزار دیدن. ببر : دشمن دلیر و بی باک ، اما بزرگوار نیز هست. ...
امیدوارم همیشه مثل ماه شب چهارده بدرخشید
کوه روبه رو رساندم. گنبد مقبرۀ سلطان جلال الدین زیر آفتاب کم رمق در هوای صاف روستا برق می زد. سال هاست فاطمه همان نزدیکی ها خوابیده است. فاطمه رجبی مادر هوشنگ را می گویم. خیلی زود رفت و حتی کودکی هوشنگ را ندید. هوشنگ را در خانۀ پدرشوهرش نصرالله خان در همسایگی سرو به دنیا آورد. با صدای خانم مدیر به خود آمدم. جمیله السادات کاظمی سیرچی داشت برای بچه ها یا به قول خودش دخترهایش از طبیعت و ...
میهمانی یلدایی
عباس قدیر محسنی در ضمیمه آفتاب مهتاب امروز روزنامه اطلاعات نوشت: شب یلدا بود و مثل هر سال فامیل ها از ترس آمده بودند خانه ما، البته نه برای دیدن ما برای دیدن ننه جون.آن ها با لباس های نو و تمیز، با بوها و رنگ های مختلف کنار هم ردیف نشسته بودند و منتظر ننه جون بودند. ننه جون [...]
رسم و رسومات در شب مهربانی و شب نشینی یلدا
پررنگی دارد و در رأس هدایا قرار می گیرد. هندوانه را به شیوه ای زیبا و چشم نواز تزئین می کنیم تا اشتیاق و علاقه خانواده داماد را به عروس نشان دهیم. یکی دیگر از رسوم ما فرستادن خوانچه یلدا برای دختری است که ازدواج کرده و به خانه بخت رفته. این هدایا شامل آجیل، میوه، شیرینی و یک قواره پارچه است که هر سال در شب یلدا از طرف خانواده پدری برای دختر فرستاده می شود. اگر دختری پدرش را از دست داد این ...
خادم گمنام آستان رضا(ع)
نسبی که از مسح دست های بی قرار و چشم های خیس و پاهای خسته معلوم است، وگرنه کدام غریبه سر صبحی مه آلود در آخرهای پاییز با اسپند و عود برای استقبال تابوتی گمنام از خانه بیرون می زند. ساکن جدید زائرسرای حضرت 22 ساله بوده و سال65 در عملیات والفجر8 در عملیات تک ایذایی شهید شده؛ عملیاتی که تکی است علیه دشمنی که در حال تجمع یا آرایش یافتن در خارج از منطقه نبرد است. این تک ممکن است ...
بازداشت نامادری به خاطر شکنجه دختر 4 ساله ای که به کما رفته
به گزارش اینتیتر به نقل از پس از این حادثه همسایه ها بلافاصله با دیدن وضعیت کودک با پدرش که برای کار بە یکی از شهرستان های استان آذربایجان شرقی رفته بود، تماس می گیرند. پدر دخترک وقتی خود را با عجله به خانه می رساند با دیدن وضعیت جسمی فرزندش، او را به بیمارستان منتقل می کند، اما دخترک که آوا نام دارد بر اثر شدت ضربه به سرش به کما می رود. در حال حاضر این کودک در بیما ...
حاضری این جمله را به حضرت فاطمه (س) بگویی؟
خانه و بچه ها هم به گردنش افتاده بود، خسته و ناراحت از نبود شوهرش می شود. او در برشی از خاطراتش این طور ماجرا را روایت می کند: همه شان برگشتند. مادرم هم بود. شستم خبردار شد که رفته پیش او شکایت. سریع رفتم توی اتاق دیگر. انگار بغض چندساله ام ترکید. یک دفعه زدم زیر گریه. کار از این خراب تر نمی شد بشود که شد. کمی بعد شنیدم عبدالحسین به مادرم گفت: حق داره خاله. هر چی هم ناراحت باشه حق داره. اصلا ...
روایت جانسوز خواهرانه از تشییع شهیدی که سر بربدن نداشت
را بر روی خاک مقدسش گذاشتند دیگر از دیدن علی ناامید شدم علی به زیر توده های خاک رفت و در زیر خاک رفت چون الماسی گرانبها منزل گزید و از این پس دیگر علی طلوع آفتاب را نمی بیند و غروب خورشید را نیز، دیگر کسی چشم براه او نخواهد دوخت، دیگر زنگ خانه را به صدا در نخواهد آورد، و صدای سلام بر مادر گرامی علی به هنگام ورود به خانه را کسی نخواهد شنید، دیگر علی فرزندان کوچک مرا در آغوش نخواهد نشاند و دست نوازش ...
حال و هوای منزل شهید خسروی یک روز پس از شهادت + فیلم
نداشتند و مدام می پرسند مگر دیروز نگفتی بابا مجروح شده پس این پرچم سیاه برای چیست؟ مادر شهید هم که هنوز در شوک خبر شهادت فرزندش است اظهار می دارد: حتی گریه هم نمی توانم کنم، هنوز این خبر را باور ندارم. وی به خصوصیات رفتاری فرزندش اشاره و اضافه می کند: کاش حداقل یک بار او را دعوا کرده بودم، آنقدر خوب بود که حتی یک آه هم پشت سرش نکشیدم. این مادر شهید می گوید: حمیدرضا ...
مارعلی، خدانگه دار!
... **امضای مرگ اما در این کوچه بلند، تنها زنی که توانست از بچه اش دل بکند، مارعلی بود. زیر رضایت نامه را امضا زد و مُرد. رحیم رفت جبهه؛ و حالا او مانده بود و زخم زبان هایی که میگفت مارعلی طفل معصومش را فروخته! به چشم های مارعلی زل زدم و زیر گوش مریم گفتم: بپرس یک زن جوانِ تنها، مگر چقدر توان دارد برای این همه حرف شنیدن؟ اگر سنگ هم بود شکسته بود! طاقچه خانه ...
اولین شناسنامه چهارمحال و بختیاری به نام چه کسی صادر شد؟
ورقه سجل، شناسنامه، به دست صاحبش می رسید و می خواست غلط های شتری آن را ولو از حیث املا اصلاح کند، آقایان نظمیه چی ها راضی نمی شدند، که غلط های ارتکابی خود را هم تصحیح کنند. در همان سال 1298، به در خانه ما هم آمدند، چون قبلا خبر کرده بودند چه روزی برای سرشماری به خانه می آیند، من قبلا تاریخ ولادت خود و خانم مستوفی و فرزندان را، با تطبیق سال شمسی و قمری حاضر کردم. روز مقرر که آمدند، ورقه جدول کشیده ...
حقوق حمایت از معلولان برای مشتی سیدرضا آب و نان نشد+ فیلم
دستان پینه و زخم خورده از سردی روزگار در کنار همسرش رو به رویم نشست و از چاله وچوله های زندگی که بعد از 60 سال زندگی هنوز برایش هموار نشده سخن گفت. آقا سیدرضا در سن 60 سالگی تمام مایحتاج زندگی اش از طریق موتورسیکلتی تامین می شود که به قول خودش حال و روز خوبی ندارد، او از طریق پیک موتوری امرار معاش می کند گرچه اقوام و آشنایان او را فراموش نکردند اما گاهی هم که گرانی و مشقت های زندگی بر ...
قصه ضرب المثل های فارسی
خود گفت: پوست خربزه را نمی تراشم تا هرکس از اینجا عبور کرد و پوست خربزه را دید، بگوید که بدون شک یک خان از اینجا گذشته، خربزه را خورده و پوستش را رها کرده و رفته. تصمیم گرفت مثل خان ها بلند شود و به راهش ادامه دهد. اما هنوز گرسنه بود و میل به خوردن خربزه آزارش می داد. با خودش گفت: پوست خربزه را هم می تراشم و می خورم. پوست و تخمه هایش را می گذارم همین جا بماند. آن وقت، هرکس از اینجا عبور کرد، می ...
حکایتی از چله بزرگ در کهگیلویه وبویراحمد/ سور یلدا برنوای شاهنامه
و عشق، همسایه یلدا، این دختر گیسو کمند سپید روی پاییزی می شد. روایت چاله گرم کنون پاییز که رخت رفتن می پوشید، در آغاز چله بزرگ، روز که به انتها می رسید و ستاره ها بر آسمان شب می درخشیدند، جشن یلدا با عطر حافظ و شاهنامه و متیل در خانه پدر بزرگ و مادر بزرگ ها آغاز خاطره ای می شد که می توانستی سال ها بر گوشه قلبت سنجاقش کنی، آن روزها هنوز فضای مجازی فرصت دیدار را از ما نگرفته ...